ابوسعید ابوالخیر در میان انبوهی از شاعران و عارفان ایرانی جایگاه ویژهای دارد. کمتر کسی وجود دارد که تاکنون نام او را نشنیده باشد؛ عارفی که بر صافی روح و قلب انسان تأکید داشت و به جای ظواهر و ریاکاری، بر درونیات و معنویت تأکید میکرد. شخصیت او به اندازهای بزرگ است که در حوزه شعر در کنار کسانی چون مولانا و خیام و در عرفان و تصوف در کنار حلاج و بایزید بسطامی قرار میگیرد.
در این مقاله از دانشگاه کسب و کار، به بررسی زندگینامه این شاعر و عارف ایرانی پرداخته و جایگاه او را در جهان بررسی خواهیم کرد.
سالهای ابتدایی زندگی ابوسعید ابوالخیر
ابوسعید فضلالله ابن احمد در اول ماه محرم سال 357 هجری قمری، مصادف با 21 آذر سال 346 خورشیدی، در مهینه، ناحیهای میان سرخس و ابیورد، به دنیا آمد. پدر او، مردی عطاری بود که ارتباط نزدیکی با درویشان و عارفان داشت. این دوستیها و آشناییها تأثیر زیادی بر تربیت ابوسعید گذاشت. پدرش هر از چندگاهی او را به مجالس سماع میبرد تا با دنیای عرفان و شعر آشنا شود.
این محیط فرهنگی و روحانی که ابوسعید در آن پرورش یافت، به شکلگیری شخصیت او و تمایلش به شعر و عرفان کمک شایانی کرد و او را به یکی از بزرگترین عارفان و شاعران تاریخ ایران تبدیل ساخت.
با این زمینه، ابوسعید از سنین پایین به تفکرات عمیق عرفانی و شعر علاقهمند شد و این علاقه در سالهای بعدی زندگیاش به اوج خود رسید.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات اپرا وینفری، سعدی، دونالد ترامپ و نیما یوشیج را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
تحصیلات و کسب دانش
نخستین مرحله از تحصیلات عرفانی ابوسعید ابوالخیر در میهنه و نزد دو عارف نامی، ابوسعید عَنازی و ابومحمد عنازی، آغاز شد. این دو استاد او را با عرفان و مفاهیم عمیق آن آشنا کردند. در دوران نوجوانی، او با ابوالقاسم بشر یاسین، عارف مشهور شهرشان، ملاقات کرد که تأثیرات عمیقی بر تفکراتش گذاشت.
پس از کسب اطلاعات مقدماتی در عرفان، ابوسعید به سرخس رفت و نزد ابوعلی زاهر بن احمد فقیه به یادگیری فقه، تفسیر و حدیث پرداخت. سپس به مرو سفر کرد و از اساتیدی چون ابوعبدالله خضری و ابوبکر قفال مروزی بهرهمند شد. این عالمان از بزرگان زمان خود بودند و تأثیر زیادی بر پیشرفت علمی او داشتند.
ابوسعید تحت تأثیر این علما قرار گرفت و به سرعت در علوم رسمی از جمله قرآن، تفسیر و عرفان سرآمد شد و بهطور مداوم تلاش کرد تا آگاهی و دانش خود را افزایش دهد.
ترک علوم رسمی
تربیت خانوادگی و علاقه عمیق او به عرفان، بهویژه تأثیر ابوالقاسم بشر یاسین، او را بر آن داشت که علوم عرفانی را تا پایان عمر دنبال کند. در سرخس، ملاقات با لقمان سَرَخسی و ابوالفضل حسن سرخسی، دگرگونی خاصی در او ایجاد کرد.
او بهتدریج او تصمیم گرفت که علوم رسمی را ترک کند و شیوهای جدید از زندگی را در پیش گیرد. این تغییر مسیر به او این امکان را داد که به عمق عرفان و معارف معنوی بپردازد و به یکی از بزرگترین عرفای تاریخ ایران تبدیل شود.

زندگی در انزوا
پس از این تحول، ابوسعید ابوالخیر به زادگاهش میهنه بازگشت و به انزوا و گوشهنشینی روی آورد. او مدتی را به تنهایی در بیابانهای اطراف زندگی کرد و برای تأمین قوت بدنش، از ریشه گیاهان و بوتههای صحرایی تغذیه میکرد. حتی زمانی که به اصرار پدرش به خانه برمیگشت، در اتاق کوچکی که برای خود تدارک دیده بود، به تنهایی روزگار میگذرانید.
در تمام این دوران، ابوسعید از راهنماییهای عالم بزرگ، ابوالفضل حسن سرخسی بهره میبرد و این ارتباط به او کمک میکرد تا در مسیر عرفانی خود پیشرفت کند. این دوره از زندگی او، با جدایی از دنیای مادی و تمرکز بر معنویت و عرفان، به شکلگیری شخصیت عمیق و تأثیرگذار او در تاریخ عرفان ایرانی کمک کرد.
دیدارهای مهم ابوسعید ابوالخیر
۱. دیدار با ابوالعباس قصاب آملی
ابوسعید ابوالخیر به توصیه ابوالفضل سرخسی به دیدار ابوالعباس قصاب آملی رفت. این دیدار نهتنها به آشنایی او با ابوالعباس انجامید، بلکه بهعنوان یک پل ارتباطی به او کمک کرد تا با ابوالحسن خرقانی، عارف بزرگ و معروف شهر خرقان، آشنا شود.
- اهمیت این دیدار: آشنایی با ابوالحسن خرقانی به ابوسعید این امکان را داد که با یکی از بزرگترین عرفای زمان خود ارتباط برقرار کند و از تجربیات او بهرهمند شود. این ارتباط به شکلگیری تفکرات عمیق عرفانی در او کمک کرد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات آنتوان چخوف، ایلان ماسک، وارن بافت و آنتونی رابینز را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
۲. دوستی با صوفیان و عرفا
ابوسعید ابوالخیر با اکثر صوفیان و عرفای عصر خود دوستی و رفتوآمد داشت. این دوستیها نهتنها به تقویت ارتباطات اجتماعی او کمک کرد، بلکه موجب انتقال تجربیات و دانشهای عرفانی نیز شد.
- شبکه ارتباطی: ارتباط با عرفا و صوفیان دیگر به ابوسعید این امکان را میداد که از تجربیات آنان بهرهبرداری کند و درک عمیقتری از مفاهیم عرفانی بیابد.
- تأثیر بر جایگاه او: این دوستیها به تدریج باعث ارتقای جایگاه ابوسعید در جامعه عرفانی و شناخته شدن او بهعنوان یک عارف برجسته شد.
۳. دیدار با بوعلی سینا
یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین دیدارهای ابوسعید، دیدار با بوعلی سینا، پزشک و حکیم نامدار ایرانی، بود.
این دیدار در نیشابور اتفاق افتاد و به گفته محمد بن منور، نویسنده کتاب اسرارالتوحید، این دو بزرگوار سه شبانهروز در خلوت به گفتوگو پرداختند.
- گفتوگوهای عمیق: این گفتوگوها بهقدری عمیق بود که هیچکس نتوانست با آنها دیدار کند و آنها به جز ساعات نماز از خانه بیرون نیامدند.
- تأثیرات متقابل: پس از این دیدار، بوعلی سینا به شاگردانش گفت: «هر چه من میدانم، او میبیند.» و ابوسعید نیز در پاسخ به همین سؤال گفت: «هر چه ما میبینیم، او میداند.» این گفتگو نشاندهندهی احترام و درک عمیق میان این دو شخصیت بزرگ است.

عرفان از دیدگاه ابوسعید
ابوسعید ابوالخیر عرفان را رابطهای قلبی میان بنده و پروردگار میدانست. او اعتقاد داشت که این رابطه با اخلاص و عزت نفس و دوری از غرور تحقق مییابد. انسان باید نفسش را قربانی کند تا خدا را در قلب خود ببیند. ابوسعید هیچ تفاوتی میان اسلام و عرفان قائل نبود و هر دو را مستلزم قربانیکردن نفس میدانست. مهمترین ویژگی عرفان او هماهنگی با زندگی بود و به تجربیات واقعی تأکید داشت.
خصوصیات و کرامات ابوسعید ابوالخیر
ابوسعید، به روایت ابن حزم اندلسی، مردی از طبقهی صوفیان بود که گاه جامهای پشمینه و گاه لباسی نازک میپوشید. او در برخی روزها هزار رکعت نماز میخواند و در روزهای دیگر حتی یک رکعت نماز واجب را به جا نمیآورد. با وجود این، او یکی از محبوبترین عارفان بود و به انتقاد از نادرستیهای صوفیان میپرداخت.
مخالفت با صاحبان قدرت
ابوسعید ابوالخیر از پیروان عدالت و برابری بود و با اربابان زر و زور سازگاری نداشت. او همواره به رعایت حق مردم تأکید میکرد و این را بالاتر از احترام به خود میدانست.
ریاضتهای طولانی
ابوسعید در جوانی و تا پایان عمر بارها در راه عرفان ریاضت کشید. پس از دیدار با ابوالعباس قصاب آملی، او هفت سال سختی را تحمل کرد. در سفرهایش، هرگز از اعتقادات خود دست نکشید تا اینکه مخالفانش تسلیم شدند.
تربیت شاگردان
ابوسعید به تربیت شاگردان پرداخت و مریدانش بر انتقال میراث علمی و عرفانی او متمرکز شدند. او حلقهی سنتهای عرفانی را به نسل بعدی منتقل کرد و در دل مردم محبت داشت.
ارادت به عارفان پیشین
ابوسعید به بایزید بسطامی و حلاج ارادت خاصی داشت. او در دورانی که حلاج را کافر میدانستند، او را نمونهای از عیار و جوانمردی معرفی کرد و گفت: «در علوم حالت، در مشرق و مغرب کسی چون او نبود.»
علاقه به شاعری
ابوسعید به شعر و شاعری علاقهمند بود و این ویژگی به زبان او اسلوب خاصی بخشید. او مضامین عاشقانه را وارد تصوف کرد و در مجالس سماع اشعاری سرود که به سمبلهای عرفانی در ادبیات تبدیل شدند.
پایانی بر زندگی ابوسعید ابوالخیر
ابوسعید ابوالخیر در طول زندگی خود تأثیرات عمیقی در عرفان و تصوف گذاشت. او بر درونیات و صافی روح انسان تأکید داشت و اقداماتی انجام داد که نمود بیرونی چندانی نداشتند اما با گذر زمان ارزش واقعی خود را نشان دادند. ابوسعید خانقاهی در میهنه داشت که پذیرای مریدانی از خراسان، ماوراءالنهر و نیشابور بود. خانقاهی دیگر از او در کرمان وجود دارد که هماکنون قابل بازدید است.

شیخ ابوسعید آخرین مجلس وعظ و درس خود را در 27 رجب 440 برگزار کرد و در این مجلس، فردی به نام ابوطاهر سعید را جانشین خود کرد. او همچنین وصیتهایی درباره نحوه تشییع جنازهاش به شاگردان گفت. ابوسعید یک هفته بعد، در 4 شعبان و در سن 83 سالگی درگذشت و مراسم تدفین او فردای آن روز برگزار شد.
محبوبیت ابوسعید به حدی بود که تمام مردم میهنه در مراسم تشییع جنازهاش شرکت کردند و به دلیل ازدحام، تا نیمی از روز قادر به دفن جنازهاش نبودند.
آرامگاه ابوسعید ابوالخیر
آرامگاه ابوسعید در پنج کیلومتری شمال شهر میهنه، ناحیهای بین سرخس و ابیورد در کشور ترکمنستان و 130 کیلومتری جنوب عشقآباد قرار دارد. او نزد ترکمنها از اهمیت و محبوبیت بالایی برخوردار است و آرامگاه قدیمیاش در آن بیابان، مرجعی برای دوستداران و عاشقانش است.
علاوه بر این، آرامگاه دیگری در روستای میهنهی خراسان رضوی منسوب به ابوسعید ابوالخیر وجود دارد. این آرامگاه در 55 کیلومتری جنوب تربت حیدریه و 7 کیلومتری فیضآباد واقع شده است. با این حال، به احتمال زیاد، مقبره اصلی او در ترکمنستان قرار دارد، زیرا گردآورنده اسرارالتوحید به روشنی محل دفن او را در خارج از مرزهای ایران ذکر کرده است.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات پیتر دراکر، آلبرت انیشتین، علی شریعتی و ویکتور هوگو را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
شهرت ابوسعید پس از مرگ
پس از درگذشت ابوسعید، شهرت او در تمام سرزمینهای ایرانی و فارسیزبان پیچید. این شهرت به حدی بود که یکی از مریدانش، لباس او را به شروان برد و مردم آن را به عنوان دفعکننده بلایا و بیماریها مورد استفاده قرار دادند و به او تریاک مجرب گفتند.
تربتهای دیگری از قدمگاه ابوسعید، لباس، تسبیح و وسایل او در سایر شهرها پخش شد و مدفن او تا مدتها زیارتگاهی برای مریدان و مردم عادی بود.
جایگاه ابوسعید در ادبیات فارسی
ابوسعید ابوالخیر علاوه بر عرفان و تصوف، به جایگاه بالایی در ادبیات فارسی دست یافت. شاعران و نویسندگان مختلف بارها حکایتهایی از او نوشتند و از احوال و اقداماتش داستانها ساختند. به عنوان مثال، عطار در بسیاری از حکایتهای منظوم خود به داستانهای ابوسعید اشاره کرده است.
در حوزه تصوف، بسیاری تلاش میکردند خود را میراثدار ابوسعید ابوالخیر معرفی کنند. برای نمونه، عطار خود را “مست جام محبت بوسعیدی” میدانست و لاهیجی کیفیت “شراب شیخ جام” را زمانی خوب میدانست که از مشرب ابوسعید حاصل شود.
این تأثیرات نشاندهندهی جایگاه ویژه ابوسعید در ادبیات و تصوف فارسی است و تأکید بر اهمیت او در این حوزهها دارد.
نبوغ ابوسعید ابوالخیر در قالب رباعی
یکی از خاورشناسان آلمانی به نام هرمان اته درباره ابوسعید ابوالخیر بیان کرده است که او علاوه بر استادی در تصوف، در قالب رباعی نیز نوآوری داشت. اته معتقد است که ابوسعید، صرفنظر از رودکی، یکی از مبدعان رباعی است. او به دو دلیل این ادعا را مطرح میکند:

اول اینکه ابوسعید تنها در وزن رباعی شعر سرود و قالبهای دیگر را امتحان نکرد. دوم اینکه او تحولی عظیم در محتوای رباعی به وجود آورد و سمبلهای عاشقانه و مضامین روزمره را به نمادی از عرفان و عشق الهی تبدیل کرد.
آثار منصوب به ابوسعید ابوالخیر
- رباعیات
- اسرار التوحید
- رسالهی حالات و سخنان شیخ ابوسعید
رباعیات
این کتاب شامل مجموعهای از اشعار ابوسعید ابوالخیر در قالب رباعی است که به زبانهای عربی و فارسی و در قرنهای چهارم و پنجم هجری سروده شدهاند. اشعار موجود در این کتاب بیانگر عقاید فلسفی و افکار او در حوزهی عرفان و تصوف هستند.
از آنجایی که ابوسعید شخصاً اقدام به جمعآوری و نگارش آثار خود نکرد، در صحت و درستی این اشعار تردید وجود دارد. ممکن است تعدادی از آنها به اشتباه وارد این کتاب شده باشند یا اینکه افراد در گذر زمان در آن دخل و تصرف کرده باشند. این اشعار سرشار از زیبایی و وزن خاصی هستند که مخاطب را به یاد اشعار عاشقانه سعدی یا مضامین عارفانه مولانا میاندازد.
در دیده به جای خواب، آب است مرا / زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی / ای بیخبران چه جای خواب است مَرا
اسرار التوحید
کتاب اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابوسعید ابوالخیر، اثری با موضوع عرفان و تصوف است که توسط یکی از نوادگان ابوسعید به نام محمدبن منور نوشته شده است. این کتاب 130 سال پس از درگذشت ابوسعید، در سال 570 قمری و در خراسان تکمیل شد. در این اثر، محمدبن منور به بررسی حالات و ویژگیهای شیخ ابوسعید پرداخته و برای سندیت آن، از منابعی استفاده کرده که عین سخنان و اعمال او در خانقاه ذکر شده است.
کتاب به سه باب تقسیم شده و در هر باب به ترتیب از دورههای ابتدایی، میانی و پایانی زندگی ابوسعید ابوالخیر نوشته شده است. نثر این کتاب ساده و روان است و چند سال پیش توسط محمدرضا شفیعی کدکنی تصحیح و مقدمهنویسی شد.

رسالهی حالات و سخنان شیخ ابوسعید
کتاب دیگری که به بررسی زندگی و اعمال ابوسعید ابوالخیر پرداخته، رساله حالات او است. این اثر توسط یکی دیگر از نوادگان او به نام ابوروح لطفالله نوشته شده و یکی از منابع مهم محمدبن منور در نگارش اسرارالتوحید به شمار میرود. این کتاب شامل مقامات و حالاتی است که از زبان شاهدان عینی نقل شده و به همین دلیل از اعتبار و رسمیت بالایی برخوردار است.
بخشی از آثار معروف ابوسعید
مشهورترین حکایت ابوسعید ابوالخیر
برای شناخت بیشتر دربارهی عرفان و دیدگاه ابوسعید، حکایت مشهوری از او وجود دارد که به خوبی عمق تفکرات او را نشان میدهد.
روزی به شیخ ابوسعید گفتند که فردی به حدی کرامت دارد که روی آب راه میرود. ابوسعید در پاسخ فرمود: “کار آسانیست. قورباغه و پرندگان نیز روی آب راه میروند.”
سپس شاگردان ادامه دادند که فرد دیگری میتواند در هوا بپرد. ابوسعید در جواب گفت: “زغن و مگس نیز در هوا میپرد.”
شاگردان هنوز متوجه منظور او نشدند و گفتند: “فلانی میتواند در یک لحظه از شهری به شهر دیگر برود.”
ابوسعید پاسخ داد: “شیطان نیز در یک لحظه از مشرق به مغرب میرود. این چیزها ارزشی ندارد.”
او سپس تأکید کرد که انسان واقعی کسی است که در میان خلق بنشیند، بخورد، بخوابد و داد و ستد کند و یک لحظه از خدا غافل نباشد.
این حکایت به خوبی نشان میدهد که ابوسعید ابوالخیر بر امور درونی و معنویات تأکید داشت و به جنبههای ظاهری و خارقالعاده اعتقادی نداشت.
از اشعار معروف ابوسعید ابوالخیر
باز آ باز آ، هر آن چه هستی باز آ/ گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگهِ ما، درگهِ نومیدی نیست/ صد بار اگر توبه شکستی باز آ
یارب مکن از لطف پریشان ما را/ هر چند که هست جرم و عصیان ما را
ذاتِ تو غنی بوده و ما محتاجیم/ محتاج به غیرِ خود مگردان ما را

زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات جبران خلیل جبران، فرانتس کافکا و عبدالحسین زرین کوب را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
سخن پایانی
تأثیر افکار و سخنان ابوسعید ابوالخیر بر تصوف و عارفان پس از او غیرقابل انکار است. او بر اساس روایات، مذهب شافعی داشت و به شدت مرید و شیفته اسلام و حضرت محمد بود. ابوسعید تا پایان عمر از دیدار با کسانی که آداب اسلامی را رعایت نمیکردند، پرهیز میکرد و این موضوع نشاندهندهی تعهد عمیق او به اصول دین است.
ابوسعید با بسیاری از عارفان و عالمان عصر خود دوستی و ارتباط داشت. او بخش عمدهای از زندگیاش را در نیشابور و باقی آن را در زادگاهش میهنه سپری کرد و جز برای چند سفر به خرقان و خراسان، این مناطق را ترک نکرد. با این حال، هنگامی که از دنیا رفت، شهرت و نام جاویدان او در تمام مرزهای ایران و حتی در کشورهای اسلامی گسترش یافت و روز به روز مریدان بیشتری پیدا کرد.
نظر شما دربارهی زندگی و افکار این عارف گرانقدر چیست؟ آیا تاکنون شعری از او خواندهاید؟
منبع: Wikipedia
دو صد درود سر نهان ابو سعید را در تفسیر قلاشی و عاشقیش سرمایهٔ ماست
میتوان جستجو کرد
من درین جهانِ بی اصل و اساس کُورم
بَی سَر از معرکه ی رندانِ ریاکار دُورم
آن دَمی که مَرد غُسّال مرا غسل میدهد
نامه های خونِ دل به جام می میشورم
سمنگانی
تقدیم به روح ملکوتی بوسعید