
سال 1330، سعیده قدس در شمیرانات تهران به دنیا آمد. او به عنوان فرزند اول خانوادهای پرجمعیت، از همان دوران کودکی تحت تأثیر محیطی غنی از شعر و فرهنگ قرار گرفت. پدرش، که مدیر یک مدرسه بود، همواره سعی میکرد او را با ادب و فرهنگ ایرانی آشنا کند. این تربیت نه تنها عشق به ادبیات را در دل او نهادینه کرد، بلکه زمینهساز شکلگیری شخصیتی مستقل و کارآفرین در آینده شد.
سعیده قدس با تکیه بر تجربیات شخصی و چالشهایی که در زندگی با آنها روبرو شد، مؤسسه خیریه محکم را تأسیس کرد. این مؤسسه با هدف کمک به کودکان مبتلا به سرطان و خانوادههایشان، به یکی از نهادهای معتبر خیریه در ایران تبدیل شد. تلاشهای او در این زمینه نه تنها به بهبود وضعیت این کودکان کمک کرد، بلکه الهامبخش بسیاری از جوانان و کارآفرینان دیگر نیز بوده است.
در این مقاله از مجموعه مقالات دانشگاه کسب و کار، قصد داریم مروری بر زندگینامه سعیده قدس، کارآفرین بزرگ ایرانی، داشته باشیم و در کنار یکدیگر، بخش کوچکی از خدمات این بانوی بزرگ به میهنمان ایران را بررسی کنیم. هدف ما از نوشتن این مقاله، معرفی یک الگوی موفق و الهامبخش برای جوانان و کارآفرینان است تا نشان دهیم که با عزم و اراده، میتوان به تغییرات مثبت در جامعه دست یافت. تا انتهای این مقاله ما را همراهی کنید و با داستان الهامبخش او بیشتر آشنا شوید.
مروری بر سالهای ابتدایی زندگی سعیده قدس
کودکی آرام و آرزوهای بزرگ
اکثر کسانی که سعیده قدس را از نزدیک میشناسند، بر این باورند که او در کودکی بسیار آرام و متفکر بود. هنگامی که از سعیده خردسال درباره آرزوهایش میپرسیدند، او با صدایی ملایم میگفت که دوست دارد به جایگاهی برسد که بتواند دست افراد نیازمند را بگیرد و به آنها یاری برساند. این دغدغه برای حل مشکلات دیگران همواره در تمام سنین، حتی در کودکی، در وجود او ریشه دوانده بود.
یکی از علائق و استعدادهای او در دوران کودکی، نویسندگی بود. سعیده میگوید که اغلب وقتهای خالی خود را صرف نوشتن میکرد. این علاقه به نویسندگی، از جمله ویژگیهایی است که او همچنان آن را با خود به همراه دارد و به عنوان ابزاری برای بیان احساسات و افکارش استفاده میکند.

ارثیه خانوادگی: کمک به نیازمندان
سعیده قدس در حال حاضر مشغول به فعالیتهایی است که میتوان آنها را ارثیهای از سمت خانوادهاش دانست. امور خیریه و کمکرسانی به مردم نیازمند، از جمله فعالیتهایی بود که خانواده قدس همواره در آن مشارکت میکردند. پدر سعیده بر این باور بود که کمک به نیازمندان ارزش بزرگی است که هر خانواده موفقی باید به آن پایبند باشد. او پس از اینکه به مدیریت در مدرسه مشغول شد، تصمیم گرفت مجتمع آموزشیای بسازد که بتواند در آن بر اساس ارزشهای خود تدریس کند.
از دست دادن پدر از چالشهای زندگی سعیده قدس
پدر سعیده برای ساخت این مجتمع آموزشی، زمینی را از اوقاف گرفت، اما رؤیای او قیمت سنگینی داشت و جانش را گرفت. فشار و استرس ناشی از ساخت و طراحی این رؤیا، به سکته مغزی او در سن 48 سالگی منجر شد. زمانی که پدر سعیده به رحمت خدا رفت، او تنها 19 سال داشت و این واقعه تأثیر عمیقی بر زندگیاش گذاشت.
فرزند اول خانواده بودن، سبب شد که سعیده قدس بعد از از دست دادن پدر، احساس مسئولیت سنگینی را بر دوش خود حس کند. تا قبل از فوت پدر، روزهای زندگی سعیده پر از شادی و رنگ و بدون دغدغه بود. اما با مرگ پدر و داغدار شدن چهره مادر، روزهای زندگیاش رنگ دیگری به خود گرفت.
در آن سالهای غم، سعیده قدس تصمیم مهمی را با خود گرفت: او تصمیم گرفت که در تمام سالهای پیش رو، قوی و محکم بر روی پاهای خود بایستد.
پس از فوت پدر، مادر سعیده اجازه هیچ دخالتی را از طرف بستگان نزدیک، همچون عمو و دایی، در نحوه تربیت فرزندانش نداد. او نمیخواست که بستگانش فرزندانش را امر و نهی کنند یا درباره نحوه تحصیل و زندگی آنها نظر بدهند.
تحصیلات عالی: جغرافیا و جامعهشناسی
جغرافیا رشتهای بود که سعیده قدس برای تحصیل انتخاب کرد. او توانست مدرک لیسانس خود را در این رشته با گرایش سیاسی از دانشگاه تهران با موفقیت بگیرد. پس از فارغالتحصیلی، وارد اداره دخانیات شد و به عنوان کارشناس برنامه و بودجه فعالیت خود را آغاز کرد.
سعیده قدس در زمان اشتغال تصمیم میگیرد که ادامه تحصیل دهد و رشته جامعهشناسی شهری را برای مقطع کارشناسی ارشد خود انتخاب میکند. پس از فارغالتحصیلی در این رشته، وارد وزارت صنایع و معادن شد و به عنوان کارشناس روابط بینالملل در آنجا مشغول به کار شد. این مسیر شغلی، زمینهساز شکلگیری آیندهای روشن و پر از چالشهای جدید برای او بود.
ازدواج و مهاجرت به آلمان
آشنایی با نادر شریفی
مدیر عامل خیریه محک، سعیده قدس، تنها 23 سال داشت که با نادر شریفی آشنا شد. نادر در آن سالها کارمند وزارت خارجه بود و این آشنایی به ازدواجی موفق انجامید.
سعیده درباره ملاکهایش در ازدواج میگوید:
“همیشه دوست داشتم با کسی آشنا شوم و ازدواج کنم که شناخت خوبی از دنیا داشته باشد. هرگز نمیخواستم همسرم فقط درباره موضوعات سر کارش یا رؤیای خرید ماشین و خانه صحبت کند. آنچه که برای من اهمیت داشت، درک، اطلاعات و علم او بود. دوست داشتم همسرم بداند در انقلاب روسیه یا فرانسه چه اتفاقاتی افتاده است. در دلم همیشه همسر متفاوتی را میخواستم.”
زندگی در آلمان و تحصیلات جدید
پس از ازدواج، شغل نادر به عنوان کارمند وزارت خارجه، آنها را به زندگی در کشورهای آلمان و پاکستان کشاند. نادر درباره این انتخاب میگوید:
“همیشه دوست داشتم آداب و رسوم و فرهنگ کشورهای دیگر را بشناسم. آشنایی با فرهنگهای مختلف میتواند دید انسان را نسبت به زندگی و محیط اطرافش گسترش دهد.”
هنگامی که سعیده در آلمان زندگی میکرد، تصمیم گرفت به تحصیل ادامه دهد. او رشته زبان و ادبیات آلمانی را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد و از دانشگاه برلین با موفقیت فارغالتحصیل شد.
تولد فرزندان و بازگشت به ایران
پس از چند سال زندگی مشترک در آلمان، اولین فرزند آنها در سال 1357 به دنیا آمد. سعیده و همسرش نام او را مهربد گذاشتند. با تولد مهربد، سعیده تصمیم گرفت که مرخصی بدون حقوق بگیرد و تمام وقت خود را صرف تربیت و بزرگ کردن پسرش کند. او به خوبی از عهده این کار برآمد و همیشه بر این باور بود که برای مادر بودن، داشتن یک فرزند کافی است.
زمانی که 35 سال داشت، همراه نادر و مهربد به ایران برگشتند و به لطف خداوند، فرزند دوم خود را به دنیا آوردند. سعیده نام دختر خود را کیانا گذاشت و همیشه از این تصمیم به خوشحالی یاد میکند.
عشق و علاقه سعیده به فرزندانش و احساس مسئولیتش درباره آنها باعث شد که تصمیم بگیرد برای همیشه شغلش را رها کند و در خانه به تربیت دو فرزندش مشغول شود. او درباره این انتخابش میگوید:
“تمام مادران دنیا دوست دارند که برای فرزندان خود مادری نمونه باشند و وظایف خود را نسبت به آنها به نحو احسن انجام دهند.”

داستان تلخ بیماری فرزند سعیده قدس
ابتلای کیانا به بیماری سرطان
جشن تولد دو سالگی کیانا نزدیک بود و درست زمانی که سعیده به دنبال تدارکات جشن برای او بود، متوجه علائم بیماری در او شد. این اتفاق برای خانواده بسیار تلخ بود. بیماریای مشکوک در بدن کیانا وجود داشت و تمام بدن او را درگیر کرده بود. سعیده تمام سعیاش را کرد که قبل از شروع جشن تولد کیانا از این موضوع مطلع شود و به همین دلیل تصمیم گرفت تا قبل از ساعت شروع جشن به آزمایشگاه برود و نتیجه آزمایش کیانا را بگیرد.
پس از دریافت جواب آزمایش، او آن را سریعاً نزد پزشک کیانا برد تا نتیجه را بررسی کند. هنگامی که پزشک آزمایش را دید، غم بزرگی بر چهرهاش نشست و سعیده در آن لحظه متوجه واقعیت شد. پزشک دستور داد که هر چه سریعتر کیانا را بستری کنند و درمان را آغاز کنند.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات فرانسوا ولتر، کارلوس اسلیم، مایکل کین و آرش فردوسی را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
عمل جراحی کیانا: لحظات پراضطراب
عمل جراحی کیانا ساعت پنج صبح فرا رسید. سعیده نگران پشت در اتاق عمل نشسته بود و بدون اینکه کاری از او ساخته باشد، از پنجره کوچکی که بر روی در اتاق عمل قرار داشت، داخل را نگاه میکرد.
در آن زمان، سرش پر از نگرانیهای مختلف و اضطراب بود. هیچ کس درباره اوضاع کیانا با او صحبت نمیکرد و توضیح دقیقی ارائه نمیداد. با نگاه کردن به چهره پزشکان، متوجه شد که آنچه برای دخترش رخ داده، موضوع عادی و بیاهمیتی نیست. سرانجام پزشک کیانا تصمیم گرفت واقعیت را با او در میان بگذارد و گفت که کیانا درون کلیهاش تومور سرطانی دارد و باید هر چه سریعتر برای عمل جراحی اقدام کنند.
سالهای سخت درمان کیانا
سعیده سالهایی را که خانواده درگیر درمانهای بیماری کیانا بودند، به یاد میآورد و میگوید:
“شرایط برای همه ما بسیار سخت بود. در آن سالها، پیدا کردن لحظهای که آرامش و آسودگی خاطر داشته باشم، بسیار دشوار بود. فرزندم در جلو چشمانم درد میکشید و من نمیتوانستم کاری کنم.”
این موضوع که نمیتوانست کمکی کند، به شدت او را آزار میداد. وضعیت کیانا در آن سالها بسیار بد بود و درمان این بیماری طولانی و دشوار بود. شیمیدرمانیهای متعدد باعث میشد که کیانا دردهای شدیدی را تجربه کند. سعیده میگوید:
“تمام روزها را نگران حال کیانا بودم. روزهایی که احساس میکردم حال کیانا بهتر است، درد کشیدن هماتاقیهای کیانا و یا کودکان دیگری که درگیر این بیماری هولناک بودند، آرامش من را میگرفت.”

دغدغههای مالی خانوادههای بیماران سرطانی
فکر کردن به تمام کودکان بیمار به شدت او را غمگین میکرد. در آن سالها متوجه شد که بزرگترین دغدغه خانوادههایی که درگیر این مشکل هستند، هزینههای بسیار بالای درمان است. این موضوع برای او غیرقابلباور بود و قلبش را پر از درد میکرد. به قدری از این موضوع تحت تأثیر قرار گرفت که تصمیم گرفت به دنبال راهچارهای برای حل این مشکل خانوادهها باشد.
مؤسسه خیریه محک و داستان تأسیس آن
آشنایی با مؤسسه آلمانی و الهامگیری
زمانی که سعیده قدس تمام روزها را با مشغلههای روند درمان دخترش، کیانا، درگیر بود، با مؤسسهای آشنا شد که در کشور آلمان قرار داشت. این آشنایی تأثیر عمیقی بر مسیر درمان کیانا داشت. کاری که این مؤسسه انجام میداد، حمایت از خانوادههایی بود که درگیر درمان بیماری کودکانشان بودند و تمام تلاش خود را برای ارائه حمایت مالی و عاطفی به این خانوادهها به کار میگرفت.
آشنایی با این مؤسسه باعث شد که سعیده در تمام روزهایی که در بیمارستان در کنار کیانا روند درمان این بیماری را طی میکرد، رؤیای راهاندازی مؤسسهای مشابه در ایران را در سرش بپروراند. او به خوبی جای خالی چنین مؤسسهای را در کشور احساس میکرد.
چالشهای مالی و ایده تأسیس مؤسسه
هزینههایی که درمان بیماری سرطان بر روی دوش خانوادههای درگیر میگذارد، بسیار سرسامآور است. سعیده قدس در این فکر بود که با کمک گرفتن از خیرین بزرگ ایران و همچنین مردم عادی، مؤسسهای را راهاندازی کند که بتواند از نظر مالی از خانوادههای درگیر حمایت کند و فشار مالی را از روی دوش آنها بردارد. این رؤیا سرانجام خوبی داشت؛ کیانا بهبودی خود را به دست آورد و سعیده نیز توانست با کمک گرفتن از تعدادی از دوستانش و آشنایان خیر، رؤیای ساخت مؤسسه محک را عملی کند. کیانا در حال حاضر بزرگ شده و موفق شده است که از دانشگاه استنفورد مدرک MBA خود را بگیرد.
تأسیس مؤسسه محک
در سال 1370، سعیده قدس توانست به رؤیای خود جامه عمل بپوشاند. مؤسسه محک به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی (NGO) با هدف حمایت از کودکان درگیر بیماری سرطان در کشور تأسیس و مشغول به فعالیت شد. سعیده این مؤسسه را از زیرزمین کوچکی در خانهاش تأسیس و راهاندازی کرد.
توسعه و موفقیتهای مؤسسه
با گذشت سالها و تلاشهای خستگیناپذیر سعیده قدس، مؤسسه محک از یک زیرزمین کوچک به یک بیمارستان مجهز با امکانات کامل کلینیکی و پاراکلینیکی تبدیل شد.
در حال حاضر مساحت بیمارستان محک چیزی در حدود 18 هزار متر مربع است که آن را به یکی از تخصصیترین بیمارستانها در خاورمیانه تبدیل کرده است.
هماکنون 33 هزار کودک درگیر بیماری سرطان تحت پوشش مؤسسه محک هستند. با وجود چالشها و سختیهای متعدد در این مسیر، سعیده قدس موفق شد در سال 1386 مقام مشورتی از شورای اقتصاد و همچنین مقام اجتماعی از سازمان ملل متحد را از آن خود کند. سازمانهای مختلف معتبر در سطح بینالمللی پیشنهاد همکاری به مؤسسه محک میدادند و سعیده با تعدادی از آنها همکاری کرد. خانم قدس دوست داشت که مؤسسه محک در سطح جهانی نیز حرفهایی برای گفتن داشته باشد.

فعالیتهای دیگر سعیده قدس در کنار خیریه محک
توسعه سازمانهای غیر دولتی
سعیده قدس در کنار تلاشهای خود برای مؤسسه محک، در توسعه چندین سازمان غیر دولتی و مؤسسات خیریه نیز همکاری میکرد. از جمله این مؤسسات میتوان به انجمن بینالمللی کودکان مبتلا به سرطان، جبهه سبز ایران، انجمن سرطان سینه ایران و انجمن حمایت از محیط زیست اشاره کرد. در حال حاضر، خانم قدس با سفرهای متعدد به کشورهای مختلف، جلسات متعددی را با بزرگان آن کشورها ترتیب میدهد و از طریق این جلسات، کمکهای همهجانبه و مختلفی را برای تقویت و رشد هر چه بیشتر مؤسسه محک جمعآوری میکند.
کتاب کیمیا خاتون و موفقیتهای ادبی
سعیده قدس توانست مؤسسهای را رشد و توسعه دهد که به واسطه آن هزاران کودک درگیر سرطان تحت حمایت مالی و عاطفی قرار بگیرند. در سال 2006، او موفق شد کتاب مشهوری به نام کیمیا خاتون را منتشر کند. این کتاب به سرعت شهرت زیادی پیدا کرد و بیش از 25 بار در کشور تجدید چاپ شد.
دلایل شهرت کتاب پرطرفدار سعیده قدس
کتاب کیمیا خاتون در کشور ایران به دلایل زیر معروف است:
- نویسنده مشهور: سعیده قدس، نیکوکار و کارآفرین اجتماعی است که مؤسسه خیریه محک را تأسیس کرده و برای فعالیتهای خیرخواهانهاش جوایز متعددی دریافت کرده است.
- تفسیر نوین از عشق و عرفان: کتاب با استفاده از منابع تاریخی و ادبی، جنبههای ناشناخته و جذابی از زندگی شمس و مولانا را به خواننده معرفی میکند و به نوعی یک تفسیر نوین از عشق و عرفان در اندیشهی مولوی است.
- زبان ساده و روان: این کتاب با زبانی ساده و روان نوشته شده و در همهی سنین و طبقات اجتماعی مخاطبان زیادی دارد. از زمان نشر (۱۳۸۳) تا سال ۱۴۰۱، این کتاب پنجاه و یک بار تجدید چاپ شده است.

افتخارات جهانی
در سال 2008، نشریه وال استریت، مدیرعامل مؤسسه خیریه محک، یعنی سعیده قدس را به عنوان یکی از برترین زنان جهان معرفی کرد. نام او در لیست پنجاه زن برتر دنیا در رتبه 45 درخشید. این عنوان به عنوان یکی از بزرگترین افتخارات ایران شناخته میشود که یک بانوی فداکار آن را به دست آورده است.
نقش سعیده قدس در جامعه
از سعیده قدس به عنوان ستارهای یاد میشود که با درخشش خود توانست آرامش را به کودکان درگیر بیماری سرطان و خانوادههایشان هدیه دهد. او به خوبی نشان داد که زنان ایرانی تا چه حد میتوانند معجزهآفرین باشند. به امید روزی که در هیچ جای دنیا هیچ کودکی رنگ بیماری و رنج را به خود نبیند.
در قسمت بعدی، مصاحبهای را که با سعیده قدس انجام شده است، در کنار هم خواهیم خواند. پس همچنان همراه تیم دانشگاه کسب و کار بمانید.
نگاهی به مصاحبه با سعیده قدس
خانم قدس امکانش هست که بیشتر در مورد خودتان و همچنین مؤسسه محک برای خوانندگان ما توضیح دهید؟
من سعیده قدس، متولد 1330 در تهران هستم. نویسندگی علاقهام بوده و مدیرعامل مؤسسه محک هستم. رضایت من از دیدن کودکان بیمار است که بدون نگرانی بازی میکنند.
خانم قدس از ویژگی های مهم شخصیتی خود برایمان بگویید.
نگاه مثبت به زندگی دارم و بیماری دخترم را لطفی از کائنات میدانم.

سعیده قدس درباره زندگی میگوید:
هر روز از خود بپرسید “معجزه من در امروز چه خواهد بود؟”
آیا با وجود همه این کارهایی که در زندگیتان انجام دادهاید، خودتان را فردی خوشبخت معرفی میکنید؟
بله، احساس خوشبختی میکنم و میخواهم ردپایی از خود به جا بگذارم.
آیا به عنوان مؤسس خیریه محک، این خیریه را یک موفقیت برای مردم ایران میدانید؟
بله، این مؤسسه موفقیتی بزرگ است که بدون امتیاز خاصی تأسیس شده است.
از دیدگاه شما آیا خدمت اجتماعی باعث به وجود آمدن احساس خوشبختی میشود؟
قطعاً، افراد مشهور برای تکمیل خوشبختی خود به خیریهها میپیوندند.

به نظر شما چرا میگویند که انسانها باید داشتههای خود را تقسیم کنند؟ آیا شما هم نظر موافقی دارید؟
بله، بخشش باعث آسودگی خاطر میشود و افرادی که این کار را میکنند، انسانهای خاصی هستند.
آیا تابهحال به این موضوع فکر کردهاید که اگر چه شخصی در زندگیتان نبود، مؤسسه محک هرگز به وجود نمیآمد؟
بله، کیانا دخترم نقش کلیدی در ایده تأسیس مؤسسه داشت. حمایتهای بانو شهلا طاهری نیز کمک زیادی کرد.
کلام آخر
خیلی خوشحالیم که تا انتهای این مقاله تیم دانشگاه کسب و کار را همراهی کردید. در این مقاله به بررسی زندگی سعیده قدس، بنیانگذار مؤسسه خیریه محک پرداختیم. سعیده قدس یکی از هزاران بانوی خیر در میهنمان ایران است که سالهای زندگی خود را صرف کار خیر و فداکاری در حوزه کودکان مبتلا به بیماری سرطان کرده و همچنان در حوزه سلامت کودکان فعالیت میکند.
بنیانگذاری مؤسسه خیریه محک به منظور حمایت مالی و عاطفی از خانوادههایی که کودکان سرطانی دارند، یکی از مهمترین خدمات این بانوی بزرگ به کشورمان ایران است. مؤسسه خیریه محک یک نهاد غیر دولتی است که به دست مردم بنا نهاده شده و در حال حاضر نام آن به گوش اکثر افراد آشنا میآید. همین موضوع نشاندهنده اهمیت و بزرگی این مؤسسه خیریه است.
آیا شما با مؤسسه محک آشنا بودید؟ کدام بخش از زندگی سعیده قدس برای شما الهامبخش بود؟
منبع: Wikipedia
باعرض سلام و تشکر
فکر میکنم در باره مبلغ اولین حقوق دریافتی ایشان اشتباهی رخ داده است
ظاهرا مبلغ سی هزار تومان در آن زمان بسیار بالا بده است
مؤفق باشید
بنام خالق هستی
مقاله بسیار عالی و تاثیر گذار بود
از خواندن آن نکات بسیار آموختم و خرسند شدم .
بنده خیلی لذت بردم و از طرفی احساس شرمندگی ، کاش در قوه قضائیه هم انقلابی رخ دهد و گرفتاران مقوله رسیدگی را نجات دهد که کمتر از درد سرطان نیست .