ارسطو یکی از بزرگترین فیلسوفان یونان باستان است. او تحولی عظیم در شیوهی اندیشیدن عالمانه به وجود آورد؛ بهگونهای که او را بنیانگذار فلسفه علمی نامیدند. این فیلسوف یونانی واقعیتهای زندگی را مهم و حیاتی میدانست و تلاش میکرد آنها را ساده و قابلفهم کند تا همگان بتوانند به آن دست یابند.
ارسطو شیوهی جدیدی در تفکرات مربوط به زیستشناسی، ستاره شناسی و فیزیک ایجاد کرد؛ که همچنان طرفداران خاص خودش را دارد. هر چند امروزه، فلسفه و عقاید او به عنوان منبع و مرجع دانشمندان محسوب نمیشود؛ اما همچنان نفوذ بالایی در تفکر مدرن دارد. این مقاله از دانشگاه کسب و کار به زندگینامه و عقاید این متفکر یونانی اختصاص دارد.
مسیر زندگی ارسطو
ارسطو یا ارسطاطالیس در حدود دو هزار سال پیش زندگی میکرد. او 384 سال قبل از میلاد مسیح، در شهر کوچکی به نام استاگیرا که آن زمان در مقدونیه بود، متولد شد. این شهر هماکنون در یونان قرار دارد. مادر او فائستیس نام داشت و پدرش، نیکوماخوس، طبیب جوانی بود که به مداوای بیماران در روستاهای مختلف میپرداخت. نیکوماخوس بارها برای کسب درآمد به مقدونیه سفر کرد تا این که توجه پادشاه آمونتاس سوم را جلب کرد و به جایگاه طبیبی دربار رسید. پس از این اتفاق، او به همراه خانوادهاش به پلا، پایتخت مقدونیه، نقل مکان کرد.
زندگی مرفه ارسطو در دربار یونان باستان
در یونان باستان، پزشکان و صاحب منصبان درباری از زندگی خوبی برخوردار بودند. از شواهد چنین برداشت میشود که ارسطو نیز در خانواده مرفهی زندگی میکرد، به همین علت درسهایی مانند ریاضیات، فلسفه و سیاست را به شکل خصوصی آموخته بود. او با پدرش به دیدن نمایشهای تئاتر و مداوای بیماران میرفت و تجربیات متعددی از زیست شناسی، کالبدشکافی و روند درمان بیماریها کسب میکرد. این تجارب بعدها دیدگاههای مرتبط با علوم طبیعی او را تشکیل دادند.
در آن روزگار تمام پسرها راه پدران خود را ادامه میدادند. نیکوماخوس نیز قصد داشت فرزندش پزشکی را فرابگیرد و پس از او راهش را ادامه دهد. اما این اتفاق میسر نشد؛ چرا که ارسطو در سن ده سالگی پدرش را از دست داد. مدت زمان زیادی نگذشت که مادرش نیز درگذشت و سرپرستی او به دست یکی از خویشاوندان پدرش افتاد. او فرد تحصیلکرده و دانایی بود که شعر یونانی و اصول آن را به ارسطو آموزش داد و او را در هفده سالگی به آکادمی افلاطون در آتن فرستاد. این اتفاق، زیربنای تفکرات فلسفی او را تشکیل داد.
دوستی ارسطو با افلاطون فیلسوف نامدار آن زمان
افلاطون نامدارترین فیلسوف آن روزگار بود. ارسطاطالیس در سال 367 پیش از میلاد وارد آکادمی او شد و حدود بیست سال بهعنوان شاگرد و سپس آموزگار در آنجا فعالیت کرد. در این آکادمی، افراد به تفکر و جستوجو درباره معنای زندگی و اهداف آن میپرداختند و تلاش میکردند سوالات منطقی و فلسفی خود را حل کنند.
ارسطاطالیس دانشآموزی بود که از یادگیری خسته نمیشد و به تمام موضوعات فلسفی و مباحث علمی علاقهمند بود. او پس از مدتی رابطهی صمیمانهای با افلاطون پیدا کرد هرچند با گذشت زمان، اختلافاتی میان عقاید این دو نفر به وجود آمد.افلاطون به کمال میاندیشید و عقیده داشت که نمیتوان حقیقت را در زمین پیدا کرد. در حالیکه ارسطو مسحور جهان واقعی با تمام کاستیهای آن بود و ذهنی عملگرا و واقعبین داشت. تصویر بالا به خوبی تفاوتهای این دو دیدگاه را نمایش میدهد؛ یکی دستش به سوی آسمان و کمالهای فراواقعی است و دیگری رو به سوی زمین و واقعیتهای آن دارد.
سفر به آسوس و تاسیس آکادمی مستقل
ارسطو با تمام این تفاوتهای اندیشه، احترام زیادی برای استادش افلاطون قائل بود. او در سال 347 پیش از میلاد، آتن را ترک کرد تا در سایر کشورها سیر و سیاحت کند و حتی آکادمی مستقلی برای خود برپا کند. او به آسوس، واقع در ترکیه امروزی رفت و با پیشنهاد و همکاری سرمایهداری به نام هرمیاس، شعبهای از آکادمی در آسوس تاسیس کردند تا فلسفهی یونانی در آسیا نیز منتشر شود. این دوران برای ارسطو روزگار خوشی و راحتی بود، هرچند در همان سالها خبر درگذشت استادش افلاطون را شنید و به شدت غمگین و آزرده شد.
ازدواج با پوتیاس
ارسطو در سن 37 سالگی با خواهر هرمیاس که پوتیاس نام داشت، ازدواج کرد. از شواهد چنین برمیآید که آنها زندگی شاد و خوبی داشتند. پس از مدتی صاحب دختری شدند و نام او را نیز پوتیاس گذاشتند! ارسطو در کتاب سیاست، بخشی را به ازدواج اختصاص داد و در آن از سن مناسب ازدواج نوشت؛ بنابر عقیده او سن مناسب ازدواج برای مردان 37 سال و برای زنان 18 سال است.
علاقه ارسطو به زیست شناسی
او در دوران سکونت در آسوس به مطالعهی طبیعت و تشریح خصوصیات و اعضای بدن جانوران پرداخت. او فرضیههایی میداد، سپس با تحقیقات میدانی و ثبت جزئیات، آنها را رد یا اثبات میکرد. ارسطو چهار کتاب در حوزه زیستشناسی و علوم جانوران نوشت: در اعضای حیوان، در تاریخ حیوانات، در حرکت حیوانی و در باب پیدایش حیوانها. همچنین نظریههای جدیدی در موضوعات مختلف مطرح کرد که تا قرنها به عنوان منبع و سرچشمه تحقیقات دانشمندان قرار گرفت. این نظریات مربوط به تکامل جانوران، نحوه تولید مثل در حیوانات مختلف، انواع زیست گیاهی و حتی سیر رشد جنین انسان بود.
ارسطو استاد اسکندر مقدونی
در سال 343 پیش از میلاد، فیلیپ دوم که پادشاه مقدونیه و دوست دوران کودکی ارسطو بود، به دنبال مربی خصوصی برای پسرش میگشت. فیلیپ میدانست که ارسطو فیلسوف بزرگ آن روزگار است و طبیعتا هیچ معلمی بهتر از او برای فرزندش نخواهد بود.
او از ارسطو که آن زمان 43 سال داشت، دعوت کرد تا به دربار بیاید و به فرزندش، اسکندر مقدونی، درس بدهد. ارسطو سه سال تمام در پایتخت مقدونیه ماند و به اسکندر دروس مختلفی نظیر منطق، فلسفه، ستاره شناسی و زیستشناسی را آموزش داد. آموزشهای او تاثیر زیادی در زندگی اسکندر گذاشت و او را به پادشاهی دانا تبدیل کرد.
افتتاح مدرسه شخصی
ارسطو پس از مدتی به زادگاهش استاگیرا بازگشت. در همان روزها، همسرش از دنیا رفت و او با زن دیگری به نام هرپولیس آشنا شد که در استاگیرا زندگی میکرد. آنها صاحب پسری شدند که ارسطو به یاد پدرش نام او را نیکوماخوس گذاشت. سپس در 335 پیش از میلاد به آتن برگشت و تصمیم گرفت مدرسهی شخصی خودش را تاسیس کند.
این مدرسه در لوکیوم قرارگرفت و بسیاری از کتابها و خطابهها و آموزشهای او در آنجا نوشته شد. طولی نکشید که این مدرسه به محبوبیت زیادی رسید و افراد زیادی برای یادگیری از ارسطو در آن ثبتنام کردند. او در آنجا “تفکر دربارهی تفکر” را آموزش میداد و این که انسانها باید تفکرات خود را دستهبندی کنند و بدانند که باید به چه چیزهایی بيانديشند.
آموزش علوم ستاره شناسی
ارسطاطالیس علم ستارهشناسی را بخشی از علوم طبیعی و مطالعه اصول طبیعت میدانست. او در این دوران مباحثی در حوزه فیزیک مطرح کرد: مثلا درباره اجسام سرد و گرم نوشت و ایدههایی در باب تغییرات جوهر و صورت اجسام بیان کرد. ارسطو شرح داد که زمین دو نیرو و چهار عنصر دارد.
عناصر زمین شامل آب، خاک، هوا و آتش است که میتوانند با هم ترکیب شوند و عناصر جدیدی بسازند. جالب است بدانید ارسطو در آن زمان فرضیاتی در مورد کروی بودن زمین و نیروی جاذبه مطرح کرد. هر چند نمیتوانست آنها را ثابت کند یا درست و غلطشان را متوجه شود.
پایان بر زندگی ارسطو
ارسطاطالیس مدتی در آتن زندگی کرد و به تدریس و نگارش پرداخت تا آن که اسکندر کبیر در سال 323 پیش از میلاد درگذشت و مردم آتن در برابر حکومت مقدونی شورش کردند. از آن جا که ارسطو یک مقدونی بود، ترسید جانش در خطر قرار بگیرد و اعدام شود. به جزیره ائوبویا گریخت و در کلبهای که به خانوادهاش تعلق داشت، اقامت کرد. او مدتی بعد از اقامت در آن جزیره، دچار بیماری معده شد و سرانجام در سال 322 پیش از میلاد و در سن 62 سالگی درگذشت.
متاسفانه محل دفن او مشخص نیست و هیچ منبع مطمئنی از مقبره او سخن نگفته است. با این حال چند سال پیش عدهای از باستانشناسان و محققان یونانی، مقبرهای ناشناخته در روستای استاگیرا کشف کردند که حدود یک سال پس از مرگ ارسطو ساخته شده بود. بنابراین این احتمال میرود که محل دفن این فیلسوف یونانی در زادگاهش، استاگیرا باشد.
خصوصیات ظاهری و اخلاقی ارسطو
اگر چه پیکرهها و مجسمههای متعددی از چهره ارسطاطالیس وجود دارد، تمام آنها پس از مرگ او و براساس تصورات و خیالات هنرمندان ساخته شدند. تنها توصیف نزدیکی که از او وجود دارد، مربوط به 500 سال بعد از مرگش است که چنین گفتهاند :
” او نوک زبانی سخن میگفت، ساقهای باریک داشت و چشمانش کوچک بود. نحوه لباس پوشیدنش خاص بود و انگشترها و کوتاهی موهایش جلبتوجه میکرد. او بهترین لباسها و صندلها را استفاده میکرد.”
از لحاظ اخلاقی نیز در داستانهای متعددی او را شوهر، پدر و دوستی خونگرم توصیف کردند. از وصیتنامه او چنین حاصل میشود که فرد خانواده دوست و سخاوتمندی بود؛ زیرا هنگام مرگش پول و دارایی بسیاری برای خانواده و خدمتکارانش باقی گذاشت.
آثار و نوشتههای برتر ارسطو
ارسطو در طول زندگی خود 170 اثر نوشت که تنها حدود سی جلد از آنها باقیمانده است. برخی از آثار منسوب به او با جمعآوری سخنان و خطابههایش توسط شاگردانش منتشر شده و برخی دیگر نوشتههای روزمره و عقایدی هستند که او بدون قصد قبلی برای انتشار و به صورت شخصی مینوشت. موضوعات آثار او متنوع بود و اکثر علوم رایج در یونان آن زمان را شامل میشد مانند؛ منطق، الهیات، اخلاقیات، سیاست، علوم طبیعی و متافیزیک. در ادامه به معرفی برخی از آثار مهم ارسطو و مضامین آنها میپردازیم.
کتاب متافیزیک یا مابعدالطبیعه
این کتاب از مجموعه درسگفتارها و سخنان ارسطو در دورههای گوناگون تشکیل شده است. عنوان آن به خوبی نشان میدهد که ارسطو برخلاف افلاطون، علوم مابعدالطبیعه را بر اساس طبیعیات پایهریزی میکرد. او در مبحث متافیزیکِ این کتاب به تبیین فلسفه مشّا پرداخت؛ به همین علت به یکی از منابع مهم برای فلاسفهی اسلامی و نوافلاطونیان تبدیل شد.
در سال 1366، شرفالدین خراسانی این کتاب را از زبان یونانی به فارسی ترجمه کرد. پس از او محمدحسن لطفی در سال 1377 این کتاب را بار دیگر با عنوان متافیزیک (مابعدالطبیعه) ترجمه و چاپ کرد.
رساله فن شعر یا بوطیقای ارسطو
این رساله که از مهمترین آثار ارسطو است، اولین رسالهی فلسفی است که بر سخنشناسی و نظریههای ادبی تمرکز دارد. این کتاب از بیست و شش بخش کوتاه تشکیلشده که چهار بخش آن به تعریف شعر و انواع آن میپردازد و سایر بخشهای آن به کمدی، تراژدی و حماسه اختصاص دارد.
ارسطو به بررسی تک به تک این مضامین به همراه اجزا، نشانههای شناخت، تفاوتها و انواع متنوع آنها میپردازد و حتی در بخش حماسه، از شعر حماسی هومر سخن میگوید. مطالعه این اثر اطلاعات خوب و مهمی درباره انواع شعری و مشخصات آنها به علاقهمندان میدهد. این کتاب دو بار از زبان یونانی به فارسی ترجمه شد. در سال 1335 عبدالحسین زرین کوب، بوطیقا را از زبان فرانسه به فارسی برگرداند که در واقع یکی از ترجمههای خوب آن محسوب میشود.
ارغنون
در زمان امپراتوری روم شرقی، شاگردان ارسطو، شش رسالهی او که درباره منطق و اصول آن بود را در یک کتاب جمعآوری کردند و نام آن را ارغنون یا Organon گذاشتند. این شش رساله شامل؛ مقولات، تعبیرات یا قضایا، قیاس، برهان، جدل و مغالطه میباشند.
ارسطو در این کتابها از اصول کلی منطق و اجزای آن سخن میگوید و به انتقاد از برخی اصول کلینگر فلسفه و منطق میپردازد. او عقیده داشت برای شناسایی و فهم هر مسئله، باید کل جزئیات آن را بررسی کرد نه فقط بخش خاصی از آن. میر شمسالدین ادیب سلطانی در سال 1378 این کتاب را با عنوان “منطق ارسطو – ارگانون” به فارسی برگرداند.
اخلاق نیکوماخوسی
شناختهشدهترین اثر ارسطو در حوزه اخلاقیات، کتاب اخلاق نیکوماخوسی است که بیش از همه عقاید او را در این زمینه نمایش میدهد. این کتاب ده بخش دارد و محتوای آن با يادداشتبرداری شاگردانش از سخنان او در مدرسه و ورزشگاه آتن نوشته شدهاست.
مفهوم اصلی این کتاب سعادت و کامیابی انسان است. ارسطو عقیده داشت که فرد باید به دنبال چیزی برود که فینفسه مطلوب و خیر باشد. او پیش از این کتاب، اخلاقیات ادوموسی را نوشت که بنابر نظر عدهای نسخهی پایه و حتی کاملتری برای اخلاقیات نیکوماخوسی میباشد. هردوی این کتابها به فارسی ترجمه شدند هر چند کتاب ادوموسی از نسخه خلاصهشدهای ترجمه شد و چندان که لازم است مورد توجه و اقبال قرار نگرفت.
سیاست ارسطو
این کتاب، از شش بخش تشکیل شده و بخش آخر آن دو قسمت به نامهای کتاب هفتم و هشتم دارد. موضوعات هر قسمت به ترتیب شامل؛ خانواده، نظرات افلاطون، نقد حکومتها، قانون اساسی، دموکراسی جمهوری، تشکیل دموکراسی و حکومتهای مطلوب است. کتاب پیوستگی مطلب ندارد و گویی نویسنده آن را از گفتارها و موضوعات گوناگون در بازههای متعدد جمعآوری کردهاست.
حمید عنایت که در سال 1337 این کتاب را به فارسی ترجمه کرد، اهمیت آن را در دو چیز میداند: اول اینکه ماهیت فلسفهی دوران نویسنده را مشخص میکند و دیگر این که افکار کتاب، بعدها سرچشمه اندیشههایی قرار گرفت که تا پایان قرون وسطی در فلسفه غربی وجود داشت.
درباره اعضای جانوران
ارسطو این کتاب را 350 سال پیش از میلاد مسیح به نگارش درآورد. او در این کتاب به کالبدشناسی جانوران و خصوصیات فیزیولوژی آنها پرداخت و تلاش کرد اطلاعات دقیق و علمی از اعضای مختلف بدن جانوران، مایع و بافتهای درون آنها ارائه کند. این کتاب به زبان عربی ترجمه شد و در “کتاب الحیوان” که منبعی جامع از اطلاعات علمی و پژوهشهای محققان مختلف است، قرار گرفت.
سخن پایانی
ارسطو اگر چه در حدود 2500 سال پیش زندگی میکرد، همچنان نام و اندیشهاش در افکار جاودان مانده است. تاثیرات ارسطاطالیس تنها محدود به آثارش نبود، بلکه عقایدی که داشت، بر صدها شاگردش تاثیر گذاشت و شیوه تفکر و حل مسئله را برایشان تغییر داد. تا اوایل قرن هفدهم میلادی، فرهنگ غرب همچنان ارسطویی بود و حتی پس از آن که اکتشافات علمی متعددی صورت گرفت، بسیاری از اندیشههای او بنیان تفکرات غربی بود.
او تحولی بزرگ در شیوه اندیشیدن ایجاد کرد و فهم واقعیتهای زندگی را برای عامه مردم آسان کرد. فلسفه یونان و حتی فلسفهای که امروزه با عنوان فلسفهی اسلامی شناخته میشود، تا حد زیادی به حضور او مدیون است.
نظر شما درباره زندگی و آثار این فیلسوف یونانی چیست؟ آیا میدانید به چه علت او را معلم اول مینامند؟