شرکت گوگل موفقیتی را در دنیا کسب کرده است که شاید هیچ گواهی بزرگتر از این که گوگل به یک فعل تبدیل شده است، برای موفقیت آن وجود نداشته باشد. امروزه برای جستجوی اطلاعات به همان راحتی که آب مینوشیم، سرچ میکنیم. با این حال، گوگل به عنوان یک شرکت، بسیار فراتر از فعل جستجو رشد کرده است. در این مقاله، مدل کسبوکار و استراتژیهایی را بررسی میکنیم که گوگل را به همراه شرکت مادرش آلفابت به یکی از موفقترین شرکتهای جهان تبدیل کردهاند. دانشگاه کسبوکار این بار هم با مقالهای بسیار جذاب در کنار شماست.
شرکت گوگل در چند خط:
- یکی از مؤلفههای کلیدی موفقیت Google، توانایی این شرکت برای راهاندازی نمونه اولیه یا نسخه بتا از یک محصول و ادامه بهبود محصول با هر بار تکرار تولید آن است.
- مدل اولیه کسبوکار شرکت گوگل بر ساخت یک موتور جستجوی قدرتمند مبتنی بر الگوریتمهایی متمرکز بود. این مدل به افراد کمک میکرد تا حجم زیادی از محتوا را مرتب کنند و نتایج دقیقی برای هر جستوجو ارائه میکرد.
- درآمد بعدی گوگل از طریق Google Adwords بود. این پلتفرم آنلاین بستری را فراهم کرده بود که میتوانست از طریق تبلیغات و به ازای هر کلیک مخاطب درآمد کسب کند.
- این شرکت موفق، طیف گستردهای از محصولات و خدمات دیگر از جمله YouTube، Google Maps، Google Apps و Google Cloud را راه اندازی کرده است.
گوگل دریای اطلاعات را رام میکند
کسبوکار اصلی Google ایجاد الگوریتمهایی بود تا به مردم کمک کند بهترین و دقیقترین جستجو را در زمینههای مورد نظرشان داشته باشند. این الگوریتمها مطابق با میزان رشد سریع محتوای آنلاین میباشند؛ یعنی شرکت گوگل به جای استخدام ویراستاران و محققین برای تنظیم پیوندهای جستارهای خاص، شروع به ساختن این الگوریتمها کرد. این الگوریتم طوری طراحی شدند که بر اساس معیارهای خاصی به مطالب امتیاز میداد.
معیارهای خاص شامل مفاهیم جدیدی مانند پیوندهای ورودی از منابع قابل اعتماد و همچنین معیارهای استاندارد مانند فراوانی کلمات کلیدی و عنوان صفحه میشد. همه این معیارها برای رتبهبندی یک صفحه بررسی میشدند تا تعیین کنند یک سایت موقع جستجو توسط مخاطب، کجا باید نمایش داده شود.
با استفاده از این رویکرد امتیاز دهی، گوگل توانست نتایج دقیقتری نسبت به بسیاری از موتورهای جستجوی موجود در بازار ارائه دهد. این الگوریتم دائماً در حال تغییر و به روز رسانی بود و هنوز هم هست تا به کاربران مرتبطترین نتایج را بدهد. از آنجایی که گوگل با قدرت شروع شد و بهتر و بهتر شد، در عرض چند سال به بهترین موتور جستجوی اینترنت تبدیل شد.
از ژانویه 2020، گوگل 87.4 درصد از سهم بازار جهانی موتورهای جستجو را در اختیار دارد.
کسب درآمد از جستجو Adwords
از هنرها و استراتژیهای خاص گوگل، بهبود محصولات است. هر نمونهای را که ارائه میدهد، قطعاً با تکرار آن در طی زمان بهبود موفقیتآمیز را تجربه خواهد کرد. شرکت گوگل ابتدا برای اینکه بهترین موتور جستجو در اینترنت بود هیچ پولی به دست نمیآورد. پس از گذشت 3 سال از عمر شرکت گوگل، با معرفی Google Adwords اولین گام موفقیتآمیز به سوی کسب درآمد را برداشت.
در ابتدا گوگل اد وردز به خاطر وجود مدل پرداخت هزینه یکبار به ازای هزار (CPM)، تحت فشار قرار گرفت؛ اما شرکت گوگل مجدداً با سیاست بهینهسازی محصول، این پلتفرم را بهینه و بروز رسانی کرد.
در عرض سه سال، Adwords به یک حراج تبلیغاتی خودکار و پرداخت به ازای هر کلیک تبدیل شد. این پلتفرم مفهوم ارتباط را با تبلیغات دیجیتال به ارمغان آورد. شرکت گوگل صرفاً بر فروش تبلیغات به تبلیغکنندگان با هر کلمه کلیدی تمرکز نکرد و در عوض تبلیغات مرتبطی را ارائه داد که منجر به کلیکهای بیشتر و درآمد بیشتر برای گوگل شد.
Adwords به طور خودکار درآمد ایجاد میکند که فعالیتهای Google را تقویت میکند. پس از آن Adsense بوجود آمد که به هر کسی که وب سایتی داشت اجازه میداد به فهرست تبلیغاتی گوگل دسترسی داشته باشد و در واقع گوگل را برای تسلط بر تبلیغات دیجیتالی تنظیم کرد.
تبدیل شرکت گوگل به یک نیروگاه دیجیتال
با قرار گرفتن این الگوریتم تبلیغاتی جدید برای تکمیل جستجو، شرکت گوگل به طور جدی شروع به نوآوری کرد. برخی از اقدامات واضح بود، مانند انتشار گوگل و به دست آوردن داراییهای دیجیتالی که با افزایش ترافیک، درآمد بیشتری ایجاد میکرد. این درآمد را بر اساس تبلیغات و با افزایش محتوا، به طوری که فضای تبلیغاتی بیشتری را ایجاد میکرد، به ارمغان آورد. این موارد شامل یوتیوب (خرید شده در سال 2006)، نقشههای گوگل (2005)، گوگل بلاگر (2003) و گوگل فایننس (2006) بودند.
با این حال، شرکت گوگل همچنین تعدادی سایت و برنامه وب ایجاد کرد که در ابتدا برای کسب درآمد از طریق تبلیغات ساخته نشده بودند؛ مانند Google Books؛ زیرا این ساختار مخزن کتابهای آنلاین است که تبلیغات نقش بسیار کمی در آن دارد. به طور مشابه، یافتن تبلیغات در Google News از هزاران منبع خبری، دشوار است. همچنین جیمیل در سال 2004 بدون تبلیغات و بدون هزینه شروع به کار کرد؛ اما تکرارهای جدیدتر به کاربر این امکان را میدهد که بین نسخه رایگان با تبلیغات یا پولی بدون تبلیغات یکی را انتخاب کند. نسخههای اولیه همه این سایتها کامل نبودند. گوگل نسخههای بتا را قرار داد و سپس به کاربران اجازه داد تا بهبودهایی را پیدا کرده و اولویتبندی کنند تا در نسخه بعدی گنجانده شود.
نوآوری در اینترنت و فراتر از آن
شرکت گوگل به افزایش درآمد تبلیغاتی خود ادامه میدهد و سایتها و خدماتی را که درآمد تبلیغاتی بیشتری تولید میکنند، بهبود میبخشد. البته بهبود مستمر محصولات پرچمدار، یک روش تجاری اساسی است. عامل جالبتر در داستان موفقیت مداوم گوگل، تعهد به نوآوری مستمر است.
گوگل نوآوری را به عنوان بخشی از مأموریت شرکت میداند و به کارمندان خود برای خلاقیت قدرت میدهد. اینگونه بود که یک شرکت اینترنتی شروع به ساخت فناوریهای پوشیدنی، سیستمعاملهای موبایل، خودروهای بدون راننده و انرژیهای تجدید پذیر کرد.
پول دیگر دغدغه اصلی گوگل نیست؛ زیرا سرمایه کافی برای ایجاد یک نسخه بتا در مقایسه با آن کم به نظر میرسد. فرهنگ شرکت ابتدا بر پایه نوآوری، در مرحله دوم به دست آوردن اطلاعات واقعی کاربر و بعد از آن نگرانی در مورد کسب درآمد متمرکز است. با توانایی شرکت گوگل برای ایجاد درآمد از طریق Adwords، کسب درآمد از یک محصول تا زمانی که افراد کافی بخواهند از آن استفاده کنند، نسبتاً ساده است.
اجزاء اصلی گوگل
گوگل دو جزء اصلی دارد. یکی موتور جستجویی است که اکثر مردم جهان آن را ترجیح میدهند و دومی یک شبکه تبلیغاتی خود سرویس است که از موتور جستجو و داراییهای دیجیتالی بسیاری که گوگل در اختیار دارد، درآمد ایجاد میکند. گوگل از این درآمد برای پرداخت هزینه نمونهسازی سریع ایدههای جدید استفاده میکند که اغلب به منابع درآمدی جدید تبدیل میشوند. این مدل ساده به گوگل این امکان را میدهد که پروژههای مورد نظر خود را انجام دهد، حتی اگر بازگشت سرمایه (ROI) بلافاصله مشخص نباشد. با ادامه این مقاله در دانشگاه کسبوکار همراه ما باشید.
شکست شرکت گوگل
در سالهای اخیر گفته میشود گوگل با شکست مواجه شده است. به نظر شما آیا واقعیت دارد؟ به عنوان مثال، Google Video با تصاحب YouTube از بین رفت، به نظر شما این یک شکست مهم است یا یک عقب نشینی آرام؟ سیاست گوگل بهگونهای است که اگر محصولی به اندازه کافی کاربر وارد نمیکند، برای زمان دیگری کنار گذاشته میشود و درسهای آموخته شده در ایده بعدی اعمال میشود و برای گوگل، به نظر میرسد همیشه یک ایده بعدی وجود دارد.
اصلیترین منبع درآمد شرکت گوگل
این شرکت مستقر در کالیفرنیا هر روز میلیاردها درخواست جستجو را پردازش میکند و یکی از قابل مشاهدهترین و قابل تشخیصترین نهادهای خصوصی در جهان است. اگرچه این شرکت در طیف گستردهای از زمینههای مبتنی بر اینترنت، از جمله ایمیل، رسانههای اجتماعی، ویدئو، تجزیه و تحلیل، روباتیک و بسیاری از زمینههای دیگر منافع سرمایهگذاری دارد، اما جستجوی اینترنتی عامل اصلی فروش و درآمد آن است.
گوگل یکی از موفقترین سهامهای قرن بیست و یکم است که در آگوست 2004 با قیمتی بیش از 50 دلار در هر سهم عرضه شد. سپس به ارزش 1125 دلار در کلاس A در سال 2019 رسید. علیرغم وضعیت عدم پرداخت سود سهام، سرمایهگذاران از همه رشتهها به سمت گوگل هجوم آوردهاند و به تبدیل آن به یک شرکت 660 میلیارد دلاری کمک کردهاند.
Alphabet
در سال 2015، گوگل یک شرکت هلدینگ به نام Alphabet تأسیس کرد و شعار خود را از «شرور نباش» به «کار درست را انجام بده» تغییر داد. این سازماندهی مجدد تنها یکی از تغییرات زیادی است که سرمایهگذاران گوگل را تحت تأثیر قرار میدهد و باید دید این غول فناوری چگونه این انتقال را مدیریت خواهد کرد.
خندق قدرتمند گوگل
سهامهایی که مزیت رقابتی پایداری دارند، سرمایهگذاریهای مطمئنی هستند.
نمونههایی از صنایع خندق شامل شرکتهای کابلکشی، با توجه به هزینههای هنگفت ساخت زیرساختهای سیمکشی جدید، یا کوکاکولا که نامی نمادین در میان مصرفکنندگان دارد هستند. شرکت گوگل مطمئناً خندقی در اینترنت دارد.
با توجه به نرخ تغییر و رقابت شدید در وب که ساختار مسطح آن به این معنی است که هر کسی میتواند یک سرویس رقیب ایجاد کند، این امر چشمگیر است. با این حال، گوگل توانسته است با ارائه نتایج بهتر با سرعت بالاتر نسبت به رقبای خود، تسلط خود را به دست آورده و حفظ کند.
علاوه بر این، گوگل توانسته است سهم بازار خود را با مرورگر کروم و سیستمعامل اندروید خود تثبیت کند و به اپل پول میدهد تا موتور جستجوی پیش فرض دستگاههای تلفن همراه اپل باشد.
میلیاردها جستجو در گوگل
روزانه بیش از 3.5 میلیارد جستجو در گوگل انجام میشود.
گوگل 75 درصد از بازار جستجوی اینترنتی و 85 درصد از بازار جستجوی موبایل را در اختیار دارد. علاوه بر این جستجو در اینترنت همچنان به رشد خود ادامه میدهد؛ زیرا به بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره مردم در سطح جهانی تبدیل میشود.
عامل اصلی سودآوری شرکت، عنصر اصلی در تبدیل Google به یک سرمایهگذاری مطمئن است. نزدیک به 90 درصد از درآمد شرکت گوگل از جستجو به دست میآید. این سودها و درآمدها پروژههایی را که گوگل امیدوار است به مراکز سود آینده تبدیل شوند، تأمین میکند. این به شرکت اجازه میدهد تا ریسکهای بزرگی را بپذیرد که سایر شرکتها حتی نمیتوانند در نظر بگیرند.
بعلاوه جستجو به گوگل یک صندوق جنگی و ظرفیت وام خواهی عظیمی داده است که به آن اجازه میدهد هر رقیبی را قبل از تبدیل شدن به یک تهدید جدی خریداری کند. فراگیر بودن محصول جستجوی آن همچنین تضمین میکند که به طور مداوم الگوریتم خود را برای ارائه نتایج بهتر برای کاربران تغییر دهد. هرچه افراد بیشتری از جستجوی گوگل استفاده کنند، دادههای بیشتری جمعآوری میشود.
با توجه به این مزیتهای ذاتی، شرکت گوگل در موقعیت بسیار بهتری نسبت به رقبای کوچکتر خود قرار دارد و میتواند در برابر رقابت و استرس ناشی از ضعف اقتصادی مقاومت کند؛ که سابقه انجام این کار را دارد.
شکوفایی شرکت گوگل در شرایط سخت
رکود بزرگ در سالهای 2007-2008 یک آزمون استرس زای بزرگ بود که بسیاری از شرکتها در آن شکست خوردند؛ مانند همه سهامها، گوگل نیز از فشار فروش به شدت آسیب دید و از اوج خود در پایان سال 2007 تا اوایل سال 2009، 65 درصد سقوط کرد. با این حال، هنگامی که بازار سهام بهبود یافت و اقتصاد شروع به نشان دادن نشانههایی از رشد کرد، شرکت بهبود یافت و تمام زیانهای آن تنها در سه سال جبران شد. مهمتر از آن، حتی در حالی که اقتصاد در این دوره زمانی ضعیف شده بود، گوگل رشد درآمد خود را حفظ کرد.
ریسکهای نظارتی
همه این تعریفها بدان معنا نیست که شرکت گوگل با چالشهایی روبرو نیست.
دولتها دوست دارند همهچیز را تنظیم کنند، اگرچه گاهی اوقات شروع به کار آنها زمان میبرد. این الگو در بخش اینترنت امروزی، بهویژه برای شرکتهایی مانند گوگل، آمازون و متا (فیسبوک سابق) مشهود است.
به نظر میرسد کل بحث بیطرفی شبکه و تصمیم کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) در سال 2019 در ایالاتمتحده به طور خاص رقبای Google مانند Verizon و Sprint را هدف قرار داده است. اینها همگی تحت نظارت عدالت اینترنتی هستند؛ اما گوگل میتواند گزینه بعدی باشد. این شرکت با نصب بیش از 100000 مایل فیبر ارائه دهنده خدمات اینترنت (ISP) در سرتاسر جهان، سهم عمدهای در زیرساخت اینترنت دارد.
بیطرفی خالص یک شیب لغزنده است. کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) محتوای رادیویی و تلویزیونی را تنظیم میکند و اساساً خدماتی را که شرکتهای ارتباطی میتوانند برای مشتریان و سهامداران خود ارائه دهند محدود میکند. مقررات فدرال در مورد سرعت اینترنت اولین مرحله در تنظیم محتوای Google، نتایج موتورهای جستجو و تبلیغات است. گوگل ممکن است خود را در حال مبارزه با دولت ایالاتمتحده برای کنترل بر تجارت خود بیابد.
این در حال حاضر در مقیاس بینالمللی مشهود است. در سالهای 2015 تا 2016 اتحادیه اروپا به دلیل دستکاری نتایج جستجو برای تبلیغ سایتهای خرید خود، گوگل را متهم کرد. با جریمههای میلیاردی، شرکت گوگل میتواند به شرکتهایی مانند مایکروسافت و اینتل بپیوندد که با موفقیت هدف اتحادیه اروپا قرارگرفتهاند. اتهامات مشابهی توسط کمیسیون رقابت هند در سال 2015 وضع شد که گوگل را به “سوء استفاده از موقعیت غالب خود برای جعل نتایج جستجو” متهم کرد. سیستم جریمه در هند مختص درآمد است. گوگل با جریمهای تا 10 درصد از کل درآمد مواجه است که معادل میلیاردها دلار است.
تنوع بسیار زیاد
اگر یک شرکت به اندازه کافی بزرگ شود، با مشکلات مقیاس مواجه میشود.
شرکتهای بزرگتر باید با زیرساختهای عظیم، الزامات انطباق، دردسرهای کارکنان و عدم انعطاف نسبی در مقایسه با رقبای خود دست و پنجه نرم کنند. شرکت گوگل ممکن است خود را ناتوان از ایجاد درآمد بیشتر و بیشتر از طریق روشهای سنتی به طور مداوم بیابد که این امر به کاهش چند برابری برای سرمایهگذاران تبدیل میشود.
سرگئی برین، یکی از بنیانگذاران، در نامهای در ژوئن 2015 به سهامداران، موقعیتهایی را برجسته کرد. اینها شامل سرمایهگذاریهای عمده در خودروهای بدون راننده، گوگل گلس، بیوتکنولوژی و هوش مصنوعی میشود. بیشتر این پروژهها تحت صلاحیت اجرایی Google X قرار دارند، آزمایشگاهی با فناوری پیشرفته که بر روی آزمایشهای آیندهنگر متمرکز است.
برین و لری پیج، مدیر عامل شرکت، قبلاً به سهامداران شرکت گوگل هشدار داده بودند که این شرکت میخواهد غیرمتعارف باشد. آنها گفتند که درآمد کوتاه مدت همیشه مورد توجه نخواهد بود؛ زیرا پتانسیل برای نوآوری در آینده بسیار هیجانانگیز است. این یک احساس عالی برای مصرفکنندگان است، اما زنگ خطر را برای سرمایهگذاران را به صدا درمیآورد.
اگر Google روی سرمایهگذاریهای اثبات نشده و کم بازده تمرکز کند، ممکن است سهامداران شاهد رکود شوند. این احتمال وجود دارد که شرکت گوگل بتواند با یک یا دو محصول پیشگام به رکود ضربه بزرگی بزند، اما همیشه این احتمال وجود دارد که این کار را نکند.
تاکنون، تلاشهای سادهتر گوگل برای تنوعبخشی، در بهترین حالت نتایج متوسطی به همراه داشته است. قرار بود +Google پاسخی هیجانانگیز برای فیسبوک و لینکدین باشد. در عوض، Google+ صدها میلیون عضو دارد و فعالیت بسیار کمی دارد. عینک گوگل نیز اینجا عملکرد بهتری نداشته است.
اپلیکیشنهای موبایل جایگزین موتورهای جستجو
از نظر دسترسی به موبایل، گوگل از رقبای خود عقب است. اپل از طریق برنامههای تلفن همراه درآمد زیادی ایجاد میکند که فضای مناسبی برای حضور در زمانی است که مصرفکنندگان به طور فزایندهای از دستگاههای تلفن همراه استفاده میکنند.
موتورهای جستجوی سنتی، یعنی مرورگر وب قدیمی بخش عمدهای از درآمد تبلیغاتی را برای شرکت گوگل ایجاد میکنند. هر بار که یک کاربر تلفن همراه به جای استفاده از موتور جستجو، روی یک برنامه کلیک میکند، تبلیغکنندگان Google دسترسی احتمالی را از دست میدهند. برای خرید، مسافرت یا یافتن رستوران، گوشیهای هوشمند نیازی به رفتن از طریق Google.com ندارند. گوگل قبلاً دروازه بان بود؛ اما اکنون یک درب بزرگ جدید برای عبور کاربران موبایل وجود دارد.
شرکت گوگل میتواند در عرصه دسترسی به تلفن همراه رقابت کند؛ اما در برابر اپل و فیسبوک همان مزیتی را که نسبت به یاهو یا بینگ داشت، ندارد. سهامداران گوگل در نهایت این فشار را احساس خواهند کرد، مگر اینکه شرکت بتواند انواع دیگری از درآمد را به ارمغان بیاورد.
ریسکهای بازار گستردهتر
هر سهمی با انواع خاصی از ریسک مواجه است، البته به طرق مختلف. در کوتاهمدت گوگل با خطرات جدی در خصوص شکایتها، چالشهای نظارتی و ادامه شکست خرید موتورولا مواجه است. سهامداران وقتی اخبار منفی زیادی را برای مدت طولانی میخوانند سرد میشوند.
در درازمدت، گوگل با خطرات گستردهتری مانند تمام شرکتهای فناوری مواجه است. NASDAQ قبلاً سقوط کرده است و هیچ قانونی وجود ندارد که حبابهای فناوری نتوانند شکل بگیرند و بترکند. سهام در ایالاتمتحده بین سالهای 2010 تا 2015 رشد قابلتوجهی را تجربه کردند، اما کاملاً مشخص نیست که عوامل بنیادی این رشد را تقویت کنند. حتی یک پاپ کوچک میتواند صدها دلار به ازای هر سهم برای سرمایهگذاران گوگل هزینه داشته باشد.
بازارهای سرمایه مملو از پول نقد ناشی از سیاست چندساله نرخ بهره پایین فدرال رزرو است. شرکتهای استارتآپ ارزشهای زیادی دریافت میکنند. به عنوان مثال، شیائومی، سازنده چینی گوشیهای هوشمند با سابقه عملکرد بسیار کمی، در اواخر سال 2014 به فروش 46 میلیارد دلاری دست یافت. اگر نرخ بهره بالا برود و سرمایهگذاران ترسیده باشند، بخش فناوری ممکن است نرم باشد.
چالشهای شرکت گوگل به عنوان سرمایهگذار مطمئن
شرکت گوگل همانطور که عملکردش رو به رشد بوده است، از زمان عرضه عمومی، در سهام خود اشتباهات و سرمایهگذاریهای عجیب داشته است. این شرکت در حرکت رو به جلو با چالشهای جدی روبرو است که بیشتر آنها حول اندازه و تسلط بر صنعت آن متمرکز است. از جمله این چالشها، نیاز به تنوع در منابع درآمدی و اجتناب از مقررات پرهزینه از سوی دولتهای داخلی و بینالمللی است. با این وجود، سهام به دلیل تسلط کسبوکار جستجوی آن و داراییهای نقدی عظیم، یک سرمایهگذاری مطمئن باقی میماند.
نام تجاری شرکت گوگل
برند گوگل بدون شک بسیار قوی است. نام شرکت به فعل پذیرفتهشده برای اجرای جستجوی اینترنتی تبدیل شده است. با این حال، این سؤال که آیا مزیت رقابتی به لطف نام تجاری وجود دارد یا خیر، بستگی به این دارد که برند چقدر برای مصرفکنندگان در تصمیمگیری در مورد استفاده از چه خدماتی اهمیت دارد.
از این منظر، بعید است که نام تجاری گوگل سهم قابلتوجهی در خندق آن داشته باشد. کاربران بیشتر جستجوی گوگل را به دلیل کیفیت و قابلیت اطمینان نتایج ترجیح میدهند؛ اما اگر رقیب دیگری بخواهد بر مزایای شبکه گوگل غلبه کند و نتایج سریعتر و دقیقتری ارائه دهد، احتمالاً این وضعیت تغییر خواهد کرد. این را بدانید که هیچ چیز همیشگی نیست.
در جستجو، تبلیغات و سایر کسبوکارهای نرمافزاری شرکت گوگل مانند اندروید، نقشهها و جی میل به رسمیت شناختن و وفاداری برند به طور قوی وجود دارد. با این حال، دوام این مشارکتها به احتمال زیاد چندان قوی نیست.
مزیت نظارتی
مزیتهای رقابتی ناشی از مقررات، معمولاً ناشی از برخی اقدامات دولت است که رقبا را از حمله محدود میکند. در مورد شرکت گوگل، سهم بازار این شرکت در جستجو و سیستم عامل موبایل اندروید آنقدر قوی است که مقررات به عنوان یک تهدید احتمالی برای توانایی شرکت در حفظ سودآوری قوی خود به نظر میرسد.
یک آزمون مهم برای بافت و مانگر در هنگام ارزیابی دوام یک خندق اقتصادی این است که آیا یک رقیب با دسته چک عظیم میتواند تجارت مورد نظر را تکرار کند یا خیر. با این استاندارد، خندق گوگل گسترده و عمیق است. بسیاری از رقبای دارای بودجه خوب، به ویژه در تجارت جستجو، تلاش ناموفقی برای حمله به قلعه گوگل داشتهاند.
بزرگترین تهدید گوگل احتمالاً ناشی از تغییرات قابلتوجهی است که ممکن است در نحوه رفتار کاربران اینترنت رخ دهد. برای مثال، اگر شبکههای اجتماعی چنان محبوب شوند که سودمندی جستجوهای اینترنتی را کاهش دهند، اثربخشی شرکت به چالش کشیده میشود. شرکت گوگل همانطور که در حال حاضر خندقش مؤثر است، باید زیرک بماند و آماده تغییر در محیط خود برای حفظ و گسترش مزیت خود باشد.
کلام پایانی
در محیط دانشگاه کسبوکار، میتوانید بهترین مقالات در خصوص کسبوکار از جمله استارت آپها، بیزینس، زندگینامه، مقالات و جملات انگیزشی، معرفی بهترین قیلم های جهان، معرفی کتابها و … را مطالعه کنید. حتماً به دستهبندیها مراجعه کنید تا بتوانید تنوع مطالب را مشاهده کنید. ممنون که با نظرهای خود، تیم ما را در این راه همراهی میکنید.