ژول ورن فردی بود که از قدرت تخیل و پشتکار فراوانی برخوردار بود. داشتن قوه تخیل یکی از قشنگ ترین تواناییهایی است که انسان می تواند داشته باشد. قوه تخیل به ما این امکان را میدهد تا به دور دستترین نقطه کیهان یا حتی عمیقترین نقطه اقیانوس سفر کنیم.
همچنین قوه تخیل به ما این قدرت را میدهد تا دنیایی را بسازیم که آرزوی زندگی در آن رویای ما بوده است. در دنیای خیال و تصور، همه چیز شبیه خواستههای ماست. قشنگترین بخش ماجرا اینجاست که آن دنیا متعلق به خود ما میباشد. ژول ورن توانست با تخیل خود به عمیق ترین نقطه اقیانوس (کتاب بیست هزار فرسنگ زیر دریا)، به قمر زمین، ماه( کتاب از زمین تا ماه) و در کمتر از صد روز به دور دنیا برود( کتاب دور دنیا در هشتاد روز).
او با قدرت تخیلش در میان تاریکی ناشناختهها نوری تاباند. در عصر جدید ما توانستیم در میان این مسیر ناشناخته قدم برداریم و بیشتر تخیلات ژول ورن را به واقعیت تبدیل کنیم. دانشگاه کسب و کار قصد دارد زندگی ژول ورن را برای شما بازگو کند.
ژول ورن کیست؟
ژول ورن با نام کامل (ژول گابریل ورن) در تاریخ 8 فوریه سال 1828 در جزیره فیدو شهر نانت فرانسه بدنیا آمد. پدر ژول مردی بسیار موفق در وکالت بود و ثروت زیادی از این راه کسب کرده بود. پدرش (پییر ورن) و مادرش (سوفی الوت دلافری) نام داشتند. خانه خانواده ورن در جزیره فیدو در وسط رودخانه لوآر واقع بود. در سال 1829 ژول به همراه خانوادهاش از فیدو به شهر نانت نقل مکان کردند و برادر ژول (پاول ژول) در همان سال بدنیا آمد. آنها در شهر نانت صاحب خانهای دو طبقه در نزدیکی رودخانه بودند و هنگام طغیان رودخانه به دلیل وارد شدن آب به طبقه اول به طبقه ی دوم می رفتند.
دوران کودکی ژول ورن
نانت یک شهر بندری و تجاری بود. کشتیهای زیادی از سراسر جهان از طریق این شهر وارد فرانسه میشدند. ژول از کودکی جذب عظمت کشتیها شده بود و در رویایش روی عرشه کشتیها بازی میکرد و آنها را در اقیانوس هدایت میکرد. به علت نزدیک بودن خانه آنها به رودخانه، ژول ورن می توانست وارد شدن کشتیها و لنگر اندازیشان را از پنجره خانه تماشا کند.
زمانی که ژول 6 ساله شد، او و برادرش به یک مدرسه شبانه روزی برای شروع تحصیل فرستاده شدند. ژول و پاول در کنار تحصیل خود در مزارع اطراف مدرسه گردش می کردند، از درختان بالا میرفتند و روی شاخههای آنها استراحت یا برای سفرهایشان برنامه ریزی میکردند.
زمانی که ژول ورن 9 سال داشت پدرش برای تعطیلات تابستانی در یک روستا واقع در شرق رودخانه، کلبهای اجاره کرد. در آن وقت بود که ژول و پاول قایقرانی را فرا گرفتند. ژول و پاول برای آموختن قایق هیجان زیادی داشتند؛ زیرا آنها میتوانستند وارد مکانی بشوند که همیشه از دور به آن خیره میشدند. پس از یادگیری قایقرانی، آنها قایقی کوچک قرض کردند و وارد رودخانهای با عمق کم برای شروع ماجراجویی شدند.کم کم توانستند قایق را هدایت کنند، از بادبانهایش استفاده کنند و وارد بخشهای عمیق رودخانه شوند. آنها اینقدر غرق در ماجراجویی بودند که ساعت صرف شام را فراموش میکردند و دیر به خانه میرسیدند.
نگاهی به غرق شدن اولین قایق ژول ورن
در تابستان سال 1838 زمانی که ژول ده سال داشت و به تنهایی به قایقرانی رفته بود، ناگهان قایقش دچار مشکل شد و از کف شکست. قایق کوچک او غرق شد؛ اما ژول توانست با شنا کردن خود را به سمت ساحل شنی برساند و جانش را نجات دهد. از اینکه توانسته بود جان سالم به در ببرد احساس قهرمانی میکرد. به دلیل وجود جزر و مد ژول ورن نمیتوانست خود را به خانه برساند و در فکر کلبهای کوچک، آتش و ماهیگری برای غذا بود. زمان زیادی نگذشته بود که جزر و مد تمام شد و او توانست از قسمت کم عمق عبور کند و خود را به بندر رساند.
دوران نوجوانی ژول ورن
پس از مدتی خواهرهای ژول و پاول ( با نام های آنا، ماتیلد و ماری) بدنیا آمدند و خانواده ورن پرجمعیت شد. سرانجام آنها در سال 1840 به یک خانه بزرگ و جدید در شهر نانت نقل مکان کردند. هنگام ورود ژول و پاول به دوران دبیرستان به مدرسه جدیدی در سنت دوتین شروع به تحصیل کردند. پدر ژول ورن با هدف وکیل شدن ژول، او را به دبیرستان فرستاد. ژول و پاول در دبیرستان زبانهای لاتین، یونانی و همچنین فلسفه را آموختند.
ژول در هنگام تحصیل متوجه عدم علاقه خودش به مدرسه شد. او فقط داستان نویسی را دوست داشت. او بیشتر زمان خود را صرف نوشتن داستانهای کوتاه و شعر میکرد و باقی وقت خود را صرف مطالعه کتابهای مورد علاقه خود میکرد. پدرش برای اینکه ژول را از محیط نویسندگی دور کند به او مسئولیت یک سری از کارهای حقوقی را محول کرده بود تا او را سرگرم کند. در آن زمان بود که ژول فهمید برای حرفه وکالت مناسب نیست.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات اپرا وینفری، سعدی، دونالد ترامپ و نیما یوشیج را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
ژول ورن در پاریس
ژول و پاول در سال 1846 دبیرستان خود را به پایان رساندند. حالا زمان آن بود که رویای خود، یعنی ترک خانه و خدمه کشتی شدن را به واقعیت تبدیل کنند. پاول به خواست خودش یک کارآموز دریایی شد. ولی پدرشان برای ژول برنامه دیگری داشت که آن وکیل شدن ژول بود. ژول ناامید خواسته پدرش را قبول کرد و برای شرکت در امتحانات دانشکده حقوق به پاریس رفت. دیری نگذشت که ژول عاشق شلوغی پاریس، ساختمانهای بزرگ، کالسکهها و تئاتر نمایشهای موزیکال شد. او در سال 1848 با موفقیت آزمون دانشگاه حقوق را پشت سر گذاشت و وارد دانشگاه شد.
ژول با دوستش ادوارد بونامی زندگی سادهای را در آپارتمانی کوچک آغاز کرد. ژول ورن زندگی ساده و قشنگی داشت و از زندگی در پاریس بسیار خوشحال بود. او در وقتهای آزادش نمایشنامه و شعر مینوشت. پیر(پدر ژول ورن) از نویسندگی پسرش راضی نبود. او اعتقاد داشت ژول ورن باید تمام وقت خود را بروی حقوق بگذارد تا پس از پایان تحصیلش بتواند دفتر حقوقی پدرش را صاحب شود. ولی ژول گوشش به این حرفها بدهکار نبود و مسیر خودش یعنی نویسندگی را ادامه داد.
اولین نمایشنامه ژول ورن
ژول در یکی از روزها اتفاقی با الکساندر دوما آشنا شد و آن دو رفته رفته دوستهای خوبی برای هم شدند. الکساندر، ژول ورن را در راه نویسندگی تشویق میکرد و به ژول کمک کرد تا اولین نمایشنامه خودش (نمایش نیهای شکسته) را بنویسد و به اجرا درآورد.
این نمایشنامه توانست به مدت دو هفته در پاریس اجرا شود. نیهای شکسته داستان زندگی یکی از اعضای خانواده سلطنتی بود که به سبک کمدی نوشته شده بود. این اولین موفقیت ژول ورن در حوزه نویسندگی بود. حاصل نوشته هایش حالا بر روی صحنه رفته بود و دو هفته تماشاچیها را سرگرم و جذب خود کرد. ژول این خبر را به پدرش رساند و از احساسات خوبی که کسب کرده بود برای پدرش گفت. ولی پدر ژول ورن از این خبر خوشحال نشد و خواستار این شد که ژول به نانت برگردد.
شروع سفر نویسندگی ژول ورن
در سال 1851 ژول موفق به فروش اولین داستان خود شد و این موفقیت، انگیزه ژول ورن را برای نویسندگی بیشتر کرد. زمان زیادی نگذشته بود که ژول داستان (سفر با بالون) را به اتمام رساند. این بالونها با هوای گرم پرواز میکردند و تنها وسیلههایی بودند که مردم میتوانستند از طریق آن پرواز کنند. داستان سفر با بالون درمورد یک جنایتکاری بود که هنگام مقابله با قهرمانان یک سفر خطرناک با بالون را آغاز میکند.
پدر ژول همچنان اعتقاد داشت پسرش وقت خودش را تلف میکند و برای فشار وارد کردن به او جهت برگشتن به خانه پولی که برای او ارسال میکرد را قطع کرد. ولی ژول ورن تسلیم خواسته پدر نشد و تلاش کرد از راههای مختلف کسب درآمد کند. ژول برای رسیدن به خواستهاش هر کاری از دستش برمیآمد انجام داد تا اینکه توانست در سال 1852 در تئاتر لرک دستیار شود. او از پیدا کردن کار ثابت بسیار خوشحال بود او اکنون میتوانست قبضهای خود را راحتتر پرداخت کند.
آشنایی ژول ورن با هونورین مورل
در یکی از روزهای سال 1856 ژول ورن به عروسی یکی از دوستان قدیمی دانشگاهش دعوت شد. هنگام آشنایی با مهمانان او هونورین مورل را برای اولین بار ملاقات کرد. هونورین مورل مادری مجرد و صاحب دو دختر به نام والنتین و سوزان بود. همسر هونورین در یک سانحه جان خودش را از دست داد و هونورین به تنهایی سرپرستی فرزندانش را بر عهده داشت. در اولین ملاقات ژول با هونورین آنها جذب یکدیگر شدند و ارتباط آنها شکل گرفت. پس از مدتی از ارتباط آنها، ژول و هونورین تصمیم جدی برای ازدواج با یکدیگر گرفتند.
آن زمان ژول ورن درآمد مناسبی برای شروع زندگی متاهلی را نداشت و خانوادهاش اجازه ازدواج به او ندادند. تا اینکه توانست به عنوان کارمند یک دفتر بازرگانی که تجارت سهام داشت شغلی مناسب پیدا کند و درآمد خودش را افزایش دهد. سرانجام در ژانویه سال 1857 ژول و هونورین با هم ازدواج کردند. ژول در حین کار کردن هم از علاقه خودش غافل نمیشد و به نوشتن میپرداخت. او مقاله های زیادی در حوزه هنر منتشر کرد. در یکی از روزها اولین آرزوی ژول ورن به واقعیت تبدیل شد و او توانست اولین سفر دریایی خودش را تجربه کند.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات گاندی، جیم ران، فارابی و راکفلر را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
شروع سفر دریایی ژول ورن
برادر دوست ژول ورن (آریستید هیگنارد) در بخش باربری کشتی کار میکرد و به ژول و آریستید پیشنهاد یک سفر رایگان به اسکاتلند را داد. ژول ورن با کمال میل این دعوت را پذیرفت. پس از ورود ژول و آریستید به عرشه کشتی سفر آنها بر روی اقیانوس با ناهمواریهای ساخته شده از موج شروع شد. زمانی که آنها به اسکاتلند رسیدند، ژول توانست مکانهایی که در کتابهایش دیده بود را از نزدیک مشاهده کند و در آنجا حضور داشته باشد. عشق مادام العمر ژول به ماجراجویی دیگر خیالی نبود و به واقعیت پیوسته بود. تجربه کردن رویاها برای ژول ورن هیجان زیادی داشت.
او از تمام مناظر و رخدادهای آنجا برای ایدههایش کسب ایده میکرد. زندگی آرام در پاریس حالا تبدیل به یک زندگی پر تحرک شده بود. او کیلومترها در رشته کوههای سخت پیاده روی کرد و حتی شانس دیدن قلعههای اسکاتلند که در ارتفاعات ساخته شده بودند را پیدا کرد. ژول ورن با ذهنی مملو از ایده به پاریس بازگشت و تجربه این سفر آغاز داستانهای علمی تخیلی او شد.
ژول ورن و به تحقق پیوستن رویاهایش
در سال 1861 میشل ورن پسر ژول و هونورین چشم به جهان گشود. او با بدنیا آمدنش برکت را به زندگی پدر و مادرش وارد کرد.
یک سال بعد از بدنیا آمدن میشل اتفاق مهمی در زندگی ژول ورن رخ داد و آن، آشنا شدن او با پییر ژول هتزل، یک ناشر بود. او با بسیاری از مشهورترین نویسندههای فرانسوی از جمله ویکتور هوگو، امیل زولا، ژوژ سند کار کرده بود. ژول ورن با ارسال نسخه خطی طولانیترین داستان خود (پنج هفته پرواز با بالون) برای هتزل و اعمال یک سری تغییرات در داستان توانست اولین رمانش را به کمک هتزل منتشر کند.
ژول ورن و شروع داستان های علمی تخیلی
بیش از صد سال قبل از تولد ژول ورن، اولین موتور بخار توسط توماس ساوری و توماس نیو کامن ابداع شده بود و اینک در دوره زندگی ژول ورن مهندسان و دانشمندان زیادی سعی در تغییر سبک زندگی مردم داشتند. در همان زمان ایدههای زیاد و جدیدی به ذهن ژول ورن برای آغاز داستان جدید خطور میکرد. سرانجام دانشمندان و مهندسان موفق به تولید موتورهای بخار شدند. این موتور میتوانست با قدرت خود، کشتیها و قطارهای عظیم الجثه را حرکت دهد. در کنار آن عدهای هم در حال تلاش برای پرواز با گلایدر و ماشینهای پرنده بودند. همینطور کاوشگران زیادی اخبار سراسر دنیا را به پاریس آورده و منتشر میکردند. گویی ژول ورن در مکان و زمان درستی قرار داشت. او توانست از تمام رخ دادها ایده بگیرد و سرانجام داستان جدید خودش را خلق کند.
ژول ورن پدر سبک علمی-تخیلی
ژول توانست واقعیتهای علمی و تخیل خود را با هم ترکیب و سبک جدیدی به نام سبک علمی تخیلی ابداع کند. هتزل که از علاقه و استعداد ژول ورن در علم و نویسندگی آگاه بود با او قراردادی بست که برای هر دو طرف سود آور بود. او به ژول ورن قول داد تا هر سال حداقل یکی از رمانهایش را منتشر کند. پس از امضای قرارداد توسط هتزل و ژول کتابهای ژول ورن فصل به فصل در یک مجله با چاپ دو هفته یکبار منتشر میشد و پس از پایان، کتاب بصورت یکپارچه چاپ میشد(این سبک نوشتن را نگارش سریالی مینامند).
پس از چاپ هر نسخه از مجله مردم زیادی جهت باخبر شدن از ادامه داستان اقدام به خرید مجله میکردند و بی صبرانه منتظر شماره بعدی مجله و ادامه داستان میماندند. امضای این قرارداد آغاز شهرت ژول ورن بود. کتاب بعدی که ژول شروع به نوشتن آن کرد، ماجراهای کاپیتان هاتراس نام داشت. ژول ورن برای نوشتن این داستان از آثار ادگار آلن پو الهام گرفت(سبک داستان های ادگار ترسناک، تخیلی و رمزآلود بود).
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات بقراط، استیون هاوکینگ، چه گوارا و نیکولا تسلا را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
لیست کامل آثار ژول ورن
در ادامه لیست کاملی از آثار ژول ورن را برای شما آماده کردهایم.
رمانهای منتشر شده در زمان حیات ژول ورن:
- پنج هفته در بالن (۱۸۶۳)
- سفر به مرکز زمین (۱۸۶۴)
- از زمین تا ماه (۱۸۶۵)
- بیست هزار فرسنگ زیر دریا (۱۸۷۰)
- دور دنیا در هشتاد روز (۱۸۷۳)
- جزیره اسرارآمیز (۱۸۷۴)
- میشل استروگف (۱۸۷۶)
- ناخدای پانزدهساله (۱۸۷۸)
- سفرهای هوایی (۱۸۸۶)
- راز بور (۱۸۸۶)
- بیست سال بعد (۱۸۸۶)
- رابینسون کروزوئه قرن بیستم (۱۸۸۸)
رمانهایی منتشر شده پس از مرگ ژول ورن:
- ماتئوس سندووال (۱۸۹۴)
- جزیره گمشده (۱۹۰۹)
- آدم برفی (۱۹۱۳)
- راز ویلهلم استوریتز (۱۹۱۰)
- ملکه خورشید (۱۹۱۰)
- انبار سیزدهم (۱۹۱۱)
- شکارچی نهنگ (۱۹۱۹)
- دروازههای ابدیت (۱۹۶۳)
داستانهای کوتاه:
- در سیاره زهره (۱۸۹۶)
- ماجراهای ناخدا تامسون (۱۸۹۹)
- دکتر اکس (۱۹۰۰)
- ده هزار فرسنگ زیر یخ (۱۹۰۴)
- ارباب دنیا (۱۹۰۴)
- هشتصد لیگ در آمازون (۱۹۰۵)
- مهاجران دشت (۱۹۰۵)
- فانوس دریایی در انتهای جهان (۱۹۰۵)
- سفر به اعماق زمین (۱۹۰۶)
- اسرار کوه آتشفشان (۱۹۰۶)
- شبح اپرا (۱۹۱۰)
- مروارید سیاه (۱۹۱۲)
- مدرسه رابینسونها (۱۹۱۲)
- آخرین ماجراجویی کاپیتان نمو (۱۹۲۸)
- سفر به اعماق اقیانوس (۱۹۳۲)
نمایشنامهها:
- علفهای هرز (۱۸۵۷)
- یازده روز محاصره (۱۸۷۱)
- میکل استروگف (۱۸۸۰)
- بیست هزار فرسنگ زیر دریا (۱۸۸۷)
- دور دنیا در هشتاد روز (۱۸۸۹)
کتابهای غیرداستانی:
- تاریخ سفرهای بزرگ (۱۸۷۹)
- جغرافیای فرانسه (۱۸۸۱)
- تاریخ اکتشافات علمی (۱۸۸۳)
- نخستین انسانها بر روی ماه (۱۸۸۶)
- سفر به قطب شمال (۱۸۸۹)
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات مریم میرزاخانی، آدولف هیتلر و آنگلا مرکل را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
1. رمان پنج هفته پرواز با بالون
رمان پنج هفته پرواز با بالون اولین رمان ژول ورن بود که به صورت رسمی در سال 1863 منتشر شد. این رمان یک سفر هوایی با بالون بر فراز آفریقا را روایت میکرد. در آن زمان ژول ورن نه به آفریقا سفر کرده بود و نه سفر با بالون را تجربه کرده بود.
او توانسته بود قوه تخیل خود را با واقعیت ترکیب کند و این داستان جذاب را بنویسد، هدف او از نوشتن این داستان آشنایی مردم با آفریقا بود. ژول قبل از نوشتن این رمان زمان زیادی را صرف تحقیق درباره آفریقا کرده بود. او نتایج تحقیقش را با تخیل خودش ترکیب کرد و در آخر حاصل آن رمان پنج هفته پرواز با بالون شد. کتاب پنج هفته پرواز با بالون در ابتدا فروش خوبی کسب نکرد تا زمانی که نادار (دوست بالون باز ژول ورن)، بالون عظیمی به نام هیولا را به هوا فرستاد. پرواز هیولا تبلیغی برای فروش رمان پنج هفته پرواز با بالون شد و مردم را برای خرید این کتاب ترغیب کرد.
2. داستان کاپیتان هاتراس
داستان کاپیتان هاتراس راجع به مردی است که تصمیم گرفت به همراه خدمههایش از طریق یک سفر دریایی به قطب شمال برود. این سفر دریایی چالشهای بسیاری داشت و بینهایت خطرناک بود. کشتی آنها در میان اقیانوس منفجر و نابود شد. هاتراس و خدمههایش برای نجات جان خودشان مجبور شدند در میان آبهای سرد شنا کنند. آنها از میان کوههای یخ عبور کردند و در آخر توانستند در مسیر، سورتمهای بدست بیاورند و ادامه مسیر خودشان را با سورتمه بروند. پس از رسیدن کاپیتان هاتراس و خدمهاش به قطب شمال آنها آتشفشانهای عظیمی که در حال فوران بودند را پیدا کردند. اولین فصل این داستان در سال ۱۸۶۴ در مجله هتزل منتشر شد. بعدها این کتاب در مجموعه کتاب سفرهای شگفت انگیز قرار گرفت.
3. کتاب سفر به اعماق زمین
در آن زمان ژول ورن بخاطر رمانهایش بین مردم محبوب بود. او هر روز ایدههای جدید و جذابی به ذهنش خطور میکرد و از آنها برای نوشتن داستانهایش کمک میگرفت، تا اینکه یکی از مشهورترین کتابهای خود یعنی ( سفر به اعماق زمین) را شروع کرد. ژول در تعطیلات تابستانی سال ۱۸۶۵ پس از چند سال دوری برای دیدن خانوادهاش به نانت برگشت. آن زمان ژول ورن نویسنده مشهوری بود و تمام مردم او را میشناختند. هنگام رسیدن ژول و خانوادهاش به نانت همسایهها به مناسبت بازگشتش، مهمانی مفصلی ترتیب دادند. ژول ورن روزهای خوشی را سپری میکرد و میتوانست بعد از سالها تلاش و کار، حسابی استراحت کند.
داستان سفر به اعماق زمین
داستان سفر به اعماق زمین راجع به دانشمندی به نام پروفسور لیدنبروک است، که معتقد بود آتشفشانها در ایسلند راهی به سوی هسته زمین دارند. او با برادرزاده و راهنمای خود به غارهایی سفر کردند که مسیری تا زیر زمین داشتند.
آنها با پیمودن مسیر زیر زمینی رودخانهای را کشف کردند که بسیار عجیب بود و با همراه شدن در جریان رودخانه وارد ماجراجویی شدند. لیدنبروک و همراهانش در طی مسیر اسکلت و فسیلهای قدیمی را پیدا کردند که نشان از انسانهای قول پیکر داشت. آنها پس از چند روز سرگردانی در زیر زمین توانستند راه خروج را از طریق آتشفشان پیدا کنند و به ماجراجویی خود پایان بدهند. پس از اتمام ماجراجویی به همراه فوران آتشفشان به سطح زمین آمدند ولی دیگر آنها در ایسلند نبودند بلکه در ایتالیا حضور داشتند. این کتاب بسیار محبوب شد، بطوری که مدتی بعد نسخه مصور آن نیز برای کودکان و نوجوانان در سال ۱۸۶۵ با دو فصل اضافه به چاپ رسید.
4. داستان سفر به ماه
شخصیتهای داستانهای ژول ورن توانسته بودند به سفرهای هیجان انگیزی بروند و حالا نوبت این رسیده بود که ژول ورن آنها را به ماجراهای هیجان انگیزتری دعوت کند. تعطیلات تابستانی تمام شده بود و ژول ورن به روال عادی زندگی خودش برگشت.
در یکی از روزها ژول ورن ایده سفر به ماه به ذهنش خطور کرد.
این داستان روایت گروهی از سربازان است که قصد دارند از بزرگترین توپهای جنگی خود برای پرتاب موشک به ماه استفاده کنند. یکی از شخصیتهای داستان به نام میشل آردان ( ژول ورن برای نام گذاری این شخصیت از نام پسر و بهترین دوستش ایده گرفت) از سربازان میخواهد تا او را همراه با موشک به سمت ماه پرتاب کنند تا بتواند ماه را کشف کند. فصلهای اول داستان سفر به ماه در پاییز ۱۸۶۵ منتشر شد و این کتاب هدیه کریسمس ژول ورن و هتزل به مردم بود.
5. داستان بیست هزار فرسنگ زیر دریا
دولت فرانسه در سال 1867 میزبان نمایشگاه بین المللی شد. این نمایشگاه از اول آوریل تا اخر اکتبر به مدت 7 ماه دایر بود و در آن بیش از 40 دستاورد جدید توسط دانشمندان و مهندسان سراسر دنیا به نمایش گذاشته شده بود. این نمایشگاه افراد زیادی را از سرتاسر جهان جذب خودش کرده بود و بسیار پر ازدحام بود. یکی از جذابترین اختراعات، اولین زیر دریایی مکانیکی بود که میتوانست بدون قدرت انسانی در جهت مورد نظر حرکت کند. ژول ورن شانس این را داشت تا این زیردریایی را برای اولین بار از نزدیک مشاهده کند. عشق بی حد و اندازه ژول ورن به دریا و آن زیر دریایی ایده بسیار زیبای داستان (بیست هزار فرسنگ زیر دریا) را به ذهن او داد. برای نوشتن این داستان ژول تحقیقات گستردهای درباره سفرهای دریایی، موجودات دریایی و همچنین ماشین آلات مکانیکی انجام داد.
شخصیت این داستان کاپیتان نمو فرمانده زیردریایی ناتیلوس بود. کاپیتان نمو توانست حدود شصت هزار مایل با زیر دریایی خود سفر کند و موجودات آبزی زیادی را از نزدیک ببیند. در این سفر ماجراهای زیادی برای کاپیتان پیش آمد(منظور از بیست هزار فرسنگ زیر دریا این نیست که زیر دریایی بیست هزار فرسنگ به عمق دریا فرو رفته است. بلکه منظور میزان مسیری است که این زیر دریایی طی کرده است). نوشتن این کتاب قریب به 3 سال زمان برد. این رمان در دو جلد مجزا به چاپ رسید که به فاصله 6 ماه منتشر شدند.
6. داستان دور دنیا در هشتاد روز
فیلیاس فاگ نام شخصیت این داستان است که در طی یک شرط بندی شروع به سفر به دور دنیا کمتر از 80 روز میکند. در طی سفر به اشتباه به او تهمت دزدی از بانک را میزنند و یک کارگاه انگلیسی جهت دستگیری، رد او را دنبال میکند. فیلیاس در مسیرهایی که جهت سفر طی کرده بود، اتفاقاتی برایش رخ میدهد. یکی از این رخ دادها ازدواج با شاهزاده هند بود. این داستان در سراسر جهان منتشر شد و به سرعت محبوب گشت.
از تخیل ژول ورن تا واقعیت
ژول با استفاده از قوه تخیل خود توانست سبک جدیدی از ادبیات را وارد عرصه کند. داستان های ژول ورن ترکیبی از واقعیت به همراه چاشنی تخیل بود. او در تخیل خود به ماه و اطرافش سفر کرد و توانست به همراه تخیل خودش به اعماق دریا برود. همچنین ژول ورن توانست از طریق تخیلش با بالون به قارهای دیگر سفر کند. در آن زمان امکاناتی برای به حقیقت رساندن خواستههای ژول ورن وجود نداشت و تا مدتهای زیادی این داستانها در حد تخیل و داستان باقی ماند. تا اینکه ناسا توانست از طریق ایدههای ژول ورن اولین انسان را به ماه بفرستد. تحقیقات و تخیلات ژول ورن به دانشمندان و مهندسان جهت بهتر کردن سبک زندگی آدمها کمک شایانی کرد.
شباهت اولین سفر ناسا به ماه و داستان سفر به ماه
- نقطه شروع پرتاب شهر فلوریدا بود.
- فضانوردان برای پرتاب به ماه در کپسول فلزی قرار گرفتند.
- اولین سفر به ماه توسط حیوانات انجام شد.
- پس از وارد شدن فضانوردان به زمین با چتر نجات از طریق اقیانوس به زمین برگشتند.
آغاز سفرهای بین قارهای
نام ژول ورن دیگر بر سر زبانها بود. سبک نوشتن ژول ورن مردم را به وجد آورده بود. کتاب های ژول ورن فروش زیادی پیدا کرده بودند. هتزل با ژول ورن قرارداد جدیدی برای چاپ سه کتاب در سال امضا کرد. ژول ورن سرش حسابی شلوغ شد و نیاز به ایدههای ناب و خاصتری داشت. پس تصمیم گرفت به سفرهای زیادی به همراه خانواده یا دوستانش برود. همچنین با آدمهای زیادی مصاحبه میکرد و از سبک زندگی آنها ایده میگرفت.
در یکی از روزها ژول به همراه برادرش پاول تصمیم سفر با کشتی بخار به ایالت متحده گرفتند. پس از چند روز اقامت در آمریکا ژول عاشق حضور در آنجا شده بود. او به همراه برادرش به دیدن آبشارهای نیاگارا رفتند و از آن همه زیبایی به وجد آمدند. او پس از آشنایی با مردم آمریکا توانست شخصیتهای آمریکایی را نیز به کتابهایش وارد کند. پس از اتمام این سفر ژول ورن با دفترچهای مملو از ایده به پاریس بازگشت.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات میشل اوباما، شجاع الدین شفا و الیف شافاک را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
تغییر جریان زندگی ژول ورن
ژول در سال 1870 از دولت فرانسه جهت موفقیتهای پی در پی اش نشان ملی لژیون را دریافت کرد؛ ولی این خوشحالی برای ژول و خانوادهاش دوام زیادی نداشت و فرانسه دچار جنگ با پروس شد. زندگی ژول جهت دیگری گرفت. جنگ به مردم فرصت خواندن داستانهای ژول ورن را نمیداد و ژول درآمد خودش را از دست داد. او برای کسب درآمد دوباره به کارمندی روی آورد. پس از پایان یافتن جنگ، ژول ورن بزرگترین حامی خودش یعنی پدرش را هم از دست داد. ژول پس از قرارداد مجدد با هتزل توانست کتاب (دور دنیا در هشتاد روز) را در تابستان سال 1872 به چاپ برساند.
سایههای غم بر زندگی پدر داستانهای علمی تخیلی
ژول ورن، خالق دنیای شگفتانگیز سفر به اعماق زمین و بیست هزار فرسنگ زیر دریا، در سالهای پایانی عمر خود طعم تلخ فقدان و غم را چشید. گویی تقدیر، تاریکی غم را بر صفحات پایانی زندگی مردی که به خیالپردازی و خلق دنیاهای شگفتانگیز شهرت داشت، نقاشی کرد. در سال ۱۸۷۱، پدر ژول ورن که وکیلی متمول و سختگیر بود، دار فانی را وداع گفت. شانزده سال بعد، در سال ۱۸۸۷، مادر مهربانش نیز چشم از جهان فرو بست. گویی با رفتن پدر و مادر، ریشههای ژول ورن از خاک زندگی سستتر شد. اما این تنها غم زندگی او در آن سالها نبود. در سال ۱۸۸۶، در یک درام خانوادگی هولناک، برادرزادهاش با شلیک دو گلوله او را زخمی کرد. انگیزه این اقدام تا به امروز نامعلوم باقی مانده است، اما زخمی عمیق بر روح و روان ژول ورن برجای گذاشت.
تنها دو سال بعد، در سال ۱۸۹۷، برادرش پل نیز به دیار باقی شتافت. گویی با رفتن هر یک از اعضای خانواده، تاریکی غم بر زندگی ژول ورن عمیقتر میشد. در سالهای پایانی عمر، ژول ورن از پاریس، شهر پر جنب و جوش و محل خلق بسیاری از شاهکارهایش، به امیان نقل مکان کرد. گویی دیگر شور و هیاهوی پاریس در او رمقی بر نمیانگیخت. او در نامهای به خواهرانش نوشت: «پاریس دیگر مرا نخواهد دید.» برخی از زندگینامهنویسان ژول ورن، از این دوره از زندگی او با عناوینی مانند «خاموش»، «افسرده» و «سرخورده» یاد میکنند. نامهای که او در سال ۱۸۸۴ به خواهرش فرستاده، گویای عمق این غم و اندوه است: «هر جور خوشی و شادی برایم دست نیافتنی شده و شخصیت و منش من به کل تغییر کرده و کوفتهایی بر من راه یافته که هرگز از آن رهایی نخواهم یافت.»
پایان زندگی ژول ورن
ژول 78 سال زندگی کرد. در زمانی که نویسندگانی چیره دست حضور داشتند، توانست بیش از هفتاد داستان بلند و کوتاه و مقالات ادبی زیادی را به چاپ برساند. او توانست از همه رقیبان خود پیشی بگیرد و رکورد دار پرفروشترین داستانها شود.
در این مدت اتفاقات زیادی را پشت سر گذاشت. یکی از آن اتفاقات، شلیک برادرزادهاش به ساق پایش بود که هیچگاه علت آن بیان نشد. در انتها دیابت نفس ژول ورن را گرفت و در تاریخ 24 مارس 1905 مردم و خانوادهاش را تنها گذاشت.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات علی انصاری، دیل کارنگی، ولادیمیر ناباکوف و بابک فردوسی را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
سخن آخر
زندگی نامه ژول ورن پر از شگفتی است. داستانهای او حتی پس از گذشت قرنها جذابیت خودش را حفظ کرده و خواننده را به وجد میآورد. او توانست با پافشاری بر رویاهایش، آنها را به واقعیت تبدیل کند و خودش را بهعنوان تواناترین نویسنده به دنیا معرفی کند. دانشگاه کسب و کار تمام تلاشش را کرد تا شما را با بخش کوچکی از زندگی ژول ورن آشنا سازد.
با توجه به سبک زندگی ژول ورن که در دانشگاه کسب و کار مطالعه کردید، به نظر شما دنبال کردن آرزوها تا چه حد میتواند ما را به موفقیت نزدیک کند؟ به نظر شما رویاهای ما باید برحسب علاقه ما باشند یا شرایط جامعه یا حتی خواست پدر و مادر؟ شما تا چه حد به تخیلات و رویاهای خود دست پیدا کردهاید؟
منبع: Wikipedia