تعریف مدیر چیست و چگونه یک مدیر لایق شویم؟ مدیر چه مسئولیتهایی دارد؟ مدیران نقش مهمی در موفقیت کلی یک شرکت دارند. آنها مسئول رهبری تیمی از کارمندان برای رسیدن به اهداف مشترک و دستیابی به معیارهای عملکرد هستند. اگر میخواهید یک مدیر شوید، درک چگونگی این شغل و مسیر شغلی که میتوانید طی کنید، مفید است. در دانشگاه کسبوکار به بررسی پاسخ “تعریف مدیر چیست؟” همراه با اطلاعاتی در مورد انواع مختلف مدیران و نحوه تبدیل شدن به یک مدیر را بررسی میکنیم.
مدیر کیست؟
مدیر، شخصی حرفهای است که در یک سازمان، نقش رهبری را بر عهده میگیرد و تیمی از کارکنان را مدیریت میکند. اغلب مدیران، مسئول مدیریت یک بخش خاص در شرکت خود هستند. انواع مختلفی از مدیریت وجود دارد؛ اما آنها معمولاً وظایفی مانند انجام بررسی عملکرد و تصمیم گیری دارند. مدیران اغلب خط ارتباطی بین کارکنان یک شرکت و مدیران سطح بالای آن هستند.
تعریف مدیریت
قبل از تعریف مدیریت باید این موضوع را در نظر داشته باشید که مدیریت تعاریف متعددی دارد. ما سعی کردهایم جامعترین تعریف را در اینجا بازگو کنیم. در تعریف مدیریت اینگونه آمده است که: مدیریت به معنای بهکارگیری کارآمد و اثربخش منابع مادی و انسانی در سایه نظام ارزشها است. تعریف مدیریت را میتوان اینگونه نیز گفت که برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل منابع در جهت رسیدن به هدفهای تعیین شده.
مسئولیتها و وظایف شغلی یک مدیر چیست؟
مسئولیتهای روزانه یک مدیر ممکن است بسته به صنعتی که در آن کار میکند، متفاوت باشد. با این حال، برخی از مسئولیتهای مشترک مدیران در بخشهای مختلف میتواند شامل موارد زیر باشد:
رهبری یک تیم
مسئولیت کلیدی یک مدیر، رهبری تیم است. آنها به کارمندان خود جهت میدهند و به سؤالات آنها پاسخ میدهند. همچنین وظایف را به کارمندان خاصی محول میکنند و اطمینان حاصل میکنند که پروژهها در مسیر خود باقی میمانند. مدیران بزرگ برای کمک به افزایش بهره وری تیم خود، به نقش یک رهبر منصف متعهد میشوند.
آموزش کارکنان
در تعریف مدیر، مدیران اغلب مسئول آموزش کارکنان خود، برای انجام وظایف شغلی و یادگیری مهارتهای جدید هستند. آنها همچنین ممکن است فرصتهای توسعه حرفهای را، به کارکنان ارائه دهند. اغلب، مدیران به عنوان مربی برای کارمندان خود عمل میکنند و مهارتهایی را به آنها آموزش میدهند که میتوانند در پیشرفت شغلی خود استفاده کنند.
تصمیم گیری
یکی دیگر از وظایف یک مدیر تصمیم گیری برای بخش خود است. گاهی اوقات مدیران تصمیمات سختی میگیرند، بنابراین داشتن یک فرایند تصمیم گیری قوی برای آنها مهم است. این موضوع میتواند به آنها کمک کند تا بهترین تصمیمات ممکن را برای موفقیت بخش خود بگیرند. اغلب، مدیران با کارمندان خود و سایر افراد شرکت ارتباط برقرار میکنند تا به آنها کمک کنند بهترین تصمیم را بگیرند.
مدیریت تعارضات
مدیران همچنین در صورت لزوم به تعارضات میپردازند، از جمله درگیری بین اعضای تیمشان. این بدان معنی است که آنها معمولاً مهارتهای حل تعارض را به کار میگیرند و تعارضات محل کار را میانجیگری میکنند. میتواند به آنها کمک کند تا یک محیط کاری مثبت را برای تیم خود حفظ کنند.
مدیریت بودجه بخش خود
در تعریف مدیر، مدیران گاهی اوقات مسئولیت بودجه بخش خود و استفاده از ابزارهای مالی و حسابداری را بر عهده میگیرند. آنها ممکن است با متخصصان دیگر برای ایجاد بودجه ملاقات کنند. همچنین میتوانند تعیین کنند که بخش آنها به چه میزان بودجه برای فعالیت نیاز دارد.
انجام بررسی عملکرد
یکی دیگر از وظایف اصلی مدیران انجام بررسی عملکرد برای کارکنانشان است. معمولاً بررسی عملکرد به صورت دورهای انجام میشود. در بررسی عملکرد، مدیران به کارکنان خود بازخورد و پیشنهاداتی در مورد چگونگی بهبود آنها ارائه میدهند. آنها همچنین ممکن است به کارکنان خود در تعیین اهداف یا پیگیری پیشرفت در رسیدن به اهداف کمک کنند.
استخدام کارمندان جدید
مدیران همچنین اغلب با بخش منابع انسانی شرکت خود برای استخدام کارمندان جدید همکاری میکنند. آنها ممکن است نامزدهای شغلی را شناسایی کنند، مصاحبه انجام دهند و پیشنهادات شغلی را گسترش دهند. به طور معمول، مدیران بزرگ میدانند که چگونه تشخیص دهند که یک نامزد شغلی مناسب تیمشان است؛ زیرا میدانند افراد به چه مهارتها و ویژگیهایی برای برتری در بخش خود نیاز دارند. با ادامه این مقاله و تعریف مدیر، در دانشگاه کسبوکار همراه ما باشید.
انواع مدیران
جالب است بدانید که انواع مختلفی از مدیران وجود دارد:
مدیران ارشد
مدیران ارشد معمولاً با استراتژی کلی شرکت خود درگیر هستند. آنها ممکن است بر بسیاری از بخشها نظارت کنند. همچنین مسئول اطمینان از همسویی وظایف و پروژههای مختلف با مأموریت فراگیر شرکت خود هستند.
مدیران کل
در تعریف مدیر، مدیران کل مسئولیت انواع وظایف مدیریتی از جمله نظارت بر تولید محصول را بر عهده دارند. آنها معمولاً اهدافی را برای کارمندان خود تعیین میکنند و برنامههای محصول را ایجاد میکنند. معمولاً هدف کلی یک مدیر کل افزایش درآمد شرکت است.
مدیران خط
مدیران خط، مسئول دستیابی به خروجیهای خاص هستند. به طور معمول، مسئولیتهای آنها به محصولات یا خدمات شرکتشان مربوط میشود. مدیران خط در تعریف مدیر، اغلب با مدیران ارشد شرکت ارتباط برقرار میکنند. نتایج را به آنها گزارش میدهند.
مدیران تیم
در واقع مدیران تیم که ممکن است به عنوان سرپرست از آنها یاد شود، مسئول نظارت بر گروهها یا عملکردهای خاص یک سازمان هستند. آنها ممکن است وظیفه نظارت بر پروژهها یا نگه داشتن تیمها در مسیر را داشته باشند. مانند مدیران خط، مدیران تیم نیز نتایج را به مدیریت ارشد شرکت گزارش میدهند.
مهارت مدیران
برای اینکه یک مدیر موفق باشید، میتوانید مهارتهای زیر را توسعه دهید:
رهبری
رهبری یک مهارت اصلی برای مدیران است؛ زیرا یکی از مسئولیتهای شغلی اصلی آنها رهبری تیم است. مدیران اغلب با الگوبرداری از کارمندان، خود را تشویق میکنند تا اعمال و اخلاق کاری خود را منعکس کنند.
در تعریف مدیر، برای تبدیل شدن به یک رهبر عالی، میتوانید روی توسعه ویژگیهای زیر کار کنید:
انگیزه
مدیران با مهارتهای رهبری میدانند که چگونه به کارکنان خود انگیزه دهند. آنها ممکن است از مشوقهایی برای حفظ انگیزه کارکنان خود استفاده کنند، مانند برنامههای ماهانه برای کارمندان یا سایر پاداشها.
مثبت اندیشی
رهبران بزرگ نیز، نگرش مثبتی دارند و کارمندان خود را تشویق میکنند که همین کار را انجام دهند. آنها خوشبینانه فکر میکنند و هنگام تعامل با دیگران مثبت نشان میدهند.
اعتماد به نفس
این موضوع میتواند رهبران را برای مدیریت موقعیتهای دشوار و رهبری مؤثر کارکنان خود، مجهز کند. این مسئله میتواند به آنها کمک کند تا تصمیمات قوی بگیرند و الگو باشند.
تاب آوری
رهبران نیز انعطافپذیر هستند. این بدان معنی است که آنها میتوانند حتی در شرایط سخت به طور مؤثر رهبری کنند.
تفویض اختیار
تفویض اختیار یکی دیگر از مهارتهای رهبران بزرگ است؛ زیرا آنها را قادر میسازد تا وظایف را به کارمندان مناسب اختصاص دهند و زمان خود را برای کارهای دیگر آزاد کنند. اینها جزئی از تعریف مدیر است.
ارتباط
مدیران همچنین برای موفقیت در شغل خود به مهارتهای ارتباطی قوی نیاز دارند؛ زیرا اغلب با کارکنان خود و سایر اعضای شرکت خود ارتباط برقرار میکنند. معمولاً مدیران به مهارتهای ارتباطی نوشتاری نیز نیاز دارند؛ زیرا ممکن است مسئولیت نوشتن گزارشها و ایمیلها را بر عهده داشته باشند. گوش دادن فعال نیز به عنوان یک مهارت ارتباطی طبقه بندی میشود و داشتن این مهارت برای برقراری ارتباط مؤثر برای مدیران مهم است. گوش دادن فعال شامل تماس چشمی، زبان بدن و لبخند است.
تصمیم گیری
مدیران اغلب مجبورند تصمیمات سختی برای تیم خود بگیرند، بنابراین مهارتهای قوی تصمیم گیری ضروری است. اغلب، مدیران فرایندهای تصمیم گیری خود را توسعه میدهند تا به آنها در مدیریت تصمیمات و سایر مسائل در محل کار کمک کنند. مدیران بزرگ همچنین حاضرند در هنگام تصمیم گیری از سایر افراد شرکت بازخورد بخواهند.
ایجاد رابطه
در تعریف مدیر، مدیران بزرگ همچنین با کارمندان خود روابط برقرار میکنند. آنها ممکن است این کار را از طریق ارتباط مکرر با کارمندان خود و همچنین تمرینات ایجاد رابطه انجام دهند. هنگامی که مدیران روابط قوی با کارکنان خود برقرار میکنند، میتواند به افزایش اعتماد متقابل و تقویت روحیه کارکنان کمک کند.
خدمات مشتری
مهارتهای خدمات مشتری نیز میتواند برای مدیران مفید باشد. گاهی اوقات مدیران به طور مستقیم با مشتریان شرکت خود ارتباط برقرار میکنند و به عنوان یک خط ارتباطی بین مشتریان و مدیریت بالای شرکت عمل میکنند. این باعث میشود مهارتهای خدمات مشتری از جمله مهارتهایی مانند همدلی، صبر و متقاعدسازی مفید باشد.
چگونه مدیر شویم؟
در تعریف مدیر، پنج مرحله کلیدی وجود دارد که میتوانید برای تبدیل شدن به یک مدیر آنها را دنبال کنید:
مسیر شغلی خود را انتخاب کنید
راههای زیادی وجود دارد که میتوانید مسیر شغلی خود را انتخاب کنید. شغلی که با علایق و ارزشهای اصلی شما همسو باشد. همچنین میتوانید مسیرهای شغلی مختلف را به صورت آنلاین بررسی کنید و با افراد در صنایع مختلف صحبت کنید تا ایدهای از علایق شغلی خود به دست آورید. به این ترتیب، میتوانید تصمیم بگیرید که کدام صنعت برای شما مناسب است.
تحصیلات خود را تکمیل کنید
یکی دیگر از گامهای کلیدی برای تبدیل شدن به یک مدیر، دریافت تحصیلات متناسب با صنعتی است که میخواهید وارد شوید. در بسیاری از صنایع، مدیران حداقل به مدرک لیسانس نیاز دارند، بنابراین این میتواند نقطه خوبی برای شروع باشد. شما همچنین میتوانید مدرکی دریافت کنید که به شما امکان میدهد در طیف وسیعی از صنایع مانند مدیریت بازرگانی کار کنید. گزینههای دیگر میتواند شامل امور مالی، حسابداری و مدارک مرتبط باشد. تعریف مدیر تحصیلات را درون خود گنجانده است.
شبکه حرفهای خود را بسازید
سعی کنید از طریق رویدادهای شبکه با مدیران صنایع مختلف ارتباط برقرار کنید. شما میتوانید رویدادهایی را پیدا کنید که به صنعت شما مربوط میشود تا باارزشترین ارتباطات را ایجاد کنید. این ارتباطات ممکن است به شما در یافتن شغل در آینده کمک کند. در تعریف مدیر، شبکه حرفهای نکته کلیدی است.
کسب تجربه کنید
هدف کسب تجربه حرفهای، در صنعتی است که میخواهید وارد آن شوید. شما میتوانید تجربه حرفهای را از طریق کارآموزی، موقعیتهای ابتدایی و داوطلبانه به دست آورید. شما همچنین میتوانید در یک شرکت با هدف رسیدن به یک نقش مدیریتی شروع کنید. در تعریف مدیر کسب تجربه بسیار کلیدی است.
اهداف شغلی SMART را تعیین کنید
SMART روشی است که میتوانید برای توسعه اهداف شغلی خود از آن استفاده کنید. مخفف و نشان دهنده موارد زیر است:
- خاص (Special)
- قابل اندازه گیری (Measurable)
- قابل دستیابی (Attainable)
- مربوط (Relevant)
- مبتنی بر زمان (Time-based)
تعیین اهداف SMART میتواند به شما کمک کند تا در مسیر مدیر شدن خود بمانید. سعی کنید به طور دورهای پیشرفت خود را اندازه گیری کنید تا ببینید چه تغییراتی میتوانید ایجاد کنید تا به اهداف خود برسید. به عنوان مثال، یکی از اهداف SMART شما ممکن است این باشد که “من ظرف سه سال از کار در این شرکت به سمت مدیر ارتقا خواهم یافت.”
چرا افراد از سبکهای مدیریتی متفاوتی در تعریف مدیر استفاده میکنند؟
مدیران کارآمد از سبکهای مدیریتی مختلفی برای حمایت از نیازها و اهداف خود در هر زمان استفاده میکنند. هنگام تصمیم گیری برای استفاده از سبک مدیریت، ممکن است برخی از عوامل زیر را در نظر بگیرند:
- حجم کار برای تکمیل و سرعت انجام آن
- صنعت و فرهنگ شرکت آنها
- شخصیت و ویژگیهای مدیریتی آنها
- اهداف تیم و شرکت آنها
- نگرشها و شخصیت افرادی که آنها را مدیریت میکنند
سبکها و نمونههای رهبری
خودکامه
یک مدیر مستبد از رویکردی از بالا به پایین برای رهبری پیروی میکند. در این سبک، مدیران تقریباً به تنهایی تصمیم میگیرند. آنها خطمشیهای مشخصی را تعیین میکنند که همه باید از آنها پیروی کنند و معمولاً از کارمندان بازخورد نمیخواهند. در حالی که ایدههای جدید و نوآورانه به ندرت در یک سبک مدیریت استبدادی پدیدار میشوند. این سبک زمانی که کارایی مهم است و در شرایط بحرانی که نیاز به تصمیم گیری سریع و کارآمد است، مفید است. این سبکها مربوط به تعریف مدیر میباشند.
مثال: بسیاری از رستورانها از سبک مدیریت خودکامه استفاده میکنند. مشتریان منتظر خدمات منظم و غذای با کیفیت هستند. از آنجایی که رستورانها اغلب با حاشیههای کم کار میکنند و حتی از اشتباهات کوچک رنج میبرند، مدیریت مستبد به خوبی کار میکند تا همه را بر روی نتایج و کارایی متمرکز کند.
مشورتی
مدیران مشاور، به طور مداوم از کارکنان بازخورد میخواهند و نگرانیهای کارکنان را جدی میگیرند. آنها اغلب یک خط مشی درهای باز دارند که کارکنان را تشویق میکند تا آنچه را که در سازمان کار میکند و نمیکند، به اشتراک بگذارند.
این نوع سبک مدیریت در تعریف مدیر، اغلب منجر به وفاداری بیشتر کارکنان و جابهجایی کمتر میشود. در حالی که مدیران با کارمندان مشورت خواهند کرد؛ اما در نهایت قدرت تصمیم گیری را حفظ میکنند. یک سبک مدیریت مشورتی همیشه به اندازه سبک استبدادی کارآمد نیست؛ زیرا افراد بیشتری در تصمیم گیری دخیل هستند.
مثال: رهبر تیم یک پروژه هر هفته جلسات انفرادی با سایر اعضای تیم برگزار میکند. از آنها خواسته میشود پیشرفت در مسئولیتهای خود، آنچه را که احساس میکنند به خوبی پیش میرود و آنچه احساس میکنند نیاز به بهبود دارد به اشتراک بگذارند. رهبر تیم از این بازخورد برای تنظیم برنامه، تخصیص منابع و اولویت بندی اهداف برای هفته بعد استفاده میکند.
دموکراتیک
یک سبک مدیریت دموکراتیک مستلزم تصمیم گیری با اکثریت است. سبک دموکراتیک شامل ارتباط مؤثر و باز بودن در تمام سطوح سازمان است و کارکنان و مدیران برای رسیدن به اهداف چشمانداز خود با یکدیگر همکاری میکنند. سبک مدیریت دموکراتیک به ویژه زمانی مؤثر است که تصمیمات بلندمدتی اتخاذ شود که کل شرکت را تحت تأثیر قرار دهد.
با این حال، مانند سبک مدیریت مشورتی، این نیز یک سبک مدیریتی است که کارآمد نیست. تصمیم گیری اغلب مستلزم بحث و مشورت با چندین طرف است که میتواند زمان بر باشد.
مثال: مدیران فروشگاه اغلب از سبک مدیریت دموکراتیک استفاده میکنند. آنها اعضای تیمی را استخدام میکنند که میتوانند با هم برای تکمیل طرحبندی فروشگاه، کمپینهای بازاریابی و خدمات مشتری همکاری کنند. این مدیران به عنوان یک تعدیل کننده عمل میکنند تا به تیم خود کمک کنند با ایدههای خود به جلو حرکت کند و برای پاسخ به سؤالات در دسترس هستند.
8 اشتباه رایجی که مدیران هنگام مدیریت افراد مرتکب میشوند
مدیریت افراد میتواند یک فعالیت دشوار باشد. هر کس به علت سبکهای یادگیری و انگیزههای مختلف با دیگران متفاوت است. مدیریت افراد یک علم دقیق و ثابت نیست. از دلایل این که کار مدیریت حتی دشوارتر شود، اکثر مدیران با دانش اندک و یا بدون هیچ آموزش مدیریتی در چنین موقعیتی قرار میگیرند. شاید آنها نتوانند حتی به سؤال ساده تعریف مدیر نیز پاسخ دهند!
با وجود این مشکلات، مدیریت کارمندان توسط افراد عالی برای موفقیت هر کسب و کاری بسیار مهم است. کارکنان بزرگترین و گرانترین دارایی یک شرکت هستند. موارد زیر تعدادی از رایجترین اشتباهاتی است که مدیران هنگام مدیریت افراد مرتکب میشوند. در ادامه نکاتی برای جلوگیری از آنها نیز آمده است. تا انتهای این مقاله تیم دانشگاه کسب و کار را همراهی کنید.
1. عدم مشاهده کارکنان به عنوان افرادی که زندگی خودشان را دارند!
کارمندان افرادی هستند که زندگی واقعی خارج از کار دارند. زندگی آنها گاهی اوقات بر وظایف در دست اجرای آنها در محیط کاری تأثیر میگذارد. درک این موضوع و تلاش برای شناخت کارکنان میتواند برای کسب و کار مفید باشد و میتواند به ایجاد گروهی نزدیک از کارمندان وفادار و با بهره بالا کمک کند. دانستن آنچه در زندگی کارکنان میگذرد میتواند به مدیران کمک کند تا فراخوانها و سایر مسائل را پیشبینی کنند و در صورت نیاز، تطبیقهای معقولی ایجاد کنند تا کارمندان بتوانند با بالاترین پتانسیل خود کار را انجام دهند.
2. دوست شدن با کارمندان
برخی از مدیران رابطه با کارمندان را بیش از حد نزدیک میکنند و با هم دوست میشوند. این میتواند جداسازی رابطه کاری از دوستی را دشوار کند و گاهی اوقات باعث عدم تعادلی میشود که در آن کارکنان به اختیارات مدیران احترام نمیگذارند. و یا مدیران به مرزهای کارکنان احترام نمیگذارند. برای جلوگیری از این مسائل، مدیران باید رابطه کاری را در داخل دیوارهای شرکت حفظ کنند.
3. عدم ارائه بازخورد کافی به کارمندان
ارائه بازخورد میتواند به کارکنان کمک کند تا مسائل مربوط به عملکرد خود را بهبود بخشند، رفتارهای مطلوب را شناسایی کرده و به آنها ادامه دهند، و با نرخی سالم رشد کنند که همه آنها برای بهره وری و نتیجه نهایی شرکت مفید هستند. با ابزارهایی مانند HRIS که برقراری ارتباط با کارمندان را تقریباً در هر مکانی و در هر زمان آسان میکند، هیچ بهانهای برای عدم ارائه بازخورد کافی توسط مدیر وجود ندارد.
4. عدم ارائه یک راه روشن
داشتن اهداف و انتظارات محکم میتواند به کارکنان کمک کند تا احساس قدرت و مشارکت کنند. اولویت دادن به تکتک وظایف یا برعکس اولویت ندادن به هر کاری میتواند برای کارمندان گیج کننده و خسته کننده باشد. مدیران باید وظایفی را تعیین کنند، اولویتها را مشخص کنند و در مورد نگه داشتن کارکنان در یک استاندارد مشخص ثابت قدم باشند.
5. نادیده گرفتن نظرات و پیشنهادات کارکنان
دیدگاه کارمندان چیز ارزشمندی است، زیرا آنها چیزهایی را میبینند و روزانه با آنها کار میکنند که مدیران نمیبینند. نادیده گرفتن نظرات کارمندان یا درخواست نظر از کارمندان پس از تصمیم گیری میتواند باعث شود کارمندان احساس کنند که نظرات آنها اهمیتی ندارد و همچنین میتواند شرکت را از بینش ارزشمند آنها محروم کند. مدیران باید به این نکته توجه کنند که واقعاً به آنچه کارمندان میگویند گوش دهند و به پیشنهادات آنها بیدرنگ پاسخ دهند.
6. مسئولیت نپذیرفتن توسط مدیر
مدیران مسئول هر چیزی هستند که در حین شیفت کاری در بخش آنها اتفاق میافتد. انداختن تقصیرها بر عهده کارمندان به دلیل اشتباه یا بهانه جویی باعث ایجاد رنجش میشود و هیچ کاری برای حل مشکل انجام نمیدهد. تسلط بر مسائل و اشتباهات و فعال بودن برای رفع آن اشتباهات بهترین اقدام برای یک مدیر است.
7. عدم اعتماد به کارمندان اشتباهی دیگر از سمت مدیر
هیچ کس دوست ندارد کسی به او نگاه کند و به او اعتماد نداشته باشد که کار درست را انجام دهد یا تصمیم بگیرد. با دادن استقلال کافی به کارمندان برای انجام کار هم مورد قدردانی آنها قرار میگیرید و هم ممکن است به افزایش بهره وری آنها کمک کند.
8. عدم واکنش سریع به مشکلات
برخی از مدیران این اشتباه را مرتکب میشوند که از مشکلات دور میشوند، به این امید که مسائل خود به خود حل شوند. این میتواند باعث ایجاد مشکلاتی به خصوص بین کارکنان شود تا به نقطه جوش برسد. مدیران باید در واکنش به مشکلات ثابت و سریع باشند.
چند نقل قول از مدیران موفق برای این که بتوانید مدیر بهتری باشید!
در قسمتهای قبلی با تعریف مدیر آشنا شدیم و متوجه شدیم یک مدیر موفق چه ویژگیهایی دارد. در ادامه میخواهیم چند نقل قول از برترین مدیرهای دنیا را بخوانیم تا با استفاده از آنها بتوانیم عملکرد بهتری در حوزه مدیریت داشته باشیم. به یاد داشته باشید، یک رهبر خوب به سادگی به مردم نمیگوید که چه کاری انجام دهند، بلکه مهارتها، ابزارها و راهنماییها را به مردم میدهند تا خودشان آن را بهتر انجام دهند.
سخنان مدیران بزرگ
- کسی که قدرت زیادی دارد، باید از آن به عنوان سبک استفاده کند. – سنکا
- یک مدیر و رهبر نمی تواند فقط با بقیه کنار بیاید. رهبری باید با چالش اخلاقی روز روبرو شود. – جسی جکسون
- مدیریت ترتیب دادن و گفتن است. رهبری در مورد پرورش و تقویت است. – تام پیترز
- هنر رهبری نه گفتن است، نه بله! بله گفتن بسیار آسان است. – تونی بلر
- رهبری کلید 99 درصد تمام تلاشهای موفق است. – ارسکین بولز
- از جمعیت پیروی نکنید، بگذارید جمعیت شما را دنبال کنند. – مارگارت تاچر
- رهبری و یادگیری برای یکدیگر ضروری هستند. – جان اف کندی
- رهبری هنر فراهم کردن بستری برای مردم برای گسترش ایدههایی است که کارساز هستند. – ست گودین
- نوآوری بین یک رهبر و یک پیرو باعث تفاوت این دو میشود. – استیو جابز
- رهبری افزایش پتانسیل افراد برای بهتر شدن است. – بیل بردلی
- رهبر ترسو خطرناکترین انسان است. – استیون کینگ
تعریف مدیر و رهبر از دیدگاه مدیران بزرگ
- هیچ کس به اندازه کافی خوب نیست که بدون رضایت آن شخص دیگری را اداره کند. – آبراهام لینکلن
- سه امر ضروری برای رهبری وجود دارد: فروتنی، وضوح و شجاعت. – فوچان یوان
- نه فریاد، بلکه پرواز اردک وحشی، گله را به پرواز و تعقیب سوق میدهد. – ضربالمثل چینی
- برای افزودن ارزش به دیگران، ابتدا باید برای دیگران ارزش قائل شد. – جان سی ماکسول
- اگر فردی خوش شانس باشد، یک فانتزی انفرادی میتواند یک میلیون واقعیت را به کلی دگرگون کند. – مایا آنجلو
- رهبری همیشه بند سازش را بر تن نمیکند. – وودرو ویلسون
- بزرگترین رهبران با ادغام مردم حول یک دیدگاه مشترک، دیگران را بسیج میکنند. – کن بلانچارد
- انجام کارهای بزرگ دشوار است، اما فرمان دادن به کارهای بزرگ دشوارتر است. – فردریش نیچه
- نخستین کلید رهبری، خودکنترلی است. – جک ودرفورد
- هر روز رهبری خود را به دست آورید.- مایکل جردن
- رشد و پیشرفت مردم بالاترین دعوت رهبری است. – هاروی فایرستون
تعریف مدیر و تفاوت آن با رهبری
همه ما دوست داریم فکر کنیم که ویژگیهای رهبری را به صورت ذاتی داریم. با این حال رهبری چیزی نیست که شما فقط داشته باشید! شما باید در طول زمان روی بهبود مهارتهای خود کار کنید. بنابراین، تفاوت اصلی بین یک مدیر و یک رهبر چیست؟ تفاوت اصلی بین رهبر بودن و مدیر بودن این است که مردم از رهبران پیروی میکنند، در حالی که مدیران افرادی دارند که برای آنها کار میکنند. بسیاری از اینها به سه حوزه مربوط میشود. انگیزه، بینش و ارتباط!
در هر سازمان یا محیط گروهی، افرادی وجود دارند که به نظر میرسد افراد دیگر فقط به سمت آنها گرایش دارند. این افراد تمایل زیادی به داشتن انگیزه بالا، دید روشن و مثبت دارند و در برقراری ارتباط بسیار خوب هستند. این نمونههای رهبری فقط در تجارت ظاهر نمیشوند. رهبری میتواند در زمین ورزشی، باشگاه علایق محلی یا در یک سازمان غیرانتفاعی نیز باشد. یک نقل قول رایج وجود دارد که ممکن است قبلاً درباره تفاوت بین مدیر و رهبر شنیده باشید. مدیران زیردستان دارند، رهبران پیروانی دارند! کارشناسان موافقاند که آن رهبران با ویژگیهای درخشان کسانی هستند که نه تنها چشمانداز دارند. آنها برای رسیدن به آن تلاش میکنند و دیگران را وادار میکنند تا به اصطلاح برای رسیدن به آن چشمانداز همراه آنها باشند.
تعریف مدیر و 5 راه برای اینکه یک رهبر باشید نه یک مدیر!
جنیفر هیل در مقالهای درباره ویژگیهای رهبری، با عنوان 5 روش برای رهبر بودن و نه مدیر بودن، نقل میکند که یک رهبر دارای پنج ویژگی منحصر به فرد است که عبارتاند از:
- بیشتر گوش کنید و کمتر صحبت کنید.
- اجماع خوب است؛ اما روشن بودن و قاطعیت باعث ایجاد عمل میشود.
- هر کسی میتواند یک مشکل را شناسایی کند. اما رهبر بخشی از راه حل است.
- علناً عذرخواهی کنید و خصوصی شاد باشید.
- پیام سخت و بد را بدهید.
7 کاری که رهبران بزرگ همیشه انجام میدهند؛ اما مدیران همیشه از آن میترسند
بیل مورفی جونیور در مقالهای در Inc.com هفت تفاوتی را که بین رهبران و مدیران میبیند، بیان میکند. آنها عبارتاند از:
- یک رهبر بزرگ، کار روزانه را با اهداف بزرگ مرتبط میکند. یک مدیر صرفاً فقط روی کوتاه مدت تمرکز میکند.
- فراموش نکنید یک رهبر بزرگ مردم را میفهمد. یک مدیر صرفاً فقط عناوین یا نمودارهای سازمانی را میبیند.
- یک رهبر بزرگ میخواهد احترام به دست آورد. یک مدیر صرف میخواهد مورد پسند واقع شود.
- نکته مهم این که یک رهبر واقعی زمانی که اعضای تیم به چیزهای بزرگی دست پیدا میکنند هیجان زده میشود. یک مدیر صرفاً تهدید میشود.
- یک رهبر عالی به مردم با صداقت و شفافیت قدرت میدهد. یک مدیر صرفاً اطلاعات را طوری جمع آوری میکند که گویی برای او هزینه شخصی دارد.
- توجه کنید که یک رهبر بزرگ میداند که اگر تیم کوتاه بیاید، او مسئول است. یک مدیر صرفاً تیم را مقصر میداند.
- یک رهبر بزرگ عمدتاً به نتایج اهمیت میدهد. یک مدیر صرف بیشتر به فرایند توجه دارد.
مهم نیست که چه عناصر شخصیتی بین یک رهبر و یک مدیر تفاوت ایجاد میکند، همه ما در تلاش هستیم تا یک رهبر شویم.
تعریف مدیر و ویژگیهای کلیدی بین رهبر و مدیر
این مقاله در Go2HR ویژگیهای کلیدی را به خوبی توضیح میدهد.
- صداقت و وضوح: برای اینکه مردم شما را باور کنند بسیار مهم است.
- چشمانداز: بدانید کجا هستید، کجا میخواهید بروید و تیم خود را در ترسیم مسیری برای آینده شریک کنید.
- الهام گرفتن: با اطمینان از اینکه آنها نقش خود را در تصویر بزرگتر درک میکنند، از تیم خود الهام بگیرید تا تمام تلاش خود را انجام دهند.
- توانایی به چالش کشیدن: از به چالش کشیدن وضعیت موجود نترسید، کارها را متفاوت انجام دهید و شجاعت فکر کردن خارج از چارچوب را داشته باشید.
- مهارتهای ارتباطی: تیم خود را از سفر، جایی که هستید، جایی که در حال حرکت هستید مطلع کنید و موانعی را که ممکن است در طول مسیر با آنها مواجه شوید به اشتراک بگذارید.
تفاوت مدیر و یک رهبر را در ویدئوی زیر مشاهده کنید
سبک مدیریتی شما چیست؟
در تعریف مدیر، سبک مدیریت شما باید به اهداف خاص شما، سازمان شما و افراد درگیر بستگی داشته باشد. هر سبکی مزایا و معایب خاص خود را دارد و شما نمیتوانید سبکی را پیدا کنید که برای همه مناسب باشد.
در عوض، باید ویژگیهای شخصیت، خلق و خوی خود، انواع کارمندان و نیازهای کسبوکارتان را برای انتخاب سبک مناسب شناسایی کنید. در واقع، ممکن است متوجه شوید که ترکیبی از این سبکهای رهبری در مدیریت بهترین رویکرد است.
این هم از مقاله تعریف مدیر، شما چه سبکی را برای خود انتخاب میکنید؟ میتوانید در قسمت نظرهای دانشگاه کسبوکار برای ما بنویسید.
ویدئوی مدیر و رهبر خیلی جالب بود 👌