شاید هرکدام از ما زمانی به این فکر کردهایم که استارتاپ چیست و چگونه یک استارتآپ راهاندازی کنیم که بتواند زندگی مردم را تغییر دهد. در اینجا، موضوع فقط پولی نیست که شما میتوانید با کسبوکار جدید خود به دست آورید، بلکه مربوط به ایدهای درخشان است که دنیا را به جای بهتری تبدیل کند. با این حال، ۹۰ درصد از شرکتهای استارتاپ به دلیل عدم نیاز بازار شکست میخورند. سایر دلایل رایج، عدم صلاحیت و کمبود تجربه است. بنابراین، نهتنها داشتن یک ایده درخشان مهم است، بلکه باید بدانید برای راهاندازی یک استارتآپ و رشد صحیح آن چه چیزی لازم است.
ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار به تعریف استارتاپ و اهمیت آن در کسب درآمد پرداختهایم. سپس مهمترین نکاتی را که لازم است در هنگام راهاندازی و پیشرفت استارتاپها بدانید، مفصلا شرح دادهایم. پس اگر در آغاز مسیر راهاندازی استارتآپ قرار دارید، تا پایان این مقاله همراه ما باشید تا کمتر دچار ضرر شوید و ریسک مسیر را کاهش دهید.
استارتاپ چیست؟
استارتاپ شرکتی یا سازمانی در مراحل اولیه فعالیت خود است که معمولاً با عدم قطعیت و ریسک بالا شناخته میشود. موفقیت یک استارتآپ به توانایی آن در حل مشکلی بستگی دارد که مردم به آن اهمیت میدهند.
استارتآپها به این دلیل مهم هستند که منبع ایدهها و نوآوریهای جدید هستند. آنها موتور محرک رشد اقتصادی بوده و با ایجاد شغل و افزایش بهرهوری به پیشرفت جامعه کمک میکنند.
استارتآپها نسبت به کسبوکارهای جاافتاده ریسکپذیرترند، اما همچنین پتانسیل ایجاد بازدهی بالاتری را دارند. دلیل این امر آن است که آنها معمولاً در تبدیل ورودیها به خروجیها کارآمدتر عمل میکنند. همچنین چابکتر و انعطافپذیرتر هستند و میتوانند بهسرعت در پاسخ به شرایط متغیر بازار تغییر رویه دهند.
چالشهای راهاندازی یک استارتاپ چیست؟
بزرگترین چالش برای راهاندازی یک استارتآپ، سطح بالای عدم قطعیت و ریسک است. دلیل این امر آن است که استارتاپها معمولاً کسبوکارهای جدیدی با مدلهای اثباتنشده هستند. همچنین آنها تمایل دارند کوچک و کمبودجه باشند که باعث ضعیفتر شدنشان در برابر شکست میشود.
یکی دیگر از چالشهای راهاندازی استارتآپ، نیاز به تأمین سرمایه است. این کار به خصوص در مراحل اولیه که سرمایهگذاران تمایلی به پذیرش ریسک بالا ندارند، میتواند دشوار باشد.
در نهایت، استارتآپها با رقابت کسبوکارهای جاافتاده مواجه هستند. این کسبوکارها منابع مالی فراوانی دارند و میتوانند از منابع خود برای زمینگیر کردن یک استارتاپ استفاده کنند.
مزایای راهاندازی یک استارتاپ چیست؟
با وجود چالشها، راهاندازی یک استارتآپ مزایای زیادی هم به همراه دارد. یکی از این مزایا، پتانسیل دستیابی به بازدهی بالا است. دلیل این امر آن است که استارتآپها میتوانند بهسرعت رشد کنند و سود زیادی به دست آورند.
مورد دیگر، فرصت ایجاد چیزی جدید و نوآورانه است. همین عامل است که بسیاری از کارآفرینان را در وهلهٔ اول به راهاندازی یک استارتآپ سوق میدهد. در نهایت، راهاندازی یک استارتاپ میتواند از نظر شخصی هم رضایتبخش باشد. این کار میتواند حس موفقیت و افتخاری به شما بدهد که از ساختن چیزی از نقطه ابتدایی حاصل میشود.
برخی از نکات برای راهاندازی یک استارتاپ چیست؟
اگر به فکر راهاندازی یک استارتآپ هستید، چند نکته وجود دارد که باید به خاطر بسپارید.
اول، داشتن یک چشمانداز روشن برای کسبوکارتان مهم است: شما در حال تلاش برای حل چه مشکلی هستید؟ محصول یا خدمات شما چه نیازهایی را برطرف میکند؟ مزیت رقابتی شما چیست؟
دوم، شما نیاز به تشکیل یک تیم قوی دارید. این تیم شامل افرادی با مهارتها و تجربیات مناسب و همچنین کسانی است که چشمانداز و اشتیاق شما را برای کسبوکار به اشتراک میگذارند.
سوم، شما باید یک برنامهٔ واقعبینانه برای نحوهٔ درآمدزایی داشته باشید. این به معنای داشتن درک روشنی از مدل درآمدی شما و نحوهٔ برنامهریزی برای کسب درآمد است.
چهارم، باید برای ساعات کاری طولانی و سختیهایی که با راهاندازی یک کسبوکار همراه است، آماده باشید. این یک طرح پولدار شدن سریع نیست؛ برای موفقیت به زمان، تلاش و فداکاری نیاز است.
پنجم، باید برای شکست آماده باشید. حتی بهترین استارتآپها هم شکست میخورند؛ کلید موفقیت این است که از اشتباهات خود درس بگیرید و از آنها برای بهبود شانس موفقیت خود در دفعات بعدی استفاده کنید.
نقش استارتاپها در اقتصاد
استارتآپها بخش مهمی از اقتصاد و اکوسیستم کسبوکار هستند. آنها منبع مشاغل جدید، محصولات و خدمات جدید به شمار میروند. استارتآپها موجب پیشبرد نوآوری و خلق ثروت میشوند. آنها به این دلایل اهمیت دارند:
- استارتآپها شغل ایجاد میکنند
- موتور محرک نوآوری هستند
- ثروت تولید میکنند
- موتور محرک رشد اقتصادی هستند
- استارتاپها فرصتهایی را برای افراد با ایدهها و چشماندازهای مختلف فراهم میکنند
- استارتآپها نسبت به کسبوکارهای جاافتاده ریسکپذیرترند، اما همچنین پتانسیل ایجاد بازدهی بالاتری را دارند. به همین دلیل است که سرمایهگذاران خطرپذیر و سایر سرمایهگذاران حاضرند روی آنها سرمایهگذاری کنند
- استارتآپها منبع مهمی برای محصولات و خدمات جدید هستند
- به متنوعسازی اقتصاد کمک میکنند
- آنها میتوانند تأثیر مثبتی بر جامعه داشته باشند
- راهاندازی یک استارتآپ میتواند سرگرمکننده باشد
8 نکته مهم برای موفقیت در استارتاپ چیست؟
موفقیت به راحتی و بهسرعت برای کسی به دست نمیآید. عمر یک استارتآپ میتواند کاملاً غیر قابل پیشبینی و گاهی اوقات آشفته باشد. شاید برای شما هم سوال باشد که چگونه یک استارتآپ ایجاد کنیم؟ ما در این بخش از مقاله دانشگاه کسب و کار برخی از نکات کلیدی را در مورد چگونگی ایجاد یک کسبوکار استارتاپی جدید آماده کردهایم و هرکدام از آنها را به تفصیل شرح دادهایم:
۱. مخاطب هدف خود را تعریف کنید
شناخت و تعریف مخاطب هدف اهمیت زیادی در رشد کسب و کار دارد و این موضوع میتواند دلایل متععدی داشته باشد:
استراتژیهای بازاریابی مؤثر
تعیین مخاطب هدف کسبوکار برای فروش، به استارتاپ شما کمک میکند تا استراتژیهای ارتباطی بازاریابی مؤثر را توسعه دهد. سپس بازاریابان میتوانند روی مصرفکنندگانی تمرکز کنند که به احتمال زیاد خدمات و محصولات شما را خریداری میکنند.
اگر بدانید که روی چه کسانی باید تمرکز کنید، ایجاد یک کمپین بازاریابی بسیار مقرونبهصرفه است. هنگامی که این بخش را تجزیهوتحلیل کردید، میتوانید نیازهای مخاطب هدف خود را به طور واضحتری پوشش دهید تا بهترین نرخ تبدیل کسبوکار را داشته باشید.
هزینه کمتر استارتاپ
اگر به فکر راهاندازی یک استارتاپ هستید، به احتمال زیاد محدودیت بودجه دارید. شما باید به فکر پول باشید. هدر دادن پول برای مخاطبان یا بازاریابی گسترده منجر به ضررهای قابل توجه بودجه خواهد شد. پس چگونه شرکتها و سرمایهگذاران آینده آنها میتوانند از این سرنوشت اجتناب کنند؟ کارآفرینان تازهکار باید مشخص کنند که چه افرادی میتوانند سرمایه گذار کسبوکار باشند.
اگر بودجه محدودی دارید و به دنبال جذب همه افراد هستید، قادر نخواهید بود به اندازه کافی با مخاطبان خود (از طریق تبلیغات، ایمیل و…) تعامل داشته باشید تا آنها را به سرنخ و مشتری برای کسبوکار خود تبدیل کنید. شما با موارد زیر به طور بهتری تعداد لیدهای (سرنخهای) ایجاد شده خود را افزایش خواهید داد:
- مخاطبان هدف خود را محدود کنید
- تعامل مناسب با آن افراد داشته باشید
- پروفایل مشتری ایدهآل (ICP) ایجاد کنید
- با فرضیات گسترده شروع کنید
- مخاطبان هدف رقبای تجاری خود را تجزیهوتحلیل نمایید
- تحقیقاتی در مورد مخاطبان فرضی انجام دهید
- افرادی را انتخاب کنید که به احتمال زیاد محصول شما را خریداری میکنند
- مصاحبه انجام دهید
2. در ایجاد استارتاپ به مشکلی که میخواهید حل کنید توجه نمایید
اگر میخواهید یک استارتآپ امیدوارکننده راهاندازی کنید، باید بدانید که هدف استارتاپ چیست و قصد دارد چه مشکل جدیدی را در بازار حل کند. با این حال، پیدا کردن راهحل برای مشکل به اندازهٔ توصیف خودِ مشکل، پیچیده نیست. ما فکر میکنیم که توجه به برخی از بیانیههای مسئله بسیار مهم است. این بیانیهها به شما کمک میکنند تا در بازار سردرگم نشوید و سرمایهگذاران بالقوهٔ کسبوکار خود را از دست ندهید.
نکاتی برای نوشتن بیانیههای مسئله
- بازار هدف خود را شناسایی کنید
- روی تعریف تنها یک مشکل تمرکز کنید
- در مورد ماهیت مشکل خاص باشید
- نقاط درد (مشکلات کلیدی) را کشف نمایید
- راهحلی عملی تعریف کنید
برای شناسایی نقاط درد و مشکلات کلیدی مخاطبان هدف کسبوکار خود، تکنیکهای زیادی وجود دارد؛ یکی از آنها تکنیک «5 چرا» است. این تکنیک در طول فرایند تکاملبخش تولید شرکت خودروسازی تویوتا شکل گرفت. در آن زمان، ساکیشی تویوتا این روش را برای رسیدن به ریشهٔ مشکل با پرسیدن پنج بار «چرا؟» از خود، توسعه داد.
اگر فکر میکنید مخاطبان هدف شما ریشههای متعددی برای مشکلاتشان دارند، باید این تکنیک را برای هر مشکل تکرار کنید و هر بار سؤالات متفاوتی بپرسید.
۳. رقبای کسبوکار خود را کشف کنید
هر محصول خوب رقبای خودش را خواهد داشت. اگر میخواهید یاد بگیرید که چگونه یک استارتاپ ایجاد کنید، پس قطعا باید درباره رقبای کسبوکار خود تحقیق کنید. اگر پس از تحقیقات جامع بازار به نظر برسد که هیچ رقیب استارتاپی ندارید، پس باید دوباره فکر کنید که آیا ایده شما برای مخاطبانتان ارزشمند خواهد بود یا خیر. پنج دلیل مهم برای اینکه چرا شرکتها نیاز به تجزیهوتحلیل رقیبان دارند عبارت است از:
- متمایز شدن برای یافتن نقاط قوت و ضعف رقبا و توسعه یک پیشنهاد فروش منحصربهفرد (UVP)
- پیدا کردن مخاطب هدف خود (ممکن است مخاطبان شما با رقبایتان یکسان باشند یا برعکس، گروهی را هدف قرار دهید که رقبایتان آنها را پوشش نمیدهند)
- یافتن کانالهای بازاریابی جدید برای تبلیغ
- کشف روندهای جاری صنعت
- تجزیهوتحلیل ویژگیهای محصولات رقبا
علاوه بر این، شما باید هم رقبای مستقیم و هم غیرمستقیم استارتاپ خود را تحقیق کنید. رقبای مستقیم کسبوکار، افرادی هستند که برای مخاطبان هدف شما همان راهحل را ارائه میدهند. رقیبهای غیرمستقیم کسبوکارهایی هستند که در همان صنعت با شما فعالیت میکنند و محصولاتی یا خدماتی را به همان مخاطب هدف شما ارائه میدهند.
روشهای تحقیق کسبوکار در استارتاپ چیست؟
1. با موتورهای جستجو شروع کنید. مطمئن باشید سرمایهگذاران استارتآپ شما میخواهند در مورد دانش شما از بازار بدانند؛ بنابراین، شما باید از همه چیز در صنعت کسبوکار خود آگاه باشید. اساسیترین و سادهترین راه برای پیدا کردن رقباي استارتاپ خود و درک اینکه تجارت آنها چه چیزی را ارائه میدهد، جستجوی آنلاین آنهاست، به این ترتیب لازم است:
- به وبسایت آنها مراجعه کنید
- مقالات و مطبوعاتی را در مورد آنها بخوانید
- و حسابهای رسانههای اجتماعی آنها را بررسی کنید
2. از ابزارهای تحلیلی استفاده کنید. استفاده از ابزارهای مختلف برای تحقیق در مورد رقبا به شما کمک میکند تا موارد زیر را در مورد آنها بیاموزید:
- سئو (SEO) و ترافیک وب رقبا
- تبلیغات کلیکی (PPC) و آگهیهایشان
- پستهای وبلاگ
- رسانههای اجتماعی
در اینجا چهار مورد از بهترین ابزارهای تحقیق آورده شده است:
SimilarWeb
این یک ابزار تجاری است که آمار ترافیک و تجزیهوتحلیل را برای کسبوکارها و استارتآپها ارائه میدهد. با استفاده از SimilarWeb میتوانید ترافیک وبسایت رقبا را به طور کامل تجزیهوتحلیل کنید:
- کانالها
- موقعیت جغرافیایی
- کلمات کلیدی
- ارجاعات
- مدتزمان حضور در سایت
- نرخ پرش (بازدیدکنندگانی که بدون بازدید از صفحات دیگر سایت را ترک میکنند) و…
BuzzSumo
این ابزار برای یادگیری روندهای بازار، بینشهای کسبوکارهای استارتاپی و محتوایی که برای رقبای تجاری شما کار میکند، استفاده میشود. BuzzSumo پربازدیدترین محتوای رقبایتان را از چندین پلتفرم رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام، فیسبوک و لینکدین نشان میدهد. این ابزار در بین کسبوکارهای مختلف در سراسر جهان رایج است.
ابزارهای سئو: Ahrefs و Semrush
به نظر شما نقش سئو در استارتاپ چیست؟ با وارد کردن دامنه رقبای تجاری خود در این ابزارهای سئو، آنها موارد زیر را در اختیار شما قرار میدهند:
- بررسی کلی ترافیک
- منابع ترافیک
- صفحات برتر
- کلمات کلیدی برتر
- رقبا در موتورهای جستجو
- لینکهای ارجاعی
- تحقیقات تبلیغاتی (Semrush)
شما مطمئناً میتوانید از این ابزارهای فوقالعاده نهتنها برای تجزیهوتحلیل بازار رقابتی استارتاپ خود، بلکه برای سئوی (بهینهسازی برای موتورهای جستجو) محصول خود نیز استفاده کنید.
BuiltWith
این برنامه به ردیابی اینکه کدام فناوریها توسط سایر وبسایتهای استارتآپی استفاده میشود، کمک میکند. این ابزار ممکن است به شما در انتخاب مجموعه فناوری خود (Tech Stack) یا کشف مزایا و معایب پلتفرمهای رقبای تجاریتان کمک کند. شما میتوانید یا یک افزونه کروم نصب کنید یا رقیب خود را در وبسایت BuiltWith جستجو کنید.
3. با مشتریان رقبای خود مصاحبه کنید. میتوانید از آنها بپرسید که چه چیزی را در هنگام همکاری با آن شرکت دوست داشتهاند یا دوست نداشتهاند. به این ترتیب، اولاً اطلاعات مستقیم را از منبع خواهید داشت و دوماً، متوجه خواهید شد که چه مسائلی بیشترین نگرانی مخاطبان هدف شما را به همراه دارد.
۴. از رقباي کسبوکار خود باهوشتر باشید
بعد از تجزیهوتحلیل رقبای کسبوکار استارتاپی خود، باید روی مزیت پیشنهاد خود – یعنی پیشنهاد فروش منحصربهفرد (UVP) – کار کنید. UVP یک بیانیه تجاری است که ارتباط، ارزش و تفاوت محصول شما با محصولات رقبایتان را توضیح میدهد. این بیانیه ممکن است در ویژگیهای محصول یا مفهوم جدید استارتآپ شما خلاصه شود. شما باید بر اساس UVP خود، یک شعار یا جملهای بسازید که کاربران آن را با شرکت استارتاپتان مرتبط کنند؛ زیرا شرکتها برای ایجاد انگیزه به یک شعار بهیادماندنی نیاز دارند. اما مراحل ساخت UVP برای راهاندازی یک استارتاپ چیست؟
مشتری خود را بشناسید: پس از اینکه متوجه شدید مخاطب هدف شما چه کسانی هستند، باید آنها را عمیقتر بشناسید.
پیشنویس اول UVP خود را بنویسید: این متن باید مختصر و مفید باشد و پیشنهاد فروش آن کوتاه باشد (حدود ۱۰ تا ۳۰ کلمه). مهم است که روی محصول یا خدمات خود تمرکز کنید.
مزایای نهایی برای مشتری را مشخص کنید: اول از همه، شرکتهای استارتاپی باید بر روی مزیت اصلی تأکید کنند و سپس هر گونه مزیت اضافی را به آن اضافه کنند. این مزایا میتواند به قیمت، کیفیت، مکان، خدمات، ضمانت، سرعت یا انتخاب محصول مرتبط باشد.
متفاوت باشید: مطمئن شوید که UVP مشابهی با رقبای استارتآپ خود ندارید، در غیر این صورت اصلاً منحصربهفرد نخواهد بود.
۵. مدل درآمدزایی استارتاپ خود را تعریف کنید
داشتن یک ایده جدید و درخشان یک چیز است، اما کسب درآمد از آن چیز دیگری است و شما را به مفهوم روش موفقیت در استارتاپ چیست میرساند. اگر میخواهید یک استارتآپ ایجاد کنید، مدل درآمدزایی باید در مراحل اولیه فرایند توسعه شما تصمیمگیری شود.
انتخاب یک مدل درآمدزایی مناسب، کلید رونق درآمد است. با این حال، مدلهای درآمدزایی زیادی وجود دارد؛ سعی کنید مدلهای درآمدزایی رقبای خود را کشف کنید. آنها احتمالاً مدت بیشتری نسبت به شما در بازار و صنعت فعالیت داشتهاند. اگر استراتژیهای جدیدی برای کسب درآمد در آن بازار یاد بگیرید، مفید خواهد بود.
هنگام انتخاب مدل درآمدزایی برای ایجاد یک استارتآپ امیدوارکننده، نهتنها باید مزایا و معایب آن را در نظر بگیرید، بلکه تجربه رقبای خود را نیز در نظر داشته باشید. آنها ممکن است با حضور طولانیتر در بازار، یک یا دو نکته در مورد کسب درآمد بدانند. از طرف دیگر، استراتژی درآمدزایی متفاوت شما همچنین میتواند بهعنوان UVP شما عمل کند.
نمونه قابلتوجهی در این زمینه، نتفلیکس است. این شرکت در مقابل پرداخت هزینه برای یک فیلم یا سریال خاص، فیلمها را به صورت آنلاین و با مدل اشتراکگذاری ارائه میدهد. مفهوم آنها کل تجربه خرید و تماشای فیلم را متحول کرد. نتفلیکس از ارسال دیویدی از طریق پست تا تبدیل شدن به یکی از غولهای صنعت رسانه، راه درازی را پیموده است. درآمدزایی مدلهای مختلفی دارد که عبارت است از:
۱. مدل درآمدزایی کمیسیونی
مدل مبتنی بر کمیسیون، مدلی است که در آن شما برای هر تراکنش پرداختی، کارمزد دریافت میکنید. اگر در حال راهاندازی یک بازار آنلاین هستید، میتوانید یا از فروشنده یا از خریدار کارمزد بگیرید. همچنین، میتوانید یک درصد مشخص یا یک مبلغ ثابت تعیین کنید.
از این مدل، بیشتر زمانی استفاده میشود که یک استارتاپ، بازار خدمات آنلاین راهاندازی میکند؛ زیرا نیاز به تراکنشهای پرداخت مکرر وجود دارد.
مزیت این مدل درآمدزایی برای راهاندازی یک استارتآپ این است که باعث جذب تأمینکنندگان بیشتری میشود. با هر تراکنش، شما از پلتفرم خود درآمدزایی میکنید. با این حال، همیشه این چالش وجود دارد که آیا ارزش کافی را ارائه میدهید یا خیر.
۲. مدل درآمدزایی مبتنی بر اشتراک
مدل مبتنی بر اشتراک، مدلی است که در آن شما برای دسترسی به وبسایت یا برنامه خود، هزینه ماهانه یا سالانه دریافت میکنید.
مزیت مدل اشتراک برای توسعه یک استارتآپ، پایداری آن است. با این وجود، به همان اندازه که به نظر خوب میرسد، بزرگترین چالش مدل درآمدزایی مبتنی بر اشتراک، متقاعد کردن کاربران برای ثبتنام قبل از استفاده از خدمات است. بنابراین لازم است برای کاربران خود باید بسیار قابل اعتماد باشید. بسیاری از کارآفرینان از تکنیک ارائه دوره آزمایشی استفاده میکنند تا این اعتماد را به دست آورند.
۳. مدل فریمیوم
فریمیوم مدلی است که در آن یک پلتفرم هم ویژگیهای رایگان و هم ویژگیهای پریمیوم (مميز) ارائه میدهد. مزیت این مدل برای ساخت یک استارتاپ، امکان ایجاد حجم مناسبی از کاربران بر اساس نسخه رایگان محصول شماست. نقطه ضعف آن نیز این است که ممکن است تبدیل کاربران رایگان به کاربرانی که هزینه پرداخت میکنند، دشوار باشد.
برای اینکه ابتدا توجه کاربران خود را با مجموعهای رایگان از ویژگیها جلب کنید، مرحله بعدی این است که چیزی حتی باارزشتر و همهکارهتر به آنها ارائه دهید.
۴. تبلیغات
مدل درآمدزایی تبلیغاتی مدلی است که در آن محصولات یا خدمات دیگران تبلیغ میشود و در ازای آن، شما بر اساس کلیک یا بازدید، درآمد کسب میکنید. مزیت اصلی این مدل برای ایجاد یک استارتآپ این است که یک منبع درآمد اضافی عالی است.
با این حال، معایب زیادی هم دارد. اولین عیب، مزاحمتی است که کاربران هنگام استفاده از وبسایت شما احساس میکنند؛ بنابراین ممکن است به آنچه که برای آن آمدهاند نرسند. علاوه بر این، کسب درآمد از این مدل بسیار سخت است زیرا مردم تمایل دارند نسبت به تبلیغات بیتفاوت باشند. نکته دیگری که باید به خاطر داشته باشید این است که شاید با نمایش تعداد زیادی تبلیغ، کاربران را از استفاده از وبسایت خود منصرف کنید.
۶. برای راهاندازی استارتاپ از بوت استرپینگ (خودحمایتی مالی) استفاده نکنید
اگر نمیدانید نقش بودجه در استارتاپ چیست، باید به این نکته توجه کنید که بودجه یکی از نقاط درد هنگام راهاندازی یک استارتآپ است. منابع بودجهای یک استارتآپ اساساً از طریق سرمایهگذاری یا بوت استرپینگ تأمین میشود.
بوت استرپینگ به معنی تأمین مالی راهاندازی کسبوکار خودتان بدون جذب سرمایهگذاران خارجی است. در واقع، بوت استرپینگ آنقدرها هم که به نظر میرسد بد نیست، با این حال، چالشهایی وجود دارد که باید از آنها آگاه باشید. با حضور سرمایهگذاران تجاری در کنار شما، رد شدن از این مشکلات آسان است.
مزایای راهاندازی کسبوکار با روش بوت استرپینگ در استارتاپ چیست؟
رئیس خودتان هستید: هیچکس برای شما ضربالاجل تعیین نمیکند یا انتظار نتایج فوری ندارد. شما کنترل کامل بر کسبوکار خود دارید. مطمئناً ممکن است در این مسیر یک همکار نیز داشته باشید، اما در این صورت بهعنوان یک تیم و با شرایط برابر کار خواهید کرد.
مالکیت استارتآپ: بهعنوان یک کارآفرین تنها، مالکیت کامل شرکت خود را خواهید داشت. حتی اگر بنیانگذار واحد نباشید، سهم مالکیت شما نسبت به زمانی که سرمایهگذاران خطرپذیری که در سازمان خود دارید، برجستهتر خواهد بود.
معایب راهاندازی کسبوکار با روش بوت استرپینگ
نرخ بقا: درحالیکه بوت استرپینگ ممکن است برای کارآفرینان باتجربه قابل قبول باشد، برای کارآفرینان جوان یا کمتجربه انتخاب چندان مناسبی نیست. دلیل آن این است که ایجاد یک استارتاپ درخشان ممکن است هزینه بیشتری از حد انتظار داشته باشد. بوت استرپینگ با بودجه بسیار محدود میتواند منجر به عدم راهاندازی یک استارتآپ موفق یا رها کردن آن در مراحل بعد بهدلیل رقابت شدید شود.
مقیاسگذاری دشوارتر: کارآفرینان استارتآپ باید با واقعیت روبرو شوند. فقط داشتن پول برای توسعه و راهاندازی محصول کافی نیست. ممکن است در زمان نیاز به مقیاسگذاری استارتآپ خود مجبور شوید وجوه اضافی جمعآوری کنید.
مزایای جذب سرمایه برای راهاندازی کسبوکار
تواناییهای مالی: بدیهی است، هر چه پول بیشتری داشته باشید، ایدههای بیشتری را میتوانید عملی کنید. بودجهٔ کلان، تضمینی برای موفقیت نیست، چرا که استارتاپهایی که میلیونها دلار سرمایه جذب کردهاند نیز شکست خوردهاند.
پول حاصل از سرمایهگذاران به شما این امکان را میدهد تا بهترین استعدادها (یا بهتر بگویم، بااستعدادترینها) را انتخاب کنید، از بهترین ابزارها استفاده نمایید و کسبوکار خود را به طور گسترده تبلیغ نمایید.
اعتبار اضافی: به طور طبیعی، اگر شرکتی مانند گوگل یا فیسبوک یا یک شرکت یا سرمایهگذار خطرپذیر مشهور به همان اندازه، استارتاپ شما را تأمین مالی کند، اعتبار و دیده شدن بیشتری برای پروژهٔ کسبوکار شما به همراه خواهد داشت. این موضوع به نوبهٔ خود میتواند مشتریان بیشتر، مشارکتهای سودمند و شناخته شدن در بازار را به همراه داشته باشد.
معایب جذب سرمایه برای راهاندازی کسبوکار
مالکیت جزئی: یک رویداد جذب سرمایه یکبار مصرف میتواند نیمی از مالکیت شرکت شما را از شما بگیرد. با چند دور جذب سرمایه چه اتفاقی میافتد؟ اساساً شما با درصد کمی از سهام شرکت خود باقی خواهید ماند که به سختی میتواند تمام استرس و کاری را که انجام دادهاید، جبران کند.
فشار برای رسیدن به نتیجه: فشار برای دستیابی به نتایج در بازه زمانی تعیینشده، همواره طاقتفرسا و چالشبرانگیز است. شما همیشه باید به سرمایهگذاران گزارش دهید که در چه وضعیتی قرار دارید و انجام کاری چقدر طول میکشد.
۷. توسعه حداقل قابلیتهایی که ارزش حداکثر را برای استارتاپ شما به ارمغان میآورند
بعد از انجام اثبات مفهوم (POC) و جمعآوری وجوه کافی برای ایجاد یک استارتآپ، گام بعدی شما باید ساخت یک محصول با حداقل ویژگی قابل عرضه (MVP) برای استارتاپ باشد. یک محصول با حداقل ویژگی قابل عرضه، اولین پیادهسازی کسبوکار شماست که دارای مجموعهای مینیمال از ویژگیها با ارزش کافی برای جذب سرمایهگذار است.
اگر میخواهید یک استارتآپ خوب بسازید، چرا باید با یک MVP شروع کنید؟
نقش MVP این است که به اعتبارسنجی کسبوکارتان و جذب مشتریان اولیه کمک کند. جمعآوری بازخورد مشتریان برای توسعه محصول بیشتر، یک ایده عالی است.
ساختن یک محصول با تمام ویژگیها ممکن است مضر باشد؛ زیرا شما برای راهاندازی آن حدود یک سال زمان صرف خواهید کرد. ساخت یک MVP استارتآپ برای کسبوکار شما تنها حدود ۳ ماه طول میکشد. در این مسیر، رعایت تعادل بین حداقل تعداد ویژگی و ارزشی که آنها به ارمغان میآورند، ضروری است.
اما نقش بودجه در راهاندازی استارتاپ چیست؟ شما بهعنوان یک کارآفرین که در حال کشف چگونگی راهاندازی یک استارتآپ هستید، احتمالاً با محدودیتهایی در بودجه مواجه خواهید شد. بودجهٔ خود را به توسعهدهندگان اطلاع دهید؛ زیرا این موضوع ویژگیها را محدود میکند. اگر تیمی از توسعهدهندگان باتجربه استخدام کنید، آنها به شما کمک میکنند تا بدون نیاز به حذف کامل یک ویژگی خاص، هزینههای آن را کاهش دهید.
۸. بازاریابی را به تعویق نیندازید
هنگام برنامهریزی برای توسعه یک استارتاپ، بسیاری از افراد بازاریابی و هزینههای ناشی از آن را فراموش میکنند. گاهی اوقات، بازاریابی میتواند به اندازه خود ایجاد یک استارتاپ هزینه داشته باشد.
بنابراین، کار هوشمندانه این است که در ابتدای توسعه استارتاپ خود، یک برنامه بازاریابی تهیه کنید و بودجههای موردنیاز را هم برای رشد و هم برای تبلیغ بیشتر محصول و شرکتهای استارتاپی برآورد کنید. در این مسیر، راهکارهای زیر میتواند موثر باشد:
اهمیت تحلیل بازار در استارتاپ چیست؟
برای دستیابی به موفقیت، درک پویایی بازار بسیار مهم است. در اینجا برخی از اقداماتی که قبل از شروع کار میتوانید انجام دهید، آورده شده است:
بخشبندی مخاطبان: با حداقل ۱۰۰ مشتری بالقوه درگیر شوید. ترجیحات، مشکلات و رفتارهای خرید آنها را درک کنید و بر اساس آن، پیشنهادهای خود را تنظیم کنید.
هوش رقابتی: بررسی جامع استراتژیهای رقیب را انجام دهید. شکافهای بازار را شناسایی کرده و بر اساس آن، پیشنهاد فروش منحصربهفرد خود را متمایز نمایید.
تحلیل شبکههای اجتماعی: بحثهای ترند و الگوهای بازخورد را از طریق شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، فیسبوک و لینکدین رصد کنید.
گزارشهای صنعتی: برای سنجش پویایی بازار، بینشهای مبتنی بر داده را تجزیهوتحلیل کنید.
مصاحبه با ذینفعان: برای جمعآوری بازخورد کیفی، گفتگو با مشتریان بالقوه را تسهیل نمایید.
سنجش امکانسنجی
درحالیکه در موفقیت استارتاپ، نوآوری حرف اول را میزند، اطمینان از وجود تقاضای ملموس در بازار آن ضروری است. تجزیهوتحلیل دقیق مشخص خواهد کرد که آیا مفهوم شما با نیازهای بازار همسو است یا خیر. بنابراین لازم است استراتژیها را برای تناسب بهینه با بازار، بر این اساس تنظیم کنید.
ارزش انعطافپذیری
راهاندازی یک کسبوکار را میتوان با کاوش در یک سرزمین جدید مقایسه کرد. با تغییر مشتریان، پیشرفت فناوری و ظهور روندهای جهانی، انعطافپذیر ماندن برای کسبوکارها بسیار مهم میشود. این امر به ویژه برای استارتاپهایی که ریسک بالایی دارند و بودجه آنها ممکن است محدود باشد، صادق است. بنیانگذاران موفق توانایی تطبیقپذیری سریع را دارند.
البته داشتن یک برنامه مدون مهم است. با این حال، به همان اندازه مهم است که بر اساس شرایط، زمان نیاز به اصلاحات را تشخیص دهیم. همه ایدهها به طور لحظهای به هدف نمیخورند. اینجاست که انعطافپذیری جادویی؛ گوش دادن به بازار، جدیگرفتن بازخورد و تغییر مسیر در صورت نیاز قابل اهمیت میشود.
قابلذکر است که انعطافپذیر بودن به معنای بلاتکلیف بودن یا عدم قطعیت نیست؛ بلکه در مورد زیرک بودن، داشتن انعطافپذیری و تفکر روبهجلو است. استارتآپهایی که در انعطافپذیری سرآمد هستند، تمایل دارند با خواستههای مردم همسو شوند و این به آنها در دنیای تجارت دائماً در حال تحول، پایه و اساس محکمی میدهد.
بهرهمندی از ارتباطات در استارتاپ چیست؟
ایجاد ارتباطات در کنار انگیزه و مفهوم تجاری قوی، برای رشد کسبوکار و استارتاپها ضروری است. شبکهسازی فراتر از گسترش ارتباطات است و شامل برقراری روابط معنادار و دوجانبه میباشد. سایر کارآفرینان میتوانند با ارائه مشاوره و به اشتراک گذاشتن تجربیات خود، در عین حال که درهای همکاریهای بالقوه را باز میکنند، بینشهایی را در اختیار شما قرار دهند. متخصصان صنعت، دانش خاصی را به ارمغان میآورند که میتواند ایدهها را اصلاح کند و روشها یا فناوریهای متحولکننده را معرفی کند.
علاوه بر این، در دنیای تجارت، توصیهها و ارجاعات دهانبهدهان قدرت دارند. یک شبکهٔ حفظشده میتواند شما را با مشتریان، همکاران و سرمایهگذاران جدید مرتبط کند؛ منابعی که پتانسیل تسریع قابل توجه رشد و ثبات کسبوکار شما را دارند.
آمادگی حقوقی
هر کسبوکاری که میخواهد موفق باشد، باید بر سلامت مالی در عملیات خود تمرکز کند. نادیده گرفتن این جنبهها میتواند منجر به عوارض جانبی شود و کل کسبوکار را در معرض خطر قرار دهد.
ایجاد یک بنیاد حقوقی به معنای درک قوانین مرتبط، اخذ مجوزهای لازم و اطمینان از رعایت آنها در عملیات روزانه است. علاوه بر این، در نظر گرفتن پوشش بیمه بهعنوان یک شبکه ایمنی در برابر چالشها نیز مهم است.
آمادگی مالی در استارتاپ چیست؟
مدیریت مؤثر امور مالی تضمین میکند که کسبوکار از نظر مالی باثبات باقی میماند و میتواند فرصتهای رشد را به دست آورد. مهارتهایی مانند برنامهریزی بودجه، پیشبینی و درک معیارها، برای هر کارآفرینی ضروری است که یا خودش آنها را داشته باشد یا به دنبال مشاوره از متخصصان باشد. کسبوکاری که استراتژی مالی دارد، بهتر میتواند با رکودهای اقتصادی مقابله کند و از شرایط مطلوب بازار بهرهمند شود.
شبکهسازی و آموزش
کارآفرینان باید روابطی را با همکاران و مربیان باتجربه ایجاد کنند. راهنمایی آنها ارزشمند است. همچنین، شرکت در کارگاهها و سمینارها و پیگیری بهروزرسانیهای جدید صنعت برای کسبوکارها ضروری است تا بتوانند برتری داشته باشند. پذیرش فناوریهای مدرن، به ویژه ابزارهای مدیریت امور مالی، کارها را سادهتر میکند و بینشهای لحظهای را برای تصمیمگیری بهتر ارائه میدهد.
در نهایت، توجه منظم به بازخورد مشتریان و بازنگری در اهداف استارتاپ تضمین میکند که این سرمایهگذاری با نیازهای بازار همسو باقی بماند و روبهجلو حرکت کند.
اولویتدهی به روابط با مشتری
در هستهٔ هر استارتاپ و کسبوکاری، مشتریان آن قرار دارند. وفاداری، بازخورد و حمایت مداوم آنها میتواند یک سرمایهگذاری را بسازد یا نابود کند. شروع به اولویتدهی به تعامل با مشتری و اطمینان از رضایت آنها، یک استراتژی کسبوکار نیست؛ بلکه تعهدی به برتری است. امروزه، زمانی که گزارشها و اخبار آنلاین نقش مهمی در تصمیمگیری مصرفکنندگان بازی میکند، ارائه مداوم خدمات استثنایی به مشتریان کاملاً ضروری است.
لازم به ذکر است که یک نقد منفی نباید بلافاصله منجر به سرزنش خود یا مشتری شود. در عوض، ارزیابی کامل وضعیت ضروری است. پاسخ با درک و همدردی بسیار مهم است. در اکثر موارد، مشتری حق دارد و این رویکرد همدلانه چیزی است که کارکنان باید در مورد آن آموزش ببینند.
وقت گذاشتن برای گوش دادن به مشتریان، درک نیازهایشان، رسیدگی سریع به هر گونه نگرانی که ممکن است داشته باشند و اطمینان از اینکه آنها در محصول یا خدمات ارزش پیدا میکنند، تأثیر زیادی در ایجاد وفاداری به برند دارد. مشتریان راضی اغلب در حلقههای خود به سفیران برند تبدیل میشوند و به رشد و تقویت شهرت برند کمک میکنند. با در نظر گرفتن این ستونهای اساسی، هر کارآفرین نوپا به خوبی برای پیمودن دنیای پیچیده و پُر پاداش تجارت مجهز میشود.
چالشهای راهاندازی استارتاپ چیست؟
راهاندازی یک استارتآپ میتواند بسیار هیجانانگیز باشد؛ اما در عین حال با موانعی نیز همراه است. در این بخش، به برخی از چالشهای رایج استارتآپها اشاره میکنیم:
1. ارزش ناکافی برای کسبوکار شما
در دنیایی که مردم به انبوهی از سرویسها و محصولات دسترسی دارند، تحت تاثیر قرار دادن آنها با یک استارتآپ ممکن است دشوار به نظر برسد. این گفته درست است، اما غیرممکن نیست.
تقریبا تمام استارتآپها با چالش انتخاب شروع با توسعهٔ یک MVP (محصول با حداقل ویژگی قابل عرضه) مواجه هستند. دلیل این است که گاهی اوقات، ویژگیهای “حداقلی” برای جلب نظر مخاطبان بالقوهٔ شما کافی نیستند.
امروزه شما باید روی یک محصول حداقل شگفتانگیز (AMP) تمرکز کنید. این فرایند به معنای توسعهٔ ویژگیهای منحصربهفرد کسبوکار با رابط کاربری (UI) و تجربهٔ کاربری (UX) عالی است.
2. عدم نیاز بازار در استارتاپ چیست؟
پیدا کردن نیاز بازار میتواند یک چالش اساسی برای کسبوکار باشد. بر اساس آمارها، نبود نیاز بازار، دلیل اصلی شکست استارتآپها است. این اتفاق در نتیجهٔ نداشتن اهداف تجاری شفاف و برآورده نکردن نیازهای کاربران رخ میدهد.
اگر یک استارتاپ، مشکلی از بازار را حل نکند، مهم نیست که چقدر جالب یا از نظر تکنولوژی مجهز باشد؛ در نهایت کسی از آن استفاده نخواهد کرد.
3. نداشتن بودجه برای بازاریابی کسبوکار
این تصور که بعد از راهاندازی استارتآپ مشتریان خودبهخود جذب میشوند، اشتباه است. به همین دلیل، بسیاری از صاحبان کسبوکارهای استارتآپی، بودجهٔ کافی برای بازاریابی و تبلیغ در نظر نمیگیرند.
این کارآفرینان در زمان راهاندازی محصول و تلاش برای جلبتوجه بازار، با کمبود بودجهٔ بازاریابی مواجه میشوند. نیل پاتل، مؤسس آژانس بازاریابی NPDigital (که بر اساس گزارش مجلهٔ Forbes، یکی از ده بازاریاب برتر است)، میگوید که بازاریابی برای یک استارتاپ باید یک اولویت کلیدی باشد. اگرچه جنبهٔ فنیِ راهاندازی استارتآپ نیز مهم است، اما این تنها نیمی از مسیر موفقیت آتی یک کسبوکار استارتاپی است.
4. داشتن جاذبه اولیه در استارتاپ چیست؟
کِشش (Traction) به پیشرفت یک شرکت استارتآپ و جذب مشتری یا کاربر اشاره دارد. کسب کشش اولیه، در واقع، آغاز رشد استارتاپ شماست. این موضوع میتواند چالشی بزرگ برای استارتآپها، در زمان برنامهریزی برای جذب سرمایه در آینده باشد. این موارد میتواند در مسیر ایجاد کشش کمککننده باشد:
قبل از راهاندازی استارتاپ، لیست ایمیل بسازید
اگر در حال برنامهریزی برای راهاندازی یک استارتآپ هستید، داشتن لیستی از ایمیلهای کسبوکارهای مرتبط با مشتریان بالقوهتان بسیار مهم است. شما میتوانید حتی پیش از عرضهٔ رسمی محصول یا خدماتتان، یک لندینگپیج (صفحهٔ فرود) برای تبلیغ آن بسازید.
به این ترتیب، ایمیل سرنخهای تجاری (لیدهای تجاری) را در اختیار خواهید داشت و با راهاندازی محصول، آنها اولین نفریهایی خواهند بود که از آن مطلع میشوند.
برنامهٔ همکاری در فروش راهاندازی کنید
فکر میکنید اهمیت همکاری در فروش در استارتاپ چیست؟ این، راهی عالی برای معرفی برند شما و همچنین ایجاد ارتباطات شبکهای است. برنامهٔ همکاری در فروش، نوعی مشارکت است که در آن یک شرکت در ازای دریافت درصدی از فروش، شرکت دیگری را تبلیغ میکند. این شرکا فقط شرکتهای دیگر نیستند، بلکه میتوانند شامل وبلاگنویسها و اینفلوئنسرهایی باشند که در حوزهٔ کاری شما شناخته شدهاند.
5. چالشهای مقیاسپذیری
تقریبا همهٔ کارآفرینانی که میدانند چطور یک استارتآپ موفق بسازند، با مسئلهٔ مقیاسپذیری مواجه شدهاند. آنها یا خیلی زود و یا خیلی دیر این کار را انجام میدهند. ۷۰ درصد از استارتآپها به دلیل مقیاسپذیری نامناسب شکست میخورند.
زمانی یک استارتآپ واجد شرایط مقیاسپذیری است که از موانع اولیه عبور کند، کشش بالایی داشته باشد و پتانسیل موفقیت بلندمدت را نشان دهد.
6. داشتن زیرساخت مناسب
با ایجاد فرایندهای ساده برای هر مشکل رایجی که ممکن است رخ دهد، کار مقیاسپذیری استارتاپ خود را آسانتر کنید. با این اقدامات، کارکنان شما در زمان آشفتگی و حجم بالای کار، میدانند که چگونه با آنها برخورد کنند.
خودکارسازی و برونسپاری
آیا همهٔ کارها را خودتان انجام میدهید؟ خب، اگر میخواهید کسبوکارتان را گسترش دهید، نباید اینطور باشد. با برونسپاری و خودکارسازی برخی کارها، میتوانید زمان خود را صرف وظایف کلیدیتری کنید که نیازمند تمرکز و توجه کامل شما هستند.
بهبود فروش و بازاریابی
اگر استراتژیهای بازاریابی شما به اندازهٔ برنامهریزیتان مؤثر نیستند، آنها را تغییر دهید یا بهبود بخشید. همین موضوع در مورد فروش هم صدق میکند. هرچه مشتری بیشتری داشته باشید، سریعتر میتوانید مقیاسپذیری را انجام دهید.
7. فقدان برنامهریزی کسبوکار
احتمالاً بارها از کارآفرینان شنیدهاید که میگویند: ”ما در طول مسیر، آن را حل میکنیم.“ شاید به نظر برسد که نمیتوانید هیچ برنامهای داشته باشید یا فکر کنید: ”شاید اصلا نباید برنامهریزی کنم.“
اما توصیه ما این است که تسلیم چالشی نشوید که ممکن است موفقیت بزرگی برای شما به ارمغان بیاورد. در سناریویی که زمان کمی (هرچند محدود) برای برنامهریزی دارید، چند تکنیک برای برنامهریزی بهتر و سریعتر وجود دارد که با نام “توسعه چابک” موارد زیر را بهبود میبخشد:
- برنامهریزی انعطافپذیر
- رشد تدریجی
- عرضهٔ زودهنگام
- تطبیق با تغییرات
شرکتهای سراسر جهان مدتهاست از این روش استفاده میکنند که مزایای ملموسی برایشان به همراه دارد.
8. پیدا کردن یک تیم متخصص عالی
اگر نمیدانید نقش تیم قوی در پیشرفت استارتاپ چیست، جالب است بدانید بعضیها میگویند توسعهٔ استارتآپ تفاوتی با سایر فرایندهای توسعهٔ کسبوکار ندارد. درحالیکه این ادعا درست نیست و در واقع، توسعهٔ استارتاپ بسیار خاص است و نیازمند موارد زیر است:
- برنامهریزی با رویکرد کسبوکاری
- حل سریع مشکلات
- مدیریت دقیق زمان
- برآورد هزینه و پایبندی به آن
شرکتهای سراسر جهان در یافتن متخصصان عالی با مشکل مواجه هستند. چالش این است که تیمی با تخصص فنی موردنیاز و با هزینهای مقرونبهصرفه پیدا کنید. تمام کارآفرینان هنگام راهاندازی استارتآپ از این موضوع آگاه هستند.
9. برونسپاری توسعه
استخدام یک تیم داخلی ارزان نیست؛ با این حال، پیدا کردن توسعهدهندگان دورکار مناسب میتواند ریسکپذیر باشد. بهترین راه حل، برون سپاری توسعهٔ شماست. انجام این کار مستلزم یافتن تیمی با شهرت خوب و نظرات مثبت است. سپس، متخصصان بااستعداد حوزهٔ تکنولوژی شما میتوانند تمام وظایف پیچیده را در طول مسیر حل کنند.
علاوه بر این، باید بدانید که چه زمانی باید متوقف شوید. اگر استارتآپ به خوبی پیش نمیرود و همچنان بر تیم و محدودیتهای مالی فشار وارد میکند، پس زمان آن رسیده است که به تعطیلی آن فکر کنید. با این حال، خیلی زود دلسرد نشوید. قبل از اینکه تعطیلی کسبوکار را نهایی کنید، باید دلایل مهم و قابلتوجهی وجود داشته باشد.
سخن پایانی
امروزه استارتاپها یکی از انواع مهم کسبوکار در دنیا هستند که تقاضای بیشتری از سوی کارآفرینان دارند و حتی زودتر از سایر کسبوکارها، شما را به شهرت و درآمد میرسانند. از آنجا که راهاندازی یک استارتآپ خصوصا برای اشخاص تازهکار تا اندازهای دشوار است و ممکن است ریسک زیادی داشته باشد، لازم است به نکات مهمی توجه شود که ریسک مسیر را کاهش داده و باعث موفقیت کارآفرینان شود.
ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار، برخی از مهمترین نکات و اقدامات لازم برای راهاندازی و پیشبرد سریع استارتاپها را جمعآوری کردیم و به پرسش استارتاپ چیست پرداختیم. سپس مزایای آن در اقتصاد کشور و امور مالی کارآفرینان را بررسی کردیم. نظر شما درباره اهمیت استارتاپ چیست؟ شما چه نکات دیگری میشناسید که موجب موفقیت در این مسیر شود؟ نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.