در این مقاله میخواهیم تعریف اقتصاد را به طور کامل برایتان توضیح دهیم. از آنجا که شما هم مثل بسیاری از افراد جامعه میخواهید سرمایهگذاری کنید و ثروتمند شوید، لازم است دانش و آگاهی خود را در مورد مسائل اقتصادی افزایش دهید و با تعریف این علم پرکاربرد آشنا شوید. پس با دانشگاه کسبوکار همراه شوید.
تعریف اقتصاد به زبانی ساده
هر بحثی در مورد یک موضوع باید با تعریف مختصر آن مسئله آغاز شود. اقتصاد یک علم اجتماعی است و از یک کلمه یونانی به معنای مدیریت خانه، گرفته شده است. این رشته در علوم دانشگاهی و تدوین سیاستها محبوبیت گستردهای دارد و اخیراً درک مسائل اقتصادی برای همه اقشار جامعه و دولت ضرورت پیدا کرده است.
تعریف اقتصاد بسیار دشوار است؛ زیرا موضوعی بسیار پویا است و هیچ تعریف واحدی برای آن وجود ندارد. هر چیزی تعریفی دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. درنتیجه، ما با تعاریف زیادی از این علم مواجه میشویم که اقتصاددانهای مختلف آنها را تعریف کردهاند. یک تعریف خوب باید بتواند موضوع را به روشی دقیق توصیف کند.
همانطور که بالاتر گفتیم اقتصاد به معنای «مدیریت خانه» است. سرپرست خانواده با مشکل مدیریت خواستههای نامحدود اعضای خانواده در چارچوب درآمد محدود خانواده مواجه است. به همین ترتیب، با در نظر گرفتن کل جامعه بهعنوان یک «خانواده»، جامعه نیز با مشکل رفع خواستههای نامحدود اعضای جامعه با منابع محدود موجود در آن جامعه مواجه است. بنابراین، این علم به معنای مطالعه راههایی است که انسانها از طریق آنها خود را سازماندهی میکنند تا با مشکل اساسی کمبود منابع مقابله کنند.
همه جوامع باید خواستههایی را انجام دهند که از منابع در دسترس بیشتر هستند. از این رو، اقتصاد به مطالعه دستگاههای جایگزین لازم برای تخصیص این منابع بین اهداف رقیب میپردازد. این رشته در ابتدا بهعنوان علم دولت شناسی معرفی شد و به جمعآوری درآمد برای کشور یعنی دولت مربوط میشد. مشاوران دولت نیز موظف بودند بهترین راه ممکن را برای خرج کردن درآمد مشخص کنند.
تعریف اقتصاد از جنبههای مختلف
اقتصاددانان در طول زمان بر جنبههای مختلف فعالیتهای اقتصادی تأکید کردهاند و همزمان با مراحل توسعه اقتصاد به تعاریف مختلفی از آن رسیدهاند. این رشته بهعنوان علم ثروت، علم رفاه مادی، علم کمیابی و انتخاب و علم توسعه و رشد تعریف میشود که در ادامه این تعاریف را برایتان آوردهایم.
اقتصاد به عنوان علم ثروت
آدام اسمیت که به عنوان بنیانگذار اقتصاد مدرن شناخته میشود، همراه با اقتصاددانانی مانند جی بی سی و واکر، این علم را بهعنوان علم ثروت تعریف کردند. آدام اسمیت این مفهوم را در قالب کتابی تحت عنوان «تحقیقی در ماهیت و علت ثروت ملل» در سال 1776 منتشر کرد.
نکته اصلی در تعریف اسمیت خلق ثروت است و او بهطور ضمنی ثروت را با رفاه یکی میداند و معتقد است که این رشته به معنای شناسایی عواملی است که یک کشور را از دیگری ثروتمندتر میکند. هر چه ملتی ثروتمندتر باشد، شهروندانش شادتر هستند؛ بنابراین مهم است که بفهمیم چگونه یک ملت میتواند ثروتمند شود. هدف اقتصاد بهعنوان علم ثروت این است که چگونه یک ملت را ثروتمند کنیم تا داراییهایش بیشتر شود و قدرت سیاسی و نظامی به دست آورد.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات اوراق قرضه، خرید طلا برای سرمایه گذاری و فروش استقراضی را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
اقتصاد به عنوان علم رفاه مادی
پس از مدتی، اقتصاددانان متوجه شدند که اعمال انسان تنها با انگیزههای اقتصادی هدایت نمیشود و ملاحظات غیراقتصادی نیز نقش مهمی ایفا میکنند. به همین دلیل تئوریهایی که با تعیین نرخ دستمزد نیروی کار، قیمت سایر نهادهها و توزیع درآمد ملی بین اعضای جامعه سروکار دارند، جزء لاینفک این رشته شدند؛ اما به خاطر سادگی تحلیل، اقتصاددانان هنوز اقتصاد را مطالعه بخشی از رفتار انسان میدانستند که میتوان آن را برحسب پول اندازهگیری کرد و آن را به میل به سود اقتصادی نسبت داد.
آلفرد مارشال به اهمیت ثروت رسید و بر نقش فرد در آفرینش و استفاده از ثروت تأکید کرد. او معتقد است: «اقتصاد مطالعه انسان در امور عادی زندگی است. از او میپرسند که چگونه درآمد خود را به دست میآورد و چگونه از آن استفاده میکند؛ بنابراین این علم از یکسو مطالعه ثروت و از سوی دیگر و مهمتر از آن، بخشی از مطالعه انسان است.»
از این رو مارشال بر اهمیت والای انسان در نظام اقتصادی تأکید کرد. تعریف مارشال بهعنوان تعریف مادی – رفاه محور اقتصاد در نظر گرفته میشود. این اقتصاددان، از ثروت بر رفاه مادی تأکید داشت و به گفته وی، ثروت تنها بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به اهداف عمل میکند و نباید به خودی خود هدف تلقی شود.
اقتصاد به عنوان علم کمیابی و انتخاب
لیونل رابینز در کتاب معروف خود با عنوان «مقالهای در مورد ماهیت و اهمیت علم اقتصادی» بهترین تعریف علمی را ارائه کرده است. به گفته وی، اقتصاد علمی است که رفتارهای انسان را به عنوان رابطهای بین اهداف و وسایل کمیاب که کاربردهای جایگزین دارند، مطالعه میکند. رابینز تعریف خود از اقتصاد را بر اساس حقایق زیر استوار کرد:
- اهداف یا خواستههای یک اقتصاد از نظر تعداد و تنوع نامحدود است و با گذشت زمان بر آنها افزوده میشود.
- یک اقتصاد همیشه برای ارضای خواستههای خود با کمبود منابع روبهرو است.
- امکان انتخاب بین چندین منبع جایگزین برای ارضای یک خواسته معین وجود دارد.
- انسان باید بین خواستهها یکی را انتخاب کند.
- بهطور مشابه، میتوان از یک منبع معین برای ارضای چندین خواسته جایگزین استفاده کرد.
از آنجایی که در عرضه، منابع کمیاب محدود هستند، طبق تعریف رابینز، چنین منابع کمیابی ممکن است برای مصارف جایگزین استفاده شوند. در اینجا اشاره میشود که مصارف جایگزین یک کالا باید درجه اهمیت مختلفی داشته باشند، به طوری که انتخاب مصارفی که کالا قرار است برای آنها استفاده شود، ممکن میشود.
هر فرد و هر اقتصادی خواستههای نامحدود و وسایل کمیابی برای ارضای این خواستهها دارد. ناتوانی در ارضای خواستههای نامحدود با منابع محدود، مشکلات انتخاب را ایجاد میکند. یعنی برای ارضای خواستهها باید یک اولویت در نظر گرفت. از آنجایی که میتوان منابع را برای مصارف جایگزین به کار برد، باید تصمیم بگیریم که کدام یک از خواستههای خاص باید با وسایل خاص ارضا شود. به این ترتیب انتخاب یا تصمیمگیری، ابزاری برای مقابله با مشکلات اقتصادی است.
اقتصاد به عنوان علم توسعه و رشد
ساموئل سون این علم را مشابه اما تا حدودی متفاوت از تعریفی که رابینز ارائه کرده، تعریف میکند. او بر مضامین دوگانه اقتصاد – کمیابی و کارایی، تأکید کرده است. ساموئل سون تعاریف جامعتری از این علم محبوب ارائه کرد که در زیر آمده است:
«اقتصاد این موضوع را بررسی میکند که چگونه مردم و جامعه درنهایت با استفاده از پول یا بدون استفاده از آن، منابع تولید کمیاب را انتخاب میکنند که برای تولید کالاهای مختلف در طول زمان، کاربردهای جایگزینی داشته باشد و آنها را برای مصرف در زمان حال یا در آینده توزیع میکنند. این علم، در میان افراد یا گروههای مختلف جامعه هزینهها و مزایای بهبود الگوهای تخصیص منابع را تجزیه و تحلیل میکند.»
تعریف فوق بسیار جامع است به این معنا که رفاه مادی یا معیار پولی بهعنوان یک عامل محدودکننده، محدودیتی ایجاد نمیکند؛ اما رشد اقتصادی را در طول زمان در نظر میگیرد.
کدام یک از این تعاریف بهترین تعریف است؟
اقتصاددانان مختلف تعاریف مختلفی از اقتصاد ارائه کردهاند. بولینگ معتقد است که هر تعریف مختصری از اقتصاد ناکافی است. البته تعریف این علم با عنوان «مطالعه انسان در کسبوکار معمول زندگی» دیدگاه بسیار گستردهای را از آن ارائه کرده است. به گفته آدام اسمیت، اقتصاد بررسی ثروت است. رابینز معتقد است که اقتصاد علمی است که رفتار انسان را بهعنوان رابطهای بین اهداف و وسایل کمیاب که کاربردهای جایگزین دارند، مطالعه میکند.
با برداشت واژه «ثروت» از تعریف آدام اسمیت، «رفاه» از تعریف مارشال، «کمیابی» از تعریف رابینز و «رشد اقتصادی» از تعریف ساموئل سون، تعریف قابل قبولی از این علم به دست میآید. اقتصاد آن دسته از فعالیتهای انسان را بررسی میکند که به ارزش ارضای حداکثر خواستهها یا افزایش رفاه و رشد اقتصادی مرتبط است و این کارها با مصرف کارآمد، تولید و مبادله ابزارهای کمیاب که کاربردهای جایگزین دارند، انجام میشود.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال و سجام را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
دلایل محبوبیت رشته اقتصاد
اخیراً درک مسائل اقتصادی برای همه اقشار جامعه، افراد، خانوارها، واحدهای تجاری، مؤسسات و همچنین دولتها کاملاً ضروری شده است. همه شما میخواهید ثروتمند شوند، داراییهایتان را بیشتر کنید و فعالیتهای تجاری خود را گسترش دهید، بازار و سایر دستگاههای اقتصادی را کنترل کرده و سودآوری داشته باشید.
همه شما میخواهید از موقعیت فعلی رشد کنید، درنتیجه به دلیل ماهیت فراگیر مسائل و مشکلات اقتصادی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر اقتصاد قرار میگیرید. به همین دلیل است که میخواهید دانش خود را از مسائل اقتصادی بهروز کنید و از آن برای رفع خواستههای خود بهره ببرید. علاوه بر این، شما میخواهید حتی در شرایط نامطلوب رشد کنید یا حداقل در این شرایط زنده بمانید. پس باید ازنظر اقتصادی قویتر و بادوامتر شوید و نباید نسبت به این موضوع بیتفاوت باشید.
رشد اقتصادی و عوامل مؤثر بر آن
رشد اقتصادی با عنوان افزایش ظرفیت تولید کالاها و خدمات کشور در یک دوره زمانی مشخص تعریف میشود. در علم اقتصاد، رشد اقتصادی به گسترش بلندمدت پتانسیل تولیدی کشور برای ارضای نیازهای افراد جامعه اشاره دارد. رشد اقتصادی پایدار یک کشور تأثیر مثبتی بر درآمد ملی و سطح اشتغال دارد که استانداردهای زندگی را بالاتر میبرد.
جدای از این، رشد اقتصادی از طریق افزایش درآمدهای مالیاتی، در تحریک مالی دولت نقش حیاتی ایفا میکند. این امر دولت را قادر میسازد تا برای توسعه بیشتر اقتصاد درآمد اضافی کسب کند. رشد اقتصادی یک کشور با مقایسه سطح تولید ناخالص ملی یک سال با سال قبل اندازهگیری میشود و در صورتی امکانپذیر است که نقاط قوت و ضعف اقتصاد به درستی تحلیل شوند.
تجزیه و تحلیل اقتصادی بینشی در مورد ضروریات یک اقتصاد ارائه میدهد و این کار یک فرآیند سیستماتیک برای استفاده بهینه از منابع کمیاب و انتخاب بهترین جایگزین، برای دستیابی به هدف اقتصادی است. علاوه بر این، تجزیه و تحلیل اقتصادی، متغیرهای مختلف اقتصادی مانند تقاضا، عرضه، قیمت، هزینه تولید، دستمزد، نیروی کار و سرمایه را در نظر میگیرد و به ارزیابی علل مشکلات مختلف اقتصادی مانند تورم، افسردگی و بیثباتی اقتصادی کمک میکند. از مهمترین عواملی که بر رشد اقتصادی یک کشور تأثیر میگذارد، میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
منابع انسانی
کیفیت و کمیت نیروی انسانی مستقیماً بر رشد اقتصادی تأثیر میگذارد. کیفیت نیروی انسانی به مهارتها، تواناییهای خلاق، آموزش و تحصیلات آن بستگی دارد. اگر نیروی انسانی یک کشور ماهر و آموزشدیده باشد، خروجی آن کشور نیز از کیفیت بالایی برخوردار است. از سوی دیگر، کمبود نیروی کار ماهر مانع رشد اقتصادی میشود، درحالیکه نیروی کار مازاد اهمیت کمتری برای رشد اقتصادی دارد؛ بنابراین مدیریت نیروی انسانی یک کشور با مهارتها و تواناییهای موردنیاز باید به تعداد کافی در دسترس باشد تا بتوان به رشد اقتصادی دست یافت.
منابع طبیعی
منابعی که در طبیعت، در زمین یا در زیرزمین تولید میشود منابع طبیعی نامیده میشود. وجود این منابع به شرایط اقلیمی و محیطی یک کشور بستگی دارد. منابع زمینی شامل گیاهان، منابع آبی و چشمانداز و منابع زیرزمینی شامل نفت، گاز طبیعی، فلزات، غیر فلزات و مواد معدنی است. کشورهایی با منابع طبیعی فراوان، نسبت به کشورهایی با منابع کمتر، از رشد خوبی برخوردارند. استفاده یا بهرهبرداری کارآمد از این منابع به مهارتها و تواناییهای منابع انسانی، فناوری مورداستفاده و در دسترس بودن منابع مالی بستگی دارد. کشوری که نیروی کار ماهر و تحصیلکرده دارد و سرشار از منابع طبیعی است، اقتصاد را در مسیر رشد قرار میدهد.
تشکیل سرمایه
تشکیل سرمایه یعنی تولید و به دست آوردن محصولاتی نظیر زمین، ساختمان، ماشینآلات، نیرو، حملونقل و وسایل ارتباطی که باعث افزایش سرمایه در دسترس به ازای هر کارگر میشود. با افزایش سرمایه، نسبت سرمایه به نیروی کار افزایش مییابد، در نتیجه بهرهوری نیروی کار افزایشیافته و در نهایت منجر به افزایش تولید و رشد اقتصادی میشود.
توسعه فناوری
فناوری استفاده از روشهای علمی و تکنیکهای تولید را شامل میشود. توسعه فناوری به افزایش بهرهوری با منابع محدود کمک میکند. کشورهایی که در زمینه توسعه فناوری کار کردهاند، در مقایسه با کشورهایی که بر توسعه فناوری تمرکز کمتری دارند، بهسرعت رشد میکنند. انتخاب فناوری مناسب نیز در رشد اقتصاد نقش دارد. در مقابل، یک تکنولوژی نامناسب باعث افزایش هزینههای تولید میشود.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات طلای آب شده، بازاریابی بیمه و قانون مالیات های مستقیم را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
عوامل اجتماعی و سیاسی
عوامل اجتماعی شامل آداب و رسوم، سنتها، ارزشها و باورها میشوند که تا حد قابلتوجهی به رشد اقتصاد کمک میکنند. به عنوان مثال، جامعهای با باورها و خرافات متعارف در برابر اتخاذ روشهای مدرن زندگی مقاومت میکند. در چنین حالتی، دستیابی به رشد اقتصادی دشوار میشود. جدای از این، عوامل سیاسی مانند مشارکت دولت در تدوین و اجرای سیاستهای مختلف، سهم عمدهای در رشد اقتصادی دارند.
تعریف اقتصاد و تاریخچه آن
جهان شاهد طیف وسیعی از اقتصاددانان بوده است که نظریهها و استراتژیهای مفیدی ارائه کردهاند. وقتی صحبت از اولین متفکر اقتصادی می شود، به قرن هشتم قبل از میلاد برمی گردد، زمانی که هزیود زندگی میکرد. او شاعری یونانی و کشاورز بود. هزیود موفق شد بنویسد که زمان، مواد و کار نیاز به تخصیص کارآمد برای غلبه بر کمبود دارد. با این حال، بنیاد اقتصاد غرب بسیار دیرتر ایجاد شد. اصل اساسی و همچنین موضوع اصلی در اقتصاد این است که انسانها با خواستههای نامحدود اما منابع محدود زندگی میکنند! به همین دلیل، مفاهیم بهرهوری از سوی اقتصاددانان بسیار مهم است. استفاده مؤثرتر از منابع همراه با افزایش بهره وری میتواند منجر به استاندارد بالای زندگی شود.
تعریف اقتصاد و انواع آن
همانطور که احتمالاً میدانید، مطالعه اقتصاد به دو رشته اصلی، اقتصاد خرد و اقتصاد کلان تقسیم می شود. اقتصاد خرد بر نحوه تصمیم گیری بنگاهها و مصرف کنندگان تک به تک تمرکز میکند. اساساً، این افراد میتوانند یک سازمان دولتی، یک تجارت، یک خانواده یا حتی یک فرد مجرد باشند. اقتصاد خرد با ارزیابی جنبههای خاص رفتار انسان، پاسخ به تغییرات قیمتها را توضیح میدهد و اینکه چرا مصرفکنندگان محصول خاصی را در سطح قیمتی خاص تقاضا میکنند. علاوه بر این، همچنین توضیح میدهد که چگونه و چرا محصولات مختلف ارزش متفاوتی دارند، چگونه افراد تجارت میکنند، چگونه تصمیمهای مالی گرفته میشوند و بین این موضوع ها هماهنگی صورت میگیرد.
در ادامه، موضوعات اقتصاد خرد به طور گستردهای، از پویایی تقاضا و عرضه گرفته تا هزینهها و کارایی مرتبط با تولید خدمات و کالاها را شامل می شود. از سوی دیگر اقتصاد کلان به مطالعه اقتصاد کلی در سطح ملی و بینالمللی میپردازد. بر روی یک منطقه جغرافیایی، یک قاره، یک کشور یا حتی کل جهان متمرکز است. موضوعات عبارتاند از رکود، رونق، چرخههای تجاری که در حال گسترش هستند، رشد تولید، تولید مطابق با تغییرات در تولید ناخالص داخلی، سطح نرخ بهره و تورم، نرخ بیکاری، سیاستهای پولی و مالی دولت، و تجارت خارجی و …
تعریف لیونل رابین از اقتصاد
لیونل رابین، اقتصاددان بریتانیایی دیگر، اقتصاد را موضوعی تعریف کرد که تخصیص منابع کمیاب را با کاربردهای بیشماری ممکن مطالعه میکند. رابینز در متن سال 1932 خود، «مقالهای درباره ماهیت و اهمیت علم اقتصادی» در مورد این موضوع چنین گفت: اقتصاد علمی است که رفتار انسان را به عنوان رابطهای بین اهداف و وسایل کمیاب که کاربردهای جایگزین دارند، مطالعه میکند.
انتقاد از تعریف رابین از اقتصاد
- تعریف رابین از اقتصاد موضوع را از یک علم اجتماعی هنجاری به یک علم اثباتی با تأکید بی مورد بر انتخاب فردی تبدیل کرد. تعريف او مانع از تحليل موضوعاتي نظير انتخاب اجتماعي و نظريه تعامل اجتماعي شد كه از موضوعات مهم در نظريه اقتصاد خرد مدرن هستند.
- تعریف رابین از تحلیل مفاهیم کلان اقتصادی مانند درآمد ملی و عرضه و تقاضای کل جلوگیری کرد. در عوض، علم اقتصاد صرفاً برای تجزیه و تحلیل عملکرد افراد با استفاده از مدلهای ریاضی تلطیف شده مورد استفاده قرار گرفت.
تعریف مدرن اقتصاد
تعریف مدرن که به اقتصاددان قرن بیستم، پل ساموئل سون نسبت داده می شود، بر اساس تعاریف گذشته است و موضوع را به عنوان یک علم اجتماعی تعریف میکند. به گفته ساموئل سون، اقتصاد مطالعه این است که چگونه مردم و جامعه، به وسیله پول و یا بدون استفاده از پول، در جهت استفاده کردن از منابع تولیدی کمیاب که میتوانند مصارف جایگزین هم داشته باشند، کالاهای مختلفی را در طول زمان چه در حال حاضر و چه در آینده در میان افراد و گروههای مختلف جامعه انتخاب میکنند.
مقالات پیشنهادی مرتبط: برای تکمیل دانستههای خودتان در این زمینه توصیه میکنیم مقالات فارکس چیست، تتر چیست و صرافی تترلند را در رسانۀ دانشگاه کسبوکار حتما مطالعه کنید.
سخن پایانی
دانشگاه کسبوکار در این مقاله قصد داشت شما را با تعریف اقتصاد آشنا کند. این علم پرطرفدار از جنبههای مختلف ثروت، رفاه مادی، کمیابی و انتخاب و توسعه و رشد بررسی شد. تعریف آن به این شرح است: «اقتصاد آن دسته از فعالیتهای انسان را بررسی میکند که به ارزش ارضای حداکثر خواستهها یا افزایش رفاه و رشد اقتصادی مرتبط است و این کارها با مصرف کارآمد، تولید و مبادله ابزارهای کمیاب که کاربردهای جایگزین دارند، انجام میشود.»
برای افزایش ثروت و داراییهای خود لازم است با تعریف این علم و عواملی که بر رشد آن تأثیرگذار است آشنا شوید. این مقاله جامع شما را راهنمایی میکند تا پلههای اول مسیر سرمایهگذاری را به درستی بشناسید. آیا میدانستید که برای موفقیت در سرمایهگذاری و افزایش ثروت و سرمایه، ابتدا باید اصول اولیه آن را بهدرستی بشناسید؟ نظرات خود را با دانشگاه کسبوکار در میان بگذارید.