هوش تجاری به مفهوم استفاده مؤثر و به جا از نرمافزار و همچنین خدمات در جهت انتقال دادهها به هدف تبدیل آنها به اطلاعاتی کاملاً عملی میباشد. در نتیجه این اطلاعات عملی باعث به وجود آمدن تصمیماتی کاملاً راهبردی و استراتژیهایی برای کسب و کار شما خواهند شد.
ابزارهایی که برای هوش تجاری استفاده میشوند تجزیه و تحلیل مجموعه دادههای شرکت شما و همچنین نتایج تحلیلی موجود، خلاصهای مفید از گزارشها، داشبورد، نمودارها و در نهایت نقشهها را به منظور ارائه اطلاعات مختلف به کاربران شرکت درباره وضع موجود کسب و کار در دسترس آنها قرار میدهند. در این مقاله از مجموعه مقالات دانشگاه کسب و کار میخواهیم به موضوع هوش تجاری و کاربرد آن در کسب و کار بپردازیم. تا انتهای این مقاله ما را همراهی کنید.
کاربرد هوش تجاری برای مدیران کسب و کار
تصور کنید که شما مدیریت یک کسبوکار را بر عهده دارید. در شرایط این چنینی، هوش تجاری به کمک شما میآید تا بتوانید با استفاده کردن از ابزارهای مختلف مانند گزارش و نمودارهای متنی، داشبوردهای مدیریتی و همچنین گرافیکی و یا حتی تکنیکهایی برای دادهکاوی عاملهای مؤثر در موفقیت و یا شکست پروژههای شرکت خود را متوجه شوید و در نهایت بتوانید مشکلات موجود در شرکت را برطرف کنید و همچنین در راستای افزایش سود سازمان و شرکت خود اقدام کنید.
به معنای حقیقی هوش تجاری، شامل مجموعهای از ابزارها و روشهای مختلف است که با جمعآوری کردن دادههای متفاوت، پردازش آنها و در آخر نشان دادن اطلاعات موجود، عملیات تصمیمگیری را برای مسئولان و مدیران شرکت آسانتر میکند و حقیقتهایی را درباره فرایندهای مختلف تجاری که در سازمان رخ داده است را به آنها نمایش میدهد.
در راستای چه اهدافی از BI استفاده میشود؟
همان گونه که در قسمت قبل نیز اشاره کردیم، یکی از مهمترین و مؤثرترین دلیلهایی که باعث بهکارگیری هوش تجاری میشود، ایجاد مزیت رقابتی و علاوه بر آن افزایش میزان سود سالانه شرکت است؛ اما با این وجود میتوان اهداف دیگری را نیز برای استفاده از هوش تجاری در نظر گرفت. تعدادی از این اهداف را در لیست زیر برایتان آوردهایم:
- افزایش میزان رضایت مشتریان
- پیشبینی وضعیت آیندهی بازار
- تشخیص بهموقع نقاط ضعف و قوت
- افزایش بهرهوری و سودآوری سازمان
- تنظیم صحیح قیمتها و افزایش فروش
- کمک به تصمیمگیری سریعتر مدیران
- تعیین گرایشهای تجاری سازمانها
- تهیهی سریع و آسان گزارشهای کاربردی
- کاهش هزینههای نیروی انسانی
در حالت کلی، هوش تجاری یا BI را میتوان به صورت زیرمجموعهای از سیستمهای اطلاعاتی در حوزه فناوری اطلاعات معرفی کرد. سازمانها و شرکتهای مختلفی که به خوبی توانستهاند از حوزه فناوری اطلاعات در زیرساخت کسبوکار خود استفاده کنند، به راحتی میتوانند BI یا همان هوش تجاری را نیز در شرکت خود استفاده کنند و آن را به خوبی به کار گیرند و از مزیتهای فراوان آن برخوردار شوند. حالا که به نظر میرسد تا حدودی با معنا و مفهوم هوش تجاری و هدفهای مختلف استفاده از آن آشنا شدیم، بد نیست که کمی تخصصیتر وارد این موضوع شویم و این مفهوم را از نظر ساختار و همچنین معماری کلی آن بررسی کنیم.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات پیشرفت، متقاعد کردن و چگونه بر ترس خود غلبه کنیم را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
تفاوت آنالیز تجاری (BA) با هوش تجاری(BI)
نام دیگر هوش تجاری، آنالیز و یا تجزیه و تحلیل توصیفی نیز میباشد. این موضوع به این دلیل است که BI وضعیت گذشته و فعلی شرکت را توصیف میکند. مایکل فورمن گرمن که استاد مدیریت عملیات و همچنین تصمیمگیری در دانشگاه دیتون در ایالت اوهایو است، در این باره این گونه میگوید: هوش تجاری یا همان BI این موضوع را به شما نمیگوید که چه کاری باید بکنید، بلکه به شما میگوید که یک کسب و کار در گذشته به چه شکل بوده است و در حال حاضر چگونه است و در چه وضعیتی قرار دارد.
این تعریف را که دکتر گرمن ارائه داده است را با تعریف BI یا همان آنالیز تجاری مقایسه کنید. BI را میتوان فرایندی تعریف کرد که کمک گرفته از تکنولوژیهایی است که نرمافزار دادهها به وسیله آن تجزیه و تحلیل میشوند تا آنچه را که قرار است اتفاق بیفتد را پیشبینی کند و یا این که در مورد آن تجزیه و تحلیل تجربی انجام دهد. با این وجود BA یا همان آنالیز یا تجزیه و تحلیل تجاری در گاهی اوقات تجزیه و تحلیل پیشرفته هم معرفی میشود.
نحوه کار BI به چه صورت است؟
هوش تجاری یا BI به کاربران تجاری شرکت شما نمیگوید که چه کاری را باید انجام دهند و یا این که اگر آن کار به خصوص را انجام بدهند قرار است یک اتفاق خاص بیفتد. در واقع BI فقط برای تولید گزارشهای مختلف استفاده میشود. BI در واقعیت روشهای مختلفی را به کاربران تجاری ارائه میدهد تا آنها بتوانند دادهها را برای به دست آوردن درک بهتر و همچنین رسیدن به بینشی برتر، بررسی کنند. شرکتها و سازمانهای مختلف از BI به هدف به وجود آوردن استراتژیهای بسیار قوی برای شرکت خود، تصمیمگیریهای باکیفیتتر و همچنین کشف کردن فرصتهایی نو و تازه برای کسب و کار خود استفاده میکنند.
پنج مزیت مهم استفاده از هوش تجاری برای کسب و کار
در این قسمت دانشگاه کسب و کار میخواهد پنج مورد از مهمترین مزیتهایی که استفاده از هوش تجاری و یا BI میتواند برای شرکت شما به ارمغان بیاورد را به صورت اختصاصی بررسی کند. هم چنان همراه تیم دانشگاه کسب و کار بمانید.
گزارشهای مختلف را به راحتی و با سرعت تهیه کنید
هر سازمان، شرکت و یا کسب و کاری بخشهای مختلف و دپارتمانهای متفاوتی را شامل میشود. اطلاعات موجود در بخشهای متفاوت در فرمتهای مختلف پخش و ذخیره شدهاند. اکثر تلاشهایی که برای جمعآوری این دادهها صورت میگیرد، باید این اطلاعات را در ابتدا مرتب کند و آنها را به فرمتی یکسان تبدیل کند که بتوان آنها را به سادگی مورد تحلیل و بررسی قرار داد. با استفاده از ابزارهای مختلف و پیشرفتۀ هوش تجاری و یا BI در زمان بسیار کمی این امکان وجود دارد که بتوان یک گزارش کامل و علاوه بر آن خوانا از هرکدام از بخشهای مختلف سازمان فراهم کنید و داشته باشید.
شما به عنوان یک مدیر و همچنین صاحب کسب و کار، این موضوع برای شما بسیار واجب است که بدانید که دادههای موجود در شرکت شما به شما چه میگویند! البته کاملاً روشن است که دادههای مختلف برابر یک هوش کامل نیستند. BI مختص زمانی مخصوص است و فوقالعاده کاربرد دارد. فرض کنید سازمان شما دپارتمانهای متفاوتی دارد و دادههای بخشهای مختلف به یکدیگر چندان مرتبط نیستند و شما نیاز دارید برای تصمیمگیری به همه این اطلاعات دسترسی داشته باشید.
سریع و کاملاً هوشمندانه تصمیم بگیرید
بگذارید اینطور برایتان شرح دهم، همه درآمد و سودی که از شرکت به دست میآورید به طور مستقیم به تصمیمهای استراتژیک شما ربط دارد. شاید این نکته برایتان جالب باشد که بدانید زمان تقریبی لازم برای تهیه کردن یک گزارش IT در سازمان چیزی حدود دو روز است. در جهان پر سرعت حال حاضر، اطلاعات مختلف دائماً در حال تغییر و نوسان میباشند؛ بنابراین در طی دو روز زمان لازم برای تهیه گزارش دادهها تغییرات مختلف زیادی میکنند. در حقیقت باید توجه داشت مدیران و استراتژیستهایی که برای شرکت کار میکنند لازم دارند که به دادههای نو و به روز (آپدیت) دسترسی داشته باشند تا بتوانند با سرعت زیادی تصمیم بگیرند و به طبع موقعیت خود را در بازار از دست ندهند.
این اعداد و ارقام که برایتان مثال زدیم اصلاً چیز کمی نیست، دقیقاً به کمک همین اعداد و ارقام است که شما به عنوان یک مدیر کسب و کار قادر خواهید بود راهحلهای درست و همچنین سودآور برای شرکت خود پیدا کنید. هدف غایی یک کارشناس BI این موضوع است که دادههای سازمان شما را به یک تجزیه تحلیل کاملاً ساختارمند تبدیل کند. در تعریفی دیگر یک کارشناس واقعی فعال در حوزه هوش تجاری قادر خواهد بود به تصمیمات استراتژیک و همچنین سریع سازمان و کسب و کار کمک کند. هوش تجاری یا BI با دادههای آپدیت و به روزی که در اختیار مدیران کسب و کار قرار میدهد، به آنها کمک میکند که بتوانند وضعیت مالی شرکت را به سمت مثبتی حرکت دهند و تصمیمهای درستی را برای شرکت اتخاذ کنند.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات تجسم خلاق، موفقیت چیست، حال خوب و پلاسیبو را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
هوش تجاری موجب افزایش بهره وری شرکت شما میشود
BI و یا همان هوش تجاری این توانایی را دارد که بتواند راهکارهای نادرست را برای شما مشخص کند، وضعیت فعلی سازمان را به دقت تعریف کند و در ادامه مشخص کند که در طول روز چه کارهایی را باید انجام دهید، اولویتهای کسب و کار شما چیست و هرکسی که در سازمان مشغول است چه فعالیتی باید انجام دهد. در واقعیت BI قرار است ببیند که در کدام دپارتمانهای شرکت شما ضعف وجود دارد، کدام بخشها لازم است که پیشرفت کنند و همچنین کدام قسمتها باید به امکانات جدیدتری مجهز شوند.
شاید برایتان جالب باشد بدانید بر اساس آماری که در سال 2000 سایت CIO شرکت تویوتا منتشر کرد، این شرکت با استفاده از ابزارهای مختلف هوش تجاری توانست بفهمد که در فرایند تحویل کالا و همچنین توزیع آن تقریباً نیمی از هزینهها بیشتر از آن مقداری است که باید باشد و با تغییر استراتژیهای مختلف توانست این هزینه را حدود 50% کاهش دهد.
BI به بازگشت سرمایه شما سرعت میبخشد
نهایت تمام هدفهایی که یک سازمان میتواند داشته باشد و تمام چیزهایی که در قسمتهای قبلی گفتیم میتواند در رشد سریع برای بازگرداندن سرمایه شرکت خلاصه شود. بدون داشتن بینشی درست و همچنین دیسیپلینی کاملاً مشخص، امکان این وجود دارد که یا در دام راه و روش نخنما و قدیمی بیفتید و یا این که به حدس و گمانهزنی درباره رفتارهای مختلف کاربران سازمان خود و موضوعهایی از این دست گرفتار شوید. اینها مهمترین آفتهایی هستند که برای کسب و کار شما وجود دارند و دقیقاً همان موضوعهایی هستند که باعث شکست خوردن شرکت و کسب و کار شما و بسیاری از سازمانهای دیگر مانند شما میشوند.
همان گونه که از قبل هم به آن اشاره کردیم، هر سازمان مختلف مانند یک سیستم است که تمام بخشهای مختلف آن به نوعی با یکدیگر در ارتباط هستند و نمیشود که برای هر کدام از این بخشهای مختلف یک استراتژی جداگانه و متفاوت ریخت و با سایر بخشها نیز کاری نداشت. تمام تلاش هوش تجاری یا همان BI این موضوع است که دادههای مختلفی ارائه دهد که اگر چه برای هر دپارتمان این دادهها به صورت جداگانه موجود است، اما بتواند یک دید کلی به ما بدهد که بتوان بر مبنای آن دید کلی تصمیمگیری کرد، استراتژی جدیدی تنظیم کرد و یا حتی یک برنامه عملی برای شرکت ریخت.
دقیقاً به همین دلیل است که BI یا هوش تجاری قادر خواهد بود به صورت واضح به شما کمک کند کمپینهای خود را برای سازمان طرح ریزی کنید و هر آن چیزی را که نیاز است تغییر دهید. میتوان این گونه گفت که تغییر دادن چیزهای مختلف قبل از آنکه واقعاً دیر شود و در کمترین زمان ممکن میتواند به راحتی سرمایه شما را به خودتان بازگرداند.
هوش تجاری هزینههای مربوط به نیروی انسانی را کاهش میدهد
با رشد و پیشرفت سریع جهان امروز، مهمترین و مؤثرترین لازمهای که کسب و کار از هر زمان دیگری بیشتر به آن نیاز دارد، چیزی نیست جز نیاز به تجزیه تحلیل دادههای مختلف و اطلاعات گوناگون. از طرفی دیگر خود این دادهها و اطلاعات هر روزه پیچیدهتر و به بیانی دیگر چند بعدیتر میشوند. علت این موضوع در این است که سازمانها و کسب و کارها دائماً در حال حرکت به سمت گسترده شدن و همچنین توسعه یافتن هستند. پس موازی با حرکت سریع سازمانها، نیاز به استخدام نیروهای انسانی متخصص برای تحلیل کردن دادههای مختلف و همچنین تهیه کردن گزارشهای گوناگون نیز از هر زمان دیگری بیشتر میشود.
اگر بخواهید از روشهای سنتی برای مدیریت شرکت خود استفاده کنید باید تعداد بیشماری نیروی متخصص استخدام کنید، مدام از آنها گزارشهای مختلف بخواهید و دائماً کسی باشد که این گزارشهای تهیه شده را بررسی کند. در حالی که استخدام یک متخصص هوش تجاری میتواند تمام این کارها که ذکر کردیم را برای شما انجام دهد و در سریعترین زمان ممکن گزارشهای مختلفی را که به آنها نیاز دارید برای شما تهیه کند. به بیانی دیگر BI میتواند در وقت، هزینه و زمان شما به مقدار زیادی صرفهجویی کند.
نگاهی به معماری هوش تجاری به صورت تخصصی:
هوش تجاری یا BI از نظر ساختار اجرای خود و همچنین معماری فرایند، پنج لایه اساسی دارد. این لایهها را از تشخیص دادن منبع اطلاعات تا لایهی پنجم به نام نمایش داده در ادامه به صورت مفصل بررسی میکنیم.
منابع داده (Data source) لایه اول در BI
به عنوان اولین لایه برای پیادهسازی کردن هوش تجاری یا BI در یک شرکت، اطلاعات مهم و مؤثر را در قالب فرمتهای مخصوصی شناسایی کرده و همچنین سازماندهی میکنیم. این اطلاعات را به عنوان مدیر سازمان میتوانید از انواع منابع دادههای گوناگون مانند پایگاه دادهها و… به دست آورید.
استخراج، تبدیل و بارگذاری (ETL) لایه دوم از هوش تجاری
در لایه دوم از هوش تجاری، دادههای مناسب از منبعهای گوناگون که در مرحلهی اول تشخیص داده شدهاند استخراج (Extract) میشوند، بعد از استخراج به اطلاعاتی با قابلیت استفاده برای سیستم، تبدیل (Transform) میشوند. در این لایه اطلاعاتی که نامعتبر هستند از مجموعه دادههای ما حذف خواهد شد و در آخر در پایگاههای داده جمع آوری و همچنین بارگذاری (Load) میشوند.
انبارهای داده (Data Warehouse) به عنوان لایه سوم در معماری BI
هدف نهایی از انجام این مرحله در لایه سوم در حقیقت به دست آوردن اطلاعات مورد نیاز و همچنین ایجاد دستهای یکپارچه و منظم از این دادهها میباشد، طراحی این مجموعه یکپارچه، عضو یکی از مهمترین و مؤثرترین مرحلههای فرایند پیادهسازی هوش تجاری یا BI است. انبار داده یا همان پایگاه داده باید به صورتی طراحی شود که انواع گوناگون دادهها بتوانند در آن تجمیع شوند.
مدلسازی دادهها (Data Modeling) لایه چهارم از معماری هوش تجاری
در این مرحله، حقیقتهای مختلف مربوط به کسبوکار و سازمان شما مانند پرداخت، زمان فروش، فروش، فروشنده و همچنین مشتری مشخص شده است و در فرم گزارشهایی گوناگون مورد بررسی قرار میگیرد و رابطههای میان آنها مشخص میشود. پس از انجام این پروسه به مقادیر و دادههای محاسباتی مختلفی دست پیدا میکنیم که میشود از آنها به عنوان شاخصهایی برای اندازهگیری اطلاعات استفاده نمود.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات متن موفقیت، مراقبه، جملات قصار و مهارت تصمیم گیری را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
ارائهی اطلاعات (Presentation) لایه آخر از معماری BI
در آخرین مرحله از پروسه هوش تجاری یا BI، دادههای نهایی بهدستآمده را در فرمت داشبوردهای مدیریتی و همچنین به صورت نمودارهایی گرافیکی و یا گزارشهایی تصویری یا متنی و… به کاربر نهایی سازمان که معمولاً مدیران شرکت هستند، نمایش میدهیم. این گزارشها میتوانند شامل دادههایی مانند نقاط ضعف و یا قوت شرکت، عاملهای شکست یا موفقیت پروژههای مختلف انجام شده، تأثیرگذاری هزینهها در فروش سازمان و… باشند که در آخر میتوانند استراتژیهای تجاری شرکت را تغییر دهند.
بنابراین، معماری هوش تجاری به صورت خلاصه این گونه است که: در اولین لایه، اطلاعات از منابع گوناگون شرکت جمعآوری شده و طی فرایند ETL در لایه دوم به اطلاعاتی قابل قبول و قابل استفاده تبدیل میشوند. بعد از لایه دوم با تجمیع و همچنین جمعآوری دادهها برای مرحلهی ذخیرهسازی (Warehouse) آماده میشوند. بعد از آن فرایند آنالیز و همچنین مدلسازی روی اطلاعات صورت میگیرد. در آخر دادهها آمادهی ارائه و نمایش به مدیران کسب و کار میشوند.
بررسی دو بعد مهم در BI یا هوش تجاری:
در این قسمت بررسی میکنیم که در آخر برای پیاده کردن موفق یک سامانه یا پروژه هوش تجاری دو بعد و یا پارامتر مهم و مؤثر وجود دارد. این دو پارامتر را در قسمتهای بعدی شرح دادهایم.
1. پارامتر فنی و تکنیکال در BI
پایه پارامتر فنی و یا تکنیکال مربوط به بخشهای مختلف انتقال داده، ابزارهای داشبوردساز و مکعبهای اطلاعاتی یا Cube، ساخت انباره داده و همچنین عملیات مربوط به پایگاه داده میشود. این بعد یا پارامتر، مهمترین و با این وجود سادهترین بخش در هوش تجاری است. اگر بخواهیم به زبانی ساده این پارامتر را شرح دهیم، باید این گونه بگوییم که این بعد دارای سه مرحلۀ اصلی است:
- مرحله اول شناخت: در این مرحله شما باید یک تحلیل جامع و کامل از کسب و کار و سازمان خود داشته باشید. در این تحلیل وضعیت فعلی سازمان را بررسی کنید و قسمتهای گوناگون کسب و کار خود را شناسایی کنید.
- طراحی انبار داده به عنوان مرحله دوم: در مرحله دوم با توجه به دادههایی که در مرحله اول به دست آوردید، باید یک پایگاه داده و یا Data Warehouse بسازید.
- مرحله سوم تهیه گزارش: در آخرین مرحله یعنی مرحله سوم باید گزارش تهیه کنید. شما بر اساس انبار دادهها و یا Data Warehouse خود گزارشی کامل و جامع تهیه میکنید و دادههای خام را به دادههایی با قابلیت فهمیدن تبدیل میکنید.
بهعنوانمثال زمانی که یک خرید اینترنتی اتفاق میفتد، در پایگاه داده، دادههایی مانند ساعت، تأمین کنندۀ کالا، تاریخ، کالای خریداری شده، شناسۀ مشتری، تعداد و در آخر قیمت خرید و فروش و این مدل دادهها باید در سیستم ثبت شوند. در آخر از این پایگاه داده داشبوردهای مدیریتی مختلف و همچنین خلاصه شدهای به وجود میآید؛ بهعنوانمثال این که در امروز و یا در این هفته یا حتی در این ماه چقدر سود به دست آوردیم، میزان این سود به دست آمده نسبت به سالهای گذشته چه تغییری داشته است، از ماه گذشته تا همین ماه چه تعداد کاربر جدید به ما اضافه شدند و … .
2. پارامتر فرهنگی BI
بعد یا پارامتر فرهنگی در هوش تجاری یا همان BI مربوط به تجزیه و تحلیل صحیح نیازمندیها، فرهنگ استفاده و تفکر و استدلال میشود. در واقع در این بعد تصمیمگیری بر پایة واقعیتهای موجود که همان دادهها هستند انجام میشود. این پارامتر به زیرساختهای رفتاری بنیانی نیاز دارد که با عرض تأسف اکثر این زیرساختها در کشورمان ایران وجود ندارد. برای اینکه این پارامتر با موفقیت انجام شود به نقد و تغییر پذیری پی در پی، انعطاف و نرمش سازمانی بالا و اینرسی یا همان مقاومت سازمانی و شرکتی در سطح پایین در مقابل تغییرات لازم است.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات رابطه عاطفی، خلاقیت چیست و تفکر خلاق را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
مثالهایی از کاربردهای هوش تجاری یا BI
به صورت کلی بهره گرفتن از هوش تجاری سازمانی شامل گزینههای زیر میشود:
- نظارت کردن بر نتیجه کار تجاری یا دیگر معیارها
- حمایت کردن از تصمیمگیری و همچنین برنامهریزی راهبردی
- ارزیابی قرار دادن و بهبود دادن فرایندهای مختلف تجاری
- نمایش اطلاعات مفید و مؤثر در مورد کاربران، زنجیرههای تأمین، تجهیزات و سایر عناصر عملیات تجاری به کارکنان عملیاتی سازمان و غیره
- تشخیص دادن فرایندها، روابط در دادهها و یا الگوهای موجود
نمونههایی از کاربرد BI
بهره گرفتن و کاربردهای خاص هوش تجاری یا BI در صنعتهای گوناگون متفاوت است. برای نمونه؛ شرکتهایی که خدمات مالی ارائه میدهند و همچنین بیمهها از هوش تجاری یا BI برای تجزیه کردن و ارزیابی ریسک و خطر در طول مراحل وام و تصویب سیاست بهره میگیرند. همچنین محصولات اضافی مختلف را برای نمایش به کاربران موجود بر پایه نمونه کارهای حال حاضر شناسایی میکنند. هوش تجاری یا BI به خرده فروشان در زمینههای مختلف مدیریت بازاریابی، برنامهریزی کردن تبلیغات و همچنین مدیریت کردن موجودی کالاهایشان کمک میکند؛ این در حالی است که تولیدکنندگان به BI برای تجزیه و ارزیابی تاریخچه و عملیات و فرایند کارخانه در زمان واقعی بهره میگیرند و BI به آنها برای مدیریت کردن برنامهریزی تولید، تهیه کردن و همچنین توزیع کالاها کمک میکند.
سازمانهای هواپیمایی و یا هتلهای زنجیرهای از استفاده کنندگان مهم هوش تجاری یا BI برای کاربردهایی مثل ردیابی کردن گنجایش پرواز و اتاقهای رزرو شده، تنظیم کردن قیمتها و برنامهریزی کردن برای کارمندان بهره میگیرند. در شرکتهای بهداشت و درمان، BI در جهت تجزیه و ارزیابی برای تشخیص دادن بیماریهای مختلف و سایر شرطهای پزشکی و همچنین تلاش کردن برای بهتر شدن مراقبت و نتیجههای بیماران کمک میکند. دانشگاهها و همچنین سیستمهای مدارس مختلف برای نظارت کردن بر معیارهای بهره وری کلی دانشآموزان و یا دانشجویان و علاوه بر آن شناسایی کردن محصلهایی که ممکن است به کمک نیاز داشته باشند از BI بهره میگیرند.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات علائم کمبود اعتماد به نفس، جملات موفقیت و هوش عاطفی را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
کلام آخر
خیلی خوشحالیم که تا انتهای این مقاله همراه تیم دانشگاه کسب و کار بودید. باید بدانید که تلاش برای تصمیمگیری در این مورد که آیا BI و یا BA برای کسب و کار شما بهتر است، راه خوبی برای تحلیل مدیریت داده شما نیست. در واقع، کسب و کارها و سازمانهای مختلف برای موفقیت به هوش تجاری و همچنین آنالیز تجاری نیاز دارند. علاوه بر این، مردم در سرتاسر دنیای کسب و کار بیشتر از این نمونه اصطلاحات برای معنیهای گوناگونی استفاده میکنند. به همین دلیل هنگام انتخاب کردن نوع فناوری، ابزار و یا استعدادی که میخواهید بر روی آن سرمایهگذاری انجام دهید، لازم است کمتر بر روی تفاوتهای هوش تجاری و آنالیز تجاری وقت بگذارید و در مقابل بیشتر بر روی آنچه که در سازمان نیاز دارید تمرکز کنید و وقت بگذارید.
توسعه و بهبود یک استراتژی هوش تجاری را میتوان اولین مرحله مهم در پیادهسازی راهحل هوش تجاری دانست.
به نظر شما ذینفعان کلیدی در BI چه کسانی هستند؟ چه کاربرانی میتوانند از این سیستم استفاده کنند؟ چه بخشهایی به BI نیاز دارند و چه مواردی در هوش تجاری اندازهگیری میشود؟ تولیدکنندگان محتوا و همچنین مصرفکنندگان دادهها به چه نوع پشتیبانی نیاز دارند؟