رازهای موفقیت در مدیریت کسبوکار پنهان نیستند و از دل کارهای ساده روزمره بیرون میآیند. اگر مدیران با چهار وظیفه اصلی مدیریت شامل برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل آشنا باشند و آنها را انجام دهند، به موفقیت میرسند. البته هرکدام از این چهار وظیفه جزئیات بسیاری دارد و علمی است که باید آموخته شود.
در این گزارش درباره تکنیکها و اصولی که مدیرهای موفق از آنها استفاده میکنند، صحبت میکنیم. با توجه به این اصول در کار خود سازمانی با بازدهی بالا میسازید که مزیتهای رقابتی آن بسیار بیشتر از سازمانهای مشابه است.
مدیریت چیست و مدیر کیست؟
پیش از اینکه درباره رازهای موفقیت در مدیریت کسب و کار صحبت کنیم، باید بدانید مدیریت چیست و مدیر کیست. در سادهترین حالت میتوان گفت مدیریت به معنای هدایت منایع مالی و انسانی در جهت دستیابی به اهداف سازمانی است. یک مدیر حرفهای منابع را بهاندازه صرف میکند تا به بیشترین بازدهی برسد. مدیریت به شیوههای مختلف اجرا میشود و در سازمان سطوح گوناگونی دارد. ما این تعریف را برای آشنایی بیشتر شما ارائه دادیم؛ برای یادگیری بیشتر در این باره میتوانید مقالات مرکز مدیریت کاربردی دکامی را مطالعه کنید. در علم مدیریت شما پیش از هرچیز تعریف مدیریت را یاد میگیرید و سپس بهصورت مرحله به مرحله میآموزید که چطور باید دانش خود را در محیط کارتان پیاده کنید.
۶ راز موفقیت در مدیریت کسب و کار
هرکدام از رازهای موفقیت در مدیریت در ۳ بخش زیر جای میگیرند:
- منابع انسانی
- مشتری
- استراتژیهای سازمانی
در ادامه ۶ نکته کلیدی برای موفقیت در مدیریت را بررسی میکنیم. این رازها محدود به کسبوکار خاصی نیستند و برای همه سازمانها کاربرد دارند.
۱. عملکرد کارکنان را ارزیابی کنید
ارزیابی عملکرد کارکنان اهمیت بسیاری دارد، اما اگر قرار است آن را اشتباه انجام دهید، انجام ندادن آن به نفع شما خواهد بود! بعضی از مدیرها برای ارزیابی عملکرد و بازدهی اعضای سازمان مثل بازپرس در اتاق بازجویی رفتار میکنند و اعتماد به نفس و عزت نفس افراد را هدف قرار میدهند! ارزیابی عملکرد با هدف کمک به پیشرفت کارکنان و ارتقای آنها انجام میشود، نه گرفتن مچ آنها و سواستفاده از نقاط ضعفشان.
در سازمانهای حرفهای سیستمی برای ارزیابی عملکرد کارکنان از جنبههای مختلف تعریف میشود که مهارتها، انگیزه، پتانسیل و نتیجه حاصل از کار هرکدام از منابع انسانی را مورد بررسی قرار میدهد. عملکرد هر شخص بهصورت خصوصی بین خود فرد و مدیر کل یا مدیر بخشی که در آن فعالیت میکند، باقی میماند.
مدیرها به کمک ارزیابی عملکرد متوجه میشوند منابع انسانی را باید در چه زمینههایی تقویت کنند و چه برنامههایی داشته باشند.
۲. برای سازمان خود برنامهریزی کنید و استراتژی داشته باشید
یک کسبوکار زمانی موفق میشود که مدیر آن بداند به سمت چه مقصدی پیش میرود و از کدام مسیر به مقصد میرسد. یک مدیر حرفهای مثل ناخدای کشتی است که برای هر موقعیتی یک استراتژی دارد و میتواند سازمان را از دل شرایط سخت به مقصد برساند.
راز موفقیت در مدیریت استراتژیک در علاج واقعه قبل از وقوع است! وقتی تیم مدیریت شرایط سخت پیش رو را پیشبینی میکند و راهکاری برای عبور از آن میچیند، سازمان به مسیر ادامه میدهد؛ اما وقتی سازمانی بدون استراتژی وارد یک بحران میشود، یا شکست میخورد یا با مشکلاتی مثل کمبود منابع مالی یا نیاز به تعدیل نیرو مواجه میشود.
۳. مشتری پادشاه است
مشتریها کسی هستند که به سازمان شما پول میدهند، پس پادشاهند! وقتی به مشتریها بها میدهید و این کار را به کارکنان سازمانتان هم آموزش دادهاید، مشتریها آن را دریافت میکنند و همیشه برند شما را برای خرید انتخاب خواهند کرد. در ادامه چند کاری که به معنای بها دادن به مشتری است را لیست کردهایم:
- به نیاز آنها اهمیت بدهید و مطمئن شوید محصولات و خدمات شما نیازشان را برآورده میکند.
- به آنها خدمات پشتیبانی ارائه دهید.
- در صورت نارضایتی از خدمات و محصولات، با آنها صحبت کنید و کارهایی که میتوانید را برای جلب رضایت آنها انجام دهید. هیچوقت یک مشتری ناراضی را به حال خود رها نکنید.
- برای ارتباط با مشتریها برنامهریزی کنید. یک ارتباط احساسی و موثر با مشتری آنها را به برند شما متعهد میکند.
گاهی اوقات بین مشتری و منابع انسانی چالشی ایجاد میشود که اگر شما بهعنوان مدیر بخواهید از مشتری دفاع کنید، نیروی کار خود را ناامید کردهاید. در چنین موقعیتهایی باید واکنشی نشان دهید که نه سیخ بسوزد و نه کباب! با مهارتهای نرم مثل ارتباطسازی و متقاعدسازی هم باید دل مشتری را بهدست آورید و هم از سرخورده شدن نیروی کار خود پیشگیری کنید.
۴. رهبر باشید، نه رییس
رییس کسی است که پشت میز مینشیند و دستور میدهد، اما رهبر کسی است که آستینهایش را بالا میزند و پابهپای تیم کار میکند. البته منظور این نیست که وظایف کارکنان سازمان را انجام دهید، بلکه منظور این است که در قلب سازمان حضور داشته باشید و مدیریت کنید. اجازه بدهید کارکنان هروقت نیاز دارند به شما دسترسی داشته باشند و بتوانند با شما صحبت کنند.
ارتباط خوب بین مدیر و منابع انسانی رضایت کارکنان را افزایش میدهد. رضایت کارکنان از محیط کاری عملکرد آنها را بهتر میکند، به آنها انگیزه میدهد و اگر سازمان وارد شرایط سختی شود، آنها را متعهد نگه میدارد.
رهبرهایی که در قلب سازمان حضور دارند، خیلی زودتر از رییسهایی که در اتاق پشت میز نشستهاند، متوجه چالشها میشوند و میتوانند پیش از تبدیل شدن به یک مشکل جدی، برای آنها چارهای بیندیشند.
۵. هر ارتباطی یک جایی به درد میخورد
ارتباطسازی یکی از مهمترین مهارتهای مدیرهای موفق است. ارتباطهایی که در روزهای روشن با افراد میسازید در شبهای تیره به کارتان میآید! احتمالا شما هم افرادی را میشناسید که روابط خوبی با دیگران برقرار میکنند و وقتی مشکلی برایشان ایجاد میشود، آن را با یک تماس ساده حل میکنند!
ارتباطسازی دستاوردهای بسیاری به همراه دارد که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
- شناخت افراد در حوزههای مختلف و کمک گرفتن از آنها در صورت نیاز
- پیدا کردن مشتریهای جدید با معرفی خود و کسبوکار به دیگران
- پیدا کردن افراد ماهر در زمینههای مختلف برای منابع انسانی سازمان یا کمک گرفتن از آنها بهصورت پروژهای
- ایجاد فرصت همکاری با سایر مدیرها در زمینههای مختلف
- یادگیری و دریافت اطلاعات از دیگران در زمینههای مختلف
- افزایش اعتبار بین دیگران (انسانها ناخودآگاه به کسی که تعداد زیادی از اطرافیانشان آنها را میشناسند، اعتماد میکنند)
۶. فقط گونههای منعطف و پذیرنده باقی میمانند
در طبیعت نه گونههای قویتر باقی میمانند و نه گونههایی که ژن بهتری دارند؛ بلکه گونههایی بقا پیدا میکنند که توانایی تطبیق با تغییرات زیستبوم را دارند. این مسئله در کسبوکار هم به همین شیوه کار میکند. بهعنوان یک مثال شرکت نوکیا را بهخاطر بیاورید. این شرکت یکی از بزرگترین تولیدکنندههای گوشی موبایل بود که محصولات آن در سراسر جهان در دست مردم دیده میشد. وقتی گوشیهای لمسی و هوشمند به بازار معرفی شدند، نوکیا تغییر را نپذیرفت و به روال کاری سابق خود که خیلی هم موفق بود، ادامه داد. نتیجه این عدم انعطافپذیری شکست کارخانه بزرگ نوکیا بود!
یکی از مهمترین رازهای موفقیت در مدیریت کسبوکار این است که از تغییرات روز دنیا اطلاع داشته باشید و با آن سازگار شوید، بهخصوص الان که تکنولوژی با سرعت غیرقابل تصوری در حال پیشرفت است و هرروز قابلیتهای جدیدی در اختیار بشر قرار میدهد. اطلاعات خود را بهروز کنید و با معرفی هر امکان جدید بسنجید که چطور میتوانید از آن در راستای تسهیل و بهینهسازی فرایندهای سازمانی خود استفاده کنید.
بهترین مسیر یادگیری مدیریت چیست؟
یک مدیر موفق کسی است که دانش مدیریت دارد و آن را در سازمان خود اجرا میکند. مدیریت علمی نیست که یکبار آن را یاد بگیرید و تا همیشه بدانید. بعد از یادگیری اصول و پایههای این علم، باید بهصورت مداوم مطالعه داشته باشید و اطلاعات خود را بروزرسانی کنید. مرکز آموزش مدیریت کاربردی دکامی یک مرجع معتبر برای یادگیری مدیریت در ایران است که به شما در این مسیر و یادگیری علم مدیریت و اجرای آن در سازمانتان کمک میکند. این مرکز در زمینه ارائه مقالات آموزشی، برگزاری دورههای آموزشی و ارائه مشاوره مدیریت فعالیت دارد.