ارنست چه گوارا پزشک، چریک و انقلابی آرژانتینی بود که نقش کلیدی در انقلاب کوبا ایفا کرد. چه گوارا یکی از چهرههای برجسته کمونیست در انقلاب کوبا و یکی از رهبران مهم جهان بود که در آمریکای جنوبی به رهبری چریک تبدیل شد. چه گوارا یکی از نمادهای اصلی مبارزه و قهرمان نسلهای چپ گرا در جهان است. او در سال 1967 توسط ارتش بولیوی اعدام شد و از آن زمان به عنوان یک اسطوره قهرمان با انگیزه چپ گرا در تمامی نسلهای چپ گرا در جهان شناخته میشود. در واقع این رهبر چریک برجسته نماد رایج رادیکالیسم چپ و ضد امپریالیسم است.
در این مقاله از دانشگاه کسب و کار تصمیم داریم تا به بررسی بخشهایی از مسیر زندگی و فعالیتهای سیاسی چه گوارا بپردازیم. همچنین فکتهای جالبی از زندگی این فعال مبارز سیاسی را بیان کنیم. فکتهایی که هیچ گاه در جایی نشنیدهاید، پس با ما در ادامه مطلب همراه باشید.
چه گوارا کیست؟
در ابتدا میخواهیم به معرفی مختصر این مبارز برجسته بپردازیم. ارنست گوارا همزمان یک پزشک، مبارز، چریک و رهبر بود. او اصالتاً آرژانتینی بود و نقش مهمی در انقلاب کوبا ایفا کرد. چه مدتی قبل از ترک کوبا و پس از تسلط کمونیست در دولت کوبا خدمت کرد و مدتی پس از خدمت در دولت کوبا آنجا را به مقصد برانگیختن شورش در آفریقا و آمریکای جنوبی ترک کرد.
چه گوارا در سال 1967 توسط نیروهای امنیتی بولیوی دستگیر و در نهایت محکوم به اعدام شد. او در حال حاضر طرفداران و مخالفین بسیاری در جهان دارد. افراد یا او را یک اسطوره میدانند یا به کلی رد میکنند. برای مثال امروزه بسیاری او را نماد شورش و آرمانگرایی میدانند و بسیاری دیگر از او به عنوان یک قاتل یاد میکنند.
“چه” در یکی از سخنان خود میگوید: “اگر شما هم از خشم بی عدالتیها بر خود میلرزید، پس رفیق و همراه من هستید.”
دوران کودکی و سالهای ابتدایی زندگی چه گوارا
ارنست چه گوارا نظریه پرداز و تاکتیک دان چریک، چهرهی برجسته کمونیست در انقلاب کوبا و رهبر چریکها در انقلاب کوبا در 14 ژوئن 1928 در خانوادهای متوسط در روزاریو آرژانتین متولد شد. او اصالتاً آرژانتینی بود و خانواده او از اوضاع مالی خوبی برخوردار بودند. در واقع میتوان گفت که خانواده او تا حدودی اشرافی و از خانوادههای اصل و نسب دار آن زمان آرژانتین بودند. به صورتی که میتوانستند نسب خود را به ساکنان اولیه آرژانتین برسانند. در واقع خانواده او تباری اسپانیایی ایرلندی و همچنین گرایش چپ داشتند. ارنست بزرگترین فرزند از یک خانواده پنج فرزندی بود.
او در سالهای ابتدایی زندگی خود حملات آسم شدید را تجربه میکرد و به آسم مبتلا بود. این حملات گاها به قدری قوی و خطرناک بودند که تمام اطرافیان او را به وحشت وامیداشتند؛ اما گوارا مصمم بود که میتواند بر بیماری خود غلبه کند و ترسی از آن نداشت.
او در دوران جوانی فرد بسیار فعالی بود. راگبی و شنا از جمله فعالیتهای ورزشی مورد علاقه او بودند و همچنین به فعالیتهای دیگری در زمینه ورزشی نیز مشغول بود. چه همچنین در زمینه تحصیلات عالیه نیز با تلاش خود موفق عمل کرد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات میشل اوباما، شجاع الدین شفا و الیف شافاک را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
تحصیل در رشته پزشکی
در سال 1947 بود که ارنست برای مراقبت از مادربزرگ سالخورده و بیمار خود به بوئنوس آیرس مهاجرت کرد. اما مدتی پس از نقل مکان ارنست به بوئنوس آیرس مادربزرگش درگذشت. او پس از این اتفاق تحصیلات خود را در رشته پزشکی در همانجا آغاز کرد. عدهای بر این باورند که ناتوانی ارنست در مراقبت از مادربزرگش و عدم تواناییاش در نجات او منجر شد تا تصمیم به مطالعه در زمینه علم پزشکی بپردازد. او از آن دسته پزشکانی بود که معتقدند وضعیت روحی بیمار بیشتر از داروهایی که مصرف میکند برای آنها اهمیت دارد. به همین دلیل با اینکه آسم در آن سالها همچنان او را آزار میداد، اما به وضعیت روحی خود رسیدگی میکرد، او رابطه نزدیک و خوبی با مادرش داشت و تلاش میکرد تا از طریق ورزش تناسب اندام خود را حفظ کند.
مدتی پس از شروع درس پزشکی ارنست درسش را به تعلیق درآورد و تصمیم به شروع یک سفر گرفت.
روزنوشتهای موتور سیکلت
روزنوشتهای موتور سیکلت اثری بود که توسط ارنست و بر اساس یادداشتهای او در سفر خود به کشورهای آمریکای جنوبی نوشته شده بود و در سال 2004 فیلمی از روی این خاطرات ساخته شد که مورد توجه صاحب نظران قرار گرفت و برنده جایزه شد. حالا ببینیم داستان این سفرها چیست؟ ارنست چه گوارا در پایان سال 1951 به همراه یکی از دوستانش به نام آلبرتو گرانادو سفری به شمال آمریکای جنوبی آغاز کرد.
آنها در طول این سفر یک موتورسیکلت داشتند که بخش اول سفر خود را با آن آغاز کردند؛ اما چون مشکلات فنی داشتند مجبور شدند تا آن را در سانتیاگو رها کنند. آنها در سفر خود به کشورهای زیادی در آن حوزه رفتند که از جمله آنها میتوان به شیلی، پرو، کلمبیا و ونزوئلا اشاره کرد. ونزوئلا آخرین کشوری بود که چه گوارا با دوستش هم سفر بود و از آنجا دیگر از یکدیگر جدا شدند.
ارنست پس از جدایی از دوستش سفر خود را به میامی ادامه داد و سپس از آنجا به آرژانتین بازگشت. این سفر نقطه عطفی بود که توانست فقر و بدبختی بسیار در کشورهای آمریکای لاتین را به او نشان دهد. همین مسئله باعث شد تا جرقهای در ذهن او شکل بگیرد. او میخواست کاری برای این فقر و بدبختی انجام دهد، اما نمیدانست آن کار چیست و یا تلاش برای رسیدن به هدف در چه جهتی باید صورت بگیرد؟
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات الکس فرگوسن، امیرکبیر، ریچل هالیس، توماس ادیسون، والت دیزنی و آلن دوباتن را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
اقامت در گواتمالا
چه در سال 1953 به آرژانتین بازگشت و تحصیلات خود را در رشته پزشکی به تمام رساند. پس از اینکه از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد ، بلافاصله آرژانتین را ترک کرد. او به سمت آمریکای مرکزی روانه شد و در این سفر از شیلی، بولیوی، پرو، اکوادور و کلمبیا گذر کرد. او در آن زمان تصمیم گرفت تا مدتی در گواتمالا اقامت داشته باشد. چه در گواتمالا فعالیتهای بسیاری انجام داد. او در آن زمان اصلاحات عرضی بسیاری تحت ریاست جمهوری جاکوبو به انجام رساند. در این سالها بود که او تصمیم گرفت تا نام خود را از ارنست گوارا به چه گوارا تغییر دهد. “چه ” در واقع یک عبارت آرژانتینی است که میتوان آن را به معنی سلام در نظر گرفت.
چه گوارا و آشنایی با فیدل کاسترو
چگوارا در مکزیک با یکی از رهبران حمله به پادگان مونکادا در کوبا آشنا شد. این آشنایی در سال 1953 اتفاق افتاد و آن رهبر کسی نبود جز رائول کاسترو. رائول کاسترو برادر فیدل کاسترو بود. فیدل کاسترو رهبر جنبش 26 جولای کوبا بود که به دنبال برکناری دیکتاتور آن زمان کوبا فولخنسیو باتیستا بود.
رائول به سرعت دولت جدید خود یعنی چه گوارا را به برادرش فیدل معرفی کرد. چه هم مبارزی شبیه به فیدل بود که به دنبال راهی برای ضربه زدن به امپریالیسم ایالات متحده میگشت. امپریالیسمی که از نزدیک آن را در گواتمالا و مناطق دیگری از آمریکای لاتین مشاهده کرده بود. او برای همکاری در انقلاب با فیدل کاسترو بسیار مشتاق بود و فیدل نیز از همراه داشتن یک پزشک در کنارش خرسند بود. چه در همین تایم با فرد انقلابی دیگری به نام کمیلو سینفوئگوس نیز آشنا و دوست شد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات علی انصاری، دیل کارنگی، ولادیمیر ناباکوف و بابک فردوسی را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
چه گوارا و سفر به کوبا
گوارا در یکی از روزهای نوامبر 1956 با قایقی بادبانی به سختی به سمت کوبا حرکت کرد. در واقع چه یکی از 82 فردی بود که روی قایق بادبانی گرانما و به سختی خود را به کوبا رساندند. گرانما تنها برای 12 مسافر طراحی شده بود و همچنین مملو از انواع وسایل و سلاح بود.
این قایق در نوامبر به سمت کوبا حرکت کرد و در 2 دسامبر به سختی به کوبا رسید. آنها در مسیر کوهستانی که پیش رویشان قرار داشت مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفتند، کمتر از 20 عدد از سربازان گرانما وارد کوه شدند که چه گوارا، فیدل کاسترو و برادرش و کامیلو در بین آنها بودند. چه در جریان درگیرهای کوهستان دچار مجروحیتی سطحی شد. آنها موفق شدند تا در کوهستان برای یک جنگ چریکی طولانی، حمله به پستهای دولتی، انتشار تبلیغات و جذب نیروهای جدید مستقر شوند.
نقش چه گوارا در انقلاب کوبا
چه گوارا یکی از مهرههای اصلی و بازیگران مهم در مدیریت انقلاب کوبا بود. شاید بتوان گفت که او پس از فیدل کاسترو رهبر انقلاب، در رتبه دوم مهرههای فعال قرار داشت. چه فردی پر تلاش، سخت کوش، با پشتکار، فداکار، مصمم، باهوش و سرسخت بود. با این حال همواره آسم یکی از مشکلاتی بود که با آن درگیر بود و یک شکنجه دائمی برایش بود.
او پس از مدتی توانست به مقام فرماندهی ارتقا پیدا کند و فرماندهی سربازان را بر عهده بگیرد. چگوارا به دقت بر روی آموزش گروهانش نظارت داشت و اعتقادات کمونیستی را به آنها تلقین میکرد. او مردی با دیسیپلین بود و نظم و سخت کوشی برایش حرف اول را میزد.
چه گاهی به خبرنگاران خارجی اجازه میداد تا به اردوگاه آموزش نظامی آنها بیایند و با بازدید از اردوگاهها درباره انقلاب کوبا بنویسند و اخبار آن را به جهان مخابره کنند. ستونی که چه مسئولیت فرماندهی آن را بر عهده داشت، ستون بسیار فعالی بود و توانست در چندین درگیری با ارتش کوبا در سالهای 1957 و 1958 شرکت کند.
باتیستا و حمله به شورشیهای کوهستان
در تابستان سال 1958 بود که باتیستا تصمیم گرفت نیروهای زیادی از سربازان خود را برای مقابله با شورشیان به محل استقرار آنها در کوهستان بفرستد. او تصمیم داشت تا یکبار برای همیشه مزاحمت شورشیان را از سر خود دور کند؛ اما این یک اشتباه استراتژیک بزرگ بود و این حمله به طور کامل با شکست مواجه شد و نتیجه عکس داشت. شورشیان بسیار بهتر از نیروها و سربازان باتیستا محیط کوهستان را میشناختند و با محاصره آنها توانستند روحیه سربازان را به طور کامل نابود کنند. بسیاری از سربازان گریختند و بخشی دیگر به سمت شورشیان رفتند. در نهایت این حمله نتایج خوبی برای باتیستا نداشت.
در اواخر سال 1958 فیدل کاسترو به این نتیجه رسید که زمان آن رسیده که ضربه ناک اوت خود را برای انقلاب کوبا بزند. او سه ستون از ستونهای خود را به قلب دشمن فرستاد که یکی از مهمترین آنها ستون چه گوارا بود.
چه گوارا و تصرف سانتا کلارا
چه گوارا مأموریت یافته بود تا شهر استراتژیک سانتا کلارا را تصرف کند. البته نقشهی این تصرف بر روی کاغذ آنچنان موفقیت آمیز به نظر نمیآمد. در حدود 2500 سرباز با تانک و استحکامات عظیم در آن منطقه حضور داشتند. اما چه فقط 300 سرباز ژنده پوش در کنار خود داشت و امکانات تسلیحاتی و غذایی مناسب نیز نداشت. با این وجود روحیه افراد چگوارا بسیار بالاتر از سربازان کوبا بود، چرا که بخش زیادی از جمعیت شهر از چریکها و شورشیان حمایت میکردند.
آنها در 28 دسامبر وارد شهر شدند و در 31 دسامبر موفق شدند کنترل مقر پلیس و کل شهر را به دست بگیرند. همچنین از جایی به بعد سربازان کوبا از جنگیدن با شورشیان امتناع کردند. این نبرد یکی از بزرگترین نبردهای انقلاب کوبا بود و باتیستا پس از شنیدن پیروزی چه گوارا متوجه شد که زمان تسلیم و ترک فرارسیده است.
چه گوارا و فعالیتهای پس از پیروزی انقلاب کوبا
پس از پیروزی انقلاب کوبا چه گوارا و سایر شورشیان پیروزمندانه وارد هاوانا شدند و دولت جدید را تشکیل دادند. آنها شروع به جمع آوری، محاکمه و اعدام مقامات سابق باتیستا کردند. چه گوارا افراد بسیاری را محاکمه کرد که اکثر آنها از مقامات سابق ارتش یا پلیس کوبا بودند. البته بهتر است بدانید که بیشتر این جلسات محاکمه در نهایت به اعدام افراد ختم میشد.
جامعه بینالمللی به شدت از این اتفاقات خشمگین شده بود. اما این مسائل هیچ اثری بر چه و دوستانش نداشت. او هیچ اهمیتی به نظرات جوامع بینالمللی نمیداد، به انقلابی گری و کمونیسم باور داشت و معتقد بود که سزای کسانی که از استبداد حمایت میکنند همین است.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات جی کی رولینگ، احمد شاملو، استیو جابز و پیر امیدیار را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
پستهای سازمانی چه گوارا پس از انقلاب کوبا
چه گوارا یکی از مردان مورد اعتماد فیدل کاسترو بود. در واقع میتوان گفت که چه از معدود افراد امین فیدل کاسترو بود و در کوبای پس از انقلاب فعالیتهای بسیاری بر عهده داشت. از جمله مقامات او در کوبای پس از انقلاب میتوانیم به سرپرستی وزارت صنعت و ریاست بانک مرکزی کوبا اشاره کنیم.
با وجود این مقامات او برای جایگاه بینالمللی کوبا تلاشهای بسیاری کرد. او سفرهای طولانی به کشورهای مختلف جهان داشت تا جایگاه بینالمللی کوبا را احیا کرده و بهبود ببخشد. از جمله فعالیتهای او میتوان به ایجاد رابطه میان کوبا و اتحاد جماهیر شوری آن زمان اشاره کرد. او در این روابط نقش اساسی داشت و برای آوردن موشکهای شوروی به کوبا نقش مهمی ایفا کرد.
چه گوارا، تفکرات انقلابی و فعالیتهای بعدی
در سال 1956 بود که چه متوجه شد نمیخواهد برای همیشه به عنوان یک مدیر سیاسی یا یک کارمند حتی در مقامات عالیه باقی بماند و عادت به این امور ندارد. او تصمیم گرفت تا پیام انقلاب را در بسیاری از کشورهای جهان پخش کند و به تقویت اراده افراد در جهت انقلابهای خودجوش بپردازد. چه دیگر یک زندگی عادی نداشت و برخی گمان کردند که روابط او و فیدل کاسترو تیره و تار شده است. او برنامه ریزی خود را برای انقلاب در کشورهای دیگر شروع کرد. از آنجا که بسیاری از کمونیستها معتقد بودند که آفریقا یکی از حلقهها در اختناق سرمایهداری و امپریالیستی غربی است، چه تصمیم گرفت برای حمایت از انقلابی به رهبری لوران به کنگو برود.
اما فعالیت در کنگو موفقیت آمیز نبود. چه پس از مدتی فعالیت در کنگو به کوبا بازگشت.
پس از بازگشت به کوبا بلافاصله تصمیم گرفت تا انقلاب دیگری را برنامه ریزی کند؛ این بار در آرژانتین؛ اما فیدل و دیگر دوستانش او را متقاعد کردند که فعالیت در آرژانتین موفقیت آمیز نخواهد بود و فعالیت در بولیوی بیشتر به نفع اوست. به همین دلیل تصمیم گرفت در سال 1966 به بولیوی برود. البته فعالیت در بولیوی نیز همانند کنگو با عدم موفقیت روبرو شد. کسانی او را همراهی میکردند که اکثراً خائنانی غیرقابل اعتماد بودند. طولی نکشید که سیا متوجه فعالیتهای انقلابی چریکی او در کشور شد و شروع به نظارت بر ارتباطات او کرد.
سالهای پایانی فعالیت چه گوارا
چه گوارا و گروهش در اواسط سال 1967 چند پیروزی اولیه را در مقابل ارتش بولیوی به دست آورد؛ اما پس از چند ماه با چند غافلگیری شکستهای سنگینی خورد و تقریباً یک سوم نیرویش را در یک آتش سوزی از دست داد. این شکستها منجر به کاهش نفرات او شد و در اواخر نیروهای او به حدود 20 نفر رسیدند. او همچنین از لحاظ غذا و تجهیزات نظامی نیز در وضعیت خوبی قرار نداشت. این در حالی بود که دولت بولیوی جایزهای 4000 دلاری برای به دست آوردن اطلاعاتی از چه گوارا تعیین کرده بود. مبلغی که در آن روزها در روستاهای بولیوی بسیار زیاد و قابل توجه بود. همین مسئله باعث شد که با گذشت مدت کوتاهی نیروهای امنیتی بولیوی به چه و سایر شورشیان نزدیک شوند.
چه گوارا و پایان زندگی پربارش
در هفتم اکتبر همان سال یعنی 1967 بود که چه گوارا و افرادش برای استراحت در درهای در بولیوی اقامت گزیدند. اما دهقانان محلی به سرعت محل آن را افشا کردند. نیروهای ارتش بولیوی خبردار شدند و جنگ میان آنها و شورشیان در گرفت. در این درگیریها تعدادی از شورشیان کشته شدند و چه نیز از ناحیه پا مجروح شد. ارتش بولیوی موفق شد تا چه را زنده دستگیر کند. نقل میشود که او در زمان دستگیری به افراد ارتش میگوید که من چه گوارا هستم و زندهی من بیشتر از مرده برای شما ارزش خواهد داشت.
او مورد بازجوییهای فراوان قرار گرفت، اما اطلاعات زیادی برای ارائه در اختیار بازجویان قرار نداد. او در نهایت محکوم به اعدام شد و توسط یکی از گروهبانهای ارتش بولیوی به ضرب گلوله اعدام و کشته شد.
پس از دستگیری و اعدام “چه” عملاً جنش شورشی، چریکی، انقلابی که رهبری میکرد پایان یافت.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات لوییز هی، دبی فورد، آبراهام مازلو و لویی پاستور را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
چه گوارا از چهرههای جنجالی قرن بیستم
بر کسی پوشیده نیست که چه یکی از جنجالیترین و پر سر و صداترین چهرههای قرن بیستم است. او یکی از مؤثرترین افراد بر دنیای اطراف خود بود که به خودآگاهی عمیقی دست پیدا کرده بود. چه نه تنها نقش اساسی در انقلاب کوبا توسط فیدل کاسترو داشت بلکه توانست این نظریات را به کشورهای دیگر نیز صادر کند. او چهرهای بزرگ در دنیای معاصر است که با اعدام شدنش در راه انقلاب و مبارزات سیاسی توانست به خواسته خود دست پیدا کند.
او چهرهای قابل احترام برای بسیاری از مردم دنیاست. البته “چه” مخالفانی نیز دارد، کسانی که او را تنها یک قاتل بی کله میدانستند! اما چه به خصوص در کوبا طرفداران بسیاری دارد و میتوانیم عکس او را بر روی یکی از اسکناسهای کوبایی بیابیم. دانش آموزان کوبایی همگی آرزو دارند که مثل چه باشند و این شعار را به عنوان یک شعار روزانه در مدارس تکرار میکنند. طرفداران چه گوارا معتقدند که او در راه اهداف آرمان گرایانه خود جان باخته است و این بسیار تحسین برانگیز است. او آرمان گرا و آزادی خواه بود و برای رهایی از امپریالیسم و عشق به مردم ایستادگی کرد.
با اینکه “چه” در سراسر جهان طرفداران و مخالفین سرسختی دارد؛ اما فراموش شدن او از اذهان عمومی جهان به همین سادگیها نخواهد بود. چه مخالف با ایدئولوژیهای “چه” باشیم و چه موافق با آنها همگی ما او را به دلیل سرسختی، تلاش و پشتکار و ماندن بر سر اعتقاداتش تحسین خواهیم کرد.
کلام پایانی
این مقاله از دانشگاه کسب و کار را به بررسی فعالیتهای سیاسی و مبارزات چه گوارا پرداختیم. مبارز، چریک، دیپلمات، نظریه پرداز جنگی و یک رهبر به تمام معنا که به عنوان یکی از چهرههای برجسته قرن بیستم در جهان تا سالها در یاد و خاطر بسیاری از ما باقی خواهد ماند. مردی که طرفداران و مخالفان بسیاری در سطح جهان دارد؛ اما با این حال همه میتوانیم او را به جهت روحیه مبارزه طلبانهاش تحسین کنیم. امیدواریم که از این مقاله از دانشگاه کسب و کار لذت برده باشید. شما در کدام دسته از افراد قرار میگیرید؟ مخالفان سرسخت یا طرفداران دو آتیشه؟
منبع: Wikipedia