اگر میخواهید یک سرمایه گذاری مطمئن در بازارهای مالی از جمله بورس و بازار صرافی آنلاین و خارجی ارزهای دیجیتال داشته باشید، فراگیری تحلیل تکنیکال از نان شب نیز برای شما واجبتر است. برای تحلیل تکنیکال و صحیح بازارهای مالی و سرمایه گذاری نیاز به آموزش مفاهیمی دارید تا با به کارگیری آنها بتوانید پیشبینی خوبی از بازار و روند حرکت آن داشته باشید. این پیشبینی صحیح یک راهنمای پرقدرت برای شماست. راهنمایی که میتواند نوسانات قیمت در یک بازار مالی مشخص، برای مثال یک سهام مشخص در بورس را بررسی کند. تحلیل تکنیکال روشی است که معمولاً در تمامی بازارهای مالی که بر اساس عرضه و تقاضا فعالیت میکنند کاربرد دارد. حال این بازار میتواند بازار مسکن و سکه باشد، خواه بازار ارزهای دیجیتال جهانی مانند بیت کوین.
تحلیل تکنیکال در واقع علم بررسی و تحلیل نمودارهای قیمتی بازارها بر اساس میزان عرضه و تقاضای آنهاست. در ادامه این مقاله از دانشگاه کسب و کار به بررسی این نوع از تحلیل مالی و راهنمای استفاده از آن در معاملات مالی و سرمایه گذاری میپردازیم. پس اگر شما هم قصد سرمایه گذاری در انواع بازارهای مالی که بر اساس عرضه و تقاضا هستند را دارید، ادامه این مطلب میتواند شاه کلید راهنمای شما در این مسیر باشد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال در واقع علم بررسی و پیشبینی رفتاری نمودارهای قیمتی در بازارهای پول است. این پیشبینی اصولاً بر اساس رفتارهای گذشته این نمودارها انجام میشود و رفتارهای بعدی آنها را مشخص میکند. برای مثال علم تحلیل تکنیکال میتواند با توجه به دادههایی مانند نوسانات قیمت در چند ماه گذشته، میزان عرضه و تقاضای سهم و یا حجم معاملات آن، رفتار یک سهم بورسی را برای چند ماه آینده حدس بزند. همچنین شما را برای خرید و یا فروش این سهام راهنمایی کند.
همانطور که گفتیم این نوع از تحلیل که بر اساس بررسی نمودارهای قیمتی انجام میشود، در تمامی بازارهای مالی که بر اساس عرضه و تقاضا فعالیت میکنند کاربردی است. برای مثال از انواع این بازارها میتوان به بازار طلا و سکه، بازار مسکن و خودرو، بازارهای مالی سرمایه گذاری از جمله بورس اوراق بهادار و بازار ارزهای دیجیتال اشاره کرد. این تحلیل برای انواع بازارهای داخلی و خارجی سرمایه گذاری قابل استفاده است. شما با آموزش آن میتوانید به سادگی نوسانات قیمت را بررسی و تحلیل کنید.
با فراگیری این تحلیل تکنیکال میتوانید بسیار مطمئنتر از قبل و با نگاهی منطقی، تخصصی و فنی به معاملات مالی بپردازید. در انواع بازارهای مالی بدون ترس و استرس سرمایه گذاری کنید و پر سود باشید. البته توجه به این نکته ضروری است که گاهی ممکن است بازارهای مالی رفتارهای هیجانی از خود بروز دهند. رفتارهایی که ممکن است با تحلیلهای مالی قابل انطباق نباشند. به همین جهت بهتر است بدانید که معاملات مالی در بازارهای سرمایه گذاری از جمله بورس اوراق بهادار و ارزهای دیجیتال همواره با ریسک همراه هستند.
اهمیت تحلیل تکنیکال در معاملات مالی
همانطور که گفتیم این تحلیل با استفاده از نمودارهای نوسان قیمت و دادههای موجود کمک میکند تا با بتوانیم رفتار آینده سهام مورد نظر یا هر بازار مالی دیگر را بررسی کنیم. درست است که سرمایه گذاری در بازارهای مالی همواره با ریسکهای بزرگ همراه است؛ اما بهره گیری از انواع تحلیلها و سرمایه گذاری با علم و دانش تخصصی به مقدار زیادی از ریسک معاملات ما میکاهد. همچنین ما را به سمت اطمینان بیشتر و خطر کمتر سوق میدهد.
در واقع میتوان گفت که سرمایه گذاری بدون استفاده از این علوم تخصصی و انواع تحلیلها مانند تیراندازی با چشم بسته و یا پرتاب یک تاس است. شما بدون آموزش دیدن و استفاده از این علوم تخصصی ریسک قابل توجهی را با خود حمل خواهید کرد و احتمالاً سود معاملاتتان را کاهش میدهید. در واقع این دسته از تحلیلها با پیشبینی صحیح و تخصصی نوسانات قیمت یک ارزش خاص به شما کمک میکنند تا بتوانید زمانهای درست را برای خرید و یا فروش یک ارزش مشخص از قبیل طلا، سکه، دلار، سهام، ملک و یا انواع ارز دیجیتال را تشخیص دهید و از ضرر و زیان زیاد دور بمانید.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات صرافی تبدیل، عرضه اولیه سهام و سرمایه گذاری در ایران را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
در باب اهمیت تحلیل تکنیکال
رویکرد ریاضی در این تحلیل
تحلیلگران تکنیکال از احتمالات ریاضی برای انتخاب سهام مورد نظرشان استفاده میکنند. آنها با استفاده از احتمال قادرند نتیجه یک مسئله را بدون نیاز به بررسی دقیق آن و با جزئیات کامل پیشبینی کنند. تحلیل تکنیکال با به کارگیری احتمالات ریاضی به ما کمک میکند بدون نیاز به جزئیات و بسیار سریعتر از تحلیل بنیادی از نوسانات قیمت در آینده با خبر شویم.
تشخیص علائم خطر پیش رو
گاهی اوقات و در برخی بازارها ممکن است با سقوط عمده در قیمت برخی سهامها مواجه شویم. پیشبینی این سقوط از تحلیلهای بنیادی بر نمیآید. کسی نمیتواند این سقوط سهام را پیشبینی کند. اما الگوها، شاخصها و سایر ابزارهای فنی موجود در تحلیل تکنیکال میتوانند این سقوط را پیشبینی کنند. البته تحلیل تکنیکال نمیتواند دلیل این سقوط را به شما بگوید. این تحلیل میتواند به شما اخطار دهد که این سقوط در شرف وقوع است و شما میتوانید خود را برای آن آماده کنید.
شناسایی روندهای کوتاه مدت
به طور کلی میتوان گفت که تحلیل فاندامنتال یا بنیادی برای سرمایه گذاریهای بلند مدت مثلاً سه تا پنج ساله مناسب است؛ اما اگر نیاز به تحلیل و پیشبینیهای کوتاه مدت و سریع دارید ما استفاده از تحلیل تکنیکال را به شما توصیه میکنیم. تحلیلهای تکنیکال و ابزارهای آن میتوانند به شما بگویند که سهام شما در آینده نزدیک به سمت بالا حرکت میکند یا با سقوط همراه است. در تحلیلهای بنیادی شما نیاز به صبر بیشتری دارید تا ثمرهی سرمایه گذاری و تحلیل شما به بار بنشیند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در چیست؟
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال هر دو از تحلیلهای مهم، تخصصی و اثرگذار در بازارهای مالی و سرایه گذاری هستند. برای اینکه بتوانید به موفقیت در زمینه مالی و سرمایه گذاری برسید بهتر است با هر دوی این مفهومها آشنایی داشته باشید. تا بتوانید بهترین سرمایه گذاری را در درستترین بازار مالی و طلاییترین زمان آن به ثبت برسانید. در واقع میتوان گفت هدف نهایی هر دوی این تحلیلها پیشبینی بازارهای مالی در جهت کمک به سرمایه گذاران است. اما روشی که هر کدام از تحلیلها به کار میگیرند منجر به ایجاد تفاوت در بین آنها میشود.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال در واقع بر اساس ارزش ذاتی یک سهم یا یک ارزش در بازارهای مالی و سرمایه گذاری عمل میکند. میتوان گفت که هر سهمی در بازار بورس و یا هر ارزشی در بازارهای مالی از جمله ارزهای دیجیتال دارای یک ارزش پایهای و ذاتی است. این تحلیل تلاش دارد که این ارزش را زودتر از بازار تشخیص دهد تا شما را به سود بیشتر و زیان کمتر برساند.
در واقع همانطور که از نام این نوع تحلیل نیز مشخص است، تحلیل بنیادی به ارزشها و مبنای قیمتی بنیادی بازارهای مالی تمرکز میکند. یعنی با بررسی پارامترهایی همچون بدهیها، میزان عرضه و سود و زیان شرکتها تلاش میکند تا قیمت بنیادی سهم آن را مشخص کند.
اما تحلیل تکنیکال بر اساس روند نوسانات قیمت و نمودارها و دادههای موجود در این زمینه پیش میرود. تکنیکال به قیمت پایه و ذاتی ارزشها نیازی ندارد. معتقد است که روند نوسانات قیمت و عرضه و تقاضا در بازارهای مالی از الگوهای خاصی پیروی میکند؛ که با استفاده از این الگوهای استخراج شده از نمودارها و دادهها میتوان رفتار بازار را پیشبینی کرد.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
بسیاری از افراد پدر علم تکنیکال را چارلز هنری داو میدانند و شروع این علم را از چارلز هنری داو پی میگیرند. اما جالب است بدانید شواهد نشان میدهد که گسترش و ظهور و بروز این علم سالها پیش از داو آغاز شد. در واقع پیدایش این علم به صدها سال قبل از داو بازمیگردد. درست زمانی که جوزف دولا وگا در اروپا و مانهیسا هما در آسیا بر روی این علم مهم کار میکردند. این افراد که سالها پیش از داو به بررسی این تکنیک پرداختند توانستند گامهای بلندی در این مسیر بردارند و درهای بسیاری را بر روی دانشمندان پس از خود باز کنند. شاید اگر تلاشهای این افراد نبود داو نمیتوانست سالها بعد اصول تجزیه و تحلیل تکنیکی را به صورت تخصصی به ما انتقال دهد.
اگر بخواهیم به طور دقیقتر به این مسئله بپردازیم شواهد تاریخی نشان میدهد که این علم برای اولین بار در کشور ژاپن مورد استفاده قرار گرفت. در قرن 18 میلادی در کشور ژاپن به بررسی و تحلیل این علم در جهت پیشبینی نمودارها و الگوهایی که در آنها وجود دارد پرداخته شد. بعدها یعنی در حدود قرن 19 میلادی بود که این نوع تحلیل در امریکا به شهرت رسید. اما در هر حال بسیاری از ما چارلز هنری داو را پدر علم تحلیل تکنیکال در جهان میدانیم. علمی که امروزه به یکی از مهمترین و اصولیترین علوم مرتبط با انواع سرمایه گذاری در بسیاری از بازارهای مالی تبدیل شده است.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات شیبا اینو، چگونه بیت کوین بخریم و نوسان گیری را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
تحلیل تکنیکال بر چه پایهای استوار است؟
حالا میخواهیم بدانیم اصول اساسی که این نوع از تحلیل بر آنها استوار است چه چیزهایی هستند. اصولی که میتوانیم آنها را مبنای شکل گیری تحلیل تکنیکال بنامیم.
اصل اول
اصل اول در این نوع از تحلیل به ما میگوید که هر آنچه که به آن نیاز داریم را میتوانیم از نمودارهای قیمت به دست آوریم. یک تحلیلگر متخصص میداند که همهی آن چیزی که میتواند بر روی قیمت کالا یا سهام یا ارز دیجیتال مورد نظر او اثرگذار باشد بر روی نمودار نوسانات قیمت موجود است. در واقع این تحلیلگر به شرایط بیرونی و مداخلهگر در قیمت ارزش مورد کاری ندارد و تنها مبنای او برای تحلیل و پیشبینی نوسان صحیح استفاده از نمودارهای قیمت است. پس به عنوان اصل اول باید بپذیرید که نمودارهای موجود تمام آن چیزی هستند که شما برای تحلیل در دست دارید.
اصل دوم
یک تحلیلگر تکنیکال معتقد است که مهم نیست در چه بازهی زمانیای قرار داریم یا اوضاع سیاسی، فرهنگی و یا حتی اقتصادی جامعه به چه صورت است. مهم این است که تاریخ در بازارهای مالی تکرار میشود. در تحلیلهای تکنیکال ما معتقدیم افرادی که در بازارهای مالی سرمایه گذاری میکنند، رفتارهای مشابهی دارند.
این افراد اصولاً به نوسانات قیمت، بالا و پایین رفتن قیمتها و یا افزایش و کاهش در عرضه و تقاضا، واکنشهای یکسان نشان میدهند. به همین دلیل ما میتوانیم با این تکرار تاریخ و از این رفتارهای مشابه برای تحلیل و پیشبینی بهتر و صحیحتر بازارهای مالی بپردازیم. همین مسئله است که میتواند منجر به ایجاد الگوهای صحیح و قابل اعتماد نموداری شود و باعث شود که ما بتوانیم از الگوهای مشابهی که در سالهای قبل نیز اتفاق افتادهاند کمک بگیریم.
اصل سوم
اصل دیگری که این نوع تحلیل بر آن استوار است اعتقاد به روند ثابت قیمتهاست. تحلیلگران تکنیکال بازارهای مالی بر این باورند که قیمتها از روند خاصی پیروی میکنند. آنها معتقدند که اصولاً قیمتها در هر بازهی زمانی تمایل دارند تا روند ثابت و مشخص خود را حفظ کنند و از مسیر مشخصی تبعیت کنند. این تبعیت قیمتها از روند مشخص کمک بزرگی برای پیشبینی و بررسی رفتار آینده بازارهای مالی و نوسانات قیمت انواع سهام، طلا، سکه، دلار و یا ارزهای دیجیتال است. در واقع طبق این اصل اساسی در تحلیلهای تکنیکال میتوان گفت که تغییر جهت قیمتها و تغییر روند حرکت آنها تنها زمانی تغییر میکند که یک عامل خارجی بر روی آنها اثر بگذارد.
اصل چهارم
اصل دیگری که میخواهیم در این قسمت به آن اشاره کنیم اثر حجم معاملات در شناسایی روندهای تغییرات قیمت است. تاریخچه حجم معاملات انجام شده در یک بازه زمانی مشخص، میتواند به تعیین روند نوسانات قیمت کمک کند. این مسئله زمانی بیشترین کاربرد را دارد که بتوانیم حجمهای معاملات را در کنار تغییرات قیمت سهام قرار داده و بررسی کنیم تا تغییرات روند برای ما مشخص شود.
برای مثال اگر قیمت یک سهام در بازار بورس یک روز به طور کاملاً ناگهانی و چشمگیر افزایش پیدا کند، اما شاهد جهش خاصی در حجم معاملات آن نباشیم میتوانیم بفهمیم که این تغییر قیمت علامتی برای شروع یک تغییر روند نبوده است. اما هنگامیکه حجم معاملات و قیمت سهام هر دو به صورت همزمان جهش پیدا کنند میتوان آن را یک نشانه قوی و یک شاخص بالقوه برای تغییر روند در یک سهم در نظر گرفت.
3 شاخص فنی مهم برای شناسایی روند بازار
بر اساس مواردی که در بخشهای قبل به آنها اشاره کردیم برای شناسایی روند بازار و پیشبینی قیمت بازارهای مالی 3 شاخص مهم وجود دارد:
نمودارها
نمودارهای مربوط به قیمت و حجم یکی از مهمترین ابزارها برای تحلیل تکنیکال هستند. نمودارهای حجمی تعداد سهام خرید و فروش شده یک شرکت را در طول یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد. همچنین نمودارهای قیمت میتوانند اطلاعاتی در رابطه با قیمتهای سهام در بازههای مختلف را به ما گزارش کنند. نمودارها انواع مختلفی دارند که سه نوع میلهای، خطی و شمعی از مهمترین آنها هستند. در ادامه مقاله به بررسی این نمودارها میپردازیم.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات ثبت نام در بایننس و استعلام چک صیادی را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
شاخصهای حرکت یا مومنتوم
شاخصهای مومنتوم در واقع ارقامی آماری هستند که بر اساس دادههای قیمت و حجم سهام محاسبه میشوند. این شاخصهای فنی به عنوان ابزار پشتیبانی برای نمودارها و میانگینها عمل میکنند. هنگامیکه بر اساس سایر ابزارهایی که در مورد آنها صحبت کردیم به تحلیل بازارهای مالی رسیدید، میتوانید از شاخصهای مومنتوم برای اطمینان بیشتر و تائید نظریات خود استفاده کنید.
در واقع اندیکاتورها نشانههایی هستند که قبل از وقوع قیمتی که انتظار داشتید و پیشبینی کرده بودید رخ میدهند. آنها نشانههایی هستند که تائید میکنند قیمت همانطور که فکر میکردید پیش میرود.
میانگین متحرک
میانگین متحرک یا Moving average در واقع شاخصی است که برای حذف نوسانات شدید و مکرر در نمودارهای قیمتی استفاده میشود. چرا که گاهی اوقات قیمت سهام یا ارز در بازارهای مالی میتواند در یک بازه زمانی کوتاه با شدت زیادی تغییر کند و دچار نوسانات شدید شود. این امر میتواند در روند پیشبینی و تحلیلهای تحلیلگران اختلال ایجاد کند. برای از بین بردن این تأثیرات و برجستهتر کردن روند تحلیل اصولاً تحلیل گران از میانگینهای دورهای استفاده میکنند. به عنوان مثال اگر الگوی تغییرات یک سهام در طول پنج روز به ترتیب 50، 53، 47، 45 و 52 باشد تشخیص جهت حرکت قیمتها سخت خواهد بود.
در این صورت اگر بتوانید میانگین این قیمتها را محاسبه کنید و این میانگین را با میانگین پنج روز گذشته و پنج روز آینده مقایسه کنید میتوانید روند مشخصتری را دنبال کنید. این نوع از میانگین گیری از نمودارها را میانگین متحرک ساده یا SMA مینامند. سایر مفاهیمی که در ارتباط با میانگین گیری از نمودارها وجود دارند عبارتاند از میانگین متحرک نمایی یا EMA و میانگین وزنی خطی یا LWA. برای مثال میانگین متحرک معمولاً برای دورههای زمانی بلندتری مانند ده روز یا یک ماه مورد استفاده قرار میگیرد.
تحلیل نمودارها در بازههای زمانی مختلف
همانطور که بیان کردیم تحلیلگران فنی اصولاً نمودارهای قیمت را تجزیه تحلیل میکنند، تا با کمک آن بتوانند روند تغییرات قیمت را پیشبینی کنند. اصولاً برای تحلیل تکنیکال نمودارها دو متغیر اصلی وجود دارد که یکی از آنها بازههای زمانی در نظر گرفته شده است و دیگری شاخص فنی خاصی که معاملهگر برای تحلیل از آن استفاده میکند.
بازههای زمانی که تحلیلگران استفاده میکنند، اصولاً بازههای متفاوتی هستند که با توجه به نوع تحلیل میتوانند متفاوت باشند. برای مثال برخی بازههای محبوب موجود عبارتاند از: نمودارهای 5 دقیقهای، نمودارهای 15 دقیقهای، نمودارهای ساعتی و نمودارهای روزانه. مدت زمانی که معاملهگر برای بررسی تحلیل خود استفاده میکند، اصولاً به سبک معاملات آن شخص وابسته است. برای مثال بازههای زمانی 15 دقیقهای برای افرادی مناسب است که تمایل دارند به معاملات درون روزی بپردازند. در حالی که این تحلیلها اصولا برای معاملهگرانی که اهداف بلند مدت دارند مناسب و پراهمیت نیستند.
چرا که ممکن است نوسانات قیمتی سهام مورد نظر شما برای یک بازه چند ساعتی در طول روز به صورت نزولی باشد؛ اما اگر نمودار نوسانات قیمت آن را برای مدت چند ماه اخیر مشاهده کنید متوجه روند صعودی و رو به رشد این سهم بشوید و با برنامه ریزی پیش بروید.
این روند مناسب برای یک سهامدار بلند مدت و نامناسب برای یک نوسان گیر است!
آشنایی با انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال
در این بخش تصمیم داریم تا انواع نمودارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال را معرفی و بررسی کنیم. تحلیلگران بازارهای مالی اصولاً با انواع نمودارهای مختلف برای بررسی نوسانات قیمت کار میکنند؛ که معروفترین آنها نمودارهای میلهای، خطی و شمعی هستند. در ادامه به توضیح مختصری در رابطه با هر یک از این نمودارها میپردازیم.
نمودار خطی
در بازارهای بورسی معمولاً نمودار خطی از سادهترین انواع نمودارهاست. در این نمودار تنها نقاط مربوط به قیمتهای پایانی به یکدیگر متصل میشوند، قیمت پایانی یا همان قیمت بسته شدن، آخرین قیمتی است که در پایان معاملات روزانه بین خریداران و فروشندهها رد و بدل میشود. همانطور که از نامش نیز پیداست این نمودار به صورت خطی رسمی میشود و این نقاط را به یکدیگر متصل میکند. این نمودار به دلیل اهمیت آخرین قیمت روز یا همان قیمت بسته شدن برای تحلیلگران و معاملهگران مناسب است؛ چرا که بسیاری معتقدند که تمام فراز و فرودهای قیمت روزانه معاملات برای رسیدن به قیمت بسته شدن است.
نمودار میلهای
نمودار دیگری که در تحلیلهای تکنیکال کاربرد دارد نمودار میلهای است. این نمودار به نسبت انواع خطی آن اطلاعات بیشتری را در اختیار ما قرار میدهد. نمودار میلهای پایینترین و بالاترین قیمت را در یک بازه زمانی خاص به ما نشان میدهد. در این نوع از نمودار شما میلههایی را مشاهده میکنید که در سر آنها پایینترین قیمت و در انتهای آنها بالاترین قیمت سهم قرار دارد. همچنین قیمت باز و بسته شدن سهام در طی آن بازه معاملاتی نیز به صورت خطوط افقی قرار گرفته بر روی میلهها نمایش داده میشوند. در واقع نمودار میلهای بر خلاف نمودار خطی که تنها قیمت بسته شدن سهم را به شما نمایش میدهد، میتواند 4 اطلاعات مفید را به شما منتقل کند. بالاترین و پایین قیمت و همچنین قیمت باز و بسته شدن سهم.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات بیمه خویش فرما، ان اف تی و خرید زمین در متاورس را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
نمودار شمعی
نمودار شمعی را میتوان معمولترین و پرکاربردترین نمودار در تحلیلهای تکنیکال دانست. به همین دلیل به طور مفصلتر از دو نمودار قبلی به آن میپردازیم. نمودار شمعی یا همان کندلها رایجترین روش برای نشان دادن نوسانات قیمت در یک نمودار هستند. در واقع میتوان گفت که نمودار شمعی نوع خلاصه شدهی نمودار میلهای است و طرفداران بسیاری نیز میان تحلیلگران و معاملهگران دارد. شما در این دسته از نمودارها میتوانید به سادگی بالاترین و پایینترین قیمت و قیمتهای باز شدن و بسته شدن سهامها را مشاهده و درک کنید. نمودار شمعی قسمتهای صعودی و نزولی دارد.
بالاترین قسمت هر کندل نشان دهندهی بالاترین قیمت اوراق بهادار معامله شده در آن بازه زمانی را نشان میدهد. پایینترین نقطه کندل نشان دهندهی پایینترین قیمت در آن بازهی زمانی است. بدنهی هر کندل که با بلوکهای آبی یا قرمز نشان داده میشود قیمتهای باز و بسته شدن قیمت را برای هر دوره زمانی نشان میدهد. اگر بدنهی کندل آبی باشد به این معنی است که قیمت بسته شدن سهام از قیمت باز شدن آن بالاتر بوده است و برعکس. یعنی اگر بدنهی شمع قرمز باشد قیمت بسته شدن سهم از قیمت باز شدن کمتر بوده است. البته این رنگها در نمودارهای مختلف متفاوت است و میتوانند به انتخاب تحلیلگران انتخاب شوند. برای مثال برخی از تحلیلگران از رنگهای سفید و مشکلی یا سبز و قرمز یا آبی و زرد استفاده میکنند. معمولاً تجزیه و تحلیلهای بازارهای مالی از طریق نمودارهای شمعی آسانتر از انواع میلهای است؛ چرا که در نمودارهای شمعی نشانهها و الگوهای بصری بیشتری برای تحلیلگران وجود دارد.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات حباب سکه، فرابورس چیست، وام فوری و tsetmc را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
کلام آخر
سرمایه گذاری در بازارهای مالی یکی از اصلیترین راهها برای پس اندازه و اندوختن مالتان به صورت مطمئن و معمولاً بلند مدت است. سرمایه گذاری در بازارهایی همچون بازار بورس و اوراق بهادار، ارز، سکه و یا ارزهای دیجیتال و رمز ارزها. اما سرمایه گذاری در هر یک از بازارها بدون در نظر گرفتن اهمیت مطالعه و آموزش کافی با ریسک بسیار همراه است. شاید به جرئت بتوان گفت که صفر کردن میزان ریسک در سرمایه گذاریها کاری دشوار و نشدنی است؛ اما با استفاده از برخی تحلیلها میتوانیم این مقدار را به کمترین میزان کاهش دهیم.
یکی از مهمترین تحلیلهای موجود در این زمینه تحلیل تکنیکال یا فنی است. تحلیلی که میتواند در رابطه با پیشبینی نوسانات قیمت در بازارهای مالی به ما یاری دهد. به نظر شما تحلیل تکنیکال برای ورود به بازار بورس مناسبتر است یا تحلیلهای بنیادی؟ آیا در بازار بورس ایران استفاده از این نوع تحلیلها کارساز است؟