چهارم آوریل یادآور ترور مارتین لوتر کینگ، رهبر برجسته جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان در تاریخ آمریکا است. او با رهبری مبارزات مدنی در دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی، نقشی اساسی در پایان دادن به تبعیض نژادی و ارتقای حقوق برابر برای همه انسانها ایفا کرد.
مارتین لوتر کینگ باور داشت که قوانین و فرصتها باید فارغ از رنگ پوست برای همه یکسان باشند. این دیدگاه او را به نمادی جهانی در مبارزه با نابرابری و بیعدالتی تبدیل کرد. نام او در کنار شخصیتهایی مانند آبراهام لینکلن، نلسون ماندلا و ماهاتما گاندی تا همیشه بهعنوان نماد مقاومت و عدالت در تاریخ باقی خواهد ماند.
دوران کودکی و خانواده مارتین لوتر کینگ
مارتین لوتر کینگ در ۱۵ ژانویه ۱۹۲۹ در شهر آتلانتا، جنوب آمریکا به دنیا آمد. پدرش ابتدا نام او را مایکل گذاشت، اما زمانی که مارتین تنها پنج سال داشت، تحت تأثیر آموزههای مارتین لوتر، نام خود و فرزندش را به مارتین تغییر داد؛ تغییری که نشانهای از مسیر معنوی آیندهاش بود.
او در خانوادهای سهفرزندی سیاه پوست و نسبتاً مرفه بزرگ شد. پدرش مبلغ باپتیست بود و پس از درگذشت کشیش کلیسا، مسئولیت او را بر عهده گرفت. مارتین نیز در کنار پدر با تعالیم مذهبی آشنا شد و همین آموزشها پایه شخصیت و باورهایش را شکل داد.
تحصیلاتش را در مدارس سیاهپوستان آتلانتا ادامه داد؛ جایی که با وجود گذشت دههها از لغو بردهداری، تبعیض نژادی همچنان گسترده بود. این تبعیضها به شکل جداسازی نژادی در تمامی جنبههای زندگی روزمره دیده میشد. نمونههایی از این جداسازی عبارت بودند از:
- محل زندگی: سیاهپوستان و سفیدپوستان در مناطق جداگانه زندگی میکردند.
- مدارس: مدارس مختص سفیدپوستان از سیاهپوستان جدا بودند.
- اماکن عمومی: شیرهای آبخوری، دستشوییها، و حتی رستورانها بهصورت جداگانه برای سیاهپوستان و سفیدپوستان طراحی شده بودند.
- حملونقل عمومی: صندلیهای اتوبوس و قطار نیز بهصورت تفکیکشده بود و سیاهپوستان اجازه نشستن در بخش سفیدپوستان را نداشتند.
این شرایط ناعادلانه، دوران کودکی مارتین را تحت تأثیر قرار داد و او را با واقعیت تلخ نابرابری اجتماعی روبهرو کرد.
دوران تحصیل و رشد شخصیتی مارتین لوتر کینگ
مارتین لوتر کینگ از همان دوران مدرسه، علاوه بر موفقیتهای تحصیلی، استعداد فوقالعادهای در سخنوری داشت. او با فن بیان قوی و توانایی تأثیرگذاری بر مخاطبان، جملات انگیزشی و الهامبخشی را مطرح میکرد که نشاندهنده شخصیت رهبری او بود.
در سن ۱۵ سالگی، اولین سخنرانی عمومی خود را انجام داد؛ سخنرانیای که در مسابقه نوجوانان درباره حقوق سیاهپوستان و قانون اساسی ارائه شد و جایگاه نخست را برای او به ارمغان آورد.
این موفقیت، نقطه شروعی برای رشد مهارتهای سخنوری و رهبری او بود.
تحصیلات دانشگاهی و مسیر علمی
پس از پایان دوره متوسطه، مارتین وارد دانشگاه شد و در سال ۱۹۵۱ دوره دکترا را در رشته الهیات در دانشگاه بوستون آغاز کرد. در همین دوران، او بهعنوان دستیار کشیش در کلیسای تاریخی بوستون فعالیت میکرد و توانست مهارتهای مذهبی و رهبری خود را بیشتر توسعه دهد. در سن ۲۵ سالگی، بهعنوان کشیش کلیسای مونتگومری انتخاب شد و در سال ۱۹۵۴ موفق به دریافت دکترای خود در رشته الهیات شد.
الهام از فلسفه گاندی
یکی از مهمترین نقاط تحول در زندگی مارتین لوتر کینگ، آشنایی او با فلسفه مبارزات بدون خشونت گاندی بود. او در دوران دانشجویی، این روش را بهعنوان راهی مؤثر برای مقابله با تبعیض نژادی پذیرفت و تلاش کرد آن را در میان دانشجویان دیگر ترویج دهد. قدرت سخنوری و توانایی تأثیرگذاری او باعث شد که در میان دانشجویان شناختهتر شود و به تدریج به یک چهره برجسته در جنبشهای دانشجویی تبدیل شود.
زندگی شخصی و ازدواج
در دوران تحصیل و پیش از فارغالتحصیلی، مارتین لوتر کینگ با دختری به نام کورتا اسکات آشنا شد. کورتا اسکات، زنی باهوش و با استعداد بود که در رشته موسیقی تحصیل کرده بود و علاقه زیادی به مسائل اجتماعی و حقوق مدنی داشت. این آشنایی به ازدواج آنها منجر شد و زندگی مشترکشان آغاز شد.
حاصل این ازدواج، چهار فرزند بود که نقش مهمی در زندگی مارتین ایفا کردند. با وجود علاقه کورتا به فعالیتهای اجتماعی، مارتین لوتر کینگ ترجیح میداد که همسرش بیشتر نقش خانهدار و مادر را بر عهده داشته باشد تا یک فعال اجتماعی.
زندگی شخصی مارتین لوتر کینگ، هرچند تحتالشعاع مبارزات اجتماعی و مسئولیتهای سنگین او قرار داشت، اما خانوادهاش همواره بخش مهمی از زندگی او بودند و به او انگیزهای مضاعف برای ادامه مسیر مبارزاتش میدادند.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات علی انصاری، دیل کارنگی، ولادیمیر ناباکوف و بابک فردوسی را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
آغاز مبارزات مدنی به رهبری کینگ
دستگیری رزا پارکس و جرقهای برای تغییر
در سالهای تبعیضآمیز دهه ۵۰ میلادی، حادثهای رخ داد که تاریخ جنبش حقوق مدنی را برای همیشه تغییر داد. رزا پارکس، خیاط جوان آفریقایی-آمریکایی، در اتوبوسی در مونتگومری حاضر نشد جای خود را به یک سفیدپوست بدهد. در آن زمان، قوانین جداسازی نژادی در اتوبوسها حکم میکرد که سیاهپوستان در قسمت عقب اتوبوس بنشینند و اگر صندلیهای سفیدپوستان پر میشد، باید جای خود را به آنها میدادند. رزا پارکس با رد این قانون ناعادلانه، دستگیر شد و این اقدام او به جرقهای برای آغاز جنبش مدنی تبدیل شد.
این اتفاق، مارتین لوتر کینگ را در مرکز توجه قرار داد و او را به رهبری مبارزات مدنی هدایت کرد. دستگیری رزا پارکس، نهتنها خشم جامعه آفریقایی-آمریکایی را برانگیخت، بلکه فرصتی را برای سازماندهی اعتراضات گسترده و بدون خشونت فراهم کرد.
تشکیل سازمان رهبری مسیحیان جنوب
در سال ۱۹۵۷، زمانی که مارتین لوتر کینگ تنها ۲۸ سال داشت، از ۵۰ کشیش جنوب آمریکا و گروهی از فعالان حقوق مدنی دعوت کرد تا یک سازمان مشترک برای مبارزات مدنی تشکیل دهند.
این سازمان که بعدها به نام سازمان رهبری مسیحیان جنوب شناخته شد، با هدف برنامهریزی اعتراضات غیرخشونتآمیز و استفاده از قدرت و نفوذ کلیساهای سیاهپوست تأسیس شد.
هدف اصلی این سازمان، ترویج مبارزات مدنی بدون خشونت و هماهنگی اعتراضات گسترده بود. در این مسیر، یکی از دوستان نزدیک مارتین به نام جیمز لاسون نقش مهمی ایفا کرد. لاسون، که پیشتر به هند سفر کرده بود، از نزدیک با فلسفه ساتیاگراها، شیوه مبارزات بدون خشونت گاندی، آشنا شده بود.
او دانش و تجربه خود را در اختیار اعضای سازمان قرار داد و به آنها آموزش داد که چگونه اعتراضات مدنی را بدون خشونت پیش ببرند. تشکیل این سازمان، پایهگذار جنبشهای مدنی بزرگی شد که به رهبری مارتین لوتر کینگ در سراسر جنوب آمریکا آغاز شدند.

مبارزات تاریخی مارتین لوتر کینگ
تحریم اتوبوسهای مونتگومری
حرکت اعتراضی رزا پارکس که حاضر نشد جای خود را در اتوبوس به یک سفیدپوست بدهد، آغازگر یکی از مهمترین مبارزات مدنی در تاریخ آمریکا بود. پس از بازداشت او، فعالان حقوق مدنی فراخوانی صادر کردند و اعلام کردند که در روز محاکمه رزا، هیچ سیاهپوستی حق استفاده از اتوبوس را ندارد. این اعتراض به یک کمپین بزرگ علیه جداسازی نژادی در حملونقل عمومی مونتگومری تبدیل شد.
سیاهپوستان تصمیم گرفتند تا لغو این قانون، از وسایل حملونقل عمومی استفاده نکنند. این تحریم که ۳۸۱ روز به طول انجامید، تبعات زیادی داشت، از جمله:
- دستگیری مارتین لوتر کینگ بهعنوان یکی از رهبران اصلی جنبش.
- بمبگذاری در خانه کینگ توسط نژادپرستان.
- خسارت مالی گسترده به سیستم حملونقل عمومی مونتگومری.
در نهایت، دادگاه عالی آمریکا اعلام کرد که جداسازی نژادی در اتوبوسهای مونتگومری مغایر قانون اساسی است و باید لغو شود. این پیروزی، اولین موفقیت بزرگ جنبش مدنی بود و نقش مارتین لوتر کینگ در این مبارزه، او را به یک شخصیت ملی و سخنگوی اصلی جنبش حقوق مدنی تبدیل کرد.
اعتراضات در رستورانهای نشویل
در سال ۱۹۶۰، اولین مبارزات سازمانیافته گروه کینگ در شهر نشویل، ایالت تنسی، آغاز شد. در این شهر، سیاهپوستان اجازه ورود به رستورانهای سفیدپوستان را نداشتند. تعدادی از سیاهپوستان وارد یکی از رستورانها شدند و غذا خوردند، حرکتی که باعث شد تعداد بیشتری از آنها جرئت انجام این کار را پیدا کنند. اما این اقدام با خشونت نژادپرستان همراه شد و بسیاری از سیاهپوستان زخمی شدند.
پلیس نیز ۸۰ دانشجوی سیاهپوست را که در این اعتراضات شرکت کرده بودند، بازداشت کرد. در واکنش به این شرایط، سیاهپوستان تصمیم گرفتند تنها اقلام ضروری را از مغازهها خریداری کنند، که این اقدام باعث فلج شدن اقتصاد شهر شد. در نهایت، شهردار نشویل اعلام کرد که با رفع تبعیض نژادی در رستورانها موافق است، و نشویل به اولین شهر جنوب آمریکا تبدیل شد که در آن سیاهپوستان توانستند در کنار سفیدپوستان به رستوران بروند.

حمایت جان اف کندی از کینگ
در جریان اعتراضات در شهر آتلانتا، مارتین لوتر کینگ به همراه گروهی از معترضین دستگیر شد. مقامات تصمیم گرفتند او را به یک زندان دولتی با حداکثر امنیت منتقل کنند، که این اقدام توجه مطبوعات و مردم را جلب کرد.
در همین زمان، انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نزدیک بود. نیکسون، یکی از کاندیداها، هیچ واکنشی به دستگیری کینگ نشان نداد، اما جان اف کندی، کاندیدای حزب مخالف، مستقیماً با فرماندار جورجیا تماس گرفت و از برادرش رابرت کندی نیز برای فشار به مقامات ایالتی کمک گرفت. تنها دو روز بعد، بهخاطر فشارهای کندی، کینگ از زندان آزاد شد. پس از آزادی، خانواده کینگها تصمیم گرفتند از نامزدی کندی حمایت کنند، که این حمایت باعث پیروزی او در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۶۱ شد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات جی کی رولینگ، احمد شاملو، استیو جابز و پیر امیدیار را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
پیروی از روش گاندی در مبارزات
در دوران اعتراضات در آتلانتا، با وجود تلاشهای کینگ برای مذاکره با دولت، تصویب قوانین جدید جداسازی نژادی باعث افزایش تنشها شد.
این قوانین سختگیرانه، تفکیک نژادی را در مدارس، رستورانها، دانشگاهها و دیگر اماکن عمومی تشدید میکرد. در این شرایط، اختلافات و تفرقه میان سیاهپوستان افزایش یافت. کینگ، که به فلسفه مبارزات بدون خشونت گاندی باور داشت، تلاش کرد آرامش را به جامعه بازگرداند.
او دانشجویان و معترضین را به حفظ خویشتنداری دعوت کرد و تأکید داشت که تنها با اتحاد و مبارزات بدون خشونت میتوان به تغییرات اجتماعی دست یافت. این رویکرد، به یکی از اصول اصلی جنبش حقوق مدنی تبدیل شد و مسیر مبارزات تاریخی کینگ را شکل داد.

توقف مبارزات موثر از گاندی
جنبش دانشجویان سیاهپوست در آتلانتا، برخلاف انتظارات مارتین لوتر کینگ، به نتیجه مطلوب نرسید. در شهر آلبنی ایالت جورجیا نیز، ائتلافی برای مقابله با جداسازی نژادی شکل گرفت که کینگ و سازمان رهبری مسیحیان جنوب به آن پیوستند. این جنبش با استفاده از روشهای بدون خشونت توجه زیادی را به خود جلب کرد و موفق شد توافقنامهای با مسئولین شهر امضا کند. اما پس از خروج کینگ، توافقنامه بلافاصله نقض شد و تلاشهای جنبش در آلبنی نیز به شکست انجامید.
پس از یک سال فعالیت شدید و مشاهده خشونت در برخی اعتراضات، کینگ تحت تأثیر آموزههای گاندی تصمیم گرفت مبارزات را متوقف کند. او خواستار پایان تمام راهپیماییهای اعتراضی شد تا جنبش به اصول عدم خشونت و حفظ اخلاقیات بازگردد. این تصمیم باعث اختلاف میان سیاهپوستان شد و همراه با بیتفاوتی دولت نسبت به خواستههای جنبش، شکست تلاشهای کینگ در این دوره را رقم زد.
مبلغان آزادی
در واشنگتن، ۱۳ نفر از طرفداران برابری حقوق سیاهپوستان و سفیدپوستان تصمیم گرفتند به جنوب آمریکا سفر کنند. آنها خود را مبلغان آزادی مینامیدند و هدفشان به چالش کشیدن تبعیض نژادی بود. برنامه این گروه حرکت مسالمتآمیز از شهری به شهر دیگر بود؛ اما در همان آغاز مسیر، نژادپرستان با بمبهای دستساز به اتوبوس آنها حمله کردند. حتی حضور چند سفیدپوست در میان این گروه هم مانع از خشونت نشد و اتوبوس به آتش کشیده شد.
پس از این حادثه، گروهی از دانشجویان شهر نشویل تصمیم گرفتند راه این ۱۳ نفر را ادامه دهند. در نخستین شهر، سفیدپوستان افراطی به آنها حمله کردند و دانشجویان سیاهپوست برای نجات جان خود به یک کلیسا پناه بردند. به زودی سیاهپوستان زیادی به کلیسا آمدند و جمعیت زیادی در آنجا جمع شد؛ اما کلیسا توسط نژادپرستان محاصره شد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات لوییز هی، دبی فورد، آبراهام مازلو و لویی پاستور را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
سخنرانی مارتین لوتر کینگ در کلیسا
در این شرایط، مارتین لوتر کینگ خود را به کلیسا رساند و خطاب به سیاهپوستان سخنرانی کرد. او گفت:
“این یک آزمایش است و باید با پایبندی به عدم خشونت، از آن سربلند بیرون بیایید.”
کینگ با برادر جان اف کندی تماس گرفت و پس از آن، حکومت نظامی در شهر برقرار شد. این تصمیم باعث شد سیاهپوستان محاصرهشده بتوانند از کلیسا خارج شوند.
گروه آزادیخواهان مسیر خود را ادامه دادند و به ایالت میسیسیپی رسیدند. در اینجا، علاوه بر نژادپرستان، پلیس نیز به مقابله برخاست و تقریباً همه سیاهپوستان را به جرم “اختلال در امنیت عمومی” دستگیر کرد.
گسترش اعتراضات
اعتراضات از میسیسیپی به ایالتهای دیگر کشیده شد. نقطه اوج این مبارزات در ایالت آلاباما و بهویژه در شهر برمینگهم رقم خورد. شهری که برای سیاهپوستان چیزی کمتر از جهنم نبود. در آنجا همهچیز، از کلیساها و مدارس گرفته تا کتابخانهها و مشاغل، تفکیکشده بود. نژادپرستان حتی با نارنجک و بمب دستساز به خانه رنگینپوستان حمله میکردند و سیاهپوستان بیدفاع را به وحشیانهترین شکل ممکن لینچ میکردند.
با وجود این شرایط، جنبش مبارزه بدون خشونت ادامه یافت. هزاران نفر از سیاهپوستان، از جمله نوجوانان، در اعتراضات شرکت کردند و بسیاری از آنها دستگیر شدند.
سخنرانی تاریخی مارتین لوتر کینگ
در ادامه مبارزات، مارتین لوتر کینگ به همراه هزاران سیاهپوست تصمیم گرفت راهی واشنگتن شود تا خواستار تصویب قوانین عادلانه درباره حقوق شهروندی شود.
در ۲۸ اوت ۱۹۶۳ بیش از ۳۰۰ هزار نفر در مقابل بنای یادبود آبراهام لینکلن گرد هم آمدند. برآوردها نشان میدادند که ۷۵ تا ۸۰ درصد جمعیت حاضر سیاهپوست و باقی سفیدپوست بودند. این گردهمایی بزرگترین تظاهرات تاریخ آمریکا تا آن زمان بود. راهپیمایی واشنگتن همزمان با صدمین سالگرد اعلامیه آزادی بردگان توسط آبراهام لینکلن برگزار شد و به یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر آمریکا تبدیل گردید.

سخنرانی تاریخی «من رویایی دارم»
مارتین لوتر کینگ یکی از تاثیرگذارترین سخنرانیهای تاریخ آمریکا و جهان را با عنوان «من رویایی دارم» خطاب به مردم ایراد کرد:
“خیلی خوشحالم که در بزرگترین تظاهرات آزادی تاریخ آمریکا در کنار شما هستم. هرچند امروز و فردا با سختیهای زیادی روبهرو خواهیم شد، اما من هنوز رویایی دارم.
رویای من این است که روزی این ملت به پا خیزد و به معنای واقعی به اعتقاد خود عمل کند؛ اعتقادی که میگوید همه انسانها برابر و یکسان آفریده شدهاند.
رویای من این است که فرزندان بردههای سابق و فرزندان بردهداران سابق روزی در جورجیا بر سر میز برادری کنار هم بنشینند.
رویای من این است که ایالتی مثل میسیسیپی، که امروز در ظلم و بیعدالتی میسوزد، روزی به سرزمین آزادی و عدالت تبدیل شود.
رویای من این است که چهار فرزندم در کشوری زندگی کنند که نه بر اساس رنگ پوست، بلکه بر اساس شخصیتشان قضاوت شوند.
رویای من این است که در آلابامای نژادپرست، دختران و پسران سیاهپوست دست در دست کودکان سفیدپوست بگذارند و چون خواهر و برادر کنار هم باشند.
ما با ایمان میتوانیم صدای خشونت و نفرت را به سمفونی زیبای برادری تبدیل کنیم. با ایمان میتوانیم کنار هم کار کنیم، دعا کنیم، مبارزه کنیم، به زندان برویم و همچنان از آزادی دفاع کنیم.
روزی خواهد رسید که همه فرزندان خدا، سیاه و سفید، دست در دست هم بدهند و با یک صدا بخوانند:
ما آزادیم، ما آزادیم، ما آزادیم… خدایا سپاسگزارم.“
کمی پس از این سخنرانی تاریخی، در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳، رئیسجمهور جان اف. کندی که مهمترین حامی جنبش حقوق مدنی بود، ترور شد. پس از او، رئیسجمهور جدید لیندون جانسون در اولین سخنرانی خود اعلام کرد که راه کندی را ادامه خواهد داد. به دنبال آن، قانونی تصویب شد که به دادستان آمریکا اجازه میداد علیه تبعیض نژادی در محیط کار، مدارس و مکانهای عمومی اقدام قانونی انجام دهد و هر کس با این قانون مخالفت میکرد، مجازات زندان در انتظارش بود.

دستاوردها و تأثیرات مارتین لوتر کینگ
۱. تصویب قانون حقوق مدنی (۱۹۶۴)
فشارها و مبارزات پیوسته مارتین لوتر کینگ و دیگر رهبران جنبش، نهایتاً باعث شد که در سال ۱۹۶۴ قانون حقوق مدنی به تصویب برسد. این قانون نقطه عطفی در تاریخ آمریکا بود، چرا که بر اساس آن تبعیض نژادی در محیط کار، مدارس، حملونقل و مکانهای عمومی ممنوع شد.
نقش کینگ در این پیروزی تاریخی بسیار پررنگ بود. سخنرانیهای او، بهویژه «من رویایی دارم»، افکار عمومی آمریکا را تحت تأثیر قرار داد و دولت را ناچار کرد تا برای پایان دادن به نژادپرستی قانونی اقدام کند.
۲. حق رأی برای سیاهپوستان (۱۹۶۵)
مبارزات در شهر سلما
پس از تصویب قانون حقوق مدنی، هنوز یک مشکل اساسی وجود داشت: سیاهپوستان عملاً از حق رأی محروم بودند. در برخی ایالتها مانند آلاباما، از آنها خواسته میشد برای رأی دادن مالیات بپردازند یا با آزمونهای ساختگی مواجه میشدند.
کینگ تصمیم گرفت کارزار حق رأی را از شهر سلما آغاز کند؛ شهری که بدترین سابقه را در محرومسازی سیاهپوستان از رأی داشت.
در ژانویه ۱۹۶۵، تظاهراتهای مسالمتآمیزی به رهبری کینگ در سلما شکل گرفت. اما پلیس به فرمان کلانتر جیم کلارک، با خشونت شدید به مردم حمله کرد و حتی خود کینگ نیز بازداشت شد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات آگاتا کریستی، پائولو کوئلیو، فخر رازی و کوین ترودو را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
نقش مالکوم ایکس
در همین دوران، مالکوم ایکس نیز به سلما آمد. او هرچند اختلافنظرهایی جدی با کینگ داشت – چرا که کینگ بر مبارزات مدنی و بدون خشونت تأکید میکرد، در حالی که مالکوم اعتقاد داشت باید با خشونت پاسخ خشونت را داد – اما حضورش باعث شد جنبش سیاهپوستان از حمایتهای بیشتری برخوردار شود. تنها یک ماه بعد، مالکوم ایکس ترور شد و جنبش کینگ بار دیگر به کانون توجه افکار عمومی تبدیل شد.
یکشنبه خونین
پس از آزادی کینگ از زندان، بار دیگر مردم در ۷ مارس ۱۹۶۵ دست به راهپیمایی زدند. این بار، حرکت بزرگی از سلما به سمت مونتگومری با حضور صدها سیاهپوست و تعدادی سفیدپوست حامی آنان آغاز شد. اما پلیس با خشونتی وحشیانه به تظاهرکنندگان حمله کرد. در این واقعه که به «یکشنبه خونین» مشهور شد، یک کشیش سفیدپوست کشته و دهها نفر زخمی شدند.
تصاویر این سرکوب خونین در رسانهها منتشر شد و جامعه آمریکا را تکان داد. کینگ با پیگیریهای قانونی توانست مجوز رسمی برگزاری راهپیمایی پنجروزه را بگیرد. سرانجام، این اعتراضها زمینه را برای تصویب قانون حق رأی در سال ۱۹۶۵ فراهم کرد. بر اساس این قانون، هرگونه تبعیض در فرآیند رأیگیری غیرقانونی شد و سیاهپوستان توانستند عملاً در تعیین سرنوشت سیاسی کشور مشارکت کنند.

۳. تأثیر جهانی مبارزات
جنبش مارتین لوتر کینگ تنها محدود به آمریکا نبود. تأکید او بر مبارزه بدون خشونت و الهامگیری از روشهای گاندی، باعث شد که پیام او فراتر از مرزهای آمریکا شنیده شود.
مبارزات کینگ الگویی شد برای بسیاری از جنبشهای حقوق بشر در سراسر جهان؛ از جنبشهای آزادیخواهانه در آفریقا گرفته تا فعالیتهای مدنی در آسیا و حتی جنبشهای دانشجویی اروپا.
کینگ نشان داد که قدرت کلمات، ایمان و ایستادگی مسالمتآمیز میتواند حتی در برابر ساختارهای ظالمانه پیروز شود. میراث او نهتنها به تغییر قوانین آمریکا منجر شد، بلکه الهامبخش میلیونها نفر در نقاط مختلف جهان گشت.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات ملاصدرا، ابوسعید ابوالخیر، جول اوستین و مارک تواین را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
آخرین سخنرانی و مرگ کینگ
مارتین لوتر کینگ از ابتدای آغاز فعالیتهای مدنی بهطور مرتب از طرف نژادپرستان تهدید به مرگ میشد. اوضاع به همین منوال ادامه داشت تا اینکه کینگ تصمیم گرفت به ایالت ممفیس سفر کند و به جنبش حقوق رفتگرها کمک کند.
در سال ۱۹۶۸، تظاهراتی که در شهر تنسی و برای دفاع از حقوق صنفی رفتگرهای اغلب سیاهپوست و افزایش حقوق آنها برگزار شده بود، به خشونت کشیده شد. شب همان روز، کینگ به کلیسا رفت تا برای رفتگرهای سیاهپوست سخنرانی کند. هیچکس نمیدانست که فردای این سخنرانی کینگ به قتل خواهد رسید.
مارتین لوتر کینگ در آن شب، بدون آماده کردن متن سخنرانی، خطاب به جمعیت حاضر گفت:
“من دقیقا نمیدانم قرار است چه اتفاقی رخ دهد؛ اما وحشتی ندارم زیرا من قله کوه را فتح کردم. من هم مثل آدمهای دیگر میل به زندگی طولانی دارم. عمر طولانی لذت خودش را دارد؛ اما دیگر به این موضوع فکر نمیکنم. من امشب از هیچ چیز نمیترسم چرا که چشمان من شکوه وعده خداوند را دیده است.
من سرزمین موعود را دیدهام؛ شاید من همراه شما به آنجا نرسم؛ اما میخواهم به شما بگویم مردم ما بیتردید به آنجا خواهند رسید.”
فردای این سخنرانی، مارتین لوتر کینگ در بالکن هتلش به ضرب گلوله به قتل رسید. ضارب یک مجرم سابقهدار بود که هیچ وقت به قتل اعتراف نکرد.

جمعبندی
بهعنوان کلام آخر، دانشگاه کسب و کار قصد دارد توجه شما را به یکی از سخنرانیهای الهامبخش رهبران سیاهپوست جلب کند. پس از ترور مارتین لوتر کینگ، یکی از رهبران بزرگ جنبش سیاهپوستان در سخنرانی خود جملهای گفت که در آن زمان بسیاری به آن پوزخند زدند:
“به رویاهای خودتان فکر کنید و برای آنها بجنگید. کسی نمیداند، شاید یکی از فرزندان شما روزی بتواند کاندیدای ریاست جمهوری شود.”
در میان کسانی که به این سخن گوش میدادند، پدر باراک اوباما نیز حضور داشت. در آن زمان، باراک اوباما تنها ۸ ساله بود؛ اما سالها بعد، همان کودک تبدیل به اولین رئیسجمهور سیاهپوست آمریکا شد و تحقق یکی از بزرگترین رویاها را ممکن ساخت.
ما در دانشگاه کسب و کار مشتاق شنیدن دیدگاهها و نظرات ارزشمند شما درباره این مقاله هستیم.
منبع: Wikipedia