بازاریابی زمینهای است که دائما در حال تحول است و مفاهیم موجود در آن، برای انعکاس تغییرات اقتصادی و اجتماعی معاصر تجزیهوتحلیل و بازنگری میشوند. ایدههای جدیدتر نیز در نتیجه پیشرفتهای تکنولوژی و تحقیقات بازاریابی شکل میگیرند. وقتی در مورد انواع بازاریابی صحبت میکنیم، فرایند تفکر اولیه شامل بازاریابی دیجیتال میشود که یک اصطلاح کلی برای انواع متعددی از این نوع تبلیغات است. اما برای شروع، بازاریابی دیجیتال مانند یک مفهوم امروزی به نظر میرسد؛ اگرچه از دهه 1990 وجود داشته است.
بازاریابی حول خواستهها و نیازهای مشتریان میچرخد. همه تلاشهای بازاریابی برای برآوردن نیازهای متنوع مشتریان هدایت میشود؛ بنابراین، آگاهی از بازاریابی و اصول آن ضروری است؛ زیرا به کمک آن میتوانید تصمیم آگاهانه بگیرید و بر اساس نیازهای خود نوعی از آن را انتخاب کنید. ما قصد داریم در این بخش از مقاله دانشگاه کسب و کار به تعریف بازاریابی و انواع آن بپردازیم و اصول کلی آن را شرح دهیم. پس تا پایان این مقاله همراه ما باشید تا بتوانید بهخوبی این مفهوم مهم در بازار سنتی و دیجیتال را درک کنید.
بازاریابی چیست؟
بازاریابی در ابتداییترین سطح، فرایند یادگیری در مورد مشتریان و توسعه و حفظ روابط با آنها است. بسته به اندازه شرکت، بازاریابی برای موفقیت آن حیاتی است.
بازاریابی دیجیتال و آفلاین لیست بیپایان انواع بازاریابی را شامل میشود. شما باید بفهمید که کدام یک برای شما بهتر عمل میکند و آنها را دنبال کنید. بخشهای بازاریابی و فروش باید با هم کار کنند. آنها میتوانند با کمک اتوماسیون به سمت اهداف مشابه تلاش کنند.
در بازاریابی مهم نیست چه کسی سریعتر ارتباط برقرار میکند یا معاملات بیشتری را انجام میدهد. همه چیز در مورد داشتن درک روانی قوی از آنچه مشتریان میخواهند است. مثلا استیو جابز، برخلاف هرکس دیگری، این استعداد را بهوفور دارا بود. هنری فورد یک تاجر آمریکایی مشهور و توماس ادیسون یک مخترع مشهور است. هر نوآوریای که دنیا را تغییر میدهد، درک عجیبی از نیازهای انسانی را با چشماندازی نوآورانه برای برآورده کردن آنها ترکیب کرده است.
بازاریابی به توسعه برندهای قدرتمند کمک میکند. برندهای عالی بهخوبی برای خودشان تبلیغ میکنند و بهعنوان آموزشدهنده برای مخاطبان خود عمل میکنند. آنها کارهای خارقالعادهای انجام میدهند تا تأثیر ماندگاری بر مخاطبان هدف خود بگذارند و با کارکنان خود با احترام رفتار میکنند. حالا بیایید جنبههای مختلف بازاریابی و اهمیت آن در ساختن یک کسبوکار را بررسی کنیم.
بازاریابی چگونه به کسبوکار شما کمک میکند؟
بازاریابی با برندسازی و فروش متفاوت است؛ زیرا تفاوتهای بین هر یک به کاربران کمک میکند تا تعیین کنند که برای گسترش شرکت خود باید روی چه چیزی تمرکز کنند. با این حال، هر سه این موارد در یک شرکت خوب به هم مرتبط هستند و هر کدام بر دیگری تأثیر میگذارد. برای مثال، اگر تبلیغات حمایتشده، وبلاگها و یک ایمیل ماهانه را اجرا میکنید، این اقدامات برای واجد شرایط کردن سرنخها، نتیجه مثبتی به همراه دارد.
در این مسیر، سه نکته مهم وجود دارد که مردم باید درک کنند. این نکات شامل مواردی است که کاربران باید:
اول، درک کنند که چه کسی هستند، به چه کسی کمک میکنند و چرا باید مهم باشند ← برندسازی
دوم، آنها باید تعیین کنند که چه اقدامی میخواهند برای کاربران انجام دهند و چند نفر باید آن را انجام دهند ← فروش
سوم، آنها باید یک روش منحصربهفرد و هیجانانگیز برای جذب مردم به پیام خود و برانگیختن علاقه آنها به کاری که انجام میدهند، طراحی کنند ← بازاریابی
معمولا اکثر افراد میخواهند با بازاریابی شروع کنند؛ زیرا هیجانانگیز است، اما بازاریابی خوب همیشه بر اساس یک برند و برنامه فروش قوی ساخته شده است.
کاربران باید درک کنند که چرا از آنها استفاده میکنید و چه میخواهید به دست آورید. در نتیجه، داشتن یک استراتژی محکم برای اطمینان از اینکه ابتکارات بازاریابی شما برای دستیابی به یک هدف مشخص و قابلسنجش با هم کار میکنند، ضروری است. افراد هنگام ساخت جعبهابزار بازاریابی خود باید اطمینان حاصل کنند که ابزارهای مناسب را برای خود و اهداف تجاریشان انتخاب کردهاند. در اینجا چند نتیجه از بازاریابی مؤثر آورده شده است:
1. ایجاد تعامل را هدایت میکند
مشارکت مشتری در قلب هر سازمان موفق، بهویژه برای مشاغل کوچک و متوسط (SMBs) قرار دارد. بازاریابی مشکل چگونگی ادامه گفتگو پس از خروج مشتری را حل میکند.
در گذشته، تماسهای حضوری اکثر تعاملات تجارت به تجارت را تشکیل میداد. مثلا زمانیکه وارد پیتزافروشی میشوید، به مهماندار سلام میکنید، با پیشخدمت میخندید، به صاحب مغازه سلام میکنید و… درحالیکه تعامل حضوری همچنان زنده و پاینده است، اما دیگر کافی نیست. مشتریان میخواهند خارج از فروشگاه نیز سرگرم شوند. این جایی است که بازاریابی وارد میشود؛ بنابراین، شما میتوانید با هر روشی به مشتریان خود محتوا ارائه دهید تا پس از ساعات کاری آنها را علاقهمند نگه دارید. مخاطب هدف شما خواهان ارتباط با برند شما هستند.
2. مخاطب را مطلع نگه میدارد
بازاریابی در ابتداییترین شکل خود، به مشتریهای ثابت و بالقوه آموزش میدهد؛ زیرا شناخت محصولات ضروری است. اما اگر خریدار شما متوجه نشود چه چیزی میفروشید، این دانش بیفایده است. بازاریابی این آموزش را به آنها ارائه میدهد.
مشتریان قبل از اینکه بتوانند روی چیزی سرمایهگذاری کنند، باید بفهمند که چه کاری انجام میدهد و چگونه کار میکند. بازاریابی بهعنوان مؤثرترین روش برای برقراری ارتباط با با مشتریان به روشی هیجانانگیز در نظر گرفته میشود.
3. به پایداری کمک میکند
روند کسبوکارهای موفق چنین نیست که محصولات را عرضه کنند و سپس به سراغ محصولات جدید بروند. آنها با محصولات فعلی خود در ارتباط میمانند و به طور منظم آنها را تغییر و ارتقا میدهند. مثلا اپل در این روش با بهروزرسانیهای مکرر نرمافزار موجود همراه با انتشار اطلاعات قابلتوجه و بدون ابهام در مورد بهروزرسانیها، عالی عمل کرده است. بدین ترتیب مشتریان مطلع نگه داشته میشوند؛ چنانچه اپل از میان تمام برندهای بزرگ، یکی از بالاترین سطوح وفاداری و رضایت مشتری را دارد.
4. رشد را تقویت میکند
بازاریابی نهتنها به معنای تعیین تقاضای مشتری است، بلکه به ایجاد نیازهای مصرفکننده نیز کمک میکند. اولین قدم درک مشتری بالقوه شماست.
اگرچه این یک اصل است که بازاریابی نمیتواند نیاز ایجاد کند، بسیاری از استراتژیهای بازاریابی بر افزایش آگاهی از یک محصول و مطلوبیت داشتن آن ساخته شده است. مهم این است که این آگاهی تقاضا را ایجاد کند.
بازاریابی، برندسازی و فروش در اکثر شرکتها با هم مرتبط هستند و هر کدام بر دیگری تأثیر میگذارد. این موارد اغلب با هم گروهبندی میشوند؛ زیرا همه آنها یک هدف نهایی دارند: جذب مشتریان بیشتر و ایجاد درآمد. با این حال، هر رشته دارای مجموعهای منحصربهفرد از ویژگیها و فرایندها است.
درک آمیخته بازاریابی
بهعنوان بخشی از یک برنامه بازاریابی جامع، آمیخته بازاریابی شامل زمینههای متعددی از تمرکز است. از این کلمه اغلب برای اشاره به یک طبقهبندی استاندارد که با چهار P شروع میشود استفاده میشود.
این اصطلاح در طول زمان گسترشیافته و اکنون با عنوان P7 آمیخته بازاریابی شناخته میشود. اجزای آن عبارتاند از: محصول، قیمتگذاری، موقعیتیابی، ترفیع، مکان، افراد و بستهبندی.
آمیخته بازاریابی، هستیشناسی بازاریابی را در دنیای تجارت خلاصه میکند. برای یک صاحب کسبوکار کوچک یا مدیر بازاریابی، ایجاد یک پیشنهاد فروش متمایز یا جذب مشتریان مناسب، بهویژه در پلتفرمهای جدید مانند اینترنت و بازاریابی دیجیتال، ممکن است دشوار باشد. خوشبختانه، P7 بازاریابی یک چارچوب برای استفاده در برنامهریزی بازاریابی شما و یک روش ضروری برای تبلیغ مؤثر به بازار هدف در اختیار شما قرار میدهد.
علاوه بر این، میتوانید جنبههایی از آمیخته را در تصمیمگیری روزانه بازاریابی خود در نظر بگیرید تا مخاطبان مناسب را برای تبلیغ موفق از طریق کمپینهای خود جذب کنید. بیایید به توضیح مختصری از هفت مؤلفه ذکر شده در بالا بپردازیم:
محصول (Product)
محصول فرایندی است که برای اطمینان از مناسب بودن خدمات خود برای بازار در نظر گرفتهاید. کسبوکار (خدمات) شما باید شکافی را در صنعت پر کند، متناسب با نیازهای مشتریان باشد و از رقبا متمایز شود. زمانی که محصول یا خدماتی با کیفیت بالا و ویژگیهای مناسب برای جلبتوجه مشتریان همراه باشد، پتانسیل موفقیت به طور قابلتوجهی افزایش مییابد.
نقش محصول در آمیخته بازاریابی برای کل تلاش بازاریابی حیاتی است. حتی با بیشترین تلاش برای تبلیغ و قرار دادن محصول در فروشگاههای مناسب با قیمتهای رقابتی، در بهترین حالت منجر به فروش ضعیف خواهد شد. مگر اینکه محصول از ویژگیها و عملکردهای مناسبی برای برانگیختن علاقه مشتریان برخوردار باشد، بستهبندی جذابی داشته باشد و همراه با خدمات پس از فروش معقول ارائه شود.
قیمت (Price)
هزینه خرید شامل هر دو قیمت خردهفروشی (MRP) و مصالحههای کماهمیتتر است که خریدار باید هنگام خرید محصولات شما حاضر به انجام آن باشد. بنابراین لازم است اهداف برنامه قیمتگذاری خود و نحوه تعامل آن با بقیه استراتژی بازاریابی خود را در نظر بگیرید. انتخاب رویکرد قیمتگذاری میتواند پیامدهای مختلفی داشته باشد. شما میتوانید:
- محصولی را مشابه با رقبا قیمتگذاری کنید، سپس ویژگیها یا مزایایی را برجسته کنید که سایر برندها فاقد آن هستند.
- قیمت یک محصول را برای ورود به بازاری پر از رقابت یا جذب مشتریان مقرونبهصرفه کاهش دهید.
- پس از تثبیت برند، افزایش قیمت را برنامهریزی کنید یا آن را برای نشان دادن ارزش یک مدل بهروزشده کاهش دهید.
- قیمت پایه را برای جذابیت بیشتر بستهها یا پیشنهادها ویژه افزایش دهید.
تبلیغ (publicity)
تجربیاتی که برندهای قوی ارائه میدهند، چیزهای زیادی را در مورد اینکه آنها چه کسانی هستند، آشکار میکند؛ بازاریابی تحقیق میکند که چه چیزی یک تجربه فوقالعاده را برای مشتریان رقم میزند.
برای بازاریابان، دو نوع روش تبلیغاتی استاندارد وجود دارد: سنتی و دیجیتال. رسانههای چاپی، ایمیل مستقیم، بیلبوردها و پوسترها و ارجاع، یعنی تبلیغات دهانبهدهان، نمونههایی از بازاریابی سنتی هستند. بازاریابی ایمیلی، تبلیغات رسانههای اجتماعی، بازاریابی محتوا، بهینهسازی موتور جستجو (SEO)، بازاریابی موبایل و تبلیغات پولی، همه نمونههایی از تاکتیکهای دیجیتال هستند.
نحوه تعامل شما با مشتریان و تبلیغ کالاهایتان تأثیر مستقیمی بر موفقیت برند شما خواهد داشت و حتی ممکن است منجر به افزایش سرنخهای فروش شود. اگر پیام خود را در مکان اشتباه، در زمان نامناسب یا برای فرد اشتباه ارسال کنید، تقریبا مطمئن باشید که فروش شما کاهش خواهد یافت.
مکان (place)
این اصطلاح به نحوه فروش و مکان فروش کالاها اشاره دارد. تمام انتخابهای توزیع بهعنوان بخشی از کل استراتژی بازاریابی شما انجام میشود.
بنابراین، آمیخته بازاریابی ابزاری است که به برندها کمک میکند تا درک کنند که برای رسیدن به اهداف و مقاصد بازاریابی خود، کدام جنبهها باید مطابقت داده شوند. این عوامل، مجموعهای از ابزارهای بازاریابی تاکتیکی و قابل کنترل است که یک شرکت برای ایجاد پاسخ مطلوب از بازار هدف خود استفاده میکند و شامل هر کاری است که یک شرکت میتواند برای تأثیرگذاری بر تقاضای محصول انجام دهد. همچنین ابزاری برای کمک به برنامهریزی و اجرای بازاریابی است.
افراد (People)
افراد شامل همه کسانی هستند که با مشتری شما در تماس هستند، حتی به صورت غیرمستقیم؛ بنابراین مطمئن شوید که در تمام سطوح – نه فقط در خدمات مشتری و فروش – بهترین استعدادها را جذب میکنید. در اینجا کارهایی که میتوانید انجام دهید تا اطمینان حاصل کنید که کارکنان شما اثر مطلوب را روی مشتریان بگذارند، آورده شده است:
- تواناییهای بازاریابان خود را برای اجرای برنامه آمیخته بازاریابی خود ارتقا دهید
- به فرهنگ سازمانی و شخصیت برند توجه کنید
- از خدمات متخصصان برای طراحی و توسعه محصولات یا خدمات خود استفاده کنید
- روی مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) تمرکز کنید که روابط واقعی ایجاد میکند و وفاداری را در سطح انسانی الهام میبخشد
برای جذب مشتری و کسب سود، ابتدا باید درک کاملی از جمعیت هدف خود به دست آورید. برای اینکه به طور مداوم سودآوری داشته باشید، باید در مکانهای مناسب برای برند خود زندگی کنید و توزیع داشته باشید و به مخاطبان هدف خود دسترسی پیدا کنید.
بستهبندی (packing)
تولیدکنندگان هرگز نباید بستهبندی محصول را نادیده بگیرند. اهمیت بستهبندی محصول پیچیده است و ممکن است تا حد زیادی در ایجاد یک برداشت اولیه دلپذیر و همچنین وفاداری بلندمدت به برند کمک کند.
بستهبندی در یک بازار شلوغ، خریداران جدید را جذب میکند و ارزش را به مشتریان وفادار منتقل میکند. در بستهبندی برای تمایز، باید به طراحی اولویت داده شود. علت آن نیز به همین سادگی است: اگر متمایز نباشد، کسی به دنبال آن نخواهد گشت. علاوه بر این، بستهبندی مکان ایدهآلی برای آموزش محصول یا تقویت برند است. بنابراین، برای اینکه مشتریان خود را غافلگیر و خوشحال کنید، دستورالعملهای واضح یا یک ویژگی غیرمنتظره را در بستهبندی بگنجانید.
فرایند (Process)
نحوه رساندن محصول شما به مصرفکننده باید برای دستیابی به حداکثر کارایی و قابلیت اطمینان برنامهریزی شود. همچنین باید جنبههایی را مطابق با برند شما، مانند سازگاری با محیطزیست یا پایداری، در نظر بگیرد. با توسعه تجارت الکترونیک، اتحادهای دیجیتال و لجستیک به اجزای حیاتی آمیخته بازاریابی تبدیل شدهاند.
هدف همه مشاغل ارائه یک سفر روان، کارآمد و مشتریمدار است و این بدون فرایندهای مناسب پشتصحنه قابل دستیابی نیست. درک مراحل سفر مشتری – از انجام یک پرسوجو آنلاین تا جستجوی اطلاعات و خرید – به ما امکان میدهد تا فرایندهای لازم برای اطمینان از داشتن یک تجربه عالی برای مشتری را ارزیابی کنیم.
چرا بازاریابی برای یک کسبوکار مهم است؟
ایجاد یک محصول شگفتانگیز یا راهاندازی یک کسبوکار عالی تنها اولین قدم برای کسب درآمد است و در این مسیر، بازاریابی برای جذب مشتری الزامی است. درحالیکه بسیاری از مشاغل کوچک به اشتباه تصور میکنند بازاریابی و تبلیغات یک چیز هستند، اما اینطور نیست.
بازاریابی کل فرایند ارائه محصول یا خدمات به مشتری، تصمیمگیری در مورد فروش و توزیع آن از طریق قیمتگذاری و تبلیغات را دربرمیگیرد.
برای برجسته شدن در یک بازار شلوغ، مخاطب هدف شما باید درک کند که چرا باید شرکت شما را نسبت به شرکتهای دیگر انتخاب کند. اینجاست که بازاریابی برای آگاه کردن مشتریان فعلی و آتی درباره شرکت شما و اینکه چگونه ممکن است به آنها در برآوردن یک نیاز کمک کند، وارد میشود.
نقش رسانههای اجتماعی در بازاریابی
در مسیر بازاریابی، مطالب وبسایت شما مأموریت شرکت شما را تعریف میکند. فیلمهای نمایشی محصولی که بارگذاری میکنید و عکسهایی که نمایش میدهید، مشخص میکند که محصولات شما در دنیای واقعی چگونه به نظر میرسند. همه این نمونهها به خریداران بالقوه کمک میکند تا بدانند شما چه کسی هستید و چه چیزی شما را متمایز میکند.
بعد از انجام معامله، بازاریابی، شرکت شما را تا زمانی که دوباره به شما نیاز داشته باشند، در ذهن مردم نگه میدارد. کاربران برای تبدیل مشتریان اولیه به طرفداران مادامالعمر یا افزایش حفظ مشتری که به شما در حفظ برندتان کمک میکند، باید با افرادی که با کسبوکار شما تعامل داشتهاند، روابط برقرار کنند.
برای تحقق این هدف، شروع با رسانههای دیجیتال ایدهای عالی است. 91 درصد از افرادی که یک برند را در شبکه های اجتماعی دنبال میکنند به وبسایت یا برنامه آن برند مراجعه میکنند. 89 درصد نیز به طور قابلتوجهی می گویند که از آن شرکت خرید خواهند کرد. بازاریابی همچنین میتواند با ارسال ایمیل های پیگیری پس از خرید و ارسال کارت پستال با پیشنهادات ویژه یا اطلاعات در مورد خدمات جدید به شما در برقراری ارتباط با مخاطبان هدف کمک کند.
بازاریابی میتواند به شما کمک کند اعتبار پیدا کنید، اعتماد ایجاد کنید و مشتریان را هیجانزده نمایید؛ خواه از طریق یک کمپین ایمیل طراحیشده خوب، عکسهای باکیفیت در تمام مواد بازاریابی یا نوشتن وبسایت جذاب که نشاندهنده صدای برند منحصربهفرد شما باشد.
انواع بازاریابی
بازاریابی را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: بازاریابی سنتی یا غیر دیجیتال – بازاریابی دیجیتال.
بازاریابی سنتی شامل تبلیغات چاپی، رادیویی و تلویزیونی و همچنین حضور در نمایشگاههای تجاری، جلسات و کنفرانسها میشود. بازاریابی دهانبهدهان نیز نوعی بازاریابی سنتی است.
اکثر مشاغل از ترکیبی از استراتژیهای بازاریابی آنلاین و آفلاین استفاده میکنند. با این حال، امروزه تمایل به سمت بازاریابی دیجیتال افزایش یافته است. دلیل این امر آن است که مشتریان زمان بیشتری را به صورت آنلاین سپری میکنند و بازاریابی دیجیتال مزایای متعددی از نظر سرعت، بازده و کارایی ارائه میدهد. این نوع بازاریابی مدلهای متعددی دارد که عبارتند از:
بازاریابی محتوا
بازاریابی محتوا به معنای توزیع محتوا در قالبهای مختلف برای افزایش آگاهی از برند و تقویت روابط با مشتری است. اگرچه بازاریابی محتوا بیشتر با بازاریابی دیجیتال شناخته میشود، اما میتواند در دنیای غیرآنلاین نیز اتفاق بیفتد. وبلاگها، پستهای رسانههای اجتماعی، اینفوگرافیکها و ویدئوها همگی نمونههایی از بازاریابی محتوا هستند.
محتوای عالی یک دارایی ارزشمند است و این پتانسیل را دارد که تجربیات خوبی را برای مشتریان بالقوه شما فراهم کند و آنها را ترغیب کند تا برای دریافت اطلاعات بیشتر بازگردند. محتوای باکیفیت کلید جلبتوجه مخاطبان و حفظ یک تصویر مثبت از برند شماست. برای اطمینان از اینکه محتوای شما جذاب، جالب و قابل درک است، از ابزارهایی مانند خلاصهنویسی یا بازنویسی استفاده کنید.
علاوه بر این، اگر از محتوای وبلاگ برای جذب مخاطب استفاده میکنید، بهجای استفاده از تصاویر از پیش آماده شده، از تصاویر اختصاصی استفاده کنید؛ زیرا بازاریابان گزارش میدهند که تصاویر از پیش آمادهشده کمترین تأثیر را در دستیابی به اهدافشان دارد. در نهایت، محتوای شما همیشه باید یک فراخوان به عمل (CTA) داشته باشد و به خواننده بگوید که در مرحله بعد چه کاری باید انجام دهد.
بهینهسازی موتور جستجو (SEO)
بهینهسازی موتور جستجو (SEO) فرایندی است که در آن محتوای وبسایت خود را برای دیده شدن بیشتر توسط موتورهای جستجو و جذب بازدیدکننده بیشتر از طریق جستجوها، بهینهسازی میکنید. بازاریابی موتور جستجو (که همچنین با عنوان پرداخت بهازای کلیک یا PPC شناخته میشود) یک روش بازاریابی محسب میشود که در آن، شرکتها برای نمایش لینک وبسایت خود در جایگاههای برتر صفحات نتایج موتور جستجو هزینه پرداخت میکنند.
در واقع، برندها باید به سئو اولویت بدهند؛ زیرا این مقرونبهصرفه ترین و مؤثرترین استراتژی برای درک و دستیابی به مشتریان در دوره های حساس است. سئو به ارزش بلندمدت برند شما کمک میکند و بهدنبال آن، رتبهبندی بالا و جایگاه مطلوب موجب افزایش اعتبار برند شما خواهد شد.
مردم به دنبال اخبار و موارد مرتبط هستند و داشتن یک سئوی مؤثر و برنامه روابط عمومی تضمین میکند که کسبوکار شما دیده شود. از آنجایی که سئو دیگر یک کانال مستقل نیست، ادغام آن با محتوا و روابط عمومی به افزایش دسترسی برند، شناخت برند و سایر نتایج قابلتوجه کمک میکند.
بازاریابی رسانههای اجتماعی
بازاریابی رسانههای اجتماعی به معنای استفاده از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام و توییتر برای ایجاد روابط با مشتریان فعلی و گسترش دامنه دسترسی از طریق تبلیغات دهانبهدهان در دنیای دیجیتال است.
امروزه، به لطف رسانههای اجتماعی، برندها و شرکتها میتوانند به طور شخصیتری با مردم ارتباط برقرار کنند. از آنجایی که این تعاملات میتواند تأثیر بسزایی بر نحوه دیدهشدن یک شرکت داشته باشد، بازاریابان رسانههای اجتماعی باید در نظر بگیرند که پیامهای آنها چگونه درک میشود. محتاط بودن در این زمینه بسیار مهم است؛ زیرا پتانسیل موفقیت بزرگ یا شکست فاجعهبار در آن زیاد است.
این سبک بازاریابی، خدمات مشتری را متحول کرده است. امروزه مشتریان انتظار دارند شرکتها به سؤالات آنها در رسانههای اجتماعی پاسخ دهند. بنابراین، سرمایهگذاری در خدمات مشتری میتواند به شرکت شما و مشتریانتان در ایجاد روابط معنادار کمک کند. رسانههای اجتماعی امکان ارتباط و دریافت بازخورد از مشتریان را به صورت سریع فراهم میکند. به این ترتیب، با توجه به اینکه تقریباً نیمی از مشتریان از رسانههای اجتماعی برای پرسیدن سوال در مورد محصولات یا خدمات استفاده میکنند، داشتن یک برنامه مراقبت از مشتری در رسانههای اجتماعی امری حیاتی در رشد کسب و کار است.
بازاریابی ایمیلی
بازاریابی ایمیلی را میتوان ارسال ایمیل به یک مشتری بالقوه یا فعلی در نظر گرفت و در واقع، ارسال منظم ایمیل برای افرادی که در لیست شما ثبتنام کردهاند تا از طریق آن، ارتباط برقرار کنید و فروش را افزایش دهید، بازاریابی ایمیلی نامیده میشود.
استراتژیهای رایج بازاریابی ایمیلی به دنبال ایجاد آگاهی از برند، وفاداری و اعتماد هستند. با بازاریابی ایمیلی، بیشتر هزینهها را گیرنده متحمل میشود؛ بنابراین بسیار ارزانتر از سایر انواع بازاریابی است. بر اساس نظرسنجیها، 91 درصد از مصرفکنندگان از خدمات ایمیل استفاده میکنند؛ همین مورد به تنهایی باید هر کسبوکاری را برای بررسی این ابزار متقاعد کند. مگر اینکه صنعت شما آن 9 درصد باقیمانده را تشکیل دهد که اینطور نیست، ایمیل فرصت فوقالعادهای برای رسیدن به مشتریان ارائه میدهد.
برای موفقیت در این مسیر، بهجای اینکه بلافاصله مشترک را به یک صفحه فرود هدایت کنید، میتوانید انواع مختلفی از محتوای تعاملی را در بدنه ایمیل بگنجانید. این نوع محتوای تعاملی، مشتریان را مجذوب نگه میدارد و ایمیلهایی با لحن محاورهای لذتبخشتر خوانده میشوند. تبدیل صدا به متن با استفاده از ابزار هوش مصنوعی نیز برای بازاریابی ایمیلی کارآمد، ساده است.
شما نهتنها میتوانید تخفیفها، پیشنهادهای ویژه، محصولات جدید و سایر اطلاعات را به آنها ارائه دهید، بلکه آنها نیز میتوانند آن ایمیلها را برای هر کسی که دوست دارند ارسال کرده و به اشتراک بگذارند. تشویق مشتریان به اشتراکگذاری حداکثری پیشنهادها، بخشی از یک استراتژی قوی بازاریابی ایمیلی است. بنابراین، ایمیل در دنیای تجارت به تجارت ضروری است؛ زیرا برای 73 درصد از سازمانها روش اصلی ارتباط است.
بازاریابی تأثیرگذار (اینفلوئنسر مارکتینگ)
بازاریابی تأثیرگذار زمانی است که از فردی با شهرت بالا و دنبالکنندگان زیاد در رسانههای اجتماعی برای تبلیغ محصول یا خدمات خود استفاده میکنید. بازاریابی تأثیرگذار در اینستاگرام و یوتیوب بسیار رایج است. در این حوزه، انتخاب اشخاص تأثیرگذار و مناسب برای تبلیغ برند و شرکت شما، ایجاد پیام برند و اندازهگیری ارزش، تنها برخی از عواملی هستند که باید در نظر گرفته شوند.
بازاریابی تأثیرگذار به شرکتها این امکان را میدهد تا با مخاطبان مهم نسل هزاره و نسل Z تعامل داشته باشند؛ 85 درصد از آنها مشتاق هستند تا از طریق رسانههای اجتماعی اطلاعات بیشتری در مورد محصولات خاص کسب کنند. این نوع بازاریابی با وجود استفاده گسترده از مسدودکنندههای تبلیغات و عدم علاقه عمومی به تبلیغات آشکار، نسبت به سایر استراتژیهای بازاریابی رسانههای اجتماعی، روشی عملی و محتاطانه برای تعامل با مشتریان در اختیار شرکتها قرار میدهد.
بر اساس آمار، 86 درصد از تبلیغ کنندگان از بازاریابی تأثیرگذار برای تقویت کمپینهای بازاریابی خود استفاده میکنند و 57 درصد معتقدند که این روش نسبت به سایر محتوای ساختهشده توسط برند، عملکرد بهتری دارد. از آنجایی که اینفلوئنسرها دنبالکنندگان وفادار زیادی دارند، همکاری با آنها به شما کمک میکند تا به مخاطبان بیشتری برسید؛ بهویژه هنگامی که با عملیات سئو ترکیب شود.
بازاریابی پایگاه داده
مشکل بازاریابی مستقیم این است که برقراری ارتباط شخصی با مشتریان دشوار است؛ راهحل، حداقل تا حدودی، میتواند در بازاریابی پایگاه داده یافت شود. اینترنت و حجم عظیمی از دادههای مصرفکننده بهدستآمده، تولید ارتباطات هدفمند و خودکار برای مصرفکنندگان را برای بازاریابان آسانتر از همیشه کرده است.
بازاریابان پایگاه داده با جمعآوری اطلاعات در مورد ترجیحات مشتریان، میتوانند ارتباطات سفارشیشده را در هر نقطه از فرایند خرید برای آنها ارسال کنند. پیامهای آنها به معنای واقعی کلمه میتواند “دنبال” مخاطب هدف باشد؛ زیرا آنها به فعالیتهای روزمره خود در اینترنت میپردازند.
ما وارد عصر بازاریابی روابط شدهایم، جایی که تمرکز اصلی برندها از صرفاً تکمیل فروش به ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان با ارائه مداوم ارزش تغییر کرده است و بازاریابی پایگاه داده اساس این امر است. مصرفکنندگان امروزی خواهان تجربهای شخصی با برند شما هستند. برای ارائه چنین تجربهای، بازاریابان باید دیدگاهی یکپارچه از هر مشتری در تمام نقاط تماس داشته باشند. تنها در این صورت است که آنها میتوانند مسیر مشتری را درک کرده و به طور معناداری با آنها درگیر شوند؛ تاکتیکهای بازاریابی پایگاه داده این امر را تسهیل میکنند.
بازاریابی رویدادی (ایونت مارکتینگ)
بازاریابی رویدادی یا ایونت مارکتینگ معمولاً شامل تعامل مستقیم با پرسنل برند در رویدادهای تبلیغاتی است. این نوع بازاریابی به معنای بازاریابی کسبوکار، خدمات یا محصول از طریق یک تجربه بهیادماندنی است. این نباید با مدیریت رویداد که شامل برنامهریزی، تبلیغ و اجرای رویدادها میشود اشتباه گرفته شود.
در محیط دیجیتالی که به طور فزایندهای در حال گسترش است، بازاریابی رویدادی حتی کارآمدتر میشود. زمانی که کامپیوترها و تلفنها مملو از تبلیغات و اطلاعات هستند، دادن دلیلی به مردم برای گردهمایی حضوری، میتواند مانند چراغی در تاریکی بدرخشد.
در نهایت، بهخاطر داشته باشید که بازاریابی رویدادی نشاندهنده نحوه عملکرد شرکت است. این رویداد میتواند پتانسیل و جذابیت شرکت را نشان دهد، اما همچنین میتواند نواقص آن را آشکار کند. بر اساس آمار، 84 درصد از شرکتکنندگان در رویداد معتقدند که پس از رویداد، نظر مثبتتری نسبت به شرکت، برند، محصول یا خدماتی که تبلیغ شده است، دارند.
بازاریابی محصول
بازاریابی محصول یک حوزه کانونی است که به عرضه استراتژیک محصول یا خدمات جدید به بازار اختصاص دارد. ما اغلب آن را بدیهی میگیریم، اما چیزهای روزمرهای که روی قفسههای فروشگاه میبینید، بدون شک تحت برنامهریزی استراتژیک گسترده در مورد قیمت، بستهبندی، موقعیت رقابتی و موارد دیگر قرار گرفتهاند. پاسخ به این دغدغهها و ترسیم استراتژی برای کانالهای بازاریابی منحصربهفرد، بر عهده متخصصان بازاریابی محصول است.
بازاریابی محصول مسئول ایجاد موقعیت، پیام و تمایز رقابتی است و اطمینان حاصل میکند که تیمهای فروش و بازاریابی مرتبط هستند تا بتوانند به طور کارآمد برای تولید و بستن پرونده (مشتری) بالقوه با هم کار کنند. بازاریابی محصول، بازاریابی استراتژیکی است که بر روی یک محصول یا خط تولید خاص تمرکز دارد و بهعنوان یک عملکرد کلی، زیرمجموعه مدیریت محصول است.
چگونه نوع بازاریابی مناسب برای برند خود را انتخاب کنیم؟
یک استراتژی بازاریابی توسط نقاط قوت، فرصتها و اهداف یک شرکت شکل میگیرد و برنامه بازاریابی را با نتایج دقیقتر هدایت میکند. بدون یک استراتژی بازاریابی، کسبوکارها بهسادگی یک محصول یا خدمات را ارائه میدهند و امیدوارند که کار کند. این باعث میشود امیدوار باشند که آنها ویژگی منحصربهفردی دارند که آنها را از رقبا متمایز میکند، در نتیجه زودتر شکست میخورند.
استراتژی بازاریابی، برنامه اصلی و کلی یک شرکت برای اجرا و دستیابی به اهداف مرتبط با بازاریابی است. این استراتژی متمرکز و قابل دستیابی است؛ با اهداف، مقاصد، برنامهها و سیاستهای کلیدی مهم برای دستیابی به آن اهداف. این استراتژی آیندهنگر است و بر تصمیمات اساسی تأثیرگذار بر مسیر بلندمدت شرکت تأکید دارد. این استراتژی، برای هر شرکتی منحصربهفرد است و بر اساس محصول، منابع، رقابت و بازار هدف آن بنا شده است.
به عبارت ساده، بازاریابی به دنبال دستیابی به مشتریان بالقوه و تبدیل آنها به مشتری ثابت یا حفظ مشتریان فعلی است. برای انجام این کار، یک شرکت باید از بازار خود و همچنین خواستهها و نیازهای مشتریان خود آگاهی کامل داشته باشد. برنامه بازاریابی آنها بهعنوان پلی بین آنها و مشتریان بالقوه عمل میکند. حتی برای یک بازاریاب باتجربه، توسعه یک برنامه بازاریابی و همچنین توسعه یک استراتژی بازاریابی ممکن است دشوار باشد. چگونه میتوانید بفهمید که استراتژی شما موفق خواهد بود؟ هنگام توسعه یک برنامه بازاریابی، کسبوکارها باید برای به حداکثر رساندن اثربخشی خود، مراحل زیر را دنبال کنند:
مراحل انتخاب نوع بازاریابی مناسب برای برند شما
انتخاب نوع بازاریابی مناسب مستلزم در نظر گرفتن محیط داخلی و خارجی سازمان شماست. هر برنامه بازاریابی باید بر اساس مزیت رقابتی شما و همچنین مطابق با نیاز مشتریان باشد.
← تحقیقات بازار به درک محیط کلان کسبوکار، تعریف نیازهای خاص مشتری و شناسایی فرصتها کمک میکند.
←گام بعدی، تدوین استراتژی است که محصولات و خدمات را با بخشهای مشتری همسو میکند و درعینحال برنامههای بازاریابی خاصی را برای رسیدن به این مشتریان تدوین میکند.
← آخرین مرحله اجرای فعالیتهای آمیخته بازاریابی است که موقعیت رقابتی در بازار را به ارمغان میآورد و مجموعه اقدامات لازم برای اجرای برنامه در جهت دستیابی به اهداف شرکت را تعیین میکند.
عناصر ضروری یک استراتژی بازاریابی
هدف بازاریابی، مطابقت دادن داراییها و توانمندیهای یک شرکت با نیازهای مشتریان آن است. هسته اصلی هر استراتژی بازاریابی باید پیشنهاد ارزش و هرگونه مزیت رقابتی باشد. متغیرهای داخلی به اجزای کلیدی یک استراتژی بازاریابی و ارتباط با برند تبدیل میشوند. بخشبندی، هدفگذاری و موقعیتیابی ابزارها، رویکردهای ضروری دیگری برای هدایت یک استراتژی بازاریابی با شناخت و رسیدگی به نیازهای مشتری هستند:
1. بخشبندی
بخشبندی بازار فرایندی است که بازار را تفکیک میکند و مشتریانی را که دارای ویژگیها، رفتارها و نگرشهای مشابه هستند کنار هم قرار میدهد. این روش به شرکتها کمک میکند تا نیازهای مشتریان خود را بهتر درک کرده و بازاریابی، تبلیغات و تلاشهای فروش خود را بهینه کنند.
پرسوناهای خریدار، بازنماییهای داستانی از انواع مشتریان در بخش بازار انتخابی شما هستند که ویژگیهای شخصیتی مختلف آنها را نشان میدهد. آنها بهعنوان بخشی از فرایند بخشبندی ایجاد میشوند. این رویکرد به مطابقت دادن خواستهها و نیازهای مشتری با توانایی شرکت شما برای برآوردن آنها کمک میکند.
2. هدفگذاری
هدفگذاری فرایندی است که در آن تمام تلاشهای بازاریابی روی گروه یا گروههای خاصی از افراد به نام بازار هدف متمرکز میشود. از آنجایی که گروههای هدف انتخابشده دارای ویژگیها و علایق مشابهی هستند، به احتمال زیاد به اصول بازاریابی به طور مشابه پاسخ میدهند.
با تمرکز کامل تبلیغات و سایر روشهای بازاریابی بر روی یک بازار هدف، بازاریابی از نظر اقتصادی، کارآمدی و اثربخشی در تولید سرنخهای مشتری (مشتریان بالقوه) بهصرفهتر میشود. به این ترتیب، مشتریان هدف میتوانند مشتریان فعلی یا گروههایی از افرادی باشند که رقبا آنها را نادیده گرفتهاند. اگر آنها سودآور باشند، فرصتی برای ایجاد روابط با مشتری ایجاد میکند، اما این کار باید به مرور زمان انجام شود.
3. موقعیتیابی
شرکتها از موقعیتیابی برای انتقال پیشنهاد ارزش خود به مشتریان هدف و ایجاد تصویری از برند، محصول یا خدمات خود در ذهن آنها استفاده میکنند. رتبهبندی بر اساس منحصربهفرد بودن یک برند و اینکه چگونه در مقایسه با رقبا، مزیت متمایزی برای مشتریان ایجاد میکند، صورت میگیرد.
این موقعیت در بازار از طریق بازاریابی که بر دیدگاه مشتریان تأثیر میگذارد، منتقل میشود. شرکتها قبل از ارزیابی موقعیت خود در بازار، بخشی از بازار را که میخواهند هدف قرار دهند، انتخاب میکنند.
موقعیتیابی محصول، با تأکید بر مهمترین مزیتهایی که محصول را از محصولات مشابه در بازار متمایز میکند، درک مصرفکنندگان از محصولات یک شرکت را شکل میدهد.
رویکردها در کسبوکار
رویکرد تجاری یک شرکت، تمرکز استراتژیک کلی سازمان آن و همچنین استراتژی بازاریابی آن را تعیین میکند. تولید، محصول، فروش، بازار و جامعه، پنج رویکرد اصلی هستند. این استراتژی باید بر اساس نقاط قوت شرکت باشد و در این مسیر، راهکارهای زیر میتواند نقش زیادی در بهبود روند بازاریابی شما داشته باشد:
تحلیل رقبا
شما باید بدانید که رقبای شما چه کسانی هستند و محصولات و خدمات شما با آنها چه تفاوتهایی دارد؟ این افراد با چه قیمتی محصولات خود را میفروشند و میخواهند به چه دسته محصولاتی برسند؟ شناخت تمام جزئیات رقبا به شما این امکان را میدهد تا موقعیت شرکت خود را بهتر تعیین کنید و از بقیه متمایز شوید.
رویکرد تولید محور یا گرایش به تولید
یک شرکت با رویکرد تولید محور، بر تولید کارآمد بهعنوان یک معیار عملکردی مهم اولویت قائل است. تولید انبوه، صرفهجویی ناشی از مقیاس (حجم بالا)، کنترل هزینه و رعایت برنامههای تولید از دغدغههای مهم این شرکتها هستند.
ذهنیت تولید محور بهجای تمرکز بر نیازها یا خواستههای مصرفکننده، بر ارائه کالاهای با کیفیت بالا و با کمترین قیمت و سریعترین زمان ممکن تمرکز میکند.
این استراتژی به این معنی است که اگر محصولات خوبی با قیمت مناسب تولید کنید، خریداران آنها را خریداری میکنند؛ صرفنظر از اینکه این محصولات مطابق نیازهای آنها باشد یا خیر.
سخن پایانی
بازاریابی، نحوه ارتباط مردم با برند شماست و فرایندی است که به شما امکان میدهد به مردم اطلاع دهید چه چیزی برای ارائه دارید؛ بنابراین، یافتن و تعامل با شما را برای آنها آسان میکند. چندین داده کلیدی وجود دارد که به شما در برنامهریزی رویکرد بازاریابیتان کمک میکند. فرض کنید بازاریابی شما باعث هدایت حجم زیادی از ترافیک به صفحه فروش وبسایتتان میشود، اما کسی خریدی انجام نمیدهد. این یک مشکل ایجاد میکند.
بنابراین، بازاریابی باید کمتر، بر آنچه پس از نزدیک شدن به زمان عرضه محصول رخ میدهد، و بیشتر بر آمادهسازی آن در وهله اول تمرکز کند. این آمادگی با شناسایی بازار هدف یا تقویت بازار موجود، توسعه یا درک چگونگی جایگرفتن محصول در نیازها، خواستهها، ارزشها و زندگی مشتریان و ایجاد رضایت مشتری که بخشش را به یک راهحل مشتری جذاب تبدیل میکند، حاصل میشود.
استراتژیهای مختلف بازاریابی شامل بازاریابی محتوا، سئو (بهینهسازی موتور جستجو)، بازاریابی رسانههای اجتماعی و ایمیلی، بازاریابی مجدد، بازاریابی تأثیرگذار، بازاریابی پایگاه داده، رویدادی و بازاریابی محصول است. در پایان، باید گفت انتخاب هر نوع بازاریابی شما را نسبت به رقبا برنده یا بازنده نمیکند. بازاریابی یک هنر است و از این رو تا حد زیادی ذهنی است.
ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار به تعریف بازاریابی و اهمیت آن در کسبوکارها پرداختیم؛ سپس انواع مهم آن را بررسی کردیم. نظر شما درباره اهمیت بازاریابی چیست؟ شما از چه استراتژیهای خاصی برای تبلیغات و جذب مشتری نتیجه گرفتهاید؟ نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.