کتاب قوی سیاه یک اثر روانشناسی – علمی است که نخستین بار در سال 2007 توسط نسیم نیکولاس طالب منتشر شد. مهمترین موضوع این کتاب عدم قطعیت و ناشناخته بودن شناخت ما از جهان اطراف است. نویسنده برای کمک به درک این مطلب توسط مخاطبان از مفهوم قوی سیاه استفاده میکند؛ یعنی نژاد خاصی از قو که تا پیش از این گمان نمیرفت وجود داشته باشد.
این کتاب داستان قوهای سیاه را به ما میگوید؛ رویدادهای تاثیرگذار و غیرقابل پیشبینی که از زمانی که ما چیزی در مورد تاریخ میدانیم در حال وقوع است. نویسنده مبانی این مفهوم را توضیح میدهد و بیان میکند که مردم در چه مواردی در تلاش برای پیشبینی یا تأثیرگذاری بر یک قوی سیاه، مرتکب اشتباه میشوند.
تا پایان این مقاله از دانشگاه کسب و کار همراه ما باشید تا با معرفی و محتوای اصلی کتاب قوی سیاه آشنا شوید و بدانید که چرا باید این کتاب را بخوانید!
معرفی کتاب قوی سیاه
کتاب “قوی سیاه: اندیشهورزی پیرامون ریسک” دومین قسمت از مجموعه پنج کتابی است که توسط نسیم نیکلاس طالب، نویسنده آمریکایی – لبنانی به نگارش درآمده است. چهار کتاب دیگر او عبارتاند از: فریب خورده تصادف (2001)، تخت پروکروستس (2010)، پاد شکننده (2012) و پوست در بازی (2017)
این کتاب تأثیر رویدادهای نادر (آنچه نویسنده آن را قوهای سیاه مینامد) را بر زندگی شخصی ما و همچنین تاریخ جهان بررسی میکند. این قوهای سیاه دارای سه ویژگی هستند:
- غیرمنتظره هستند
- تاثیرات چشمگیری بر جهان میگذارند
- پس از وقوع، قابل پیشبینی به نظر میرسند
در واقع، نویسنده بیان میکند که ما تمایل داریم ناتوانی خود در پیشبینی رویدادهای نادر را کمی بیش از حد منطقی کنیم. نویسنده ایدهای درباره آینده و میزان غیرقابل پیشبینی بودن آن ارائه میدهد و توضیحی برای این ویژگی مهم ارائه میدهد. از نظر طالب، تمام آنچه که ما امروز در مورد یک پدیده خاص میدانیم بیاهمیت است؛ زیرا یک قوی سیاه (پدیده غیرقابلپیشبینی) میتواند کل ذهنیت ما از این پدیده را براندازد.
سبک نگارش کتاب!
سبک نویسنده بین این کتاب و کتاب قبلی آن تغییر چندانی نکرده است. اگر سبک او شما را از خواندن منع نکرده است، ما توصیه میکنیم این یکی را نیز بخوانید؛ زیرا خواندن آن به همان اندازه آثار قبلی او لذتبخش، با طراوت و تاثیرگذار است. او در این اثر شیوه مقالهنویسی را در پیش گرفته و تلاش کرده با ارائه مثالها و داستانهای متعدد، مفاهیم موردنظر خود را برای خوانندگانش آسانتر کند.
خوشبختانه تمام این مجموعه چهارجلدی در ایران ترجمه و به چاپ رسیده است. بنابراین میتوانید به راحتی آنها را تهیه و اقدام به مطالعه آن کنید.
بخشها و سرفصلهای کتاب قوی سیاه
مقدمه کتاب با توضیح پدیده قو سیاه آغاز میشود. قوهای سیاه در دنیای قدیم وجود نداشتند و مردم تا سالها گمان میکردند که قوها فقط به رنگ سفید هستند؛ تا اینکه نخستین بار در استرالیا مشاهده شدند. با کشف یک قوی سیاه برای اولین بار، تمام افکار و شواهد تجربی که در مورد رنگ قوها انجام شده بود، مردود شد.
این رویداد اکنون پدیدهای برای واقعیتی است که همانطور که نویسنده میگوید، محدودیت یادگیری نوع بشر برای مشاهدات یا تجربه و شکنندگی دانش ما را نشان میدهد. این رویداد شامل سه ویژگی کلیدی است: نادر بودن، تأثیرگذاری شدید و احتمال گذشتهنگری. با این حساب میتوان گفت که تمام وقایع کلیدی در تاریخ، قوهای سیاه هستند.
کتاب قوی سیاه از سه بخش اصلی و نوزده فصل مرتبط تشکیل شده است که ما در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
1. آنتی کتابخانه اومبرتو اکو، یا چگونه ما به دنبال اعتبارسنجی هستیم
قسمت اول از چهار قسمت کتاب، از 9 فصل تشکیل شده است که هر فصل آن ما را به موضوع کتاب یعنی پدیده قوی سیاه و مفاهیم آن نزدیکتر میکند. نویسنده دیدگاه ما را در مورد آنچه فکر میکنیم می دانیم شکسته و به ما کمک میکند تا ایده ناشناخته را بپذیریم.
در آغاز این بخش، نویسنده پیشنهاد میکند که دانش خود را به عنوان دارایی شخصی در نظر بگیریم که باید از آن محافظت و دفاع کنیم. بنابراین در بخش اول کتاب، نویسنده به ما نشان میدهد که چگونه با دانش برخورد میکنیم، سپس آن را به عنوان آمادگی برای آنچه در آینده بیان میکند در نظر میگیرد. بخش اول کتاب قوی سیاه به چهار ایده اصلی میپردازد:
خطای تایید
خطای تأیید، تمایل ما را به جستجوی شواهدی که باورهای ما را تأیید میکند، به جای افشای نادانی ما نشان میدهد. این ایده ما را به این نتیجه سوق میدهد که “فکر کنیم جهانی که در آن زندگی میکنیم قابل درکتر، قابل توضیحتر، و بنابراین قابل پیشبینیتر از آنچه که هست میباشد.”
مغالطه قصهپردازی
مغالطه روایی یا قصهپردازی توانایی ما را برای ساختن داستانهای منسجم از رویدادهای گذشته و یافتن علیت در رویدادهای به ظاهر نامرتبط توضیح میدهد.
این توانایی به ما کمک میکند تا تاریخهای پیچیده جهان را به قیمت ایجاد پیوندها و روابط نادرست بین رویدادها و علت و معلولها درک کنیم. این سوگیری یا نقص شناختی از منظر بیولوژیکی، فیزیولوژیکی، روانشناختی و تکاملی به خوبی در متن توضیح داده شده است.
استقرا
سومین ایده کتاب قوی سیاه در این بخش، مشکل استقرا است که در اصل به فیلسوف اسکاتلندی دیوید هیوم نسبت داده میشود. این ایده میگوید که اگر باور کنیم در یک جهان معمولی و متوسط و نامحتمل زندگی میکنیم، چگونه مشکلات ما در رابطه با آن از بین میرود.
مسئله شاهد خاموش
مشکل شواهد بیصدا، سوگیری ما را برای نادیده گرفتن شواهدی که از بین رفته یا گم شدهاند و تمرکز صرف بر آنچه میبینیم یا به خاطر میآوریم، بررسی میکند. طالب از مثال نوستالژی برای نشان دادن نظر خود استفاده میکند. او عقیده دارد ما تمایل داریم به دوران “طلایی” گذشته نگاه کنیم؛ زیرا قطعات معیوب آن باقی نماندهاند یا سرکوب شده و فراموش شدهاند.
2. ما نمیتوانیم پیشگویی کنیم
قسمت دوم کتاب قوی سیاه توانایی ما و در واقع ناتوانی ما در پیشبینی آینده را مورد بحث قرار میدهد. در واقع، نویسنده خلاصههای تحقیقاتی را ارائه میکند که نشان میدهد ما چقدر به آنچه فکر میکنیم در مورد چگونگی آینده میدانیم اعتماد بیش از حد داریم. طالب سپس موردی را برای “اطلاعات بیشتر به معنای دانش بدتر” ارائه میکند و توضیح میدهد که چرا چنین است.
او سپس نظرات خود را در مورد متخصصان و اینکه چگونه برخی از مشاغل میتوانند حرفهای داشته باشند در حالی که برخی دیگر نمیتوانند را با اشاره به تکامل مداوم برخی از رشتهها توضیح میدهد. به نظر او، دانش (و نه فقط صنایع دستی) در چنین زمینههایی مورد نیاز است و دستیابی به دانش، همانطور که در مسئله استقرایی نشان میدهد، بسیار دشوار است.
نظر نویسنده درباره پیشبینی فناوریها!
در این بخش، توضیحات نویسنده در مورد اینکه چرا برخی از رویدادهای نادر، مانند نوآوریهای فناوری، اساساً غیرقابل پیشبینی هستند، بسیار جالب است. به نظر او پیامد این نظریه این است که علم تاریخنگاری با نگاه کردن به آینه عقب شبیه به تقلب میشود.
در آخرین فصل از بخش دوم، نویسنده به این موضوع میپردازد که چگونه تلاشها برای مهار نوسانات میتواند با یک انفجار به پایان برسد. به جای رام کردن تصادفی بودن وقایع، طالب استدلال میکند که قرار گرفتن در معرض اصول نامتقارن با قوهای سیاه میتواند دستاوردهای قابل توجهی به همراه داشته باشد.
3. قوهای کبود کرانستان
بخش سوم کتاب قوی سیاه مسلماً جذابترین قسمت آن است؛ زیرا توضیح میدهد که چرا انسانها در جهان در مناطق افراطی زندگی میکنند تا مناطق متوسط و معمولی. او در این قسمت به طرح چنین سوالاتی میپردازد:
چرا دنیایی که ما اداره میکنیم چنین تفاوتهایی بین درآمدهای افراد دارد؟ چرا شهرهای بزرگ بزرگتر میشوند؟ و چرا ایدههای کمی بهتر در هنر مدعی موفقیت هستند و تنها بخش کوچکی از کلماتی که میدانیم در مکالمات روزانه ما استفاده میشوند؟
پاسخ فنی این است که چنین متغیرهای تصادفی، مانند اندازه یک شهر، از قوانین قدرت (یا پارتو) پیروی میکنند. حقیقت این است که نمونههای کمی بهتر از چنین متغیرهای تصادفی، از یک اثر تجمعی خاص بهره میبرند که در نهایت آنها را به سایر متغیرها منتقل میکند. قدرت این قوانین در توزیع پدیدههایی که روزانه تجربه میکنیم، جهان را به شدت غیرخطی کرده است. به این واقعیت پیوند سنگین ناشی از جهانی شدن را هم اضافه کنید تا یک قوی سیاه با اندازه خارقالعاده دریافت کنید.
چه کسانی باید این کتاب را بخوانند؟
این کتاب برای هر کسی است که نمیترسد مدل خود از جهان و خودش، در حالی که به دنبال آن است به چالش کشیده شود و دوست دارد افکار خود را تغییر دهد
همچنین برای کسانی است که علاقهمند به نقش عدم اطمینان، شانس و اتفاقات نادر در زندگی خود هستند. اگر دیگر آثار نسیم طالب را خواندهاید و به آن علاقهمند شدهاید، این کتاب یکی دیگر از آثار مهم این نویسنده است که باید مطالعه کنید.
آیا کتاب قوی سیاه به هدف خود رسیده است؟
کتاب نسیم طالب در مورد قوهای سیاه است؛ اینکه چه چیزی آنها را تولید میکند، چگونه آنها به شدت بر جنبههای مهم زندگی ما تأثیر میگذارند، کاستیهای نحوه برخورد ما با آنها و این نکته که چرا جهانی ایجاد کردهایم که آنها را تولید میکند. با توجه به این دامنه، کتاب مقدمهای جذاب برای موضوع عدم قطعیت در جهان است.
بنابراین اگر به مطالعه درباره افکار و تئوریهای جدید درباره حوادث اطراف خود علاقه دارید، خواندن کتاب قوی سیاه میتواند تا حد زیادی به سوالات شما در این حوزه پاسخ بدهد و دیدگاه شما را درباره جهان تغییر دهد. البته ممکن است خواندن آن برای کتابخوانان مبتدی تا حدودی دشوار باشد؛ بنابراین پیش از خرید آن چند صفحه از ابتدای کتاب را مطالعه کنید تا در صورت علاقه و درک مناسب، آن را خریداری نمایید.
این کتاب از منظر عملی چقدر ارزشمند است؟
ارزیابی ارزش کتاب قوی سیاه از منظر عملی دشوار است. مطالب این اثر از یک طرف، تغییر چهارچوب فکری خاصی در ذهن خواننده از نحوه عملکرد جهان (به ویژه درباره تاریخ و درک ما از آن) در شرایط شانس و عدم اطمینان ایجاد میکند.
از سوی دیگر، این کتاب درباره ارائه راهحل برای مشکل رویدادهای غیرقابل پیشبینی و نابینایی ما نسبت به آن سکوت کرده است. در واقع خواننده با خواندن آن احساس میکند بهترین کاری که میتوان انجام داد این است که از محدودیتهای تحمیل شده توسط طبیعت انسانی خود در مورد آنچه میتوانیم و نمیتوانیم در این دنیای نامطمئن ببینیم، آگاه باشیم.
چند نقلقول خواندنی از کتاب قوی سیاه
ما تمایل داریم که دانش خود را به عنوان دارایی شخصی خاصی در نظر بگیریم که باید از آن محافظت و دفاع کرد.
تاریخ مبهم است. شما آنچه را که بیرون میآید میبینید، نه فیلمنامهای که رویدادها را تولید میکند.
بررسی دقیق گذشته با جزئیات زیاد، چیز زیادی درباره ذهن تاریخ به شما نمیآموزد. بلکه فقط به شما توهم درک آن را میدهد.
تاریخ و جوامع نمیخزند. آنها پرش میکنند.
دستهبندی، همیشه باعث کاهش پیچیدگی واقعی میشود. این جلوهای از مولد قوی سیاه است. ناشران اکنون نظریهای دارند که «رانندگان کامیونی که کتاب میخوانند، کتابهایی را که برای رانندگان کامیون نوشته شده است نمیخوانند» و معتقدند «خوانندگان نویسندگانی را که به آنها دلسوز میشوند تحقیر میکنند.»
یک دانشجوی سال دوم وارتون به من گفت که حرفهای «مقیاسپذیر» داشته باشم؛ یعنی حرفهای که در آن ساعتی دستمزد دریافت نمیکنی، بنابراین مشمول محدودیتهای میزان کارت میشود.
درآمد شما بیشتر به تلاش مستمر شما بستگی دارد تا کیفیت تصمیماتی که میگیرید.
ادامه نقلقولهایی از کتاب قوی سیاه
چیزی که ما آن را «استعداد» مینامیم، عموماً از موفقیت ناشی میشود، نه نقطه مخالف آن.
آنها قوهای نزدیک به سیاه هستند. آنها از نظر علمی تا حدودی قابل تحمل هستند؛ بنابراین دانستن میزان پیشرفت آنها باید تعجب شما را کاهش دهد. این رویدادها نادر اما مورد انتظار هستند. من این مورد خاص قوهای “خاکستری” را تصادفی ماندلبروتی مینامم.
چیزی در گذشته کار کرده است، تا اینکه به طور غیرمنتظرهای دیگر کار نمیکند. آنچه ما از گذشته آموختهایم در بهترین حالت بیربط یا نادرست و در بدترین حالت بدجور گمراه کننده است.
تراژدی سرمایهداری این است که از آنجایی که کیفیت بازده از دادههای گذشته قابل مشاهده نیست، صاحبان شرکتها، یعنی سهامداران، میتوانند توسط مدیرانی که بازده و سودآوری ظاهری نشان میدهند، فریب خورده و متضرر شوند. در واقع ممکن است آنها مجبور شوند ریسکهای پنهانی زیادی را متحمل شوند.
سخن پایانی
کتاب قوی سیاه نخستین بار در سال 2007 منتشر شد و به سرعت توجه و نظر مثبت مردم و منتقدان را جلب کرد. به طوری که در لیست دوازده اثر تاثیرگذار بعد از جنگ جهانی دوم قرار گرفت. نسیم طالب در این اثر به بررسی حوادث و افکار غیرقابل پیشبینی پرداخته تا به واسطه آن نحوه تفکر انسان را به چالش بکشد. به این ترتیب خواندن آن میتواند تاثیر خوبی در تغییر دیدگاه انسان درباره افکار قطعی و بدیهی داشته باشد و او را به این اصل برساند که دیدگاههای ما در بسیاری از موارد قابل اثبات نهایی نیست.
ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار به معرفی این کتاب خواندنی پرداختیم و برخی از مباحث و سرفصلهای مهم آن را شرح دادیم. در پایان نیز چند نقلقول خواندنی از کتاب گلچین کردیم تا شما را با سبک روایت آن آشنا کنیم. نظر شما درباره کتاب قوی سیاه چیست؟ به نظر شما افکار ثابت و قطعی ما قابل تغییر و پیشبینی هستند یا خیر؟