آیا تاکنون به چگونگی عملکرد اقتصاد محلی، ملی یا جهانی فکر کردهاید؟ چه در حال رونق باشد یا در حال افول، اقتصاد جهانی و محلی به ندرت از اخبار خارج میشود. اما منظور از اقتصاد چیست و این اصطلاحات دقیقاً به چه معنا هستند؟ چگونه یک اقتصاد کار میکند؟
اقتصاد یکی از مهمترین مفاهیمی است که هر شخص باید حداقل با کلیات آن آشنا باشد تا علاوه بر درک وضعیت اقتصادی کشور و امور مرتبط با آن، تصمیمگیری هوشمندانهتری در ارتباط با اصول سرمایهداری، خرید خانه و ماشین، پسانداز و… داشته باشد. ما قصد داریم در این مقاله از دانشگاه کسب و کار به پرسش اقتصاد چیست بپردازیم و ضمن تعریف مفاهیم آن، اصول کلیدی آن را بررسی کنیم.
تعریف اصطلاحات کلیدی
پیش از هر چیز لازم است این مطلب را با بررسی برخی اصطلاحاتی که در سراسر مقاله به آنها برخورد خواهیم کرد، شروع کنیم. این تعاریف ساده میتوانند یک مرجع مفید باشند:
رونق و رکود: به عنوان چرخه تجاری شناخته میشود و به الگوی اقتصادی رشد به دنبال رکود اشاره دارد.
بودجه: طرح سالانه برای هزینههای عمومی و مالیات در یک کشور خاص.
سرمایه: اساساً، سرمایه به معنای پول یا داراییهایی است که در اقتصاد استفاده میشوند.
قرض: بخش کلیدی رشد اقتصادی، به دولت، شرکتها و افراد پول میدهد و به آنها اجازه میدهد تا سرمایهگذاریهایی انجام دهند که در غیر این صورت قادر به پرداخت آن نخواهند بود.
اقتصاد: یک شبکه پیچیده تولید و مصرف است که نحوه تخصیص منابع و سرمایه را تعیین میکند.
اقتصاددان: شخصی که به مطالعه نحوه استفاده یک جامعه از منابع میپردازد.
سیستم مالی: موسسات و سازمانهایی که تسهیل حرکت پول در یک اقتصاد را انجام میدهند.
تولید ناخالص داخلی: تولید ناخالص داخلی، کل ارزش کالاها و خدمات تمامشده یک کشور در یک دوره زمانی مشخص را بیان میکند.
جهانیسازی: روند رو به رشد ارتباطات در سراسر جهان. اغلب به این معنی است که کالاها، خدمات و منابع برای مخاطبان جهانی قابل دسترسی هستند.
رشد: افزایش کالاها و خدماتی که در یک اقتصاد در طول یک دوره زمانی تولید میشوند.
تورم: افزایش کلی قیمتها در یک اقتصاد. معمولاً به صورت تغییر درصد سالانه بیان میشود. این معمولاً به معنای کاهش قدرت خرید یک ارز است.
اقتصاد کلان: تحلیل کلی اقتصاد، از جمله روندهای تورم، رشد و عوامل مشابه.
اقتصاد خرد: تحلیل دقیقتر اقتصاد، از جمله نحوه تصمیمگیری مالی خانوارها و کسبوکارها.
رکود: دورهای از رشد اقتصادی منفی که گاهی به عنوان یک دوره پایدار کاهش تولید ناخالص داخلی اندازهگیری میشود.
بازار سهام: یک سیستم مرتبط از کسبوکارها، سرمایهگذاران و اوراق بهادار؛ جایی که افراد سهام شرکتها را میخرند و میفروشند.
اقتصاد چیست؟
قبل از اینکه به نحوه عملکرد اقتصاد بپردازیم، بیایید ابتدا این اصطلاح را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم. همانطور که انتظار دارید، این یک مفهوم نسبتاً پیچیده با عناصر مختلف است که سطوح مختلفی دارد:
اقتصادهای محلی
هنگامی که به یک اقتصاد محلی فکر میکنیم، ما به بازارها و شبکههای مرتبط در یک جامعه خاص اشاره میکنیم. دولت محلی، سازمانها، کسبوکارها و مردم همه به این اقتصاد کمک میکنند. کسبوکارهای محلی ممکن است مواد اولیه خود را از فروشندگانی که در نزدیکی هستند خریداری کنند. این فروشندگان میتوانند از شوراهای محلی یا دولتی کمک مالی یا تخفیف مالیاتی دریافت کنند. مردم نیز در این منطقه مالیات میپردازند و از این طریق به کسبوکارها کار میکنند و کالاها و خدمات آنها را خریداری میکنند.
البته، از نظر تاریخی، در گذشته چنین اقتصادهای محلی کاملاً رایج بودند. تا آغاز قرن نوزدهم، مصرف و تولید معمولاً در همان مکان اتفاق میافتاد. به عنوان مثال، غذا به صورت محلی پرورش داده میشد و افراد در منطقه اطراف آن را خریداری میکردند.
با این حال، با افزایش دسترسی و مرتبط شدن کشورها و در نهایت کل جهان، شبکههای اقتصادی گسترش یافتند تا پیچیدهتر و پیچیدهتر شوند. البته، اقتصادهای محلی همچنان وجود دارند؛ آنها فقط بخشی از چیزی بزرگتر هستند.
اقتصادهای ملی
طبق گفته بانک مرکزی، زمانی که از اقتصاد ملی صحبت میکنیم، به یک سیستم توزیع منابع کمیاب اشاره میکنیم. یک اقتصاد مبتنی بر این واقعیت است که منابع مانند کارگران، زمین و مواد اولیه محدود هستند. با این حال، تقاضا نامحدود است.
اگرچه این اصل توزیع منابع کمیاب در قلب هر اقتصادی است، دولتهای ملی اغلب رویکردهای کاملاً متفاوتی در مورد نحوه شکل دادن و ساخت اقتصاد یک ملت دارند. به همین دلیل است که اقتصاد ایالات متحده، به عنوان مثال، با اقتصاد چین بسیار متفاوت است.
تا زمانی که بتوانیم منابع را جابجا کنیم و در سراسر مرزها تولید کنیم، این اقتصادهای ملی دوباره بخشی از یک شبکه بسیار گستردهتر از کشورهای مرتبط خواهند شد.
اقتصاد جهانی
اقتصاد جهانی به اقتصاد تمام انسانهای جهان اشاره دارد. این تعریف شامل سیستمها و فعالیتهای اقتصادی مختلفی است که در داخل و بین کشورها انجام میشود. این دامنه گسترده شامل مبادله سرمایه (پول و داراییها) و همچنین مصرف و تولید کالاها میشود. به لطف جهانیسازی، تجارت بینالمللی، امور مالی و سرمایهگذاری همگی به تقویت اقتصاد جهان کمک میکنند.
انواع سیستمها در اقتصاد چیست؟
انواع مختلفی از سیستمهای اقتصادی در سراسر جهان وجود دارد که هر کدام ویژگیهای متمایز خود را دارند؛ اگرچه همه آنها برخی از ویژگیهای اساسی را به اشتراک میگذارند. هر اقتصاد بر اساس مجموعهای منحصربهفرد از شرایط و فرضیات عمل میکند. سیستمهای اقتصادی میتوانند به چهار نوع اصلی تقسیم شوند: اقتصادهای سنتی، اقتصادهای دستوری، اقتصادهای مختلط و اقتصادهای بازار.
1. سیستم اقتصادی سنتی
سیستم اقتصادی سنتی بر کالاها، خدمات و کار خاصی مبتنی است که همگی از روندهای مشخصی پیروی میکنند. این سیستم بسیار وابسته به مردم است و در آن، تقسیم کار یا تخصص بسیار کمی وجود دارد. در اصل، اقتصاد سنتی بسیار مهم و قدیمیترین نوع از چهار نوع است.
برخی از نقاط جهان همچنان با یک سیستم اقتصادی سنتی کار میکنند. این سیستم معمولاً در مناطق روستایی کشورهای جهان سوم و جهان دوم یافت میشود؛ جایی که فعالیتهای اقتصادی عمدتاً کشاورزی یا سایر فعالیتهای سنتی درآمدزا هستند.
در جوامعی با سیستمهای اقتصادی سنتی معمولاً منابع بسیار کمی برای به اشتراک گذاشتن وجود دارد. یا اینکه منابع کمی به طور طبیعی در منطقه قرار دارند و دسترسی به آنها به نوعی محدود است. بنابراین، سیستم سنتی، برخلاف سه سیستم دیگر، فاقد پتانسیل تولید مازاد است. با این وجود، دقیقاً به دلیل ماهیت ابتدایی خود، سیستم اقتصادی سنتی بسیار پایدار است. علاوه بر این، به دلیل خروجی کوچک آن، نسبت به سه سیستم دیگر بسیار کمتر هدر میرود.
2. سیستم اقتصادی دستوری
در یک سیستم دستوری، یک مرجع متمرکز غالب – معمولاً دولت – وجود دارد که بخش قابل توجهی از ساختار اقتصادی را کنترل میکند. سیستم اقتصادی دستوری، که همچنین به عنوان یک سیستم برنامهریزی شده شناخته میشود، در جوامع کمونیستی رایج است؛ زیرا تصمیمات تولید مختص دولت است.
اگر یک اقتصاد از دسترسی به منابع بسیاری برخوردار باشد، احتمال دارد که به سمت یک ساختار اقتصادی دستوری متمایل شود. در چنین حالتی، دولت وارد عمل میشود و بر منابع کنترل اعمال میکند یا در حالت ایدهآل، کنترل متمرکز منابع ارزشمندی مانند طلا یا نفت را پوشش میدهد. مردم نیز بخشهای کمتر مهم اقتصاد مانند کشاورزی را تنظیم میکنند.
در تئوری، سیستم دستوری تا زمانی که مرجع مرکزی کنترل را با در نظر گرفتن بهترین منافع عموم مردم اعمال کند، بسیار خوب عمل میکند. با این حال، به نظر میرسد که این مورد به ندرت اتفاق میافتد. اقتصادهای دستوری در مقایسه با سیستمهای دیگر سفت و سخت هستند. آنها به دلیل متمرکز بودن قدرت، به کندی نسبت به تغییر واکنش نشان میدهند. این امر آنها را در برابر بحرانهای اقتصادی یا اضطراری آسیبپذیر میکند؛ زیرا نمیتوانند به سرعت خود را با شرایط تغییرپذیر تنظیم کنند.
3. سیستم اقتصادی بازار
اگر نمیدانید نقش بازار در اقتصاد چیست، لازم است بدانید که سیستمهای اقتصادی بازار بر مفهوم بازارهای آزاد مبتنی هستند. به عبارت دیگر، مداخله دولت بسیار کم است، دولت کنترل کمی بر منابع اعمال میکند و در بخشهای مهم اقتصاد دخالت نمیکند. در عوض، طرح قوانین و مقررات از مردم و رابطه بین عرضه و تقاضا ناشی میشود.
سیستم اقتصادی بازار بیشتر نظری است. یعنی یک سیستم کاملاً بازار واقعاً وجود ندارد؛ زیرا همه سیستمهای اقتصادی تحت نوعی مداخله از یک مرجع مرکزی قرار دارند. به عنوان مثال، اکثر دولتها قوانینی را تصویب میکنند که تجارت آزاد و انحصارات را تنظیم میکنند. از دیدگاه نظری، یک اقتصاد بازار رشد قابل توجهی را تسهیل میکند و استدلال میشود که رشد در یک سیستم اقتصادی بازار بالاتر است.
بزرگترین نقطه ضعف یک اقتصاد بازار این است که به نهادهای خصوصی اجازه میدهد تا قدرت اقتصادی زیادی را جمع کنند، به ویژه کسانی که منابع با ارزش بالایی را در اختیار دارند. یعنی در این سیستم توزیع منابع عادلانه نیست؛ زیرا کسانی که از نظر اقتصادی موفق میشوند بیشتر آنها را کنترل میکنند.
4. سیستم مختلط
سیستمهای مختلط ویژگیهای سیستمهای اقتصادی بازار و دستوری را ترکیب میکنند. به همین دلیل، این سیستمها به عنوان سیستمهای دوگانه نیز شناخته میشوند. گاهی اوقات از این اصطلاح برای توصیف یک سیستم بازار تحت کنترل نظارتی سخت استفاده میشود.
بسیاری از کشورهای نیمکره غربی توسعهیافته از یک سیستم مختلط پیروی میکنند. یعنی در آنها اکثر صنایع خصوصی هستند؛ در حالی که بقیه، عمدتاً متشکل از خدمات عمومی و تحت کنترل دولت هستند.
سیستمهای مختلط در سطح جهانی امری عادی هستند. گفته میشود که یک سیستم مختلط بهترین ویژگیهای سیستمهای بازار و دستوری را ترکیب میکند. با این حال، از نظر عملی، اقتصادهای مختلط با چالش یافتن تعادل مناسب بین بازارهای آزاد و کنترل دولتی مواجه هستند؛ زیرا دولتها تمایل دارند کنترل بسیار بیشتری نسبت به آنچه لازم است اعمال کنند.
انواع دیگر اقتصاد چیست؟
همانطور که در این مقاله مطالعه کردیم، متوجه شدیم اقتصاد چیست و اقتصادها در چه سطوح مختلفی فعالیت میکنند. چه در سطح محلی، ملی یا بینالمللی، نحوه سازماندهی بازارها و توزیع منابع ما میتواند بسیار متفاوت باشد. به همین دلیل است که اغلب عبارات مختلفی مربوط به اقتصاد را خواهید دید. در اینجا برخی از انواع قابل توجه دیگری که ممکن است با آنها مواجه شوید آورده شده است:
اقتصاد سبز: اقتصادی با هدف توسعه پایدار بدون آسیب رساندن به محیط زیست. اغلب، این بدان معنی است که اقتصاد بر کمکربن بودن، استفاده کارآمد از منابع و شمول اجتماعی متمرکز است.
اقتصاد دیجیتال: اقتصادی مبتنی بر رایانه و اینترنت. در دنیای مدرن، اقتصاد دیجیتال به طور فزایندهای بخشی از اقتصاد سنتی است. مردم و دستگاهها در سراسر جهان اکنون یک شبکه مرتبط را تشکیل میدهند که در آن سیاست و تجارت با فشار یک دکمه امکانپذیر است.
اقتصاد گیگ: جنبه مدرن دیگری از اقتصاد گسترده، اقتصاد گیگ است. در اینجا، بازار کار از فریلنسرها و قراردادهای کوتاهمدت به جای مشاغل دائمی تشکیل شده است. این موضوع به کارفرمایان و کارمندان انعطافپذیری میدهد؛ اما میتواند پیشرفت شغلی را نیز دشوارتر کند.
انواع سیستمهای اقتصادی
تا این بخش از مقاله دانشگاه کسب و کار، ما به نحوه عملکرد کلی اقتصادها نگاه کردهایم. با این حال، انواع مختلفی از سیستمهای اقتصادی وجود دارد که اقتصادهای محلی و ملی ممکن است اتخاذ کنند. علاوه بر این، در طول تاریخ، شاهد ظهور، رونق و افول انواع مختلف سیستمها بودهایم.
در زیر، ما برخی از انواع اصلی سیستمهای اقتصادی که استفاده شدهاند و امروزه نیز استفاده میشوند را به طور خلاصه بررسی کردهایم:
فئودالیسم
این نوع سیستم اقتصادی در قرون وسطی استفاده میشد و در آن، اساساً یک پادشاه یا حاکم تمام زمینهای منطقهای خاص را «مالک» بود. سپس آن حاکم زمین را به اشراف خاصی که برای او میجنگیدند تخصیص میداد. مردم عادی روی زمین اشراف کار میکردند و به جای حفاظت، مالیات را به صورت محصولات و خدمات (مانند غذا و کشاورزی) پرداخت میکردند.
سرمایهداری
به نظر شما اهمیت سرمایهداری در اقتصاد چیست؟ امروزه اکثر اقتصادهای جهان از یک سیستم سرمایهداری پیروی میکنند. یکی از ویژگیهای کلیدی یک اقتصاد سرمایهداری این است که نهادهای خصوصی (بر خلاف دولتی) مالکیت و تولید را مطابق با منافع خود کنترل میکنند. در سرمایهداری، عرضه و تقاضا به این معنی است که قیمتهای بازار میتوانند برای خدمت به منافع جامعه گستردهتر تعیین شوند.
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته یک اقتصاد سرمایهداری انگیزه کسب سود است. مثالهایی از اقتصادهای سرمایهداری عبارتند از ایالات متحده، بریتانیا و استرالیا.
سوسیالیسم
در حالی که در سرمایهداری، شرکتهای خصوصی مالک ابزار تولید هستند، در سوسیالیسم، همه چیز متعلق به دولت یا عموم است. یعنی بهجای کار برای سود فردی، همه برای ثروتی که بین مردم توزیع میشود کار میکنند.
در یک اقتصاد سوسیالیسم، بهجای اینکه مفهوم عرضه و تقاضا قیمتها و تولید کالاها را تعیین کند، محصولات و خدمات بر اساس ارزش مصرفی – نیازهای جامعه – تولید میشوند. مثالهایی از اقتصادهای سوسیالیستی عبارتند از کره شمالی و جمهوری سوسیالیستی دموکراتیک سریلانکا.
کمونیسم
مانند سوسیالیسم، هدف یک اقتصاد کمونیستی دنبال کردن مالکیت ابزار تولید توسط جامعه است. این سیستم تلاش میکند تا یک جامعه بدون طبقه ایجاد کند که در آن همه با توجه به توانایی و نیازهای خود مشارکت کرده و سود برداشت کنند. با این حال، این ویژگی اغلب به قیمت آزادیهای فردی تمام میشود.
مثالهایی از کشورهای کمونیستی امروز عبارتند از چین، کوبا و ویتنام. با این حال، در مواردی کشورها میتوانند هم سرمایهداری و هم کمونیستی باشند.
اقتصاد چگونه کار میکند؟
ممکن است برای شما هم سوال باشد که کارکرد اقتصاد چیست؟ بخش کلیدی در درک نحوه عملکرد یک اقتصاد، درک آنچه آن را پشتیبانی میکند و اصول محرکه آن است. ما اصول اولیه هر دو مورد را در بالا بررسی کردهایم، به این معنی که اکنون میتوانیم به نحوه شکلگیری و عملکرد یک اقتصاد و عواملی که بر آن تأثیر میگذارند و تحت تأثیر آن قرار میگیرند نگاه کنیم.
چگونه یک اقتصاد شکل میگیرد؟
یک اقتصاد هر زمان که گروهی از مردم مهارتها، علایق و تمایل خود را برای تجارت با دیگران ترکیب میکنند، شکل میگیرد. در اصل، زمانی که مردم شروع به تجارت میکنند (زیرا فکر میکنند این کار زندگی آنها را بهتر خواهد کرد)، یک بازار اقتصادی شکل میگیرد.
اقتصاد کلان و اقتصاد خرد
هنگام تفکر در مورد اقتصاد از دیدگاه اقتصاد، دو جنبه وجود دارد که باید در نظر گرفت؛ اقتصاد کلان و اقتصاد خرد.
طبق گفته صندوق بینالمللی پول، اقتصاد کلان بر «تصویر بزرگ» اقتصاد، مانند نرخ اشتغال، تولید ناخالص داخلی (GDP) و نرخهای تورم تمرکز دارد. اینها عواملی هستند که دولت یک ملت سیاستهای مالی را در رابطه با آنها ایجاد میکند.
اقتصاد خرد به جزئیات دقیقتر یک اقتصاد میپردازد. آنها بررسی میکنند که چگونه خانوارها و کسبوکارها تصمیمات مالی مربوط به عواملی مانند تأثیر عرضه و تقاضا بر یک بازار را اتخاذ میکنند. هر دو عامل خرد و کلان بر نحوه عملکرد یک اقتصاد تأثیر میگذارند و نشان میدهند که در این زمینه چه میزان پیچیدگی وجود دارد.
نیروهایی که بر اقتصاد تأثیر میگذارند (شاخصهای اقتصادی)
یک اقتصاد با ایجاد یک شبکه از بازارها متشکل از خریداران و فروشندگان کار میکند. این بازارهای اقتصادی منابع کمیاب را به بازیگران داخل آن بازار تخصیص میدهند. وقتی در مورد اقتصاد یک کشور فکر میکنیم، معمولاً از نظر اقتصاد کلان فکر میکنیم. به طور مشابه، هنگامی که در مورد بازارهای فردی در شبکه فکر میکنیم، به اقتصاد خرد فکر میکنیم.
پس نقطه کلیدی اقتصاد چیست و چه چیزی موفقیت یا عدم موفقیت آن را تعیین میکند؟ همانطور که ما در مورد عوامل اقتصادی بررسی میکنیم، برخی از جنبههایی که بر اقتصاد تأثیر میگذارند عبارتند از؛ رشد، نرخهای بیکاری، تورم، نرخهای بهره و ارز و قیمتهای کالا (نفت، فولاد، طلا و غیره). این عوامل بر درآمد و قدرت خرید خانوارها و سازمانها تأثیر میگذارند.
هنگامی که موفقیت یک اقتصاد ملی را اندازه میگیریم، از نظر تولید ناخالص داخلی صحبت میکنیم؛ یعنی ارزش کالاها و خدمات تمامشده یک کشور در یک دوره زمانی مشخص.
نقش یک اقتصاددان چیست؟
یک اقتصاددان روابط بین منابع یک جامعه و تولید یا محصول آن را مطالعه میکند. نظرات آنها به شکلدهی سیاستهای اقتصادی مرتبط با نرخهای بهره، قوانین مالیاتی، برنامههای اشتغال، توافقهای تجاری بینالمللی و استراتژیهای شرکتها کمک میکند.
اقتصاددانان شاخصهای اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی و شاخص قیمت مصرفکننده را برای شناسایی روندهای بالقوه یا انجام پیشبینیهای اقتصادی تجزیه و تحلیل میکنند.
طبق گفته دفتر آمار کار آمریکا (BLS)، 38 درصد از تمام اقتصاددانان در ایالات متحده برای یک آژانس فدرال یا ایالتی کار میکنند. اقتصاددانان همچنین به عنوان مشاور و استاد، توسط شرکتها یا به عنوان بخشی از دانشکدههای اقتصادی استخدام میشوند.
مهمترین شاخصهای اقتصاد چیست؟
شاخصهای اقتصادی عملکرد اقتصاد یک کشور را تشریح میکنند. این شاخصها که به طور دورهای توسط آژانسهای دولتی یا سازمانهای خصوصی منتشر میشوند، اغلب تأثیر قابل توجهی بر سهام، اشتغال و بازارهای بینالمللی دارند. آنها ممکن است بتوانند شرایط اقتصادی آینده که بازارها را حرکت میدهند و تصمیمات سرمایهگذاری را هدایت میکنند، نیز پیشبینی کنند.
1. تولید ناخالص داخلی (GDP)
تولید ناخالص داخلی (GDP) گستردهترین معیار عملکرد اقتصادی یک کشور محسوب میشود. این عامل، ارزش بازار تمام کالاها و خدمات تمامشده و تولید شده در یک کشور در یک سال معین را محاسبه میکند. در ایالات متحده، دفتر تحلیل اقتصادی (BEA) در اواخر هر ماه گزارشی منظم از این حوزه منتشر میکند.
بسیاری از سرمایهگذاران، تحلیلگران و معاملهگران بر گزارش پیشبینی GDP و گزارش اولیه که هر دو قبل از اعداد نهایی GDP منتشر میشوند، تمرکز میکنند؛ زیرا این عامل یک شاخص عقبگرد محسوب میشود. به این معنی که میتواند یک روند را تأیید کند اما نمیتواند آن را پیشبینی کند.
2. فروش خرده
گزارش فروش خرده، که توسط وزارت تجارت ایالات متحده (DOC) در اواسط هر ماه منتشر میشود، درآمد کل یا ارزش دلاری تمام کالاهای فروخته شده در فروشگاهها را اندازهگیری میکند.
در این روش، نمونهگیری از خرده فروشان در سراسر کشور به عنوان یک نماینده از سطوح هزینههای مصرفکننده عمل میکند. هزینههای مصرفکننده بیش از دو سوم تولید ناخالص داخلی را نشان میدهد و برای سنجش جهت کلی اقتصاد مفید است.
3. تولید صنعتی
منظور از تولید صنعتی در اقتصاد چیست؟ گزارش تولید صنعتی، که ماهانه توسط فدرال رزرو منتشر میشود، تغییرات در تولید کارخانهها، معادن و شرکتهای خدمات عمومی در ایالات متحده را گزارش میدهد.
یکی از معیارهای گنجاندهشده در این گزارش، نرخ استفاده از ظرفیت است که بخشی از ظرفیت تولیدی که در حال استفاده است را تخمین میزند. استفاده از ظرفیت در محدوده 82% تا 85% «سفت» تلقی میشود و میتواند احتمال افزایش قیمتها یا کمبود عرضه در کوتاهمدت را افزایش دهد. سطوح زیر 80% به عنوان نشان دهنده «شل بودن» در اقتصاد تفسیر میشود که ممکن است احتمال رکود را افزایش دهد.
4. دادههای اشتغال
دفتر آمار کار، دادههای اشتغال را در گزارشی به نام حقوق و دستمزد غیرکشاورزی در هر ماه منتشر میکند. افزایش شدید اشتغال نشاندهنده رشد اقتصادی پر رونق است و ممکن است انقباضات بالقوه در صورت کاهش قابل توجه در آن رخ دهد. با این حال، اینها تعمیم هستند و در نظر گرفتن موقعیت فعلی اقتصاد مهم است.
5. شاخص قیمت مصرفکننده (CPI)
شاخص قیمت مصرفکننده (CPI)، سطح تغییرات قیمت خرده و هزینههایی که مصرفکنندگان پرداخت میکنند را اندازهگیری میکند و معیار اندازهگیری تورم است. CPI با استفاده از یک سبد که نماینده کالاها و خدمات در اقتصاد است، تغییرات قیمت را ماه به ماه و سال به سال مقایسه میکند.
این گزارش یک شاخص اقتصادی مهم است و انتشار آن میتواند نوسانات را در بازارهای سهام، درآمد ثابت و فارکس افزایش دهد. افزایش قیمت بیشتر از انتظار، نشانهای از تورم تلقی میشود که احتمالاً باعث کاهش ارزش ارز پایه خواهد شد.
تأثیرات جامعهشناسی اقتصاد چیست؟
ما آموختهایم که اقتصاد همه جا اطراف ما است و همه ما در آن نقش داریم. اما ارتباط امور مهم زندگی با اقتصاد چیست و چگونه بر زندگی روزمره ما تأثیر میگذارد؟ همانطور که انتظار دارید، چندین عامل باید در اینجا در نظر گرفته شود. ما فقط چند مورد از آنها را در زیر فهرست کردهایم:
هزینههای زندگی: هزینه زندگی با اقتصاد ارتباط نزدیکی دارد. این به عنوان میزان پولی که برای پوشش هزینههای اساسی مانند غذا، مسکن و مالیات لازم است تعریف میشود و با نرخ تورم اندازهگیری میشود. با افزایش هزینه کالاها و خدمات، قدرت یک واحد پول کاهش مییابد.
نرخهای اشتغال: یک اقتصاد رونقیافته به معنای افزایش نرخهای اشتغال نیز خواهد بود. زیرا با افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات (منابع)، به افراد بیشتری برای ارائه آنها نیاز است و این امر باعث ایجاد مشاغل بیشتر میشود. همین امر در مورد حالت مقابل نیز صادق است؛ یعنی زمانی که تقاضا کم باشد، مشاغل کمتری در دسترس است.
هزینههای دولتی: عملکرد اقتصاد یک کشور بر سیاستها و هزینههای دولت تأثیر خواهد گذاشت. با افزایش درآمد کسبوکارها و پرداخت مالیات بیشتر، جریان نقدی بهبود مییابد و به دولت اجازه میدهد در زیرساختها و خدمات سرمایهگذاری کند.
کیفیت زندگی: با رشد اقتصاد یک کشور، منابع بیشتری برای هزینه کردن در بخشهایی مانند آموزش و بهداشت در دسترس است. علاوه بر این، به معنای افزایش مشاغل، کاهش فقر و بهبود کلی رفاه مردم در آن اقتصاد نیز میباشد.
این یک توضیح نسبتاً ساده از این نکات است. در واقع، پیچیدگیها و مکانیزمهای بسیاری وجود دارند که تأثیرات اقتصادی بر افراد، سازمانها و ملتها را تعیین میکنند. این موضوع به نحوه رشد و توسعه جوامع نیز مرتبط است و میتواند یک نیروی تغییر باشد.
سخن پایانی
کارکرد اقتصاد چیست و یک اقتصاد چگونه کار میکند؟ این پرسش تا حدودی پیچیده است. در اصل، اقتصادها با توزیع منابع کمیاب بین افراد و نهادها کار میکنند. مجموعهای از بازارهایی که در آن کالاها و خدمات مبادله میشوند، تسهیلشده توسط سرمایه، برای تشکیل یک اقتصاد ترکیب میشوند. این شبکهها در سطح محلی، ملی و بینالمللی وجود دارند.
اقتصادها میتوانند اشکال مختلفی به خود بگیرند، بر اولویتهای مختلف تمرکز کنند و سطوح مختلف مداخله دولتی داشته باشند. در سطح خرد و کلان، عواملی وجود دارند که موفقیت یا عدم موفقیت یک اقتصاد را تعیین میکنند. به طور مشابه، زندگی ما تحت تأثیر نوسانات مختلف سیستمهایی که بخشی از آنها هستیم قرار دارد.
یادگیری در مورد اقتصاد میتواند شما را تشویق کند تا نیروهای مختلفی که بر آن تأثیر میگذارند را درک کنید. ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار ضمن تعریف مفهوم اقتصاد و انواع آن، عوامل تاثیرگذار بر آن را شرح دادیم تا شما را با کلیات نظام اقتصادی آشنا کنیم. نظر شما درباره اقتصاد چیست؟ فکر میکنید چه عوامل دیگری بر این مفهوم اثر میگذارد؟ نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.