
کف دستهایتان عرق کرده، قلبتان به شدت میکوبد و صدایی در سرتان زمزمه میکند: «اگر همه چیز را فراموش کنم چه؟ اگر از من خوششان نیاید؟» این احساس، کابوس مشترک بسیاری از ما قبل از شروع مقدمه برای سخنرانی است. آن چند لحظه سکوت قبل از ادای اولین کلمه، میتواند به اندازه یک قرن طول بکشد. حالا یک سناریوی دیگر را تصور کنید: شما خلبان یک هواپیما هستید و مخاطبان، مسافران شما هستند. آنها بلیط تهیه کردهاند و با اعتماد کامل، در صندلیهای خود نشستهاند. آنها دشمن شما نیستند؛ آنها آرزو میکنند که شما بهترین خلبان جهان باشید و آنها را به یک سفر امن، راحت و خاطرهانگیز ببرید. مقدمه سخنرانی شما، لحظه تیکآف (Takeoff) است. یک تیکآف قدرتمند، نرم و با اعتماد به نفس، به همه مسافران این اطمینان را میدهد که در دستان یک فرد کاردان هستند و میتوانند با خیال راحت کمربندهای خود را ببندند و از سفر لذت ببرند. اما یک شروع لرزان، نامطمئن و پراسترس، همه را برای تمام طول پرواز نگران و مضطرب نگه میدارد.
این مقاله از دانشگاه کسب و کار همان دفترچه راهنمای پرواز شماست. ما در اینجا با هم یاد میگیریم که چگونه در همان ۳۰ ثانیه اول، سکان توجه مخاطب را محکم در دست بگیرید و یک سخنرانی بهیادماندنی را آغاز کنید. پس اگر نمیدانید سخنرانی خود را با چه مقدمهای شروع کنید و چگونه یک سخنران موفق شوید، تا پایان این مقاله همراه ما باشید.
مهمترین دلایل اهمیت مقدمه برای سخنرانی
مغز انسان برای بقا، به گونهای تکامل یافته که در کسری از ثانیه در مورد همه چیز قضاوت کند. وقتی شما در مقابل یک جمع میایستید، مغز تکتک حضار به صورت ناخودآگاه در حال پرسیدن سه سوال کلیدی از شماست:
- آیا میتوانم به تو اعتماد کنم؟ (آیا تو خلبان ماهری هستی؟)
این سوال با اعتماد به نفس شما، زبان بدنتان و آرامشتان پاسخ داده میشود. - آیا این موضوع برای من اهمیتی دارد؟ (مقصد این پرواز برای من جذاب است؟)
این سوال با مرتبط ساختن موضوع به دغدغهها، نیازها یا آرزوهای مخاطب پاسخ داده میشود. - آیا مسیر مشخصی پیش رو داریم؟ (نقشه پرواز چیست؟)
این سوال با ارائه یک دید کلی و شفاف از آنچه قرار است بگویید، پاسخ داده میشود.
هدف شما در مقدمه، گرفتن پاسخ «بله» برای هر سه این سوالات است. مقدمههای ضعیف و کلیشهای مانند «سلام، من امروز میخوام در مورد … صحبت کنم» بلافاصله در پاسخ به دو سوال اول شکست میخورند. این نوع شروع، هیچ اعتمادی ایجاد نمیکند و هیچ جذابیتی برای مخاطب ندارد. پس بیایید جعبه ابزار یک شروع قدرتمند را با هم باز کنیم.

انواع مقدمه برای سخنرانی هدفمند
روشها و تکنیکهای مختلفی برای آغاز سخنرانی وجود دارد. انتخاب هر یک از این تکنیکها به موضوع سخنرانی، نوع مخاطب و شخصیت خود شما بستگی دارد. اینها ابزارهای شما برای یک شروع بینقص هستند:
۱. شروع با یک داستان شخصی کوتاه (قلاب احساسی)
انسانها برای شنیدن داستان تکامل یافتهاند. داستان، سریعترین و قدرتمندترین راه برای ایجاد ارتباط انسانی و جلب اعتماد است. یک داستان کوتاه، واقعی و مرتبط با موضوع سخنرانیتان، مخاطب را خلع سلاح کرده و او را به دنیای شما وارد میکند.
- مثال: «ده سال پیش، من در یک اتاق مصاحبه نشسته بودم، درست مثل همین الان که شما نشستهاید. دستانم میلرزید و فکر میکردم هرگز شغل رویاهایم را به دست نمیآورم. آن روز من یک درس کلیدی یاد گرفتم که امروز میخواهم آن را با شما در میان بگذارم…»
۲. شروع با یک سوال تکاندهنده یا تاملبرانگیز
به جای ارائه اطلاعات، ذهن مخاطب را به کار بگیرید. یک سوال خوب، حضار را از شنونده منفعل به شرکتکننده فعال تبدیل میکند. سوال شما میتواند نیازمند بالا بردن دست باشد یا صرفاً یک سوال درونی که مخاطب را به فکر فرو برد.
- مثال: «چند نفر از شما در هفته گذشته، کاری را به فردا موکول کردهاید که میدانستید باید همان روز انجام میدادید؟ لطفاً دستتان را بالا ببرید.» (پس از دیدن دستها) «جالب است. امروز میخواهیم ریشه این دشمن شماره یک پیشرفت، یعنی اهمالکاری را با هم جراحی کنیم.»

۳. مقدمه برای سخنرانی با یک آمار شگفتانگیز
یک آمار غیرمنتظره و تکاندهنده، میتواند به سرعت توجهها را جلب کرده و اهمیت موضوع شما را به رخ بکشد. این آمار باید معتبر، قابل فهم و مرتبط با پیام اصلی شما باشد.
- مثال: «بر اساس آخرین تحقیقات، یک فرد معمولی در طول عمر خود، به طور متوسط پنج سال را صرف نگرانی در مورد چیزهایی میکند که هرگز اتفاق نمیافتند! پنج سال از عمر ما… امروز میخواهیم یاد بگیریم چگونه میتوانیم حداقل بخشی از این سالها را به زندگی خود بازگردانیم.»
۴. شروع سخنرانی با یک نقلقول قدرتمند و مرتبط
یک نقلقول مناسب از شخصیتی شناختهشده، میتواند به سرعت به سخنرانی شما اعتبار و عمق ببخشد. نکته کلیدی این است که نقلقول نباید یک کلیشه نخنما باشد و باید دقیقاً با هستهی پیام شما همسو باشد.
- مثال: «ویکتور فرانکل، روانپزشک بزرگ، میگوید: “بین محرک و پاسخ، یک فضا وجود دارد. در آن فضا، قدرت ما برای انتخاب پاسخمان نهفته است.” امروز، سفر ما به درون همین فضا خواهد بود. فضای انتخاب…»

۵. شروع با یک تصویرسازی ذهنی
این تکنیک، مخاطب را از صندلی خود بلند کرده و مستقیماً به درون سناریویی که شما میسازید، پرتاب میکند. شما با این مقدمه برای سخنرانی، از آنها میخواهید که با استفاده از قدرت تخیل خود، موضوع را به صورت شخصی تجربه کنند.
- مثال: «لطفاً برای یک لحظه چشمانتان را ببندید. تصور کنید یک سال از امروز گذشته است. شما به اهدافی رسیدهاید که امروز برایتان یک رویا به نظر میرسد… چه احساسی دارید؟ چه چیزی تغییر کرده؟… امروز میخواهیم نقشه راه رسیدن به همین نقطه را با هم ترسیم کنیم.»
۶. شروع با سکوت و نگاه نافذ
این یک تکنیک پرریسک اما فوقالعاده قدرتمند برای سخنرانان باتجربه است. به جای شروع فوری، روی صحنه بروید، در جای خود بایستید، و برای سه تا پنج ثانیه، با آرامش و اعتماد به نفس به چشمان مخاطبان در نقاط مختلف سالن نگاه کنید و سکوت کنید. این سکوت، تمام همهمهها را خاموش کرده، تنش را به اوج رسانده و تمام توجهها را مانند یک آهنربا به سمت شما جلب میکند. پس از آن، با آرامش، اولین جمله خود را ادا میکنید.

۷. شروع سخنرانی با یک «چرا»ی بزرگ و پرشور
به جای اینکه بگویید «چه» چیزی را قرار است ارائه دهید، با این شروع کنید که «چرا» این موضوع برای شما و برای آنها اهمیت دارد. شور و اشتیاق شما مسری است. وقتی مخاطب ببیند که شما با تمام وجود به پیام خود ایمان دارید، او نیز برای شنیدن آن مشتاقتر میشود.
- مثال: «دلیل اینکه من امروز اینجا هستم، یک اتفاق ساده در دوران کودکی من است. من دیدم که چگونه ترس از صحبت کردن در جمع، پدرم را از گرفتن ترفیعی که حقش بود باز داشت. من آن روز به خودم قول دادم که تمام زندگیام را صرف این کنم که هیچ انسان توانمند دیگری، به خاطر این ترس، از رسیدن به جایگاه واقعیاش باز نماند.»
8. مقدمه برای سخنرانی با شعر، آیه یا حدیث
این تکنیک، به ویژه در فرهنگ ما، یکی از قدرتمندترین و پرنفوذترین روشها برای آغاز یک سخنرانی است. یک بیت شعر نغز، آیهای پرمعنا از کتب آسمانی یا یک حدیث گهربار، میتواند از همان ابتدا، فضایی از احترام، عمق و ارتباط فرهنگی میان شما و مخاطب ایجاد کند. این کار نشان میدهد که شما ریشه در فرهنگ و خردی عمیقتر دارید. اما اجرای این تکنیک نیازمند رعایت چند قانون طلایی است تا تأثیرگذار باشد و تصنعی به نظر نرسد.
مهمترین قانون این است که شعر یا آیه انتخابی شما در این مقدمه برای سخنرانی باید مانند یک کلید، دقیقاً قفل موضوع اصلی سخنرانیتان را باز کند.
یک شعر زیبا اما بیربط، شما را فردی متظاهر نشان میدهد. برای مثال، اگر سخنرانی شما در مورد «امید و پشتکار» است، شروع با این بیت از حافظ که میگوید: «دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت / دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور» فوقالعاده است. اما خواندن همین بیت برای یک سخنرانی در مورد «تحلیل آماری بازار بورس» احتمالاً نامناسب و بیربط خواهد بود. همچنین لازم است با توجه به سطح درک مخاطب خود سخن بگویید؛ یعنی برای سخنرانی در جمع کودکان ابتدایی، شعر یا متنی را نخوانید که کودکان متوجه آن نشوند.

در طول سخنرانی چگونه باشیم؟
یک مقدمه عالی، تنها شروع کار است. برای یک پرواز موفق، خلبان باید در تمام طول مسیر، کنترل و آرامش خود را حفظ کند. حضور شما روی صحنه، به اندازه کلماتی که به زبان میآورید، اهمیت دارد. پس لازم است به نکات زیر توجه کنید تا علاوه بر مقدمه برای سخنرانی، متن شما نیز جذاب و مفید باشد:
- رعایت زبان بدن یک رهبر: صاف بایستید، شانهها را عقب بدهید و فضای خود را با اعتماد به نفس اشغال کنید. از حرکات بسته (مانند دست به سینه شدن) پرهیز کنید. از دستان خود برای تأکید بر نکات مهم به صورت هدفمند استفاده کنید. زبان بدن شما باید فریاد بزند: «من به خودم و پیامم اطمینان دارم.»
- برقراری تماس چشمی برای ساخت پلهای ارتباطی: به یک نقطه در انتهای سالن خیره نشوید. مخاطبان را به چند بخش تقسیم کنید و در هر بخش، با افراد مختلف برای چند ثانیه ارتباط چشمی مستقیم و دوستانه برقرار کنید.
این کار باعث میشود هر فرد احساس کند که شما در حال صحبت کردن مستقیم با او هستید. - توجه به زیر و بم صدا: از یکنواختی بپرهیزید. صدای شما باید مانند یک قطعه موسیقی، دارای ریتم، زیر و بم و فراز و فرود باشد. برای تاکید بر نکات مهم، سرعت خود را کم کنید. برای ایجاد هیجان، انرژی صدای خود را بالا ببرید و از «قدرت سکوت» نترسید. یک مکث کوتاه قبل یا بعد از یک جمله کلیدی، تأثیر آن را دهها برابر میکند.
- نشان دادن شور و اشتیاق: شما باید عاشق موضوع خود باشید. اگر خودتان از صحبت کردن در مورد آن خسته یا بیحوصله به نظر برسید، چگونه انتظار دارید مخاطب به آن علاقهمند شود؟ اجازه دهید انرژی و علاقه واقعی شما به موضوع، در چهره، صدا و حرکاتتان نمایان شود.

نتیجهگیری
در نهایت، یک سخنرانی عالی، به معنای ارائه یک اجرای بینقص و رباتیک نیست، بلکه به معنای برقراری نوعی ارتباط انسانی و اصیل است. شما به عنوان سخنران و در نقش یک راهنمای سفر، مخاطبان خود را از نقطه A (جایی که هستند) به نقطه B (جایی که پس از شنیدن پیام شما خواهند بود) هدایت میکنید. پس دفعه بعد که در مقابل یک جمع ایستادید، به آنها به چشم داور نگاه نکنید. آنها را مسافرانی ببینید که مشتاقانه آماده پرواز هستند. پس با اعتماد به نفس، سکان را در دست بگیرید، یک آغاز قدرتمند را اجرا کنید و سفری بهیادماندنی را برایشان رقم بزنید.
ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار راهنمای جامعی برای ارائه یک سخنرانی موفق ایجاد کرده و تلاش کردیم چند مقدمه برای سخنرانی در جایگاهها و موضوعات مختلف را به شما معرفی کنیم. توجه کنید که انتخاب مقدمه، بیش از هر چیز به موقعیتی که قرار است در آن صحبت کنید بستگی دارد؛ پس انتخاب هوشمندانه و درستی داشته باشید. شما معمولا سخنرانیهای خود را چگونه شروع میکنید؟ معمولا کدام روش قدرت بیشتری در جذب مخاطبان دارد؟ چرا؟
منبع: Public Speaking
سوالات متداول
۱. چگونه بر ترس شدید از سخنرانی غلبه کنم؟
اولاً، بپذیرید که کمی استرس طبیعی و حتی مفید است (آدرنالین به شما انرژی میدهد). ثانیاً، آمادگی و تمرین بهترین و پادزهر ترس است. آنقدر تمرین کنید تا به محتوای خود مسلط شوید. به جای تمرکز بر خودتان و ترسهایتان، روی پیام و خدمت به مخاطب تمرکز کنید. هدف شما کمک به آنهاست و این تغییر دیدگاه، از فشار روانی شما میکاهد.
۲. اگر در وسط سخنرانی، حرفم را فراموش کردم چه کار کنم؟
وحشت نکنید! این اتفاق برای بهترین سخنرانان هم میافتد. یک مکث کوتاه کنید، یک نفس عمیق بکشید و به یادداشتهای خود نگاهی بیندازید. میتوانید با یک لبخند بگویید: «این نکته آنقدر مهم بود که برای لحظهای ذهنم را درگیر کرد!» یا یک جرعه آب بنوشید تا به خودتان فرصت فکر کردن بدهید. قطعا مخاطب شما را درک میکند.
۳. آیا استفاده از یادداشت در حین سخنرانی کار درستی است؟
بله، اما به شرطی که به آن «وابسته» نشوید. بهترین روش، استفاده از چند کارت کوچک با کلمات کلیدی یا نکات اصلی است، نه خواندن از روی یک متن کامل. این کارتها به شما کمک میکنند تا رشته کلام را از دست ندهید، اما ارتباط چشمی شما با مخاطب را نیز قطع نمیکنند.
۴. چگونه یک موضوع خشک و فنی را برای مخاطب جذاب کنم؟
از داستانسرایی، مثالهای ملموس و تشبیههای ساده استفاده کنید. به جای صحبت در مورد دادههای خام، داستانی را تعریف کنید که آن دادهها را در یک بستر واقعی نشان میدهد. یک مفهوم پیچیده فنی را به یک پدیده روزمره تشبیه کنید. روی «چرا» و «اهمیت» آن موضوع برای زندگی مخاطب تمرکز کنید، نه فقط «چیستی» آن.

