لقمان حکیم کیست؟ در میان 114 سوره قرآن که هرکدام با عناوین خاصی نامگذاری شدهاند، یکی از سورهها لقمان نام دارد. لقمان حکیم نه پیامبر بود و نه فرستادهی خدا؛ او انسانی عادی بود که به واسطهی حکمت و دانشی که داشت به جایگاه بالایی دست یافت. چند آیه از سورهی لقمان دربردارندهی نصیحتهای حکیمانه او به پسرش است و به خوبی حکمت و علم الهی او را نمایان میکند.
دربارهی شخصیت لقمان اطلاعات ضد و نقیضی وجود دارد. عدهای او را بردهای سیاهپوست میدانند که قبل از اسلام زندگی میکرد و عدهای شخصیت او را با برخی از اسطورههای تاریخی مقایسه میکنند.
ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار به زندگینامه لقمان حکیم میپردازیم و روایتهای مختلف دربارهی او را بررسی میکنیم.
سالهای کودکی و جوانی لقمان حکیم
لقمان حکیم، یکی از شخصیتهای برجسته و آموزنده تاریخ است که در متون دینی و ادبیات فارسی به عنوان نمادی از حکمت و خرد شناخته میشود. اطلاعات دقیقی درباره تاریخ و مکان تولد او در دست نیست، اما بهطور کلی اعتقاد بر این است که او در زمانهای قدیم، در نواحی آفریقا و به احتمال زیاد در سرزمین حبشه زندگی میکرد.
تاریخ و مکان تولد
لقمان حکیم به عنوان یک شخصیت تاریخی، بهویژه در متون اسلامی، به عنوان یک فرد حکیم و عاقل شناخته میشود. برخی منابع تاریخی او را به عنوان یک برده سیاهپوست معرفی میکنند که پس از آزادی به عنوان یک فرد خردمند و مشاور شناخته شد. این نکته نشاندهنده این است که لقمان حکیم، با وجود چالشهای اجتماعی و اقتصادی، توانسته است به جایگاه والایی دست یابد.
خانواده و پیشینه
لقمان حکیم از خانوادهای ساده و معمولی به دنیا آمد. او بهعنوان یک فرد عادی، از همان ابتدا تحت تأثیر آموزههای اخلاقی و دینی قرار گرفت. خانوادهاش نقش مهمی در شکلگیری شخصیت او داشتند و از آنجا که او به حکمت و خرد توجه خاصی داشت، به مرور زمان توانست به عنوان یک مشاور و راهنمای مردم شناخته شود. همچنین، او از خانوادهای با ریشههای فرهنگی غنی بود که به او امکان میداد تا به عمق مسائل انسانی و اجتماعی بپردازد.
دوران جوانی و تحصیل علم
دوران جوانی لقمان حکیم بهعنوان یک دوره مهم در شکلگیری شخصیت او شناخته میشود. او به تحصیل و یادگیری اهمیت زیادی میداد و همواره در جستجوی دانش و حکمت بود. در این دوران، او به مطالعه متون دینی و فلسفی پرداخت و از آموزههای مختلف بهرهبرداری کرد. این تحصیلات به او کمک کرد تا به درک عمیقتری از زندگی و روابط انسانی دست یابد.
لقمان حکیم به عنوان یک فرد باهوش و با استعداد، به زودی به عنوان یک مشاور و راهنمای مردم در جامعهاش شناخته شد. او نه تنها به خاطر دانش خود، بلکه به خاطر رفتار و اخلاق نیکو نیز مورد احترام قرار گرفت. او به دیگران یاد میداد که چگونه میتوانند با حکمت و خرد در زندگی خود پیشرفت کنند و از چالشها عبور کنند.
شخصیت و ویژگیهای برتر لقمان حکیم
کتاب آسمانی قرآن بارها با سورههایی به نام پیامبرانی چون محمد، یونس، یوسف، ابراهیم و… مزین شده است. اما این نکته که یک انسان معمولی به این درجه از حکمت رسید که سورهای از قرآن به نام او نامیده شود، نشاندهنده جایگاه والای او در تاریخ و فرهنگ اسلامی است.
سادهزیستی و صداقت:
- در بعضی از روایات آمده است که لقمان بردهای سیاهپوست از منطقهی سودان بود. او چهرهای تیره و قلبی روشن و پاک داشت.
- از همان ابتدای زندگی خود به درستی زندگی میکرد، سخن راست میگفت و امانتدار بود.
- در اموری که به او ارتباطی نداشت، دخالت نمیکرد.
تفکر و جستجوی معرفت:
- وقت خود را در تفکر و سکوت میگذرانید و به جستجوی معرفت حق تعالی مشغول بود.
- به کارهای ساده مانند خیاطی یا درودگری میپرداخت و برخی میگویند لقمان از راه شبانی معیشت خود را تأمین میکرد.
خویشتنداری و صبر:
- لقمان از خندههای بیمورد و استهزاء دیگران پرهیز میکرد و هیچگاه ارادهاش را تسلیم خشم و هوای نفس نمیکرد.
- در موفقیتها مغرور نمیشد و از ناکامیها اندوهگین نمیگردید.
- صبر و شکیبایی او به حدی بود که حتی با از دست دادن فرزندان، اشکهای غم را به چشم نمیآورد.
کمک به دیگران:
- لقمان در اصلاح امور مردم تلاش میکرد و در حل نزاعها و مشکلاتشان دخالت میکرد.
- او هرگز به دو نفر که با یکدیگر درگیری داشتند، چشمپوشی نمیکرد و تلاش میکرد که آنها را به صلح و اصلاح هدایت کند.
همنشینی با دانشمندان و پادشاهان:
- بیشتر وقت خود را در همنشینی با فقها، دانشمندان و پادشاهان میگذرانید و مسئولیتهای آنها را گوشزد میکرد.
- از کبر و غرور آنها میپرهیزید و از تجربیاتشان نیز عبرت میگرفت.
مزار لقمان حکیم کجاست؟
ظاهرا لقمان حکیم پس از وفات، جایی میان مسجد لقمه (در شهر فلسطین) و بازار آن به خاک سپرده شد. هفتاد نفر از پیامبران و عارفان الهی نیز پس از لقمان در آن مکان دفن شدند. این پیامبران از قوم بنیاسرائیل بودند و به دلیل دشمنی قومشان به آن منطقه تبعید شدند و سرانجام در همانجا از دنیا رفتند. به این ترتیب، لقمان حکیم پس از مرگ نیز در میان پیامبران و بزرگان جای گرفت و در دنیا و آخرت سربلند شد.
لقمان حکیم در کتابها و روایات
در ادامه این مقاله قصد داریم نگاهی به حضور لقمان در کتابها و روایات گوناگون بیندازیم. برای آشنایی بیشتر با این حکیم بزرگ، تا انتهای این مقاله دانشگاه کسب و کار را همراهی کنید.
لقمان در روایات اسلامی
لقمان در حبشه متولد و به عنوان برده به اسرائیل آورده شد. صاحبش هنگامی که متوجه حکمت و رفتار و گفتار عالمانه او شد او را آزاد کرد تا در میان بنیاسرائیل زندگی کند. این برده سیاهپوست، به واسطه دانش و بصیرت خود به جایگاهی میرسد که با داوود پیامبر همنشین شده و حتی استاد او میشود.
پیامبر اکرم دربارهی لقمان حکیم چنین گفته است: “به حق میگویم که لقمان پیامبر نبود. ولی بندهای بود که بسیار فکر میکرد و ایمان و یقینش عالی بود. خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست میداشت؛ به همین علت نعمت حکمت را به او ارزانی فرمود.”
لقمان حکیم در منابع قدیم عربی
روایاتی که پیش از اسلام در منابع قدیم عربی از لقمان حکیم وجود دارد، او را از قوم عاد دانستهاند. قوم عاد قبیلهای بودند که بنابر روایات به دلیل کفر و نافرمانی دچار عذاب شدند و به نابودی رسیدند. لقمان از انسانهای صالح و درستکاری بود که در میان آن قبیله زندگی میکرد و دائما در تلاش بود تا مردم را به کارهای خیر تشویق کند. او از عذاب خداوند در امان ماند و پس از آن به مدت پانصد و شصت سال زندگی کرد.
لقمان حکیم در گلستان سعدی
سعدی در کتاب گلستان و بوستان خود چند حکایت از لقمان حکیم آورده و از علم و حکمت او نوشته است. این حکایت در باب دوم گلستان او آمده:
لقمان را گفتند ادب از که آموختی؟ گفت از بیادبان! هرچه از ایشان در نظرم آمد از فعل آن پرهیز کردم.
نگویند از سر بازیچه حرفی / کز آن پندی نگیرد صاحب هوش
و گر صد باب حکمت پیش نادان / بخوانند، آیدش بازیچه در گوش
لقمان حکیم در مثنوی مولانا
مولانا جلالالدین بلخی از عارفان و شاعران مهم قرن هفتم هجری است. حکایتی در دفتر اول مثنوی او وجود دارد که در آن از لقمان حکیم نام برده است:
بوَد لقمان در غلامان چون طفیل / بر معانی تیره صورت همچو لیل
آن غلامان میوههای جمع را / خوش بخوردند از نهیب طماع را
خواجه را گفتند لقمان خورد آن / خواجه بر لقمان ترش گشت و گران
گفت لقمان سیدا پیش خدا / بندهی خائن نباشد مر تجا
امتحان کن جمله ما را ای کریم / سیرمان درده تو از آب حمیم
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات الکس فرگوسن، امیرکبیر، ریچل هالیس، توماس ادیسون، والت دیزنی و آلن دوباتن را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
شباهت لقمان حکیم با شخصیتهای تاریخی
برخی از نویسندگان لقمان حکیم را با برخی از شخصیتهای تاریخی یکسان میدانند. در ادامه تعدادی از این شخصیتهای تاریخی را بررسی میکنیم.
لقمان حکیم و ازوپ
شخصیت تاریخی لقمان حکیم را از جهاتی با ازوپ، حکیم و نویسندهی یونانی یکسان دانستهاند. ازوپ بردهای از اهالی سارد بود که شش قرن پیش از میلاد مسیح زندگی میکرد. او توسط صاحبش آزاد میشود و بعدها به درجهای از دانش و حکمت میرسد که به نویسندگی و شاعری روی میآورد.
این شخصیت تاریخی حدود سیصد داستان و افسانه نوشت و در آن به پند و اندرز مردم پرداخت. از این جهت بسیاری از پژوهشگران معتقد هستند لقمان حکیم همان ازوپ افسانهای است یا حداقل شباهتهای بسیاری به شخصیت او دارد.
لقمان حکیم و احیقر
عدهای دیگر لقمان را با شخصی به نام احیقر یکی دانستهاند. احیقر یا همان بزرگمهر وزیر سناخریب، پادشاه آشور بود. این پادشاه در سال 705 قبل از میلاد به حکومت رسید و در آن دوران به ساخت بناها، ساختمانها و بهبود اوضاع اجتماعی مردم پرداخت.
احیقر وزیر او بود که فرزندی نداشت و بعدها پسری را به فرزند خواندگی گرفت و اندرزها و نصایح خود را خطاب به او نوشت. داستان احیقر از جهاتی شبیه به زندگی لقمان حکیم است. علاوه بر این، شباهتهایی میان داستانها و نصایح او با داستانهای لقمان وجود دارد. به همین دلیل عدهای این دو شخصیت را با هم یکی میدانند.
لقمان و بلعم باعورا
بلعم باعور یک شخصیت عالم در روایتهای یهودی و مسیحی است. او در زمان پیامبری موسی زندگی میکرد. خداوند به او درجهای از حکمت و عرفان بخشید که به مقام مستجابالدعوه رسید و حتی نام اعظم خدا را فراگرفت. بسیاری از محققان عقیده دارند لقمان حکیم همان بلعم باعور است که خداوند به او علم و حکمت بخشید و او را تا درجهی پیامبری بالا برد.
حکمت نظری و حکمت عملی در سخنان لقمان حکیم
خداوند در آیه 12 سورهی لقمان چنین گفته است: “ما به لقمان حکمت بخشیدیم. هرکسی از خداوند شاکر باشد برای خودش شاکر است و هرکس به او کفر بورزد به ضرر خود کفر ورزیده است.” این آیه به این معناست که خداوند به لقمان نوعی از حکمت را داده است که هم شاکر او باشد و هم به او کفر نورزد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات نادر فقیه زاده، اردوان فرهاد مشیری، عباس برزگر، لقمان حکیم را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
حکمت نظری
حکمت لقمان حکیم هم از نوع نظری بود و هم از نوع عملی. مطابق با آیات قرآن کریم، خداوند حکمتی به لقمان بخشید که دربارهی مبدا و توحید خودش بود. علاوه بر این به او علمی بخشید تا بتواند دربارهی قیامت و معاد با مردم سخن بگوید. این همان حکمت نظری است که در سخنان او وجود دارد.
حکمت عملی
حکمت عملی علم اخلاق و تدبیر سیاست، جامعه و حکومت است. لقمان حکیم در نصایح متعددی که به فرزند خود کرده است، از ضرورت بهپا داشتن نماز، امر به معروف و نهی از منکر و رعایت حق پدر و مادر سخن گفته است. این دسته از نصایح او دلالت بر وجود حکمت عملی در سخنان او دارد.
حکایتهایی از لقمان حکیم
در اعماق تاریخ، نام “لقمان حکیم” به عنوان یکی از بزرگان حکمت و فرزندان یونس، در اساطیر و ادبیات مختلف بارها به ذکر رسیده است. این شخصیت، نمادی از عمق دانایی و حکمت بیپایان است که در آثار متعددی از جمله قرآن، اساطیر یونانی و روایات اسلامی به تصویر کشیده شده است. امروزه، حکایتهایی از لقمان حکیم همچنان در دسترس ما هستند و آموزههایشان همچنان ارزشمند و بیزمان هستند.
در این مقاله، قصههایی از حکمت لقمان را بررسی خواهیم کرد که با وجود اختلافات فرهنگی و زمانی، همچنان میتوانند برای ما آموزنده باشند.
پیامبری لقمان حکیم و دیدار با فرشتگان
لقمان، پس از پوشیدن جامه حکمت، در یک نیمروز گرم که مردم در خواب قیلوله بودند، با جمعی از فرشتگان که او نمیتوانست آنها را ببیند، ملاقات کرد. این فرشتگان از لقمان در مورد خلافت و پیغمبری خدا سؤال کردند.
لقمان به آنها پاسخ داد:
“اگر خدای متعال مرا به قبول این مسئولیت خطیر دعوت کند، من با دیدههای باز فرمان او را پذیرفته و امیدوارم که او مرا در این کار یاری کند. او به من علم و حکمت لازم را خواهد داد و مرا از خطا و اشتباه حفظ خواهد کرد. اما اگر اختیار رد یا قبول این مسئولیت با من باشد، من از پذیرش این وظیفه بزرگ عذرخواهی میکنم و عافیت را اختیار میکنم.”
سپس لقمان به فرشتگان توضیح داد:
“حکومت بر مردم، هر چند منزلتی عظیم دارد، اما کاری بسیار دشوار است. در جوانب آن، فتنهها، بلاها، لغزشها و تاریکیهای بیکران وجود دارد. هر کسی که خدا او را به خود واگذار کند، ممکن است در این مسئولیت گرفتار شود و از صراط مستقیم منحرف شود. اما هر کسی که از این مشکلات برهانده شود، به فلاح و رستگاری خواهد رسید.”
لقمان به فرشتگان گفت:
“خواری و گمنامی دنیا در مقابل عزت و بزرگواری آخرت، ارزش دارد. اگر هدف کسی جاه و جلال دنیوی باشد، دنیا و آخرت هر دو را از دست خواهد داد. زیرا عزت و نعمت دنیا موقت و عاریه است و چنین کسی به نعمت و عزت جاودانی آخرت نیز دست نخواهد یافت.”
فرشتگان، که عقل سرشار لقمان را میشناختند، او را تحسین کردند. خدای تعالی نیز لقمان را مورد لطف و عنایت قرار داد و حکمت خود را بر زبان و بیان لقمان جاری کرد. این حکمت و نور معرفت، تشنگان حقیقت را از زلال معرفت و حکمت خود سیراب ساخت.
حکمت در زندگی روزمره
یکی از حکایتهای مشهور از لقمان حکیم، قصهای است که او را به عنوان یک پدر و معلم نشان میدهد. در این قصه، لقمان به فرزندش توصیه میکند که هرگز از صداقت و امانتداری فرار نکند. او به فرزندش میگوید: “اگرچه کوهها به حرکت در آیند، اما کلمه صادق هرگز تغییر نمیکند.” این آموزه نشان میدهد که اصول اخلاقی و صداقت در همه زمانها ارزشمند و بیپایان هستند.
درسهایی از زندگی طبیعت
لقمان حکیم، از طبیعت نیز درسهایی زیادی گرفته است. یکی از قصههای معروف او، قصه سیاه مورچه و خرگوش است. در این قصه، لقمان به فرزندش میگوید که حتی اگر کوچکترین موجودی مانند سیاه مورچه هم برای خرگوش تهدید باشد، باید دقت و هوشی داشته باشد و به صبر و هوشیاری ادامه دهد. این آموزه به ما یادآوری میکند که هر چقدر هدف ما کوچک به نظر برسد، باید با هوش و صبر به دست آن برسیم.
معرفت و فلسفه زندگی
در حکایت دیگری از لقمان حکیم، او با یکی از شاهان زمانه در مورد حقیقت و عظمت خداوند صحبت میکند. او به شاه میگوید: “هر چیزی که از خداوند به تو رسیده، چون قطرهای است دریای عظمت اوست.” این آموزه به ما یادآوری میکند که باید از فرصتهایی که خداوند به ما عطا کرده است، سود برده و با شکرگزاری و تواضع به زندگی بپردازیم.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات ایرج پزشکزاد، جورج اورول، جابر بن حیان، رودکی، احد عظیم زاده و فیثاغورس را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
پندهایی از لقمان حکیم
لقمان حکیم، شخصیتی است که در قرآن کریم به عنوان حکیم و دانا یاد شده است. او به دلیل حکمت و عقل برجسته اش، به عنوان یکی از حکمای بزرگ تاریخ شناخته شده است. در این مقاله، ما به بررسی برخی از پندها و نصیحت های او خواهیم پرداخت.
پند اول: ارزش خرد و عقل
لقمان حکیم معتقد بود که خرد و عقل، بزرگترین هدیه الهی به انسان است. او می گفت: “خردمندی، چراغ روشنی است که در تاریکی جهل و نادانی، راه را به انسان نشان می دهد.” این پند، به اهمیت تفکر و استفاده از عقل در زندگی روزمره انسان اشاره دارد.
پند دوم: اهمیت اخلاق و رفتار
لقمان حکیم، بر اهمیت رفتار و اخلاق در زندگی بسیار تأکید داشت. او می گفت:
“اگر کسی به تو سنگی بیندازد، تو به او گل بینداز. این رفتار نشان از بزرگواری توست، نه ضعف.”
این پند، به اهمیت برخورد مثبت و مهربانانه حتی در برابر رفتار منفی دیگران اشاره دارد.
پند سوم: ارزش صبر و استقامت
لقمان حکیم، بر اهمیت صبر و استقامت در زندگی تأکید داشت. او می گفت: “صبر، کلیدی است که درهای مشکلات را باز می کند. هر کسی که صبر کند، در نهایت به مقصود خود خواهد رسید.” این پند، به اهمیت صبر و استقامت در رویارویی با چالش ها و مشکلات زندگی اشاره دارد.
پند چهارم: اهمیت عدل و انصاف
لقمان حکیم، بر اهمیت عدل و انصاف در روابط اجتماعی بسیار تأکید داشت. او می گفت: “عدل، ستونی است که جامعه بر آن استوار است. بدون عدل، جامعه به سمت فساد و نابودی حرکت می کند.” این پند، به اهمیت عدل و انصاف در حفظ و حراست از جامعه اشاره دارد.
پند پنجم: ارزش دانش و آموزش
لقمان حکیم، بر اهمیت دانش و آموزش در زندگی انسان بسیار تأکید داشت. او می گفت: “دانش، گنجینه ای است که هرگز تمام نمی شود. هر چه بیشتر از آن استفاده کنی، بیشتر خواهی داشت.” این پند، به اهمیت دائمی دانش و آموزش در زندگی انسان اشاره دارد.
سخن پایانی
لقمان، حکیم بزرگی بود که قرنها پیش از ظهور اسلام زندگی میکرد. دربارهی اصل و شخصیت واقعی او اطلاعات ضد و نقیضی وجود دارد. عدهای او را همعصر با داوود پیامبر میدانستند و برخی دیگر عقیده داشتند او در میان قوم عاد زندگی میکرد. با اینحال در تمام روایتهای متعددی که از شخصیت او در قرآن، احادیث و منابع وجود دارد، به حکمت و دانش والای او اشاره شده است.
او به دلیل امانتداری، رعایت حق مردم، راستگویی و دخالت نکردن در امور دیگران به حکمت الهی دست یافت. حکمت و جایگاه لقمان حکیم به اندازهای بود که سورهای از قرآن کریم به نام او نامگذاری شد.
نظر شما دربارهی این شخصیت مذهبی و تاریخی چیست؟ فکر میکنید کدام روایت دربارهی شخصیت اصلی او حقیقت داشته باشد؟
منبع: Wikipedia
این سخن صحیح نیست که لقمان حکیم همان بلعم باعورا است چون بلعم باعورا جهنمی شد ولی لقمان خداوند به نیکی ازش یاد میکند در قرآن دو سوره بنام لقمان است سوره اول لقمان سوره دوم سوره سجده که در اصل نام سوره سجده سوره سجده لقمان است