احتمالاً شما هم در این روزها نام کسب و کار پلتفرمی را زیاد شنیدهاید. با وجود استفادههای بسیاری که از این عبارت میشود ممکن است برای شما عبارتی نامفهوم و یا جامع به نظر بیاید. به نظر شما چه کسب و کاری را کسب و کار پلتفرمی مینامند؟ و یا این که کدام پلتفرمها را میتوان در تعریف یک کسب و کار گنجاند؟
آیا صرف این که شما از یک وبسایت برای کسب و کار خود استفاده کنید و یا یک اپلیکیشن مخصوص برای آن بسازید، کسب و کار شما را میتوان یک کسب و کار پلتفرمی تعریف کرد؟ در سال 2017 مجموعه forbes insight تحقیقی را به صورت آماری در زمینه کسب و کار پلتفرمی انجام داد. نتیجه این تحقیق آماری مشخص کرد نزدیک به 31 درصد از شرکتهای موجود در تحقیق نوع کسب و کار خود را کسب و کار پلتفرمی معرفی میکردند.
این نتیجه نشان میداد که این شرکتها به تمام ذینفعان شرکت چه خارجی و چه داخلی اجازه داشتن تعاملی کاملاً مستقیم را با همه اجزای شرکت میدادند. آنها تمامی منابع دیجیتالی شرکت قابل دسترسی برای تمام ذینفعان تعریف کرده بودند. شرکتهای زیادی وجود دارند که کسب و کار خود را پلتفرمی معرفی میکنند و تلاش میکنند مدلی که برای کسب و کار خود طراحی میکنند بر همین اساس باشد. اما سؤال اصلی این جاست! آیا در واقعیت نیز همه این کسب و کارها پلتفرمی هستند؟ در این مقاله از مجموعه مقالات دانشگاه کسب و کار میخواهیم در کنار هم یاد بگیریم کسب و کار پلتفرمی چیست و بیش از پیش در این موضوع دقیق شویم. تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
مفهوم پلتفرم چیست؟
برای شروع شاید بهتر باشد با این سؤال کلی شروع کنیم که اصلاً پلتفرم چیست؟ پلتفرم را احتمالاً تعداد دفعات زیادی شنیده باشید. شرکتها و سازمانهای زیادی هستند که برای معرفی کسب و کار خود از این اصطلاح استفاده میکنند. معنای لغوی این کلمه سکو میباشد. زمانی که فردی برای این که بیشتر در نگاه دیگران دیده شود و یا دیگران از او دید بهتری داشته باشند بر روی سکویی برود، به آن سکو پلتفرم میگویند.
در یک جمله میتوان پلتفرم را جایگاهی تعریف کرد که هدف از قرار گرفتن بر روی آن بهتر و بیشتر دیده شدن است. زمانی که شما از اصطلاح پلتفرم برای یک کسب و کار استفاده میکنید مفهوم اصلی آن ایجاد تعامل بیشتر است. در واقع کسب و کارها بر روی جایگاه و یا سکویی قرار میگیرند تا ارزشهای تعاملی خود و همچنین کمیت آن را افزایش دهند.
پلتفرم مفهومی است که آن را در زمینههای مختلفی میبینید
اگر نگاهی به رشته IT و یا همان فناوری اطلاعات بیندازید، با اصطلاح پلتفرم زیاد برخورد خواهید کرد. در واقع پلتفرم در این رشته به معنای همه سخت افزارها و یا نرم افزارهایی است که در یک سرویس و یا اپلیکیشن وظیفه میزبانی را برعهده دارند. با این تعریف میتوان سیستمعاملهای ویندوز و یا لینوکس را یک پلتفرم معرفی کرد. اگر به زمینه صنعت نیز نگاهی بیندازیم مجدداً مفهوم پلتفرم را مشاهده میکنیم.
در صنعت این اصطلاح زمانی به کار میرود که شما با بهره بردن از چهارچوبی از یک فناوری اجازه میدهید فناوریهای مشابه دیگر بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. علاوه بر این امکان اجرای یکدیگر را داشته باشند و یا بتوانند همدیگر را توسعه دهند. با همین تعریف میتوان این گونه بیان کرد که خودروی سمند خودرویی است که با استفاده از پلتفرم پژو به وجود آمده است. در قسمت بعدی میخواهیم به مفهوم کسب و کار پلتفرمی بپردازیم، پس تا انتهای این مقاله ما را همراهی کنید.
کسب و کار پلتفرمی چه نوع کسب و کاری است؟
حال نوبت این است که نگاهی به حوزه کسب و کار بیندازیم. استفاده کردن از اصطلاح پلتفرم در کسب و کار به این معنا است که ما با استفاده کردن از پلتفرم اجازه میدهیم گروههای وابسته به صورت راحتتری با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. علاوه بر این کسب و کارها با استفاده کردن از پلتفرم ارزش افزوده بیشتری را برای خود تولید میکنند.
در یک جمله میتوان گفت پلتفرمها در حوزه کسب و کار شبکهای را ایجاد میکنند که دارای دو ویژگی مهم است. بزرگ بودن و مقیاسپذیر بودن! به وسیله این تعریف میتوان کسب و کارهایی مانند تلگرام، فیس بوک، علی بابا و اوبر را کسب و کار پلتفرمی تعریف کرد. با استفاده کردن از تعریفی که برای پلتفرم ارائه دادیم میتوانیم پیامرسانهای داخلی مانند بله و همچنین اسنپ و دیجیکالا را مشابه خارجی این کسب و کارها مانند تلگرام، علی بابا و اوبر معرفی کنیم.
ارزش افزودهی یک کسب و کار پلتفرمی
هر کسب و کاری که از پلتفرم استفاده میکند قادر خواهد بود داد و ستد، تعامل و همچنین انتقال داده در میان تولیدکنندگان، مشتریان و تمام ذینفعان دیگر را انجام دهد. اگر کسب و کارها مدل خود را به صورت کسب و کار پلتفرمی تعریف کنند میتوانند در میان همه اجزای سیستم خود ارتباطی مستقیم را ایجاد کنند. آنها میتوانند به وسیله زیرساختی که تعریف کردهاند در میان اجزای سیستم چارچوبها و قوانین به خصوصی را نیز تعریف کنند. از طریق این قوانین تعریف شده میتوان جریانهای درآمدی و همچنین فرایندهای مختلف شرکت را تعیین کرد و مدیریت سازمان بهبود بخشید و همچنین تعاملات را به صورت بهینهتری انجام داد.
پلتفرم دیجیتالی شده به عنوان یک کسب و کار
یک کسب و کار را تصور کنید که به صورت دیجیتال و یا آنلاین تعریف شده است. این کسب و کار از مجموعهای از کاربران و توسعه دهندگان تشکیل شده است که به نحوی این کسب و کار را هدایت و یا پشتیبانی میکنند. تعریفی که ارائه دادیم تعریفی ساده از یک کسب و کار پلتفرمی میباشد.
یک کسب و کار پلتفرمی باید بتواند زیرساختی قدرتمند و همچنین بیزینس مدلی بدون ایراد را برای خود فراهم کند. در این صورت کسب و کار میتواند کاربران که سلیقههای مختلف و متفاوتی را دارند و همچنین توسعه دهندگانی که در حوزههای مختلف کار میکنند را به خود جذب کند. یک کسب و کار با پلتفرمی شدن و استفاده کردن از چنین فناوریای میتواند به سادگی ارتباطی مستقیم در میان افراد و سیستمها در پلتفرم خود ارتباط برقرار کند. اگر همه شرایط مساعد باشد این ارتباط ایجاد شده میتواند به سادگی درآمد شرکت و یا فروش محصولات را تا حد زیادی افزایش دهد.
برای این که یک کسب و کار بتواند پلتفرمی شود لازم دارد که به سامانه آنلاینی که استفاده میکند زیربنایی کاملاً دیجیتالی بدهد. این زیربنای دیجیتالی نیازمند چارچوبهای به خصوصی میباشد. علت وجود چارچوبها اجرای مدلسازی، سیستمهای تحلیل داده، استفاده کردن از امکانات بیگ دیتا یا همان کلان داده، آنالیز کردن رفتار مشتری، Recommendation Agent و یا همان پیاده سازی کردن پیشنهاد دهندهها و در آخر اتوماسیون است. یک کسب و کار پلتفرمی قدرتمند به یک اپلیکیشن مناسب نیاز دارد. این کسب و کار باید بین تمامی سامانههای آنلاین، افراد و سامانههای آفلاین خود ارتباطی مستقیم برقرار کند.
همهی کسب و کارها امکان پلتفرمی شدن را ندارند
همان طور که در قسمتهای قبلی نیز به آن اشاره کردیم، همه کسب و کارهای موجود یک کسب و کار پلتفرمی نیستند! یا میتوان این گونه گفت که همه کسب و کارها امکان پلتفرمی شدن را ندارند! اگر کسب و کاری را نتوان به صورت پلتفرمی تعریف کرد، این کسب و کار را کسب و کار Pipeline (پایپ لاین) و یا خطی مینامیم. در این گونه کسب و کارها جریانی مستقیم در میان مشتری و تولید کننده برقرار است. قبل از پلتفرمی شدن کسب و کارها، ارزش اصلی آنها همان زنجیره تأمین خطی بود. هدف اصلی کسب و کارهای غیر پلتفرمی صرفاً تولید محصول بود و ایجاد ارتباط نقشی در درآمد آنها نداشت.
قدم اول برای پلتفرمی شدن یک کسب و کار
زمانی که از پلتفرمی شدن یک کسب و کار صحبت میکنیم منظور ما صرفاً پیاده سازی تکنولوژیهای اصلی در این زمینه نمیباشد. برای پلتفرمی شدن قبل از هر قدمی در ابتدا باید کسب و کار را به صورت کامل آنالیز کرد. هدف از این آنالیز پیدا کردن نقاط قوت و ضعف کسب و کار میباشد.
کلام آخر
خیلی خوشحالیم که تا انتهای این مقاله همراه تیم دانشگاه کسب و کار بودید. همان طور که در این مقاله متوجه شدیم برای پلتفرمی کردن یک بیزینس باید راههای تولید ارزش آن را مدل سازی کرد. با مدل سازی کردن یک کسب و کار میتوانیم به راحتی لایههای آن و همچنین ارتباطات تعاملی درون آن را به خوبی بفهمیم. پس از آن میتوانیم درک کنیم که این کسب و کار چگونه شبکه سازی را برای خود انجام میدهد و کاربران به چه نحوی به یکدیگر در این کسب و کار متصل میشوند. بعد از این که مدلی دقیق برای کسب و کار خود پیدا کردیم، در قدم بعدی میتوانیم تکنولوژی را به کسب و کار خود اضافه کنیم. با طراحی کردن یک UI و UX زیبا و هدفمند میتوانیم وبسایت کسب و کار خود را بسازیم. ساخت یک وبسایت قدرتمند قدمی مهم برای جذب مشتری بیشتر محسوب میشود.
در مرحله بعدی پلتفرمی شدن بیزینس ما نیازمند یک سامانه است. در این سامانه اجزای مختلف و متفاوت کسب و کار باید با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. سامانهای که برای کسب و کار خود ساختهایم باید همیشه و همه جا در دسترس افراد مختلف شرکت باشد. بدین منظور میتوان از پلتفرمهای موبایلی استفاده کرد و اپلیکیشن مخصوص کسب و کار خود را ساخت. تکنولوژیهای مختلفی که در کسب و کار خود استفاده میکنید، میتوانند به سادگی اهداف شما را ممکن سازند. بنابراین پیاده سازی آنها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
به نظر شما نقطه ضعف کسب و کارهای پلتفرمی چیست؟
ممنون بابت توضیحاتی که دادید مختصر و خوب بود
خوشحالم که واستون مفید بوده