جذب مشتری نهتنها نخستین گام در مسیر رشد هر کسبوکار است، بلکه بنیان اصلی بقا و سودآوری آن محسوب میشود. بدون مشتری، هیچ محصول یا خدماتی، حتی اگر بینقص باشد فرصتی برای دیده شدن و موفقیت نخواهد داشت. در دنیای پرشتاب و رقابتی امروز، تنها داشتن یک ایده خوب یا محصول باکیفیت کافی نیست. آنچه تفاوت ایجاد میکند، توانایی شما در جلب توجه، ایجاد اعتماد و تبدیل مخاطبان هدف به مشتریان وفادار است.
در دانشگاه کسب و کار، ما باور داریم که جذب مشتری یک علم و هنر است. مهارتی آموختنی که با شناخت دقیق بازار، درک رفتار مصرفکننده و بهرهگیری از ابزارهای نوین بازاریابی قابل دستیابی است. در این مقاله از دانشگاه کسب و کار، ما همراه شما هستیم تا با شما بطور کامل درمورد جذب مشتری صحبت کنیم. شما میتوانید پس از مطالعه این مقاله در دانشگاه کسب و کار، مخاطبان هدف خود را پیدا کنید، پیام برندتان را به درستی منتقل نمایید و رابطهای پایدار و سودمند با مشتریانتان بسازید.
جذب مشتری چیست ؟
جذب مشتری (Customer Acquisition) به مجموعه فعالیتها و استراتژیهایی گفته میشود که با هدف جلب توجه، ایجاد علاقه، و ترغیب افراد به خرید محصول یا استفاده از خدمات یک کسبوکار انجام میشود. این فرآیند از اولین برخورد مشتری با برند شما آغاز میشود و تا لحظهای که فرد به یک مشتری واقعی تبدیل میشود ادامه دارد.
در واقع، جذب مشتری پلی است میان شناخت یک نیاز و ارائه راهحلی مناسب از سوی شما.
چرا جذب مشتری اهمیت دارد؟
جذب مشتری نقطه آغاز هر فروش، راهاندازی جریان درآمد و پایهگذار وفاداری بلندمدت است. به همین دلیل بدون مشتری، هیچ کسبوکاری قادر به بقا، رشد یا درآمدزایی نخواهد بود.
در حالت کلی جذب مشتری به دلایل زیر اهمیت زیادی دارد.
۱. شروع چرخه درآمدزایی
بدون مشتری، هیچ فروش و سودی اتفاق نمیافتد. اولین فروش همیشه حاصل یک جذب موفق است.
در قلب هر کسبوکار، یک هدف کلیدی وجود دارد: درآمدزایی. این هدف فقط زمانی محقق میشود که مشتریای وجود داشته باشد تا برای کالا یا خدمات شما پول پرداخت کند. فرآیند جذب مشتری، دروازه ورود به این چرخه است. تا زمانی که نتوانید فردی را متقاعد کنید که به محصول یا خدمت شما نیاز دارد و حاضر است برای آن هزینه کند، چرخه مالی کسبوکار شما متوقف خواهد ماند. اولین فروش، نتیجه یک جذب هدفمند و مؤثر است و از آن نقطه به بعد، جریان درآمد آغاز میشود و کسبوکار وارد مسیر رشد واقعی میگردد.
۲. بقا و رشد کسبوکار
کسبوکارهایی که در جذب مداوم مشتری ناتواناند، خیلی زود از بازار حذف میشوند. جذب مشتری تازه، اکسیژن حیاتی رشد و توسعه است.
در دنیای پررقابت امروز، تنها داشتن مشتریهای فعلی کافی نیست. مخاطبان تغییر میکنند، نیازها تحول مییابند، و رقبا در کمیناند. اگر نتوانید بهصورت مستمر مشتریان جدید جذب کنید، کسبوکار شما به مرور از نفس میافتد. جذب مشتری جدید، همچون خون تازه در رگهای کسبوکار است که آن را زنده، پویا و روبهرشد نگه میدارد. شرکتهایی که چرخه جذب را متوقف میکنند، بهزودی از بازار حذف میشوند، زیرا فرصت رشد و نوسازی را از دست میدهند.
۳. افزایش آگاهی از برند
فرآیند جذب، افراد بیشتری را با برند شما آشنا میکند و زمینهساز برندینگ قویتر میشود.
هر بار که با استراتژی جذب مشتری، محتوایی تولید میکنید، تبلیغ میفرستید یا با مخاطب ارتباط میگیرید، در حال معرفی برند خود به افراد جدید هستید. حتی اگر فرد در لحظه خرید نکند، برند شما در ذهن او باقی میماند. با تکرار این ارتباطها، آگاهی از برند (Brand Awareness) افزایش مییابد و برند شما بهعنوان گزینهای معتبر در ذهن مخاطب نقش میبندد. در دنیای امروز، برندهایی برندهاند که دیده شوند، شناخته شوند و به یاد بمانند—و این فقط از طریق جذب هوشمندانه مشتری ممکن است.
۴. تحقق اهداف بازاریابی و فروش
تمام تلاشهای بازاریابی شما در نهایت باید منجر به جذب مشتری شود. بدون آن، بازاریابی بیهدف و ناکارآمد خواهد بود.
بازاریابی بدون جذب مشتری، مثل برگزاری یک جشن بدون مهمان است! شما ممکن است ساعتها روی طراحی کمپینهای تبلیغاتی، محتوا، سئو، شبکههای اجتماعی و ایمیل مارکتینگ وقت بگذارید، اما اگر این تلاشها منجر به جذب مشتری واقعی نشوند، بازگشت سرمایهای نخواهند داشت. جذب مشتری، نقطه اتصال بین بازاریابی و فروش است. وقتی این حلقه تکمیل میشود، میتوانید بگویید که استراتژی بازاریابی شما موفق بوده و به نتایج واقعی منجر شده است.
۵. پیشزمینه وفادارسازی مشتریان
جذب اولین مشتری آغاز مسیر ساختن یک رابطه پایدار و وفادارانه است. اگر جذب بهدرستی انجام شود، احتمال بازگشت مشتری بالا میرود.
وفاداری مشتری از جایی شروع میشود که اولین تجربهی خرید یا تعامل او با برند شما رضایتبخش و اعتمادآفرین باشد. اما پیش از آن، باید بتوانید او را جذب کنید. اگر مرحله جذب با شناخت دقیق مخاطب، پاسخ درست به نیاز او، و ارتباط حرفهای همراه باشد، مشتری بهطور طبیعی تمایل پیدا میکند باز هم از شما خرید کند. بنابراین، جذب مشتری تنها یک مرحله کوتاهمدت نیست؛ بلکه پایهگذار روابط بلندمدت و درآمدهای پایدار در آینده است.

فرآیند جذب مشتری شامل چه مراحلی است؟
فرآیند جذب مشتری، یک مسیر چندمرحلهای است که از شناخت درست مخاطب آغاز میشود و به ترغیب او برای اقدام (مثل خرید یا ثبتنام) ختم میشود. در ادامه با مراحل اصلی این فرآیند آشنا میشوید:
۱. شناسایی مخاطبان هدف
در این مرحله باید مشخص کنید که محصول یا خدمت شما دقیقاً برای چه کسانی مناسب است و چه مشکلی از آنها را حل میکند.
توضیح کامل:
اولین و مهمترین قدم در جذب مشتری، شناسایی دقیق مخاطبان هدف است. بدون شناخت مخاطب، تمام فعالیتهای بازاریابی ممکن است در مسیر اشتباهی حرکت کنند. در این مرحله، باید به سؤالاتی مانند این پاسخ دهید:
- مشتری ایدهآل من چه ویژگیهایی دارد؟
- نیازها، دغدغهها و اولویتهای او چیست؟
- او کجا وقت میگذراند و از چه کانالهایی اطلاعات کسب میکند؟
برای این کار میتوانید از ابزارهایی مثل پرسونای مشتری، تحقیقات بازار، تحلیل رقبا و نظرسنجیها استفاده کنید. شناخت دقیق مخاطب باعث میشود پیام بازاریابی شما هدفمند، شخصیسازیشده و مؤثرتر باشد.
۲. جلب توجه و ایجاد آگاهی
در این مرحله باید برند، محصول یا خدمات خود را در معرض دید مخاطب قرار دهید و او را با آن آشنا کنید.
توضیح کامل:
مخاطب هدف، تا زمانی که شما را نشناسد، نمیتواند از شما خرید کند. بنابراین گام دوم در فرآیند جذب، ایجاد آگاهی (Awareness) از طریق جلب توجه مخاطب است. این کار معمولاً با استفاده از ابزارها و روشهای زیر انجام میشود:
- تبلیغات (آنلاین و آفلاین)
- تولید محتوای آموزشی و کاربردی
- سئو و بهینهسازی برای موتورهای جستجو
- فعالیت مستمر در شبکههای اجتماعی
- همکاری با اینفلوئنسرها یا برندهای مکمل
هدف این مرحله، دیده شدن است؛ اما بهصورت هدفمند. یعنی نه برای همه، بلکه دقیقاً توسط کسانی که پتانسیل تبدیل شدن به مشتری شما را دارند.
۳. ایجاد علاقه و اعتماد
در این مرحله باید ارتباطی عمیقتر با مخاطب برقرار کرده و او را قانع کنید که محصول شما میتواند به او کمک کند.
توضیح کامل:
پس از دیده شدن، باید بتوانید در دل مخاطب جای بگیرید. برای این کار باید علاقه و اعتماد ایجاد کنید. مخاطب باید بداند چرا شما بهتر از رقبا هستید و چگونه میتوانید نیاز او را برطرف کنید. چند راهکار مهم در این مرحله عبارتاند از:
- ارائه محتوای ارزشمند و رایگان (مثل مقالات، ویدئوهای آموزشی، ایبوکها)
- نمایش نظرات و تجربههای مشتریان قبلی (Social Proof)
- پاسخ به سؤالات پرتکرار و رفع ابهامات
- تأکید بر مزایای رقابتی محصول یا برند
- حفظ ارتباط حرفهای و صادقانه با مخاطب
هرچقدر اعتماد بیشتری ایجاد شود، احتمال اقدام نهایی توسط مخاطب بالاتر میرود.
۴. ترغیب به اقدام (خرید یا ارتباط)
در این مرحله باید مخاطب را به مرحلهای برسانید که دست به عمل بزند؛ چه خرید، چه ثبتنام، چه تماس گرفتن.
توضیح کامل:
اکنون مخاطب شما را میشناسد، به شما علاقه دارد و تا حدی اعتماد کرده است. حالا وقت آن است که او را به اقدام(Action) دعوت کنید. این اقدام میتواند خرید، عضویت در خبرنامه، پر کردن فرم یا حتی تماس باشد.
برای ترغیب مؤثر به اقدام، از تکنیکهای زیر استفاده کنید:
- فراخوان به اقدام (CTA) واضح و جذاب
- پیشنهادات ویژه مثل تخفیف محدود، ارسال رایگان یا هدیه
- تضمین بازگشت وجه برای کاهش ریسک
- نسخه رایگان یا آزمایشی برای آشنایی بدون هزینه
- اورژانسیسازی (Urgency) با استفاده از زمان محدود یا تعداد محدود
در این مرحله، طراحی صفحات فرود (Landing Pages)، سادگی فرآیند خرید، و سرعت پاسخگویی نقش مهمی در افزایش نرخ تبدیل دارند.
تفاوت جذب مشتری و حفظ مشتری
جذب مشتری و حفظ مشتری دو بخش اساسی و مکمل در چرخه عمر هر کسبوکار هستند، اما هرکدام اهداف، روشها و تأثیرات متفاوتی دارند.
جذب مشتری به معنای شناسایی، جلب توجه و متقاعد کردن افراد جدید برای خرید محصول یا استفاده از خدمات شماست.
در این مرحله، مخاطب هنوز با برند آشنایی ندارد، بنابراین نیاز به معرفی، تبلیغات هدفمند، تولید محتوای جذاب و اعتمادسازی وجود دارد. این فرآیند بیشتر به فعالیتهای بازاریابی و فروش مربوط میشود و تمرکز آن روی افزایش تعداد مشتریان جدید است. جذب مشتری معمولاً هزینهبرتر و چالشبرانگیزتر است، چرا که باید ابتدا توجه مخاطب را جلب کرده و سپس اعتماد او را جلب کنید.
در مقابل، حفظ مشتری به معنای نگهداری و مراقبت از مشتریانی است که یکبار از شما خرید کردهاند یا تجربهای از برند شما دارند.
هدف در این مرحله، افزایش رضایت مشتری، تشویق او به تکرار خرید و تبدیل او به یک مشتری وفادار و حتی تبلیغکنندهی برند است. حفظ مشتری شامل اقداماتی مانند ارائه خدمات باکیفیت، ارتباط مستمر، پاسخگویی سریع به نیازها و شکایات، شخصیسازی تجربه مشتری و پاداش برای وفاداری میشود. هزینه حفظ مشتری معمولاً کمتر از جذب مشتری است، اما اثربخشی آن در بلندمدت بیشتر است؛ چراکه مشتریان وفادار، درآمد پایداری برای کسبوکار ایجاد میکنند و حتی میتوانند از طریق معرفی برند شما به دیگران، در جذب مشتریهای جدید نیز نقش داشته باشند.
بهطور خلاصه، جذب مشتری مرحلهای برای شروع رابطه با مخاطب است، در حالی که حفظ مشتری مرحلهای برای ادامه و تقویت این رابطه در بلندمدت محسوب میشود. کسبوکارهای موفق، بهجای تمرکز یکجانبه بر جذب، به هر دو جنبه توجه میکنند و برای هر کدام استراتژیهای جداگانه و هدفمندی دارند.
راههای شناسایی نیازهای واقعی مشتریان
برای شناسایی نیازهای واقعی مشتریان، صرفاً حدس زدن یا تکیه بر برداشتهای ذهنی کافی نیست. لازم است ترکیبی از مشاهده دقیق، گفتوگو هدفمند و تحلیل دادههای واقعی بهکار گرفته شود تا بتوان تصویر درستی از خواستهها، چالشها و انتظارات مخاطبان به دست آورد.
یکی از موثرترین راهها، بررسی رفتار خرید مشتریان فعلی است. اینکه چه محصولاتی را بیشتر انتخاب میکنند، در چه زمانی خرید میکنند و چه چیزی آنها را از خرید بازمیدارد، میتواند اطلاعات ارزشمندی درباره نیازهای پنهان آنها ارائه دهد. همچنین، تحلیل دادههای بهدستآمده از ابزارهایی مانند Google Analytics، سیستمهای CRM یا پلتفرمهای فروش آنلاین، به شما امکان میدهد تا الگوهای رفتاری مخاطبان را بهتر بشناسید.
در کنار تحلیل دادهها، دریافت بازخورد مستقیم از مشتریان نیز بسیار حیاتی است. نظرسنجیها، کامنتها، پیامها در شبکههای اجتماعی و تماسهای دریافتی در بخش پشتیبانی، همگی منابع ارزشمندی هستند که اغلب نکاتی را مطرح میکنند که ممکن است در نگاه اول دیده نشوند. این بازخوردها نهتنها به شناسایی نقاط ضعف و قوت محصول یا خدمت کمک میکنند، بلکه میتوانند ایدههایی برای توسعه محصولات جدید یا بهبود تجربه مشتری ارائه دهند.
یکی دیگر از روشهای اثربخش، گفتوگوهای مستقیم با مشتریان است. این گفتوگوها میتواند بهصورت مصاحبههای عمیق، جلسات گروهی (Focus Group) یا حتی تعاملات روزمره در شبکههای اجتماعی انجام شود. در بسیاری از مواقع، مشتریان نیازهایی را بیان میکنند که حتی خودشان هنوز بهطور کامل آن را شناسایی یا بیان نکردهاند؛ اما با شنیدن دقیق و پرسیدن سؤالات هوشمندانه، میتوان به لایههای عمیقتر این نیازها دست یافت.
در کنار اینها، رصد مداوم رقبا نیز بینشی کلیدی در اختیار شما قرار میدهد. اینکه رقبای موفق چگونه به نیازهای مشتریان پاسخ میدهند، چه وعدههایی میدهند و مشتریانشان به چه چیزهایی واکنش مثبت یا منفی نشان میدهند، میتواند شکافها و فرصتهای بازار را برای شما آشکار سازد.
.
روشهای کاربردی برای جذب مشتری
برای اینکه بتوانید مشتری جذب کنید، در ابتدا باید نیازهای واقعی او را شناسایی کنید. در بخش قبلی به شما روشهای شناسایی نیازهای مشتری را بطور کامل توضیح دادم. اکنون قرار است به بررسی روشهای کاربردی برای جذب مشتری بپردازیم.
۱. ارائه پیشنهاد ویژه به مشتری جدید
ارائهی یک پیشنهاد ویژه یا کد تخفیف به مشتریان جدید، یکی از مؤثرترین روشها برای آغاز رابطهای پایدار و سودمند با مخاطب است. این کار تنها یک امتیاز مالی ساده نیست، بلکه سه مزیت کلیدی برای کسبوکار شما بههمراه دارد:
اول اینکه فرصت معرفی برند و محصولتان را به مشتری تازهوارد ایجاد میکنید؛ دوم اینکه به او اجازه میدهید بدون ریسک، کیفیت و ارزش خدماتتان را تجربه کند؛ و سوم اینکه احتمال تبدیل شدن او به یک مشتری وفادار در آینده بسیار بیشتر میشود.
در واقع، انسان موجودی احساسی است و وقتی با تخفیف یا هدیهای ویژه مواجه میشود، احساس میکند ممکن است چیزی را از دست بدهد. این دقیقاً همان چیزی است که روانشناسان به آن “اصل زیانگریزی” (Loss Aversion) میگویند؛ یعنی تمایل طبیعی افراد برای جلوگیری از از دست دادن یک فرصت، حتی بیشتر از میل به بهدست آوردن چیزی.
به عنوان مثال:
تصور کنید یک سالن زیبایی تازه تأسیس، در هفتهی اول افتتاح، برای مشتریان جدید، یک خدمات رایگان مشاوره پوست یا یک ماسک آبرسان به عنوان هدیه ارائه میدهد. افراد نهتنها برای امتحان به سالن سر میزنند، بلکه در صورت رضایت، بارها بازمیگردند و آنجا را به دوستانشان معرفی میکنند.
اما یک نکته بسیار مهم: تخفیف یا هدیهی ویژه نباید جایگزین کیفیت شود. مشتری ممکن است برای تخفیف، اولین بار از شما خرید کند، اما اگر تجربه خوبی نداشته باشد، هیچوقت برنمیگردد. پس پیشنهاد ویژه زمانی مؤثر است که در کنار آن، کیفیت بالا و تجربهای دلپذیر هم ارائه دهید.
۲. قدرت مشتریان راضی در جذب مشتریان جدید را دستکم نگیرید
چه چیزی بهتر از اینکه مشتریان فعلی شما، داوطلبانه کسبوکارتان را به دیگران معرفی کنند؟ مشتریان قدیمی که تجربه خوبی از خرید یا استفاده از خدمات شما داشتهاند، میتوانند بهسادگی به بازوهای تبلیغاتی قدرتمند شما تبدیل شوند. این دقیقاً همان چیزی است که در بازاریابی ارجاعی (Referral Marketing) اتفاق میافتد.
مشتری راضی شما روزانه در موقعیتهای مختلفی قرار میگیرد. از گفتوگوهای دوستانه در محل کار یا مهمانیها گرفته تا پیامهای ردوبدلشده در گروههای واتساپی، اینستاگرام یا حتی شبکههای حرفهای مثل لینکدین. حال اگر انگیزهی درستی برای معرفی برند شما داشته باشد، میتواند افراد جدیدی را بهسوی شما هدایت کند.
برای فعالسازی این پتانسیل، میتوانید از یک سیستم ساده ولی جذاب استفاده کنید: به مشتری پیشنهاد دهید که در صورت معرفی دوستان یا اطرافیان، مشوقی دریافت کند. این مشوق ممکن است پول نقد نباشد؛ بلکه میتواند به شکل یک تخفیف، هدیه، دسترسی رایگان به خدمات ویژه یا حتی امتیاز وفاداری باشد. نکته مهم این است که پاداش برای هر دو طرف در نظر گرفته شود هم معرفیکننده و هم مشتری جدید.
برای مثال، فرض کنید یک پلتفرم آموزشی آنلاین، به ازای هر کاربری که از طریق معرفی یک دانشجوی فعلی ثبتنام کند، ۲۰٪ تخفیف برای فرد جدید و یک جلسه مشاوره رایگان برای فرد معرفیکننده ارائه میدهد. این مدل هم باعث افزایش رضایت مشتریان فعلی میشود، هم بهصورت کاملاً طبیعی دامنه ارتباطی برند را گسترش میدهد.
البته همیشه میتوان به تبلیغات دهانبهدهان طبیعی هم امیدوار بود، اما اگر تجربه عالی بهتنهایی کافی بود، تمام برندها بهشدت رشد میکردند. در عمل، ترکیب تجربه خوب با یک انگیزه ملموس میتواند نرخ جذب مشتریان از طریق معرفی را بهطور چشمگیری افزایش دهد.
۳. ثبت فروشگاه در نقشه آنلاین
فرض کنید به شهری جدید سفر کردهاید و ناگهان گوشی موبایلتان دچار مشکل میشود. اولین واکنشتان چیست؟ احتمالاً وارد گوگل میشوید و عبارتی مثل «تعمیر موبایل نزدیک من» یا «تعمیر موبایل شیراز» را جستوجو میکنید. حالا تصور کنید صاحب یک فروشگاه خدمات موبایل هستید، ولی نام فروشگاهتان در نقشههای آنلاین ثبت نشده باشد؛ نتیجه مشخص است: شما در نتایج جستوجوی مشتریان بالقوه دیده نمیشوید.
در دنیای امروز، مردم بیش از هر زمان دیگری برای رفع نیازهای روزمره خود به سراغ اینترنت و نقشههای دیجیتال میروند. ثبت موقعیت فروشگاه در ابزارهایی مثل Google Maps، نشان، بلد یا Waze نهتنها باعث افزایش دیدهشدن کسبوکار شما میشود، بلکه به کاربران کمک میکند مسیر دسترسی، ساعات کاری، شماره تماس و حتی نظرات سایر مشتریان را نیز بررسی کنند. این یعنی اعتمادسازی سریعتر و افزایش احتمال خرید.
از سوی دیگر، اغلب افراد ترجیح میدهند از فروشگاههایی خرید کنند که در نزدیکی محل زندگی یا کارشان قرار دارد. بنابراین، اگر فروشگاه شما در یک منطقه پرتردد شهری قرار دارد، ولی موقعیت مکانیتان در نقشهها ثبت نشده باشد، عملاً بخشی از بازار محلیتان را از دست میدهید.
اجازه دهید مثال دیگری بزنیم:
تصور کنید شخصی در حوالی محل کار خود به دنبال یک نانوایی خاص با نان رژیمی است. او واژهی «نان رژیمی نزدیک من» را در گوگل جستوجو میکند. اگر نانواییای که شما راهاندازی کردهاید با موقعیت دقیق، عکس و ساعات کاری در نقشه ثبت شده باشد، احتمال اینکه او همان روز به مشتری شما تبدیل شود بسیار بالاست.
این نکته را هم در نظر بگیرید:
- ۷۸.۵٪ از جستوجوهای محلی با موبایل، به خرید حضوری یا تماس مستقیم منجر میشود.
- حدود ۴۶٪ از تمام جستوجوهای روزانهی گوگل، ماهیت محلی دارند.
- و جالبتر اینکه ۹۷٪ افراد برای یافتن کسبوکارهای اطراف خود از جستوجوی آنلاین کمک میگیرند.
در نتیجه، اگر تا امروز موقعیت مکانی فروشگاه یا دفترتان را در نقشههای آنلاین ثبت نکردهاید، بخش بزرگی از مشتریان بالقوهتان در حال عبور از کنار شما هستند، بدون اینکه اصلاً خبردار باشند شما کجا هستید.
۴. خرید را برای مشتری آسان کنید
یکی از مهمترین اصول جذب و حفظ مشتری، بهویژه در فضای آنلاین، سادهسازی فرآیند خرید است.
هیچکس علاقهای به مسیرهای پیچیده، فرمهای طولانی یا پرداختهای دردسرساز ندارد. اگر تجربه خرید در وبسایت یا فروشگاه شما زمانبر، گیجکننده یا پر از موانع باشد، مشتری خیلی راحت از ادامه مسیر منصرف میشود. حتی اگر به محصول شما علاقه داشته باشد!
برای شروع، لازم است که اول مسیر خرید را از نگاه مشتری تحلیل کنید. برای این کار، کافی است ۴ پرسش ساده از خودتان بپرسید:
مشتریها از چه طریقی به وبسایت من وارد میشوند؟
اولین چیزی که در سایت میبینند چیست؟
بعد از ورود، چه اقدامهایی انجام میدهند؟
قبل از خرید، چه اطلاعات یا محتوایی برای تصمیمگیری نیاز دارند؟
وقتی پاسخ این پرسشها را بدانید، میتوانید نقاط اصطکاک را شناسایی و حذف کنید.
مثلاً فرض کنید شما صاحب یک فروشگاه فروش پوشاک ورزشی هستید و بیشتر مشتریانتان از طریق جستوجوی گوگل وارد وبسایت میشوند. در این شرایط، مهم است که صفحهای که وارد آن میشوند، دقیقاً همان چیزی باشد که دنبالش بودهاند. مثلاً صفحهای شامل تصویر واضح محصول، اطلاعات کامل سایز، ویژگیها، قیمت، نظرات کاربران و دکمهای کاملاً مشخص برای خرید. اگر کاربر برای پیدا کردن دکمه خرید یا اطلاعات سایز مجبور باشد زیاد اسکرول کند یا چند صفحه را طی کند، احتمال خرید بهشدت کاهش مییابد.
از طرف دیگر، سادگی در پرداخت نیز اهمیت فوقالعادهای دارد. اگر فقط گزینه «کارتبهکارت» داشته باشید یا از مشتری بخواهید در واتساپ پیام بدهد تا مراحل پرداخت را دستی طی کند، بعید نیست که خیلیها منصرف شوند. درگاه پرداخت آنلاین، امکان پرداخت با کارتهای مختلف، کیف پول داخلی یا حتی پرداخت در محل (برای مشتریان خاص) میتواند تجربه خرید را بسیار دلپذیرتر و سریعتر کند.
۳. از نظرات مشتریان بیشترین بهره را ببرید
مردم به حرف کسبوکارها به اندازهای که به تجربه مشتریان دیگر اعتماد دارند، اعتماد نمیکنند. در واقع، نظرات واقعی مشتریان، همان چیزی است که تصمیمگیری نهایی را برای خریداران راحتتر میکند. کافی است به تجربه خودمان نگاه کنیم: وقتی دنبال رزرو هتل، انتخاب پزشک یا حتی خرید یک جاروبرقی هستیم، معمولاً پیش از هر اقدامی، نظرات دیگران را در گوگل، دیجیکالا، اینستاگرام یا اپلیکیشنهایی مثل اسنپفود میخوانیم.
این پدیده همان چیزیست که بازاریابان از آن با عنوان Social Proof (اثبات اجتماعی) یاد میکنند؛ یعنی انسانها وقتی میبینند دیگران از یک محصول یا خدمت راضی بودهاند، بیشتر به آن اعتماد میکنند و احتمال خریدشان افزایش مییابد.
برای مثال، تصور کنید فردی بهتازگی به یک شهر جدید نقلمکان کرده و به دنبال آرایشگاه مردانه خوب میگردد. او وارد گوگلمپ میشود و نام چند آرایشگاه را بررسی میکند. آیا اول به سراغ جایی میرود که ۲ نظر مثبت دارد یا آنکه ۴۵ نظر با امتیاز بالا، عکس و پاسخهای محترمانه از سمت صاحب کسبوکار دارد؟ پاسخ روشن است.
حالا شما میتوانید این اعتماد را با تشویق کردن مشتریان فعلیتان برای ثبت نظر، نسبت به برند خود دریافت کنید. از مشتریان بخواهید درباره تجربهشان برای شما بنویسند: اینکه قبل از خرید چه نیازی یا مشکلی داشتند، چه راهحلهایی امتحان کرده بودند، و در نهایت چه شد که به سراغ شما آمدند و چه چیزی در تجربهشان خاص بود.
نکته جالب اینکه، تحقیقات نشان میدهد ۷۲٪ افراد تجربه خوب خود را با حداقل ۶ نفر دیگر به اشتراک میگذارند. اما تنها زمانی که کسی از آنها بخواهد! بنابراین، ساده از کنار این فرصت نگذرید. گاهی فقط یک پیام، یک ایمیل یا یک جمله در پایان فاکتور فروش میتواند انگیزهای برای اشتراکگذاری تجربه باشد.
۴. در شبکههای اجتماعی حضور فعال داشته باشید
امروزه، حضور مؤثر در شبکههای اجتماعی دیگر یک گزینه نیست، بلکه یک ضرورت برای رشد و بقای هر کسبوکار محسوب میشود. این پلتفرمها، فرصتی کمهزینه و در عین حال قدرتمند برای جذب مشتری، ایجاد تعامل و افزایش اعتماد فراهم میکنند. بهویژه اگر بهصورت هدفمند و مستمر از آنها استفاده شود.
اگرچه تبلیغات پولی در شبکههای اجتماعی میتواند اثر قابلتوجهی بر رشد فروش داشته باشد، اما حتی بدون هزینه هم میتوان با تولید محتوای مفید، تعاملزا و اصیل، مخاطبان زیادی را جذب کرد. پستهای آموزشی، پشتصحنه کسبوکار، لایوهای زنده، ریلزهای کاربردی، نظرسنجیها و حتی داستانهای روزمره، ابزارهایی هستند که به شما کمک میکنند «دیده شوید» و «اعتماد بسازید».
برای مثال، فرض کنید صاحب یک فروشگاه لوازم تزئینی و اکسسوری منزل هستید. بهجای فقط معرفی مستقیم محصولات، میتوانید محتوایی تولید کنید مثل:
«۵ ایده خلاقانه برای نورپردازی با آباژورهای کلاسیک»، یا
«چطور کوسنها را با رنگ دکور هماهنگ کنیم؟»
در کنار این آموزشها، محصول خود را نیز معرفی میکنید، اما در بستری که مخاطب آن را مفید و الهامبخش میبیند—نه تبلیغی مستقیم.
یکی دیگر از نکات کلیدی، استفاده از هشتگها و کلیدواژههای هدفمند است. هشتگهای درست میتوانند شما را به جامعهای از کاربران علاقهمند متصل کنند و باعث افزایش دسترسی پستهایتان شوند.
و البته فراموش نکنید که شبکههای اجتماعی، فقط بستر نشر محتوا نیستند؛ بلکه مرکز گفتوگو و شنیدن صدای مشتریان هم هستند. پاسخ دادن محترمانه به نظرات، رسیدگی به نارضایتیها و برجستهکردن بازخوردهای مثبت، همگی باعث افزایش اعتماد و وفاداری مخاطب میشود.
میتوانید نظرات مشتریان راضی را در قالب استوری ذخیره کنید و در هایلایتهایی با عنوانهایی مثل «رضایت شما»، «تجربه مشتریان»، یا «از زبان شما» دستهبندی کرده و بهطور دائم در معرض دید کاربران قرار دهید. این کار نهتنها اعتماد افراد جدید را جلب میکند، بلکه برای مشتریان قدیمی نیز حس ارزشمندی و توجه ایجاد میکند.
۵. از ویترین وبسایت فروشگاه قافل نشوید
داشتن وبسایت کافی نیست؛ سایت شما باید سریع، ساده، زیبا و متقاعدکننده باشد تا مشتری را جذب کند، نه فراری دهد. وبسایت حرفهای یعنی ویترینی هوشمند که شبانهروز برای شما فروش میسازد.
برای بهینهسازی آن، چند نکته کلیدی را جدی بگیرید:
- لندینگ پیج جذاب و هدفمند طراحی کنید.
- فرمهای ساده برای دریافت اطلاعات مشتری قرار دهید و در ازای آن پیشنهاد وسوسهانگیزی مثل مشاوره رایگان بدهید؛
- سرعت سایت را بالا ببرید تا کاربر منتظر نماند؛
- آدرس و نقشه گوگل را حتماً درج کنید، بهویژه اگر فروشگاه فیزیکی دارید؛
- نظرات مشتریان راضی را نمایش دهید تا اعتمادسازی تقویت شود؛
- ظاهر سایت، دکمهها، رنگها و فونتها را مرتب بررسی و اصلاح کنید؛
- امکانات هوشمند مثل چتبات، جستجوی سریع و خرید آنلاین را فعال نگه دارید؛
- بخش سؤالات پرتکرار (FAQ) بسازید تا به ابهامات مخاطب پاسخ داده شود.
و مهمتر از همه، خرید را برای کاربر آنقدر ساده کنید که بدون تماس یا پرسوجو، با چند کلیک خریدش را نهایی کند.
۶. محتوایی تولید کنید که واقعا برای مشتری مفید باشد
اگر به فکر بازاریابی محتوایی هستید (و باید باشید!)، تنها نوشتن یا پست گذاشتن کافی نیست. محتوای شما باید دقیقاً پاسخ نیاز و سؤال ذهنی مشتری باشد. تنها در این صورت است که توجه او را جلب میکنید و به مرور، اعتمادش را به دست میآورید.
اما چطور بفهمیم مشتری چه میخواهد؟
پاسخ در تحقیق کلمات کلیدی (Keyword Research) نهفته است. با استفاده از ابزارهایی مثل Google Keyword Planner یا حتی جستوجوی ساده در گوگل، میتوانید بفهمید کاربران چه عباراتی را درباره محصولات، خدمات یا حوزه کاری شما سرچ میکنند. قسمت «جستجوهای مرتبط» در پایین صفحه نتایج گوگل یا پیشنهادهای تایپشده هنگام سرچ، گنجینهای از سؤالات و دغدغههای واقعی مخاطبان است.
برای مثال، اگر در حوزه فروش مواد غذایی خانگی فعالیت میکنید، کافی است عبارت «ترشی انداختن» را در گوگل جستوجو کنید. به پایین صفحه بروید و با موضوعاتی مثل «طرز تهیه ترشی مخلوط خانگی»، «نکات کپک نزدن ترشی»، یا حتی «خواص ترشی برای بدن» مواجه میشوید. اینها موضوعاتی هستند که ذهن مخاطبان شما را درگیر کردهاند.
اگر درباره این موارد، محتوای مفید، کاربردی و قابل اعتماد تولید کنید، هم در نتایج گوگل بهتر دیده میشوید، هم مشتری بالقوه احساس میکند که شما واقعاً مشکلات او را میفهمید و برایش راهحل دارید.
در نهایت، محتوای خوب یعنی پلی میان «سؤال مشتری» و «محصول یا خدمت شما». هرچه این پل محکمتر و جذابتر باشد، مسیر رسیدن کاربر به خرید هم سریعتر خواهد شد.
۷. ارزش پیشنهادیتان را طوری بگویید که جای هیچ ابهامی نماند
مشتری باید در همان چند ثانیه اول بداند چرا باید از شما خرید کند و چه چیزی شما را از دیگران متمایز میکند. این همان ارزش پیشنهادی (Value Proposition) است دلیلی روشن، قانعکننده و خاص برای اینکه مخاطب به جای رقبا، شما را انتخاب کند.
اجازه بدهید با یک مثال ساده موضوع را باز کنیم:
فرض کنید شما فروشنده لوازم خانگی هستید. اگر نقطه قوت شما خدمات پس از فروش سریع و بدون دردسر است، باید این پیام را خیلی واضح به مخاطب منتقل کنید. نه با جملات کلی و مبهم مثل «کیفیت بالا و قیمت مناسب»، بلکه دقیق و شفاف:
«ارسال رایگان، نصب ۲۴ ساعته و ۵ سال خدمات پس از فروش واقعی در سراسر کشور.»
این یعنی مشتری دقیقاً میفهمد که اگر از شما خرید کند، چه مزیتی نصیبش میشود. حالا اگر همین پیام را با واژههای پیچیده یا کلیشهای بیان کنید، احتمال زیادی دارد که مخاطب نهتنها متقاعد نشود، بلکه سردرگم هم بشود.
سادگی، صراحت و تمرکز روی یک مزیت اصلی، رمز یک ارزش پیشنهادی موفق است.
مخاطب امروز وقت ندارد دنبال معنا بگردد. شما باید بلافاصله و بدون پیچاندن لقمه دور سر، پیام خود را به او برسانید.
در نهایت، اگر شما ندانید ارزش واقعیتان چیست، چطور میخواهید مخاطب را قانع کنید؟ پس با خودتان شفاف باشید، با مخاطبتان هم شفافتر صحبت کنید.

۸. خدمات مشتری درجهیک یعنی جذب مشتری جدید
یکی از قدرتمندترین ابزارهای جذب مشتری، خدماتی است که پس از فروش ارائه میکنید. در واقع، بسیاری از مشتریان نهفقط بهخاطر کیفیت محصول، بلکه بهخاطر پشتیبانی حرفهای، پاسخگویی سریع و برخورد محترمانه تصمیم به خرید از شما میگیرند و دوباره بازمیگردند.
فرض کنید فروشگاه اینترنتی شما لپتاپ میفروشد. مشتری پس از تحویل کالا متوجه میشود شارژر دستگاه ایراد دارد یا ویندوز فعال نشده است. اگر پشتیبانی شما بلافاصله و محترمانه پیگیری کند، مشکل را حل کند و حتی یک راهنمای نصب برایش بفرستد، نهتنها رضایت او را جلب کردهاید، بلکه احتمال زیادی دارد که شما را به دوستانش هم معرفی کند.
این همان قدرت خدمات مشتری خوب است:
رضایت یک نفر = تبلیغ رایگان نزد چند نفر دیگر.
اما اگر همین فرد، با بیتوجهی یا پاسخگویی کند و سرد روبهرو شود، نهتنها دیگر به سراغ شما نمیآید، بلکه ممکن است در شبکههای اجتماعی هم تجربه منفیاش را منتشر کند—و این یعنی از دست دادن مشتریان بالقوهای که هنوز حتی شما را نمیشناسند.
آمارها هم این موضوع را تأیید میکنند:
- اگر خدمات مشتری عالی باشد، ۷۸٪ مردم حتی اشتباهات کسبوکار را میبخشند.
- اگر خدمات مشتری ضعیف باشد، ۷۶٪ افراد خیلی زود به سراغ رقیب شما میروند.
فراموش نکنید، برای بیشتر مشتریان، احترام، سرعت پاسخگویی و حس امنیت، از خود محصول هم مهمتر است. حتی اگر بهترین قیمت یا کیفیت را داشته باشید، بدون خدمات خوب، نمیتوانید مشتری را حفظ یا مشتری جدید جذب کنید.
نکته پایانی؟ صدای مشتری را بشنوید، به او احترام بگذارید، و نشان دهید که بعد از خرید هم در کنارش هستید. این یعنی بازاریابی حرفهای، بیهزینه و قدرتمند!
۹. دعوت به اقدام (CTA) را واضح جذاب و وسوسهکننده بنویسید
یکی از مهمترین عناصر در جذب مشتری و هدایت او به مرحله بعدی، دعوت به اقدام یا همان Call to Action (CTA) است. یعنی بهصورت شفاف و مستقیم از مخاطب بخواهید چه کاری انجام دهد—چه خرید باشد، چه ثبتنام، دانلود، یا حتی یک کلیک ساده.
CTA نباید مبهم، کلی یا پنهان باشد. برعکس، باید دقیق، برجسته و انگیزهبخش طراحی شود. مثلاً در صفحه معرفی یک خدمت یا محصول، حتماً در همان ابتدای صفحه (فضای بالای خط تا – Above the Fold) و همچنین در انتهای صفحه، دکمهای رنگی و مشخص قرار دهید با عبارتی روشن مثل:
- «همین حالا ثبتنام کن»
- «مشاوره رایگان بگیر»
- «رایگان امتحان کن»
کلمات در CTAها نقش حیاتی دارند. واژههایی مثل رایگان، همین حالا، محدود، بدون نیاز به پرداخت، سریع، آسان، هدیه و تجربه از آن دسته کلماتی هستند که تصمیم کاربر را تسریع میکنند.
برای مثال، اگر سرویس آنلاینی ارائه میدهید، بهجای «بیشتر بدانید»، از عبارتی مثل «۷ روز رایگان استفاده کن» استفاده کنید. این اقدام انگیزه بیشتری برای کلیک کردن ایجاد میکند.
و اگر احساس میکنید مخاطب هنوز برای انتخاب محصول یا خدمت مردد است، CTAهایی مثل «مقایسه پلنها»یا «جدول مقایسه خدمات» را پیشنهاد دهید. این گزینهها نهتنها حس اطمینان ایجاد میکنند، بلکه مانع از ترک صفحه در لحظات حساس تصمیمگیری میشوند.
به یاد داشته باشید:
یک CTA خوب، ترکیبی است از وضوح، مزیت، اعتماد و زیبایی بصری.
۱۰. پیشنهادهای خود را برای هر مشتری «شخصی» کنید
همه ما تجربه دریافت پیامهای تبریک تکراری در مناسبتهایی مثل عید را داریم؛ پیامهایی که معلوم است برای همه یکسان فرستاده شدهاند و هیچ رنگی از احساس شخصی یا توجه واقعی در آنها نیست. حالا تصور کنید پیامی دریافت میکنید که با نام شما شروع شده، اشارهای به خرید قبلیتان دارد یا پیشنهادی متناسب با سلیقهتان ارائه میدهد. کدامیک بیشتر به دل مینشیند؟ واضح است: پیامی که فقط برای شما نوشته شده.
همین اصل ساده، در دنیای بازاریابی و جذب مشتری معجزه میکند.
اگر پیشنهادهای خود را بهصورت شخصیسازیشده برای هر مخاطب بفرستید—یعنی دقیقاً متناسب با نیازها، رفتار خرید، موقعیت جغرافیایی یا علایق او—شانس بسیار بیشتری دارید که توجهاش را جلب کنید و او را به خرید ترغیب کنید.
برای مثال:
- اگر مشتری شما قبلاً لپتاپ خریده، ارسال پیشنهاد خرید کیف مخصوص همان مدل لپتاپ، نشانهای از توجه و شناخت شماست.
- اگر تولد مشتری نزدیک است، ارسال یک پیام تبریک با نام او و یک کد تخفیف اختصاصی، حس خاص بودن ایجاد میکند.
- یا اگر مشتری قبلاً دوره آموزشی خاصی را گذرانده، پیشنهاد سطح پیشرفته همان دوره، بسیار منطقیتر و اثربخشتر از پیشنهادهای عمومی است.
شخصیسازی، یعنی دیدن هر مشتری بهعنوان یک انسان منحصربهفرد، نه فقط یک عدد در دیتابیس. این توجه شخصی، همان چیزی است که در فضای پر از تبلیغ و پیامهای تکراری، باعث تمایز شما از دیگران میشود.
۱۱. با سئو مشتری را بیسروصدا ولی مؤثر جذب کنید
گاهی بهترین روش برای جذب مشتری، همان روشی است که حتی خودش هم متوجهش نمیشود! سئو (SEO) یا بهینهسازی سایت برای موتورهای جستوجو، دقیقاً همین نقش را ایفا میکند—یعنی مشتری را از طریق سرچ طبیعی، بدون تبلیغات مستقیم، به سمت شما هدایت میکند.
به یاد دارید که گفتیم محتوای ارزشمند باید دقیقاً به دست کسی برسد که دنبالش است؟ سئو پلی است میان آن محتوا و مخاطبی که در گوگل به دنبال راهحل، آموزش یا محصول خاصی میگردد. اگر شما در نتایج اول باشید، شانس دیده شدنتان چند برابر میشود. که دیده شدن، اولین قدم در مسیر فروش است.
اما چطور به این رتبههای طلایی برسید؟
باید روی سه رکن اساسی کار کنید:
۱. تولید محتوای مرتبط، مفید و هدفمند
۲. دریافت بکلینک از سایتهای معتبر و مرتبط
۳. حفظ استمرار، ساختار درست صفحات و سرعت بالای سایت
به زبان سادهتر، سئو کمک میکند که گوگل وبسایت شما را مرجع قابل اعتماد در حوزه خودتان بشناسد. و وقتی گوگل به شما اعتماد کند، مخاطب هم راحتتر به شما اعتماد میکند.
فراموش نکنید:
کسی که در گوگل بهدنبال راهحل میگردد، خودش آماده خرید است. فقط کافی است شما درست همانجا باشید که او دنبالش میگردد.

۱۲. با رصد هوشمندانه رقبا فرصتهایی طلایی را شکار کنید
یکی از مؤثرترین راههای جذب مشتری، تحلیل رقبا به شیوهای هوشمندانه و خلاقانه است. زمانی که بدانید دیگران در بازار هدف شما چگونه عمل میکنند، چه مزیتی ارائه میدهند و در کجا ضعف دارند، میتوانید دقیقاً همان جاهایی را پوشش دهید که آنها از آن غافل ماندهاند و این یعنی جلو افتادن از رقابت.
اما تحلیل رقبا به معنی تقلید نیست. شما قرار نیست نسخهای کپیشده از دیگران باشید. بلکه باید از مسیر آنها درس بگیرید، ایده بگیرید و آن را به سبک خودتان بهتر اجرا کنید. این یعنی رقابت سالم، حرفهای و خلاقانه.
برای اینکه از تحلیل رقبا بیشترین بهره را ببرید، باید بدانید دقیقاً دنبال چه هستید:
- بررسی گزارشهای بازار و روندهای جدید صنعت برای کشف فرصتهای نو؛
- تحلیل ساختار سایت و شبکههای اجتماعی رقبا برای شناخت لحن، هویت برند و تعاملات؛
- مطالعه استراتژیهای محتوایی، قیمتگذاری و صفحات فروش برای درک الگوهای مؤثر؛
- خواندن بازخوردهای کاربران و نظرات مشتریان رقبا برای شناسایی نقاط قوت و شکایتهای رایج.
در گام بعد، با بهینهسازی عملکرد خود بر اساس این مشاهدات، میتوانید نهتنها خدمات یا محصولات بهتری ارائه دهید، بلکه تجربهای ایجاد کنید که مخاطب را قانع کند برند شما انتخاب بهتری است.
به یاد داشته باشید:
هیچ برندی صاحب مشتری نیست؛ این مشتری است که تصمیم میگیرد کجا بماند، و از چه کسی خرید کند.
پس شما باید همان کسی باشید که انتخاب میشود.
جمع بندی
در دنیای رقابتی امروز، جذب مشتری دیگر به تبلیغ صرف و شعارهای تکراری محدود نمیشود. مشتری امروز آگاه، حساس و سختگیر است؛ او بهدنبال راهحل واقعی، تجربه خوب و برخورد انسانیست.
برای اینکه بتوانید او را جذب کنید و مهمتر از آن، او را نگه دارید، باید مسیر جذب مشتری را از نگاه او طراحی کنید، نه از نگاه خودتان.
از طراحی پیشنهادهای شخصیسازیشده گرفته تا تولید محتوای ارزشمند، از خدمات پس از فروش حرفهای تا استفاده هوشمندانه از سئو و شبکههای اجتماعی، هر قدمی که بردارید باید با یک هدف مشخص باشد:
ارائه ارزش واقعی به مخاطب و ساختن تجربهای خوشایند برای او.
فراموش نکنید، جذب مشتری یک پروژه لحظهای نیست؛ بلکه فرآیندی مستمر و هوشمندانه است. با شناخت درست مخاطبان، تحلیل بازار، استفاده از ابزارهای دیجیتال و صداقت در ارائه، میتوانید نهفقط مشتری جذب کنید، بلکه آنها را به مشتریان وفادار، طرفدار برند و حتی مبلغ رایگان کسبوکارتان تبدیل کنید.
ممنون که تا انتها همراه من در دانشگاه کسب و کار بودید. امیدوارم توانسته باشم اطلاعات جامع و کاربردی در خصوص جذب مشتری به شما ارائه کنم. بنظر شما چه راهکارهای دیگری برای جذب مشتری وجود دارد؟
منبع: Indeed
سوالات متداول
۱. جذب مشتری دقیقا یعنی چه و چرا اهمیت دارد؟
جذب مشتری به مجموعه اقداماتی گفته میشود که با هدف جلب توجه افراد جدید و تبدیل آنها به خریدار انجام میشود. این فرآیند پایه و اساس رشد هر کسبوکاریست، چون بدون مشتری، نه فروش وجود دارد و نه درآمد. حتی بهترین محصولات دنیا هم اگر دیده نشوند، فروخته نمیشوند. بنابراین، جذب مشتری اولین و ضروریترین قدم در مسیر موفقیت یک کسبوکار است.
۲. بهترین روش برای جذب مشتری در فضای دیجیتال چیست؟
در فضای آنلاین، ترکیبی از بازاریابی محتوایی، سئو، حضور فعال در شبکههای اجتماعی و تبلیغات هدفمند میتواند بسیار مؤثر باشد. تولید محتوای ارزشمند بر اساس نیاز مخاطب، استفاده از کلمات کلیدی مناسب، طراحی CTA قوی و ارائه تجربه کاربری خوب در سایت، همگی به افزایش بازدید و تبدیل بازدیدکننده به مشتری کمک میکنند.
۳. چرا با وجود تبلیغات، مشتری جذب نمیکنیم؟
تبلیغات تنها زمانی نتیجه میدهند که به مخاطب درست، در زمان درست و با پیام درست برسند. اگر تبلیغ شما هدفگذاری نشده، ارزش پیشنهادی مشخصی ندارد یا اعتمادسازی کافی در سایت و برندتان دیده نمیشود، حتی بهترین تبلیغات هم بیاثر خواهند بود. لازم است که مسیر جذب مشتری را بهصورت جامع طراحی کنید، نه صرفاً با چند بنر تبلیغاتی.













