تفکر استراتژیک یک مهارت مدیریتی است که به فرد اجازه میدهد تا با درک عمیق از هدفها، فرصتها و چالشهای سازمان، راهحلهای خلاقانه و اثربخشی برای رسیدن به نتایج مطلوب ارائه دهد. در واقع تفکر استراتژیک شامل چند عنصر اصلی است که شامل چشم انداز، فرصتهای استراتژیک، خلق استراتژی و در آخر پیاده سازی استراتژی میباشد. تفکر استراتژیک گام به گام روش حل مسئله را در سطح سازمان پوشش میدهد. این مهارت به فرد کمک میکند تا با ديده كلي به جستجوي راهحلهای جديدي بپردازد كه منجر به بهبود عملكرد، رضایت مشتري و مزيت رقابتي سازمان شود. در این مقاله از مجموعه مقالات دانشگاه کسب و کار میخواهیم به موضوع تفکر استراتژیک بپردازیم. اگر به این موضوع علاقهمند هستید، ما را تا انتهای این مقاله همراهی کنید.
تفکر استراتژیک چه تفاوتی با تفکر سیستمی دارد؟
در واقع تفکر استراتژیک و تفکر سیستمی دو مهارت مهم در مدیریت و کسب و کار هستند که به شما امکان میدهند با دیدگاهی گسترده و عمیق به مسائل و فرصتهای پیش رو نگاه کنید. این دو مهارت با هم ارتباط دارند اما نباید با هم اشتباه گرفته شوند. در این قسمت، سعی میکنیم به طور خلاصه تفاوت آنها را شرح دهیم. تفکر استراتژیک یعنی توانایی فکر کردن در خارج از چارچوبهای همیشگی و تعریف شده و دیدن فرصتهایی که از دید دیگران پنهان مانده است. در واقع تفکر استراتژیک روی دستیابی به اهداف نهایی سازمان متمرکز است و برای آن نقشه راه و راهحلهای جدید و خلاقانه ارائه میدهد. تفکر استراتژیک نگاهی از کل به جزء است و به سؤالات چرا و چه چیزی پاسخ میدهد.
اما تفکر سیستمی یعنی توانایی درک روابط بین عناصر مختلف یک سامانه و پیامدهای آن برای کل سامانه! تفکر سیستمی روی بازههای زمانی کوتاه یا بلندمدت سازمان تمرکز دارد و برای آن زمان، بودجه، ساختار و الگو مشخص میکند. میتوان گفت تفکر سیستمی نگاهی از جزء به کل است و به سؤالات چگونه و چه زمانی پاسخ میدهد. بنابراین، تفکر استراتژیک و تفکر سیستمی در حالت ایده آل باید با هم هماهنگ باشند و گاه به گاه با هم تعامل داشته باشند. تفکر استراتژیک به شما مسیر رسیدن به هدف را نشان میدهد و تفکر سیستمی به شما چگونگی پشت سر گذاشتن آن را آموزش میدهد.
نگاهی به عناصر این تفکر
همان طور که در قسمت قبلی اشاره کردیم، تفکر استراتژیک از چهار عنصر اصلی تشکیل شده است. در ادامه هر کدام از این عناصر را بیشتر بررسی میکنیم. تا انتهای این مقاله تیم دانشگاه کسب و کار را همراهی کنید.
1.عنصر چشم انداز در تفکر استراتژیک
در واقع عنصر چشم انداز در تفکر استراتژیک، تصویری از آینده مطلوب یک سازمان یا کسب و کار است که به عنوان هدف نهایی در نظر گرفته میشود. چشم انداز باید به گونهای باشد که انگیزه، الهام و جهتگیری را برای اعضای سازمان و ذینفعان آن فراهم کند. عنصر چشم انداز همچنین باید با مأموریت، ارزشها و استراتژیهای سازمان همخوانی داشته باشد. برای تعیین چشم انداز استراتژیک، لازم است به سؤالات زیر پاسخ داد:
- سازمان یا کسب و کار شما در آینده به چه شکل خواهد بود؟
- کسب و کار یا سازمان شما در آینده چه نقش و مسئولیتی خواهد داشت؟
- سازمان یا کسب و کار شما در آینده چه تفاوت و تأثیری خواهد داشت؟
- کسب و کار یا سازمان شما در آینده به چه مقادیر و اصولی پایبند خواهد بود؟
پاسخ به این سؤالات میتواند به شکل جملات کوتاه، عبارات، شعارها، تصاویر، نقشهها و یا هر روش دیگری باشد. مهم این است که پاسخهای شما منعکسکننده وضعیت آرزومندانه شما باشند و نه وضعیت فعلی! برای نمونه، چشم انداز استراتژیک شرکت فورد به شرح رو به رو است: (فورد، جهان را با حرکت مستقل، هوشمند و پایدار تغییر میدهد.) این جمله نشان میدهد که فورد قصد دارد در آینده به عنوان رهبر صنعت خودروسازی با استفاده از تکنولوژیهای نوین و رعایت محیط زیست، نقش مؤثر و مسئولانهای داشته باشد.
مقالات مرتبط در حوزه مدیریت: برای تکمیل دانستههای خودتان توصیه میکنیم مقالات رشته مدیریت بیمه، چرخه عمر پروژه، مدیر موفق و رهبری تحول آفرین را حتما مطالعه کنید.
2.عنصر فرصتهای استراتژیک
تفکر استراتژیک یک مهارت ارزشمند است که به شما اجازه میدهد با دیدگاهی بلندمدت و خلاقانه به مسائل و فرصتهای پیش رو نگاه کنید. یکی از عناصر مهم تفکر استراتژیک، توانایی شناسایی و استفاده از فرصتهای استراتژیک است. فرصتهای استراتژیک، اتفاقات یا تغییراتی هستند که پتانسیل رشد، توسعه و مزیت رقابتی را برای شما ایجاد میکنند. برای یافتن و بهرهگیری از این فرصتها، شما نیاز به داشتن چشمانداز، تمرکز، سرعت عمل و البته خلاقیت دارید. به عنوان یک مثال، فرض کنید شما در حوزهی طراحی وب فعال هستید و مشتریان خود را با ساخت سایتهای زیبا و کاربرپسند جذب میکنید. چگونه میتوانید فرصتهای استراتژیک را در این حوزه پیدا کنید؟
- شاید یک فرصت استراتژیک این باشد که به جای ساخت سایتهای سفارشی، یک پلتفرم آنلاین بسازید که کاربران بتوانند با انتخاب قالبهای آماده و تغییرات ساده، خودشان سایت خود را بسازند. این روش به شما اجازه میدهد با هزینه و زمان کمتر، بیشترین تعداد مشتری را جذب کنید.
- شاید یک فرصت استراتژیک دیگر این باشد که به جای تمرکز بر طراحی سایت، به سمت طراحی رابط کاربری (UI) و تجربه کاربر (UX) حرکت کنید. این روش به شما اجازه میدهد با تحلیل نیازها و رفتارهای کاربران، سایتهای مناسبتر و جذابتر بسازید و از رقبای خود جلو بزنید.
- شاید یک فرصت استراتژیک دیگر هم این باشد که به جای طراحی سایت برای همه مردم، تنها برای گروه خاصی این کار را انجام دهید. این روش به شما اجازه میدهد با ارائه خدمات متناسب با نیازهای گروه خاص خود، اعتماد و وفاداری آنها را جلب کنید و در عوض درآمد بیشتری کسب کنید.
در واقع این ها فقط چند نمونه از فرصتهای استراتژیک بود که میتوانید با تفکر استراتژیک پیدا کنید. البته برای شناسایی فرصتهای استراتژیک، باید به عوامل مختلفی مانند رقبا، مشتریان، تکنولوژی، بازار، قوانین و… توجه داشته باشید.
3.عنصر خلق استراتژی در تفکر استراتژیک
در واقع عنصر خلق استراتژی یکی از مهمترین عناصر تفکر استراتژیک است که به فرد یا سازمان این قابلیت را میدهد که بتواند فرصتهای جدید و نوآورانه را شناسایی و به آنها پاسخ دهد. خلق استراتژی به معنای تولید و اجرای راهبردهایی است که با توجه به محیط و منابع موجود، اهداف بلندمدت را تحقق بخشند. همچنین خلق استراتژی نیازمند خلاقیت، ابتکار، تجزیه و تحلیل، یادگیری و همکاری است. برای داشتن عنصر خلق استراتژی، باید چند مرحله را طی کنید:
- اولین مرحله، شناسایی فرصتهای استراتژیک است. فرصتهای استراتژیک آنهایی هستند که با تغییرات محیط، نیازها و انتظارات مشتریان، رقبا و ذینفعان دیگر ایجاد میشوند و پتانسیل دارند که ارزش افزوده بالایی برای سازمان ایجاد کنند. برای شناسایی فرصتهای استراتژیک، باید به صورت مستمر در حال تلاش باشید و از منابع مختلف اطلاعات جمعآوری کنید. همچنین باید قادر باشید که فرصتها را با توجه به نقاط قوت و ضعف، تهدیدات و فرصتهای خود (SWOT) اولویتبندی کنید.
- دومین مرحله، طراحی راهبردهای مناسب برای پاسخ به فرصتهای شناسایی شده است. در این مرحله، باید گزینههای مختلف را بسط داده و با توجه به هزینه، بازده، ریسک و سازگاری آنها با اهداف سازمان، بهترین گزینه را انتخاب کنید. باید در نظر داشت که راهبردهای خلاقانه و نوآورانه آنهایی هستند که باعث تفاوت قابل توجه با رقبا شوند و از سودآوری و پایداری بالایی برخوردار باشند.
ادامه مراحل عنصر خلق استراتژی
- سومین مرحله، پیادهسازی راهبردهای طراحی شده است. در این مرحله، باید منابع و فعالیتهای لازم را تخصیص داده و نقشها و مسئولیتها را تعیین کنید. همچنین باید سامانههای ارزیابی و کنترل را ایجاد کنید تا بتوانید عملکرد و نتایج را اندازهگیری و با استانداردها و اهداف مقایسه کنید. در صورت لزوم، باید اصلاحات و بهبودهای لازم را انجام دهید تا به بهترین نتیجه ممکن برسید.
- چهارمین مرحله، یادگیری و بهبود مستمر است. در این مرحله، باید از تجربیات و دادههای به دست آمده در فرایند خلق استراتژی برای افزایش دانش و تواناییهای خود و سازمان استفاده کنید. باید قادر باشید که از خطاها و شکستها درس بگیرید و از موفقیتها برای تقویت نقاط قوت خود استفاده کنید. همچنین باید بازخوردهای مثبت و منفی را دریافت کنید و به آنها پاسخ دهید. باید همواره به دنبال رشد و تکامل باشید و از فرصتهای یادگیری جدید استفاده کنید.
به این ترتیب، عنصر خلق استراتژی یک فرایند چرخهای است که شامل شناسایی، طراحی، پیادهسازی و یادگیری میباشد. این عنصر باعث میشود که فرد یا سازمان بتواند با تغییرات محیط پویا سازگار شده و مزیت رقابتی خود را حفظ کند و افزایش دهد.
مقالات مرتبط در حوزه مدیریت: برای تکمیل دانستههای خودتان توصیه میکنیم مقالات مدیر خوب، رشته مدیریت امور بانکی و استراتژی هوشمندانه را حتما مطالعه کنید.
4.عنصر پیاده سازی استراتژی
پیادهسازی استراتژی یکی از عناصر اصلی تفکر استراتژیک است. تفکر استراتژیک نه تنها شامل تولید ایدههای نوآورانه و خلاقانه برای رسیدن به اهداف سازمان است، بلکه شامل تبدیل این ایدهها به عمل نیز هست. پیادهسازی استراتژی به معنای اجرای فعالیتهای لازم برای دستیابی به نتایج مطلوب است. بدون پیادهسازی استراتژی، تفکر استراتژیک فقط یک فرایند ذهنی خواهد بود که هیچ تأثیر عملی نخواهد داشت. پیادهسازی استراتژی نقش حیاتی در موفقیت سازمان دارد. بسیاری از سازمانها ممکن است دارای استراتژیهای جذاب و قانعکننده باشند، اما در صورت عدم پشتکار و تعهد در پیادهسازی آنها، نتوانند به هدف خود برسند. پژوهشهای مختلف نشان دادهاند که بین ۶۰ تا ۹۰ درصد سازمانهای بزرگ در پیادهسازی استراتژی خود شکست میخورند. عوامل مختلفی مانند عدم هماهنگی، عدم وضوح، عدم انطباق، عدم پایش و کنترل، عدم حمایت فرهنگ سازمان و عدم تخصص منابع انسانی ممکن است باعث شوند که پروسه پیادهسازی با مشکل روبرو شود.
برای پاسخگویي به چالشهای پياده سازي استراتژي، لازم است كه سازمانها رويكردهاي مناسبي را در نظر بگيرند. رويكردهاي مختلفي براي پياده سازي استراتژي وجود دارد كه هر يك داراي مزیتها و محدودیتهایی هستند. يكي از رويكردهایي كه در اين زمينه مطرح شده است، مدل ليدكا (Liedtka) است. اين مدل بر اساس چهار عنصر اصلي ساخته شده است: تجزيه و تحليل، تخيل، تجربه و انعكاس. اين عناصر به هم پيوسته هستند و يك دوره را تشكيل ميدهند كه باعث بهبود مستمر در پياده سازي استراتژي ميشود. در ادامه به توضيح اين عناصر خواهيم پرداخت.
عناصر مدل لیدکا در پیاده سازی استراتژی
مدل لیدکا از چهار عنصر تشکیل شده است که عبارتاند از:
- تجزیه و تحلیل: در این مرحله، سازمان باید وضعیت فعلی خود را بررسی کند و نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدهای موجود را شناسایی کند. همچنین باید نیازها و انتظارات ذینفعان را درک کند و با استفاده از دادههای قابل اعتماد، تحلیلهای منطقی و مناسب را انجام دهد.
- تخیل: در این مرحله، سازمان باید بتواند فراتر از حال حاضر ببیند و چشمانداز آینده خود را تصور کند. باید بتواند ایدههای جدید و خلاقانهای را برای حل مشکلات و بهرهبرداری از فرصتها پیشنهاد کند. همچنین باید بتواند ریسکپذیر باشد و از قوانین موجود فرار کند.
- تجربه: در این مرحله، سازمان باید بتواند ایدههای خود را به صورت عملی آزمایش کند و نتایج را مشاهده کند. باید بتواند با استفاده از روشهای نوین مانند نمونهسازی، شبیهسازی، آزمون و خطا، پروتوتایپ سازی و غیره، ایدههای خود را به چالش بکشد و بازخوردهای لازم را جمعآوری کند.
- انعکاس: در این مرحله، سازمان باید بتواند از تجارب خود یاد بگیرد و نقطه عطفهای کوثر را شناسایی کند. باید بتواند نقدهای سازنده را دریافت کند و به بهبود عملکرد خود بپردازد. همچنین باید بتواند نتایج حاصل را با هدفهای خود مقایسه کند و در صورت لزوم تغییرات لازم را در استراتژی خود اعمال کند.
به این ترتیب، پیادهسازی استراتژی یک فرایند پویا و چابک است که نیاز به همکاری، یادگیری، خلاقیت و تطبیق دارد.
مقالات مرتبط در حوزه مدیریت: برای تکمیل دانستههای خودتان توصیه میکنیم مقالات رشته مدیریت صنعتی، خط مشی، معماری سازمانی و مدیر عامل را حتما مطالعه کنید.
برای تفکر استراتژیک باید چه مهارتهایی داشته باشیم؟
تفکر استراتژیک به معنای توانایی دیدن تصویر بزرگ، تحلیل فرصتها و تهدیدات، تعیین اهداف و راهبردها، اجرای برنامهها و ارزیابی نتایج است. برای داشتن تفکر استراتژیک، چندین مهارت لازم است. برخی از این مهارتها عبارتاند از:
- روشن بینی: روشن بینی به معنای داشتن چشم انداز و رسالت واضح و جذاب برای آینده است. در واقع روشن بینان قادر هستند که نقطه عطفهای آینده را پیش بینی کنند، رؤیای خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و به آنها الهام ببخشند.
- انعطاف پذیری: انعطاف پذیری به معنای داشتن ذهن باز و قابل تغییر در برابر شرایط جدید و نامعلوم است. در واقع انعطاف پذیران قادر هستند که فرضیات خود را مورد سؤال قرار دهند، نظرات مخالف را در نظر بگیرند، خطاهای خود را به عنوان فرصتهای یادگیری در نظر بگیرند و راهحلهای جدید و خلاقانه پیدا کنند.
- تحلیل گرایی: تحلیل گرایی به معنای داشتن توانایی جمع آوری، پردازش و تفسیر دادهها و اطلاعات است. در واقع تحلیل گران قادر هستند که مسائل پیچیده را به قسمتهای کوچکتر تجزیه کنند، علل و عوامل مؤثر را شناسایی کنند، الگوها و روابط را کشف کنند و استدلال منطقی و بر پایه شواهد داشته باشند.
- تصمیم گیری: تصمیم گیری به معنای داشتن توانایی انتخاب بهترین گزینه از میان گزینههای موجود است. در واقع تصمیم گیران قادر هستند که اولویتها را مشخص کنند، معیارها را تعریف کنند، گزینهها را ارزیابی کنند، پیامدها را پیش بینی کنند و ریسکها را مدیریت کنند.
- همکاری: همکاری به معنای داشتن توانایی کار گروهی و تعامل مثبت با دیگران است. همکاران قادر هستند که ارتباطات سالم و مؤثر برقرار کنند، نقش و مسئولیتهای خود و دیگران را شناسایی کنند، تعارضات را حل و فصل کنند، بازخورد بدهند و بگیرند و از تفاوتها بهره ببرند.
چگونه این تفکر را در خود افزایش دهیم؟
تفکر استراتژیک یک مهارت مهم برای هر کسی است که میخواهد در دنیای پیچیده و تغییر پذیر امروز موفق باشد. در واقع تفکر استراتژیک به شما کمک میکند تا اهداف خود را با توجه به منابع، فرصتها و تهدیدات موجود برنامه ریزی و اجرا کنید. تفکر استراتژیک همچنین به شما امکان میدهد تا با تغییرات سریع و غیر قابل پیش بینی سازگار شوید و از آنها به عنوان فرصتهای یادگیری و رشد استفاده کنید. اما چگونه میتوان تفکر استراتژیک را افزایش داد؟ در اینجا برخی از راههای ساده و کوثر را برای شما آوردهایم:
- به دنبال الگوها، روابط و الگوریتمها باشید. تفکر استراتژیک نیاز به تحلیل دادهها، اطلاعات و شواهد دارد. به جای اینکه فقط به حقایق و اعداد نگاه کنید، سعی کنید الگوها، روابط و الگوریتمهای پشت آنها را پیدا کنید. این موضوع به شما کمک میکند تا درک عمیقتری از وضعیت فعلی و عوامل مؤثر بر آن داشته باشید. همچنین به شما امکان میدهد تا پیشبینیهای بهتری از آینده بکنید و بتوانید برای حالات مختلف آماده باشید.
- بپرسید چرا؟ یک روش قدرتمند برای تقویت تفکر استراتژیک، استفاده از سوال چرا است. وقتی با چالش، مشکل یا فرصت جدیدی روبرو میشوید، سعی کنید از خود بپرسید چرا این اتفاق افتاده است؟ یا چرا این مسئله مهم است؟ چرا باید به آن پاسخ دهید؟ سوال چرا به شما کمک میکند تا علت و اثر را شناسایی کنید و به جوهر مسئله برسید. همچنین به شما کمک میکند تا فکر خود را باز کنید و دیدگاههای جدید و خلاقانه را در نظر بگیرید.
مقالات مرتبط در حوزه مدیریت: برای تکمیل دانستههای خودتان توصیه میکنیم مقالات توسعه سازمانی، مهارت های مدیریتی و مدیریت ریسک را حتما مطالعه کنید.
ادامه راههای افزایش تفکر استراتژیک
- بینشهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. تفکر استراتژیک نباید در حالت جزیرهای باشد. باید با دیگران همکاری کنید، نظرات و دیدگاههای مختلف را گوش دهید و بحث و گفتگو کنید. این کار به شما کمک میکند تا بینشهای خود را بهتر بیان کنید، از نقاط ضعف و قوت آنها آگاه شوید و از بازخورد و پشتیبانی دیگران بهره ببرید. همچنین به شما امکان میدهد تا از تجربه، دانش و مهارتهای دیگران یاد بگیرید و راهحلهای جمعی و مشترک را ایجاد کنید.
- به خودتان فرصت یادگیری بدهید. تفکر استراتژیک یک فرایند پویا و پیشرفته است. شما نمیتوانید به یک باره بر تفکر استراتژیک مسلط شوید. در واقع شما باید به خودتان فرصت یادگیری بدهید و از خطاها، شکستها و موفقیتهای خود درس بگیرید. سعی کنید به منظور یادگیری از تجربه خود، خودارزیابی کنید، درخواست بازخورد کنید، منابع موثق را مطالعه کنید و در دورههای آموزشی شرکت کنید. همچنین سعی کنید به منظور گسترش دیدگاه خود، با افراد، فرهنگها و محیطهای مختلف آشنا شوید و از آنها الهام بگیرید.
نگاهی به مثالهای مختلفی از تفکر استراتژیک
تفکر استراتژیک یک مهارت مهم برای مدیران، رهبران و کارآفرینان است. برخی از مثالهای تفکر استراتژیک عبارتاند از:
- تحلیل SWOT: این یک روش ساده و کوثر برای شناسایی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدات یک سازمان، پروژه یا محصول است. تحلیل SWOT به افراد کمک میکند تا نقاط قوت خود را بهینه سازی کنند، نقاط ضعف خود را بهبود بخشند، از فرصتهای موجود بهره ببرند و راهحلهای مناسب برای جلوگیری از تهدیدات پیدا کنند.
- ماتریس BCG: این یک روش تجزیه و تحلیل استراتژیک برای مدیریت نمودار سبد محصولات یک سازمان است. ماتریس BCG چهار دسته از محصولات را بر اساس نسبت سهم بازار و نرخ رشد بازار شناسایی میکند: ستارهها، گاو شیردهها، سگها و پرسشهای نامعلوم. ماتریس BCG به افراد کمک میکند تا منابع خود را به صورت بهینه تخصیص دهند، تعادل مناسب بین رشد و سودآوری را حفظ کنند و تصمیمات استراتژیک درباره حفظ، توسعه، حذف یا جایگزینی محصولات بگیرند.
- روش OKR: این یک روش برای تعیین و اندازه گیری اهداف و نتایج کلیدی در سطح سازمان، تیم یا فرد است. روش OKR به افراد کمک میکند تا اهداف خود را با استراتژی سازمان همسو کنند، پروژههای خود را به صورت عینی و قابل اندازه گیری پیگیری کنند و بازخورد و یادگیری مستمر را در فرایند خود جای دهند.
- روش SMART: این یک روش برای تعریف اهداف خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، منطقي و محدود شده در زمان است. روش SMART به افراد کمک میکند تا اهداف خود را به صورت واضح و قابل فهم بیان کنند، معیارهای سنجش پیشرفت و موفقیت خود را تعیین کنند، منابع و موانع خود را شناسایی کنند و زمانبندی مناسب برای اجرای اهداف خود را برنامه ریزی کنند.
مزیتهای استفاده از تفکر استراتژیک
تفکر استراتژیک دارای کاربردهای متعددی است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
- تصمیم گیری بهتر: تفکر استراتژیک به شما کمک میکند که تصمیمات خود را بر اساس منطق، دادهها و بینش بگیرید. شما میتوانید از روشهای مناسب برای حل مسائل، اولویت بندی واقعبینانه، تحلیل ریسک و پاداش و پیش بینی عواقب استفاده کنید.
- افزایش بهره وری: تفکر استراتژیک به شما کمک میکند که منابع خود را به صورت بهینه مدیریت کنید. شما میتوانید فعالیتهای خود را با توجه به اهمیت و اثربخشی آنها ساماندهی کنید، فعالیتهای غیرضروری یا زائد را حذف یا کاهش دهید، فرایندهای خود را بهبود بخشید و با سایرین همکاری کنید.
- انعطاف پذیری بالاتر: تفکر استراتژیک به شما کمک میکند که با تغییرات سریع و ناگهانی در محیط خود سازگار شوید. شما میتوانید فرصتهای جدید را شناسایی و به آنها پاسخ دهید، چالشهای جدید را حل و فصل کنید، راهبردهای خود را بازنگری و تغییر دهید و از خطاهای خود یاد بگیرید.
بنابراین، تفکر استراتژیک یک متغیر مؤثر در افزایش عملکرد، رضایت و رشد فردی و سازمانی است. برای تقویت تفکر استراتژیک خود، شما میتوانید از روشهای مختلف مانند خواندن کتابهای مربوط، شرکت در دورههای آموزشی، عضویت در گروههای مشورت گسترده و درخواست بازخورد کنید.
مقالات مرتبط در حوزه مدیریت: برای تکمیل دانستههای خودتان توصیه میکنیم مقالات مدیریت فردی، انواع سبک های رهبری و کنترل پروژه را حتما مطالعه کنید.
بررسی نقش این تفکر در کسب و کار
تفکر استراتژیک یکی از مهارتهای کلیدی برای موفقیت در کسب و کار است. در واقع تفکر استراتژیک به معنای توانایی تحلیل، برنامهریزی و اجرای راهبردهای مناسب برای رسیدن به اهداف سازمانی است. تفکر استراتژیک به کارآفرینان، مدیران و کارمندان کمک میکند تا:
- بتوانند فرصتها و تهدیدهای موجود در محیط خارجی و داخلی را شناسایی و ارزیابی کنند.
- قادر باشند نقاط قوت و ضعف خود، رقبا و مشتریان را تشخیص دهند.
- بتوانند اهداف واقعبینانه، اندازهپذیر و قابل اندازهگیری تعیین کنند.
- قادر باشند راهبردهای خلاقانه، نوآورانه و پایدار برای دستیابی به اهداف خود طراحی و پیادهسازی کنند.
- بتوانند نتایج عملکرد خود را اندازهگیری، پایش و بهبود بخشند.
تفکر استراتژیک برای کسب و کار منافع زیادی دارد. برخی از این منافع عبارتاند از:
- افزایش سطح رضایت مشتریان با ارائه محصولات و خدمات با کیفیت بالا و مناسب با نیازها و انتظارات آنها
- زیاد شدن سودآوری و بازده سرمایهگذاری با بهینهسازی منابع و فعالیتهای سازمان
- افزایش توانایی رقابت با رقبا و پاسخگویی به تغییرات محیط کسب و کار
- زیاد شدن تعامل و همکاری بین اعضای سازمان و ایجاد فرهنگ یادگیری سازمانی
- افزایش قابلیت انعطافپذیری و تغییرپذیری سازمان در برابر شرایط نامطلوب و غیر قابل پیشبینی
بنابراین، تفکر استراتژیک یک مهارت ضروری برای هر فرد گروه گستردهای است که در حوزه کسب و کار فعال است. با تفکر استراتژیک میتوان به بهبود عملکرد، رشد و پایداری کسب و کار کمک کرد.
مقالات مرتبط در حوزه مدیریت: برای تکمیل دانستههای خودتان توصیه میکنیم مقالات مدیریت تغییر، رفتار سازمانی چیست و استراتژی چیست را حتما مطالعه کنید.
بررسی نقش این تفکر در حوزه مدیریت
تفکر استراتژیک به مدیران کمک میکند که:
- بینش بهتری از محیط خارجی و داخلی سازمان پیدا کنند و فرصتها و تهدیدهای موجود را شناسایی کنند.
- روشنتر از مأموریت، چشمانداز و ارزشهای سازمان باشند و آنها را به صورت واضح و جذاب به کارکنان منتقل کنند.
- اهداف کوتاهمدت و بلندمدت را با توجه به منابع و قابلیتهای سازمان تعیین کنند و سنجش پیشرفت را انجام دهند.
- خلاق باشند و روشهای نوین و کوثر برای حل مسائل و بهبود عملکرد سازمان پیدا کنند.
- ارتباط کوثر با ذینفعان سازمان برقرار کنند و از آنها حمایت بگیرند.
به طور خلاصه، تفکر استراتژیک نقش مهمی در مدیریت دارد چون به مدیران این امکان را میدهد که با دیدگاه جامع، منطقی و خلاقانه به سازمان خود نگاه کنند و با استفاده از استراتژیهای مناسب، سازمان را به سمت تحقق اهداف هدایت کنند.
کتابهای معروف درباره تفکر استراتژیک
تفکر استراتژیک یکی از مهارتهای مورد نیاز در دنیای امروز است. در واقع تفکر استراتژیک به معنای توانایی تحلیل، برنامهریزی و اجرای راهبردهایی است که به دستیابی به اهداف بلندمدت کمک میکنند. برخی از کتابهای معروف در حوزه تفکر استراتژیک عبارتاند از:
- The Art of War نوشته Sun Tzu: این کتاب یکی از قدیمیترین و معروفترین آثار در زمینه جنگ و راهبرد است. نویسنده در این کتاب به بررسی عوامل مؤثر بر پیروزی یا شکست در جنگ میپردازد و نکاتی را برای مدیریت منابع، رهبری، تصمیمگیری و هماهنگی ارائه میدهد. این کتاب بسیار مورد توجه مدیران، سیاستمداران، فیلسوفان و هنرمندان قرار گرفته است.
- Good Strategy/Bad Strategy: The Difference and Why It Matters نوشته Richard Rumelt: این کتاب یک راهنمای عملی برای شناسایی و اجرای استراتژیهای خوب و جلوگیری از استراتژیهای بد است. نویسنده با بررسی مثالهای واقعی از سازمانها و شخصیتهای مختلف، مفاهیم و اصول اساسی تفکر استراتژیک را شرح میدهد. این کتاب به خواننده کمک میکند تا بتواند چالشها و فرصتهای موجود را شناسایی کند و راهبردهای ساده، منطقی و قابل اجرا را طراحی کند.
- Thinking, Fast and Slow نوشته Daniel Kahneman: این کتاب یک شاهکار در زمینه روانشناسی تصمیمگیری و رفتار اقتصادی است. نویسنده در این کتاب به بررسی دو سامانه فکر کردن در ذهن انسان میپردازد: سامانه ۱ که سرعت بالا، خودکار، هيجاني و غيرعقلاني است و سامانه ۲ که کند، منطقي و عقلاني است. نويسنده با استفاده از تحقيقات علمي و آزمايشات جذاب، نشان ميدهد كه چگونه سامانه ۱ ميتواند منجر به خطا، تعصب و تصورات غلط شود و چگونه سامانه ۲ ميتواند به بهبود تفكر استراتژيك كمك كند.
مقالات مرتبط در حوزه مدیریت: برای تکمیل دانستههای خودتان توصیه میکنیم مقالات رهبری زنان، مدیریت سرمایه در فارکس و رهبری چیست را حتما مطالعه کنید.
کلام آخر
خیلی خوشحالیم که تا انتهای این مقاله همراه تیم دانشگاه کسب و کار بودید. در این مقاله در کنار هم یاد گرفتیم که تفکر استراتژیک یک مهارت مهم برای رهبران، مدیران و کارآفرینان است. در واقع تفکر استراتژیک به معنای توانایی تجزیه و تحلیل محیط، شناسایی فرصتها و تهدیدها، تعیین اهداف و راهبردها، انجام برنامهریزی و اجرای اقدامات مناسب برای رسیدن به نتایج مطلوب است. تفکر استراتژیک به فرد کمک میکند که دیدگاه خود را گسترش دهد، از چالشها عبور کند، از منابع بهینه استفاده کند و با تغییرات سازگار شود. برای توسعه تفکر استراتژیک، چندین روش و تکنیک وجود دارد. برخی از آنها عبارتاند از:
- خواندن کتابها، مقالات و گزارشات در زمینههای مختلف و بهروز رسانی دانش خود درباره رویدادها و پدیدههای جاری
- شرکت در دورهها، کارگاهها و سمینارهای آموزشی مرتبط با تفکر استراتژیک و یادگیری از تجارب دیگران
- انجام بازیها و فعالیتهای ذهنی که به تقویت حافظه، توجه، خلاقیت و حل مسئله کمک میکنند
- بحث و گفتگو با افراد مختلف در سطوح و حوزههای متفاوت و شنیدن نظرات و دیدگاههای متنوع
- انجام پروژهها و فعالیتهای عملی که نیازمند بهکارگیری تفکر استراتژیک و دریافت بازخورد از دیگران هستند
حالا شما برای ما بنویسید. به نظر شما با استفاده از چه روشهایی میتوانیم تفکر استراتژیک را گسترش دهیم؟