پابلو پیکاسو را میتوان بنیانگذار هنر مدرن دانست. او یکی از پرکارترین و ثروتمندترین هنرمندان تاریخ بود و با ابداع سبکهای جدید نقاشی از جمله کوبیسم، تحول بزرگی در هنر جهان ایجاد کرد. در زندگینامه پیکاسو چنین آمده است که او استعداد نقاشی را از پدرش به ارث برد و از همان کودکی آثاری کشید که از سن و سالش بعید بود!
او زندگی طولانی و عجیبی داشت و در طول آن، شاهد دو جنگ جهانی، اختراع تلفن، خودروهای مدرن و هواپیما بود. ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار به بررسی زندگی شخصی این هنرمند بزرگ و آثار ارزشمندش میپردازیم.
زندگینامه پابلو پیکاسو
در 25 اکتبر سال 1881 در شهر مالاگا در جنوب اسپانیا، پسری به نام ” پابلو دیهگو خوزه فرانسیسکو پیکاسو” متولد شد. از آنجا که نام او بسیار طولانی بود، او همیشه از نام مختصر پیکاسو در آثارش استفاده میکرد. پدر او، خوزه روییس برانکو، یک معلم هنر و نقاش تحصیل کرده و مادرش زنی به نام ماریا پیکاسو بود.
پابلو دو خواهر کوچکتر از خودش داشت که یکی از آنها در سن هفت سالگی درگذشت و همین موضوع موجب شد که او تا آخر عمرش از مرگ بترسد. خانوادهی پیکاسو از طبقه متوسط و نسبتا فقیر جامعه بودند که با حقوق اندک پدر از دبیری روزگار میگذراندند.
علاقه پیکاسو به نقاشی
پیکاسو از همان کودکی علاقه زیادی به نقاشی داشت. به گفته مادرش، او برخلاف سایر کودکان، اولین کلمهای که بر زبان آورد “مداد” بود. این علاقه با بزرگتر شدن او نمود بیشتری پیدا کرد؛ مثلا هر وقت به ساحل میرفت دایرههای تودرتو روی شنها میکشید.
سرگرمی کودکی پابلو در مدرسه این بود که بدون برداشتن مداد از روی کاغذ، نقاشی بکشد و میتوانست کشیدن اسب را از هر نقطهای مثل پا، سر و دم شروع کند. اولین نقاشی جدی او وقتی بود که با پدرش به تماشای مسابقه گاوبازی رفت و پس از آن، صحنه مسابقه را ترسیم کرد. همه تصور میکردند این نقاشی را فردی بیست، سی ساله کشیده باشد نه کودکی با سن و سال پیکاسو.
تحصیل در مدرسهی هنر
پابلو از سن ده سالگی به یادگیری اصول اولیهی هنر نزد پدرش پرداخت. پدر او معلم یک مدرسه طراحی بود و پابلو پس از رسیدن به سن 14 سالگی، بدون این که دورههای مقدماتی را بگذراند به دورهی پیشرفته وارد شد. هوش و نبوغ فوقالعاده او تمام معلمان را حیرتزده کرد.
پس از مدتی پیکاسو به همراه خانوادهاش در سال 1895 به بارسلونا مهاجرت کرد. او در آکادمی هنرهای عالی بارسلونا شروع به تحصیل کرد؛ اما علاقه چندانی به شرکت در کلاسها نداشت. در این مدرسه، معلمها به تقلید از آثار و مجسمههای دیگران میپرداختند و نوآوری چندانی نداشتند. پابلو این کار را بیهوده میدانست و دوست داشت به موزهی هنری پرادو برود و آثار استادانی از جمله الگرکو و فرانسیسکو گویا را ببیند.
اولین نقاشی مهم پابلو پیکاسو
کار حرفهای پیکاسو دقیقا از سن شانزده سالگی شروع شد. او یک نقاشی به نام علم و خیریه (Sciences and Charity) در سال 1897 کشید و پدر و خواهر مریضش را مدلهای نقاشی خود قرار داد. در این نقاشی، خواهرش در بستر و پدرش به عنوان پزشک در کنارش بود.
این نقاشی که به سبک رئالیسم ترسیم شده بود، در نمایشگاهی در مادرید برنده شد. پس از این اتفاق، پیکاسوی شانزده ساله از بعضی از بهترین هنرمندان اسپانیا پیشی گرفت.
سفر به مادرید
پس از مدتی پیکاسو به مادرید رفت تا در مدرسهی هنر آن تحصیل کند. او در زمستان همان سال مخملک گرفت و در دهکده کوچکی به نام هورتا دِ سنخوان ماند تا بهتر شود. پیکاسو در این مدت به تصمیم گیری درباره آینده خود پرداخت و به این نتیجه رسید که دیگر به مدرسه نرود و به سبک خودش نقاشی کند. هر چند خانواده او با این تصمیم مخالف بودند؛ اما او توجهی به نظرات دیگران نداشت و مصمم بود اهدافش را عملی کند.
آشنایی پابلو پیکاسو با هنرمندان مدرن
پس از آن پابلو به بارسلونا رفت و در آنجا با گروهی از هنرمندان و نویسندگان کافهای آشنا شد که خودشان را هنرمندان مدرن مینامیدند. پیکاسو در سال 1900 اولین کار تکنفریاش را در کافه با حدود شصت نقاشی و تصویر اجرا کرد. یکی از این نقاشیها که تصویر کشیشی بر بالین زن بیماری بود، در نمایشگاه جهانی پاریس پذیرفته شد. از آنجا که پیکاسو از کودکی به پاریس علاقه داشت و آن را مکانی برای پیشرفت و ارتقای هنر خود میدانست، این فرصت را غنیمت شمرد تا به پاریس سفر کند.
زندگی در پاریس
پیکاسو به همراه یکی از دوستان هنرمندش به نام کارل کازاگماس به پاریس رفت. آنها آپارتمانی گرفتند و چون پول کافی برای خرید وسایل منزل نداشتند، پیکاسو تصاویری از مبلها، کتابخانه و گاوصندوق روی دیوار کشید تا فضای خانه پر شود!
پاریس برای آنها پر از رنگ و سرزندگی بود؛ آنها در مرکز هنر و مد بودند. طولی نکشید که نقاشیهای پیکاسو سرشار از رنگ شد. او دو ماه تمام مناظر پاریس را کشید و سه نقاشی از مسابقات گاوبازی را که با پاستل کشیده بود، فروخت. این موضوع امیدواری او را بیش از گذشته کرد و مصممتر شد که در همین شهر هنر را ادامه دهد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات استیو هاروی، جامی و زندگی نامه حضرت محمد را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
اتفاق ناگوار زندگی پابلو پیکاسو
پابلو و کارل مدتی در پاریس زندگی کردند تا اینکه نامزد کارل او را رها کرد و کارل دچار افسردگی شدیدی شد. آنها برای مدتی به اسپانیا برگشتند که تجدید قوا کنند. خانواده پیکاسو از دیدن چهره جدید او با موهای بلند تعجب کردند و به او گفتند که در حال تلفکردن عمرش در پاریس است.
پیکاسو پس از این حرف از خانه بیرون آمد. مدتی به مادرید رفت و در آنجا برای یک مجله سیاسی فعالیت کرد و نقاشیهای مفهومی کشید. او دوستش را که هنوز افسرده بود و نمیتوانست با کسی صحبت کند، تنها گذاشت.
پیکاسو و آغاز روزهای تاریک
پس از رفتن پیکاسو، کارل به تنهایی به پاریس برگشت. او دچار شوک روانی شده بود؛ ابتدا سعی کرد نامزدش را بکشد و بعد خودش را کشت و به زندگیاش پایان داد. این اتفاق تاثیر زیادی بر زندگی و آثار پیکاسو گذاشت. او خودش را مقصر میدانست که دوستش را در چنین شرایطی تنها گذاشت. پابلو دو منظره تیره و تاریک از مراسم خاکسپاری کارل و دو تصویر از جسدش کشید.
از آن روز به بعد، دورهی ابتدایی آثار پیکاسو که دوره آبی نامیده میشد، شروع شد.
دورههای نقاشی پابلو پیکاسو
دورهی آبی
اولین دورهی خاص آثار پیکاسو که از سال 1901 تا 1904 طول کشید، دوره آبی نام داشت. پیکاسو در آغاز این دوره بیست سال داشت و بنابر دلایلی در همان سال 1901، نام فامیلیاش را به نام مادرش یعنی پیکاسو تغییر داد (نامخانوادگی پدرش برانکو بود).
ویژگی مهم آثار او در این دوره، رنگهای سبز و آبی و فضای غمگین است. او مردم مست، فقیر و گدا را به تصویر میکشید و تلخی زندگی را به شکلی واقعی نمایش میداد. زندگی فقیرانه او در اوایل جوانی، خودکشی کارل و حضور کارگران و فقرا در اطرافش از عواملی بود که موجب شد اندوه و رنج بیشتری در آثارش ترسیم کند. نقاشی زندگی و گیتار زن پیر از آثار مهم این دوره هستند.
دورهی صورتی یا دلقک
پیکاسو پس از گذر از دوران افسردگی و ارتباط با افراد جدید، کمکم سبک نقاشی خود را تغییر داد. علاوه بر این، حضور او در پاریس که مرکز رنگ و زیبایی بود بر آثارش تاثیر گذاشت و دوران صورتی پیکاسو آغاز شد. او در این دوره با افرادی چون ماکس ژاکوبِ شاعر و گرترود استاین، نویسندهی تبعیدی آمریکا آشنا شد و دوستی با آنها در سبک و تغییرات درونی آثارش تاثیر گذاشت.
مهمترین اثر این دوره، نقاشی دوشیزگان آوینیون بود که در سال 1907 طراحی شد.
دورهی آفریقایی
پیکاسو از سال 1906 وارد مرحلهی جدیدی از هنر شد که از کشورهایی چون یونان، شبهجزیره ایبری و آفریقا تاثیر گرفته بود. مثلا نقاشی دوشیزگان آوینیون ترکیبی از دوره رز و آفریقایی است. او در خلق این اثر از زوایای تند، اغراق در خصوصیات چهره و ماسکهای آفریقاییای که قبلا دیده بود، استفاده کرد.
پابلو پیکاسو پس از این نقاشی، از این ماسکها در سایر آثارش نیز بهره برد؛ به شکلی که انگار تمام آدمهای نقاشیهایش نقابی بر چهره دارند. این نقاشی به مهمترین اثر تاثیرگذار در شکلگیری کوبیسم و نقطهی عطفی در هنر مدرن تبدیل شد که هماکنون در موزهای در نیویورک نگهداری میشود.
پابلو پیکاسو و کوبیسم
در سال 1908، پیکاسو و نقاشی فرانسوی به نام ژرژ براک، با تاثیر از قالب امپرسیونیسم فرانسوی، سبک جدیدی ساختند که ترکیبی از مکعبهای کوچک بود. رنگهای صاف و چندتکهی نمایشی در آن، نقش بزرگی در اثر داشتند؛ این سبک کوبیسم نام گرفت که مهمترین ویژگی آن استفاده از اشکال ساده هندسی بود.
بعضی از نقاشیهای براک و پیکاسو به حدی شباهت داشتند که تفکیک آنها از یکدیگر دشوار بود. مهمترین اثر پیکاسو در این دوره، پرترهای از معشوقش فرناند بود که ” فرناند با روسری زنانه سیاه ” نام گرفت.
دوره سوررئالیستی
آخرین دوران کاری پابلو پیکاسو، دوره سوررئالیستی بود که از سال 1924 آغاز شد. پیکاسو سعی میکرد فاصلهاش را با هنرمندان سوررئال حفظ کند و همیشه تفاوتی میان خود و آنها قائل شود. علت آن این بود که پیکاسو اگرچه موافق استفاده از هنر برای نمایش اصول مخالف طبیعت و عقل بود، وابستگی زیادی به دنیای واقعیت داشت. هنرمندان سوررئالیست یا فراواقعگرا نیز از این ویژگی او آگاه بودند و عقیده داشتند پیکاسو فاصلهی زیادی با دنیای وهم و رویا دارد.
نمادگرایی در آثار پابلو پیکاسو
شاید جالب باشد بدانید که پیکاسو در آثارش از نماد استفاده میکرد. او پیامهایی از صلح، دوستی و سیاست را با آثارش منتقل میکرد؛ چنان که کبوتر پس از او به عنوان نمادی از صلح قرار گرفت. مثلا در نقاشی دختری در مقابل آینه، زنی را میبینیم که نیمی از صورتش آرایش دارد و نیمهی دیگر آن تاریک است.
پیکاسو این اثر را با الهام از ماری والترز، معشوقهاش کشید. منتقدین، این اثر را نمادی از رویارویی با پیری و فناپذیری میدانند؛ زن به چهره خودش نگاه میکند در حالی که عیب و نواقص ظاهرش را میداند.
دیگر نقاشی مهم پیکاسو در حوزه نمادگرایی “خانواده سلتمبانک” است که تصویر شش هنرمند سیرک را نمایش میدهد. در این نقاشی، خود پیکاسو نیز حضور دارد که دست دختری کوچک را در دست دارد. بر اساس نظریهای، این دختر نمادی از خواهر کوچکش است که در کودکی درگذشت. زنی که تنها و به دور از جمع نشسته نیز، فرناندو، معشوقه پیکاسو است.
اگر اندکی تامل و مطالعه کنیم، در تمام آثار پابلو پیکاسو جنبههای نمادگرایی را میبینیم. او هنرمندی بود که هوشمندانه و دقیق طراحی میکرد و تمام آثارش فکرشده و جدی بود.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات مولانا جلال الدین بلخی، ولادیمیر پوتین و کارلوس کاستاندا را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
مسائل زندگی پابلو پیکاسو
ارتباط با زنها
پیکاسو علاقهی خاصی به زنها داشت و علاوه بر اینکه با زنهای مختلفی دوست بود، تا مدتها نقاشی آنها را میکشید و موضوع آثارش جنس زن بود. ماری ترزا والترز، ژنویو لاپورت و فرانسیس گیلوت که معشوقههای او بودند تاثیر زیادی بر آثارش گذاشتند و حتی چندین بار مدل طرحهای او شدند. یکی از مشهورترین آثار پیکاسو در این حوزه، نقاشی معشوقهاش فرناندو است که سبک شمایل او نشان از علاقهی زیاد پیکاسو به او دارد.
ازدواجهای پیکاسو
پیکاسو در سال 1918 با اولگا خوخولووا که بالرینی از خانوادهی اشرافی روسیه بود ازدواج کرد. آنها در پاریس زندگی میکردند و در سال 1913 صاحب فرزندی به نام پائولو شدند.
متاسفانه اطلاع کاملی از زندگی یا دلایل جدایی آنها وجود ندارد، با این حال چندین سال بعد، پیکاسو در سال 1961 با زنی به نام ژاکلین روک ازدواج کرد. آن دو با هم به موگینس رفتند. پابلو در آنجا به خلق آثار متعددی در زمینههای نقاشی، طراحی، سفالگری و مجسمه پرداخت و تا آخر عمر به ژاکلین وفادار ماند.
جنگ داخلی اسپانیا
در سال 1936 جنگ داخلی اسپانیا آغاز شد و تاثیرات زیادی بر آثار پابلو پیکاسو گذاشت. او هم در جنگ جهانی و هم در جنگ داخلی بیطرف بود و در این دوره آثاری خلق کرد که بیانگر صلح باشند و خشونت و وحشیگری جنگ را نمایش دهند. مهمترین اثر این دوره، تابلوی گرنیکا است که در سال 1937 خلق شد و به عنوان جذابترین اثر ضد جنگ در سال 1991، در موزه مادرید قرار گرفت.
سالهای پایانی زندگی پابلو پیکاسو
پیکاسو از پرکارترین نقاشان تاریخ بود که تا پایان عمر به نقاشی و خلق اثر پرداخت. دوستانش در سن هفتاد و هشت سالگی به او میگفتند که دست از کار بردارد و استراحت کند؛ اما پیکاسو مخالفت میکرد. با این حال چند سال بعد که به سن هشتاد تا نود سالگی رسید، کمکم انرژی خود را از دست داد و دچار انزوا شد.
این گوشهگیری از سال 1965 که عمل پروستات انجام داد بیشتر شد، با این حال دست از تلاش نکشید و از 1968 تا 1971 سیل عظیمی از تابلوهای قلمزنی خلق کرد و در معرض عموم قرار داد. عدهای به انتقاد از او پرداختند و داگلاس کوپر، این آثار را ” آثار پیرمردی عصبانی در اتاق مرگ ” خواند.
پابلو پیکاسو سرانجام در 8 آوریل 1973 در حالی که به همراه همسرش ژاکلین روک از مهمانانش در خانه پذیرایی میکرد، دچار حمله قلبی شد. او در حالی درگذشت که 91 سال سن داشت. همسر پیکاسو که وابستگی زیادی به او داشت، پس از مرگ او از نظر روحی به هم ریخت و در سال 1986 با شکلیک گلوله خودکشی کرد. مقبره پیکاسو هم اکنون در وائونرگوس فرانسه قرار دارد.
ارزش آثار پابلو پیکاسو
پیکاسو در مدت زندگی خود آثار زیادی خلق کرد که بسیاری از آنها در موزههای مختلفی در نیویورک، مادرید و اسپانیا نگهداری میشود. او همچنین کلکسیونی از آثار نقاشان و هنرمندان دیگر داشت که پس از مرگش به علت نبود وصیتنامه، بهعنوان مالیاتِ ایالتی فرانسه به دست دولت افتاد.
با این حال آثار پیکاسو به اندازهای بود که قابلیت تبدیل به موزهای شخصی را داشت. در سال 2003 خویشاوندان پابلو، موزهی وقفشدهای در زادگاه او مالاگا راه انداختند و نام آن را “موسیو پیکاسو مالاگا” گذاشتند.بالاترین قیمت پرداختهشده برای یک نقاشی او، 126 میلیون دلار برای تابلوی” پسری با پیپ ” بود که در سال 2004 به فروش رفت. جالب است بدانید یکی از آثار پیکاسو با نام ” نقاش و مدلش ” در موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری میشود. بنابراین اگر به این نقاش بزرگ علاقه دارید، در اولین فرصت به این موزه مراجعه کنید تا تابلوی او را از نزدیک ببینید.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات بابک بختیاری، گالیله، فردوسی، شیخ بهایی و جف بزوس را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
سخن پایانی
پابلو پیکاسو به معنای واقعی، هنرمند بود. او علاوه بر نقاشی و خلق تابلوهای بینظیر در مجسمهسازی، حکاکی، چاپ، سفالگری و معماری مهارت داشت. پیکاسو با ابداع مکتب کوبیسم موج تازهای در هنر مدرن ایجاد کرد و آثار ارزشمندی خلق کرد که تماشای آن هر مخاطبی را به شگفتی وا میدارد. تکتک آثار پیکاسو بیانگر اتوبیوگرافی و احساسات درونی او نظیر؛ آرامش، اضطراب یا وحشت از جنگ است.
او در طول زندگیاش نمایشگاههای مختلفی برپا کرد که مهمترین آنها در موزه هنر مدرن نیویورک در سال 1939 و پاریس سال 1955 بود. پیکاسو بر خلاف سایر هنرمندان که در فقر زندگی میکردند، زود به شهرت رسید و هنگامی که از دنیا رفت از ثروتمندان دنیای هنر بود. به نظر شما هنر مدرن بدون پیکاسو چگونه بود؟ احساس خود از آثار این هنرمند بزرگ را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: Wikipedia