گالیلئو گالیلئی که بیشتر با عنوان گالیله شهرت دارد، از پایهگذاران مکتب تجربی علوم و از معماران اصلی انقلاب علمی در قرن هفدهم میلادی بود. او در دورانی زندگی میکرد که مردم اعتقادی به حقایق علمی نداشتند و بدون هیچ تفکر و آزمایشی، عقاید کلیسا و برخی از دانشمندان مقبول آن را باور میکردند.
گالیله برخلاف افکار مردم زمانهاش در جستوجوی حقیقت بود و باور داشت که هیچ چیز جایگزین مشاهده و آزمایش نمیشود. از همین منظر، به اکتشافات و اختراعاتی دست یافت که موجب انقلابی بزرگ در دنیای علم شد. ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار به بررسی زندگی و اقدامات علمی این دانشمند ایتالیایی میپردازیم.
جهان پیش از گالیله
گالیله در دورانی متولد شد که تنها نظریهی حاکم بر جهان علم، نظریات ارسطو بود. ارسطو از فیلسوفان و دانشمندان پیش از میلاد بود که در زمان خودش به اکتشافات و دانشهای خاصی دست یافت. با این حال عیب بزرگ فلسفهی او، اجتناب از آزمایش و تجربهگرایی بود. او و پیروانش معتقد بودند که تنها راه دستیابی به حقایق جهان هستی، تفکر فلسفی و بحث و برهان است و برای اثبات درستی نظریهها نیازی به آزمایش و تجربه نیست.
عقاید ارسطوئیان قبل از گالیله چه بود؟
ارسطو معتقد بود زمین در مرکز عالم قرار دارد و خورشید، ماه و ستارگان به دور آن میچرخند. نظریات او چند قرن بعد توسط دانشمندی به نام بطلمیوس تایید شد. پرهیز این دانشمندان و پیروان آنها از آزمایش و تجربه و رد هرگونه نظر مخالف سبب شد که چنین باوری نزدیک به دو هزار سال در میان مردم بماند و به حقیقت بدل شود. حتی کلیسا و روحانیان مذهبی آن، وجود زمین در مرکز جهان را به امور دینی ارتباط دادند و آن را نشانهی قدرت الهی دانستند!
بدیهی است که در چنین تفکری، وجود نظریات مخالف، کفر محسوب میشد و فرد را به مجازات سخت و اعدام میکشاند. گالیله در چنین دورانی متولد شد و در مسیر یافتن حقیقت حرکت کرد.
سالهای ابتدایی زندگی گالیله
در ادامه این قسمت، سالهای ابتدایی زندگی گالیله را در کنار هم بررسی می کنیم. تا انتهای این مقاله تیم دانشگاه کسب و کار را همراهی کنید.
پیشنیهی خاندان گالیله
پدر گالیله، وینچنتسو میکلانجلو، متولد سال 1520 در فلورانس ایتالیا بود. خانوادهی او از خاندانهای محترم و قدیمی شهر بودند که مقامهای رسمی و مهمی در فلورانس داشتند. جد او، تومازو دو بوناجوتی، نجیبزاده و مشاور دولت بود که پسری به نام گالیله داشت. نوادگان او پس از درگذشت وی، فامیلی خود را به احترام این پسر از بوناجوتی به گالیله تغییر دادند، بدین ترتیب این عنوان، همیشگی و جاودان شد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات ملاصدرا، ابوسعید ابوالخیر، جول اوستین و مارک تواین را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
میراث حقیقتجویی
وینچنستو، پدر گالیله، علاقهی فراوانی به فلسفه، منطق و موسیقی داشت. او بعدها به آهنگسازی و تدریس موسیقی روی آورد و در سال 1562 با جولیا آماناتی ازدواج کرد. آنها صاحب هفت فرزند شدند که گالیله بزرگترین آنها بود. جالب است بدانید وینچنتسو نیز همانند پسرش به کشف حقایق و فلسفهی واقعگرا علاقه داشت.
او چند کتاب درباره موسیقی نوشت و گاه در آنها به بیان عقاید خود دربارهی مسائل متفرقه پرداخت؛ در یکی از کتابهایش نوشت: “تصور میکنم آنها که در اثبات هر ادعایی بدون ارائهی هیچ دلیلی فقط به قدرت تکیه دارند، راه را به خطا میروند.”
خلاقیتهای کودکانهی گالیله
وقتی گالیله ده ساله شد، پدرش تصمیم گرفت به همراه خانواده به فلورانس بازگردند. در آن دوران، گالیله با ساختن وسایل و قطعات کوچک مکانیکی، هوش و ذکاوت خود را به اطرافیان نشان داده بود. گالیله کنجکاو بود از کارکرد وسایل آگاه شود. او بسیار خلاق بود و اگر وسیلهای در دسترس نداشت، فکر خود را به کار میانداخت و از ابزارهای دیگر استفاده میکرد. ابداعات و اختراعات گالیله موجب سرگرمی دوستان و همکلاسیها و تشویق پدرش میشد و آیندهی روشن او را برای اطرافیان آشکار میکرد.
علاقه به عود و نقاشی
وینچنتسو در نواختن ساز عود مهارت داشت و تلاش کرد استفاده از آن را به فرزندش نیز آموزش دهد. گالیله کمکم به هنر و موسیقی علاقهمند شد و اگر چه ارگ را نیز فراگرفت، عود ساز محبوب و موردعلاقهی او در طول زندگیاش ماند. رنسانس ایتالیا نیز در این مرحله از زندگی او تاثیر بهسزایی داشت؛ چرا که اوج شکوفایی و هنر بود و موجب شد نظر گالیلهی جوان به داشتن حرفهای در هنر جلب شود.
توجه وینچنتسو پدر گالیله به هوش و نبوغ فرزندش
وینچنتسو امیدوار بود پسرش بتواند شغل آبرومندی در تجارت پشم دست و پا کند؛ اما وقتی گالیله به سن شانزده سالگی رسید، این مسئله بر پدرش آشکار شد که او بسیار باهوش است و سرنوشتش در دنبال کردن حرفهای دیگر نهفته است. او از آن زمان به بعد فکر تاجر شدن پسرش را از سر بیرون کرد. اگرچه کسب و کار آبرومند راه آسانی برای زندگی بود، وینچنتسو احساس میکرد وظیفه دارد پسرش را تشویق کند تا از هوش و نبوغش بهترین استفاده را کند.
تحصیل گالیله در صومعهی راهبان
هنگامی که گالیله پانزده سال داشت، مدتی را در صومعه هواداران سنت بندیکت واقع در سانتا ماریا دی والومبروسا گذراند و از راهبان آنجا اصول مذهب و منطق را فراگرفت. درس منطق یکی از موضوعات محبوبی بود که از دوران باستان تدریس میشد. دانشجویان به کمک آن با روشهای حل مسئله آشنا میشدند و با تجزیه و تحلیل مسائل دشوار از عهدهی آن برمیآمدند. او مدتی بعد به دلیل التهاب چشم پدرش از مدرسهی راهبان خارج شد تا به خانه برگردد و دیگر به آنجا بازنگشت.
قبولی در دانشگاه
گالیلئو در سن هفده سالگی در آزمون دانشگاه قبول شد و در پنجم نوامبر سال 1581 در دانشگاه پیزا ثبتنام کرد. گالیله در این سن هنرمند و موسیقیدانی عالی بود و به خوبی زبانهای یونانی و لاتین را میدانست. او ابتدا در رشتهی پزشکی درس میخواند اما روزی اتفاقی در کلاس هندسه شرکت کرد و از آن پس شیفتهی زیبایی و منطق ریاضیات شد. او رضایت استاد ریاضیات دانشگاه را جلب کرد تا در کلاسهای او شرکت کند.از آن پس، او به همراه استادش به بررسی آثار اقلیدس و فیثاغورس، ریاضیدانان برجستهی یونانی پرداخت. پدر گالیله دوست داشت فرزندش پزشک شود؛ تا از این طریق پول و درآمد بیشتری کسب کند. او که مخالف تحصیل فرزندش در ریاضی بود با مشاهدهی علاقه و هوش فرزندش در ریاضیات، سرانجام رضایت داد که از پزشکی انصراف دهد و ریاضی بخواند.
تحصیل در رشتهی ریاضی
گالیلئو از آن پس با شور و شوق بیشتری در کلاسهای درس حاضر شد. او که جوانی پرتلاش و باهوش بود، بارها به مخالفت با نظریات استادان و دانشجویان پرداخت و خطاهای آنان را در مسائل اصلاح کرد.
در آن زمان، کتابها و عقاید ارسطو در کلاسها تدریس میشد و دانشجویان مجبور به یادگیری آن بودند. اما گالیله با کنجکاوی به بررسی جز به جز نظریات میپرداخت و هر یک از آنها را مورد آزمایش جداگانه قرار میداد. این ویژگی او موجب شد که بعدها بتواند به اکتشافات بسیاری دست یابد، اگر چه دشمنان و حسودان بسیاری نیز برایش به ارمغان آورد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات استیو هاروی، جامی و زندگی نامه حضرت محمد را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
اولین اکتشاف گالیله: آونگ یا پاندول
در سال 1583، گالیلئو که نوزده سال داشت، متوجه چیز جالبی شد. او در کلیسای جامع شهر پیزا نشسته بود و به چراغ برنزی سقف نگاه میکرد. چراغ که در حال گردگیری توسط خدمتکار بود، پس از رها شدن چندین بار به جلو و عقب نوسان کرد. در این زمان دانشمند جوان دریافت که پهنای قوس نوسان هر چه باشد، زمانی که طول میکشد تا چراغ به عقب و جلو حرکت کند یکسان است.
او متوجه شد که اولین نوسانها خیلی عریض و سریع است؛ اما پس از چند حرکت از شتاب آن کاسته شده و کوتاهتر میشود. او که ساعتی برای اندازهگیری سرعت نداشت، از نبضش برای بررسی و کنترل نظریهاش استفاده کرد و بدین ترتیب اولین آزمایشات مربوط به خواص آونگ را انجام داد.
وقفهی موقت تحصیلی
گالیلئو چند سال تحصیلات دانشگاهی خود را با مطالعه و تحقیقات گذراند، تا آن که در سال 1585 مجبور شد، پیش از آنکه مقطع دکترا را به پایان برساند، دانشگاه را ترک کند؛ زیرا هزینهی تحصیلاتش بیش از اندازهای بود که خانوادهاش از پس آن بربیاید.
وینچنتسو از دوک اعظم درخواست کرد بورسیهای برای تحصیل فرزندش اهدا کند؛ اما بزرگان دینی و سیاسی شهر مانع آن شدند. آنها مخالف کنجکاوی بیش از اندازه و نظریات عجیب گالیله بودند و مخالفت او با عقاید ارسطو را قبول نداشتند؛ اما این ممانعتها پایانی بر یادگیری و اکتشافات گالیله نبود و تاثیری در پیشرفت علمی او نداشت.
ترازوی کوچک گالیله
گالیلئو در سال 1586، پس از آن که نوشتههای مهم ارشمیدس، دانشمند یونانی، را مطالعه کرد اولین اثر علمی خود را نوشت. او که در آن زمان 22 سال داشت، به شرح اختراع جدیدی در کتابش پرداخت و آن را “ترازوی کوچک” نامید. گالیله در این اثر شرح داد که چگونه با استفاده از شاهین ترازو و پیچیدن سیمی به دور آن میتوان ترازوی آبی کارآمدی ساخت. علاوه بر این، با شمارش تعداد دورهایی که سیم به دور شاهین ترازو بسته شده، میتوان تعیین کرد که هنگام استفاده در آب تا چه اندازه باید حالت تعادل را ایجاد کرد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات مولانا جلال الدین بلخی، ولادیمیر پوتین و کارلوس کاستاندا را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
افزایش شهرت و کسب مقام
با مطالعات مستمر و آزمایشهای پیدرپی، شهرت گالیله به عنوان دانشمندی کنجکاو، همهجا را فراگرفت. او توانست توجه چندتن از بزرگان ریاضی ایتالیا مانند مارکی گوئیدو بالدو و دی مونته باروتچیو را جلب کند. مارکی که به معماری، ریاضی و نجوم علاقه داشت، با گالیلئو مکاتبه کرد و از او خواست مرکز جاذبه در جامدات را بررسی و مطالعه کند.
گالیلئو اثری به نام “نظریهای در باب مرکز جاذبه و گرانش در جامدات” نوشت و پس از آن به شهرت بیشتری رسید. مارکی که شیفتهی دانش او شده بود، او را به دوک اعظم توسکانی که از مقامات آن شهر بود، معرفی کرد. این آشنایی ثمرهی زیادی برای گالیلئو به ارمغان آورد.
تدریس ریاضی در دانشگاه
گالیلئو علاقهی زیادی به کسب کرسی استادی در دنشگاه داشت. او که اکنون با یکی از افراد صاحب نفوذ دوست بود، امیدواری بیشتری نسبت به استاد شدن داشت؛ اما تا چند ماه هیچ اتفاقی نیفتاد. در سال 1589 دوک اعظم، گالیلهی مشتاق را به سِمَت استاد ریاضیات در دانشگاه پیزا منصوب کرد. اگر چه ریاضی در آن زمان رشتهی مهمی نبود و درآمد سالانهی آن حدود 60 کروم میشد.
این در صورتی بود که استادان رشتهای چون فلسفه چهارصد کروم عایدی داشتند. با این حال، موفقیت بزرگی برای گالیله محسوب میشد؛ چرا که او را دوباره به محفل روشنفکرانه و تاثیرگذار دانشگاهی برگردانده بود.
گالیله و مخالفت با ارسطو
دوران تدریس گالیلئو در دانشگاه چندان دلپذیر نبود. او با موجی از نفرت و تحقیر استادانی روبهرو شد که متون ارسطو را مقدس و آکادمیک میدانستند. آنها نمیتوانستند ببینند که استاد جوانی به راحتی با نظریات دانشمند بزرگی چون او مخالفت کند و حتی در موارد متعددی، آن را به دانشجویانش نیز تدریس کند!
یکی از مخالفتهای گالیله با ارسطو در نظریهی مرتبط با فیزیک او بود. این دانشمند یونانی ادعا کرده بود که اگر دو جسم از یک نقطه به زمین رها شوند، آن جسم که سنگینتر است زودتر به زمین میرسد. او نوشته بود: “هر جسم با سرعتی که متناسب با وزنش است حرکت میکند. مثلا جسم کوچکی که از سرب ساخته شده است آهستهتر از جسمی بزرگتر که آن هم سربی است، حرکت میکند! چون جسم بزرگتر حجیمتر است پس سریعتر هم هست.”
آزمایش بر برج پیزا برای رد ادعای ارسطو
نظر ارسطو دربارهی سرعت اجسام چنان منطقی بود که بیش از هزار سال، هیچ کس به خودش شک راه نداده بود تا آن را با آزمایشی اثبات کند. اما گالیله شخصی نبود که نظریههای مستند را صرف اینکه روی کاغذ ثبت شدند، بدون چون و چرا قبول کند.
روایت است که او روزی به بالای برج کج پیزا رفت (این برج که ساختش در اوایل قرن دوازدهم آغاز شد و در سال 1350 میلادی به پایان رسید، به دلیل داشتن خاکی نرم و شنی نمیتوانست وزن سنگین بنا را تحمل کند. بنابراین برج چند درجه به یک طرف متمایل شده بود.) گالیله با پرت کردن اجسامی از آن بالا، به عموم مردم ثابت کرد اجسام با وزنهای مختلف، هنگام سقوط با یک سرعت به زمین میرسند.دشمنی یک صاحب مقام ایتالیایی با گالیله!
راهی که گالیلئو در پیش گرفته بود، بیبازگشت بود. روزی معماری به نام دون جووانی از او خواست دربارهی دستگاهی که اختراع کرده نظر بدهد. دون جووانی نجیبزادهای جاهطلب بود که در یکی از خانوادههای قدرتمند ایتالیا متولد شده بود. گالیله پس از بررسی دستگاه متوجه شد که طراحی دستگاه خوب نیست و درست کار نمیکند. او که نمیدانست چه پاسخی به این فرد صاحب مقام بدهد، تصمیم گرفت حقیقت را به او بگوید.
دون جووانی که از رد شدن دستگاهش توسط گالیلئو خشمگین بود، سوگند خورد او را از محل زندگیاش خارج کند. گالیله در نتیجهی دشمنتراشیها و اقدامات این معمار جوان و همکاری سایر استادان دانشگاه، مجبور به استعفا از سمت خود در دانشگاه شد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات بابک بختیاری، گالیله، فردوسی، شیخ بهایی و جف بزوس را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
نقل مکان گالیله به شهر پادوا
گالیلئو پس از این استعفای ناگهانی، در شهر پادوا که در 210 کیلومتری شمال شرقی پیزا و نزدیک ونیز قرار داشت، مستقر شد. او به کمک مارکی گوئیدو بالدو موقعیتی به عنوان رئیس دپارتمان ریاضیات در دانشگاه پادوا به دست آورد. او در این شهر آزاد بود تا تحقیقات علمیاش را دنبال کند و حقوقش نیز به مراتب بیشتر از جایگاه قبلیاش بود.
گالیله اکنون استادی مشهور و محبوب با کلاسهای پرجمعیت بود و جمعی از شاگردان او نیز به طور خصوصی از او درس میگرفتند. آموزش و تدریس تنها راهی بود که این مرد مشتاق را به آرامش درونی میرساند.
آزمایشاتِ پادوا
گالیلئو در این دوران علاوه بر تدریس هندسه و ستارهشناسی، فرصت داشت تا به اکتشافات تازه بپردازد و کتاب بنویسد. او در سال 1953 رسالهای در باب استحکامات نظامی و قوانین مکانیک نوشت. سپس به دعوت عدهای از مقامات به ونیز رفت تا محل دقیق پاروهای کشتی را برای کسب بیشترین کارایی ارزیابی کند. گالیلئو در سال 1594 تلمبهای به نام خود ثبت کرد. این دستگاه که حرکتش به کمک نیروی یک اسب بود، میتوانست آب را بالا بیاورد تا محصولات کشاورزی آسانتر آبیاری شوند.
اختراع پرگار
برخی از اختراعات گالیلئو در سایر مناطق ایتالیا و دیگر کشورها، متقاضی بیشتری داشت. گالیله فرصت نداشت تا این ابزارها را در تعداد بالاتری تولید کند و به مناطق مختلف بفرستد. او در ژوئیه 1599 کارگری استخدام کرد تا بر تولید استاندارد ابزارهایی که اختراع کرده بود، نظارت کند. یکی از این ابزارها پرگار بود که طرفداران زیادی داشت. این وسیله برای اندازهگیری زوایا به کار میرفت و مقیاسهای ریاضی متفاوتی رویش ثبت شده بود. علاوه بر این برای تعیین زاویهی هدفگیری توپ کاربرد داشت.
گالیله و دانته
گالیلئو علاوه بر علم و دانش، به هنر و ادبیات نیز علاقهمند بود. یکی از نویسندگان محبوب او، دانته، نویسندهی سهگانهی کمدی الهی بود که بزرگترین شاعر حماسی ایتالیا محسوب میشد. کتاب کمدی الهی سه بخش داشت: دوزخ، برزخ و بهشت که مضمون آن نظم کلی جهان بود.
گالیله تلاش کرد در برخی آثارش محل و ابعاد دوزخ را بر اساس نوشتههای دانته تعیین کند. در کتاب گالیله، دوزخ به 9 دایره با مرکز مشترک در سه گروه تقسیم میشود و یک راه ورودی قیفی شکل به مرکز زمین دارد که دورترین نقطه از خداوند است. توجه و بررسی کتاب دانته توسط گالیلئو، نشان از ارادت او به این نویسندهی بزرگ دارد.
آغاز مطالعات ستارهشناسی گالیله
گالیلئو اگر چه دانشمند و ریاضیدانی مشهور بود، تا اواسط دهه 1590 هیچ تاثیر آشکاری بر رشتهی ستارهشناسی نگذاشته بود. او تا آن زمان به نظریات بطلمیوس معتقد بود که میگفت خورشید و سایر سیارات به دور زمین میچرخند! روزی دانشمندی خارجی به ایتالیا آمد و در یک سخنرانی دربارهی نظریه کوپرنيک، ادعا کرد که زمین و سیارات دیگر به دور خورشید میچرخند. گالیلئو که این سخنان را بیهوده میدانست در این سخنرانی شرکت نکرد؛ اما وقتی نظر حاضران را شنید، دچار تحول شد.
مخالفت با نظریاتی از جمله گردش خورشید به دور زمین
با شنیدن نظرات دانشمند خارجی، نوری در قلب گالیلئو روشن شد. او که شور و شوق زیادی داشت، برای بیان احساساتش نوشت: “من کمکم باور دارم که اگر کسی نظری را که عدهی بیشماری قبول کردهاند رد میکند و به نظر جدیدی روی میآورد که تمام مکاتب آن را نفی میکنند… من مطمئنم که آن فرد ترغیب شده یا در اصل هدایت شده تا با متقاعد کنندهترین استدلالها آن نظر جدید را بپذیرد.”
این عقیده که خورشید به جای زمین در مرکز عالم قرار دارد، گالیله را وسوسه میکرد تا به تمام افکار پیشیناش شک کند. او سرانجام در سال 1595 به این نتیجه رسید که قطعا عقیدهی کوپرنيک، این دانشمند خارجی، درست است.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات چارلز داروین، پابلو پیکاسو، مجید سمیعی و دکتر حسابی را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
بیماری عجیب گالیله
در سال 1593، گالیلئو برای اولین بار دچار بیماریای شد که تا آخر عمر او را تنها نگذاشت. او به طور تصادفی در مقابل جریان باد سردی به خواب رفت و پس از آنکه بیدار شد، دچار بیماریای شد که علائم گوناگونی از قبیل درد، بیخوابی و بیاشتهایی داشت. از آن پس، گالیلئو هر نشانه را جدی میگرفت و تا آخر عمرش اغلب شکایت میکرد که حالش خوب نیست. او اگرچه واقعا مریض بود، به مالیخولیاییِ خاصی نیز مبتلا بود؛ مثلا با هر عطسه، سرفه یا کوچکترین دردی دچار نگرانی بیش از حدی میشد و احساس مرگ میکرد.
اختراع دماسنج
از آنجا که گالیلئو روحیهی کنجکاو و پرسشگری داشت، توجهاش به جزئیات اطرافش جلب میشد. او متوجه شده بود در کوچکترین و جزئیترین پدیدهها نیز مسائلی برای بررسی و کشف وجود دارد. گالیله میدانست هرگاه دمای آب به نقطه جوش برسد، حبابهایی روی آب پدیدار میشود و هر وقت دمای آن به نقطهی انجماد برسد، تبدیل به یخ جامد میشود. او با توجه به همین حقایق، در سال 1602 ترموسکوپ یا دمابین را اختراع کرد که پیشروی دماسنج امروزی بود.
کارکرد دماسنج گالیله چگونه بود؟
گالیلئو از بطری شیشهای استفاده کرد که حباب چراغی باریک و گردنی بلند داشت. ابتدا چراغ را در دستانش مالید تا گرم شود، سپس دهانهی آن را در ظرفی با محتوای آب فرو برد. به محض اینکه دهانهی لوله شیشهای وارد آب شد، دستش را از روی آن رها کرد. آبی که درون گردن باریک و بلند بود، چند سانتیمتر از سطح آب موجود در ظرف فراتر رفت و با سرد شدن شیشه به سطح اولیهاش بازگشت.
این اختراع ابتدایی بود؛ زیرا در آن زمان هنوز از جیوهی مایع در دماسنجها استفاده نمیشد. بعدها سایر دانشمندان راه گالیله را ادامه دادند و اختراع او را که در مراحل اولیه بود بهبود بخشیدند.
ازدواج و زندگی شخصی
گالیلئو پس از پایان دورهی شش ساله تدریس در دانشگاه پادوا، دوباره برای شش سال آینده انتخاب شد. حقوق او کمی افزایش داشت؛ اما چندان رضایت بخش نبود و علت آن دشمنی و حسادت اعضای دانشگاه بود. گالیله در همین دوران با زن جوانی به نام مارینا گامبا آشنا شد و رابطهی عاشقانهای با او برقرار کرد.
او اگرچه با مارینا ازدواج نکرد با او زندگی میکرد و دو دختر به نامهای ویرجینیا و لیویا از او داشت. در سال 1606 نیز پسری از این ازدواج متولد شد. هنگامی که گالیله در سال 1610 پادوا را ترک کرد، دو دخترش را با خود برد و پسرش را نزد مارینا گذاشت. مارینا بعدها با مردی از اهالی ونیز ازدواج کرد.
ساخت تلسکوپ
گالیلئو در بهار سال 1609 با دانشمندی به نام هانس لیپرشی آشنا شد. این دانشمند وسیلهای ساخته بود که میتوانست برای بزرگ نشان دادن اجرام آسمانی به کار رود. گالیله که از فکر چنین اختراعی شگفتزده شده بود، تمام توجهاش را معطوف کرد تا وسیلهی مشابه و حتی بالاتری از او بسازد. او از دو عدسی مقعر و محدب عینک استفاده کرد و هر دو را در دو سر لولهی فلزی بلندی قرار داد. آزمایش موفقیتآمیز بود؛ وقتی از سمت عدسی مقعر به درون لوله مینگریست، اشیا را چند برابر بزرگتر میدید.
شهرت تلسکوپ ابداعی گالیله به چه دلیل بود؟
گالیلئو اختراع را به ونیز برد و آن را به هرکس که به آن علاقهمند بود نشان داد. هنگامی که خبر این اختراع منتشر شد، مردم دسته دسته به دیدار این دانشمند ایتالیایی رفتند تا ابزار شگفتانگیزش را مشاهده کنند. حتی سیاستمداران کشور از آن بازدید میکردند و از کارکرد آن دچار حیرت میشدند.پس از آن، گالیله تصمیم گرفت تلکسوپش را به دوک ونیز تقدیم کند. مجلس سنا چنان از این هدیهی باارزش و مهم معشوف بود که درجا تصمیم گرفت او را به مقام استادی دائم برساند. علاوه بر این حقوقی معادل با هزار فلورین برایش تعیین شد که بسیار بیشتر از درآمد سابق او بود.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات اورهان پاموک، دارن هاردی، هاروکی موراکامی و خیام نیشابوری را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
مشاهدهی قمرهای سیارات
پس از این حوادث، گالیلئو به شهرت فراوانی دست یافت. بسیاری از دانشمندان و صاحبان قدرت دوست داشتند شیشهی ونیزی یا همان تلسکوپ گالیله را ببینند و با او کار کنند. گالیلئو که اکنون پول و حمایت لازم را برای تحقیقاتش دارا بود، به تحقیقات پرداخت و بدین ترتیب به کشفیات تازهتری دست یافت.
تا سال 1600 میلادی، کسی اطلاعی از وجود سایر قمرها در منظومهی شمسی نداشت. تا آن که گالیله در نیمهشب هفتم ژانویه 1610 متوجه دو ستاره در یک طرف مشتری و یک ستاره در طرف دیگر آن شد. شب بعد متوجه شد که تمام ستارهها در یک طرف مشتری قرار دارند و از شب گذشته به یکدیگر نزدیکتر شدهاند.
او متحیر شد:” اگر حرکت میکنند، پس ستارههایی ثابت نیستند. پس چه هستند؟!” گالیله مشاهدات و بررسیهای خود را در چندین روز و شب متوالی تکرار کرد تا آن که به کشف قمرهای سیارهای مشتری رسید. این اکتشاف از مهمترین اکتشافات او بود.
آغاز دشمنیهای کلیسا با گالیله
از سال 1610 به بعد مخالفتهای کلیسا با گالیله آغاز شد. علت اصلی آن کشفیات ستارهشناسی او خصوصا نظریهی چرخش زمین به دور خورشید بود. تا هزاران سال مردم و کلیسا بر این باور بودند که خورشید و تمام ستارهها به دور زمین میچرخند و مسلما رد آن گناه و خطایی بزرگ بود.
گالیلئو سالها پیش از این، مخالف کلیسا و برخی عقاید کتاب مقدس بود. او با مطالعهی کتاب مقدس به این نتیجه رسیده بود که اگرچه صریحا در آن نمیگوید زمین راس جهان است، بخشهایی دارد که میتواند در اثبات آن تفسیر شوند. علاوه بر این هشداری در این کتاب وجود داشت که: “خورشید یا ستارگان را نپرسید و در خدمتشان نباشید”
این مسئله به راحتی مشخص میکند که چرا گالیلئو با کلیسا مشکل داشت. این جملات نمیگویند که زمین به دور خورشید میچرخد بلکه چنین منظوری دارد که اگر کسی بیش از حد به مطالعه کائنات و نجوم بپردازد، کتاب مقدس و خدا را نادیده گرفته است.
محاکمهی گالیله
در همین سالها برخی از دشمنان گالیلئو که به پیشرفتهای او حسادت میکردند، شروع به شایعه پراکنی و دشمنتراشی علیه او کردند. او را کافر و ملحدی نامیدند که قصد دارد کتاب مقدس را زیر سوال ببرد و با تاثیرگذاری بر ذهنیت دانشجویان، جامعه را از راه درست خارج کند. این عوامل موجب شد که کلیسا گالیله را برای محاکمه و بازجویی احضار کند. گالیلئو بارها تلاش کرد با دلایل و نظریاتی عقایدش را اثبات کند و از اتهام کفر مبرا شود؛ اما نتیجهای نداشت.
توبه نامه یا مرگ با آتش؟!
کلیسا سرانجام گالیلئو را آزاد گذاشت تا یکی از راههای سوختن در آتش یا امضای توبهنامه را انتخاب کند. او که مردم و کلیسا را در قبول نظریاتش گمراه میدید، چارهای جز نوشتن سوگندی با این محتوا نداشت:
“در هفتادمین دههی زندگیام در مقابل شما اربابان دین و دنیا به زانو درآمدهام و در حالی که کتاب مقدس را در آغوش دارم اعلام میکنم که ادعایم مبنی بر چرخش زمین به دور خورشید، سراسر اشتباه و دروغ و ناشی از مستی بوده است.”
او شش سال پس از این سوگند، رسما از دانشگاه علوم نجوم اخراج شد و تا سالها مجبور بود برای اعلام وفاداری خود نسبت به مرکزیت زمین در کلیسا حضور یابد و سوگند یاد کند.
تحمل فقدان و افسردگی
گالیلئو در همان سالها یکی از دخترانش را از دست داد و دچار بحران روحی شدیدی شد. او که اکنون بیمار و افسرده بود و با بیکاری و تنهایی روزگار میگذراند، توانایی تحمل فقدان دخترش را نداشت. علاوه بر این تا سالها نامههایی تهدیدآمیز از متعصبان مذهبی دریافت میکرد که نظریات او را مسخره میکردند و ناسزاهایی نثارش میکردند.
روزهای پایانی زندگی گالیله
گالیله در روز چهارم ژوئیه 1637 برای یکی از دوستانش نوشت: “قدرت بدنیام تمام شده و پنج هفته است که در بستر بیماری افتادهام. علاوه بر آن، غصهام بیشتر از این است که چشم راستم کاملا نابینا شده و چشم چپم به دلیل اشکهای فراوانی که ریختم، کاراییاش را از دست داده است.”
او چند هفته پیش از آن که کاملا نابینا شود، آخرین مطالعات و بررسیهایش را درباره اجرام آسمانی تکمیل کرد. او به شواهدی دست یافت که نشان میداد حول محور ماه نسبت به زمین مختصری تکان میخورد. سپس آخرین دست نوشتهاش را که دربارهی گفتارها و براهین ریاضی در دو علم جدید بود به اتمام رساند. او این اثر را شاهکارترین کتابش میدانست، به همین دلیل از به سرانجام رساندن آن خوشحال بود.
مرگ و تدفین گالیله
گالیلئو سرانجام در هشت ژانویه 1642 در سن 78 سالگی درگذشت. او آرزو داشت در مقبرهی خانوادگیشان در کلیسای سانتا کروچه فلورانس دفن شود. جسد او را برای آمادهسازی از آرچتری به سانتاکروچه فرستادند. در 23 ژانویه 1642، پاپ اورانوس هشتم رسما با این عقیده مخالفت کرد؛ چرا که گالیله را عامل رسوایی کلیسا و مسیحیان میدانست! سرانجام پیکر او را در گوشهای دورافتاده از بخش کوچک عبادتگاهی در سانتا کروچه به خاک سپردند و مانع از تدفین او در کلیسای اصلی شدند.
نوشدارو پس از مرگ سهراب
گالیلئو تا سالها مورد نفرت و دشمنی کلیسا و اهالی آن بود. تا آن که در سال 1969 پس از فرود انسان بر سطح ماه و اثبات نظریهی گالیله و کوپرنيک، پاپ ژان پل دوم دستور داد پروندهی او را دوباره بررسی کنند! در سال 1992 کلیسای کاتولیک اعلام کرد که گالیله را بخشیده است. این سازمان هیچ بیانیه یا عذرخواهیای برای اینکه مردم و دانشمندان را مجبور به پذیرش یک نظریه اشتباه کردند، نداد و به اشتباه خود نیز اعتراف نکرد.
نقلقولهای معروف از گالیله
جملات پدر علم نجوم دریچهای به ذهن کنجکاو و خلاق او میگشایند و درسهای ارزشمندی در مورد علم، زندگی و جستجوی حقیقت به ما میآموزند. در اینجا به چند نقل قول معروف از گالیله و تفسیری کوتاه از آنها میپردازیم:
- “طبیعت با زبان ریاضیات نوشته شده است.” این جمله بیانگر اعتقاد گالیله به نظم و قانونمندی جهان و نقش ریاضیات در فهم آن است.
- “همه چیز را اندازه گیری کن، آنچه را که میتوانی اندازه گیری کنی، و آنچه را که نمیتوانی اندازه گیری کنی، قابل اندازه گیری کردن کن.” این جمله بر اهمیت تئوری و آزمایش در علم تأکید میکند.
- “من فقط آنچه را که میبینم میگویم.” گالیله به مشاهده دقیق و ثبت بیطرفانه پدیدهها اعتقاد داشت.
- “کتاب طبیعت در مقابل چشمان ماست، اما برای فهم آن باید زبان آن را آموخت.” این جمله بر ضرورت مطالعه و کاوش در دنیای طبیعی برای درک اسرار آن تأکید دارد.
- “شک و تردید، آغاز خرد است.” گالیله معتقد بود که پرسشگری و تردید در باورهای رایج، کلید پیشرفت علم است.
نقلقولهای گالیله فقط به علم محدود نمیشوند، بلکه درسهای زندگی ارزشمندی نیز ارائه میدهند:
- “شما نمیتوانید با آموزش دادن به یک فرد، او را دانشمند کنید، اما میتوانید با فراهم کردن شرایط، او را به دانشمند شدن تشویق کنید.” این جمله بر نقش آموزش و محیط در پرورش دانشمندان تأکید میکند.
- “مهم نیست که چه سرعتی دارید، مهم این است که در مسیر درست حرکت کنید.” این جمله یادآور صبر و شکیبایی در مسیر رسیدن به اهداف است.
- “کسی که هرگز اشتباه نکرده، هرگز چیز جدیدی امتحان نکرده است.” گالیله از خطا به عنوان فرصتی برای یادگیری و پیشرفت یاد میکند.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات رابرت کیوساکی، لئوناردو داوینچی، ابوعلی سینا و بیژن پاکزاد را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
لیست تمام دستاوردهای پدر علم نجوم
گالیله، دانشمند ایتالیایی، نقشی انقلابی در علم و دانش ایفا کرد. اکتشافات و دستاوردهای او در زمینههای نجوم، فیزیک و مهندسی، پایههای علم مدرن را بنا نهاد. در ادامه، به لیست کاملی از دستاوردهای گالیله اشاره میکنیم:
نجوم:
- مشاهده چهار قمر بزرگ مشتری: گالیله با استفاده از تلسکوپ، چهار قمر بزرگ مشتری را کشف کرد که به نامهای قمرهای گالیلهای شناخته میشوند. این کشف، نظریه زمین مرکزی را به چالش کشید و ثابت کرد که همه چیز در منظومه شمسی به دور زمین نمیچرخد.
- مشاهده کوههای ماه: گالیله با تلسکوپ خود، کوهها، درهها و دشتهای ماه را مشاهده کرد و نقشه دقیقی از آن تهیه کرد. این امر، تصور رایج در مورد سطح صاف و صیقلی ماه را رد کرد.
- مشاهده فازهای زهره: گالیله مشاهده کرد که زهره، مانند ماه، دارای فازهای مختلف است. این موضوع نشان میداد که زهره به دور خورشید میچرخد و نه زمین.
- مشاهده حلقههای زحل: گالیله حلقههای زحل را کشف کرد، اما به دلیل وضوح کم تلسکوپ خود، نتوانست ماهیت آنها را به درستی تشخیص دهد.
فیزیک:
- اصول دینامیک: گالیله با انجام آزمایشهای متعدد، قوانین حاکم بر حرکت و سقوط اجسام را کشف کرد. این قوانین، پایههای علم دینامیک را بنا نهادند.
- اصول ترمودینامیک: گالیله با اختراع دماسنج، گامی مهم در زمینه ترمودینامیک برداشت.
- اصول هیدروستاتیک: گالیله با مطالعه تعادل مایعات، اصول هیدروستاتیک را پایهگذاری کرد.
مهندسی:
- اختراع تلسکوپ: گالیله تلسکوپ را اختراع نکرد، اما اولین کسی بود که از آن برای رصد آسمان استفاده کرد. تلسکوپهای گالیله، قدرت بزرگنمایی تا 30 برابر داشتند.
- اختراع میکروسکوپ: گالیله میکروسکوپ را اختراع کرد و از آن برای مشاهده اجسام ریز استفاده کرد.
- اختراع ترموسکوپ: گالیله ترموسکوپ، اولین دماسنج را اختراع کرد.
علاوه بر موارد ذکر شده، گالیله در زمینههای دیگری مانند ریاضیات، فلسفه و مکانیک نیز دستاوردهای قابل توجهی داشت.
حقایق جالب و عجیب درباره گالیله
گالیله، منجم، فیزیکدان و مهندس ایتالیایی، چهرهای شناختهشده در تاریخ علم است. اما در ورای اکتشافات و نظریههای انقلابی او، حقایق جالب و عجیبی نهفته است که شاید کمتر کسی از آنها آگاه باشد.
گالیله مخترع تلسکوپ نبود
برخلاف تصور رایج، گالیله مخترع تلسکوپ نبود. او در واقع اولین کسی بود که از تلسکوپ برای رصد آسمان شب استفاده کرد. تلسکوپهای اولیه اختراع عینکسازان هلندی بود، اما گالیله با ارتقای این ابزار، دریچهای نو به سوی نجوم گشود.
گالیله به جرم ارتداد محاکمه شد
حمایت گالیله از نظریه مرکزیت خورشید، خشم کلیسای کاتولیک را برانگیخت. او در سال 1633 به جرم ارتداد محاکمه و به حبس خانگی ابد محکوم شد. گالیله تا پایان عمر تحت نظر کلیسا بود و اجازه نشر نظریههای خود را نداشت.
گالیله ضرب المثلی معروف را ابداع کرد
شاید معروفترین نقل قول گالیله، “و با این حال میچرخد” باشد. این جمله در واکنش به انکار کلیسا مبنی بر چرخش زمین به دور خورشید بیان شد. گالیله با این جمله، باور خود را به حقیقت، حتی در برابر مخالفتهای قدرتمندان، نشان داد.
گالیله علاقه زیادی به موسیقی داشت
علاوه بر علم، گالیله به موسیقی نیز علاقهمند بود. او نوازنده چیره دست لوت بود و در جوانی به دنبال حرفه موسیقی بود. گالیله حتی در رسالههای علمی خود از مفاهیم موسیقی برای توضیح پدیدههای فیزیکی استفاده میکرد.
گالیله نام قمر مشتری را برگزید
گالیله در سال 1610 چهار قمر بزرگ مشتری را کشف کرد. او نامهای این قمرها را به افتخار خاندان حاکم مدیچی، “ستارههای مدیچی” نامید. اما بعدها، نامهای پیشنهادی گالیله به “قمرهای گالیله” تغییر یافتند.
گالیله به زبان فارسی علاقه داشت
گالیله به زبانهای مختلف از جمله فارسی علاقه داشت. او نسخهای از ترجمه فارسی شاهنامه فردوسی را در کتابخانه خود داشت و از آن برای مطالعه فرهنگ و تاریخ ایران استفاده میکرد. این حقایق جالب، گوشهای از زندگی پرفراز و نشیب گالیله را نشان میدهد. گالیله با شجاعت و پشتکار خود، مسیر علم را دگرگون کرد و به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ شناخته شد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات مارک زاکربرگ، استاد شهریار، مارتین لوتر کینگ و چارلز دیکنز را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
سخن پایانی
گالیله در پیدایش شیوه علمی سنجش و بررسی نقش مهمی داشت. او از برجستهترین دانشمندانی بود که بدون هیچ ابزاری در اوایل قرن شانزدهم به پیشرفتهای علمی دست یافت. او با مطالعه و تحقیقات ستارهشناسی خود توانست نظریهای را رد کند که سالیان سال مورد تایید مردم و دانشمندان بود و کسی تلاشی برای رد یا آزمایش آن نمیکرد.
آنچه در زندگی این دانشمند بزرگ اهمیت دارد، شجاعت و کنجکاوی او در رهایی از سنتها و نظریات دانشمندان شناختهشدهای چون ارسطو است که در زمان خود قابل ستایش بود. نظر شما دربارهی این دانشمند و ستاره شناس بزرگ چیست؟ به نظر شما جهل و نادانی مردم در روزگاران گذشته ناشی از چه بود؟
منبع: Wikipedia