داستان نویسی ، هنری است که به کلمات جان میبخشد و از میان سکوت صفحههای سفید، جهانی تازه میسازد. این هنر، نه فقط بازگو کردن رویدادها، بلکه آفرینش زندگی، شخصیت و احساس است. هر نویسنده با انتخاب واژهها، دنیایی منحصر بهفرد خلق میکند که خواننده را با خود به سفری درونی و بیرونی میبرد. در این مسیر، خیال و واقعیت در هم میآمیزند و قصههایی پدید میآیند که گاه از حقیقت نیز باورپذیرترند.
داستان نویسی، پلی است میان ذهن نویسنده و قلب مخاطب؛ مسیری که از جرقهای درون آغاز میشود، از واژههای خام عبور میکند و در نهایت به تصویری روشن در ذهن خواننده بدل میگردد. گاه جملهای کوتاه میتواند دنیایی را زیر و رو کند، و گاه شخصیتی ساختگی، الهامبخش تصمیمی واقعی در زندگی یک انسان میشود.
اما این راه آسان نیست. نویسنده باید صبور باشد، چون خلق داستان نیازمند زمان، تلاش، و گاه رنج است. باید جرئت کند تا درون خود را کاوش کرده و احساساتی را آشکار سازد که شاید هرگز بر زبان نیاورده. زیرا داستان خوب، تنها حاصل تخیل نیست؛ بلکه آمیزهای از تجربه، شهود، و شجاعت است.
اگر علاقمند به داستان نویسی هستید، به شما توصیه میکنم تا پایان این مقاله همراه من در دانشگاه کسب و کار باشید. زیرا قرار است بطور کامل درمورد داستان نویسی صحبت کنیم.
بررسی مفهوم داستان
داستان، واژهای آشنا و ملموس برای همگان است. مفهومی که هر یک از ما، دستکم یکبار در زندگی خود با آن روبهرو شدهایم. چه در قالب شنیدن قصهای کودکانه، چه در خواندن رمانی پرکشش یا تماشای فیلمی تأثیرگذار.
اما اگر بخواهیم تعریف دقیقتری از این واژه ارائه دهیم، باید بگوییم که داستان، بازتابی از جهان خیال و اندیشهٔ نویسنده است. داستان یعنی روایت یک حادثه یا زنجیرهای از رویدادها، همراه با خلق شخصیتها، فضاها و روابطی که در بستر زمان و مکان شکل میگیرند.
در فرآیند داستان نویسی، گاه نویسنده بهطور کامل بر پایهی تخیل خود پیش میرود؛ شخصیتهایی میسازد که هرگز در واقعیت وجود نداشتهاند، وقایعی را رقم میزند که تنها در جهان ذهنی او معنا دارند و جهانی خیالی را خلق میکند که خواننده را به سفری دور از واقعیت میبرد.
در مقابل، گاهی نویسنده از رویدادهای واقعی الهام میگیرد. اتفاقاتی که یا خود تجربه کرده، یا در اطرافش دیده و شنیده است. در این نوع نوشتار، نویسنده با بهرهگیری از زبان ادبی و تخیل خلاق، روایتهایی واقعی را بازآفرینی میکند و با افزودن جزئیات و پرداخت داستانی، آن را به اثری خواندنی و تأثیرگذار بدل میسازد.
در هر دو حالت، چه داستانی تماماً خیالی باشد، چه ریشه در واقعیت داشته باشد، جوهرهی اصلی آن در توانایی نویسنده برای جان بخشیدن به روایت و ایجاد ارتباطی زنده میان مخاطب و جهان داستان نهفته است.
آشنایی با انواع سبک داستان نویسی
داستانها شکلها و قالبهای متنوعی دارند که هرکدام بر اساس حجم، ساختار و عمق روایت، دستهبندی میشوند. در ادامه، نگاهی اجمالی به مهمترین انواع آنها خواهیم داشت:
- داستان کوتاه: این نوع داستان در حجم محدود و طی چند صفحه روایت میشود. نویسنده در آن تلاش میکند تا تنها یک رویداد یا لحظه خاص را بهصورتی فشرده، اما تأثیرگذار، به تصویر بکشد.
- رمان (داستان بلند): رمان معمولاً دارای چندین شخصیت، رویداد و خط داستانی است. ساختار آن گستردهتر از داستان کوتاه بوده و در بسیاری موارد در قالب چند جلد نیز منتشر میشود. رمان فرصت بیشتری برای پرداخت شخصیتها، توصیف فضاها و تحلیل درونیات دارد.
- داستانک: این قالب، نسخهای بسیار کوتاهتر از داستان کوتاه است و اغلب در چند خط یا یک پاراگراف روایت میشود. با وجود حجم کم، داستانک باید دارای یک پیام یا اثرگذاری مشخص باشد.
- داستان نیمهبلند: این نوع داستان، حد واسطی میان داستان کوتاه و رمان است. در آن، نویسنده میتواند با آزادی عمل بیشتری به روایت بپردازد، اما همچنان در چارچوبی محدودتر از رمان باقی میماند.
آنچه همهی این قالبها را به هم پیوند میدهد، تاثیر شگرف داستان بر ذهن انسان است. ذهن ما با ساختار داستانی ارتباطی عمیق دارد. وقتی وقایع در قالب یک روایت دنبال میشوند، ذهن توانایی بیشتری برای درک، تجسم و بهخاطر سپردن آنها پیدا میکند. از همین روست که داستانپردازی، همواره برای انسانها جذاب، هیجانانگیز و الهامبخش بوده است.
آشنایی با اصول داستان نویسی
اگر شما هم در سر، رویای نویسنده شدن را میپرورانید، باید بدانید که داستان نویسی تنها الهام و تخیل نیست، بلکه هنری ساختیافته است که اصول و مراحلی مشخص دارد. نویسنده موفق کسی است که ضمن برخورداری از خلاقیت، صبور و آگاه به قواعد این مسیر باشد. یکی از مهمترین اصول داستاننویسی، پرهیز از شتابزدگی است. خلق یک داستان خوب، نیازمند زمان، تأمل و پرداخت دقیق است. نویسنده نباید عجله کند؛ بلکه باید با آرامش، اثر خود را پخته و پرورش دهد.
در ادامه، با مراحل مهم و بنیادین نوشتن یک داستان آشنا میشویم:
۱. یافتن موضوع داستان داستان نویسی
هر داستان از یک جرقه آغاز میشود. یک ایده یا سوژه که ذهن نویسنده را به خود مشغول میکند. این موضوع میتواند از دل یک تجربه شخصی، یک خبر، یک رویا یا حتی یک سؤال ساده شکل بگیرد. انتخاب موضوع، اولین و مهمترین گام در آغاز راه است.
۲. طراحی کلی داستان داستان نویسی
پیش از آغاز به نگارش، بهتر است نویسنده طرحی کلی از داستان را در ذهن یا روی کاغذ ترسیم کند. این طرح شامل مسیر کلی روایت، آغاز، میانه و پایان آن، و روابط میان شخصیتها و حوادث است. طرح اولیه مثل نقشهایست که راه را روشن میسازد و از سردرگمی حین نوشتن جلوگیری میکند.
۳. انتخاب عنوان مناسب داستان نویسی
نام داستان، نخستین نقطهی تماس مخاطب با اثر است. عنوان باید جذاب، متناسب با محتوای داستان و در عین حال ساده و بهیادماندنی باشد. گاه یک عنوان خوب میتواند مخاطب را به خواندن داستان ترغیب کند، حتی پیش از آنکه بداند داستان درباره چیست.
۴. شخصیتپردازی داستان نویسی
هیچ داستانی بدون شخصیتهای باورپذیر و زنده، جان نمیگیرد. شخصیتها ستونهای اصلی روایت هستند. نویسنده باید پیش از آغاز نوشتن، شخصیتهای اصلی و فرعی را خلق کند، ویژگیهای ظاهری، اخلاقی، رفتاری و انگیزههای آنها را بشناسد و به مرور آنها را وارد داستان کند. شخصیتپردازی موفق، باعث میشود مخاطب با شخصیتها همدلی کند و آنها را واقعی تصور نماید.
۵. نوشتن داستان داستان نویسی
اکنون که موضوع، طرح، عنوان و شخصیتها آمادهاند، زمان نوشتن فرا رسیده است. در این مرحله، نویسنده باید با تمرکز، دقت و رعایت اصول نگارشی، روایت را شکل دهد. مهم است که در طول نوشتن، از موضوع اصلی داستان منحرف نشود و همچنین به قواعد زبان فارسی و زیباییهای بیانی توجه داشته باشد. نوشتن خوب، مهارتی است که با تمرین، مطالعه و بازنویسی تقویت میشود.
در پایان باید گفت که داستان نویسی ترکیبی از علم و هنر است. اگرچه آموختن اصول آن ضروری است، اما آنچه به نوشته جان میبخشد، عشق، تخیل و نگاه منحصر بهفرد نویسنده به جهان اطراف اوست.
رعایت اصول دستور زبان در داستان نویسی
برای نوشتن داستانی زیبا و دلنشین، بیتردید داشتن ذوق، خلاقیت و قریحهی نویسندگی نقش اصلی را ایفا میکند. اما اگر هدف شما تبدیل شدن به یک نویسنده حرفهای است، تنها استعداد کافی نیست؛ بلکه آشنایی و پایبندی به قواعد زبان فارسی نیز ضرورتی انکارناپذیر است.
بهعبارتدیگر، نویسنده باید توانایی آن را داشته باشد که اثری خواندنی، جذاب و تأثیرگذار خلق کند؛ در عین حال، روایت او باید از نظر زبانی نیز استوار، درست و دور از نارساییهای دستوری باشد. رعایت اصول نگارشی نهتنها به وضوح و شیوایی متن کمک میکند، بلکه به اثر اعتبار و زیبایی میبخشد.
واژهها در داستان، ابزار بیاناند و چیدمان درست آنها اهمیت بسیاری دارد. نویسنده باید بداند که هر واژه جایگاه و معنای خاصی دارد و بهکارگیری نادرست آن میتواند مفهوم را تغییر داده یا اثر را از زیبایی بیندازد. درست به همین دلیل است که نویسندگی را میتوان هنری تمامعیار دانست. چراکه نویسنده، مانند یک نقاش یا آهنگساز، با دقت و ظرافت اجزای اثر خود را کنار هم میچیند تا ترکیبی خوشآهنگ و دلنشین بیافریند.
داستاننویسی تنها روایت کردن نیست. بلکه هنر بازی با واژههاست. نویسندهی خوب کسی است که بتواند با بهرهگیری از زبان درست، روایت را زنده، پویا و مؤثر به خواننده منتقل کند. روایتی که نه تنها از نظر محتوا، بلکه از لحاظ زبان و نگارش نیز دلانگیز باشد.
چگونه برای داستان نویسی ایده پیدا کنیم؟
یکی از نخستین چالشهایی که بسیاری از نویسندگان با آن مواجه میشوند، یافتن یک ایدهی مناسب برای شروع داستان است. گاهی اوقات جرقهای در ذهن زده میشود و داستانی کامل از دل آن زاده میگردد؛ اما در اغلب موارد، ایدهها بهسادگی و ناگهانی به ذهن خطور نمیکنند.
باید بدانید که برای خلق یک داستان تأثیرگذار، لزوماً نیازی به تجربهی ماجراهای عجیب یا انتظار برای لحظات الهامآمیز نیست. یک نویسنده موفق کسی است که با نگاهی دقیق و ذهنی هوشیار، از دل سادهترین رویدادها و جزئیترین مشاهدات روزمره، بذر یک روایت را کشف میکند.
نویسندگان بزرگ بارها نشان دادهاند که الهام میتواند از هر کجا بیاید: مکالمهای کوتاه در اتوبوس، صدای باران روی پنجره، تصویری گذرا در یک کافه، یا حتی یک خاطره فراموششده. آنچه اهمیت دارد، داشتن ذهنی خلاق و قدرت تخیل پویاست؛ ذهنی که بتواند در دل لحظههای معمولی، اتفاقی خاص را ببیند و آن را به دنیای داستان بکشاند.
پس منتظر الهام ننشینید. شروع به نوشتن کنید. نگاه خود را به اطراف تیزتر کنید، با دقت بشنوید، حس کنید، و تجربهها را در ذهن خود پرورش دهید. به محض اینکه جرقهای از یک ایده در ذهنتان روشن شد، آن را یادداشت کنید. حتی اگر در نگاه اول ساده یا بیاهمیت به نظر برسد. چهبسا همین ایده کوچک، پایهگذار داستانی باشد که روزی دیگران از آن الهام بگیرند.
نکات مهمی برای داستان نویسی
برای اینکه بتوانید یک داستان نویس حرفهای بشوید نیاز است تا به یکسری أصول و قواعد توجه کنید. در ادامه به این نکات میپردازیم:
۱. ساده و روان بنویسید داستان نویسی
یکی از مهمترین اصول در داستان نویسی این است که متن شما ساده و روان باشد. یعنی داستان باید طوری نوشته شود که هر کسی، با هر سطح سواد یا سن، بتواند آن را راحت بخواند و بفهمد.
حتی اگر موضوع داستانتان جالب و جذاب باشد، ولی نوشتهتان پیچیده و نامفهوم باشد، احتمال زیادی هست که خواننده آن را رها کند و دیگر دنبال نکند. پس سادهنویسی کمک میکند تا مخاطب راحتتر با داستان شما ارتباط بگیرد و تا آخر همراهتان بماند.
همچنین خیلی مهم است که حوادث و شخصیتها را بهصورت منظم و قابلفهم تعریف کنید تا خواننده در داستان سردرگم نشود. این اصل مخصوصاً در داستان نویسی برای کودکان اهمیت بیشتری دارد، چون آنها نیاز دارند با زبان ساده و قابل فهم با داستانها ارتباط برقرار کنند.
۲. داستان باید نقطه اوج داشته باشد داستان نویسی
یکی از نکات بسیار مهم در داستان نویسی، وجود نقطه اوج یا همان لحظهی اوج هیجان در داستان است.
بسیاری از نویسندگان تازهکار یا حتی باتجربه، گاهی فراموش میکنند که بدون این بخش مهم، داستان ممکن است بیروح و یکنواخت به نظر برسد. اگر ماجراهای داستان بدون فراز و فرود، پشت سر هم و بدون هیجان خاصی بیان شوند، خواننده خیلی زود احساس خستگی میکند و ممکن است ادامهی داستان را کنار بگذارد.
نقطه اوج، همان لحظهای است که همهچیز به اوج تنش یا هیجان خود میرسد. این لحظه، درست جایی است که خواننده میخواهد بداند “چه میشود؟” یا “چه اتفاقی در انتظار شخصیت اصلی است؟” این نقطه معمولاً در میانه یا نزدیک به پایان داستان قرار میگیرد و میتواند شامل فاش شدن یک راز مهم، رخ دادن یک اتفاق غیرمنتظره، تصمیمگیری حیاتی شخصیت اصلی یا حتی رویارویی با یک چالش بزرگ باشد.
داشتن نقطه اوج، داستان را از یکنواختی نجات میدهد و باعث میشود خواننده با اشتیاق بیشتری ماجرا را دنبال کند. در واقع، این بخش یکی از عناصری است که باعث میشود داستان شما در ذهن مخاطب ماندگار شود.
بنابراین، هنگام نوشتن داستان، از خودتان بپرسید: “نقطه اوج داستان من کجاست؟” اگر نتوانید به این سؤال پاسخ بدهید، شاید لازم باشد یک بار دیگر به ساختار داستانتان فکر کنید و لحظهای هیجانانگیز و تعیینکننده برای آن خلق کنید.
۳. نویسنده باید جسور و دور از کلیشه باشد
یکی از اصول بنیادین در داستان نویسی (بهویژه در نگارش داستان کوتاه) داشتن جسارت در نوشتن و پرهیز از کلیشهسازی است. ذهن یک نویسنده باید پویا و خلاق باشد، و قلمش آنقدر جسور که از بیان بیپرده و بیواهمهی مسائل و چالشهای اجتماعی نهراسد.
نویسنده موفق، آن کسی است که به جای تکرار بیپایان سوژههای تکراری و دستمالیشده، به سراغ موضوعاتی نو و بکر برود. او با بهرهگیری از تخیل، نگاه خاص خود به جهان و جسارت در عبور از مرزهای مرسوم، داستانی میآفریند که نهتنها مخاطب را سرگرم میکند، بلکه ذهن و احساس او را نیز درگیر میسازد.
خلاقیت، یعنی شکستن الگوهای پیشفرض و خلق روایتهایی تازه؛ و جسارت، یعنی توانایی به تصویر کشیدن حقایقی که شاید دیگران از بیان آن واهمه دارند. داستان نویسی اصیل، زمانی شکل میگیرد که نویسنده خود را از ترس، سانسور درونی و محافظهکاری رها کند و بیپروا، اما هنرمندانه، قلم بزند.
۴. بر ترس از نوشتن غلبه کنید داستان نویسی
ترس، یکی از بزرگترین موانع برای شروع هر کاری است؛ و نوشتن هم از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری از افراد با وجود علاقه زیاد به داستان نویسی و حتی داشتن استعداد درونی، از نوشتن میترسند. آنها نگران هستند که نوشتهشان خوب نباشد، کسی آن را نپسندد یا اشتباهات زیادی در آن وجود داشته باشد. همین ترس باعث میشود دست به قلم نبرند و فرصت رشد را از خود بگیرند.
اما باید بدانید که تقریباً همه نویسندههای بزرگ، زمانی در نقطهای ایستاده بودند که شما اکنون هستید. بسیاری از آنها اعتراف کردهاند که اولین نوشتههایشان نه بینقص بود و نه حتی خیلی جذاب. اما آنچه باعث پیشرفت آنها شد، فقط یک چیز بود: شروع کردن و ادامه دادن.
هیچ نویسندهای از ابتدا کامل نبوده است. اگر اولین داستانتان پر از ایراد باشد، اگر ساختار درستی نداشته باشد یا حتی اگر کسی از آن تعریف نکند، باز هم چیزی از ارزش کار شما کم نمیشود. چون با هر بار نوشتن، شما بهتر میشوید. اشتباهاتتان را میشناسید، یاد میگیرید، اصلاح میکنید و هر بار قدمی به جلو برمیدارید.
پس بهجای منتظر ماندن برای “روز ایدهآل” یا نوشتن یک شاهکار در اولین تلاش، فقط بنویسید. بگذارید تخیلتان آزاد شود، داستانتان نفس بکشد و تجربهتان بیشتر شود. ترس از نوشتن را با نوشتن شکست بدهید.
همچنین برای تقویت ذهن و کاهش ترس، میتوانید از کتابهای روانشناسی و انگیزشی استفاده کنید. این نوع کتابها همیشه طرفداران زیادی دارند، چون کمک میکنند به حال خوب برسید و دید مثبتتری به تواناییهای خود پیدا کنید. اگر علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم مقالهی «بهترین کتابهای روانشناسی» را هم بخوانید تا ذهنتان برای نوشتن آمادهتر شود.
چند نکته کلیدی برای نوشتن داستانی تاثیرگذار
تا اینجا دربارهی اصول کلی داستاننویسی صحبت کردیم و نگاهی هم به ویژگیهای داستان کوتاه و داستان نویسی برای کودکان انداختیم. حالا بیایید چند نکتهی مهم دیگر را مرور کنیم که رعایت آنها میتواند نوشتهی شما را به اثری جذابتر، روانتر و خواندنیتر تبدیل کند:
- سادگی را فراموش نکنید: در نوشتن از جملات سنگین، واژههای دشوار یا اصطلاحات کهنه پرهیز کنید. داستان باید برای خواننده قابل فهم و روان باشد.
- خلاق باشید: ایده گرفتن از داستانهای دیگر اشکالی ندارد، اما داستان نهایی باید از ذهن و تخیل خودتان زاده شده باشد. داستانی که رنگ و بوی خاص شما را داشته باشد، بیشتر در ذهن خواننده ماندگار میشود.
- موضوعات روز را دستکم نگیرید: تلاش کنید به سراغ سوژههایی بروید که با دغدغهها و علاقهمندیهای امروز مخاطبان ارتباط دارند. روایت پندهای کهن اگر بدون خلاقیت باشد، ممکن است برای خوانندهی امروزی جذاب نباشد.
- مخاطبشناسی مهم است: قبل از شروع داستان، مشخص کنید که مخاطب شما کیست. اگر برای کودکان مینویسید، زبان و لحن باید سادهتر، تصویریتر و با حال و هوای کودکانه باشد. اما برای نوجوانان یا بزرگسالان، میتوان از روایت پیچیدهتر یا موضوعات عمیقتری استفاده کرد.
- از تکرار بپرهیزید: جملات یا مفاهیم تکراری باعث میشود خواننده خسته شود و لذت خواندن داستان کاهش پیدا کند. سعی کنید متن را موجز، تازه و بدون حشو پیش ببرید.
- هدف نهایی را فراموش نکنید: مهمترین هدف شما باید خلق یک اثر زیبا و تاثیرگذار باشد. اگرچه انگیزههای مالی میتوانند در ادامه مسیر مهم باشند، اما اصل ماجرا این است که خواننده با داستان شما ارتباط برقرار کند و از آن لذت ببرد.
راهکارهایی مؤثر برای تقویت مهارت داستاننویسی
برای ارتقاء توانایی در زمینه داستاننویسی، انجام برخی تمرینها و رعایت نکاتی کلیدی ضروری است. رعایت مداوم این موارد میتواند به پیشرفت چشمگیر در نوشتن و پرورش خلاقیت کمک کند. در ادامه به چند راهکار کاربردی اشاره میشود:
- مطالعهی مستمر و گسترده
خواندن انواع متون ادبی، از جمله رمانها، داستانهای کوتاه، خاطرات و حتی فیلمنامهها، موجب افزایش دامنه واژگان، آشنایی با سبکهای گوناگون و تقویت قوه تخیل میشود. - تمرین روزانهی نوشتن حتی به میزان کم
نوشتن، مهارتی است که با تمرین تقویت میشود. اختصاص زمانی حتی کوتاه در روز برای نوشتن، بهویژه نوشتن آزاد و بدون محدودیت موضوع، بسیار مؤثر خواهد بود. - ثبت ایدهها و نکات الهامبخش
هر ایده یا صحنهای که به ذهن خطور میکند، باید ثبت شود. یادداشتبرداری روزانه از ایدهها، دیالوگها و شخصیتهای احتمالی، منبع ارزشمندی برای خلق داستانهای آینده خواهد بود. - مطالعه و تحلیل آثار نویسندگان حرفهای
بررسی آثار نویسندگان توانمند و تحلیل نحوه شخصیتپردازی، ساختار داستان و سبک نگارش آنها، به توسعه سبک شخصی نویسنده کمک میکند. - پذیرش نقد و دریافت بازخورد
ارائهی آثار به دیگران برای دریافت نظرات و بازخوردها، موجب شناخت نقاط قوت و ضعف میشود و فرایند یادگیری را سرعت میبخشد. - استفاده از تمرینهای خلاقانه داستاننویسی
تمرینهایی مانند نوشتن داستانی با تعداد محدود جملات یا بازنویسی ماجرا از زاویه دید شخصیتهای متفاوت، نقش موثری در فعالسازی ذهن خلاق دارند. - تماشای فیلمها و سریالهای داستانمحور
بررسی داستانهای تصویری و نحوهی روایت آنها، بهویژه در زمینهی دیالوگنویسی و خلق فضای داستانی، میتواند الهامبخش باشد. - پرهیز از مقایسه خود با دیگران
هر نویسنده مسیر منحصر بهفرد خود را طی میکند. مهم آن است که با تمرکز بر مسیر شخصی و بهرهگیری از تجربیات دیگران، فرآیند رشد و یادگیری ادامه یابد.
جمع بندی
ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار به اصول داستان نویسی پرداختیم. داستان نویسی، هنری است که به ترکیبی از تخیل، تمرین، دانش و ذوق نیاز دارد. تنها داشتن علاقه کافی نیست؛ برای تبدیل شدن به یک نویسندهی توانمند، باید با اصول و ساختار داستان آشنا شوید، مطالعهی مداوم داشته باشید و ذهن خود را برای خلق ایدههای نو باز نگه دارید. در این مسیر، نوشتن روزانه حتی اگر کوتاه باشد میتواند مهارت شما را تقویت کند. از شکستها و نوشتههای ابتدایی نترسید؛ حتی نویسندگان بزرگ نیز کار خود را با داستانهایی ساده و خام آغاز کردهاند. مهمترین نکته، پشتکار و تداوم است. تلاش کنید نوشتههایتان ساده، روان و قابل فهم باشد، چراکه حتی پیچیدهترین ایدهها نیز باید به زبان قابل درک برای مخاطب بیان شوند. از تکرار و کلیشه دوری کنید، نقطه اوج را در داستان فراموش نکنید و شخصیتها را به گونهای بسازید که خواننده بتواند با آنها ارتباط برقرار کند. در نهایت، صدای منحصربهفرد خودتان را پیدا کنید و به آن وفادار بمانید. هرچه بیشتر بنویسید، بیشتر میآموزید و یک قدم دیگر به نویسندهای که میخواهید باشید، نزدیکتر میشوید.
ممنون که تا انتها همراه من در دانشگاه کسب و کار بودید. شما تا به اکنون داستانی نوشتهاید که حس کرده باشید یک استعداد پنهان در نوشتن داستان دارید؟
منبع: national center
سوالات متداول
۱. چگونه ایدهای برای نوشتن داستان پیدا کنم؟
ایدهها همیشه در اطراف ما هستند؛ کافی است با دقت به جزئیات زندگی روزمره نگاه کنید. یک گفتوگوی ساده، یک خاطره قدیمی، یا حتی یک عکس میتواند الهامبخش یک داستان باشد. برای شروع، تخیلتان را آزاد بگذارید و هر چیزی که ذهنتان را درگیر میکند، یادداشت کنید.
۲. آیا لازم است قبل از نوشتن، طرح کلی داستان را داشته باشم؟
بله، داشتن یک طرح کلی (حتی ساده) کمک میکند مسیر داستان را گم نکنید. البته بعضی نویسندهها در حین نوشتن، داستان را شکل میدهند، اما داشتن طرح اولیه باعث انسجام بیشتر روایت میشود و به شما کمک میکند پایانبندی بهتری داشته باشید.
۳. چطور شخصیتهای داستانم را باورپذیر بسازم؟
برای ساختن شخصیتهای قوی و باورپذیر، باید به جزئیات توجه کنید؛ مثل ویژگیهای ظاهری، افکار، رفتارها و نحوه صحبت کردن آنها. هر شخصیت باید هدف، انگیزه و چالشهای خودش را داشته باشد تا بتواند در ذهن مخاطب ماندگار شود.
۴. داستانم را ساده بنویسم یا از واژههای پیچیده استفاده کنم؟
سادگی و روانی در نوشتن بسیار مهم است. هدف از نوشتن داستان، ارتباط گرفتن با خواننده است. اگر زبان داستان بیش از حد پیچیده باشد، ممکن است مخاطب را از ادامه خواندن منصرف کند. پس بهتر است از جملات ساده، واضح و در عین حال زیبا استفاده کنید.