حتما برای شما هم این موضوع پیش آمده که درست زمانی که عجله دارید و باید به کار مهمی برسید، همه چیز طوری پیش میرود که شما در دردسر بیفتید. مثلا صبح که از خواب بیدار میشوید، انگشت پای شما به مبل گیر میکند. بعد به حمام میروید؛ اما همان زمانی که میخواهید کف موی خود را بشورید آب قطع میشود! بعد در حمام لیز میخورید، در راه تصادف میکنید و دائما با بدشانسی روبهرو میشوید! این موارد نمونهای از قانون مورفی است.
این قانون میگوید: «آنچه که ممکن است اشتباه شود، اشتباه خواهد شد. آن هم در بدترین زمان و شرایط ممکن.» جالب است بدانید منشأ قانون مورفی از یک اتفاق عجیب شروع شد که بعدها زمینهساز قوانین جالبی در دنیا قرار گرفت. ما قصد داریم در این مقاله از دانشگاه کسب و کار به معرفی این قانون جالب و کاربردهای آن بپردازیم و تاریخچه آن را بررسی کنیم. پس با ما همراه باشید تا بدانید چرا گاهی با بدشانسی روبهرو میشویم و شکست میخوریم؟ و آیا راهکاری برای کنترل آن وجود دارد یا خیر؟!
قانون مورفی چیست؟
قانون مورفی بر این اساس است: “هر چیزی که ممکن است اشتباه شود، اشتباه خواهد شد.” همچنین بیان میکند که اگر دو یا چند راه برای انجام هر کاری وجود داشته باشد و یکی از آنها به طور بالقوه منجر به فاجعه شود، شخصی آن را انجام خواهد داد. اما بیانی که بیشتر از همه، ماهیت انفجاری قانون مورفی را بیان میکند، بدون شک این تصور است که؛ هر کاری که انجام میدهید، همیشه انتخاب نادرستی خواهید داشت که باید به آن توجه کنید!
این قانون توجه ما را به خود جلب میکند؛ به این ترتیب میتوانیم از آن در زندگی روزمره خود استفاده کنیم. وقتی همه چیز خوب پیش میرود، سروصدای کمی ایجاد میکند، ما انتظار داریم که همه چیز طبق خواسته ما پیش برود.
اما وقتی همه چیز بد پیش میرود، به دنبال دلیل میگردیم. این چیزی است که باید در مورد آن فکر کرد، در صورتی که هیچ سند و مدرکی برای حمایت از خود قانون مورفی وجود ندارد. همه چیز به این بستگی دارد که مردم چگونه آن را میبینند.
ایده اصلی قانون مورفی
ایدهای که در قلب قانون مورفی وجود دارد، منعکسکننده بدبینی اساسی زندگی است که بسیاری از مردم به آن اشاره میکنند و زمانی که همه چیز طبق خواسته آنها پیش نمیرود، با تصور آن آرامش مییابند.
تغییرات قانون مورفی چندین سال است که وجود داشته و تحت عناوین مختلفی مانند قانون ساد، قانون فیناگل، قانون چهارم ترمودینامیک، قانون چهارم حرکت ایزاک نیوتون و تماس معکوس میداس وجود دارد. اگرچه بسیاری از آنها مدتها قبل از رایج شدن کلمه قانون مورفی استفاده میشد.
منشأ قانون مورفی چیست؟
قانون مورفی در سال 1949 در پایگاه نیروی هوایی ادواردز در کالیفرنیا متولد شد. این اصطلاح از نام سرگرد نیروی هوایی ایالات متحده به نام ادوارد ای. مورفی. جونیور گرفته شد. او در مهندسی توسعه تخصص داشت و کارش بیشتر حول آزمایش طرحهای آزمایشی میچرخید. به این معنی که او اغلب با چیزهایی برخورد میکرد که واقعاً طبق برنامه پیش نمیرفتند.
در آن زمان، نیروی هوایی ایالات متحده آزمایشهایی را انجام میداد (پروژه MX981) تا نوع شتابی را که بدن انسان میتواند تحمل کند، مشاهده کند. البته، با استفاده از یک داوطلب ضعیف که به یک سورتمه موشکی بسته شده است که میتواند تا 1000 کیلومتر در ساعت شتاب بگیرد، سپس ناگهان متوقف شود.
شکلگیری یک فاجعه!
کاپیتان ادوارد مورفی جونیور مهاری را طراحی کرده بود که بر روی داوطلب بسته میشد و 16 حسگر را برای اندازه گیری شتاب حمل میکرد. همانطور که حدس میزنید، داوطلب انتخابشده، در آن آزمایش جان خود را از دست داد. کاپیتان مورفی که سپس سورتمه را بررسی کرد، متوجه شد که هر کدام از آن حسگرها به روش اشتباهی نصب شدهاند. هر 16 تای آنها!
در این زمان بود که کاپیتان مورفی اعلام کرد: “اگر دو یا چند راه برای انجام کاری وجود داشته باشد و یکی از آنها منجر به فاجعه شود، کسی آن را به این طریق انجام خواهد داد تا فاجعه شکل بگیرد.” این شکل اصلی قانون مورفی است.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات درخت بامبو، اثر پروانه ای و بهترین جملات انگیزشی را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
اهمیت توجه به قانون مورفی در زندگی
چنانچه گفته شد، ایده قانون مورفی این است که اگر ممکن است چیزی منفی اتفاق بیفتد، اتفاق خواهد افتاد؛ آن هم در بدترین زمان ممکن. مانند زمانی که تنها مجموعه کلیدهای خود را گم میکنید. یا زمانی که به پیادهروی یا گردش میروید و باتری تنها GPS شما تمام میشود.
قانون مورفی احتمالاً هیچ مبنای واقعی خاصی ندارد. قانون میانگینها نتایج مثبت و منفی را به یک اندازه محتمل میکند. در واقع، این درک ما از جهان است که باعث میشود قانون مورفی درست به نظر برسد. با اینحال درستی یا نادرستی آن چندان مهم نیست، زیرا یک ابزار برنامه ریزی بسیار مؤثر محسوب میشود.
علیرغم مزایای اثبات شده مثبتاندیشی در زندگی، هر فرد حرفهای باید مقداری وقت بگذارد و مانند مورفی فکر کند. یعنی فرض کند که همه چیز به اشتباه پیش میرود. در ادامه دلایل اهمیت این کار را با هم بررسی میکنیم:
نتایج قابل پیشبینی
در دانشکده حقوق، استادان مفهوم “نتایج قابل پیشبینی” را آموزش میدهند. یعنی رویدادهایی که یک فرد منطقی باید تصور کند که اتفاق میافتد. به عنوان مثال؛ یک صاحبخانه با استخر شنای سرپوشیده و بدون حصار، باید پیشبینی کند که کودک محله در استخر سقوط میکند. سپس از این واقعیت “قابلپیشبینی” تا حدی برای تعیین مسئولیت و جلوگیری از حوادث بد استفاده کند.
برخی دیگر از مثالهای آن در زمینه حرفهای عبارت است از:
- یک فروشنده ممکن است به دلیل رکود اقتصادی بزرگترین مشتری خود را از دست بدهد.
- یک بازاریاب باید پیشبینی کند که استراتژی انتشار محصول آنها، توسط نقصهای شناخته شده محصول تضعیف میشود.
- یک مدیر باید خروج بهترین کارمند خود را برای حقوق بالاتر پیشبینی کند.
- یک توسعهدهنده نرمافزار باید پیشبینی کند که محصولش از کار میافتد؛ زیرا سرور از کار میافتد.
در این نقشها، باید تصور کنید که بدترین اتفاق در حال رخ دادن است و اقدامات احتیاطی منطقی را انجام دهید. مهمتر از آن، باید زمان خود را صرف تمرین کنید تا بدانید دقیقاً چگونه میخواهید به این موقعیتها پاسخ دهید.
فواید روانشناختی منفیاندیشی پیش از زمان
در پاسخ به استرس، همه ما هنوز یک دسته نئاندرتال هستیم. هنگامی که اتفاق غافلگیرکننده یا آسیبزا رخ میدهد، بدن ما به واکنش “جنگ یا گریز” تغییر میکند. ضربان قلب افزایش مییابد، بینایی باریک میشود، مهارتهای حرکتی ظریف کاهش مییابد.
علاوه بر آن، ما به «حذف شنوایی» نیز دچار میشویم؛ جایی که شما نمیتوانید به اندازه معمول بشنوید. به این ترتیب توانایی خود را برای عملکرد هوشمند و منطقی، به نفع دویدن سریع یا دفاع از خود از دست میدهیم.
اما وقتی برای رویداد آماده میشویم چه اتفاقی میافتد؟
اکثر مردم تجربهای را در مدرسه به یاد میآورند که برای امتحان، سخت درس خواندهاند و در آزمونهای عملی شرکت کردهاند. وقتی برای امتحان مینشینید و میدانید که آماده هستید، یک اثر آرامبخش قدرتمند بر شما مینشیند.
شما با خود فکر میکنید، “من آماده هستم.” در واقع شما پاسخ جنگ یا فرار را به حداقل رساندهاید. پس در ذهنتان این عملکرد است که دادههای خارجی ارزشمند مانند سرنخهای مهم در سؤالات امتحان را مسدود نکند و با موفقیت از آن مرحله عبور کند.
تکرارها و حافظه عضلانی
هر ورزشکاری اصطلاح “rep” (مخفف تکرار) را میشناسد. بازیکنهای ابتدایی بیشترین تکرار را در تمرین انجام میدهند و گلف بازان حرفهای به طور مکرر ضربات پرفشار را در محدوده رانندگی شبیهسازی میکنند. این ورزشکاران در حال ساخت حافظه عضلانی – ذهنی، فیزیکی و عاطفی هستند. افراد باهوش همچنین پاسخ دادن به رویدادهای منفی را تمرین میکنند؛ مانند حریفانی که توپهای کلیدی را به ثمر میرسانند.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات ثروتمندان، انواع خیانت، ایکیگای و اهمیت فن بیان را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
در نتیجه، ورزشکار زمانی که پیامدهای منفی اتفاق میافتد، آرامتر میماند. حافظه عضلانی به آنها اجازه میدهد به جای استرس موقعیت، روی متغیرهای مهم بیرونی تمرکز کنند. در ارتش یا نیروی انتظامی، این موضوع به شکل برنامهریزی اضطراری و مانورهای ناگهانی خود را نشان میدهد.
به این ترتیب شما با تمرین مکرر مجموعهای از افکار، اعمال و احساسات، عادت پاسخگویی موفق را در خود ایجاد میکنید. با این حال، چقدر همه ما در شرکتهایی کار کردهایم که هیچکس به خود زحمت پاسخ دادن به نتایج قابل پیشبینی یا حتی احتمالی منفی را نمیدهد؟
نحوه اعمال تفکر منفی در زندگی روزمره
هر هفته زمانی را به پیشبینی و تمرین نتایج منفی اختصاص دهید. به این سوالات پاسخ دهید: در زندگی حرفهای و شخصی شما، بدترین اتفاقهایی که ممکن است بیفتد چیست؟ چگونه رخ خواهند داد؟ تغییرات احتمالی لازم چیست؟ چگونه میتوانید به هر یک به طور مؤثر پاسخ دهید؟ وقتی این اتفاقات میافتد چه احساسی خواهید داشت؟
سپس پاسخ خود را با جزئیات تا حد امکان تمرین کنید. اگر تیمی را مدیریت میکنید، از کل تیم بخواهید تا پاسخ را بررسی کنند. اگر میتوانید تیم خود را با حوادثی غافلگیر کنید تا حس روانی غافلگیری را شبیهسازی کنید. سپس در مورد پاسخ خود و اینکه آیا این پاسخ مؤثر بوده است، از دیگران بازخورد دریافت کنید.
کل این فرایند تأثیر روانی خوبی در ایجاد اعتماد به نفس شما خواهد داشت. علاوه بر این، اگر آن حادثه واقعاً اتفاق بیفتد، به احتمال زیاد شما با آرامش برنامه خود را اجرا خواهید کرد. حتی اگر طرح شما جواب هم ندهد، به اندازه کافی برای سازگاری خود با محیط و حوادث مختلف تلاش کردهاید.
قانون مورفی کجا استفاده میشود؟
قانون مورفی در سادهترین شکل خود میگوید: اگر فرض بگیریم مشکلی پیش بیاید، اتفاق میافتد. اما خود قانون میتواند در بسیاری از زمینهها اعمال شود:
- برنامهریزی پروژه: اگر مشکلی پیش بیاید، اتفاق میافتد. معمولاً در بدترین زمان ممکن
- مدیریت عملکرد: اگر کسی بتواند اشتباه کند، این کار را خواهد کرد
- ارزیابی ریسک: اگر بسیاری از چیزها ممکن است اشتباه پیش برود، آن چیزی که کمتر دوست دارید اتفاق بیفتد، رخ خواهد داد
- خلاقیت عملی: اگر بتوانید به سه راه فکر کنید که ممکن است مشکلی پیش بیاید، از راه چهارم اشتباه پیش خواهد آمد
علاوه بر این، از قانون مورفی در موارد دیگری نیز استفاده میشود که ما قصد داریم در ادامه این مقاله از دانشگاه کسب و کار به بررسی آنها بپردازیم:
1. قانون مورفی در ترمودینامیک
قانون مورفی به طور گسترده در مطالعه ترمودینامیک یافت میشود که به چگونگی تغییر انرژی از شکلی به شکل دیگر میپردازد. به عنوان مثال، آنتروپی (که قانون دوم ترمودینامیک نیز نامیده میشود) از قانون مورفی حمایت کرده و بیان میکند که هر چیزی که ممکن است اشتباه شود، اشتباه خواهد شد.
2. قانون مورفی در مدیریت پروژه
هر چیزی ممکن است اشتباه شود. بنابراین چگونه برای خطرات پروژه و اجتنابناپذیر بودن قانون مورفی آماده میشوید؟ چگونه از اتفاقات منفی جلوگیری میکنید؟ ابتدا باید بدانید وقتی مشکلی پیش میآید، یعنی زمانی که ریسک به واقعیت تبدیل میشود، چه کاری انجام دهید:
- حوادث و مسائل را با تیمی که میتواند مراحل را فوراً اجرا کند بازیابی کنید
- با کارمندها بهتر ارتباط برقرار کنید تا بتوانید در زمان و هزینه خود در صورت وقوع یک رویداد منفی صرفهجویی کنید
- تعداد رویدادهایی را که نمیتوانید کنترل کنید به حداقل برسانید
این موارد میتواند در مدیریت پروژه به شما کمک کند. به این ترتیب قانون مورفی یک بار دیگر به کمک شما میآید و از بروز حوادث جبرانناپذیر جلوگیری میکند.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات پیشرفت، متقاعد کردن و چگونه بر ترس خود غلبه کنیم را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
2. قانون مورفی در امور مالی
در آمار از چیزی به نام انحراف استاندارد استفاده میکنیم که پراکندگی دادهها را با توجه به یک مقدار متوسط اندازهگیری میکند. آنچه ما سعی میکنیم با استفاده از انحراف معیار بفهمیم این است: بر اساس آنچه که معمولا مشاهده میکنیم، احتمال اینکه نتیجه ما متفاوت باشد چقدر و چگونه است؟ چه انتظاری باید داشته باشیم؟
بنابراین در امور مالی، ما از همان انحراف معیار برای اندازهگیری ریسک استفاده میکنیم! این موضوع ما را به بخش دوم مقاله در اینجا میرساند: مدیریت ریسک.
چرا مدیریت ریسک انجام میدهیم؟
هیچ کس نمیخواهد در پروژه خود شکست بخورد. هیچکس و هرکسی که تابهحال پروژهای را رهبری کرده باشد، چه به طور کامل یا جزئی، باید چند برخورد با قانون آقای مورفی داشته باشد!
حال، چرا مدیریت ریسک تجاری کار سادهای نیست؟ به نظر خودتان تنها کاری که باید انجام دهید این است که خطرات بالقوه برای کسب و کار خود را شناسایی کنید؟ سپس طرحی ایجاد کنید که بتواند آن خطرات را برطرف کرده و آنها را از بین ببرد، درست است؟
ثبت ریسک چیست؟
ثبت ریسک پروژه (که گزارش ریسک نیز نامیده میشود) ابزاری است که مدیران پروژه از آن برای ردیابی و نظارت بر ریسکها استفاده میکنند. این یک بخش کلیدی از فرایند مدیریت ریسک است.
هدف از ثبت ریسک چیست؟
ثبت ریسک مدیریت پروژه به شناسایی، ثبت و ردیابی ریسکهای بالقوه پروژه کمک میکند که رویدادهای غیرمنتظرهای هستند که میتوانند پروژه شما را تحت تاثیر قرار دهند.
به این ترتیب، هر زمان چیزی را شناسایی میکنید که میتواند بر پروژه شما تأثیر بگذارد، آن را در فهرست ریسک قرار میدهید. چرا؟ زیرا با پیچیدهتر شدن پروژهها، مدیریت آنها سختتر میشود. بنابراین، اگر ریسکها بهدرستی ردیابی و اغلب ارزیابی نشوند، ممکن است تمام زحمات شما از بین برود.
چگونه برای مدیریت ریسک آماده شویم!
از قانون مورفی در مدیریت ریسک اجتناب کنید. راه اجتناب از مورفی در مدیریت ریسک این است که مطمئن شوید هر چیزی که ممکن است در پروژه شما اشتباه باشد، درست پیش میرود. این موارد میتواند در تحقق این هدف به شما کمک کند:
1. خطرات را شناسایی کنید
در فرایند شناسایی ریسکهای مقابل خود، همه افراد درگیر در پروژه را بگنجانید و مالکیت را تعیین کنید. سعی کنید هم فرصتها و هم تهدیدها را شناسایی کنید.
2. میزان احتمال خطر را مشخص کنید
احتمال اینکه چیزی اتفاق بیفتد چقدر است و تأثیر آن چیست؟ برخی از ریسکها پیامدهای بالاتری نسبت به سایرین دارند، به این معنی که باید منابع بیشتری به آنها تخصیص داده شود. به این ترتیب میتوانید اولویتبندی کنید تا مسائل مهمتر شناسایی شود.
3. ریسک را مدیریت کنید
یک برنامه اجرایی و همچنین یک برنامه اضطراری برای هر ریسک تنظیم کنید. در آن مشخص کنید که کدام یک را باید به حداقل برسانید، انتقال دهید یا خطرات آن را بپذیرید.
4. مطالب مهم را بنویسید
همه چیز را روی کاغذ بیاورید تا همه بدانند که چه خطرات و مسئولیتهایی دارد! سپس نقش آنها در صورت بروز خطرات را مشخص نمایید.
در مرحله بعد با ذینفعان و شریکهای خود همراهی کنید. یعنی مزایای پروژه خود را به آنها نشان دهید تا بدانند اگر پروژه با موفقیت به پایان برسد چه سودی برای آنها دارد. به این ترتیب میتوانید از مزایای مشارکت و کار تیمی در فرایند مدیریت ریسک نیز بهره ببرید.
مقالات مرتبط در حوزه توسعه فردی: برای افزایش آگاهی خودتان در زمینه موفقیت و توسعه فردی توصیه میکنیم مقالات تجسم خلاق، موفقیت چیست، حال خوب و پلاسیبو را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار مطالعه کنید.
نتیجهگیری
بسیاری از مردم قانون مورفی را راهی برای بدبین بودن به زندگی میدانند؛ در صورتی که این تفکر چندان درست نیست. داشتن درک خوب از قانون مورفی میتواند به افرادی که بازنده هستند کمک کند تا بهتر با مشکلات و چالشهایی که زندگی بر سر آنها قرار میدهد کنار بیایند. این قانون به ما کمک میکند در مورد آینده فکر کنیم و برای آن برنامهریزی کنیم تا بتوانیم برای مسائل مختلف آن آماده باشیم.
علاوه بر این، این قانون در هنگام برنامهریزی یک پروژه به بررسی ریسکها کمک میکند. وقتی در مورد چیزها متفاوت فکر میکنید یا پیشبینی میکنید که چیزی اشتباه پیش میرود، از خلاقیت عملی استفاده میکنید. در نتیجه خلاقیت شما نیز افزایش مییابد. اینها مواردی از مزایای قانون مورفی است که ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار به بررسی آن پرداختیم.
نظر شما درباره قانون مورفی و کاربردهای آن چیست؟ تاکنون در چه موقعیتهایی با این قانون روبهرو شدهاید؟ تجربهها و نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.