آرکتایپ چیست؟ تا به حال چیزی در مورد کهن الگوها شنیدهاید؟ کهنالگوها نقش اساسی در درک افراد از یکدیگر دارند؛ اما آنها چه هستند؟ در این مقاله تصمیم داریم تا کهنالگو را تعریف کنیم، سپس به چند نمونه آرکتایپ از ادبیات و فیلم کلاسیک نگاه میکنیم. در پایان، خواهید فهمید که چرا کهنالگوها برای داستان نویسان بسیار مهم هستند و چرا ممکن است چیزی ذاتی در مورد شرایط انسان توضیح دهند. با دانشگاه کسبوکار همراه باشید.
پس ابتدا بیایید آرکتایپ را تعریف کنیم.
آرکتایپ چیست؟
کهنالگو، الگویی است که مردم جهان را در طول زمان و فرهنگ به هم متصل میکند. ایده آرکتایپ توسط روانکاو سوئیسی کارل یونگ مطرح شد. در نوشتار، کهنالگوها شخصیتها یا نمادهایی هستند که صرف نظر از مکان یا زمان پیدایش، قابل تشخیص هستند.
کهنالگوهای نمادین
- قهرمان
- ستاره
- پیرمرد خردمند
بنابراین، آیا یک کهنالگو صرفاً یک الگو است؟ هم بله و هم نه.
راهنمای شخصیتهای آرکتایپ
ما به عنوان داستاننویس، برای پر کردن شکاف بین مردم با فرهنگهای مختلف، به شخصیتهای کهنالگویی تکیه میکنیم. به عنوان مثال قهرمان را در نظر بگیرید: قهرمان یک کهنالگوی شخصیتی است که هزاران سال در داستانهای سراسر جهان وجود داشته است.
علیرغم این واقعیت، احتمال کمی وجود داشت که برخی از جوامع از داستانهای ایجاد شده توسط جوامع دیگر مطلع باشند. به عنوان مثال گیلگمش را در نظر بگیرید، شخصیتی که بسیاری از مورخان آن را اولین قهرمان و الهامبخش مستقیم سفر قهرمان جوزف کمپبل میدانند.
حماسه گیلمش
این حماسه، قهرمانی کلیشهای و معیوب را ایجاد کرد که متعاقباً از طریق سنت شفاهی بر اساطیر مصر و سایر تمدنهای دره رودخانه تأثیر گذاشت؛ اما چرا شخصیتهای دیگر «گیلگمش» بدون توجه به شناخت منشأ در سایر نقاط جهان تصور میشدند؟ عمدتاً به این دلیل که آنها کهنالگویی بودند که به طور جهانی قابل استناد هستند.
از طریق یک دریچه تاریخی، میتوانیم ببینیم که شخصیتهای قهرمان توسط جوامع آسیایی، اروپایی، آفریقایی و بدون توجه به یکدیگر تصور میشوند. قهرمان در واقع زیرمجموعهای از کهنالگوی “رهبر” است.
دیگر زیرمجموعههای تیپ شخصیت رهبر عبارتاند از: ضد قهرمان و شرور. ما استدلال میکنیم که “تضاد درام است، درام جالب است و رهبران ماشینهای درگیری هستند.” بنابراین، رهبر شخصیت کهنالگوی کاملی برای برقراری ارتباط درام است.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات متن موفقیت، مراقبه، جملات قصار و مهارت تصمیم گیری را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
راهنمای نمادهای آرکتایپ
کهنالگوها فقط شخصیتها نیستند، بلکه میتوانند نمادها یا موقعیتها نیز باشند. انسان شناسان برای درک بهتر تاریخ جهان، الگوهای مکانها و دورههای مختلف را مطالعه میکنند.
اساساً کهنالگوها میتوانند جهان را در سطح کلان و خرد تحت تأثیر قرار دهند. آنها همچنین میتوانند جنبههای ذاتی ذهن انسان را توضیح دهند. در مورد آن فکر کنید: برای مثال نماد ستارهای که در فرهنگهای مختلف در سراسر جهان کشف شده است، آیا ممکن است تمدنهای بیگانه نیز بتوانند از همان نماد ستاره استفاده کنند؟ یا اینکه نماد صرفاً محصول خلقت انسان است؟ اینها چیزهای جذابی است و فکر کردن به آن برای داستان نویسان و انسان شناسان مفید است.
نمادهای جهانی
این آرکتایپ ها، ایدهها و نمادهای جهانی و تکراری هستند که مردم جهان را در زمان و مکان متحد میکنند. ما اغلب روی چیزهایی تمرکز میکنیم که ما را از یکدیگر متمایز میکنند؛ اما این الگوها به ما یادآوری میکنند که یک شرایط ذاتی انسانی وجود دارد که ما را شبیه هم میکند.
بونگ جون هو نویسنده و کارگردان پس از برنده شدن در گلدن گلوب برای فیلم انگل گفت:
من فکر میکنم ما فقط از یک زبان استفاده میکنیم: سینما. – بوگ جون هو
سینما تنها رسانهای است که از طریق آن الگوهایی را که ما را به هم پیوند میدهند میبینیم و با آنها ارتباط برقرار میکنیم. دهها مورد دیگر وجود دارد که چه در لحظه آن را بدانید و چه ندانید، به احتمال زیاد هر روز در حال تداوم کهنالگوها هستید.
آرکتایپ در ادبیات چیست؟
کهنالگوها تنظیمات، شخصیتها، تصاویر یا الگوهای داستانی هستند که در فرهنگهای مختلف تکرار میشوند و به طور جهانی قابل درک هستند.
نمونهای از آرکتایپ
نامادری شیطانی یک آرکتایپ است که در فرهنگهای مختلف ارائه شده است. این کهنالگو اغلب در افسانههای پریان مانند سیندرلا یافت میشود و در بسیاری از فرهنگهای مختلف نسخههایی دارد.
کارکرد آرکتایپها
کهنالگوها وسیله مهمی هستند که در ادبیات استفاده میشوند. وقتی ادبیات شامل کهنالگوهای مختلف میشود، امکان درک جهانی از داستان و ارتباط افراد با فرهنگهای مختلف با چهرههای کهنالگوی نویسنده را فراهم میکند. آنها همچنین به دلیل ارتباط عمیق ناخودآگاه جامعه با این نمادها، پاسخ احساسی قوی را از خوانندگان امکانپذیر میکنند.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات رابطه عاطفی، خلاقیت چیست و تفکر خلاق را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
انواع مختلف آرکتایپ
در اینجا برخی از شخصیتهای کهنالگویی رایج استفاده میشود:
قهرمان:
کاراکتر قهرمان به عنوان شخصیتی تعریف میشود که ویژگیهای مثبتی مانند صداقت و خوبی ذاتی را نشان میدهد. قهرمان اغلب باید بر شر غلبه کند تا نظم را به جامعه بازگرداند.
مثال: سیمبا را میتوان به عنوان قهرمان در شیر شاه دیزنی دید.
مرشد:
مرشد یا منتور شخصیتی است که در طول سفر قهرمان در برابر شیطان، او را راهنمایی و کمک میکند. او معمولا آرامش دارد.
مثال: فیل (نام شخصیت) را میتوان به عنوان مربی در هرکول دیزنی دید.
سپر بلا:
شخصیتی است که در طول داستان همه اتفاقات ناگواری را که رخ میدهد به عنوان مقصر میپذیرد.
مثال: در مزرعه حیوانات جورج اورول، اسنوبال را میتوان به عنوان یک سپربلا دید.
شرور:
شرور نوعی آنتاگونیست است که ظالم یا شیطانی است و تا حد زیادی به بیعدالتی که قهرمان در داستان با آن مبارزه میکند ادامه میدهد. حسادت نیز در وجود اوست.
مثال: جوکر را میتوان به عنوان یک شرور در بتمن کمیک دی سی دید.
عاشق:
عاشق کهنالگویی است که برای تجربه عشق تمام تلاش خود را میکند. در حالی که عاشق معمولاً در جستجوی عشق رمانتیک است، میتواند جستجوی هر نوع رابطه عاشقانه مانند دوستی یا معنوی را توصیف کند.
مثال: آریل در پری دریایی کوچک دیزنی به عنوان کهنالگوی عاشق دیده میشود.
نمونههای آرکتایپ در ادبیات
در اودیسه هومر، او از چندین کهنالگوی مختلف استفاده میکند. شخصیت اصلی، اودیسه، نماینده کهنالگوی قهرمان است. او در یک سفر طولانی به خانه از جنگ تروجان است. از طریق این سفر به خانه، ادیسه از کمکهای بسیاری برخوردار میشود که به او کمک میکنند. برجستهترین مربی که از او کمک میگیرد، الهه آتنا است. هنگامیکه او به خانه میآید، باید خواستاران شروری را که بر پادشاهی او غلبه کردهاند شکست دهد تا عدالت را به ایتاکا بازگرداند.
در رمان رومئو و ژولیت اثر ویلیام شکسپیر، کهنالگوی عاشق رومئو را در بر میگیرد. در طول داستان، رومئو مشتاقانه در جستجوی عشق رمانتیک است. او به سرعت عاشق زنان بر اساس ظاهرشان میشود نه اینکه وقت بگذارد تا آنها را بشناسد. این رویکرد غیرمسئولانه برای دوست داشتن آن جوان در نهایت منجر به سقوط او میشود.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات درمان ترس شدید، بلک فرایدی و تمرینات عزت نفس و اعتماد به نفس را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
تفاوت بین آرکتایپ ها، کلیشهها و شخصیت استوک و قالب
اگرچه بین کهنالگوها، کلیشهها، شخصیتهای استوک، شخصیتهای قالب همپوشانی وجود دارد؛ اما کلمات مترادفی نیستند. به عنوان یک قاعده کلی، کهنالگوهای رایج و شخصیتهای اصلی دستورالعملهایی را برای شخصیتپردازی ارائه میدهند، در حالی که کلیشهها برچسبهای منفی هستند که برای توصیف بدنویسی یا تفکر سطحی استفاده میشوند.
شخصیت قالب
یک مفهوم یا شخصیتپردازی بیش از حد ساده شده است. برخی از کلیشهها منفی هستند (“جوک گنگ”)، برخی دیگر مثبت هستند (“کودک بی گناه”)، اما همه آنها در ادبیات بیش از حد ساده و نامطلوب تلقی میشوند.
کلیشه
کلیشه رویداد یا جزئیاتی است که به قدری در ادبیات یا فیلم استفاده میشود که قابل پیش بینی و حتی خسته کننده میشود. نمونهای از کلیشه ممکن است شامل آتش نشان تلویزیونی باشد که با خاطره یک دختر مضطرب که نتوانست نجاتش دهد، تسخیر شده است. در مقابل کهنالگو به معنای قابل پیش بینی بودن یا تنبلی فکری نیست. بیشتر اوقات، نشان میدهد که یک شخصیت یا موقعیت با یک حقیقت جهانی صحبت میکند. کهنالگوها بنا به تعریف آشنا هستند؛ اما آنقدر قابل پیش بینی نیستند که از قبل بدانیم در داستان آنها چه اتفاقی خواهد افتاد.
شخصیت استوک
یک شخصیت استوک جایی بین یک کهنالگو و یک کلیشه است: شخصیتی که عمداً با یک توصیف محدود و قابل پیش بینی مطابقت دارد. شخصیتهای استوک به خوبی انتخاب شده (مثلاً یک پیرمرد عاقل یا یک افسر نظامی متورم) میتوانند به طور مؤثر برای یک شخصیت اصلی، بهویژه در کمدی، عمل کنند؛ اما بهعنوان قهرمان داستان قانعکننده نیستند. شخصیتهای استوک منشأ سنت کلاسیک اروپایی کمدیا دل آرته هستند که در آن بازیگران ماسک میپوشیدند و نسخههای فوقالعاده شخصیتهای استوک را اجرا میکردند.
ادامه این مقاله را در دانشگاه کسبوکار دنبال کنید.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات علائم کمبود اعتماد به نفس، جملات موفقیت و هوش عاطفی را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
8 شخصیت کهنالگو برای استفاده در نوشتار خود
برخی از شخصیتهای کهنالگویی به خوبی شناخته شدهاند؛ برای مثال قهرمان. در حالی که دیگر کهن الگوها کمتر در خارج از محافل ادبی مورد بحث قرار میگیرند. این در حالی است که برخی از کهنالگوها به راحتی خود را در اختیار قهرمانان یا افراد شرور قرار میدهند، شایان ذکر است که هر یک از این کهنالگوها میتوانند برای شخصیتهای خوب، بد، اصلی یا فرعی اعمال شوند. اینجا چند کهنالگوی رایج شخصیت و همچنین نمونههایی از آرکتایپ در آثار معروف ادبیات و فیلم آورده شده است.
شعبدهباز
شخصیت قدرتمندی که راههای هستی را برای رسیدن به اهداف کلیدی مهار کرده است.
نقاط قوت: دانایی مطلق، قدرت مطلق، انضباط
نقاط ضعف: فسادپذیری، تکبر
نمونههای کهنالگوی شعبدهباز: پروسپرو (طوفان)، گندالف (ارباب حلقه ها)، مورفئوس (ماتریکس)، دارث ویدر (جنگ ستارگان)
قانونشکن
یک فرد شورشی که از خواستههای جامعه تبعیت نمیکند.
نقاط قوت: تفکر مستقل، فضیلت، مدیون هیچ لطفی نیست
نقاط ضعف: خود درگیر، بالقوه جنایتکار
نمونههای کهنالگوی قانونشکن: هان سوله (جنگ ستارگان)، دین موریارتی (در جاده)، هامبرت هامبرت (لولیتا)، بتمن (شوالیه تاریکی)
کاوشگر
شخصیتی که به طور طبیعی به دنبال عبور از مرزهای وضعیت موجود و کشف ناشناختهها است.
نقاط قوت: کنجکاو، راندهشده، با انگیزه خودسازی
نقاط ضعف: بی قرار، غیر قابل اعتماد، هرگز راضی نیست
نمونههای آرکتایپ کاوشگر: ادیسه (ادیسه)، سال بهشت (در جاده)، هاکلبری فین (ماجراهای هاکلبری فین)، شرلوک هلمز (شرلوک هلمز)
بی گناه
شخصیتی از نظر اخلاقی پاک، اغلب کودکی که تنها نیتش خیر است.
نقاط قوت: اخلاق، مهربانی، اخلاص
نقاط ضعف: آسیبپذیر، سادهلوح، به ندرت ماهر
نمونههای آرکتایپ بیگناه: تیم کوچک (سرود کریسمس)، لنی اسمال (از موشها و آدمها)، چیو-سیوسان (مادام باترفلای)، بادی الف (وروجک)
خالق
یک رؤیاپرداز با انگیزه که هنر یا ساختارهایی را در طول روایت خلق میکند.
نقاط قوت: خلاقیت، اراده، اعتقاد
نقاط ضعف: خود درگیر بودن، تک فکری، فقدان مهارتهای عملی
نمونههای کهنالگوی خالق: زئوس (ایلیاد)، دکتر امت براون (بازگشت به آینده)، دکتر موریو (جزیره دکتر مورئو)، دکتر ویکتور فرانکنشتاین (فرانکنشتاین)
قانونگذار
شخصیتی با قدرت قانونی یا عاطفی بر دیگران.
نقاط قوت: قدرت مطلق، موقعیت، منابع
نقاط ضعف: گوشهگیری، دوست نداشتن دیگران، دور از تماس
نمونههای کهنالگوی حاکم: کرئون (ادیپ رکس)، شاه لیر (شاه لیر)، عمه سالی (ماجراهای هاکلبری فین)، تونی سوپرانو (سوپرانو)
جستر
یک شخصیت بامزه یا کلاهبردار که تسکین کمیک میدهد؛ اما ممکن است حقایق مهمی را نیز بیان کند.
نقاط قوت: خندهدار، خلع سلاح، روشنگر
نقاط ضعف: میتواند زشت و سطحی باشد
نمونههای کهنالگوی جستر: سر جان فالستاف (هنری پنجم)، احمق شاه لیر (شاه لیر)، فرانک و استل کوستانزا (سینفلد)، R2D2 و C-3PO (جنگ ستارگان)
8. حکیم
شخصیتی خردمند و با دانش برای کسانی که پرسوجو میکنند. شخصیت مادر یا مربی اغلب بر اساس این کهنالگو است.
نقاط قوت: خرد، تجربه، بصیرت
نقاط ضعف: محتاط، مردد برای پیوستن به عمل
حکیمان معروف: آتنا (اودیسه)، اوبی وان کنوبی (جنگ ستارگان)، هانیبال لکتر (سکوت بره ها)، اوراکل (ماتریکس)
اینچنین کهنالگوها که هر کدام دارای ویژگیهای بسیار قابل شناسایی هستند، کتابها، شعرها، فیلمها و تولیدات تئاتری ما را پر میکنند.
جوزف کمبل و آرکتایپ شخصیت
آکادمیک جوزف کمبل علاوه بر بیان مفهوم “سفر قهرمان” به رایج شدن ایده کهنالگوهای شخصیت در ادبیات کمک کرد.
نویسنده اثر اصلی قهرمان با هزار چهره (1949)، ایدههای متفکرانی مانند سر جیمز جورج فریزر و کارل یونگ را به کار برد و آنها را با خود ترکیب کرد تا هشت کهنالگوی شخصیتی را که در طول سفر قهرمان یافت میشود تقطیر کند:
- قهرمان
- مرشد
- متحد
- قاصد
- حیلهگر
- شکلدهنده
- نگهبان
- سایه
ایدههای کمپبل در میان فیلمسازآنهالیوود، به ویژه جورج لوکاس که در مورد ساخت قوس لوک اسکای واکر از جنگ ستارگان حول ضربات داستانی سفر قهرمان صحبت میکرد، طنینانداز شد. این امر باعث شد که لوک بیشتر به شخصیتی «کلاسیک» تبدیل شود، زیرا نظریه کمپبل از مطالعه گسترده ادبیات کلاسیک و تئاتر بیرون آمد.
نقد آرکتایپ
این نقد کهنالگویی استدلال میکند که کهنالگوها شکل و عملکرد آثار ادبی را تعیین میکنند. معنای یک متن توسط اسطورههای فرهنگی و روانشناختی شکل میگیرد. کهنالگوها اشکال اساسی ناشناختهای هستند که در تصاویر، نمادها یا الگوهای تکرارشونده شخصیت یافته یا مشخصشدهاند. آنها ممکن است شامل نقوشی مانند جستجو یا صعود بهشتی، انواع شخصیتهای قابل تشخیص مانند فریبکار یا قهرمان، نمادهایی مانند سیب یا مار یا تصاویری مانند مصلوب شدن (مثل کینگ کنگ، یا عروس فرانکشتاین) باشند که در یک کار خاص به کار گرفته شدهاند.
نقد کهنالگویی انگیزه خود را از روانشناس کارل یونگ میگیرد که فرض میکند نوع بشر دارای یک «ناخودآگاه جمعی» است، نوعی روان جهانی که در رؤیاها و اسطورهها تجلی مییابد و مضامین و تصاویری را در خود جای داده است که همه ما به ارث بردهایم؛ بنابراین، ادبیات نه از جهان، بلکه از “رؤیای کامل نوع بشر” تقلید میکند. یونگ اسطورهشناسی را «کتاب درسی کهنالگوها» نامید.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات علائم کمبود اعتماد به نفس، جملات موفقیت و هوش عاطفی را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
ما کهنالگوها را به راحتی تشخیص میدهیم
منتقدان کهنالگویی، نقد جدید را در نادیده گرفتن عناصر بینا متنی و در نزدیک شدن به متن به گونهای که گویی در خلاء وجود دارد، بسیار اتمیستی میدانند. به هر حال الگوهای داستانی و تداعیهای نمادین را حداقل از متون دیگری که خواندهایم، اگر نگوییم ذاتی، تشخیص میدهیم. ما میدانیم که چگونه از مواجهه با کلاه سیاه، محیطهای فصل بهار، نامادریهای شرور و غیره، پیش فرضها و انتظاراتی را شکل دهیم؛ بنابراین مطمئناً معنا نمیتواند صرفاً در صفحه یک اثر وجود داشته باشد و همچنین نمیتوان آن اثر را به عنوان یک موجود مستقل در نظر گرفت. این مورد برگرفته از تجسم خلاق است.
تصاویر آرکتایپ و الگوهای داستانی، خوانندگان (و بینندگان فیلمها و تبلیغات) را تشویق میکنند تا در باورهای اساسی، ترسها و اضطرابهای عصر خود مشارکت کنند. این ویژگیهای کهنالگویی نه تنها قابل فهم بودن متن را تشکیل میدهند، بلکه به سطحی از خواستهها و اضطرابهای نوع بشر نیز دست مییابند.
کهن الگوها یا همان آرکاتیپها از دیرباز با جهان ادبیات همراه بودهاند و به صورت ناخودآگاه بر مخاطب اثر میگذارند. در این مقاله از دانشگاه کسب و کار به بررسی چیستی آرکتایپ و انواع آن پرداختیم. همچنین تلاش کردیم با ذکر نمونههایی از آثار آشنا مفهوم آرکتایپ را برای شما سادهتر کنیم.
امیدواریم این مقاله هم مانند مقالات دیگر دانشگاه کسبوکار برای شما جالب و آموزنده بوده باشد. ممنون که ما را با نظرات سازنده خود در این راه همراهی میکنید.