احتمالاً شما هم در این روزها نام کسب و کار پلتفرمی را زیاد شنیدهاید. با وجود استفادههای بسیاری که از این عبارت میشود ممکن است برای شما عبارتی نامفهوم و یا جامع به نظر بیاید. به نظر شما چه کسب و کاری را کسب و کار پلتفرمی مینامند؟ و یا این که کدام پلتفرمها را میتوان در تعریف یک کسب و کار گنجاند؟
آیا صرف این که شما از یک وبسایت برای کسب و کار خود استفاده کنید و یا یک اپلیکیشن مخصوص برای آن بسازید، کسب و کار شما را میتوان یک کسب و کار پلتفرمی تعریف کرد؟ در سال 2017 مجموعه forbes insight تحقیقی را به صورت آماری در زمینه کسب و کار پلتفرمی انجام داد. نتیجه این تحقیق آماری مشخص کرد نزدیک به 31 درصد از شرکتهای موجود در تحقیق نوع کسب و کار خود را کسب و کار پلتفرمی معرفی میکردند.
این نتیجه نشان میداد که این شرکتها به تمام ذینفعان شرکت چه خارجی و چه داخلی اجازه داشتن تعاملی کاملاً مستقیم را با همه اجزای شرکت میدادند. آنها تمامی منابع دیجیتالی شرکت قابل دسترسی برای تمام ذینفعان تعریف کرده بودند. شرکتهای زیادی وجود دارند که کسب و کار خود را پلتفرمی معرفی میکنند و تلاش میکنند مدلی که برای کسب و کار خود طراحی میکنند بر همین اساس باشد. اما سؤال اصلی این جاست! آیا در واقعیت نیز همه این کسب و کارها پلتفرمی هستند؟ در این مقاله از مجموعه مقالات دانشگاه کسب و کار میخواهیم در کنار هم یاد بگیریم کسب و کار پلتفرمی چیست و بیش از پیش در این موضوع دقیق شویم. تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
مفهوم پلتفرم چیست؟
برای شروع شاید بهتر باشد با این سؤال کلی شروع کنیم که اصلاً پلتفرم چیست؟ پلتفرم را احتمالاً تعداد دفعات زیادی شنیده باشید. شرکتها و سازمانهای زیادی هستند که برای معرفی کسب و کار خود از این اصطلاح استفاده میکنند. معنای لغوی این کلمه سکو میباشد. زمانی که فردی برای این که بیشتر در نگاه دیگران دیده شود و یا دیگران از او دید بهتری داشته باشند بر روی سکویی برود، به آن سکو پلتفرم میگویند.
در یک جمله میتوان پلتفرم را جایگاهی تعریف کرد که هدف از قرار گرفتن بر روی آن بهتر و بیشتر دیده شدن است. زمانی که شما از اصطلاح پلتفرم برای یک کسب و کار استفاده میکنید مفهوم اصلی آن ایجاد تعامل بیشتر است. در واقع کسب و کارها بر روی جایگاه و یا سکویی قرار میگیرند تا ارزشهای تعاملی خود و همچنین کمیت آن را افزایش دهند.
پلتفرم مفهومی است که آن را در زمینههای مختلفی میبینید
اگر نگاهی به رشته IT و یا همان فناوری اطلاعات بیندازید، با اصطلاح پلتفرم زیاد برخورد خواهید کرد. در واقع پلتفرم در این رشته به معنای همه سخت افزارها و یا نرم افزارهایی است که در یک سرویس و یا اپلیکیشن وظیفه میزبانی را برعهده دارند. با این تعریف میتوان سیستمعاملهای ویندوز و یا لینوکس را یک پلتفرم معرفی کرد. اگر به زمینه صنعت نیز نگاهی بیندازیم مجدداً مفهوم پلتفرم را مشاهده میکنیم.
در صنعت این اصطلاح زمانی به کار میرود که شما با بهره بردن از چهارچوبی از یک فناوری اجازه میدهید فناوریهای مشابه دیگر بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. علاوه بر این امکان اجرای یکدیگر را داشته باشند و یا بتوانند همدیگر را توسعه دهند. با همین تعریف میتوان این گونه بیان کرد که خودروی سمند خودرویی است که با استفاده از پلتفرم پژو به وجود آمده است. در قسمت بعدی میخواهیم به مفهوم کسب و کار پلتفرمی بپردازیم، پس تا انتهای این مقاله ما را همراهی کنید.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات پیشنهاد کار تولیدی، شرکت تنسنت و شرکت آمازون را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
کسب و کار پلتفرمی چه نوع کسب و کاری است؟
حال نوبت این است که نگاهی به حوزه کسب و کار بیندازیم. استفاده کردن از اصطلاح پلتفرم در کسب و کار به این معنا است که ما با استفاده کردن از پلتفرم اجازه میدهیم گروههای وابسته به صورت راحتتری با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. علاوه بر این کسب و کارها با استفاده کردن از پلتفرم ارزش افزوده بیشتری را برای خود تولید میکنند.
در یک جمله میتوان گفت پلتفرمها در حوزه کسب و کار شبکهای را ایجاد میکنند که دارای دو ویژگی مهم است. بزرگ بودن و مقیاسپذیر بودن! به وسیله این تعریف میتوان کسب و کارهایی مانند تلگرام، فیس بوک، علی بابا و اوبر را کسب و کار پلتفرمی تعریف کرد. با استفاده کردن از تعریفی که برای پلتفرم ارائه دادیم میتوانیم پیامرسانهای داخلی مانند بله و همچنین اسنپ و دیجیکالا را مشابه خارجی این کسب و کارها مانند تلگرام، علی بابا و اوبر معرفی کنیم.
واکاوی ساختار کسب و کار پلتفرمی
در دنیای پویای تجارت امروزی، کسبوکارهای پلتفرمی به عنوان ستارگان نوظهوری خودنمایی میکنند و با مدلهای نوآورانه، انقلابی در شیوه خلق ارزش و تعامل میان ذینفعان مختلف ایجاد کردهاند. اما ساختار دقیق این پلتفرمها چگونه است و چه چالشهایی در مسیر خود دارند؟ در این نوشتار، با واکاوی عمیقتر این مدل کسبوکاری، به این پرسشها پاسخ خواهیم داد.
همانطور که اشاره شد، پلتفرمها با ایجاد تعامل یا تسهیل در تراکنشها، به خلق ارزش میپردازند. برای رسیدن به این هدف، پیمودن چهار مرحله کلیدی ضروری است:
- ایجاد مخاطب: نخستین قدم، گرد هم آوردن گروهی از کاربران با علایق یا نیازهای مشترک است. این امر میتواند از طریق بازاریابی، تبلیغات یا ارائه محتوای جذاب صورت پذیرد.
- برقراری تعامل: پس از گردهمایی مخاطبان، نوبت به ایجاد بستری برای تعامل میان آنها میرسد. این بستر میتواند شامل فرومهای گفتگو، ابزارهای اشتراکگذاری محتوا، یا امکان تبادل کالا و خدمات باشد.
- آمادهسازی ابزارهای لازم: برای تسهیل تعاملات و ارائه خدمات، پلتفرمها نیازمند ابزارهای مختلفی هستند. این ابزارها میتوانند شامل وبسایت، اپلیکیشن موبایل، سیستمهای پرداخت، و ابزارهای مدیریت محتوا باشند.
- وضع قوانین و ساختار کسبوکار: در نهایت، برای تضمین نظم و پویایی پلتفرم، تدوین قوانین و ساختار مشخص برای کسبوکار ضروری است. این شامل مواردی مانند شرایط عضویت، نحوه حل اختلافات، و مدلهای درآمدی میشود.
چالشهایی که باید از آنها عبور کرد
مسیر پیش روی پلتفرمها خالی از چالش نیست. یکی از مهمترین این چالشها، حفظ تعادل میان عرضه و تقاضا است. در شرایطی که تعداد عرضهکنندگان (مانند تولیدکنندگان یا ارائه دهندگان خدمات) از تعداد تقاضاکنندگان (مانند مشتریان) بیشتر باشد، نارضایتی و خروج کاربران از پلتفرم محتمل است. نمونه بارز این چالش را میتوان در شبکههای اجتماعی تخصصی مشاهده کرد. در این پلتفرمها، اگر تعداد افراد ناراضی از یک محصول یا خدمات خاص افزایش یابد، بهسرعت در میان اعضای گروه دستبهدست شده و به خارج از پلتفرم نیز سرایت میکند. این موضوع میتواند به تخریب شهرت و از دست رفتن مشتریان بالقوه منجر شود.
در پلتفرمهایی که عرضهکنندگان در گروههای کوچکی فعالیت میکنند، رفتار هر یک از آنها بر دیگری تأثیرگذار است. در این شرایط، همصنفان میتوانند به بزرگترین مانع تبدیل شوند. چرا که آنها برای جذب مشتریان بیشتر، تلاش میکنند تا همکاری با رقبای خود را از بین ببرند. کسبوکارهای پلتفرمی با ارائه مدلهای نوآورانه برای تعامل و خلق ارزش، جایگاه خود را در دنیای تجارت امروزی تثبیت کردهاند. با وجود این، حفظ تعادل میان عرضه و تقاضا و مدیریت رقابت میان همصنفان از جمله چالشهای کلیدی این مدلها به شمار میرود. پلتفرمهایی که میتوانند بهطور مؤثر بر این چالشها غلبه کنند، در مسیر رشد و موفقیت پایدار گام برخواهند داشت.
انواع کسب و کارهای پلتفرمی!
پلتفرمها در اشکال و اندازههای مختلفی وجود دارند و هر کدام بر اساس نوع کالا یا خدماتی که ارائه میدهند، دستهبندی میشوند. در ادامه به برخی از رایجترین انواع پلتفرمها اشاره میکنیم:
- پلتفرم محتوایی: این نوع پلتفرم بستری برای تولید، اشتراکگذاری و مصرف محتوا فراهم میکند. یوتیوب، اینستاگرام و ویکیپدیا نمونههایی از پلتفرمهای محتوایی هستند.
- پلتفرم توسعه: این پلتفرمها به توسعهدهندگان نرمافزار، ابزارها و منابعی را برای ساخت، آزمایش و توزیع برنامههای کاربردی ارائه میدهند. اندروید و iOS نمونههایی از پلتفرمهای توسعه هستند.
- پلتفرم ارتباطی: این نوع پلتفرم امکان برقراری ارتباط بین افراد را از طریق پیامهای متنی، تماس صوتی و تصویری و … فراهم میکند. واتساپ، تلگرام و اسکایپ نمونههایی از پلتفرمهای ارتباطی هستند.
- پلتفرم شبکههای اجتماعی: این پلتفرمها به کاربران اجازه میدهند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کرده، محتوا به اشتراک بگذارند و در گروهها و انجمنهای آنلاین شرکت کنند. فیسبوک، توییتر و لینکدین نمونههایی از پلتفرمهای شبکههای اجتماعی هستند.
- پلتفرم کالا: این نوع پلتفرم بستری برای خرید و فروش کالا فراهم میکند. دیجیکالا، eBay و آمازون نمونههایی از پلتفرمهای کالا هستند.
- پلتفرم خدمات رسانی: این پلتفرمها امکان دسترسی به خدمات مختلف مانند حمل و نقل، غذا، نظافت و … را فراهم میکنند. اسنپ، تپسی و… نمونههایی از پلتفرمهای خدمات رسانی هستند.
- پلتفرم پرداخت: این نوع پلتفرم امکان انتقال پول و انجام پرداختهای آنلاین را فراهم میکند. زرینپال، پیپال و اپلپی نمونههایی از پلتفرمهای پرداخت هستند.
- پلتفرم سرمایه گذاری: این پلتفرمها به افراد امکان سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند سهام، اوراق قرضه و املاک و مستغلات را میدهند. سهمیران، آپشن و دیجیکالا فینتک نمونههایی از پلتفرمهای سرمایه گذاری هستند.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات شرکت گوگل، انواع کار در منزل و کار و کاسبی در منزل را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
گذار از کسبوکار خطی به پلتفرم
در دنیای پویای تجارت، مدلهای کسبوکار دائماً در حال تکامل و دگرگونی هستند. یکی از تحولات قابل توجه، ظهور “کسبوکارهای پلتفرمی” در مقابل “کسبوکارهای خطی” سنتی است. اما دقیقاً چه زمانی یک کسبوکار میتواند از این گذار عبور کند و به یک پلتفرم موفق تبدیل شود؟ درست در نقطه مقابل مدلهای خطی که بر مبنای ارائه مستقیم کالا یا خدمات به مشتری بنا شدهاند، پلتفرمها با ایجاد بستری برای تعامل بین دو یا چند گروه از کاربران، ارزشی به مراتب فراتر از صرفاً مبادله ارائه میکنند. در واقع، میتوان تعامل را قلب تپنده یک پلتفرم دانست. هر چه این تعامل بهینهتر، آسانتر و جذابتر باشد، پلتفرم از قدرت و پویایی بیشتری برخوردار خواهد بود.
ویژگیهای کلیدی کسبوکارهای پلتفرمی
- ایجاد شبکه: پلتفرمها کاربران را به یکدیگر متصل میکنند و بستری برای تبادل اطلاعات، کالا، خدمات و یا هر نوع ارزش دیگری فراهم میکنند.
- اثر شبکهای: با افزایش تعداد کاربران، ارزش پلتفرم برای هر یک از آنها نیز به طور تصاعدی افزایش مییابد. این ویژگی به عنوان “اثر شبکهای” شناخته میشود و عاملی کلیدی در موفقیت پلتفرمها است.
- مدلهای درآمدزایی متنوع: پلتفرمها میتوانند از طریق روشهای مختلفی از جمله کارمزد تراکنشها، تبلیغات، ارائه خدمات ممتاز و یا فروش داده، کسب درآمد کنند.
- قابلیت انعطافپذیری: پلتفرمها به دلیل ماهیت خود، از انعطافپذیری بالایی در برابر تغییرات بازار و نیازهای مشتریان برخوردار هستند.
نمونههای موفق ایرانی
در میان کسبوکارهای ایرانی، نمونههای درخشانی از پلتفرمهای موفق در حوزههای مختلف وجود دارند که نشاندهنده پویایی و نوآوری این عرصه در ایران است. از جمله این نمونهها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- آپارات: پلتفرم اشتراکگذاری ویدیو
- دیجیکالا: فروشگاه اینترنتی
- باما و دیوار: پلتفرمهای آگهی
- اسنپ و تپسی: پلتفرمهای درخواست تاکسی آنلاین
- پونیشا: پلتفرم دورکاری و فریلنسینگ
- لست سکند: پلتفرم رزرواسیون آنلاین سفر
- کافه بازار: مارکتپلیس اپلیکیشنهای اندرویدی
گذار از یک کسبوکار خطی به یک پلتفرم موفق، نیازمند درک عمیق از مفاهیم کلیدی این مدل، شناخت دقیق بازار هدف، ایجاد یک تجربه کاربری بینقص و سرمایهگذاری مناسب در زیرساختها و بازاریابی است.
با اتکا به خلاقیت، نوآوری و پشتکار، میتوان شاهد ظهور پلتفرمهای ایرانی قدرتمندی بود که در سطح جهانی بدرخشند و نقشی کلیدی در تحول اقتصاد دیجیتال کشور ایفا کنند.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات شرکت اپل، تعدیل نیرو و کار در منزل بسته بندی را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
چرا اغلب شرکتها از راهاندازی کسبوکار مبتنی بر پلتفرم خودداری میکنند؟
راهاندازی یک کسبوکار پلتفرمی نیازمند تعهد، شجاعت و درک عمیقی از ماهیت این نوع مدلها است. موانع متعددی در مسیر این تغییر وجود دارد که نیاز به رهبری قوی، برنامهریزی دقیق و جلب مشارکت فعالانه ذینفعان دارد. با وجود چالشها، مزایای بلندمدت کسبوکارهای پلتفرمی، آنها را به گزینهای جذاب برای شرکتهایی تبدیل میکند که به دنبال نوآوری، رشد و توسعه پایدار هستند.
درست است که مزایای یک کسبوکار پلتفرمی به وضوح برای اکثر مدیران آشکار است، اما آمار نشان میدهد که تمایل به راهاندازی چنین مدلهایی در عمل بسیار کم است. تحقیقات نشان میدهد که از هر 8 مدیری که از مزایای این نوع کسبوکار آگاه هستند، فقط 1 نفر حاضر به تغییر استراتژی خود به سمت مدل پلتفرمی است. دلایل مختلفی برای این امر وجود دارد که در ادامه به 3 مورد از آنها میپردازیم:
خودزنی سازمانی
ایجاد یک کسبوکار پلتفرمی به معنای دگرگونی عمیق در ماهیت و ساختار سازمان است. این امر به مثابه “خودزنی سازمانی” است چرا که بخش قابل توجهی از مدل کسبوکار فعلی باید کنار گذاشته شده و فرآیندها و استراتژیها بر پایه مدل جدید طراحی و اجرا شوند. این تغییر بنیادی، چالشها و سختیهای خاص خود را به همراه دارد و به همین دلیل، بسیاری از مدیران از آن دوری میکنند.
مقاومت ذینفعان
مقاومت ذینفعان داخلی، به خصوص مدیران رده بالا و مدیران فناوری اطلاعات، یکی دیگر از موانع اصلی در مسیر راهاندازی کسبوکارهای پلتفرمی است. مدیران فناوری اطلاعات ممکن است به دلیل ترس از آشکار شدن اشتباهات گذشته خود در پیادهسازی سیستمهای IT، در برابر این تغییر جبههگیری کنند.
علاوه بر این، گذار به مدل پلتفرمی نیازمند تغییر فرهنگ سازمانی به سمت همکاری و تمرکز بر منافع مشترک همه ذینفعان است. این امر برای بسیاری از مدیران که عادت به تمرکز بر منافع شخصی و کوتاهمدت دارند، دشوار است.
عدم درک صحیح از ماهیت کسبوکارهای پلتفرمی
برخی از مدیران، کسبوکارهای پلتفرمی را صرفاً نوعی مدل بازاریابی جدید میدانند، در حالی که در واقع ماهیت این نوع کسبوکارها بسیار فراتر از بازاریابی است. در واقع، بنیان اصلی کسبوکارهای پلتفرمی، “بازارسازی” است به این معنی که تمرکز اصلی بر ایجاد فضایی برای تعامل و خلق ارزش برای همه ذینفعان، اعم از مشتریان، تولیدکنندگان، تامینکنندگان و غیره است.
این درک نادرست از ماهیت کسبوکارهای پلتفرمی، باعث میشود که مدیران نتوانند مزایای بلندمدت و پویایی این مدل را درک کنند و به همین دلیل، تمایلی به سرمایهگذاری در آن نداشته باشند.
ارزش افزودهی یک کسب و کار پلتفرمی
هر کسب و کاری که از پلتفرم استفاده میکند قادر خواهد بود داد و ستد، تعامل و همچنین انتقال داده در میان تولیدکنندگان، مشتریان و تمام ذینفعان دیگر را انجام دهد. اگر کسب و کارها مدل خود را به صورت کسب و کار پلتفرمی تعریف کنند میتوانند در میان همه اجزای سیستم خود ارتباطی مستقیم را ایجاد کنند. آنها میتوانند به وسیله زیرساختی که تعریف کردهاند در میان اجزای سیستم چارچوبها و قوانین به خصوصی را نیز تعریف کنند. از طریق این قوانین تعریف شده میتوان جریانهای درآمدی و همچنین فرایندهای مختلف شرکت را تعیین کرد و مدیریت سازمان بهبود بخشید و همچنین تعاملات را به صورت بهینهتری انجام داد.
پلتفرم دیجیتالی شده به عنوان یک کسب و کار
یک کسب و کار را تصور کنید که به صورت دیجیتال و یا آنلاین تعریف شده است. این کسب و کار از مجموعهای از کاربران و توسعه دهندگان تشکیل شده است که به نحوی این کسب و کار را هدایت و یا پشتیبانی میکنند. تعریفی که ارائه دادیم تعریفی ساده از یک کسب و کار پلتفرمی میباشد.
یک کسب و کار پلتفرمی باید بتواند زیرساختی قدرتمند و همچنین بیزینس مدلی بدون ایراد را برای خود فراهم کند. در این صورت کسب و کار میتواند کاربران که سلیقههای مختلف و متفاوتی را دارند و همچنین توسعه دهندگانی که در حوزههای مختلف کار میکنند را به خود جذب کند. یک کسب و کار با پلتفرمی شدن و استفاده کردن از چنین فناوریای میتواند به سادگی ارتباطی مستقیم در میان افراد و سیستمها در پلتفرم خود ارتباط برقرار کند. اگر همه شرایط مساعد باشد این ارتباط ایجاد شده میتواند به سادگی درآمد شرکت و یا فروش محصولات را تا حد زیادی افزایش دهد.
برای این که یک کسب و کار بتواند پلتفرمی شود لازم دارد که به سامانه آنلاینی که استفاده میکند زیربنایی کاملاً دیجیتالی بدهد. این زیربنای دیجیتالی نیازمند چارچوبهای به خصوصی میباشد. علت وجود چارچوبها اجرای مدلسازی، سیستمهای تحلیل داده، استفاده کردن از امکانات بیگ دیتا یا همان کلان داده، آنالیز کردن رفتار مشتری، Recommendation Agent و یا همان پیاده سازی کردن پیشنهاد دهندهها و در آخر اتوماسیون است. یک کسب و کار پلتفرمی قدرتمند به یک اپلیکیشن مناسب نیاز دارد. این کسب و کار باید بین تمامی سامانههای آنلاین، افراد و سامانههای آفلاین خود ارتباطی مستقیم برقرار کند.
همهی کسب و کارها امکان پلتفرمی شدن را ندارند
همان طور که در قسمتهای قبلی نیز به آن اشاره کردیم، همه کسب و کارهای موجود یک کسب و کار پلتفرمی نیستند! یا میتوان این گونه گفت که همه کسب و کارها امکان پلتفرمی شدن را ندارند! اگر کسب و کاری را نتوان به صورت پلتفرمی تعریف کرد، این کسب و کار را کسب و کار Pipeline (پایپ لاین) و یا خطی مینامیم. در این گونه کسب و کارها جریانی مستقیم در میان مشتری و تولید کننده برقرار است. قبل از پلتفرمی شدن کسب و کارها، ارزش اصلی آنها همان زنجیره تأمین خطی بود. هدف اصلی کسب و کارهای غیر پلتفرمی صرفاً تولید محصول بود و ایجاد ارتباط نقشی در درآمد آنها نداشت.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات شرکت تسلا، کاریابی، پارادایم و استعفا را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
قدم اول برای پلتفرمی شدن یک کسب و کار
زمانی که از پلتفرمی شدن یک کسب و کار صحبت میکنیم منظور ما صرفاً پیاده سازی تکنولوژیهای اصلی در این زمینه نمیباشد. برای پلتفرمی شدن قبل از هر قدمی در ابتدا باید کسب و کار را به صورت کامل آنالیز کرد. هدف از این آنالیز پیدا کردن نقاط قوت و ضعف کسب و کار میباشد.
معرفی کتاب Catalyst Code منبعی خوب برای کسب و کارهای پلتفرمی
کتاب Catalyst Code اثر دیوید اس. ایوانز و ریچارد ال. اشمالنسی به بررسی این سوالات از منظر اقتصادی میپردازد. این کتاب که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، اصطلاح “کاتالیست” را برای توصیف کسبوکارهای پلتفرمی معرفی میکند. ایوانز و اشمالنسی استدلال میکنند که پلتفرمها مانند کاتالیزورهای شیمیایی عمل میکنند. آنها به تنهایی ارزشی ایجاد نمیکنند، اما میتوانند واکنشها و تعاملات بین طرفهای مختلف را تسهیل و تسریع کنند. به عنوان مثال، eBay یک پلتفرم است که به خریداران و فروشندگان اجازه میدهد تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و معامله انجام دهند. eBay خود هیچ کالایی نمیفروشد، اما بستر لازم برای انجام این معاملات را فراهم میکند.
Catalyst Code اولین کتابی بود که به طور کامل به بررسی اقتصاد پلتفرمها پرداخت. این کتاب اصطلاحات و مفاهیم جدیدی را معرفی کرد که هنوز هم در بحثهای آکادمیک و تجاری در مورد پلتفرمها استفاده میشود. اگرچه اصطلاح “کاتالیست” به طور گسترده در میان عموم مردم جا نیفتاده است، اما کتاب Catalyst Code نقش مهمی در افزایش توجه به پلتفرمها در فضای دانشگاهی ایفا کرد.
این کتاب برای خوانندگانی که علاقهمند به تاریخچه پلتفرمها و بررسی اقتصادی آنها هستند، مفید خواهد بود. Catalyst Code به ویژه برای دانشجویان و محققان رشتههای اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی مفید خواهد بود. دیوید اس. ایوانز کتاب دیگری با عنوان Matchmakers نیز نوشته است که به بررسی پلتفرمها میپردازد. Matchmakers مشهورتر و پرمخاطبتر از Catalyst Code است و ممکن است برای خوانندگانی که به دنبال یک مقدمه کلی در مورد پلتفرمها هستند، مناسبتر باشد.
کلام آخر
خیلی خوشحالیم که تا انتهای این مقاله همراه تیم دانشگاه کسب و کار بودید. همان طور که در این مقاله متوجه شدیم برای پلتفرمی کردن یک بیزینس باید راههای تولید ارزش آن را مدل سازی کرد. با مدل سازی کردن یک کسب و کار میتوانیم به راحتی لایههای آن و همچنین ارتباطات تعاملی درون آن را به خوبی بفهمیم. پس از آن میتوانیم درک کنیم که این کسب و کار چگونه شبکه سازی را برای خود انجام میدهد و کاربران به چه نحوی به یکدیگر در این کسب و کار متصل میشوند. بعد از این که مدلی دقیق برای کسب و کار خود پیدا کردیم، در قدم بعدی میتوانیم تکنولوژی را به کسب و کار خود اضافه کنیم. با طراحی کردن یک UI و UX زیبا و هدفمند میتوانیم وبسایت کسب و کار خود را بسازیم. ساخت یک وبسایت قدرتمند قدمی مهم برای جذب مشتری بیشتر محسوب میشود.
در مرحله بعدی پلتفرمی شدن بیزینس ما نیازمند یک سامانه است. در این سامانه اجزای مختلف و متفاوت کسب و کار باید با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. سامانهای که برای کسب و کار خود ساختهایم باید همیشه و همه جا در دسترس افراد مختلف شرکت باشد. بدین منظور میتوان از پلتفرمهای موبایلی استفاده کرد و اپلیکیشن مخصوص کسب و کار خود را ساخت. تکنولوژیهای مختلفی که در کسب و کار خود استفاده میکنید، میتوانند به سادگی اهداف شما را ممکن سازند. بنابراین پیاده سازی آنها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
به نظر شما نقطه ضعف کسب و کارهای پلتفرمی چیست؟
ممنون بابت توضیحاتی که دادید مختصر و خوب بود
خوشحالم که واستون مفید بوده