روانشناسی مثبت گرا یکی از جدیدترین شاخههای علم روانشناسی است که به انسان در کسب موفقیت و تجربه یک زندگی شاد کمک میکند. اصطلاح «روانشناسی مثبتگرا» این روزها بسیار شناخته شده و بسیاری از مردم از آن بیخبر نیستند. برخی مطالب زرد روانشناسی حتی از این اصطلاح بهره میبرند تا توجه مخاطبان خود را جلب کنند.
بیشتر گرایشهای روانشناسی به بهبود اختلالات و مشکلات رفتاری انسانها متمرکز هستند. اما روانشناسی مثبتگرا به عنوان یک رویکرد جدید، هدفش ارتقا کیفیت زندگی و شادی افراد است. اغلب اشتباهاتی در مفهوم و هدف روانشناسی مثبتگرا وجود دارد که در این مقاله در دانشگاه کسب و کار سعی میکنم آنها را روشن کنم و به مزایای این رویکرد بپردازیم. پس با من تا انتها در دانشگاه کسب و کار همراه باشید.
منظور از روانشناسی مثبت گرا چیست؟
کریستون پترسون، نویسنده و شخصیت مشهور در زمینه روانشناسی مثبتگرا، این جریان نوین را با رویکرد علمی مورد ارزیابی واقعی قرار میدهد. او به مطالعه علمی این مساله پرداخته که چه چیزی زندگی را ارزشمند میسازد و به بررسی ویژگیهای مثبت زندگی مانند رفاه، خوشبختی، رضایت و توانمندی میپردازد. این رویکرد به تمام جنبههایی که برای داشتن یک زندگی هدفمند و پرمعنا ضروری هستند و باعث شکوفایی انسان میشوند، توجه دارد.
از منظر عمیقتر، روانشناسی مثبت گرا به عنوان یک رویکرد علمی مد نظر دارد که بر اساس نقاط قوت فرد به جای نقاط ضعف تمرکز میکند و تلاش میکند تا یک زندگی موفق و خوب را ترویج کند به جای تمرکز بر تعمیر زندگی ناکامی. هدف این رویکرد این است که افراد را به سوی زندگی عالی هدایت کند و از زندگی متوسط خارج کند، به جای اینکه بر رفتار افرادی که تنها در تحقق حد متوسط هستند تمرکز کند.
توضیح کوتاهی از تاریخچه روانشناسی مثبت گرا
قبل از جنگ جهانی دوم، روانشناسی به درمان بیماریهای روانی میپرداخت و همچنین تلاش میکرد تا مردم را به داشتن یک زندگی رضایتبخش ترغیب کند و استعدادها را شناسایی و توسعه دهد. اما پس از جنگ جهانی دوم به دلیل افزایش چشمگیر اختلالات روانی، تمرکز روانشناسی به سمت درمان این اختلالات معطوف شد. شخصیتهایی همچون کارل راجرز، اریش فروم و آبراهام مزلو در دهه 1950 به توجه به دو حوزه دیگر در روانشناسی کمک کردند.
سال 1998، مارتین سلیگمن به عنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا منصوب شد و مفهوم روانشناسی مثبتگرا را معرفی کرد. پس از سال ۱۹۹۸ مارتین به عنوان پدر روانشناسی مثبتگرا بین مردم شناخته شد.
سال 2002، برای اولین بار کنفرانس روانشناسی مثبتگرا برگزار شد.
در سال 2006، واحد درسی روانشناسی مثبتگرا در دانشگاه هاروارد بسیار شهیر شد.
سال 2009، برای اولین بار کنگره جهانی روانشناسی مثبتگرا در فیلادلفیا با سخنرانی مارتین سلیگمن و فیلیپ زیمباردو برگزار شد.
افراد مهم دیگری همچون آلبرت بندورا، سیآر اسنایدر، کارول دوک، کریستوفر پترسون، دنیل گیلبرت و کنون شلدون نیز نقش مهمی در رشد و پیشرفت این گرایش در روانشناسی ایفا کردند.
روانشناسی مثبت گرا چه کاربردی دارد؟
روانشناسی مثبت گرا در علم روانشناسی با مزایای فراوانی همراه است. از طریق این روانشناسی میتوان تواناییها و مهارتهای فرد را بهتر شناخت و درک کرد تا به دستیابی به موفقیت نزدیکتر شوید. اهمیت این مزایا به موارد زیر خلاصه میشود:
- افزایش قدرت شخصیت: روانشناسی مثبتگرا به شما امکان میدهد با تمرکز بر نقاط قوت و مهارتهایتان، قدرت شخصیتی بیشتری داشته باشید. این افزایش قدرت شخصیت به شما کمک میکند تا در مواجهه با چالشها و تجربیات منفی بهتر عمل کنید.
- سازگاری با عوامل منفی: روانشناسی مثبتگرا به شما کمک میکند تا علائم منفی زندگی را با عوامل مثبت تطابق دهید. این به معنای افزایش حس رضایت، قدردانی، احترام به خود، شادی و لذت بردن از زندگی است و ایجاد تعادل بین علائم منفی و مثبت در زندگی را تسهیل میکند.
- دستیابی به نتایج مثبت در درمان: شناخت بهتر مهارتها و نقاط قوت شما، امکان بهتری برای درک مشکلات سلامت روانی و تلاش درمانی مؤثرتر را فراهم میکند. این میتواند به بهبود فرآیند درمان روانی کمک کند.
علاوه بر این، روانشناسی مثبتگرا از مزایای دیگری نیز برخوردار است، از جمله:
- افزایش خوشبینی و دیدگاه مثبت به زندگی.
- تقویت مثبتاندیشی و افزایش انرژی مثبت در زندگی.
- رسیدن به سطح بالاتری از خودآگاهی و خودشناسی.
- تقویت توانایی در مواجهه با موقعیتهای دشوار و حساس.
هدف اصلی روانشناسی مثبت گرا چیست؟
هدف اصلی روانشناسی مثبتگرا این است که به افراد کمک کند تا تواناییها و مهارتهای خود را بهتر بشناسند و یا تواناییهایی که برای دستیابی به تعادل روانی نیاز دارند، درک کنند.
روانشناسی مثبتگرا مزایا و فواید فراوانی دارد که میتواند به بهبود سلامت روانی افراد کمک کند. در ادامه به چهار مزیت برجسته این رویکرد میپردازیم:
- افزایش قدرت فردی: روانشناسی مثبتگرا به تاکید بر کشف نقاط قوت، مهارتها و تواناییهای فرد با رویکرد مثبت میپردازد. این نهاد به افراد احساس قدرت بیشتری میدهد و توانایی مدیریت بهتر در مواجهه با چالشها و تجربیات منفی را افزایش میدهد.
- تطبیق مثبت نگری با علائم منفی و تعادل: یکی از مزایای اساسی روانشناسی مثبتگرا این است که به اتفاقات منفی زندگی با مثبتیها را سازگار میکند. این رویکرد به افراد امکان میدهد علائم منفی را با نکات مثبت همآمیزی دهند. این تعادل به معنای ترکیب موازنه بین دو عامل میباشد.
- مدیریت بهتر انتظارات و نتایج درمان مثبت: یکی از مزایای دیگر روانشناسی مثبتگرا، بهبود تعامل مثبت و مؤثر بین روانشناس و بیمار است. با داشتن آگاهی بیشتر درباره تواناییها، نقاط قوت و مهارتهای شخصی، فرد میتواند بهبود درمانی روانی خود را بهتر مدیریت کند.
- کاربرد در مختلف بیماریهای روانی: با تمرکز بر نقاط قوت و افزایش جنبههای مثبت در زندگی، روانشناسی مثبتگرا نشان داده است که در درمان انواع بیماریهای روانی مانند اختلالات افسردگی، روان پریشی، افکار خودکشی و اختلالات شخصیت مرزی موثر است.
منظور از مثبت اندیشی چیست؟
مثبتاندیشی به عبارت دیگر به «اپتیمیسم» و«بینش مثبت» اشاره دارد. این مفهوم به نگاه به جنبههای مثبت و سازنده زندگی، حل مسائل با رویکرد مثبت و امیدواری به آینده اشاره دارد. مثبتاندیشی نشاندهنده تمایل به فکر بهترین نتایج و پیشبینیهای مثبت در زندگی است.
در واقع، افراد مثبتاندیش باور دارند که میتوانند به تغییرات موفقیتآمیز پاسخ دهند و معتقدند که حل مشکلات و دستیابی به اهداف ممکن است با اراده، تلاش و تفکر سازنده انجام شود. آنها تمایل دارند به جای تمرکز بر مشکلات و موانع، به فرصتها و راهحلهای ممکن توجه کنند. این نگاه مثبت میتواند به افراد در مقابله با استرس، افسردگی و مشکلات زندگی کمک کند.
مهمترین ویژگیهای مثبتاندیشی عبارتند از:
- امیدواری: اعتقاد به وجود امید و امکان بهبود و پیشرفت در زندگی.
- اپتیمیسم: دید بهترین جنبههای زندگی و توانمندیهای شخصی.
- مقاومت در برابر استرس: توانایی مدیریت استرس و مواجهه با مشکلات با تمرکز بر امکانها و راهحلها.
- تفکر سازنده: تمرکز بر راهحلها و رفع مشکلات به جای تمرکز بر مشکلات و موانع.
مثبتاندیشی میتواند به بهبود روانی و جسمی، افزایش سطح انرژی مثبت و تاثیر مثبت بر روابط اجتماعی کمک کند. این نگاه سازنده به زندگی میتواند به ارتقاء کیفیت زندگی و افزایش شادی و رضایت شخصی منجر شود.
تفاوت روانشناسی مثبتگرا با مثبت اندیشی
روانشناسی مثبت گرا و مثبتاندیشی دو مفهوم مشابه به نظر میآیند، اما تفاوتهای معنایی دارند:
رویکرد علمی در روانشناسی مثبتگرا:
روانشناسی مثبتگرا یک شاخه علمی در روانشناسی است که توسط پژوهشهای علمی و روشهای اثباتپذیر برای بررسی موضوعاتی مثل خوشبختی، رضایت از زندگی، توانمندیها و رفاه انسانی به کار میرود. این رویکرد تلاش میکند تا اصول و تکنیکهای علمی برای افزایش کیفیت زندگی انسانها ارائه دهد.
مثبتاندیشی به عنوان جنبه از روانشناسی مثبتگرا:
مثبتاندیشی به تمرکز بر دیدگاه مثبت به زندگی و وضعیتهای مختلف اشاره دارد. این مفهوم به اعتقاد به اینکه دیدگاه مثبت میتواند به بهبود زندگی و دستیابی به اهداف کمک کند، میپردازد. اصول مثبتاندیشی ممکن است یکی از مباحث مورد مطالعه در روانشناسی مثبتگرا باشد، اما در کل، مثبتاندیشی یک جنبه کوچکتر و فرعی از این رویکرد علمیتر میباشد.
تاکید بر مسائل متنوع در روانشناسی مثبتگرا:
روانشناسی مثبتگرا به مسائل متنوعی مانند شادی، رضایت از زندگی، رشد فردی، معنا و هدف در زندگی، توانمندیها و مهارتها توجه دارد. این رویکرد تلاش میکند تا راههای علمی برای بهبود این جوانب زندگی انسانها ارائه دهد.
به عبارت دیگر در رویکرد مثبتاندیشی، فرد تلاش میکند تا به خود انعطاف بیشتر و رفتارهای سازندهتری داشته باشد. اما در روانشناسی مثبتگرا، هدف اصلی به افراد کمک میکند تا تواناییها و مهارتهای خود را به حداکثر برسانند.
روانشناسی مثبتگرا در واقعیت نقش کلیدی در مدیریت احساسات انسانها ایفا میکند. در این رویکرد، فرد به واقعیت نگر و قابل اثبات خواهد بود، و اعتماد به نفس و ارزش شخصی افراد ارتقا مییابد.
مقابله با تفکرات مثبتگرایی، مثبتاندیشی قابل اثبات نیست و ممکن است به تأملات مثبت بدون اساس علمی اشاره داشته باشد. از سوی دیگر، روانشناسی مثبت گرا به عنوان یک رویکرد علمیتر و تمرکز بر اصول و روشهای اثباتپذیر برای بهبود کیفیت زندگی انسانها مورد بررسی و استفاده قرار میگیرد.
در نتیجه، روانشناسی مثبتگرا میتواند به افزایش اعتماد به نفس، ارتقا ارزش شخصی و بهبود عملکرد انسانها کمک کند.
انواع سطحها در روانشناسی مثبتگرا
روانشناسی مثبتگرا سه سطح مختلف دارد که هرکدام از این سطحها در ادامه توضیح داده شدهاند.
- سطح ذهنی و درون فردی:
در این سطح، روانشناسی مثبتگرا به مطالعه و تحلیل تجربیات مثبت میپردازد. این تجربیات شامل احساسات مثل شادی، رضایت، انگیزه، خوشبینی، رفاه و لذت از لحظات خوب زندگی میشود. هدف از این بررسی، تمرکز بر افزایش اعتماد به نفس و ایجاد حالتهای روحی مثبت است.
- سطح فردی:
در این سطح، روانشناسی مثبتگرا به بررسی و شناخت ویژگیها و خصوصیات فردی میپردازد. این شامل تحلیل نقاط قوت، استعدادها، خلاقیت، پختگی، دیدگاه به آینده، تجربههای گذشته، هوش عاطفی و مهارتهای ذاتی فرد میشود. هدف از این مطالعات، افزایش شناخت و تواناییهای شخصی به منظور بهبود عملکرد فردی است.
- سطح گروهی:
در سطح گروهی، تمرکز بر فضیلت مدنی، مسئولیتهای اجتماعی، همکاری و کمک به دیگران، توانایی مدیریت احساسات (هوش عاطفی) و عواملی که به توسعه شهروندی و بهبود جوامع کمک میکنند، قرار دارد. این سطح به ترویج ارتقاء ارتقاء مشارکت اجتماعی و مسئولیتپذیری در جامعه میپردازد.
در کل، علم روانشناسی مثبتگرا در این سه سطح عمل میکند تا به بهبود شادی و رضایت فردی، افزایش تواناییهای شخصی، و توسعه جوامع مؤثر کمک کند.
روانشناسی مثبت گرا به سبک سیلگمن
سلیگمن، یکی از تاثیرگذارترین فردیتها در تاریخ روانشناسی، نقش بزرگی در تدوین روانشناسی مثبتگرا ایفا کرد. این نگرش به تمرکز بر ویژگیها و موانع شخصی، انگیزههای دفاعی و موارد مشابه متمرکز است. رویکرد روانشناسی مثبتگرا به بررسی این مسائل متمرکز میشود.
این رویکرد ما را به این مفهوم هدایت میکند که چرا برخی افراد در دیدارها به عنوان افراد خوشبینتر، صریحتر و شادابتر مشاهده میشوند. این امر با وجود مواجه شدن این افراد با مشکلات شغلی، اقتصادی و خانوادگی نشان میدهد که چه عواملی باعث این تفاوت شخصیتی میشود. از نظر این نگرش، شخصیت فرد و در نهایت خوشبینی او از جوانب مختلفی نظیر احتمال، سلامتی روحی و جسمی، رضایت از زندگی و موارد مشابه تاثیر میگذارد.
سلیگمن با ایجاد این دیدگاه، روانشناسی را از یک منظر سنتی و کهنه به یک دیدگاه جدید و نوظهور برگرداند. او به عقیده بود که تغییر در نگرش و سبک تفکر میتواند به دستیابی به یک زندگی بهتر کمک کند.
با وجود این تمرکز بر شخصیت و مزایا، او تفکر مثبت را از آن متمایز میکرد. او به نظر داشت که روانشناسی مثبتگرا یک شیوه علمی و پژوهشی است که به هیچ عنوان وابسته به موقعیت نیست، در حالی که تفکر مثبت به موقعیت و شرایط وابسته است. به عبارت دیگر، روانشناسی مثبتگرا نزدیکتر به واقعیت است، در حالی که رسیدن به اندیشه مثبت ممکن است به اندازهای واقعی نباشد.
در کل، روانشناسی مثبتگرا به تحقیق در مورد ویژگیهای انسانی مثبت نظیر محبت، عشق، مهارتهای شخصی، ارزشهای اجتماعی و شهروندی و تجربیاتی مانند شادی، امید و خوشبینی اختصاص میدهد. این تحقیقات به افراد کمک میکنند تا به شخصیتهای مثبتتری دست پیدا کنند و بر روی بهبود کیفیت زندگی و رضایت خود تمرکز کنند.
چرا روانشناسی مثبتگرا اهمیت زیادی دارد؟
روانشناسی مثبتگرا به دلایل زیر اهمیت فراوانی برای ما دارد:
- تمرکز بر بهبود کیفیت زندگی: روانشناسی مثبتگرا به افراد کمک میکند تا بهبود کیفیت زندگی خود را در نظر بگیرند. این رویکرد به افراد امکان میدهد تا بهترین نسخه از خودشان را تعریف کنند و به تجربههای مثبت، شادی، رضایت و ارتقاء ارتباطات اهمیت بدهند.
- توانایی در مواجهه با چالشها: روانشناسی مثبتگرا افراد را به توانمندی در مواجهه با چالشها و مشکلات تشویق میکند. این رویکرد به انسانها مهارتهای مورد نیاز برای مدیریت استرس، حل مسائل و تجربههای منفی را ارتقاء میدهد.
- افزایش رضایت از زندگی: تمرکز بر روی عوامل مثبت زندگی مانند شادی، امید، شکرگزاری و خوشبینی باعث افزایش رضایت از زندگی میشود. این رویکرد به افراد امکان میدهد تا زندگی خود را از زوایای مختلف دقیقتر مشاهده کرده و از لحظههای خوب زندگی لذت ببرند.
- تاثیر مثبت بر سلامت روان و جسمی: تحقیقات نشان دادهاند که مثبتاندیشی و شادی تاثیر مثبتی بر سلامت روانی و جسمی دارند. افراد با تمرکز بر روی انگیزه، شادی و اراده بهبود عملکرد ذهنی و جسمی خود را تجربه میکنند.
- توانمندی در مدیریت روابط: روانشناسی مثبتگرا به افراد مهارتهای ارتباطی مثبت و سازنده را آموزش میدهد. این مهارتها به ارتقاء ارتباطات میان افراد و بهبود روابط اجتماعی کمک میکنند.
- ایجاد حس تعهد به جامعه: روانشناسی مثبتگرا اهمیت ارتباطات اجتماعی و مشارکت در جامعه را تاکید میکند. این رویکرد به افراد این احساس را میدهد که باید به بهبود جامعه و جهان اطراف خود کمک کنند.
با توجه به این مزایا، روانشناسی مثبتگرا به عنوان یک ابزار موثر برای بهبود کیفیت زندگی و رشد شخصی افراد در امور مختلف شناخته میشود.
پررنگ شدن رواشناسی مثبتگرا بعد از جنگ جهانی
با توجه به اینکه روانشناسی به عنوان یک علم به بودجه ارگانهای دولتی بستگی داشت، حدس زدن که چرا فعالیت در بخشهای دو و سه، پس از جنگ جهانی دوم کاهش یافت، مسئلهای کاملاً قابل فهم است.
بدیهی است که با مواجهه با بحران انسانی به اندازه اندازهای عظیم، تمام منابع موجود برای آموزش و درمان بیماریهای روانی و آسیبشناسی روانی مورد استفاده قرار گرفت.
هدف اصلی روانشناسی مثبتگرا این است که افراد را ترغیب به کشف نقاط قوت شخصیت خود و پرورش آنها نماید. روانشناسی مثبت تأکید دارد که تغییر دیدگاه منفی افراد به دیدگاهی خوشبینانه را برای بهبود کیفیت زندگی لازم دارد. بر طبق نظریههای روانشناسی، مثبت گرایی یکی از قدرتهای اساسی برای تحریک زندگی است. ما همه در طول زندگی تجربههای خوب و بدی داریم. اما تمرکز بر تجربیات منفی آسانتر است و معمولاً راههایی که میتوانیم تأثیر تجربیات مثبت را بر تصمیمگیریهایمان و افعالمان اعمال کنیم، نادیده میگیریم.
روانشناسی مثبتگرایی از این جهت حائز اهمیت است که به کشف آنچه انسانها را به سوی زندگی با معنا و اهداف میکشاند، میپردازد. از این رو، میتواند استراتژیهای بهتری را برای کنترل بیماریهای روانی، اصلاح رفتارهای منفی و افزایش شادی و بهرهوری در زندگی پیدا کند.
برای مثال، به جای تجزیه و تحلیل ویژگیهای اساسی مربوط به اعتیاد به مواد ، یک روانشناس مثبتگرا ممکن است انعطافپذیری افرادی را که موفق شدند مواد مخدر را ترک کنند را مورد مطالعه قرار دهد و نتایج مثبت را در میان بیماران ترویج کند.
پیاده سازی روانشناسی مثبت گرا در زندگی
برای بهرهبرداری از روانشناسی مثبت، میتوان از اصول و تمرینات متعدد در محیطهای مختلف بهره برد. برخی از تکنیکها و تمرینات مفید عبارتند از:
- روش نمونهگیری تجربه : این روش به طور روزانه به افراد میگوید که توجه به افکار، احساسات و اعمال خود در لحظات مختلف داشته و آنها را یادداشت کنند. این تمرین به افراد کمک میکند تا تمرکز خود را بر روی لحظات مثبت زندگی بیاورند.
- دفتر خاطرات سپاسگزاری: ایجاد یک دفتر خاطرات سپاسگزاری به افراد کمک میکند تا در مورد همه چیزهای مثبت زندگی شان تفکر کنند و سپاسگزاری کنند. این دفتر معمولاً شامل سه چیز است که بابت آنها سپاسگزار هستند و هر روز میتواند موارد جدیدی را شامل شود.
- سپاسگزاری کردن: در این تمرین، شما از فردی که از او سپاسگزار هستید، تشکر میکنید. میتوانید یک نامه بنویسید یا تماس تلفنی برقرار کنید. این تمرین به تقویت و تقدیر ارتباطهای شما کمک میکند.
- تمرکز بر نقاط قوت شخصی: در این تمرین، تمرکز بر نقاط قوت و خصوصیات مثبت شخصیت خود دارید. به جای تمرکز بر نقاط ضعف، این تمرین به شما اجازه میدهد تا نقاط قوت خود را بیابید و از آنها بهره ببرید.
- سلامت درمانی: این رویکرد به ترویج مثبت و کاهش دیدگاه منفی در زندگی شما متمرکز است. این رویکرد معمولاً شامل شش عامل رفاه است که شامل تسلط بر محیط، رشد شخصی، هدف در زندگی، خودمختاری، پذیرش خود و روابط مثبت میشود.
- روان درمانی مثبت: این رویکرد به ترویج احساسات مثبت، نقاط قوت شخصیت و احساس معنا در زندگی میپردازد. تمرینات مختلفی مانند تمرینات مبتنی بر نقاط قوت امضا، نگه داشتن یک دفتر خاطرات سپاسگزاری، ویزیت سپاسگزاری و… در این رویکرد مورد استفاده قرار میگیرند.
با انجام این تمرینات و تکنیکها، میتوانید روانشناسی مثبت را در زندگی خود اعمال کرده و بهبود کیفیت زندگی خود را تجربه کنید.
از روانشناسی مثبت گرا در چه مکانهایی استفاده میشود؟
همانطور که در ابتدا گفتم روانشناسی مثبت گرا یک رویکرد روانشناسی است که بر ارتقا خوشبختی، رشد شخصی و افزایش کیفیت زندگی تمرکز دارد. این روانشناسی در مکانهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد، از جمله:
- روانشناسی بالینی: روانشناسان مثبت گرا میتوانند به عنوان مشاوران یا روانشناسان بالینی در مراکز مشاوره و روانشناسی کار کنند. آنها به افراد کمک میکنند تا راههایی برای مدیریت استرس، افزایش اعتماد به نفس و ایجاد روابط اجتماعی مثبت را بیاموزند.
- مدیریت منابع انسانی: در محیط کار، مفهوم روانشناسی مثبت گرا به منظور افزایش رضایت و رفاه کارکنان مورد استفاده قرار میگیرد. مدیران منابع انسانی میتوانند از اصول روانشناسی مثبت گرا برای بهبود محیط کار، ایجاد تعادل کار-زندگی، و ارتقاء تواناییهای کارکنان استفاده کنند.
- آموزش و پرورش: در آموزش و پرورش، روانشناسی مثبت گرا به منظور افزایش عملکرد تحصیلی و روانی دانشآموزان مورد استفاده قرار میگیرد. مدارس و دانشگاهها میتوانند از این رویکرد برای ارتقاء رفتارها و مهارتهای انسانی دانشآموزان بهرهبرداری کنند.
- بهبود شخصی و رشد فردی: افراد میتوانند از اصول روانشناسی مثبت گرا به منظور بهبود شخصی، رشد فردی، و ارتقاء خودآگاهی خود استفاده کنند. این میتواند در کتب و دورههای آموزشی، و همچنین در جلسات مشاوره شخصی مورد استفاده قرار گیرد.
- بهبود سلامت عمومی: از روانشناسی مثبت گرا در حوزه بهبود سلامت عمومی استفاده میشود. این شامل ترویج سبکهای زندگی سالم، تمرینات تراوشی، مدیریت استرس، و ایجاد ارتباطات اجتماعی سالم میشود.
- سازمانها و کسب و کارها: سازمانها و کسب و کارها ممکن است از اصول روانشناسی مثبت گرا به منظور ایجاد فضاهای کاری مثبت، تشویق نوآوری و همکاری، و بهبود رضایت کارکنان استفاده کنند.
روانشناسی مثبت گرا میتواند در انواع مکانها و موارد مختلفی مورد استفاده قرار گیرد تا به بهبود کیفیت زندگی و رضایت افراد کمک کند.
نقلقولهایی از روانشناسان معروف
- اگر تصمیم بگیرید کمتر از ظرفیت خود بپذیرید، احتمالا همیشه ناراضی خواهید بود. (آبراهام مازلو)
- هدف اصلی روانشناسی مثبت گرا، تسریع فرآیند تغییر در دیدگاه افراد است. این تغییر در نگاه به زندگی میتواند از معمولیترین مشکلات تا بهبود کیفیت زندگی و خلق زندگی خوبی ایجاد کند. (مارتین سلیگمن)
- زندگی شاد یک پدیده فردی است که نمیتوان آن را از یک دستور کلی پیش برد. (Mihaly Csikszentmihalyi)
- زندگی خوب یک فرآیند است و نه یک وضعیت ثابت. (کارل راجرز)
- عشق و کار برای انسانها همانند نیاز به آب و آفتاب برای گیاهان است. (جاناتان هایت)
- هر انسان دارای استعدادهای فراوانی است که با تخیل، تلاش و پشتکار میتواند آنها را کشف کند. (اسکات بری کافمن)
- رویاهای خود را دنبال کنید. تعیین کنید کجا میخواهید برسید و چه کارهایی باید انجام دهید تا به آنها برسید. (کنون شلدون)
- روابط خوب ما را خوشحالتر و سالمتر نگه میدارند. ( رابرت والدنگر)
خلاصهای از روانشناسی مثبتگرا
روانشناسی مثبتگرا به عنوان یکی از رویکردهای پیشرفته در علم روانشناسی توصیف میشود که به ارتقاء رضایت و شادی در زندگی انسانها کمک میکند. این رویکرد نوین از روانشناسی به افراد ابزارها و مهارتهای مفهومی و عملی ارائه میدهد تا به تحقق بهترین نسخه از خود برسند. اگر تصمیم دارید در زمینه کوچینگ، آموزش، مشاوره یا تراپی فعالیت کنید، نمیتوان از اصول و تکنیکهای روانشناسی مثبتگرا غافل ماند. من تلاش کردم تا شما در این مقاله با مفهوم اساسی، سطوح متفاوت و کاربردهای روانشناسی مثبتگرا آشنا شوید. امیدوارم توانسته باشم دانش جدیدی به شما آموزش دهم. ممنون که تا انتها همراه من در دانشگاه کسب و کار بودید.