احتمالا شما نیز نام لوییز هی این الهه شفا بخش را شنیده باشید. لوییز هی زنی خود ساخته بود که توانست از دل خاکستر وجودش بار دیگر متولد شود. درواقع لوییز هی یک معلم متافیزیک بود که از سال 1967 در مورد ارتباط بین ذهن و جسم بحث میکرد. آن زمان این موضوعات بسیار غیر معمول بودند. با این حال او توانست با کار خود بر افراد زیادی تاثیر بگذارد و در طی سی سال بیش از 50 میلیون کتاب در سراسر جهان به فروش برساند.
به دلیل اعتقاد او به این موضوع که میتوان خود را شفا داد و با سخنرانی های تاثیر گذارش در مورد اینکه انسان چگونه توانایی رشد دادن خود را دارد، نظر تلویزیون استرالیا را به خود جلب کرد و تلویزیون استرالیا از او به عنوان «نزدیک ترین چیز به یک راهبه» یاد کرد.
پس از آن برنامههای رادیویی و تلویزیونی زیادی در سراسر دنیا به میزبانی از لوییز هی درآمدند و از سخنان ارزشمند او استفاده کردند. لوییز توانست در بخش بزرگی از سالهای زندگی خود، دیدگاه بسیاری از مردم را نسبت به ماهیت وجودیشان تغییر دهد و در انتها رسالتش را به پایان برساند.
برای آشنایی با این زن ارزشمند مهمان ما و دانشگاه کسب و کار باشید.
سالهای ابتدایی زندگی لوییز هی
لوییز هی با نام کامل (لوییز ال هی) در 8 اکتبر سال 1926 در شهر لس آنجلس کالیفرنیا بدنیا آمد. او از ابتدای کودکی زندگی نا آرامی داشت و بیشتر اوقات توسط ناپدریاش مورد خشونت فیزیکی قرار میگرفت. زمانی که 5 سال داشت، توسط یکی از همسایگانشان مورد تجاوز قرار گرفت و زخمی دیگر به زندگی آسیب دیده اش وارد شد.
طی دوران نوجوانی مورد سواستفاده و آزارهای زیادی قرار گرفت و زمانی که 16 سال داشت به دلیل حاملگی مجبور به ترک تحصیل از مقطع دبیرستان شد. زمانی که دخترش بدنیا آمد به دلیل عدم توانایی در بزرگ کردن دخترش، او را به خانوادهای دیگر برای فرزند خواندگی فرستاد. لوییز هی زندگی بسیار سختی داشت؛ او مجبور شد برای بهتر کردن شرایط زندگی خود به شیکاگو نقل مکان کند و برای تامین مخارج اش، در مشاغل کم درآمد مشغول به کار شود.
در سال 1950 به نیویورک رفت و کار مدلینگ را برای سه طراح مد آغاز کرد. او در زمینه مدلینگ موفقیتهای زیادی کسب کرد که بعد از آن توانست نام خودش را تغییر دهد. لوییز هی چهار سال بعد با اندرو هی تاجر انگلیسی ازدواج کرد؛ ولی ازدواج آنها دوام نداشت و اندرو بعد از 14 سال زندگی مشترک به لوییز خیانت کرد و با زنی دیگر مجدد ازدواج کرد. این اتفاق بار دیگر باعث دلشکستگی لوییز شد و لوییز را بسیار افسرده کرد.
تابش نور الهی به زندگی لوییز و تحولات عظیم
لوییز هی افسرده شده بود و این مشکل روحی بخش اعظم فعالیتش را محدود کرده بود. او که از وضعیت خود خسته شده بود تصمیم گرفت برای کمک به خودش اقدامی کند. لوییز هی با مطالعه کتابهای ارنست هولمز و اسکاول شین متوجه شد که برای درمان خود باید از معنویت و تغییر سبک تفکر کمک بخواهد. به همین علت به کلیسا خیابان 48 رفت و در کلاسهای علوم دینی شرکت کرد. پس از آن لوییز کتابهای زیادی در مورد فلسفه تفکر جدید مطالعه کرد و برای کسب دانش بیشتر به خدمتگزاری در کلیسا مشغول شد.
پس از مدتی لوییز هی به یک سخنران و رهبر در کارگاه محبوب کلیسا تبدیل شد و طرفدارهای زیادی پیدا کرد. افراد زیادی از لوییز درخواست مشاوره داشتند و با افزایش روزانه این افراد لوییز حرفه مشاوره را به یک کار تمام وقت تبدیل کرد. در کنار همه اینها لوییز هی قسمتی بزرگی از وقت خود را تحت نظر استاد ماهاریشی ماهاش یوگی در دانشگاه بین المللی ماهاریشی در فیرفیلد به مطالعه مراقبه متعالی می پرداخت.
نتیجه تحقیقات، مطالعات و تمارین او باعث شد که لوییز هی به علل روانی و بیماریهای جسمی پی ببرد. او متوجه شد که چگونه میتوان با القای یک فرایند فکری مثبت به ذهن و عشق به خود از شر بیماریهای جسمی خلاص شد. او در سخنرانیهایش از دستاوردهای علمیاش سخن میگفت و حتی کارگاههای آموزشی زیادی در سراسر آمریکا برگزار کرد و تمام سخنان او به اولین کتاب او یعنی «شما میتوانید زندگی خود را شفا دهید» که در سال 1984 منتشر شد تبدیل شد. همچنین این کتاب توانست در فوریه سال 2008 جزو پرفروشترین کتابهای مجله تایمز قرار گیرد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات دکتر محمد قریب، فاطمه دانشور، رومن آبراموویچ و بنجامین فرانکلین را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
تبدیل لوییز هی به الهه نجات انسانها
لوییز هی با گسترش فعالیتهای مددکاری اجتماعی خود، کمک به افراد آلوده به HIV را آغاز کرد و رهبری این گروه را برعهده گرفت. لوییز هی نام گروه را Hay Rides قرار داد. او در این گروه در مورد HIV به افراد آگاهی میداد و به آنها کمک میکرد تا از طریق تفکر راجع به تروماهای درونشان بتوانند آن چیزی که اشتباه است را درمان کنند. کار او توجه خیلی از افراد را به خود جلب کرد. لوئیز برنامههایی برای سخنرانی داشت که به صورت جلسات هفتگی با تعداد شرکت کنندگان نزدیک به هزار نفر برگزار میشد. مردم برای برای حمایت از این کار لوییز، روبانهای قرمز به سینه خود میزدند.
در سال 1988 لوییز هی بخاطر شهرتی که کسب کرده بود به نمایش اپرا وینفری و دوناهو دعوت شد که باعث شد شهرتش افزایش یابد و کتاب «شما می توانید زندگی خود را شفا دهید» بار دیگر در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز قرار بگیرد. از آن زمان تا کنون این کتاب به 30 زبان ترجمه و بیش از 35 میلیون نسخه چاپ شده است.
لوییز هی و درمان سرطان با شفای درون
در اواخر دهه 1970 بود که لوییز درگیر سرطان دهانه رحم شد. لوییز که تمایلی به درمان سرطان خود با داروهای شیمیایی نداشت، برای درمان از علم خود استفاده کرد و خود را در یک رژیم بخشش، همراه با درمان تغذیهای، رفلکسولوژی (روشی برای ریشه یابی، پیدا کردن و تشخیص بیماری ها و سپس درمان کردن بدون استفاده از دارو است. از ماساژ نقاط خاصی از بدن برای درمان بیماری در رفلکسولوژی استفاده میشود) و تنقیه قرار داد. لوییز هی پس از درمان بیماری سرطان خود به عموم ثابت کرد با شفای درون میتوان بیماریهای جسمی را نیز درمان کرد. در سال 2008 فیلم “شما میتوانید زندگی خود را شفا دهید” ساخته شد، این فیلم حول زندگی و آموزههای لوییز هی می چرخد.
افتتاح انتشارات خانه هی و کتب منتشر شده
در سال 1980 خانه هی در اتاق نشیمن خانه لوییز تاسیس شد و بعد از 4 سال به یک شرکت انتشاراتی بزرگ تبدیل شد. این شرکت مکانی برای فروش کتابها و سخنرانیهای لوییز هی بود. بنیاد هی یک سال بعد به عنوان یک سازمان خیریه برای ارائه غذا، سرپناه، مشاوره و مراقبتهای درمانی به مردم و همچنین کمک به مبتلایان ایدز تاسیس شد. در سال 1987 خانه هی تبدیل به مکانی شد که لوئیز نه تنها توانست آثار خودش را در آن منتشر کند، بلکه آثار نویسندگان و سخنرانان دیگری که در زمینه متافیزیک فعالیت میکردند را نیز منتشر کرد. انتشارات خانه هی توانست علومی مانند متافیزیک، آب درمانی، شهود و مثبت اندیشی را پایه گذاری کند.
خانه هی میزبان برخی از بهترین نویسندگان جهان از جمله دورین ویرج، دکتر وین دایر، ماریان ویلیامسون، دیپاک چوپرا، سوز اورمن و سیلویا براونی بوده است. در سال 2014 خانه هی توانست پس از فروش 6.3 میلیارد محصول، صد میلیون دلار درآمد کسب کند که 8 درصد آن به سود خالص تبدیل شد.
کتاب شفای جسم و جان لوییز هی
یکی دیگر از کتب معروف لوییز هی کتاب «شفای جسم و جان» میباشد. در این کتاب نویسنده کوشیده است شرح زندگی و تجارب خودش را برای مخاطب بیان کند. عمده تکیه این کتاب بر مبحث مثبت اندیشی است و در انتهای کتاب توصیهای برای تغییر رفتار و ضمیر ناخودآگاه به مخاطب میشود.
لوییز هی معتقد است تجارب منفی که در گذشته کسب کردهایم تاثیری مستقیم بر روح و روان ما میگذارد و اگر کسی بخواهد به راحتی میتواند این اندیشه و رفتارهای خودش را با پذیرش و بخشش دردهایش تغییر دهد. لوییز هی معتقد است ما مسئول صد در صد افکار و تجربههای خود هستیم و این طرز تفکر ماست که آینده ما را میسازد. تقدیر ما تنها به دست خودمان قابل تغییر است.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات فلورانس اسکاول شین، سعیده قدس، امید کردستانی و کریس گاردنر را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
کتاب سفر زندگی اثر لوییز هی
لوییز در این کتاب تلاش کرده است به مخاطب بفهماند همانطور که مرحلههای مختلف زندگی مثل بزرگ شدن، درس خواندن و… را طی میکنیم، کنار آن با چالشها و ترس های زیادی روبرو میشویم. کتاب سفر زندگی تلاش میکند به ما بفهماند که مهم نیست ترسها و چالشهای ما تا چه حد بزرگ هستند؛ مهم این است که زندگی را همین اتفاقات زیبا و ترسناک و لذت بخش میسازند و از وقتی بدنیا میآییم، تا زمانی که مرگ را تجربه کنیم همراه ما هستند.
کتاب نامهای به لوییز
لوییز هی هر سال تعداد زیادی نامه از مردم سراسر جهان دریافت میکرد و به آنها پاسخ میداد. موضوعات نامههایی که لوییز دریافت میکرد متفاوت بود و تنها مورد مشترک آنها این بود که مردم میخواستند خودشان و دنیایشان را تغییر دهند و نیاز به کمک داشتند. لوییز به قصد کمک و حمایت از مردم این کتاب را منتشر کرد.
لوییز هی در این کتاب بیان کرده است که با پیدا کردن قدرت و توانمندیهای درون خود میتوانیم موانعی که بر سر راه زندگیمان هستند را کنار بزنیم و باید در هر شرایطی خودمان را دوست داشته باشیم و به خودمان عشق بدهیم. این کتاب مملو از نامه میباشد. زمانی که ما این کتاب را مطالعه کنیم، میتوانیم با تجارب و دیدگاههای متفاوتی آشنا بشویم. این کتاب باعث تغییر دید ما نسبت به زندگی میشود و بعد از آن میتوانیم با استفاده از تجارب دیگران راه حلهایی برای موانع زندگی خود پیدا کنیم.
خلاصهای از اقدامات لوییز هی در طول زندگی
- با نوشتن کتابهای مختلف سعی بر اثبات این داشت که با تغییر افکار و سبک زندگی میتوانیم بیماریهای جسمی خودمان را درمان کنیم.
- رهبری گروههای زیادی را برای حمایت از افراد مبتلا به ایدز بر عهده گرفت.
- تاسیس شرکت انتشاراتی خانه هی، که نه تنها توانست فروش محصولات خودش را بالا ببرد، بلکه به بسیاری از نویسندگان کمک کرد تا دیده و شناخته شوند. در کنار همه فعالیتهایی که در شرکت داشت توانست علومی مانند متافیزیک، آب درمانی، شهود را پایه گذاری کند.
- بنیان گذاری خانه هی برای کمک به افراد نیازمند را بر عهده گرفت.
مهمترین آثار لوییز هی
- زندگی بینظیرتان را رقم بزنید
- تمرین با آیینه
- من میتوانم آن را انجام دهم
- شفای زندگی
- اسرار قدرت درون
- اعجاز زندگی
- سفر زندگی
- زنان توانمند
- قدرت یک زن
- شفای جسم و جان
- شکرگذاری
- نامهای به لوییز
الهه شفا دهنده و پایان مسیر زندگی
لوییز هی پیشگام اندیشه جدید و بنیان گذار خانه هی در ساعات اولیه روز 30 آگوست سال 2017 در سن 90 سالگی با مرگ طبیعی زمانی که در خواب بود از دنیا رفت. میراث او یعنی خانه هی و کتابهایش برای همیشه یاد او را در ذهنها پر رنگ نگه میدارند. کاری که لوییز سالیان طولانی مشغول انجام دادنش بود، باعث شد هر ساله هزاران نفر طرفدار لوییز شوند.
مسئلهای که در عصر جدید بسیار پرمخاطب و داغ هست کنترل قدرت ذهن میباشد و کسی که به مردم ثابت کرد ذهن ما دنیای بیرون و درون ما را میسازد؛ لوییز هی بود. او با ماموریت هدایت بشر آفریده شده بود و توانست هزاران نفر را به مسیر درست زندگی وارد کرده و به آنها کمک کرد خودشان را ببخشند تا زندگیشان تغییر کند.
نقلقولهای الهام بخش لوییز هی در مورد موفقیت
لوئیز هی نویسنده انگیزشی آمریکایی و بنیانگذار خانه هی بود. او چندین کتاب خودیاری New Thought، از جمله کتاب 1984، You Can Heal Your Life نوشته است. امیدواریم که نقلقولهای او الهام بخش شما نیز باشد که خودتان را دوست داشته باشید، فقط به بهترین افکار فکر کنید و زندگی رؤیایی خود را بسازید و داشته باشید.
- به یاد داشته باشید، در بی نهایت زندگی، همه چیز کامل، کامل و کامل است، و شما نیز همینطور.
- دروازههای خرد و یادگیری همیشه باز هستند و من بیشتر و بیشتر تصمیم میگیرم از آنها عبور کنم. موانع، سختیها، ناملایمات و مشکلات معلمان شخصی هستند که به من این فرصت را میدهند که از گذشته خارج شوم و به کلیت احتمالات بروم.
- هیچ شخص، هیچ مکان و هیچ چیز بر ما قدرتی ندارد، زیرا «ما» تنها متفکران ذهن خودمان هستیم. وقتی آرامش و هماهنگی و تعادل را در ذهن خود ایجاد کنیم، آن را در زندگی خود خواهیم یافت.
- من معتقدم که ما زندگی خودمان را میسازیم. و ما آن را با الگوهای تفکر و احساس خود در سیستم اعتقادی خود ایجاد میکنیم. من فکر میکنم همه ما با این بوم بزرگ و قلم موها و رنگها در مقابل خود به دنیا آمدهایم و خودمان انتخاب میکنیم که چه چیزی را روی این بوم قرار دهیم.
- عشق معجزه بزرگ درمان است. دوست داشتن خودمان در زندگی ما معجزه میکند.
- اگر مادرت نمیدانست چگونه خود را دوست داشته باشد، یا پدرت نمیدانست چگونه خود را دوست بدارد، غیرممکن است که به تو بیاموزند که خودت را دوست داشته باشی. آنها با آنچه در کودکی به آنها آموزش داده شده بود، بهترین کار را انجام میدادند.
ادامه نقل قولهایی از لوییز هی
- از گذشته درس بگیرید و آن را رها کنید. در امروز زندگی کنید.
- هر یک از ما مسئول تمام تجربیات خود هستیم.
- همانطور که ذهن من میتواند خیر بیشتری را تصور کند، موانع و مشکلات حل میشوند. زندگی من مملو از معجزات کوچکی میشود که سر از آب در میآورند.
- بخشش برای خودتان است؛ زیرا شما را آزاد میکند. این به شما اجازه میدهد از زندانی که خود را در آن قرار دادهاید خارج شوید.
- شما باید عمیق نفس بکشید و هر روز تا جایی که میتوانید شعار دهید پول به راحتی و بدون زحمت وارد زندگی من میشود. بعد از یک ماه اوضاع شروع به تغییر میکند. اگر باور دارید که از نظر مالی در امنیت خواهید بود، در این صورت در حال شروع کردن وضعیتی برای تغییر خود هستید.
- ما سیستمهای اعتقادی خود را در کودکی میآموزیم و سپس در زندگی حرکت میکنیم و تجربیاتی را ایجاد میکنیم که با باورهای خود مطابقت داشته باشد. به زندگی خود نگاه کنید و متوجه شوید که چند بار تجربه مشابهی را تجربه کردهاید.
- من متوجه میشوم که وقتی واقعاً خودمان را دقیقاً همانطور که هستیم دوست داشته باشیم و بپذیریم و تأیید کنیم، همه چیز در زندگی کار میکند.
- اگر بخواهم باور کنم که زندگی تنهاست و هیچکس مرا دوست ندارد، پس این چیزی است که در دنیای خود پیدا خواهم کرد
- هر فکری که فکر میکنیم آینده ما را میسازد.
سخنانی الهام بخش از لوییز هی
- اگر میخواهید والدین خود را بیشتر درک کنید، آنها را وادار کنید تا در مورد دوران کودکی خود صحبت کنند. و اگر با دلسوزی گوش دهید، خواهید آموخت که ترسها و الگوهای سفت و سخت آنها از کجا میآیند. آن افرادی که همه این کارها را با شما انجام دادند به همان اندازه ترسیده و مضطرب بودند.
- بدانید که همیشه در امان هستید. و همچنین بدانید که حرکت از قدیمی به جدید، به راحتی و با آرامش امکان پذیر است.
- اگر مایل به انجام کار ذهنی باشیم، تقریباً هر چیزی قابل درمان است.
- به نظر من هر کس در این سیاره که من میشناسم یا با آنها کار کردهام تا حدی از نفرت و گناه از خود رنج میبرند. هر چه بیشتر از خود نفرت و احساس گناه داشته باشیم، زندگی ما کمتر کار میکند. هرچه نفرت از خود و احساس گناه کمتری داشته باشیم، زندگی ما در همه سطوح بهتر عمل میکند.
- ای کاش میشد به بچهها زودتر یاد داد که تفکر ما تجربه ما را ایجاد میکند.
- ضروری است که نگران پول نباشیم و از قبضهای خود رنجیده نشویم.
- تمام اتفاقاتی که در طول زندگی خود تا این لحظه تجربه کردهاید، توسط افکار و باورهای شما ایجاد شده است که در گذشته داشتهاید. آنها توسط افکار و کلماتی که دیروز، هفته گذشته، ماه گذشته، سال گذشته، 10، 20، 30، 40 یا بیشتر سال پیش استفاده کردید، بسته به سن شما ایجاد شدهاند.
- مهم نیست مشکل چیست، تجربیات ما فقط اثرات بیرونی افکار درونی هستند.
- عشق همیشه پاسخ شفای هر نوع است.
- ذهن شما ابزاری است که میتوانید از هر راهی که میخواهید استفاده کنید.
- گذشته تمام شده است و قابل تغییر نیست. این تنها لحظهای است که میتوانیم تجربه کنیم.
سخنانی الهام بخش از لوییز هی که میتوانید از آنها درس بگیرید
- با خود مهربان باش. شروع به دوست داشتن و تأیید خود کنید.
- بدان که تو سن کامل هستی. هر سال خاص و ارزشمند است، زیرا شما فقط یک بار آن را زندگی خواهید کرد. با بزرگ شدن راحت باش.
- به مشکلات زندگی خود نگاه کنید. از خود بپرسید، چه نوع افکاری دارم که این را ایجاد میکند؟
- شروع به شناخت رفاه در همه جا کنید و از آن شاد باشید.
- شما قربانی درمانده افکار خود نیستید، بلکه ارباب ذهن خود هستید.
- زمانی که عشق آمد، آماده باشید. میدان را آماده کنید و برای تغذیه عشق آماده باشید. دوست داشتنی باش و دوست داشتنی خواهی بود. باز و پذیرای عشق باشید.
- استعدادها و تواناییهای خلاق منحصربهفرد شما در شما جریان دارد و به روشهای بسیار رضایتبخشی ابراز میشود. خلاقیت شما همیشه مورد تقاضا است.
- شما قدرت دنیای خود هستید! شما باید هر آنچه را که برای فکر کردن انتخاب کنید داشته باشید!
- عشق هرگز خارج از ما نیست. عشق در درون ماست.
پاسخی به سؤال منشأ بیماری و دوراهی در زندگی چیست از نگاه لوییز هی
نویسنده بر این باور است که منشأ بیماریها و معضلات زندگی از افکار منفی موجود در ضمیر ناخودآگاه ما سرچشمه میگیرد. جک هاج، نویسنده پرفروش آمریکایی، زمانی گفت: “فکر تعیین کننده رفتار است، رفتار تعیین کننده عادت، عادت تعیین کننده شخصیت و شخصیت تعیین کننده سرنوشت است.” اندیشه همان علت است که در آن کاشتهایم. شخصیت و سرنوشت نتایج هستند که در آن تسلیم میشویم. هر یک از افکار ما آینده ما را میآفریند. افکار خوب آینده خوبی را ایجاد میکنند، در حالی که افکار بد آیندهای بد را ایجاد میکنند.
اکثر ما مصاحبههای شغلی را پشت سر گذاشتهایم. وقتی اعتماد به نفس دارید و فکر میکنید که میتوانید در یک کار خوب عمل کنید، در حالت آرامش قرار میگیرید. شما ناگهان میدانید که چگونه نقاط قوت خود را به نمایش بگذارید و در مصاحبه حضور پیدا کنید. در مقابل، وقتی اعتماد به نفس ندارید، از مواجهه با طرد شدن احتمالی میترسید و نگران میشوید. علاوه بر این، هر چه بیشتر نگران شوید، نتیجه بدتر میشود. اگر به جای منابع انسانی بودید، چه فردی را استخدام میکردید؟ البته این فرد مثبت و با اعتماد به نفس است که به نظر شما عملکرد بهتری خواهد داشت.
دنیا فقط ارزیابیهایی را میپذیرد که ما از خودمان داریم. اگر اعتماد به نفس ندارید یا خودتان را ناتوان میپندارید، دیگران شما را تحقیر میکنند. اگر به خود ایمان داشته باشید و فعالانه رفتار کنید، دیگران نیز به شما ایمان خواهند داشت و میخواهند فرصتهای بیشتری به شما بدهند. این دو فکر متفاوت تجربیات زندگی متفاوتی را ایجاد میکنند. افکار مثبت زندگیهای مثبت و لذت بخشی ایجاد میکنند، در حالی که افکار منفی فقط مشکلات و نگرانیهای بیشتری را به زندگی ما اضافه میکنند.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات هایزنبرگ، حسن خسروشاهی، شهرداد روحانی و دیپاک چوپرا را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
نگاهی به تجربه لوییز در سنین جوانی
مطلبی که در قسمت قبل بررسی کردیم دقیقاً مانند تجربه لوئیز هی است. او در سنین جوانی متحمل یک سری حوادث غم انگیز از جمله طلاق پدر و مادرش و تجاوز جنسی توسط همسایهاش شد. همه این اتفاقات باعث شد که او با اعتماد به نفس پایین، افکار منفی و این باور که او ارزشی ندارد و ارزش عشق را ندارد، مواجه شود. داشتن چنین تصویر پستی از خود، همراه با میل شدید به عشق و محبت، منجر به فداکاری بیخود او در عشق شد. به قول نویسنده: بدنم را باکمالمیل به هر که به من لطف کرد دادم. در نهایت او کاملاً خود را از دست داد. داشتن فرزند در سن 16 سالگی و تحمل رفتار خشونت آمیز از طرف دوست پسرش همه و همه اتفاقهای ناگواری در زندگی او بودند. این اتفاقهای بد یکی پس از دیگری بود که همه به درد و تحقیر او کمک کرد.
لوییز و تلاشش برای غلبه بر اتفاقهای ناگوار زندگیاش
تا اینکه یک روز که تشخیص داده شد به سرطان لاعلاج مبتلا شده بود، بالاخره تصمیم گرفت از شر افکار منفی که باعث سرطان او شده بود خلاص شود. خودش را بیشتر از همیشه دوست داشت. جلوی آینه میایستاد و به خودش میگفت: لوییز هی، دوستت دارم. من واقعاً تو را دوست دارم. او به آرامی مانند گذشته از سرزنش خود دست کشید. او با کمک متخصصان پزشکی با ضربه زدن به بالش شروع به تخلیه کرد و عصبانیت طولانی مدت نهفته در درون خود را با فریاد ابراز کرد. نفرتی که در درون او وجود داشت به تدریج از طریق این اعمال از بین رفت. در همین حال، او با کمک متخصص تغذیه خود، بدن خود را از سمومی که در طول سالها از خوردن غذاهای ناسالم انباشته شده بود پاک کرد.
در نتیجه، او به یک پاکسازی فیزیکی و روانی جامع دست یافت. با توجه به این یک سری تغییرات مثبت که او ایجاد کرد، سرطانی که قبلاً تشخیص داده شده بود شش ماه بعد درمان شد. همانطور که میبینید، اگر لوئیز افکار منفی را که در درون خود نگه داشته بود تشخیص نمیداد، احتمالاً همان نتیجه ناخوشایند بسیاری از بیماران سرطانی دیگر را داشت. در بیشتر موارد، اگر عزم خود را برای تغییر روش تفکر، باورها و الگوهای رفتاری داشته باشیم، پیامدهای ناشی از رویدادهای بد ممکن است متفاوت باشد.
افکار منفی ما از کجا میآیند؟
یک روانشناس زمانی گفت: اگر افکار ما در باتلاق تفکر تحریف شده و غیرمنطقی بیفتد، ما با کسانی که نمیتوانند ببینند یا بشنوند تفاوتی نداریم. افرادی که در افکار منفی گرفتار شدهاند یک فیلتر خاکستری بر روی آن میگذارند. تمام دنیای اطراف آنها را ناتوان میکند تا واقعاً دنیای واقعی را در پشت آن ببینند. به این ترتیب، در واقع این واقعیت نیست که شما را نابود میکند، بلکه افکار منفی شما نسبت به آن واقعیت است.
این افکار منفی به طور کلی از کجا میآیند؟ از تجربیات نویسنده یعنی لوییز هی میتوان دریافت که افکار منفی اکثر افراد از تأثیر خانواده در دوران کودکی نشات میگیرد. وقتی به دنیا میآییم، هر یک از ما مانند یک تکه کاغذ سفید هستیم. شکننده و خالص اما در روند رشد، روشهای مختلف تربیتی، گفتار و کردار والدین و اعمال اطرافیان، ناخودآگاه همه ما را تحت تأثیر قرار میدهد. از این طریق، ما به تدریج الگوهای روانشناختی مختلفی را توسعه میدهیم.
نگاهی به آزمایش معروف چهره ثابت
ادوارد ترونیک، استاد روانشناسی از دانشگاه منچستر، زمانی یک آزمایش معروف چهره ثابت را انجام داد. در این آزمایش، مادری ابتدا با شور و شوق با فرزندش تعامل داشت. کودک پاسخ مثبت داد و بسیار خوشحال شد. سپس، مادر به حالتی بیبیان روی آورد و فارغ از هر کاری که فرزندش انجام داد، همان گونه باقی ماند. در ابتدا کودک مدام سعی میکرد توجه عاطفی مادر را به خود جلب کند، اما در نهایت وقتی کار نکرد، در هم ریخت و شروع به گریه کرد. این آزمایش نشان میدهد که کودکان 0 تا ۶ساله از والدین خود به عنوان تصویر آینهای خود استفاده میکنند و احساسات و حالات ذهنی آنها به شدت با کودکان مرتبط است. بنابراین، تأثیر والدین یا پرورش دهندگان در دوران کودکی قابل توجه است، بهطوریکه هر حرکتی میتواند بر سلامت روانی کودکان تأثیر بگذارد.
با پایان یافتن دوران کودکی، و زمانی که ما در بزرگسالی شروع به پذیرفتن مسئولیتها کردیم، تأثیر رویدادهایی که در سنین جوانی تجربه کردیم در ناخودآگاه درونی ما گنجانده میشود و شروع به هدایت زندگی فعلی ما میکند. به این ترتیب، تصمیماتی که در مواجهه با شرایط مختلف زندگی میگیریم، از درونیسازی نوع رفتار والدینی که در دوران کودکی دریافت کردهایم سرچشمه میگیرد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات اراتوستن، پریسا تبریز، اروین شرودینگر و پروانه وثوق را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
بررسی رفتار هیتلر از نگاه لوییز هی
کلاسیکترین و افراطیترین مورد در هیتلر دیده میشود، دیوانه نسل کشی در طول جنگ جهانی دوم که صدمات جبران ناپذیری به بشریت وارد کرد. او در دوران کودکی خود مورد آزار و اذیت پدرش قرار گرفت که شیوه فرزندپروری او با طعنه و خشونت همراه بود. هنگامی که پسرش ضعف نشان میداد، پدرش اغلب او را مشت و لگد میکرد در حالی که همزمان میخندید. در درازمدت، این سبک تربیتی خشونتآمیز کاهش ارزش دائمی، به تدریج افکار هیتلر را به سمت اهداف شدیدتر و وحشتناک تبدیل کرد.
والدین اولین معلمان ما هستند و از آنها یاد میگیریم که چگونه با خود و دنیا رفتار کنیم. از طریق محبت و ستایش آنها است که میتوانیم باور کنیم که ارزش داریم و شایسته عشق هستیم. به همین ترتیب، از طریق انتقاد و تمسخر آنها است که ما نیز ترسو، بزدل و بی اعتماد میشویم. به این ترتیب، بیشتر افکار منفی ما در دوران کودکی از خانواده ما سرچشمه میگیرد.
آن چه که در کتاب معروف لوییز هی میخوانیم همین است. افکار منفی منبع اساسی بیماری و معضلات زندگی ما هستند. منجر به رفتارهای منفی میشود، مشکلات گوناگون همراه با پریشانی روانی و عاطفی را در زندگی ایجاد میکند. این به طور مداوم بر سلامت ما تأثیر میگذارد و ممکن است منجر به بیماری شود. انتخابهای ما و نحوه نگرش ما به جهان تحت تأثیر آموختههای ما از والدین خود در دوران کودکی است. ممکن است بسیاری از شما فکر کنید که تغییر این افکار منفی قدیمی و عمیقاً ریشه دار بسیار دشوار است. ممکن است باعث شود که بپرسید؛ آیا در حال حاضر هنوز امکان تغییر روش تفکر و الگوهای رفتاری برای من وجود دارد؟ پاسخ در یک کلام بله است!
سخن آخر
سختترین درد در زندگی ما آدم ها تحمل درد شکسته شدن است و شکست برای هر فرد تعریف خاص خودش را دارد. ژاپنیها هیچ وقت قوریها و فنجانهای سفالی شکسته شده خود را دور نمیاندازند، بلکه تکههای شکسته را با طلا بهم متصل و از آن نگهداری می کنند. فلسفه پشت داستان ترکهایی که با طلا پوشیده شدند این است که شکستها و ترکها ارزشمند هستند و ما را زیباتر میکنند. در واقع این شکستها هستند که باعث رشد شخصیت ما میشوند.
شاید وقت آن رسیده بود که با لوییز هی در دانشگاه کسب و کار آشنا میشدید تا بدانید در درد کشیدن تنها نیستید. آشنایی با لوییز هی باعث میشود از این پس ما با دید دیگری به زندگی نگاه کنیم و این مسئله را باید یکی از لطفهای خدا در نظر بگیریم.
شما چطور؟ تا به حال تجربهی شکست منجر به پیروزی داشتهاید؟
نظر خودتان را با ما به اشتراک بگذارید. ممنون که تا انتهای این مقاله همراه ما در دانشگاه کسب و کار بودید.
منبع: Wikipedia
درود فراوان. ۴۵ سالمه و مجرد هستم با اینکه ظاهر و خانواده خوبی دارم بخاطر دوست نداشتن خودم شکستهام تبدیل ب یک آدم افسرده و تنها شدم من با این سد افکار منفی مقابله میکنم ازشون نخواهم ترسید و باهاشون روبرو میشم خودمو ب دستان خدا و الوهیت میسپارم تا راهگشای باقی عمرم و شادی درونم باشد
متشکرم متشکرم نازنین از شما از فرسایش
قلم با افتخار همراه این سفر ناشناخته ام باعشق
والهه وجود لوییزهی وشمع راه ناهمواری ها ک قوی بودن وزنده زیستن را زنده گی را زنده کردن را ب جهانیان آموخت روحش شاد