رنه دکارت که به زبان فرانسوی به صورت René Descartes نوشته میشود، فیلسوف و ریاضیدانی معروف اهل کشور فرانسه است. او در سال 1596 و در سی و یکم ماه مارس در لوار فرانسه به دنیا آمده است. دکارت در عصر روشنگری به شهرت زیادی رسید و در آخر در سال 1650 در کشور سوئد با جهان بدرود کرد.
در این مقاله از مجموعه مقالات دانشگاه کسب و کار میخواهیم مروری بر زندگی این دانشمند بزرگ داشته باشیم و با هم نگاهی به دستاوردهای او بیندازیم. اگر علاقهمند به شناخت رنه دکارت هستید، تا انتهای این مقاله همراه ما بمانید.
سالهای ابتدایی زندگی رنه دکارت
رنه دکارت را میتوان با عنوانهای مختلفی چون ریاضیدان، فیلسوف و یا فیزیکدان معرفی کرد. او در عصر رنسانس دانشمند بزرگی بود و دستاوردهای زیادی از خود به جا گذاشت. همان طور که در بخش اول نیز اشاره کردیم در سال 1596 در روستایی از شهر لوار در کشور فرانسه به دنیا آمد.
هنگامی که تنها سیزده ماه داشت مادرش را از دست داد. پدرش اوضاع مالی خوبی داشت، او قاضی و نماینده پارلمان در منطقه رن بخشی از شهر برتاین بود. در سال 1606 و زمانی که رنه دکارت ده سال داشت، پدرش مدرسه لافلش را انتخاب کرد تا رنه را به آن جا بفرستد. فرقهای به نام یسوعیان مدرسه لافلش را تأسیس کرده بودند. تفاوت آن با سایر مدارس در این بود، که در این مدرسه علوم جدید و جهانی همراه با تعلیماتی از دین مسیحیت به دانشآموزان تدریس میشد.
دکارت هشت سال را در این مدرسه به تحصیل پرداخت. او در این مدرسه با موضوعات و علوم مختلفی آشنا شد. از جمله آنها میتوان به مابعدالطبیعه، اخلاق، ریاضیات، منطق و ادبیات اشاره کرد. سال 1611 سالی الهام بخش برای دکارت محسوب میشد. او در این سال به طور اتفاقی در یک سخنرانی علمی شرکت کرد. موضوع این سخنرانی اکتشافاتی بود که گالیله انجام داده بود و همچنین در انتهای این مراسم از چند سیاره تازه کشف شده که به دور سیاره مشتری سرگردان میگردند نیز رونمایی شد. دکارت همواره از این مراسم به عنوان یک نقطه عطف در زندگیاش یاد میکرد. او باور داشت این مراسم سخنرانی تأثیر عمیقی بر روی روح او گذاشته بود.
دکارت و تصمیم به ترک مدرسه لافلش
سال 1614 رنه دکارت تصمیم گرفت که مدرسه لافلش را ترک کند. او برای ادامه تحصیل رشته حقوق را انتخاب کرد و در دانشگاه پواتیه در همین رشته پذیرفته شد. او در آن سالها برای ادامه زندگیاش انتخابهای متعددی انجام میداد و دوست داشت همه شاخهها را تجربه کند. حتی در سال 1618 جهانگردی را به عنوان شغل خود انتخاب کرد. او دوست داشت به کشورهای مختلف سفر کند و تمام دانشی که لازم دارد را با سفر کردن بیاموزد.
اولین قدم او برای جهانگردی پیوستن به ارتش کشور هلند بود. او حاضر شد که بدون گرفتن هیچ دستمزدی در ارتش هلند خدمت کند. دلیل این انتخاب از طرف دکارت این موضوع بود که فردی به نام موریس فرماندهی این ارتش را به عهده داشت. موریس شاهزاده کشور هلند بود. دانش او در علوم مختلفی چون فلسفه، فنون جنگی و علوم مهارتی زبانزد همگان در آن کشور بود. بسیاری از اشراف زادگانی که در فرانسه زندگی میکردند آرزو داشتند که تحت فرماندهی موریس فنون مختلف جنگی را فرا بگیرند.
رنه دکارت در ارتش هند
رنه دکارت در آن سالهایی که به ارتش هلند خدمت میکرد، ساعاتی از روزش را نیز صرف مطالعه علم مورد علاقهاش ریاضیات میکرد. در سال 1618 در دهم ماه نوامبر ارتش هلند تصمیم میگیرد که در منطقهای به نام بردا استقرار پیدا کند. در همان روزها رنه دکارت با فردی به نام ایساک بکمان آشنا میشود. آنها به خاطر علاقههای مشترکی که در حوزههای علمی داشتند تمام آن مدتی که ارتش هلند در منطقه بردا استقرار داشت را صرف انجام پروژههای مشترک میکردند.
ایستاب شناسی و همچنین مطالعه و آزمایش بر روی اجسام در حال سقوط یکی از این پروژههای مشترکی بود که دکارت و ایساک بکمان تا ژانویه سال 1619 بر روی آن فعالیت میکردند. دکارت به خاطر علاقهای که در این مدت نسبت به ایساک پیدا کرده بود دستنویس کومپندیوم موسیکای را به او هدیه داد.
شروع زندگی دکارت در آلمان
سال 1619 رنه دکارت تصمیم به ترک هلند را گرفت، او ابتدا به سمت دانمارک حرکت کرد و از آن جا به آلمان رفت. در کشور آلمان با سرداری به نام ماکسیمیلیان آشنا شد و تصمیم گرفت که در خدمت او سرداری را بیاموزد. اما به محض رسیدن زمستان خدمت را رها کرد و به دهکدهای به نام نویبورگ که در حوالی رودخانه دانوب بود پناه گرفت. رنه دکارت تمام فصل زمستان را در آن دهکده به دور از هرگونه دغدغهای و با آرامش خاطر به تحقیق و پژوهش در ریاضی مشغول شد.
در همان زمانها و از سر تلاشهایش در فصل زمستان برهانهای تازهای را در رشته ریاضی کشف کرد. آن برهانها آن قدر بدیع، تازه و مهم بودند که بعدها ریاضیدانان از تأثیر آنها در پیشرفت ریاضی مقالهها نوشتند. مدتی نگذشت که فکر تازهای به سر دکارت آمد. او تصمیم گرفت تلاش کند تا همه علوم را یکپارچه سازد. در کتابها این گونه نقل شده است که رنه دکارت در دهم ماه نوامبر در سال 1619 در خواب سه رؤیا دید.
آن رؤیاها به قدری برایش الهام بخش بودند که او دربارهشان این گونه نوشته است: “از این رؤیاها دریافتم که روح حقیقت من را به عنوان برگزیده انتخاب کرده است. او از من میخواهد تمام علوم را به صورت یک علم واحد دربیاورم و این رسالت من است.” رنه دکارت به قدری از دیدن آن رؤیاها خوشحال و مسرور بود که حتی تصمیم گرفت به آرامگاه حضرت مریم در کشور ایتالیا برود و ایشان را زیارت کند. چهار سال بعد از این تصمیم رنه به ایتالیا رفت و به نذر خود جامه عمل پوشاند.
رنه دکارت و قواعد بازی
در سال 1620 رنه دکارت به صورت جدی بر روی پروژهای مهم کار کرد. او تلاش میکرد قواعد بازی را به گونهای بنویسد که بتواند ذهن انسان را هدایت کند. یک سال بعد تصمیم گرفت جنگ را رها کند و ابتدا راهی ایتالیا شد؛ اما بعد از ایتالیا پاریس را به عنوان مقصد نهایی خود انتخاب کرد و زندگی خود را در پاریس آغاز کرد. دکارت پاریس را شهر زیبایی میدید؛ اما معتقد بود که فراغت خاطر او را به هم میریزد، به همین دلیل زندگی در پاریس را آن چنان دوست نداشت.
پس از سه سال زندگی در شهر پاریس در سال 1628 تصمیم گرفت که بار دیگر به کشور هلند برگردد. رنه دکارت تا سال 1649 در هلند زندگی کرد و تمام این سالها را مجرد بود. او تنهای تنها اوقات خود را به دور از هر شلوغی و غوغای سیاسی و اجتماعی با کار کردن بر روی پژوهشها و تحقیقهای علمیاش میگذراند. اگر علاقه مند به دانستن ادامه زندگی این دانشمند بزرگ هستید، همچنان همراه تیم دانشگاه کسب و کار بمانید.
پایه پژوهشهای رنه دکارت چه بود؟
تحقیقات و پژوهشهایی که رنه دکارت انجام میداد اغلب بر اساس تجربههای او و یا صرفاً بر اساس تفکر شخصی او بودند. دکارت خیلی کم از کتاب و یا دانش بقیه دانشمندان در این مورد استفاده میکرد. شاید دانستن این نکته برایتان جالب باشد که دکارت هرگز در زندگیاش ازدواج نکرد. تنها خانواده او دختری بود که به صورت نامشروع داشت و در پنج سالگی جان خود را از دست داد.
او درباره دخترش این گونه نوشته است که مرگ دخترم بزرگترین غمی بود که در تمام زندگیام چشیدم. در سال 1649 در ماه سپتامبر، کریستین که ملکه وقت کشور سوئد بود از دکارت دعوت کرد تا برای تعلیم علم فلسفه به استکهلم بیاید. دکارت نیز دعوت او را پذیرفت و به آن جا رفت. او در زندگیاش از دو چیز بیزار بود؛ اول سحرخیزی و دوم از هوای سرد فصل زمستان. دکارت در استکهلم با هر دوی آنها رو به رو شد. از طرفی سرمای زمستان کشورهای اسکاندیناوی و از طرف دیگر صبح زود بیدار شدن برای تعلیم دادن فلسفه به ملکه سوئد! همین دلایل باعث شد تا دکارت به دام بیماری ذاتالریه بیفتد. بیماری او به قدری شدید شد که زمانی که تنها پنجاه و سه سال سن داشت جان او را گرفت و برای همیشه دکارت را از پا درآورد.
آن چه دکارت از خود به جا گذاشت
رنه دکارت در عمر کوتاهش به یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ تبدیل شد. دستاوردهای بزرگی از دکارت باقی ماند که بعدها در پیشبرد علم کمک بسیاری کردند. از جملهاین دستاوردها میتوانیم به قانون شکست نور در علم فیزیک اشاره کنیم. دکارت را میتوان بنیانگذار هندسه تحلیلی در علم هندسه دانست؛ زیرا این علم را با دقت بسیار بنا نهاد. گفتار در روش نوشتهای از رنه دکارت بود که باعث شهرت روزافزون او شد.
بعد از گفتار در روش کتابهای دیگری به نام تأملات در فلسفه اولی و همچنین اصول فلسفه را تألیف کرد. گروهی از دانشمندان اهل ذوق به خاطر نوشتههایی که دکارت منتشر کرد به او علاقهمند شدند و همیشه او را الگوی خود قرار میدادند. اما در مقابل این گروه، عدهای دیگر نیز بودند که تنفر بسیاری از نوشتههای دکارت داشتند و حتی سعی میکردند جلوی انتشار نوشتههای او را بگیرند.
مسائل فلسفی که رنه دکارت در کتابهایش معرفی میکند، مسائل سادهای نیستند و درک آنها برای عموم مردم دشوار است. اما با این وجود کلام رسای دکارت و شیوه روشنی که مسائل را بیان میکند باعث شد که عدهی زیادی با خواندن کتابهایش عاشق علم شوند.
مروری بر زندگی حرفهای رنه دکارت
تمام تمرکز و تلاش رنه دکارت در پژوهشهایش بر این بود که تفکری مستقل از کتابهایی که خوانده است داشته باشد. او علاقهای نداشت که به دیدگاههای سایر دانشمندان تکیه کند. همین اعتقاد باعث شد تا در تمام زمینهها نسبت به سایر دانشمندان استقلال فکری خوبی داشته باشد. قوانین جهت گیری ذهن و یا Regulae ad direvtionem ingenii اولین اثری بود که رنه دکارت معرفی کرد. در این کتاب دکارت سعی کرد که برخی از اعتقادات و سوگیریهایش را در زمینه علم و فلسفه منتشر کند.
دکارت در کتابش تأکید بسیاری بر این موضوع میکند که آدمی باید بر قدرت عقل خود تکیه کند و به او اعتماد کند تا بتواند اثباتی برای روشهای شناخت حقیقت در جهان هستی بیابد. سال 1629 نوشتن کتاب قوانین جهت گیری ذهن توسط رنه دکارت به پایان رسید؛ اما تا سال 1701 دکارت از چاپ کتابش امتناع میکرد.
در سال 1634 دکارت تصمیم گرفت کتاب دیگری به نام جهان را بنویسد. دکارت در کتاب جهان از چندین نظریهای که قبلاً توسط سایر دانشمندان معرفی شده بود پشتیبانی کرد. از جملهاین نظریات میتوان به ایدهای که دانشمند بزرگ نیکولاس کوپرنیک منتشر کرد اشاره کرد.
نظریه نیکولاس کوپرنیک
نظریه نیکولاس کوپرنیک میگوید بر خلاف تصوری که بسیاری از افراد دارند زمین مرکز هستی نیست که همه اجرام به دور او بچرخند. بلکه زمین خود در حال چرخیدن به دور خورشید است. در همان سال 1634 بود که رسالهای نیز چاپ و منتشر کرد. دکارت در این رساله به موضوعات مختصری درباره انسان پرداخته است.
او در این رساله سعی میکند فیزیولوژی انسان یعنی اندامها، سلولها و یا بافتها را به صورت ساده برای عوام توضیح دهد. “گفتار در روش” کتاب دیگری بود که رنه دکارت نوشتن آن را در سال 1637 به پایان رساند. در این کتاب تحصیلات خود را به عنوان مثالی شرح میدهد تا به وسیله آن نیاز انسان به روش مطالعهای جدید را توضیح دهد.
چهار قانون مهم رنه دکارت
علاوه بر کتابهایی که دکارت منتشر و تألیف میکند، چهار قانون مهم را نیز معرفی میکند. از این چهار قانون میتوان هر زمان که به مشکل علمی برمیخوریم استفاده کنیم. این قانون سعی میکند ابتدا مشکل را به اصول اولیه کاهش دهد و در مرحله بعد با ایجاد کردن راه حلهای مختلف در جهت حل این مشکل حرکت میکند.
تأملات در فلسفهی اولی کتابی که توسط دکارت نوشته شد همراه با شش کتاب دیگر او در سالهای 1641 و همچنین 1642 از سور دانشمندان و فیلسوفان معروفی مورد انتقاد قرار گرفت. کتاب تأملات در فلسفه را میتوان یکی از پر استنادترین و معروفترین کتابها در علم فلسفه و تاریخ آن دانست.
آثاری که دکارت قبل از این کتاب نوشته بود، اغلب به توضیحی از روش تفکر بسنده میکردند. اما دکارت در کتاب تأملات خود به موضوعات اساسیای با استفاده از روشهایی که در کتابهای دیگرش معرفی کرده است میپردازد. از جمله این موضوعها میتوان از مشکلات مختلف فلسفه مانند دلیل وجود روح در آدمی، ماهیت خداوند، چگونگی متقاعد کردن شک کنندگان و همچنین اساس حقیقت نام برد.
فعالیت رنه دکارت به عنوان معلم
رنه دکارت سالهای بعدی عمرش را صرفاً برای دفاع از موضعهایی که در کتابها و رسالههایش آورده بود گذراند. کتاب اصول فلسفه کتابی دیگر از دکارت است که این دانشمند آن را در سال 1644 منتشر کرد تا همگان بتوانند استفاده کنند. در این کتاب دکارت استدلالهای مدیتیشنی که در کتابهای قبلیاش آورده بود تجزیه میکند و به گونهای خاص گسترش میدهد.
همان طور که در بخشهای قبلی نیز به این موضوع اشاره کردیم در سال 1649 کریستینا ملکه کشور سوئد از رنه دکارت درخواست کرد تا معلم او شود و فلسفه را به او بیاموزد. دکارت دعوت ملکه کریستینا را پذیرفت و در سالهایی که به تدریس در سوئد مشغول بود، بر روی پژوهش و مطالعات خود نیز وقت میگذاشت.
انفعالات نفسانی کتابی از دکارت بود که در همان سالهای تدریس به ملکه کریستینا منتشر کرد. در این کتاب رنه دکارت نامهنگاریهای خود را پیرامون موضع احساسات انسانی و یا انفعالات انسانی که با شاهزاده الیزابت بوهمیایی انجام داده بود به طور مفصل شرح داده است.
مروری بر کتابهای گفتار در روش و جهان نوشته دکارت
سال 1633 سالی که مصادف بود با اتمام کتاب جهان توسط رنه دکارت، در آن سر دنیا اتفاق عجیبی در حال رخ دادن بود. دکارت متوجه شد که گالیلئو گالیله ستاره شناس اهل کشور ایتالیا به خاطر دیدگاهش مبنی بر اینکه سیاره زمین در حال چرخیدن به دور خورشید است و نه خورشید به دور زمین، محکوم شده است و در نزدیکی اعدام است. دیدگاهی که گالیله به آن معتقد بود همان دیدگاه کوپرنیکیای بود که مرکز تمام تفکرات و اعتقادات دکارت را در خود داشت.
رنه دکارت تصمیم گرفت که انتشار کتاب جهان خود را متوقف کند و فعلاً دست نگه دارد. امید دکارت این بود که با این کار او، کلیسا محکومیت گالیله را پس بگیرد. دکارت همواره ترس ریشه داری از کلیسا در ذهنش داشت؛ اما با وجود این احساس او بر این باور بود که روزی میآید که در کلیسا و در مدارس کاتولیک به جای فیزیک ارسطو، دستاوردهای او را آموزش می دهند.
در باب کتاب گفتار در روش
گفتار در روش کتابی که توسط رنه دکارت در سال 1637 به تحریر درآمد را میتوان از مهمترین آثار در حوزه فلسفه مدرن نامید. این کتاب یکی از اولین کتابهای فلسفی است که به زبان لاتین نوشته نشده است. هدف دکارت از نوشتن کتابهایش به زبان فرانسه این بود که تمام کسانی که ذهن باز و خوبی دارند، از جمله زنان، بتوانند از کتاب و آثار او نهایت استفاده را ببرند. دکارت همیشه دوست داشت در کتابهایش به خوانندگان بیاموزد که چگونه به صورت مستقل فکر کنند و تصمیم بگیرند.
او همیشه بر این باور بود که عقل به انسان این قدرت را میدهد که در همه شرایط بتواند دروغ را از حقیقت تشخیص دهد. علاوه بر کتاب گفتار در روش، رنه دکارت با نوشتن سه رساله دیگر نیز روشهایی را بیان کرد تا مردم بتوانند از عقل خود استفاده کنند تا حقیقت را بیایند. چندی از دستاوردهای رنه دکارت به این شرح است:
- او توانست در شاخهای از علوم اپتیک به نام دیوپتریکس قانونی را کشف کند و آن را قانون شکست نامید.
- رنه دکارت در حوزه هواشناسی علت تشکیل رنگین کمان را به صورت ساده توضیح داد.
- هندسه تحلیلی موضوعی بود که دکارت در حوزه هندسه ارائه داد و یکی از بنیانگذاران این رشته لقب گرفت.
توسعه سیستم مقادیر عددی توسط رنه دکارت
فرانسوا وینت در گذشته سیستمی را اختراع کرده بود که رنه از آن در کار خود استفاده کرد. دکارت با استفاده از این سیستم مقادیر عددیای که برای ما شناخته شده است را با حروف انگلیسی مانند a,b,c و … نمایش داد. او مجهولات را با حروف دیگری مانند x,y,z مشخص کرد. اعداد توانی و یا مکعب و مربع را نیز با استفاده از ترکیب حروف و عدد به عنوان مثال x2x2 و یا x3x3 مشخص کرد. این سیستم که از قبل توسط فرانسوا وینت اختراع شده بود توسط رنه دکارت تکمیل و استفاده شد.
استفاده کردن از این سیستم در ریاضیات باعث میشود که حل معادلات جبری برای ما سادهتر به نظر بیاید. گفتار در روش کتابی که به دست رنه دکارت نوشته شده است، او اصول اخلاقیای را معرفی میکند که هر انسانی که در جستوجوی حقیقت است باید آنها را بداند و از آنها استفاده ببرد. این اصول اخلاقی عبارتاند از:
- قوانین محلی و همچنین آداب و رسوم هر منطقه اهمیت بالایی دارند، از آنها اطاعت کنید.
- تصمیمات خود را بر اساس بهترین شواهدی که در دست دارید بگیرید و سپس تا جایی که میتوانید به تصمیم خود پایبند باشید.
- خواستههای خود از جهان را همواره تغییر دهید.
- حقیقت را در تمام زندگیتان جستجو کنید.
درخت دانش از دیدگاه رنه دکارت
تمام این اصول اخلاقی که دکارت در کتاب خود آورده است، ویژگیهایی بزرگ از شخصیت او را نشان میدهد. ویژگیهایی مانند قاطعیت، فداکاری، رواقی گرایی و همچنین محافظه کاری. در کتاب گفتار در روش و یا هر کتاب دیگری که توسط رنه دکارت نوشته شده است، میتوانید به خوبی تصور او را از علم و دانش مشاهده کنید.
نگاه رنه دکارت به علم و دانش همانند درختی بود که با آموزنده آن ارتباطی متقابل دارد. او معتقد بود که ریشههای این درخت را حوزه متافیزیک در بر گرفته است. تنه این درخت تمام دانشی است که در حوزه فیزیک قرار دارد. شاخههای این درخت دانش را علومی مانند مکانیک، پزشکی و اخلاق تشکیل داده است.
در باب کتاب مدیتیشن نوشته رنه دکارت
کتاب مدیتیشن در فلسفه ابتدایی کتابی بود که رنه دکارت در سال 1641 منتشر کرد. در این کتاب دکارت به اثبات مسائل اساسی هم چون وجود روح در بدن انسان و یا اثبات وجود خدا پرداخته است. مدیتیشن در فلسفه ابتدایی را دکارت با زبان لاتین به تحریر درآورد و این کتاب را به بزرگان یسوعی که در سوربن پاریس زندگی میکنند هدیه داد. علاوه بر این موضوعها رنه دکارت پاسخهای خود را به مسائلی که دانشمندان بزرگی مطرح کرده بودند جمع آوری کرده است و در اختیار مخاطبینش گذاشته است.
از جمله این اندیشمندان معروف میتوان به توماس هابز که فیلسوفی انگلیسی بود، یانسنیست آنتوان آرناولد و یا پیز گاییندی اشاره کرد. پس از انتشار این کتاب رنه دکارت در سال 1642 ویرایشی دیگر از آن را منتشر کرد. در ویرایش اول مدیتیشن در فلسفه رنه دکارت کشیشی یسوعی به نام پیر بوردین را خطاب قرار میدهد و آن را فردی احمق میخواند. اما در ویرایش دوم کتاب دکارت پاسخی که پیر بوردین به او داده است را نیز اضافه میکند.
اگر شما نیز علاقه مند به خواندن زندگینامه بزرگان هستید، میتوانید زندگینامه افرادی چون لری پیج، بابک بختیاری، جول اوستین، جک دورسی، استیو هاروی و… را در سایت ما بخوانید.
دکارت و زیر سوال بردن باورها
دکارت معتقد بود که بحثها و اعتراضاتی که بین اندیشمندان رخ میدهد، میتواند نقطه عطفی باشد که بتوانند با یکدیگر بحث مشارکتی انجام دهند و علم و فلسفه نیز در راستای آن رشد کند. زیرا در آن زمانها دنیای علم و فلسفه دنیایی پر از تعصب بود. ویژگی بزرگ و مهم کتاب مدیتیشن در فلسفه استفاده دکارت از شک و تردیدی بود که به صورت روشمند ارائه شده است.
دکارت در کتابش روشی سیستماتیک را معرفی میکند که به وسیله آن میتوان همه باورهایی که با استفاده از آن ما را فریب دادهاند و یا در گذشته از آنها فریب خوردهایم را زیر سؤال ببریم و از نو آنها را بنویسیم. سکستوس امپیریکوس فیلسوفی بود که در قرن سوم میلادی زندگی میکرده است. اعتقادات این فیلسوف یونانی در کتابهای بزرگانی چون پیر شارون الهیاتدان کاتولیک و یا میشل دو مونتین به روشنی قابل تشخیص است. خواندن آثار این دو اندیشمند بزرگ باعث شد تا رنه دکارت با تأملات سکستوس امپیریکوس آشنا شود و از آنها برای نوشتن کتاب مدیتیشن در فلسفه اولیه ایده بگیرد.
دانش ظاهری از دیدگاه رنه دکارت
آن چه که به عنوان دانش ظاهری از رنه دکارت میشناسیم همواره بر اساس اقتدار نادیده گرفته میشود. البته که این موضوع بسیاری طبیعی است؛ زیرا متخصصان و دانشمندان بزرگ هم از اشتباه کردن مبرا نیستند! در قسمتهای پیشین هم به این موضوع اشاره شد که اعتقادات دکارت از هیچ کتابی نشئت نگرفته بود و تنها با تکیه کردن به دانش حسی خودش به آن اعتقادات رسیده بود و دانش حسی تجربهای بسیار غیرقابلاعتماد است!
این تجربه در خیلی از مواقع میتواند برای انسان گمراه کننده باشد. اجازه دهید برایتان در این مورد مثالی ساده بزنم. مکعب مربعی را فرض کنید که از فاصلهای بسیار دور به صورت دایره دیده میشود! بنابراین این تجربه اصلاً دانشی قابل اعتماد نیست که بتوان در تمام موارد به آن اعتماد کرد. رنه دکارت همیشه بر این باور بود که ممکن است حتی آن چه که از اشیای پیرامون خودش هم میداند اشتباه باشد. او در این باره میگوید که آن چه که ما در خواب میبینیم همواره اشیایی هستند که در واقعیت وجود ندارند و هنگامی که ما در خواب هستیم هیچ راهی وجود ندارد که از طریق آن بتوانیم متوجه شویم که در خواب هستیم یا در بیداری!
در آخر او بیان میکند که استدلالهای کلی و حقیقتهای ساده باعث میشوند که دانش ظاهری ما تشکیل شود و این موضوع به تجربه حسی ما بستگی ندارد. به عنوان مثال این که دو برابر عدد سه برابر عدد شش است و یا اینکه یک مستطیل چهار ضلع دارد نیز ممکن است دانشی غیرقابلاعتماد باشد. رنه دکارت درباره این باورش این گونه میگوید که ممکن است خداوند شرایطی را برای ما به وجود بیاورد که در آن شرایط دچار اشتباه محاسباتی شویم. او باورهای عجیبی دارد شما این طور فکر نمیکنید؟
شک و تردیدها
دکارت برای تمام این شک و تردیدهایی که هر انسانی در جهان هستی دچارش میشود راه حلی ارائه میکند که بتوانیم به یک جمع بندی در مورد آنها برسیم. او میگوید که فرض کنید یک شیطان که از نبوغ بسیار بالایی برخوردار است با حداکثر توان خود در حال تلاش است که حیلهای بزند و شما را در زندگی دچار تردید کند. اما شما در این مرحله اولیه هیچ باوری ندارید و یا به هیچ چیز اعتقاد محکمی ندارید که این شیطان بتواند شما را در آن باره دچار شک و تردید کند.
اما اگر فکر میکنید که ممکن است درباره موضوعی فریب بخورید و دچار شک و تردید شوید پس شهود یقین نشان میدهد که حتماً باوری در دل شما وجود دارد. جمله معروف من فکر میکنم بنابراین من وجود دارم! جملهای است که رنه دکارت در کتاب گفتار در روشش برای بیان این استدلالها که گفتیم نوشته است.
در کتاب مدیتیشن در فلسفه اولیه نیز او جمله معروف من فکر میکنم پس من هستم را استفاده کرده است. cogito اصطلاح و یا لفظی است که معنای حقیقتی منطقی و بدیهی را در خود دارد. دکارت از این لفظ استفاده میکند تا از وجود داشتن چیزی خاص به عنوان مثال خود شخص، به صورت کاملاً شهودی آگاهی قطعی بدهد. بنابراین کسی که فکر میکند، پذیرفتن وجودش به عنوان یک حقیقت با یقین توجیه خواهد شد.
آثاری که رنه دکارت از خود به جا گذاشت
در زیر لیستی از آثار معروفی که به دست رنه دکارت نوشته شده است را برایتان آوردهایم:
- قوانین جهت گیری ذهن (1626- 1628)
- گفتار در مورد روش (1637)
- هندسه (1637)، عمده کار دکارت در ریاضیات.
- تأملات در فلسفهٔ اولی (1641)
- جمع موسیقی (1618)، رسالهای درباره نظریه موسیقی و زیبایی شناسی موسیقی.
- اصول فلسفه (1644)
- Notae in programma (1647)
- جهان (1630- 1633)
- شور و شوق روح (1649)
- گفتار در روش درست راه بردن عقل و جستجوی حقیقت در علوم (1630-1631)
- شرح بدن انسان (1648)
- مکاتبات (سه جلد: 1657 ، 1659 ، 1667)
- و…
کلام آخر
خیلی خوشحالیم که تا انتهای این مقاله همراه تیم دانشگاه کسب و کار بودید. در این مقاله در کنار هم نگاهی بر زندگی رنه دکارت داشتیم و در آخر آثار این دانشمند را مرور کردیم. رنه دکارت را میتوان به عنوان فیلسوف، ریاضیدان و یا دانشمندی معرفی کرد که اهل کشور فرانسه بود. او که در سال 1596 چشمان خود را در روستایی به نام لاهایه در کشور فرانسه به جهان گشود، درحالی که فقط 54 سال داشت در شهر استکهلم کشور سوئد با جهان بدرود کرد.
بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان از رنه دکارت به عنوان بنیان گذار علم فلسفه مدرن یاد میکنند. علت این موضوع این بود که دکارت را میتوان از اولین سنت شکنانی دانست که از پیروی کردن از فلسفه ارسطویی سر باز زد. اولین نسخه مدرن از موضوع دوگانگی ذهن و بدن مبحثی که میتوان گفت تمام مشکلات موجود در بدن و یا ذهن از آن سرچشمه میگیرد را، رنه دکارت برای اولین بار تدوین کرد. دوگانگی ذهن و بدن در آن سالها علمی بسیار جدید بود که دکارت آن را تنها از طریق آزمایش و مشاهده توسعه داده بود.
دکارت یک سیستم شک علمی را معرفی کرد که با استفاده از آن میتوان دانشی ظاهری که از حواس، عقل و یا قدرت ناشی میشود را کنار گذاشت. او از طریق این سیستم مبانی معرفتی جدیدی را بیان کرد که نشان میدهد وقتی تفکری هست وجود نیز قطعاً جریان دارد.
کدام بخش از زندگی رنه دکارت برای شما الهام بخش بود؟ آن را با ما در قسمت نظرات سایت در میان بگذارید.