صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام، مشهور به ملاصدرا یا صدرالمتألهین، یکی از برترین فیلسوفان ایرانی در چند قرن اخیر به شمار میآید. او با سالها تفکر و جستوجو، فلسفهای به نام حکمت متعالیه را بنیانگذاری کرد که پس از او، توسط عالمان مسلمان به طور گستردهای گسترش یافت.
ملاصدرا در طول زندگی خود، حدود چهل کتاب در حوزههای فلسفه، عرفان و علوم دینی نوشت و شاگردانی چون فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی را تربیت کرد. جایگاه والای او به دلیل خدمات علمی و فلسفی متعددی است که به جامعهی ایرانی – اسلامی عرضه کرد.
در این مقاله از دانشگاه کسب و کار، به زندگینامه و آثار صدرالمتالهین خواهیم پرداخت و محتوای فلسفهی او را به دقت بررسی خواهیم کرد.
سالهای ابتدایی زندگی و تحصیلات اولیه
تولد در خانوادهای ثروتمند
در نهم جمادیالاول سال 979 قمری، پسری در محله قوام شیراز متولد شد که صدرالدین محمد نام گرفت. پدر او، ابراهیم قوام، مردی دانشمند و مومن بود که بر اساس برخی روایات، وزارت فرمانداری شیراز را بر عهده داشت. او با وجود جایگاه و ثروت فراوان، فرزندی نداشت تا اینکه سرانجام به مراد دلش رسید و صاحب پسری عالم و دانا شد. به دلیل مقام و دانش او، این کودک به اختصار صدرا نامیده میشد و با انتصاب به درجهی عالمی و دانشمندی، به ملاصدرا شهرت یافت.
تحصیلات اولیه
از آنجا که ملاصدرا تک فرزند یک خانوادهی ثروتمند و صاحب منصب بود، از امکانات بسیاری برای تحصیلات برخوردار بود. او ابتدا دو سال در مکتبخانهی ملااحمد در محلهی قوام به یادگیری خواندن و نوشتن و قرائت قرآن پرداخت. این دوران ابتدایی تحصیل، پایهگذار دانشهای آیندهی او بود. پس از این دوره، ملاصدرا تحت تعلیم ملاعبدالرزاق ابرقویی قرار گرفت که به صورت خصوصی و خانگی، صرف و نحو عربی را به او آموزش داد.
این آموزشها به او کمک کرد تا با زبان عربی و متون علمی آشنا شود و به تدریج به یکی از برجستهترین دانشآموزان آن زمان تبدیل شود.
وقفههای تحصیلی ملاصدرا
با این حال، حوادث ناگواری زندگی ملاصدرا را مختل کرد. استادش، ملاعبدالرزاق، پس از مدتی درگذشت و صدرا را به سوگ و عزا نشاند. این فقدان نه تنها بر روحیه او تأثیر گذاشت، بلکه موجب بروز وقفهای در روند تحصیل او شد.
علاوه بر این، وفات شاه طهماسب یکم و حکومت شاه اسماعیل دوم صفوی به ایجاد هرج و مرج و ناامنی در کشور منجر شد. این وضعیت ناامنی، ابراهیم قوام را به ترس از جان و مال واداشت و او به همراه خانوادهاش به جنوب خلیج فارس کوچ کرد. این حوادث، جریان تحصیل محمد را برای مدتی دچار وقفه کرد و او را از محیط علمی و فرهنگی خود دور ساخت.
بازگشت به تحصیل
پس از مدتی، با آرامتر شدن اوضاع و بازگشت به شیراز، ملاصدرا دوباره به تحصیلات خود ادامه داد و با تلاش و کوشش، به یکی از برجستهترین فیلسوفان و متفکران تاریخ ایران تبدیل شد. این دوران، نه تنها به رشد علمی او کمک کرد، بلکه زمینهساز شکلگیری فلسفه حکمت متعالیه شد که او بعدها آن را بنیانگذاری کرد.
تحصیلات عالیه ملاصدرا
مهاجرت به قزوین و آغاز تحصیلات عالی
مدتی بعد، حاکم شیراز به فرماندهی قزوین منصوب شد. از آنجا که ابراهیم قوام، پدر ملاصدرا، وزیر و ملازم او بود، به همراه پسرش به قزوین مهاجرت کردند. این مهاجرت، نقطهی عطفی در زندگی علمی ملاصدرا بود، زیرا از این پس، بخش عمدهای از تحصیلات محمد در پایتخت آن زمان، قزوین آغاز شد. در این شهر، او با دانشمندانی چون شیخ بهایی و میرداماد آشنا شد و به زودی با هوش و درایت فراوانش، به یکی از سردمداران شاگردان آنها تبدیل گردید. این ارتباطات علمی و فرهنگی به او کمک کرد تا به عمق مباحث فلسفی و علمی دست یابد و پایهگذار تفکرات آیندهاش باشد.
انتقال پایتخت و جستجوی دانش فلسفی
با به سلطنت رسیدن شاه عباس صفوی و انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان، میرداماد و شیخ بهایی به همراه شاگردان خود به اصفهان رفتند و بساط تدریس و تحقیق را در آنجا آغاز کردند. ملاصدرا که در آن زمان حدود بیست و یک سال سن داشت، به دنبال یافتن مبانی جدیدی در فلسفه و ایجاد مکتبی خاص بود. او در این دوران به طور مداوم مطالعه میکرد و به عقایدی رسید که با افکار استادانش مغایرت داشت. این جستجو به او این امکان را داد که به نقد و بررسی عمیقتری از فلسفههای موجود بپردازد و به تدریج به سمت شکلدهی به حکمت متعالیه حرکت کند.
اجتهاد و تدریس در اصفهان
پس از آنکه ملاصدرا به درجه اجتهاد رسید، به عنوان ملاصدرا شناخته شد. او در مدرسهی خواجو اصفهان به تدریس علوم فقهی پرداخت. اما به دلیل اختلاف نظرهایی که با سایر فقها داشت، به بدعت و کفر در دین محکوم شد. این محکومیت منجر به خواستههای مردم و فقها برای اخراج او از اصفهان و مدرسهی خواجو گردید. در نتیجه، ملاصدرا ناچار به خروج از اصفهان شد. این تجربه تلخ نه تنها بر روحیه او تأثیر گذاشت، بلکه به او آموخت که در برابر چالشها و ناملایمات باید استقامت کند و به جستجوی حقیقت ادامه دهد.
دوران انزوا در کهک قم
پس از این حوادث، ملاصدرا با دلشکستگی به شهرستان کهک در قم سفر کرد و حدود 5 تا 7 سال در این شهرستان اقامت داشت. در این مدت، شایعههای پیرامون او به حدی بود که هرگاه به حوزههای علمی کهک سر میزد، اجازهی ورود نمییافت و مرتد خوانده میشد. این رفتارها، ملاصدرا را به افسردگی و شکست دچار کرد و او درس و بحث را رها کرد. او دربارهی این دوران در مقدمهی کتاب اسفار نوشت:
“عمر خود را صرف ریاضت، روزه و عبادت کردم تا با استفاده از این فرصت جبری، مقامات معنوی و عرفانی را با شتاب بیشتری طی کنم و به درجات بالای معنویت و قداست برسم.”
این دوران، اگرچه سخت و دشوار بود، اما به او این فرصت را داد که به عمق معانی معنوی و فلسفی بپردازد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات نادر فقیه زاده، اردوان فرهاد مشیری، عباس برزگر، لقمان حکیم را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
دوران طلایی معنویات در انزوا
دوران انزوای ملاصدرا، از جهاتی دوران طلایی معنویات او بود. او توانست با وجود اندوه و تنهایی مادی، به مراحل مختلف کشف و شهود برسد و حقایق فلسفی ذهنش را تکمیل کند. در نتیجهی این دستاوردها، مفاهیم حکمت متعالیه او کامل و همراه با جزئیات و تمثیلهای بیشتری شد. این دوران به او کمک کرد تا به درک عمیقتری از وجود و حقیقت برسد و فلسفهاش را غنیتر کند.
درخشانترین دوران زندگی ملاصدرا
پس از مدتی، ملاصدرا به دعوت الله وردی خان، حاکم فارس، به فکر بازگشت به شیراز افتاد. الله وردی خان در حال ساخت مدرسهای فلسفی بود که اندکی بعد درگذشت و فرزندش، امام قلیخان، مدرسهی خان را بر اساس وصیت پدرش به اتمام رساند. او تمایل داشت این مدرسه را به مکانی برای آموزش علوم مختلف، از جمله فلسفه، تبدیل کند. به همین دلیل از ملاصدرا که در تبعید و انزوا به سر میبرد دعوت کرد تا برای تدریس و مدیریت مدرسه به زادگاهش برگردد. ملاصدرا در این راستا، حکم رفع تبعید خود را از شاه عباس گرفت و اتهامات و ادعاهای علیه خود را باطل کرد. این بازگشت، فرصتی دوباره برای او بود تا دانش و فلسفهاش را به نسل جدید منتقل کند.
درخشانترین دوران زندگی ملاصدرا، دورهای بود که پس از تبعیدی طولانی به شیراز بازگشت. او بلافاصله پس از بازگشت، تدریس در مدرسهی خان را آغاز کرد. در این مدرسه، دروسی نظیر حکمت، فقه، ریاضی، شیمی، ادبیات و نجوم تدریس میشد و با وجود اساتید برجستهای چون ملاصدرا، کمکم ارزش علمی بالایی یافت و حتی از مدرسهی خواجوی اصفهان فراتر رفت. الله وردی خان و فرزندش با ساخت این مدرسه، دانشگاهی نوین را در ایران ایجاد کردند که به ترویج علوم مهم و ارزشمندی اختصاص داشت. این مدرسه به مرکزی برای تبادل نظر و گفتمان علمی تبدیل شد و به رشد فکری جامعه کمک شایانی کرد.
آثار انتقادی ملاصدرا در این دوران
صدرالمتالهین در این دوران، بسیاری از کتابهای مهمش را نوشت. او در مقدمهی کتاب سه اصل که در شیراز به نگارش درآورد، به عالمان و فقیهان زمان خود حمله کرد و به انتقاد از رفتارهای نادرست آنها پرداخت. از این مقدمه چنین استنباط میشود که ملاصدرا حتی پس از رفع تبعید و اثبات ادعاهای نادرست، همچنان زیر فشار بدگوییها و دشمنی همشهریان خود بود. با این حال، او مقاومت کرده و حتی از آنها انتقاد میکرد. این انتقادات نشاندهندهی شجاعت و صداقت او در بیان حقیقت و تلاش برای اصلاح جامعه بود.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات فلورانس اسکاول شین، سعیده قدس، امید کردستانی و کریس گاردنر را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
همسر و فرزندان ملاصدرا
همسر ملاصدرا
متأسفانه اطلاعات چندانی از همسر ملاصدرا و ازدواج او وجود ندارد. بر اساس منابع موجود، او قبل از تبعید به قم ازدواج کرد و بعدها صاحب پنج فرزند شد که همگی عالم، دانشمند و فیلسوف بودند. این نکته نشاندهندهی تأثیر عمیق محیط خانوادگی و تربیت ملاصدرا بر روی فرزندانش است.
فرزندان ملاصدرا
در ادامه، نام و جایگاه فرزندان او به ترتیب ذکر شده است:
ام کلثوم: بزرگترین فرزند ملاصدرا بود که در سال 1019 قمری متولد شد. او زنی اهل عبادت، شاعر و دانشمند بود که با شاگرد پدرش، ملا عبدالرزاق لاهیجی ازدواج کرد. ام کلثوم با توجه به تربیت علمی و دینی خود، به عنوان یک شخصیت فرهنگی در جامعه شناخته میشد.
ابراهیم: او در سال 1021 متولد شد و از دانشمندان و فلاسفهی بزرگ زمان خود به شمار میرفت. ابراهیم از علوم مختلفی چون ریاضی، فقه و تفسیر آگاهی داشت و چند کتاب فلسفی و دینی از جمله عروة الوثقی را نوشت. آثار او نشاندهندهی تأثیرات عمیق فلسفه ملاصدرا بر تفکرات اوست.
زبیده: سومین فرزند صدرالمتالهین، دختری به نام زبیده بود که سه سال بعد از ابراهیم به دنیا آمد و بعدها با ملا محسن فیض کاشانی ازدواج کرد. زبیده نیز به عنوان یک شخصیت علمی و فرهنگی در جامعه شناخته میشد و به ترویج علم و دانش کمک کرد.
نظام الدین احمد: او در سال 1031 در کاشان متولد شد و فیلسوف، ادیب و شاعر بود. نظام الدین احمد به دلیل استعدادهای ادبی و فلسفیاش، به عنوان یکی از چهرههای مطرح در زمینههای علمی و فرهنگی شناخته میشد.
معصومه: آخرین فرزند ملاصدرا، معصومه بود که همانند خواهرانش با یکی از شاگردان پدرش به نام قوام الدین محمد نیریزی ازدواج کرد. او نیز در دانش و ادبیات سررشته داشت و زنی باتقوا و فرهیخته بود.
باورهای مذهبی ملاصدرا
پیروی از مذهب شیعه
صدرالمتالهین پیرو مذهب شیعه بود و به دوازده امام اسلام اعتقاد داشت. او برخلاف نظرات جاهلانه مردم همعصر خود، اعتقاد کاملی به خدا و اجزای دین او داشت و در تمام آثار فلسفی خود تلاش میکرد به اثبات مفاهیم قرآن و اسلام بپردازد. ملاصدرا در این باره بیان کرده است:
“فلسفهای که قوانینش مطابق با کتاب قرآن و سنت رسول خدا و ائمه نباشد، بهتر است که از اول وجود نداشته باشد. امکان ندارد قوانین این دینِ حق در موضوعی با استدلال یقینی متفاوت باشد.”
این جمله نشاندهندهی پایبندی عمیق او به اصول دین و تلاش برای همسویی فلسفه با تعالیم دینی است.
پایبندی به عرفان
اگر نگاهی به تاریخ عرفان داشته باشیم، متوجه میشویم که بسیاری از عقاید عرفا با نظریات اسلام متفاوت بود. اما ملاصدرا عرفان را جزوی از اسلام میدانست و عقیده داشت که یک وجه مذهب شیعه، احکام دینی است و وجه دوم آن همان مسائل عرفانی است. این عقاید در شرایطی مطرح میشد که در آن زمان بسیاری از عرفا به اصول دینی پایبند نبودند و ملاصدرا بارها در آثار و سخنرانیهای خود از اعمال نادرست آنها انتقاد میکرد.
او کوتاهی از واجبات دین را مردود میدانست و با صوفیان و عارفانی که به آنها عمل نمیکردند، دشمنی و مخالفت میکرد. این رویکرد او نشاندهندهی تعهد عمیق ملاصدرا به دین و تلاش برای حفظ توازن بین عرفان و دین است. او به خوبی درک کرده بود که عرفان باید در چارچوب دینی و با رعایت اصول اسلامی باشد تا به کمال معنوی و روحانی دست یابد.
سالهای پایانی زندگی
سفرهای معنوی به مکه
یکی از ابعاد مهم زندگی ملاصدرا، سفرهای او به مکه است. در آن زمان، امکانات چندانی برای مسافرت وجود نداشت و افراد مجبور بودند در روزهای بسیار گرم با پای پیاده یا با استفاده از اسب و شتر سفر کنند. از زندگی صدرالمتالهین چنین حاصل میشود که او برای ریاضت و کسب درجات عرفانی در طول زندگی خود هفت بار به مکه رفت. این سفرها نه تنها به عنوان یک عمل دینی، بلکه به عنوان فرصتی برای تعمق در معارف الهی و نزدیکی به معبودش برای او محسوب میشد.
بیماری و درگذشت
ملاصدرا تمام سختیهای راه را با اشتیاق تحمل میکرد تا به دیدار معبود خود نائل شود. اما در هفتمین سفر به مکه، در مسیر بصره بیمار شد. بنابر یادداشتهای محمد علمالهدی، نوهی او، ملاصدرا پس از چند روز تحمل بیماری، در سال 1045 قمری در خاک بصره درگذشت. این درگذشت، نه تنها برای خانواده و دوستان او، بلکه برای جامعه علمی و فلسفی جهان اسلام ضایعهای بزرگ بود.
مقبره ملاصدرا
پس از آنکه ملاصدرا در بصره درگذشت، خانواده و دوستان او بنابر سنت آن زمان، پیکر او را به نجف منتقل کردند.
از آنجا که او عالم و عارفی بزرگ و شناختهشده بود، به گفتهی نوهاش، در سمت چپ صحن مقدس حضرت علی (ع) در نجف دفن شد. این مکان به عنوان محل آرامش و یادبود او، همچنان مورد احترام و زیارت علاقهمندان به فلسفه و عرفان قرار دارد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات ایزاک نیوتن، غیاث الدین جمشید کاشانی، ارسطو و مارک آندره تراشتگن را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
برخی از شاگردان سرشناس ملاصدرا
صدرالمتالهین در طول سالهای تدریس در اصفهان، قم و شیراز به تربیت شاگردان بزرگی پرداخت که علاوه بر گسترش فلسفه و آرای او، کتابهای ارزشمند زیادی تألیف کردند. متاسفانه فهرستی از تمام شاگردان او در دست نیست و فقط نام چند نفر از مشهورترین آنها وجود دارد که با دختران ملاصدرا ازدواج کردند و داماد او شدند.
ملامحسن فیض کاشانی
فیض کاشانی، حکیم و عارف بزرگ دوران صفوی است که توسط ملاصدرا به نام فیض مشهور شد و بعدها با زبیده، دختر او ازدواج کرد. ملا محسن حدود 116 کتاب و رساله در موضوعات فلسفه و کلام، تفسیر قرآن، فقه و ادبیات نوشت و شاگردانی چون علامه مجلسی و قاضی سعید قمی پرورش داد. یکی از کتابهای مشهور او در ایران، دیوان شوق مهدی، خطاب به امام دوازدهم است که به تصحیح علی دوانی منتشر شده است.
ملا عبدالرزاق لاهیجی
داماد دیگر ملاصدرا، عبدالرزاق لاهیجی ملقب به فیاض او بود. او بیشتر به فلسفهی ابن سینا تمایل داشت و تاثیر کمتری از فلسفه و حکمت متعالیه ی صدرالمتالهین گرفته بود؛ چنان که میتوان او را نخستین منتقد آثار و فلسفه ملاصدرا دانست. برخی از کتابهای مهم لاهیجی شامل گوهرمراد، سرمایه ایمان، مثنوی ساقینامه و شوارق الالهام است که بیشتر رنگ و بوی فلسفه، مذهب و عرفان دارد.
ملاحسین تنکابنی
ملاحسین تنکابنی زیر نظر ملاصدرا و فیاض لاهیجی پرورش یافت. او پس از فراگیری علوم و رسیدن به درجهی اجتهاد، به تدریس و ترویج افکار صدرالمتالهین پرداخت. او نیز همانند استادش به بدعت و اهانت به حضرت علی محکوم شد و در اثر جراحات حاصل از محاکمه، بین راه مکه و مدینه درگذشت. برخی از آثار او عبارتند از؛ شرح گلشن رازِ شیخ محمود شبستری، اثبات حدود العالم و رسالهای در باب وحدت وجود.
معرفی آثار
ملاصدرا یکی از فیلسوفان پرکار است. او مدتی که در انزوا و عبادتنشینی بود کتابی ننوشت و بیشتر به تدریس و تربیت دانشجویان فلسفه پرداخت. با اینحال بعدها در تمام فرصتهایی که پیش میآمد، رسالههایی کوچک و بزرگ در باب نکات فلسفه، تفسیر قرآن و حدیث، عرفان و اخلاقیات نوشت. برخی از کتابهای او عبارتند از:
الحکمة المتعالية فی الاسفار الاربعة العقلية
این کتاب که بیشتر با عنوان اسفار اربعه شناخته میشود، جزو اولین و معروفترین آثار صدرالمتالهین است. او این کتاب را در 35 سالگی نوشت و در آن به بیان نظرات فلسفی خود در حکمت متعالیه پرداخت. مباحث کتاب در چهار فصل تنظیم شده است که شامل؛ امور عامه وجود، در جوهر و اعراض، دربارهی خداشناسی و صفات او، در باب نفس و معاد میباشد.
علت نامگذاری کتاب به اسفار اربعه، نامگذاری هر یک از این مراحل عملی به مسافرتهای معنوی عارفان برای رسیدن به خداست. این کتاب توسط محمد خواجوی با عنوان “حکمت متعالیه در اسفار عقلی اربعه” و در نشر مولی، به فارسی ترجمه و چاپ شده است.
تفسیر قرآن
ملاصدرا بخش مهمی از آثارش را به تفسیر قرآن اختصاص داد؛ اگرچه مرگ او اجازه نداد تمام آیات قرآن را تفسیر کند. او هرگاه که فرصتی پیش میآمد یکی از سورهها را ترجمه و بررسی میکرد. برخی از این سورهها عبارتند از؛ حدید، سجده، نور، یس، طارق، جمعه، بقره، واقعه و … .
در کتابشناسی ملاصدرا، هر یک از این موارد را یک کتاب جداگانه محسوب میکنند؛ اما کل آنها تفسیر قرآن ملاصدرا محسوب میشود. علاوه بر این، او دو کتاب دیگر با عنوان “مفاتیح الغیب” و “اسرار الآیات” نوشت که در حکم مقدمهای برای تفسیرهای فلسفی او به شمار میآیند.
المبدأ و المعاد
این کتاب که با عنوان حکمت متعالیه نیز شناخته میشود، در واقع خلاصهی نیمه دوم اسفار اربعه است. صدرالمتالهین کتاب المبدأ و المعاد را با دیدگاه حذف مسائل اضافی و ناکارآمد کتابش نوشت و نام آن را بر اساس آغاز و پایان جهان گذاشت. این کتاب که از آثار مهم ملاصدرا است، به موضوعات خداشناسی و معاد شناسی او اختصاص دارد.
حدوث العالم
یکی از مسائل مهمی که از گذشته تا امروز برای فیلسوفان وجود دارد، مبحث تشکیل و ایجاد جهان است که با عنوان حدوث عالم شناخته میشود. ملاصدرا در این کتاب به این مسئله پرداخته و علاوه بر نقل نظریات فیلسوفان پیش از سقراط و پس از او و فلاسفهی مسلمان، نظر خود را با تئوری حرکت جوهری اثبات کرده است.
الواردات القلبیه
این کتاب ظاهرا شامل فهرستی از الهامات و اشراقات الهی بر قلب صدرالمتالهین است که در طول زندگیاش حاصل شده است. مضامین این کتاب که بیشتر فلسفی هستند، به شکل خلاصه و نکتهای گردآوری شدهاند.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات دکتر محمد قریب، فاطمه دانشور، رومن آبراموویچ و بنجامین فرانکلین را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
شرح شفا اثر ملاصدرا
یکی از آثار مهم ابن سینا، دانشمند و حکیم ایرانی، کتاب شفای اوست. ملاصدرا در کتاب شرح شفا، قسمتی از مباحث بوعلی سینا در حوزه الهیات را جمعآوری کرده، سپس به بیان نظرات خود دربارهی آنها پرداخته است.
سه اصل ملاصدرا
صدرالمتالهین اگرچه فیلسوفی ایرانی بود، بیشتر آثارش را به زبان عربی نوشت و منتشر کرد. کتاب “سه اصل” تنها اثر ملاصدراست که به زبان فارسی نوشته شده است. او در این کتاب با بیان سه اصل اخلاقی مدنظرش، به اصول تربیتی دانشمندان پرداخته و همزمان آنها را نصیحت کرده است.
مجموعه یادداشتهای علمی و ادبی
صدرالمتالهین از ابتدای جوانی به مطالعه و خواندن کتاب علاقهمند بود و از طرفی به دلیل ذوق شاعرانه، به کتب شعر شاعران مختلف نیز دسترسی داشت. همین موضوع سبب شد که او طی چندین سال به یادداشت برداری از نکات مهم سخنرانیهای اساتید، کتابهای فلسفی و علمی و دفاتر شعر بپردازد. مجموعهای از این یادداشتها باقیمانده که جزو ارزشمندترین میراث ملاصدراست. با مطالعهی این نکات به راحتی میتوان از ظرائف طبع و خصوصیات علمی این فیلسوف گرانقدر آگاه شد.
حکمت متعالیه؛ مکتب فلسفی ملاصدرا
مباحث مکتب فلسفهی صدرالمتالهین که حکمت متعالیه نامیده میشود، بر اصل وجود و تفاوت آن با ماهیت استوار است.
ملاصدرا عقیده داشت که مهمترین مسئلهی جهان، وجود یا هستی است که ما نیازی به اثبات آن نداریم و تنها با علم و شهود خود میتوانیم آن را درک کنیم.
اما ماهیت که معلول وجود محسوب میشود، چیزی است که موجب گوناگونی و تکثر موجودات میشود و در هر وجودی با دیگری متفاوت است.
روش حکمت متعالیه شبیه به مکتب اشراقی است؛ یعنی به همراهی استدلال و کشف و شهود با یکدیگر معتقد است، اما از نظر اصول تفاوتهای مهمی با آن دارد. در این فلسفه، مسائل مورد اختلاف مشائیان و اشراقیان حل شد و تفاوتهای میان آنها برای عامهی مردم توضیح داده شد. برخی از رئوس حکمت متعالیه عبارتند از:
هستی شناسی
براساس نظریات ملاصدرا وجود بر هستی تقدم دارد. یعنی هر شی ئی ابتدا باید وجود داشته باشد، بعد چیستی و ماهیت آن مشخص شود. این مسئله از آن جهت مهم بود که قدرت خداوند و موقعیت جهان در فلسفه را با دیدگاههای دینی و قرآنی پیوند میداد. بر این اساس ثبات و تغییر نکردن، تنها متعلق به خداست و او بر وجود و ماهیت تمام عالم قدرت و نظارت دارد. دیدگاه هستی شناسی ملاصدرا، مفاهیمی چون اختیار، بینهایت بودن علم خدا، دلایل وجود بدی و معنای ماهیت را به خوبی اثبات و معنا میکند.
حرکت جوهری
حرکت جوهری از افکار پایه و مهم فلسفهی صدرالمتالهین است که در ذات خود تفاوتهایی با فلسفه ارسطو و ابن سینا دارد. براساس این فرضیه، تمام موجودات و اجسام طبیعت مانند کرههای آسمانی تحتتأثیر تغییراتی در جوهر خود هستند که با جریانی درونی، هستی و وجود مییابند. ملاصدرا این تغییرات را تغییراتی جهان شمول میدانست که در همهچیز از جمله مواد بیجان جریان دارند.
قانون علیت، از قوانین فلسفه ملاصدرا
صدرالمتالهین در مکتب خود عقیده داشت که هر موجودی به علتی برای بودن نیاز دارد و هیچ چیزی نمیتواند بدون علت ایجاد شوند. این تفکر که با عنوان قانون علیت یا ضرورت وجود علل و معلول شناخته میشود، به راحتی میتواند وجود خدا را اثبات و معنا کند.
حقیقی بودن وجود
صدرالمتالهین در مخالفت با استادش میرداماد، معتقد بود که وجود، یک امر حقیقی است و ماهیت، امری اعتباری. معنای آن چنین است که تنها واقعیت جهان، وجود است و ما چیزی خارج از آن نداریم. اما ماهیت یک لفظ کلی است و به یک واقعیت نیاز دارد تا در جهان موجودیت یابد و این نیاز، همان وجود است. او در ادامه بیان میکند که خدا همان وجودی است که او را نمیتوان در عالم و مکان مشاهده کرد بلکه در موجودیت اجزای دنیا دیده میشود.
یادبودهایی برای ملاصدرا، فیلسوف بزرگ ایران
سالروز بزرگداشت ملاصدرا
در تقویم رسمی ایران، روز یکم خرداد با نام “سالروز بزرگداشت ملاصدرا” نامیده شده است. هر ساله، همایشها و مراسماتی به یاد این عالم و فیلسوف گرانقدر در ایران برگزار میشود و مهمانانی از کشورهای مختلف اسلامی به آن دعوت میشوند. این مراسمها فرصتی است برای تجلیل از اندیشهها و آثار ملاصدرا و همچنین تبادل نظر دربارهی تأثیرات او بر فلسفه و عرفان اسلامی.
کتاب نادر ابراهیمی
نادر ابراهیمی، یکی از نویسندگان برجسته و مهم معاصر، کتابی دربارهی زندگی و افکار ملاصدرا نوشت و نام آن را “مردی در تبعید ابدی” گذاشت. این کتاب با لحنی بسیار شاعرانه و احساسی، از مظلومیتها و افکار صدرالمتالهین سخن میگوید و علاقهمندان به ادبیات ایران و زندگی ملاصدرا را از چشمهی خود سیراب میکند. ابراهیمی با استفاده از نثر زیبا و عاطفی خود، به خوانندگان این امکان را میدهد که به عمق شخصیت و اندیشههای ملاصدرا پی ببرند.
مجموعه تلویزیونی “روشنتر از خاموشی”
حسن فتحی، کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی، در سال 1378، مجموعهای تلویزیونی بر اساس زندگی و اقدامات ملاصدرا و شاه عباس صفوی ساخت. این مجموعه با عنوان “روشنتر از خاموشی” در سال 1382 پخش میشد و حسین یاری نقش ملاصدرا را در آن بازی میکرد. این مجموعه تلویزیونی به تصویر کشیدن زندگی و اندیشههای ملاصدرا کمک کرد و درک بهتری از تاریخ و فرهنگ ایران اسلامی را برای مخاطبان فراهم آورد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات جابر بن حیان، رودکی، احد عظیم زاده و فیثاغورس را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
سخن پایانی
ملاصدرا از فیلسوفان و متفکران بزرگی است که حتی شناخت کامل وجوه شخصیتی و تاثیرگذاری او بر فلسفه اسلامی ممکن نیست. او علاوه بر عرفان و فلسفه در سایر علوم رایج آن زمان مانند ریاضیات، پزشکی، نجوم و تفسیر سرآمد بود و با آن که ایرانی بود، بیشتر آثارش را به زبان عربی نوشت.
صدرالمتالهین با بنیانگذاری حکمت متعالیه به پاسخ سوالاتی پرداخت که سایر فیلسوفان تا چندین قرن در پی آن بودند. برای او نه در فلسفهی اسلامی و نه در میان فلاسفهی غربی نمیتوان همانندی پیدا کرد؛ چنان که پروفسور هانری کربن، اسلامشناس فرانسوی، معتقد بود اگر یاکوب بوهمه، فیلسوف آلمانی و توماس آکویناس قدیس را با هم جمع کنند شاید بتوان شخصیتی چون ملاصدرا خلق کرد. نظر شما درباره این فیلسوف ایرانی چیست؟
منبع: Wikipedia