آیا تا به حال نام سوگندنامه بقراط به گوشتان خورده است؟ بقراط، پزشکی بزرگ و برجسته از یونان در قرن چهارم و پنجم قبل از میلاد، تأثیرات عمیقی بر علم پزشکی در یونان و سرتاسر جهان گذاشت. او با ارائه نظریههایی نوین در مورد عناصر بدن انسان، درمان بیماریها، رژیم غذایی و تأثیر طبیعت بر جسم و روح، مسیر جدیدی برای پزشکی هموار کرد و نخستین عملهای جراحی را در تاریخ پزشکی به ثبت رساند.
امروزه، بسیاری از دانشجویان پزشکی در سراسر جهان پس از فارغالتحصیلی، ملزم به قرائت سوگندنامه پزشکی بقراط هستند و به عمل به اصول آن متعهد میشوند. در این مقاله از دانشگاه کسب و کار، به بررسی زندگینامه و نظریههای مهم این پزشک پیشرو در حوزه طبابت خواهیم پرداخت.
پزشکی در یونان باستان
تا پیش از بقراط، در یونان و بسیاری از کشورهای دیگر، مردم باور داشتند که بیماریها به دلیل عوامل فراطبیعی به وجود میآیند. آنها معتقد بودند که بیماریها ناشی از رنجاندن خدایان یا طلسم شدن توسط دیگران است. به همین دلیل، برای درمان خود به جادوگران و کاهنان مراجعه میکردند و با خواندن دعا و دود کردن گیاهان خاص، در تلاش بودند تا بهبود یابند.
در این شرایط، بقراط به عنوان پدر پزشکی نوین شناخته میشود. او نظریات تازهای را ارائه داد که بر اساس آن، ریشه بسیاری از بیماریها به عوامل طبیعی و درونی انسان بازمیگشت. این تغییر نگرش، پایهگذار رویکرد علمی و تجربی در علم پزشکی بود و به تدریج پزشکی را از خرافات و باورهای غیرعلمی رها ساخت.
سالهای ابتدایی زندگی و تحصیلات بقراط
متأسفانه اطلاعات چندان کاملی از زندگی شخصی و خصوصیات اخلاقی بقراط وجود ندارد. او حدوداً در سال 460 پیش از میلاد در جزیرهی کوس، که امروزه نزدیک به ترکیه واقع شده، متولد شد. بر اساس برخی روایتها، او از خانواده اسکلیپیادس بود که به طور سنتی به طبابت مشغول بودند. پدرش، هراکلیدس، نیز پزشکی سنتی به شمار میرفت.
بقراط علوم ابتدایی را تحت نظر پدرش آموخت و سپس به یادگیری فلسفه و زیستشناسی نزد دیمقراطیس، فیلسوف مشهور آن زمان، پرداخت. بر اساس تحقیقات پژوهشگران، او مدتی به مصر سفر کرد تا تحصیلاتش را ادامه دهد و پس از آن به عنوان پزشک دورهگرد در یونان و آسیای صغیر به طبابت مشغول شد.
بقراط و دوری از پادشاهان
بقراط به عنوان یک پزشک و فیلسوف، دارای اخلاق پسندیدهای بود و برخلاف بسیاری از مردم آن زمان، از دربار و پادشاهان دوری میکرد. او هیچگونه علاقهای به مناصب درباری نداشت و تنها دو بار برای مداوای پادشاهان به قصر رفت و پس از آن به زادگاهش بازگشت.
این انتخاب نشاندهنده تعهد او به اصول اخلاقی و حرفهایاش بود. بقراط به جای جلب توجه قدرتمندان، به دنبال ارتقاء علم پزشکی و خدمت به بیماران بود. این دوری از دربار، او را به شخصیتی مستقل و موفق در تاریخ پزشکی تبدیل کرد و به عنوان الگویی برای پزشکان بعدی شناخته شد.
زندگی شخصی بقراط
بقراط دو پسر به نامهای تسالوس و دراکوس داشت و همچنین دختری که به نظر میرسید تیزهوشی و استعداد بیشتری نسبت به برادرانش در درس خواندن و طبابت داشت. او با مردی به نام پولیبوس ازدواج کرد که بعدها به وارث حقیقی بقراط تبدیل شد و در حفظ و نشر عقاید پزشکی او تلاشهای بیشتری انجام داد.
فرزندان بقراط میراث خانوادگی طبابت را ادامه دادند و به ترویج اصول و نظریات او در علم پزشکی پرداختند. این استمرار در خانواده بقراط نشاندهنده تأثیر عمیق او بر نسلهای بعدی و اهمیت علم پزشکی در خانوادهاش بود.
سه اصل مهم بقراط در حرفهی پزشکی
بقراط در رسالههای خود از سه اصل کلی حرفهی پزشکی نام برده بود که تا قرنها زیربنای علوم طب در جهان بود. او در این اصول به سرچشمه بیماریها و نحوه مدیریت و درمان آنها پرداخته و با استفاده از آزمایشهای مختلف به اثبات آنها پرداخت. ما در ادامهی این مقاله به ذکر این اصول و شرح آنها میپردازیم:
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات اپرا وینفری، سعدی، دونالد ترامپ و نیما یوشیج را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
اصل اول: عوامل طبیعی
بقراط عقیده داشت که مردم به دلیل عوامل طبیعی که توضیحاتی منطقی دارند، مریض میشوند. این اصل، مهمترین درسی بود که از بقراط به ما رسید؛ صرف اینکه مرضی نامعلوم و مرموز باشد، نمیتوان گفت که علتی فراطبیعی دارد. پیش از آن، مردم معتقد بودند که اگر مریض میشوند، حتماً خشم خدایان را برانگیختهاند یا اسیر سحر و جادو شدهاند.
به عنوان مثال، در آن زمان صرع یکی از بیماریهای رایج بود؛ تا جایی که افراد مشهوری چون اسکندر کبیر و ژولیوس سزار نیز به آن مبتلا بودند. یونانیان باستان تصور میکردند که این بیماری علت الهی دارد و به همین علت آن را “بیماری مقدس” مینامیدند.
بقراط در رسالهی “در باب بیماری مقدس” که دربارهی صرع است، به این موضوع میپردازد و میگوید:
“من باور ندارم که این مریضی، الهیتر از سایر مریضیها باشد. اما چون علائم خاصی دارد، افراد جاهل بسیاری، بدون فکر کردن، آن را ملاقاتی الهی مینامند. به عقیدهی من، این بیماری به احتمال زیاد به علت انسداد خلطی در مغز روی میدهد.”
اصل دوم: اخلاط
دومین اصل بقراط این بود که هم سلامتی و هم بیماری، بر اثر اخلاط در بدن روی میدهند. این تفکر در رسالهی “در باب طبیعت انسان” که نوشتهی داماد بقراط بود، ذکر شده است. او چهار خلط را عامل بیماری میداند: صفرای زرد، بلغم، خون و صفرای سیاه. توازن میان این چهار خلط نقش اساسی در زندگی ما دارد و هر وقت یکی از آنها از توازن خارج شود، بیماری بروز میکند.
بقراطیان که پیرو عقاید استاد خود بودند، هر یک از این خلطها را به یکی از اندامهای بدن ربط میدادند؛ خون به قلب، صفرای زرد با کبد، بلغم به مغز و صفرای سیاه با طحال. بر همین اساس میتوان نتیجه گرفت که خون گرم و مرطوب است؛ به همین علت وقتی زخمی عفونی است، گرم میشود.
درمان بیماری تمام بیماریها این بود که بین اخلاط، توازن برقرار شود تا به حالت طبیعی برگردند. هر بیمار توازن مخصوص به خودش را داشت، بنابراین طبیب باید سوالاتی میپرسید که محل زندگی، غذاهای مصرفی و فعالیتهای روزانهی بیمار را متوجه شود.

اصل سوم: قدرت شفادهندهی طبیعت
سومین اصل بقراط در زمینهی سلامت و بیماری، قدرت شفادهندهی طبیعت است. بقراطیان، حرکت اخلاط در دوران بیماری را نشانههایی از این میدانستند که بدن در حال تلاش برای بهبودی است. به این ترتیب، عرق کردن، استفراغ و چرک زخم به این علت بود که بدن در حال پاکسازی و اصلاح خلطهاست.
کار طبیب این بود که در روند شفادهندگی به طبیعت کمک کند. پزشک، خدمتکار طبیعت بود نه ارباب آن، و کار درمان را با مشاهدهی روند درونی و بیرونی بدن انجام میداد. آنها معتقد بودند که بدن به طور طبیعی به درمان خود میپردازد. آنها یک شوخی داشتند که میگفتند: “اگر بیماریای را درمان کنند یک هفته طول میکشد؛ اما اگر درمانش نکنند، هفت روز طول میکشد.”
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات گاندی، جیم ران، فارابی و راکفلر را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
اقدامات مهم بقراط بزرگ
- رهاسازی مردم از خرافات و جادو و نشان دادن روند علمی و طبیعی بدن انسان در هنگام بیماری.
- مزاجشناسی بیماران و تجویز دارو بر اساس طبعهای مختلف.
- پرورش شاگردانی نظیر جالینوس، غورس، بلادیوس، ارسطراطس ثانی و طیماوس فلسطینی.
- نگارش سوگندنامهای اساسی در باب اخلاقیات پزشکی و بایدها و نبایدهای آن.
- شناخت تأثیرات آب و هوایی بر شخصیت ساکنان مناطق مختلف و بروز بیماریها.
- تهیهی رژیمهای خاص در برابر برخی از بیماریها.
- فراهم کردن امکان جراحی برای نخستین بار و نشان دادن نحوهی انجام آن.
- بررسی بیماریهای مخصوص زنان در سنین مختلف.
- تشخیص و درمان بیماریهای ناشناخته، شکستگی استخوانها، بیماریهای قلبی و ریوی.
- نوشتن کتابهای مختلف در پاسخ به سوالاتی نظیر: چگونه باید سالم ماند؟ و چه باید خورد و چگونه محیط زیست بر سلامتی و بیماری ما تأثیر میگذارد؟
سالهای پایانی زندگی بقراط
بقراط سالهای طولانی را به بررسی نظریات مختلف زیستی و انجام آزمایشهای علمی جهت اثبات آنها گذراند. او دانش خود را به هر کسی که خواهان آن بود آموزش میداد و از این طریق، شاگردان بسیاری پرورش یافتند که سخنان و نظریات استادشان را ثبت کرده و به نسلهای بعد انتقال دادند.
بقراط در نهایت در سال 370 پیش از میلاد و در سن 90 سالگی در یکی از شهرهای یونان به نام لاریسا درگذشت. متأسفانه، اطلاعاتی از محل دفن و مقبره این پزشک بزرگ یونانی در دست نیست.

آثار و نوشتههای بقراط
از بقراط چندین اثر باقی مانده است که به جز دو یا سه مورد، سایر آنها توسط افراد مختلف و در دورهای ۲۵۰ ساله نوشته و تکمیل شدهاند. بقراط شاگردان زیادی داشت و از تدریس به غریبهها لذت میبرد. به همین دلیل، بسیاری از افکار و اصول درمانیاش از طریق نوشتههای آنها حفظ شده است، زیرا او ظاهراً علاقهای به نوشتن مداوم افکارش نداشت.
علاوه بر این، در قرنهای پیش از میلاد، صنعت چاپ و ثبت اثر بسیار زمانبر و گران بود. همچنین، به دلیل جنگها، غارتها، حملهی حشرات و شرایط نامناسب آب و هوایی، بسیاری از آثار از بین میرفت. برخی از آثار باقیماندهی او که بعدها به زبان عربی ترجمه شدند، عبارتند از:
- کتاب الفصول
- در باب شکستگیها و جا اندازی استخوان
- اخلاط یا کتاب طبایع
- در باب بیماریهای زنان و زایمان
- کتاب ماءالشعیر یا امراض حاد
- در باب پزشک و آزمایشگاه پزشکی
- در باب فنون طب
- رسالهی هواها، آبها و مکانها
- در باب بیماری مقدس
توصیههایی از بقراط
عاقل کسی است که سلامتی را بزرگترین هدیه بداند و حکمت بیماریاش را دریابد.
مرضی که با دارو علاج نیابد، با نیشتر درمان میشود و آنچه با نیشتر نشود با داغی درمان گردد.
سالمترین روش درمان عبارت است از: تجویز مقادیر دقیقی دارو و ورزش سبک؛ پیادهروی بهترین ورزش است.
این نیروهای درونی ما هستند که باعث بهبودی و درمان میشوند.
بگذار غذای تو داروی تو باشد و داروی تو، غذایت.
علم باعث دانش و نظر شخصی باعث جهل است.
جالینوس؛ دنبالکنندهی مسیر بقراط
جالینوس یکی از مشهورترین پزشکان یونان باستان است و او را از دنبالکنندگان راه و روش بقراط میدانند. با وجود اینکه بقراط بیش از ۵۰۰ سال قبل از جالینوس زندگی میکرد، او به عنوان اسطورهای در طبابت شناخته میشود.
جالینوس نقش مهمی در گسترش آثار و عقاید بقراط داشت. او بر بسیاری از کتابهای بقراط شرح و تفسیر نوشت و آثاری را که بیشترین نزدیکی با دیدگاههای او داشتند، به عنوان اثر خود بقراط معرفی کرد. به دلیل تسلط جالینوس به زبان، او توانست معنای واژهها و اصطلاحات را به خوبی درک کرده و به شناخت آثار این پزشک یونانی کمک شایانی کند.
روشهای درمانی جالینوس
تفکر توازن و عدمتوازن اخلاط در طبابت جالینوس نیز مشهود بود. او با توجه به علائم خلطها و بیماریها، برای درمان آنها از داروهای متضاد استفاده میکرد. به عنوان مثال، اگر بیمار آبریزش بینی داشت و احساس سرما میکرد، داروها و غذاهایی با طبع گرم و خشک را برایش تجویز میکرد تا حالت خنثی و تعادل در بدن ایجاد شود.
جالینوس برای اولین بار معاینه نبض بیمار را مرسوم کرد؛ روشی که هنوز پس از هزار سال مورد استفاده قرار میگیرد. او علاقهی زیادی به کالبدشکافی داشت و در موقعیتهای مختلف به تشریح بدن حیوانات مرده یا اسکلت انسانها میپرداخت. جالینوس با گسترش توصیهها و نظریات بقراط، آثاری به جای گذاشت که تمام پزشکان پس از او تا به امروز به آن وفادارند.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات مریم میرزاخانی، آدولف هیتلر و آنگلا مرکل را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
سوگندنامه پزشکی بقراط
بقراط، علاوه بر کارهای فراوانی که در زمینههای پزشکی، جراحی و بهداشت انجام داد، قسمنامهای را به جا گذاشت که همچنان منبعی الهامبخش برای پزشکان است. امروزه بسیاری از دانشجویان پزشکی در سراسر جهان، پس از فارغالتحصیلی، این سوگند را قرائت کرده و برای رعایت اصول آن متعهد میشوند. متن سوگندنامه به این صورت است:
- من سوگند یاد میکنم که شخصی را که به من حرفهی پزشکی آموخت، مانند والدینم بدانم و در صورتی که محتاج باشد، درآمد خود را با او تقسیم کرده و احتیاجاتش را برطرف کنم.
- اصول کلی، دروس شفاهی و معلومات پزشکیام را جز به پسران خود، پسرهای استادم و شاگردان قانونی دروس طب آموزش ندهم.
- من سوگند میدهم که پرهیز غذایی را بر اساس توانایی و قضاوت خود، به نفع بیماران تجویز کنم و نه برای ضرر و زیان آنها.
- به خواهش هیچکسی داروی کشنده تجویز نکرده و مبتکر چنین فکری نیز نباشم.
- همچنین، وسیلهی سقط جنین را در اختیار هیچ یک از زنان قرار نخواهم داد.
- من با پرهیزکاری و تقدس، زندگی و حرفهی خود را نجات خواهم داد.
- در هر خانهای که وارد میشوم، برای مفید بودن به حال بیماران عمل میکنم و از کارهای زشت و ناهنجار نسبت به مرد و زن، فقیر و غنی پرهیز خواهم کرد.
- آنچه در حین انجام فعالیت پزشکی و حتی پس از آن، دربارهی مردم دیدم یا شنیدم، فاش نکرده و به هیچکس نخواهم گفت؛ زیرا این قبیل مطالب را باید به گنجینهی اسرار سپرد.
- اگر تمام این سوگندنامه را اجرا کرده و به آن افتخار کنم، از ثمرات زندگی و حرفهام برخوردار خواهم شد و همیشه در میان مردان و زنان سربلند خواهم بود.
- اما اگر آن را نقص کرده و به سوگند عمل نکنم، از ثمرات زندگی و حرفهام بهرهمند نخواهم شد و در میان مردم سرافکنده و شرمنده خواهم شد.
سخن پایانی
چنانکه در این مقاله خواندید، بقراط در جامعهای زندگی میکرد که جهل و خرافات ویژگیهای اصلی آن بود و امکانات چندانی برای تحصیلات و اکتشافات علمی وجود نداشت. با این حال، او با استفاده از هوش فراوان و نکتهسنجیاش به اطلاعاتی دست یافت که همچنان قابل استناد و ماندگار است.
بقراط از بزرگترین پزشکان یونانی بود. سوگندنامهی او دربردارنده خصوصیات و اقدامات مهمی است که هر پزشکی باید در هر جای دنیا به آن متعهد باشد؛ از جمله: درستکاری، عدم تجویز داروی اشتباه، جلوگیری از خودکشی، سقط جنین و رازداری و فاش نکردن اطلاعات شخصی مردم.
نظر شما دربارهی این پزشک یونانی و اقداماتش چیست؟ آیا شما با نظریهی او مبنی بر اینکه بدن خودش را درمان میکند، موافقید؟
منبع: Wikipedia