پیتر دراکر یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین متفکران حوزه مدیریت بود که آثارش همچنان در سرتاسر جهان توسط مدیران استفاده میشود. او نویسندهای با آثار زیادی بود و اولین بار بود که از مفهوم مدیریت را بصورت کاملا جداگانه و مستقل مورد استفاده قرار داد. همچنین او مسئولیت مدیریت را بهعنوان یک وظیفه مجزا معرفی کرد و مدیریت را وارد شاخهای مستقل کرد. آثار وی به واقعیت و همدردی با چالشها و نیازهای مدیران میپردازند.
دراکر با انتشار ۳۹ جلد کتاب در طول هفت دهه زندگیاش و همچنین انتشار کتابهای بسیاری که پس از درگذشت او نوشته شدهاند، بهعنوان پدر مطالعات مدیریت مدرن شناخته میشود. حتی طبق گفته فیلیپ کاتلر که معتقد بود اگر او به عنوان پدر بازاریابی شناخته شدهاست، در این صورت دانشجویان باید دراکر را به عنوان پدربزرگ بازاریابی در نظر بگیرند.
نگاه کلی به زندگی پیتر دراکر
پیتر دراکر در سال ۱۹۰۹ در یک خانواده بافرهنگ و تحصیلکرده به دنیا آمد و در سال ۲۰۰۵ چشم از دنیا بست. اگرچه او بخشی از زندگی دوران دانشجوییاش را در ایالات متحده گذرانده است، اما همچنان ریشههای اروپایی خود را حفظ کرد(زیرا او در شهر وین اتریش بدنیا آمد) و این نشانههای اروپایی بودن او را میتوان در گفتارها، دیدگاههایی که پیتر در مسائل داشت، مشاهده کرد.
والدین پیتر دراکر، او را در محیطی فرهنگی و اقتصادی بزرگ کردهاند. پدر او وکیل بود و در ادارات اقتصادی اتریش نیز سمتهای مهمی داشته است. این محیط کودکی، او را در تماس با افراد متبحر و برجسته و فعال در زمینههای اقتصادی و مدیریتی قرار داد و تاثیر آنها بر او قابل مشاهده است. به عنوان مثال، دوست پدر دراکر، ژوزف شومپیتر که به عنوان پدر کارآفرینی شناخته میشود، از افرادی بوده که با خانواده دراکر رابطه نزدیکی داشته و تبادل دانش و اطلاعات با آنها را تجربه کرده است.
همچنین پیش از ورود پیتر دراکر به دنیای مدیریت، او شغلهای مختلفی را توانسته بود تجربه کند. بطوری که پیتر در شرکتهای مختلفی در زمینه بازرگانی نخ و پارچه، روزنامهنگاری و تحقیقات صنعتی کار کرده بود. این تجارب گوناگون به اوکمک کرده بودند تا به طور عمیقتری به دنیای کسب و کار نگاه کند. اینگونه شد که این تنوعهای شغلی و تجربیات متنوع، او را به سمت دیدگاههای جدید و توصیههای گستردهتری در حوزه مدیریت سوق داد و افکار او را از محدوده رشته مدیریت فراتر برد و به حوزههای دیگری نیز وارد کرده است.
همچنین با نگاه به تنوع اشتغالات و تجربیاتش در کنار تعداد بیشمار مقالاتی که از او منتشر شده، میتوان این مسئله را متوجه شد که از میان افراد مشهور در حوزه مدیریت، کمتر کسی مانند او توانسته است تجربیات گسترده و متنوعی را تجربه کند.
دوران دانشجویی پیتر دراکر و مهاجرت او از وین
پیتر دراکر مسیر تحصیلی خود را در دانشگاه هامبورگ آغاز کرد، اما بلافاصله پس از آن به دانشگاه فرانکفورت منتقل شد و در سال ۱۹۳۱ موفق به دریافت مدرک دکترای حقوق عمومی و بینالملل شد.
وقتی پیتر دراکر هنوز به عنوان دانشجو در دانشگاه فرانکفورت حضور داشت، در روزنامه “جنرال آنزیگر” کار میکرد و به سردبیری بخشهای خارجی و مالی این روزنامه انتخاب شد. تواناییهای نویسندگی او باعث شناخته شدن او به عنوان نویسنده با استعدادی شد و پیشنهاد همکاری در وزارت اطلاعات را دریافت کرد. پیتر دراکر، با نگرانی از صعود قدرت نازیها مقالهای فلسفی درباره نازیها نوشت و آنها را در مقاله خود محکوم کرد. این مقاله احتمالا در زمان مهاجرت او به انگلستان در سال ۱۹۳۳ نقش مهمی ایفا کرده است. در نهایت، پیتر در سال ۱۹۳۷ به ایالات متحده آمریکا رفت تا به عنوان مشاور سرمایهگذاری در صنعت بریتانیا فعالیت کند و همچنین به عنوان خبرنگار در چندین روزنامهی بریتانیایی، از جمله “فایننشال تایمز”، که در آن زمان به نام “فایننشال نیوز” شناخته میشد، فعالیت داشت.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات مولانا جلال الدین بلخی، ولادیمیر پوتین و کارلوس کاستاندا را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
شروع دوران نویسندگی پیتر دراکر
اولین کتاب پیتر دراکر با عنوان “پایان انسان اقتصادی” در سال ۱۹۳۹ به چاپ رسید. او در سال ۱۹۴۰ به عنوان مشاور خصوصی برای سیاستگذاران تجاری و دولتی منصوب شد و به عنوان کارشناس اقتصاد آلمان و سیاست خارجی فعالیت میکرد. از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۲، در دانشکدهی سارا لارنس تدریس کرد و پس از آن به عنوان استاد فلسفه، سیاست، تاریخ و دین به دانشکدهی بنینگتون در ورمونت پیوست.
در آغازین مراحل این تعیینمنصوبه، معاون رئیس شرکت جنرال موتورز با دعوت پیتر دراکر، او را به بررسی تشکیلات مدرن سازمان و فعالیتهای مدیران جنرال موتورز دعوت کرد. اگرچه در آن زمان، تجربهی چندانی در این زمینه نداشت، اما تحلیل او به انتشار کتاب “مفهوم شرکت” در سال ۱۹۴۶ منجر شد. این کتاب با نظرات مثبت و منفی مواجه شد، اما تضمین کرد که پیتر دراکر در آینده به عنوان نویسنده معتبری در حوزهی مدیریت شناخته میشود.
در مراحل ابتدایی تدریس به عنوان استاد فلسفه بود که، معاون رئیس شرکت “جنرال موتورز” اقدام به دعوت پیتر دراکر نمود تا به بررسی ساختار یک سازمان مدرن و وظایف و فعالیتهای واقعی مدیران در “جنرال موتورز” بپردازد. گرچه در آن زمان، پیتر دراکر تجربه فراوانی نداشت، اما تحلیل وی منجر به انتشار کتاب “مفهوم شرکت” در سال ۱۹۴۶ گردید. این کتاب نیز مورد نقدها و انتقادات مثبت و منفی قرار گرفت، با این حال، آینده پیتر دراکر به عنوان یک نویسنده متبحر در زمینه مدیریت به خوبی پیشبینی شد.
تایم لاین فعالیت پیتر دراکر
پیتر در طی دورهی ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۲، به عنوان استاد مدیریت در دانشگاه تحصیلات تکمیلی بازرگانی نیویورک فعالیت گستردهای در حوزههای نویسندگی، مشاوره و تدریس داشت. از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۲، در دانشگاه تحصیلات عالی کلرمونت، به عنوان استاد علوم اجتماعی تدریس میکرد و در سال ۱۹۹۴ به عنوان سخنگوی سالانهی گادکین در دانشگاه هاروارد انتخاب شد. به علاوه، در زمان حیاتش، دولتهای اتریش و ژاپن به این نویسنده مشهور جوایزی اهدا کردند. همچنین، دانشگاههای بلژیک، ژاپن، اسپانیا، سوئیس، بریتانیا و ایالات متحدهی آمریکا، ۲۲ دکترای افتخاری را به او اهدا نمودند. این افتخارات نشاندهندهی تأثیرگذاری بزرگ و تعهد عمیق پیتر دراکر در حوزهی مدیریت و تألیفات علمی است.
نقد و بررسی آثار دراکر
کتابهای مدیریتی پیتر دراکر تمام جنبههای این علم را به خوبی تحت پوشش قرار میدهند و به شکل روشن و واضحی نوشته شدهاند. با وجود بیش از ۳۳ کتاب از او، ما تنها میتوانیم در این مقاله بطور مختصر از طرز فکر این نویسنده و استاد دانشگاه بپردازیم. اولین کارهای پیتر دراکر سهم قابل توجهی در شکلگیری علم مدیریت داشته است و به ایجاد آنچه عملکرد مدیریت را تشکیل میدهد، کمک کردهاند. آثار بعدی او به مطالعه پیچیدگیها و پیامدهای مدیریتی در دورهی پساصنعتی دهه ۱۹۸۰ و سالهای بعد از آن میپردازند.
من سعی کردم به نقد و بررسی تعدادی از کتابهای پیتر دراکر که شهرت بیشتری دارند بپردازم. که این آثار به شرح زیر میباشند:
نقد و بررسی کتاب پایان انسان اقتصادی
کتاب “پایان انسان اقتصادی” (The End Of Economic Man) بهطور اصلی بر سیاست و اقتصاد دههی ۱۹۳۰، و بهویژه بر ظهور نازیسم تمرکز دارد. پیتر دراکر در این کتاب هشدارهایی دربارهی هولوکاست صادر کرده و پیشبینی کرده بود که هیتلر و استالین ممکن است تحت شرایط خاص همکاری کنند. این کتاب اولین اثر انحصاری پیتر دراکر به زبان انگلیسی بود و باعث شد که جی بی بریستلی دربارهی آن اظهار کند: “این کتاب، محرکترین و نافذترین کتابی بود که در آن زمان دربارهی بحران جهانی خواندهام و سرانجام پرتویی از نور در هر هرجومرج تاریکی پیدا میشود.”
پس از این کتاب، کتاب “آیندهی انسان صنعتی” در سال ۱۹۴۲ منتشر شد. پیتر در این کتاب، دربارهی شکست هیتلر حدسهایی زده و به خطرات رویکرد برنامهریزی بر اساس تکذیب آزادی هشدار داده است. این کتاب مورد توجه منتقدانی قرار گرفت که اعتقاد داشتند که این کتاب اقتصاد و علوم اجتماعی را با یکدیگر ترکیب کرده است. در واقع، این کتاب اولین اثری بود که استدلال کرد هر سازمان هم یک ارگان اقتصادی و هم یک ارگان اجتماعی است. این کتاب بهطور کلی، پایههای علاقه پیتر دراکر به مدیریت را مشخص کرد و بهویژه به تاسیس مبانی مدیریت جنرال موتورز کمک کرد.
نقد و بررسی کتاب مفهوم شرکت
زمانی که جنرال موتورز پیتر دراکر را به خدمت خود دعوت نمود تا در مورد شرکتش گزارشی تهیه کند، انتظار میرفت که این دعوت به تعریفی از موفقیتهای درخشان جنرال موتورز ختم گردد. اما نتایج به دست آمده با آن چیزی که تصور میشد متفاوت بود. آن چیزی که در واقع کشف شده بود، نه تنها به موفقیت جنرال موتورز نوری افکند، بلکه نگاهی نیز به آینده داشت.
جنرال موتورز به پیتر فرصتی داد تا تئوریای که در کتاب “آیندهی انسان صنعتی” ارائه داده بود، را در شرکتش به اجرا درآورد. به عبارت دیگر، این فرضیه را که بهطور اساسی یک سازمان نه تنها یک نظام اقتصادی بلکه یک نظام اجتماعی نیز میباشد، در عمل به ثبت رساند. کتاب “مفهوم شرکت” (The Concept Of The Corporation) این پرسش را مطرح کرد که آیا ساختاری که در گذشته موثر بوده (یک نظام با سیاستهای نادرستناپذیر و رویههای یکپارچه در تمامی لایههای سازمان)، در دوره رقابتهای جهانی، تغییرات ارزشهای اجتماعی، اتوماسیون و اشاعه دانش، همچنان موثر خواهد بود یا خیر.
پیتر در این کتاب استدلال این را داشت که خط مونتاژ باعث ایجاد ناتوانی میشود. چرا که فعالیتها به سرعت انجام میشوند. او در کتاب مفهوم شرکت به این نکته اشاره کرد که کارکنان انگیزه کافی ندارند چرا که نتیجه کار را نمیتوانند درک کنند. همچنین به این نکته پرداخت که در مورد جزئیات ناچیز، ابتکار کاهش مییابد و قوانین و مقررات تاثیر کمتری بر کارکنان خواهد گذاشت.
بهعلاوه، پیتر دراکر مزایای انجمن عملیات غیرمتمرکز را تشریح کرد، این نکته باعث تحسین منتقدان و اقتدار دیگر سازمانها گردید. او همچنین به این مسئله اشاره کرد که در آیندهای که بهسرعت درحال تغییر است، سلسلهمراتب فرمانها و دستورات در جنرال موتورز کارآمد نخواهد بود.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات بابک بختیاری، گالیله، فردوسی، شیخ بهایی و جف بزوس را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
بوجود آمدن تضاد دیدگاهی بین دراکر و جنرال موتورز
تفاوت اساسی میان دیدگاه پیتر دراکر و جنرال موتورز در این بود که جنرال موتورز به نیروی کار بهعنوان هزینهای برای کسب سود نگاه میکرد، در حالیکه پیتر دراکر هر فرد را بهعنوان یک منبع ارزشمند میشناخت و اعتقاد داشت که با مشارکت بیشتر افراد در فعالیتی که انجام میدهند و لذت بردن از کارشان، میتوان رضایت مشتریان را جلب کرد. کتاب “مفهوم شرکت” بهصورت پیشگام در توانمندسازی و خودمدیریتی تاکید زیادی داشت.
هرچند مدیر اجرایی جنرال موتورز، آلفرد اسلون (Alfred Sloan)، به کتاب دراکر توجه نکرد، اما در اوایل دهه ۱۹۵۰، دراکر به او مشاورههایی در راستای تاسیس دانشکده مدیریت در MIT ارائه کرد.
انتقاد دراکر از اسلون بهصورت صریح و روشن نبود. او اظهار داشت که اسلون بهجای داشتن چشمانداز (Vision)، تنها دیدگاه (Perspective) دارد و بهاصطلاح به عنوان رهبر، قربانی قوانینی شدهاست که خود ایجاد کرده. پاسخ اسلون به این انتقاد بهطرز حساب شدهای بود. او پاسخ خود را با انتشار کتاب “سالهای من با جنرال موتورز” که اصول علمی و فلسفهی جنرال موتورز را بیان میکند، ارائه داد. اسلون دربارهی مردم بیشتر صحبت نکرد، زیرا به نظر میرسید که مردم در سیستمهایی که از آن پیروی میکردند، اهمیت چندانی ندارند.
نقد و بررسی کتاب شیوه مدیریت پیتر دراکر
کتاب “شیوهی مدیریت”، که به انگلیسی با نام “The Practice of Management” شناخته میشود، دومین اثر پیتر دراکر در زمینه مدیریت است و به واسطهی آن، او به عنوان یک رهبر با سبک رهبری متفاوت در حوزه مدیریت شناخته شد. در طی چند دهه، دراکر به شکل مستمر به توسعه و ارتقا مفاهیم مدیریتی پرداخت. او از طریق این کتاب و ارائه ایدههای نوآورانهاش، شهرت زیادی پیدا کرد. حتی تا به امروز، این اثر به عنوان یکی از مرجعهای اصلی در زمینه مدیریت شناخته میشود.
پیتر دراکر اعتقاد داشت که هدف اساسی هر سازمان باید جلب مشتری باشد. او معتقد بود که بقای یک سازمان نه به علت ساختار داخلی، سلسله مراتب، یا فرآیندهاست، بلکه به دلیل مشتریانی است که محصولات یا خدمات را خریداری کرده و تصمیم میگیرند که چه چیزهایی ارزشمند هستند. در این کتاب، دراکر ۸ حوزه کلیدی را برای تعیین اهداف سازمانها و ارزیابی عملکرد آنها به مدیران توضیح داد:
- جایگاه در بازار
- نوآوری
- بهره وری
- منابع فیزیکی و مالی
- سودآوری
- عملکرد و توسعه مدیر
- عملکرد و رفتار کارمند
- مسئولیت عمومی
این اصول تا به امروز همچنان به عنوان راهنمایی برای مدیران و متخصصان مدیریت به کار گرفته میشوند و به عنوان اصول اساسی مدیریت مورد توجه قرار میگیرند.
نقد و بررسی کتاب مدیریت: وظایف، مسئولیتها و روشها
پیتر دراکر در کتاب خود به نام “شیوهی مدیریت”، بخش قابلتوجهی از مطالب خود را در کتاب “مدیریت: وظایف، مسئولیتها و روشها” گسترش داد. او مفاهیمی که در کتاب شیوه مدیریت توضیح داده بود را بهروز کرد و مورد بازنگری قرار داد. این اثر به دنیای جدیدی در عالم مدیریت ساخته است. زیرا در آن دراکر به عوامل تشکیلدهندهی حوزه مدیریت میپردازد و مشخص میکند که این حوزه از کجا شکل گرفته، کجا قرار دارد و آینده آن چه میشود. به طور کلی میتوان از این کتاب به عنوان یک راهنمای کامل در زمینه مدیریت استفاده کرد.
همچنین در این کتاب، دراکر نگرشهای خود را نسبت به دانش مدیریت با مخاطبین خود به اشتراک گذاشته است. او در کتابهای قبلی خود وظایف اساسی مدیران را بر اساس پنج عملیات اصلی تعریف کرده است. به این ترتیب، یک مدیر باید:
- اهداف را مشخص کند.
- سازماندهی انجام دهد.
- انگیزش و ارتباطات را ترتیب دهد.
- پیشرفت به سوی اهداف را ارزیابی کند.
- برای توسعه خود و تیماش تلاش کند.
وظایف اصلی مدیریت نیز شامل:
- تعیین هدفها و استانداردها.
- ساختار سازمانی و مدیریت منابع انسانی.
- تقویت و توسعه ارتباطات خارجی.
- مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و مدنی.
- تصمیمگیری در مورد زمان و شرایط انجام وظایف.
این کتاب، به عنوان بهترین اثر پیتر دراکر از نظر بسیاری از افراد به شمار میآید، به دلیل محتوای مفید و آموزندهای که در آن ارائه کرده است.
نقد و بررسی کتاب عصر ناپیوستگی پیتر دراکر
کتاب “عصر ناپیوستگی”، نوشته پیتر ، به تشریح همان تغییراتی میپردازد که او ۲۳ سال پیش به جنرال موتورز پیشنهاد داده بود. این اثر در واقع یک تفسیر از تغییرات ناپیوسته در جامعه است که تحت عنوان “ناپیوستگیها” شناخته میشوند. در آغاز کتاب، پیتر دراکر به شرح واقعیتهای امروزی پرداخته و خود را به تبیین آینده نمیپردازد. او به جای اینکه این سوال را مطرح کند که “فردا چگونه خواهد بود؟”، میپرسد “امروز باید چه کارهایی برای ساختن فردا انجام دهیم؟” این نگرش نشاندهنده تمرکز او بر برنامهریزی و اقدامات فعلی برای شکلدهی آینده است.
همچنین در این کتاب، پیتر دراکر به نیروهایی میپردازد که در نظر او در حال تغییر و پیوستگی به یکدیگر در جامعه هستند. این نیروها شامل تاثیرات جدید فناوری بر صنایع سنتی، تغییر در ارزشهای اجتماعی و تاثیر آنها بر رفتار مصرفکنندگان و تبدیل شدن بازارها به بازارهای جهانی میشود.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات چارلز داروین، پابلو پیکاسو، مجید سمیعی و دکتر حسابی را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
نقد و بررسی کتاب مدیریت در زمانهای آشفتگی
کتاب “مدیریت در زمانهای آشفتگی”، که با عنوان انگلیسی “Managing In Turbulent Times” شناخته میشود، به موضوعاتی که قبلا در کتاب “عصر ناپیوستگی” بحث شده بودند، مجدد مورد بررسی بیشتر قرار گرفتند. در واقع این کتاب به عنوان ادامهای بر مفاهیم ارائه شده در کتاب قبلی نوشته شده است. موضوعاتی مانند تغییر، عدم قطعیت و آشفتگی در این کتاب مورد بررسی و تجزیه و تحلیل دقیقتری قرار گرفتهاند و این مفاهیم زیربنای این اثر را شکل میدهند و به واسطهی آنها پیتر دراکر واقعیتهای جدید تغییرات در جامعه را برجسته کرده است. این شامل تاثیر جمعیتشناسی جدید، بازار کار جهانی و نیروی کار “دوجنسیتی” است.
در این اثر، پیتر دراکر به نیازمندیها و چالشهای مختلف مرتبط با انواع مدیریت میپردازد. او تاکید میکند که عنوان “سرپرست” باید به معنای دستیار، منبع یا مربی تغییر کند. اصطلاح مدیریت میانی نیز به دلیل تغییرات در نحوه کار با افرادی که کنترل کامل بر آنها ندارند، دارای اهمیت کمتری میباشد. همچنین پیتر در این کتاب به چالشهای مدیریت عملیاتی، مدیریت میانی و مدیریت ارشد پرداخته است.
همچنین طبق گفته پیتر، مدیریت عملیاتی باید به تغییرات نیازمندیهای زمان و بهروزرسانی فرآیندها پاسخ دهد. مدیریت میانی باید بیاموزد با افرادی کار کند که کنترل کاملی بر آنها ندارد و همچنین مهارتهای بینالمللی و ایجاد و نگهداری از سیستمهای مختلف را بتواند با یکدیگر ادغام کند. اما مدیریت ارشد باید با چالشهایی مانند تعیین مسیر شرکت در آینده، مدیریت اصول بنیادی و تغییر ساختار سازمانی روبرو شود. او تاکید میکند که مدیریت ارشد باید به تغییرات جمعیت، روند تغییرات اقتصادی جهانی، نیازهای کارمندان، مسائل سیاسی و اجتماعی توجه کند و با آنها مواجه شود.
پیش بینیهایی که پیتر دراکر در مدیریت انجام داد
یکی از دلایل موفقیت و شهرت پیتر دراکر به عنوان یک متخصص مدیریت این بود که مهارت برجستهای در تشخیص روندهایی داشت که توسط دیگران انتخاب و پذیرفته میشدند. او همیشه توانسته بود با تحقیقات خود، اصول و وقایعی را که ۱۰ یا ۲۰ سال بعد اتفاق میافتد، پیشبینی کند. این امر به خوبی در نوشتههای پیتر دراکر مشخص است که قبل از وقوع آن، به آن پرداخته است. جالب است بدانیم که پیتر دراکر پیشتر اظهار داشت که یکی از جنبههای اساسی در رهبری، زمانبندی است. به عبارت دیگر، او همواره به دلیل پیشبینیهایش که ۱۰ سال پیش از وقوع انجام شده، خود را ستایش نمیکرد.
این بخش از مقاله از نظریههای کاربردی که توسط کلاترباک و کرینر ارائه شده، الهام گرفته شده است. آنها از کارهای استاد مدیریت دانشگاه کالیفرنیای جنوبی جیمز اتول این مطالب را جمع آوری و خلاصه کردهاند. اتول اشاره داشته که پیتر دراکر به عنوان نخستین شخصی بوده که:
- نقش مدیران ارشد در حفظ فرهنگ سازمانی را تشخیص داده است.
- اهمیت مشاوره، برنامهریزی شغلی و توسعه اجرایی را به عنوان وظایف مدیریت ارشد تأکید کرده است.
- تأکید دارد که موفقیت به چشمانداز مدیر عامل از دستیابی به موفقیت بستگی دارد.
- رابطه ساختار با استراتژی را توضیح داده است.
- کاهش لایههای مدیریتی را ارائه داده و توصیه به تغییر در ساختار سازمانی داده است.
- بیان کرده است که موفقیت از پایبندی به اصول اساسی نشات میگیرد.
- اهمیت تمرکز بر مشتری و بازاریابی محصولات نوآورانه را تشویق کرده است.
- کیفیت را بهعنوان معیاری برای اندازهگیری بهرهوری معرفی کرده است.
- درباره دانش و اطلاعات کارمندان آینده توضیح داده است.
- اهمیت تطابق با رویکردهای جدید در مدیریت در عصر پساصنعتی را مورد بررسی قرار داده است.
سخنان پیتر در زمینههای مختلف
نظرات و دیدگاههای متعددی از پیتر دراکر در حوزههای مختلف وجود دارند. در زیر، به بررسی بخشی از این نظرات پرداختهام:
در زمینه تجارت
به تعبیر پیتر دراکر، یک تجارت تنها از نام یا اساسنامههایش مشخص نمیشود. واقعیت تجارت در درخواست مشتری در هنگام خرید یا دریافت خدمات نهفته است. این درخواست مشتری میتواند تعریف و شکل تجارت را تشکیل دهد.
در حوزه رهبری
پیتر دراکر معتقد است که رهبری جایگزین قابلی برای داشتن ندارد. مدیریت نمیتواند به تنهایی رهبری را ایجاد کند. اما مدیر میتواند شرایطی را فراهم کند که ویژگیهای بالقوهای برای رهبری در آن شرایط شکل بگیرند. این شرایط میتوانند بهطور بالقوه از ایجاد رهبری جلوگیری کنند.
در حوزه مدیریت
پیتر دراکر معتقد است که ویژگیای که مدیران را از دیگران متمایز میسازد، توانایی آموزشی آنهاست. مشارکت مهمی که از مدیران انتظار میرود، انتقال بینش و توانایی انجام کارها به دیگران است. این بینش و مسئولیت اخلاقی تعیینکننده مدیر را تشکیل میدهد.
در زمینه تصمیمگیری
در تصمیمات مدیریتی، موضوع مهم و دشوار پیدا کردن جواب مناسب نیست؛ بلکه مهمترین کار تعیین سؤال مناسب است. پیتر دراکر معتقد است که پیدا کردن سؤالهای مناسب و مفهومی در تصمیمگیریها از جوانب حیاتی است و پاسخهای درست برای سؤالات اشتباه بیفایدهاند.
درباره متخصصان
در آینده، متخصصان باید اهداف، سیاستها و ارزشهای سازمان را بشناسند و به آنها علاقه مند باشند. این مهم است که متخصصان فهمیده باشند که درآمد و فرصتهایشان به سازمان وابسته است و بدون همکاری و سرمایهگذاریهایی که سازمان انجام میدهد، نمیتوانند موفق شوند. از طرفی، سازمانها نیز به همان اندازه به متخصصان وابستهاند.
در زمینه چشمانداز
پیتر دراکر از سیستم مدرسههای بازرگانی انتقاد میکند و به عقیده خود تفاوتهای مهمی با جریان اصلی آموزش مدیریت وجود داشت. او خود را از جمعهای رایج آموزش مدیریت جدا میکرد و این مسئله را بیان کرده که، تنها وقتی خارج از سازمان فعالیت داشته و کارهایش را به تنهایی انجام داده احساس خوشحالی میکرده است.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات اورهان پاموک، دارن هاردی، هاروکی موراکامی و خیام نیشابوری را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
خلاصه مقاله پیتر دراکر
پیتر دراکر، یکی از بزرگترین نویسندگان و متخصصان مدیریت در تاریخ، دیدگاههای متعددی را در زمینههای مختلف ارائه کرده است. در حوزه تجارت، او تاکید میکند که تعریف تجارت از درخواست مشتری در زمان خرید یا دریافت خدمات است. در زمینه رهبری، معتقد است که رهبری جایگزین قابلی برای داشتن ندارد و مدیران میتوانند شرایطی را برای رشد و تکامل ویژگیهای رهبری ایجاد کنند. او تأکید دارد که مدیران با انتقال بینش و توانایی به دیگران، نقش آموزشی اساسی را ایفا میکنند.
در زمینه تصمیمگیری، دراکر معتقد است که تعیین سؤالهای مناسب در تصمیمگیریها اهمیت بالایی دارد و پاسخهای صحیح به سؤالات نادرست بیفایدهاند. او به اهمیت آشکار ساختن سؤالهای مفهومی تأکید میکند.
درباره متخصصان، دراکر معتقد است که آینده متخصصان نیازمند آشنایی با اهداف و ارزشهای سازمان است و آنها باید به سازمان خود وابسته باشند. همچنین، سازمانها نیز به همان اندازه به متخصصان وابستهاند.
در نهایت، دراکر نسبت به مدارس بازرگانی انتقاد میکند و خود را از جریان اصلی آموزش مدیریت جدا میکند. او معتقد است که خارج از سازمان بهتر میتواند تأثیر بگذارد و از آموزشهای جمعبندی رایج جدا میایستد.
ممنون که تا انتها همراه من در دانشگاه کسب و کار بودید. امیدوارم توانسته باشم اطلاعات کاملی در اختیار شما قرار و به سوالات شما پاسخ دهم. همچنین شما میتوانید از طریق بخش نظرات با تیم دانشگاه کسب و کار در ارتباط باشید و سوالات خود را از ما بپرسید و ما در اسرع وقت به آنها پاسخ خواهیم داد.
منبع: Wikipedia