“من دیوانهام و از دنیایی که تو در آنی، به سوی جهانی ناشناس و دور گریزانم و جنونم را از تو پنهان میکنم؛ زیرا میخواهم به تنهایی دیوانه باشم. تو دوست من نیستی ای دوست! اما چگونه میتوانم تو را متقاعد کنم که دریابی و بدانی راه من از تو جداست؛ اما شانه به شانهی هم راه میرویم…”
جبران خلیل جبران، شاعر، نویسنده و نقاش مشهور لبنانی است. آثار او به اغلب زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده و در عرصهی هنر و ادبیات بهعنوان ادیبی صاحب سبک شناخته میشود. چنان که در چند خط بالا خواندید، او نویسندهای است که در آثارش مانند شاعران، از توصیف، احساسات فراوان و متنموزون استفاده میکند. جبران خلیل جبران زندگی سخت و پر فراز و نشیبی داشته است. ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار، بهبررسی زندگی این نویسنده بههمراه معرفی آثارش میپردازیم.
جبران خلیل جبران کیست؟
کودکی
جبران خلیل جبران در ششم ژانویه 1883 در یک خانوادهی مسیحی که به “جبران” شهرت داشتند، متولد شد. محل ولادت او در البشری، ناحیهای کوهستانی در شمال لبنان بود. مادر او خیاطی به نام کامله بود که در سن سیسالگی، جبران را از شوهر سومش بهدنیا آورد.
جبران یک برادر ناتنی بزرگتر از خودش و دو خواهر کوچکتر داشت که نسبت به آنها بسیار وابسته بود. پدر جبران، مردی بیمسئولیت و عیاش بود که خانواده را دچار فقر و ورشکستگی کرد. او مالیات را پرداخت نمیکرد، به همینعلت، توسط حکومت عثمانی دستگیر گردید و تمام اموال و داراییشان ضبط شد.
تحصیلات
در سن 8 سالگی جبران بود که خانوادهاش ورشکسته و فقیر شدند. بههمینخاطر از تحصیلات رسمی محروم ماند و تا 12 سالگی، آموزشهایش تنها محدود به تدریسهای یک کشیش روستایی بود که به او اصول انجیل و زبانهای عربی و سریانی را میآموخت.
جبران در سن 12 سالگی به همراه مادر و برادر و خواهرانش به آمریکا مهاجرت کرد و در بوستون ساکن شد. او در بوستون تحصیل را آغاز کرد تا آن که معلمش متوجه استعداد هنری جبران شد و او را در سن 13 سالگی، به عکاس و ناشری به نام “فرد هلند دی” معرفی کرد. این معرفی، آغاز مسیر هنری جبران بود.
بازگشت به لبنان
جبران سه سال پس از ترک لبنان، دلتنگ زادگاه و آشنایی با زبان و فرهنگ بومی کشورش شد. او پس از مشورت با خانوادهاش تصمیم گرفت به لبنان برگردد تا تحصیلاتش را در آن جا تکمیل کرده و زبان عربی را کاملا فرا بگیرد. جبران در سال 1898 وارد بیروت شد و در محلهای فقیرنشین سکونت کرد.
او در مدرسهای به نام “مدرسة الحکمه” ثبتنام نمود تا زبان عربیاش بهبود یابد؛ اما نمیتوانست برخی از اندیشههای ملیگرایانهی آنجا را تحمل کند. او در آن سالها گاه از مدرسه میگریخت و فعالیتهای مذهبی مدرسه را انجام نمیداد. با اینحال در آن دوران با یکی از دوستانش مجلهای بهنام “المناره” منتشر کرد که شامل نوشتههای هردو، همراه با نقاشیهای جبران بود.
علاقه به نقاشی
جبران علاوه بر نویسندگی، در نقاشی و طراحی نیز چیرهدست بود. او با طرحهای هنریاش در مدرسه، توجه معلمانش را به خود جلب کرد. آنها به آیندهی هنری این دانشآموز سوریهای امیدوار بودند. معلم جبران بود که سبب آشنایی او با ” فرد هلند دی” شد. او عکاسی بود که جبران را بهعنوان مدل عکاسیاش انتخاب کرد و در سال 1898 عکسهایی از جبران را در آتلیه به نمایش گذاشت.
این واقعه باعث راهیابی جبران به محافل هنری بوستون شد. در سال 1908، زنی فرهیخته با نام مری هسکل که استعداد او را دیده بود، جبران را با سرمایهی خودش برای تحصیل در نقاشی به آکادمی ژولین پاریس فرستاد. تحصیل در پاریس سبب آشنایی جبران با پیکرتراش مشهور فرانسوی “آگوست رودن” و تاثیرپذیری از سبکش شد. این موضوع، بعدها موفقیت زیادی برای جبران به ارمغان آورد. خلیل جبران بیشاز 700 نقاشی خلق کرد؛ اما به دلیل اینکه اکثر آثار هنریاش پس از مرگ به لبنان برده شد، در دنیای غرب چندان مشهور و شناختهشده نماند.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات گاندی، جیم ران، فارابی و راکفلر را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
تنوع آثار
جبران خلیل جبران هنرمند پرکاری بود و در طول عمر کوتاهش، آثار متعددی خلق کرد. جبران بیش از 20 کتاب نوشت که در فاصلهی 28 سال به ترتیب منتشر شدند. همچنین حدود 81 مقاله و 700 نقاشی از خود بهجای گذاشته است که در ایران برخی از کتابهای مهم او، نظیر موسیقی، پیامبر و دیوانه و تعدادی از مقالههای او مانند الههی خیال ترجمه و منتشر شدهاند.
مرگ
جبران در 10 آوریل 1931 در سن 48 سالگی در بیمارستان وینسنت نیویورک بهدلیل بیماری کبد درگذشت. ابتدا جسدش را در مقبره بوستن به خاک سپردند، سپس براساس وصیتش، پیکر او را در تابستان همانسال به لبنان منتقل و در صومعه “مارسریکس بشراء” دفن کردند.
جامعهی غرب در آن زمان، جبران را به علت آثار متعددش دربارهی پیامبران الهی، “پیامبر” نامیدند در حالیکه جوامع شرقی، به او “شاعر” میگفتند. آدونیس، شاعر معاصر عرب دربارهی او میگوید: فرق پیامبری جبران با پیامبران الهی این است که آنان وحی خدا را برای انسانها بازگو میکردند، در حالی که جبران درون و ذات منزه خود را عرضه میکرد.
شخصیت جبران خلیل جبران
جبران فردی درونگرا و منزوی بود که اکثر مواقع در حال تفکر، نقاشی یا نوشتن بود. در دوران کودکی، مادرش تلاش زیادی کرد تا جبران را از انزوا خارج کرده و به محیط ادبی و هنری آمریکا بکشاند. اعتماد به نفس و سخنوری او به دلیل فقر و مهاجرت از زادگاه کمتر از گذشته شده بود اما کمکم با یاری برخیاز استادان نقاشی و محافلهنری، توانست خود را بازیابی کند.
جبران خلیل جبران فردی بود که هم در دوران کودکی، با دیدن سیاستهای عثمانی و درگیریهای مذهبی و هم در بزرگسالانی با دیدن ظلم و ستمهای جهان، به فکر اصلاح وضعیت و تلاش در جهت نابودی ستم بود. چنان چه در آثارش نیز مشخص است همیشه بر صلح، مهربانی و دوستی در جهان تاکید دارد؛ اما در جهان واقعی کار چندانی از او برنیامد.
شخصیت سیاسی و ضد استبداد جبران خلیل جبران
جبران هم در کودکی و هم پس از بازگشت مجدد به لبنان، شاهد ظلم و ستم عثمانیها نسبت به روستاییان بود. او در نوشتههایش مکرر از ستم علیه زنان و استبداد کلیسا سخن گفت و خواستار آزادی کشورش از حکومت عثمانی شد. رهبران سیاسی، افکار او را برای جوانان آسیبزا میدانستند و به همین دلیل یکی از کتابهایش به نام “روح سرکش” اندکی پس از انتشار، در بازار بیروت به آتش کشیده شد. جبران در یکی از کتابهایش، خطاب به جوانان آزادیخواه عرب که برای استقلال تلاش میکردند و تا 1920 تحت سلطهی امپراتور عثمانی بودند، جملهای گفت که بسیار مشهور شد:
“نپرسید کشورتان چهکاری میتواند برای شما بکند، بلکه بپرسید چهکاری میتوانید برای کشورتان انجام دهید؟ “
ویژگی آثار جبران خلیل جبران
جبران خلیل جبران شخصیتی بود که هم از نظر سیاسی و هم از جهت ادبی، عصیان کرد و راه متفاوتی را در پیش گرفت. او یکی از نویسندگانی بود که شیوهی جدیدی در ادبیات خلق کرد و آن، تلفیق مضامین و درونمایههای متفاوت بود. محتوای آثار او شعر، عرفان، مذهب، صلح و دوستی و احساسات مختلف را شامل میشود و برخیاز مهمترین ویژگیهای آن عبارت است از:
تاثیرات کودکی در آثار و نقاشیهای جبران خلیل جبران
ناحیه البشری که جبران با خانوادهاش در آن زندگی میکرد، منطقهای سرسبز و زیبا بود. جبران خلیل جبران که کودکی منزوی و متفکر بود، ساعتها به منظرهی طبیعت، آبشارها و صخرهها نگاه میکرد. بعدها این تصاویر، تاثیرات زیادی در آثار و نقاشیهای او بهجای گذاشت.
جبران از تصاویر طبیعتی که در ذهنش نقش بسته بود، به عنوان نمادهایی برای بیان عقاید و درونیاتش استفاده میکرد. حادثهی دیگری که بر ذهن جبران تاثیر گذاشت، سقوطش از صخره در سن دهسالگی و شکستن شانهی چپش بود. خانوادهاش برای جاافتادن و ترمیم شکستگیاش او را بهمدت چهلروز به صلیبی بستند. این اتفاق او را به یاد مصلوب شدن حضرت مسیح میانداخت و تا ابد در ذهن و آثارش نقش ماندگاری برجای گذاشت.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات بقراط، استیون هاوکینگ، چه گوارا و نیکولا تسلا را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
نزدیکی با متون کهن
در اکثر آثار جبران خلیل جبران بهویژه کتاب “پیامبر” که برجستهترین اثرش است، سبک متون کهن یا کتاب مقدس دیده میشود. جبران در کودکی شیفتهی کتابمقدس شد و این شیفتگی بعدها در تمام آثارش نمایان شد. متن کتابهای جبران بسیار شبیه به متن ترجمههایی است که از کتاب مقدس به زبان عربی صورت گرفت.
در این ویژگی، نوشتهها کوتاه و موجز با محتوایی غنی و تاثیرگذار است؛ بهگونهای که از آنها در مجالس مختلف، از ازدواج گرفته تا تولد و خاکسپاری نقلقول میشود، مثلا در مراسم خاکسپاری نلسون ماندلا، بخشی از کتاب پیامبر خوانده شد.
معنویت بدون ادعا!
کتابهای جبران در دستهی کتابهای مذهبی قرار نمیگیرد؛ اما در تمام بخشهای آن، معنویت جریان دارد. او از عیسیمسیح بهعنوان نمادی از صلح و محبت سخن میگوید و از زبان او به ذکر توصیههای معنوی و انسانی میپردازد. خلیل جبران دنیایی از مفاهیم معنوی را در کتابهای خود ایجاد کرده اما آشکارا به آن نپرداخته است؛ بلکه سعی کرده آنها را در خلال سخنان شاعرانه و توصیف طبیعت بیان کند. به دلیل همین ویژگی، آثارش مورد توجه هر دو گروه مذهبی و غیرمذهبی قرار دارد و جهتگیری خاصی نسبتبه آنها وجود ندارد.
توصیف طبیعت
در تمام کتابهای جبران خلیل جبران، توصیف طبیعت حضور دارد. امکان ندارد بخشی از کتابهای او را بخوانیم و در آن از آرامش طبیعت و زیباییهای آن سخن نگفته باشد. چنانچه پیش از این گفته شد، یکی از دلایل طبیعتگرایی جبران محل زندگیاش بود که پر از جاذبههای طبیعی و سبزهزارهای زیبا بود. جبران طبیعت را مکانی میدید که خدا و آرامش در آن جریان داشت. هنگامی که متنی از او را میخوانیم احساس میکنیم در طبیعت لبنان و آرامش آن قدم زدهایم در حالیکه روح و جسممان غنیتر شده است.
پند و اندرز
جبران مانند یک پدر مهربان به توصیه و نصیحت میپردازد. او میخواهد صلح و مهربانی در جهان شکل بگیرد، جنگ و ستم نباشد و تمام انسانهای نیازمند در سایهی لطف بخشندگان قرار بگیرند. اکثر کتابهای جبران کلاس یادگیری است و کمک میکنند ذات والای خود را کشف کرده و در مسیر خوبیها حرکت کنیم.
او در بخشیاز کتابش مینویسد: “رفتار انسانها، رفتار ماست؛ آشکارا و نهان. به شما میگویم که تنها خودتان نباشید، خودهای بیشماری باشید. صاحبخانه و بیخانمان، برزگر و پرستویی که بذر را پیش از آرمیدن در دل خاک برمیچیند. بخشندهای که با مهر میبخشند و گیرندهای که با افتخار و آگاهی میپذیرد.”
متن شاعرانه
جبران خلیل جبران نویسندهای بود که بنابر عقاید عدهای، بنیانگذار جریان خاصی از رنسانس در ادبیات عرب بود و سبک خاصی از شعر منثور را ایجاد کرد. او شعر نمیگفت اما آثارش از جهت وزن، توصیف و آرایههای ادبی با شعر برابری میکرد. او با بهرهگیری از الفاظ عامیانه، ترکیبهای بلاغی تازهای آفرید و آثارش به سمت نمادگرایی، تصویرپردازی و نثر آهنگین گرایش پیدا کرد.
عدهای متن عربی کتابهای جبران خلیل جبران را از جهت موزون بودن و تصویرسازیهای بدیع به قرآن تشبیه میکنند که این ویژگی در ترجمههای فارسی آن نیز قابلمشاهده میباشد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات مریم میرزاخانی، آدولف هیتلر و آنگلا مرکل را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
برخی از آثار جبران خلیل جبران
موسیقی
“موسیقی” نخستین کتاب جبران است. این کتاب که در حقیقت مقالهای بلند است، برای اولینبار در سال 1905 در شهر نیویورک و به زبان عربی منتشر شد. جبرانِ 22 ساله با نوشتن این کتاب با عنوان موسیقی، از هنر بهشکل کلی تجلیل کرد.
صاحب نظران، این کتاب کوچک را به دلیل بلاغت ادبی، دانش مولف و تاملات عرفانی و انساندوستانه، هستهی اولیه اندیشههای بزرگ جبران تلقی کردهاند. از این زاویه میتوان کتاب موسیقی را بیانیهی هنری جبران خلیل جبران و همنوایی او با روح آهنگین جهان تلقی کرد.
عیسی پسر انسان
چنانچه از نام کتاب مشخص است، جبران در این کتاب از حضرت مسیح و سیمای درونی او سخن میگوید. پیش از این کتاب، جبران متون دیگری دربارهی حضرت مسیح نوشته است؛ اما “عیسی پسر انسان” فرصت و مکان مناسبی برای او بود تا تمام دلباختگی و شوریدگیاش به مسیح را نشان دهد.
این کتاب در سال 1928 منتشر شد. جبران در این کتاب، از زاویه دید 72 نفر نظیر یوحنا، مریم مجدلیه، متی و یوسف رامهای در 79 بخش به عیسیمسیح نگریسته است.او در بخشی از این کتاب از زبان عیسیمسیح مینویسد: “خوشا آنان که از رنگ تعلق آزادند، آنان آزاد خواهند شد. خوشا گرسنگان حقیقت و زیبایی، گرسنگیشان نان است و تشنگیشان آب. ای مردم هنگامیکه میبخشید، به بخشندگی خودتان نیندیشید، به نیاز کسي که به او بخشیدهاید فکر کنید. زیرا هر کسی آنچه را میبخشد از پدر گرفته است که بخشندهای بیمنتهاست.”
پیامبر
“پیامبر” مشهورترین کتاب جبران خلیل جبران است که او را به سومین نویسندهی پرفروش دنیا تبدیل کرد. این کتاب کوتاه که نثری شاعرانه و خیالانگیز دارد، تاکنون به بیشاز پنجاه زبان دنیا ترجمه شده و نسخهی انگلیسی آن در حدود 9 میلیون جلد به فروش رفته است.
کتاب پیامبر با زبانی ساده به بیان نصیحتهایی دربارهی عشق، دوستی، تربیتفرزند، خیرخواهی و دوری از حسادت پرداخته است. داستان آن دربارهی مردی به نام “مصطفی” است که دوازده سال از عمرش را در تبعید و دوری از وطن گذرانده است و حال میخواهد به زادگاهش بازگردد. جالب است بدانید جبران در زمان نگارش این اثر، 12 سال در آمریکا زندگی کرده بود و شاید مصطفی را به عنوان نمادی از خودش به تصویر کشیده بود.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات میشل اوباما، شجاع الدین شفا و الیف شافاک را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
مقایسهی جبران خلیل جبران با شاعری ایرانی
در ایران میتوان جبران را با سهراب سپهری شاعر نو پرداز مقایسه کرد. علت این امر در وهلهی اول به تصویری بودن اشعار سهراب و نوشتههای خلیل جبران برمیگردد. هردو شاعر از صورخیال و آرایههای ادبی زیادی استفاده کردهاند و طبیعت و توصیف آن را مضمون اصلی آثار خود قرار دادهاند. سهراب سپهری در یکیاز اشعارش میگوید:
کودکی می بینی/رفته از کاج بلندی بالا
جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی:خانه دوست کجاست؟
مضمون این شعر از رسیدن به خدا و عالم معنا از طریق طبیعت حکایت میکند. چنین مضامینی به وفور در کتابها و مقالات جبران وجود دارد؛ چنان چه پیشاز این گفته شد جبران نیز طبیعت را مظهر زیبایی و آرامش جهان میداند.
سخن پایانی
جبران خلیل جبران در زندگی شخصی و اجتماعی خود مشکلات زیادی را تجربه کرد. او از کودکی با فقر، دستگیری پدر و غم مهاجرت از زادگاه روبهرو شد، سپس تنهایی و مرگ مادر و سایر اعضای خانوادهاش را تجربه کرد. جبران ظاهرا هرگز ازدواج نکرد زیرا در جوانی چندین شکستعشقی را تجربه کرد. ابتدا عاشق زنی بهنام ژوزفین شد؛ اما او با فرد دیگری ازدواج کرد. پس از آن، از مری هسکل درخواست ازدواج کرد؛ اما خانوادهی او راضی به ازدواج دخترشان با مردی مهاجر نشدند.
با تمام این مشکلات، در بیشتر نوشتههای جبران، آرامش و معنویت جریان دارد. او به نصیحت خوانندگانش میپردازد و میخواهد شکرگزاری ، مهربانی و بخشندگی را در جهان ترویج کند. کتابهای او در سراسر جهان طرفداران خاص خودش را دارد. در روزگاری که جنگ، ظلم و ناآرامی جهان را فراگرفته است، شاید مطالعهی کتابهای جبران، بتواند روزنهای به سمت آرامش و طبیعت باز کند. نظر شما دربارهی جبران خلیل جبران چیست؟ آیا تاکنون اثری از او مطالعه کردهاید؟
منبع: Wikipedia