زمانی که صحبت از فرانسه و زبان فرانسوی به میان بیاید، اولین چیزی که به ذهنتان میرسد چیست؟ اگر هم اولین مورد نباشد قطعاً در لیستی که در ذهنتان راجع به فرانسه و زبان فرانسوی ظاهر میشود، نام ویکتور هوگو نیز خواهد بود! این طور نیست؟ ویکتور هوگو شاعری معروف و نام آشنا در ذهن همگان است. اکثر کسانی که او را میشناسند از طریق رمان معروفش بینوایان با او آشنا شدهاند؛ اما صرف نظر از اشعار و رمانهای معروفی که از خود به جا گذاشته، ویکتور را میتوان نویسندهای دانست که ادبیات رمانتیک را در فرانسه شروع کرد و آن را پایه گذاری نمود. همچنین خدمت بزرگی به ادبیات کشورش نام او را برای همیشه جاودانه کرده است.
برای این که به اهمیت شخصیت ویکتور پی ببرید و آن را درک کنید به جای آغاز باید از انتهای زندگی او داستان را شروع کرد! سال 1885 و در بیست و دوم ماه می ویکتور برای همیشه چشمهایش را بر جهان بست. آن چه نشان دهنده اهمیت این شخصیت در فرانسه است این است که در مراسمی که پیکر او را خاکسپاری کردند بیشتر از دو میلیون نفر از طرفداران او حضور داشتند. هنوز که هنوز است این مراسم جزئی از بزرگترین تجمعات مردمی در شهر پاریس است. شاید دانستن این نکته برایتان جالب باشد که در آن زمان شهر پاریس کمتر از دو میلیون نفر جمعیت داشت!
در این مقاله از مجموعه مقالات دانشگاه کسب و کار میخواهیم مروری داشته باشیم بر زندگی این شاعر و نویسنده بزرگ و همچنین در نهایت به آثار ایشان بپردازیم. اگر هم چنان علاقهمند به خواندن زندگینامه شخصیت بزرگ و پر اهمیتی چون ویکتور هوگو هستید، همراه ما تا انتهای این مقاله بمانید.
اهداف ویکتور از رمانهایش
این موضوع را میتوان با جدیت بیان کرد که هوگو هنگام نوشتن تمام رمانهایش هدفی را در ذهنش دنبال میکرده است. پشت همه نوشتههای او هدفی خاص قرار دارد که مخاطب در انتها به آن میرسد. این اهداف اغلب اخلاقی، اجتماعی، تاریخی و یا مجموع همه آنها با یکدیگر هستند. نوشته رنجبران دریا توسط هوگو که نشان دهنده نبردی است نمادین میان دریا و انسان به خوبی میتواند نشان دهد که نوشتههای ویکتور هوگو نوعی نماد پایداری هستند.
نوشتههای او ارتعاش خاصی دارد که با خواندن آنها موجی از انفجار را ایجاد میکند. هر خوانندهای میتواند این لرزهای که بر بدنش هنگام خواندن آثار هوگو رخ میدهد را حس کند. برای قابل لمستر شدن این موضوع فقط کافی است که داستان گوژپشت نتردام را برای خود یادآوری کنید. آیا این اثر را خواندهاید؟ آن صحنهای که هجوم خروشانی از جمعیت مردمی به سمت کلیسا که انگار این موج مردمی کلیسا را میبلعد و در خود غرق میکند را به یاد میآورید؟ همراه ما باشید تا در قسمت بعدی نگاهی بر رمان بینوایان بی اندازیم.
بینوایان؛ میراثی که ویکتور هوگو تا به ابد از خود به جا گذاشت
احتمالاً همگی بر این موضوع اتفاق نظر داریم که راههایی که انسان در سرنوشت خود طی میکند، عمدتاً راههای ساده و سر راستی نیستند که به راحتی بتواند بپیماید. هیچ وقت این گونه نبوده است که سرنوشتی که انسان دارد شبیه به یک جاده مستقیم در جلوی پایش قرار بگیرد. این جاده گاهی پر پیچ و خم میشود و گاهی بنبستهایی در انتهای خود دارد. پیچهایی پر از تاریکی و سکوت، راههایی کج و معوج و حتی چهارراههایی که هنگام رسیدن به آنها اضطراب به مغز استخوانتان میرسد و تصمیمهایی نامطمئن که هنگام رسیدن به چهارراهها باید بگیرید. این متن گوشهای از کتاب ارزشمند بینوایان بود.
از زمانی که نوشتن رمان بینوایان به اتمام رسید و شروع به منتشر شدن کرد تا به دست همگان برسد حدود 150 سال میگذرد. اما با این حساب و با وجود همه آثاری که بعد از آن نوشته شد، هنوز که هنوز است رمان بینوایان جزئی از پرفروشترین کتابهایی است که در حوزه ادبیات در سطح جهان به فروش میرسد. بینوایان که شاهکاری است که توسط هوگو نوشته شده است این نکته را یادآور میشود که گاهی ممکن است آثار ادبی هیچ تاریخ انقضایی نداشته باشند. با وجود این که بیش از یک قرن از انتشار این شاهکار میگذرد، طرفداران ویکتور هوگو و خوانندگان رمان بینوایان هم چنان در انتظار این هستند که مردی با نام ژان والژان داستانی حماسی به سان بینوایان را برای آنها رقم بزند.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات الکس فرگوسن، امیرکبیر، ریچل هالیس، توماس ادیسون، والت دیزنی و آلن دوباتن را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
در باب ژان والژان در بینوایان
ژان والژان مردی بود که به خاطر متهم شدن به این که تنها تکه نانی را برای سیر کردن شکمش دزدیده است، 19 سال حبس را تحمل کرد. حسی که از خواندن رمان بینوایان میگیرید، تجربهای است که فقط از خواندن همچنین شاهکاری و یا با دیدن اقتباسهایی از بینوایان که بر روی پرده سینما و یا صحنه تئاتر رفتهاند به دست میآید. شاید همین احساسی که به خواننده منتقل میکند سبب شده است که بینوایان تبدیل شود به یکی از پر اقتباس ترین اثرهای ادبی که در سراسر جهان وجود دارد.
استقامت کلیدی است که به پیروزی منتهی میشود
ویکتور هوگو سالهای طولانیای را برای نوشتن شاهکار بینوایان صرف کرد. در واقع رمان بینوایان در سال 1862 به انتشار رسید اما شاید این نکته برایتان جالب باشد که ویکتور از سال 1830 برای نوشتن این رمان تلاش میکرده است. اگر ویکتور هوگو را بشناسید احتمالاً جمله معروفی که همیشه بر زبان او بود را میدانید. استقامت رمزی برای تمام پیروزیها است! اگر همه آثاری که این نویسنده بزرگ نوشته است را نادیده بگیریم، آیا تنها رمان بینوایان جمله معروف و همیشگی هوگو را برای شما به اثبات نمیرساند؟
در زمان جنگ داخلی آمریکا بینوایان رمانی بود که بسیار در میان سربازان شهرت داشت. صحنه جالب و باشکوهی است نه؟ در تصورات خودتان سربازانی را ببینید که هر لحظه ممکن است زمان مرگ آنها فرا برسد! اما آنها در آشوبی که منتظرشان است آرام نشستهاند و رمان بینوایان را در کنار یکدیگر میخوانند! اگر برایتان سؤال شود که علت این علاقه چیست؟ باید به شما یادآوری کنم که رمان بینوایان جزئی از معدود رمانهایی است که توانسته به افرادی که در سایر داستانها در حاشیه ماندهاند پروبال بده و از موضوعهایی چون انسانیت، شجاعت، قهرمانی و شرافت آنها صحبت کند.
نکتهای جالب در مورد رمان بینوایان
یک نکته جالب دیگر که میتوانم درباره این رمان به شما بگویم این است که با این که بینوایان جزئی از رمانهای مشهور فرانسوی است، اما در کشور فرانسه نوشته نشده است! هنگامی که در سال 1851 کودتایی در کشور فرانسه رخ داد، ویکتور هوگو جز افرادی بود که مخالف و منتقد ناپلئون بودهاند.
همین موضوع باعث شد که در زمان کودتا از کشورش فرانسه فرار کند. هوگو ابتدا وارد خاک بلژیک میشود؛ اما زمانی که او را دستگیر میکنند، او را به جزیرهای با نام جرنزی تبعید میکنند. پس از تبعید ویکتور هوگو نزدیک به 15 سال از زندگیاش را در جزیره جرنزی میگذراند. اما میتوان با قاطعیت گفت که این 15 سال جز درخشانترین سالهای نویسندگی ویکتور بود؛ زیرا که رمان بینوایان نیز در همین پانزده سال نوشته شده است.
نقش هوگو در دنیای ادبیات از قرن نوزدهم تا کنون
ویکتور هوگو با آثارش تأثیر عمیقی را بر سایر نویسندگان گذاشت. بهعنوانمثال میتوان به نویسندگان فرانسویای اشاره کرد که همزمان با هوگو زندگی میکردند و مینوشتند. از جمله آنها میتوان فلوبر، زولا، داستایوفسکی و حتی کامو را نام برد. این موضوع بسیار واضح است که آثار هوگو الهام بخش بسیاری از نویسندگان بوده است از قرن نوزدهم تا حتی نویسندگان معاصر. ویکتور در طول زندگیاش فعالیتهای سیاسی زیادی را نیز انجام داده بود؛ اما آن چه که باعث ماندگاری و جاودانگی نام او در تاریخ شد هیچ کدام از فعالیتهای سیاسیاش نبود! بلکه قلم او بود.
همان طور که در بخش قبلی نیز اشاره کردیم، هوگو حتی به خاطر این فعالیتهای سیاسی سالهای زیادی را در تبعید گذراند. روح انقلابیای که در هوگو وجود داشت نه با فعالیتهای سیاسی او بلکه از طریق آثار او برای همگان روشن شد و حتی برای افراد سیاسی به عنوان چراغ راهی قرار گرفت.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات علی انصاری، دیل کارنگی، ولادیمیر ناباکوف و بابک فردوسی را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
ویکتور هوگو نمادی از یک قهرمان برای عامه مردم
هوگو معتقد بود که شاعر کامل شاعری است که در نوشتههایش همیشه دیدگاهی رمانتیک دارد. او تعریفش از دیدگاه رمانتیک را این گونه ارائه میدهد: طبیعت، ماوراء طبیعت و انسانیت. اولین ندا و شعاری که هوگو سعی کرد در نوشتههایش سر دهد و خوانندگان را از آن مطلع کند انسانیت بود. او بر این باور بود که انسانیت ندایی است که همواره هنرمندان را به سمت خود فرامیخواند. ندای انسانیت به هنرمندان نشان میدهد که چگونه انسان دوستی را به عنوان نقش خود بپذیرند و از طریق فعالیتهای سیاسی نقش خود را ایفا کنند. همین موضوع باعث شد با اینکه هوگو جزئی از اشراف بود و به عنوان یکی از آنها به دنیا آمده بود از دسته آنها خارج شد و دیگر خودش را جزئی از عامه مردم میدانست.
اصل و نسب ویکتور هوگو نسبیتی با بورژوازی که از اشراف مشهور بودند داشت. اما در سال 1850 او اعلام کرد که با وجود اصل و نسبش نمایندهای برای عامه مردم است و در طرف آنها قرار میگیرد. حتی تمام نوشتههای هوگو نیز از جنس عامه مردم بود و او همه آنها را برای همین مردم نوشت و نه اشراف زادگان! به یاد ماندنیترین شخصیتهایی که در داستانهای او وجود دارند مخصوصاً در شاهکار بینوایان، مردمی عادی هستند؛ نه کسانی که ثروت آن چنانی دارند و نه کسانی که مقام والایی دارند! آنها جزئی از فقرا و توده مردمی بودند.
عهدی که هوگو نسبت به افراد فقیر جامعه با خود بست
با وجود این که هوگو هرگز فقر را در زندگیاش نچشید و فرد فقیری نبود؛ اما در تمام زندگیاش تلاشش بر روی یک چیز بود. او میخواست برای همیشه و تا پایان زندگیاش به عنوان یک هم صدا، یک زبان و یک دل با فقرا باقی بماند. او درباره دغدغههایی که فقرا در طول زندگیشان با آنها روبه رو هستند میاندیشید و آنها را در آثار خود نشان میداد. هوگو تا آخرین نفسها و تا لحظههای آخرینی که در این دنیا بود هرگز پا بر روی تعهدش نسبت به این که همواره برای طبقات پایین جامعه بجنگد و از خواستههای آنان بگوید نگذاشت. حتی بعد از مرگش وصیت کرد که پیکرش را تنها با تابوتی ساده و کالسکهای معمولی حمل کنند و در مراسمی که برای خاک سپاریاش میگیرند از افراد فقیر و عامه مردم دعوت کنند.
آثار ویکتور درخشانترینهای ادبیات جهان
اکثر کسانی که هوگو را میشناسند، احتمالاً او را از طریق شاهکاری که نوشته است به نام بینوایان شناختهاند. اما بینوایان تنها اثر درخشان از هوگو نیست بلکه تنها پرتویی است از استعداد فوقالعادهای که این نویسنده دارد و در تمام آثارش میتوان این نور خیره کننده را مشاهده کرد. اغلب طرفداران ویکتور هوگو او را پدر ادبیات رمانتیک در کشور فرانسه مینامند. علت این موضوع این است که هوگو همیشه در نوشتن تمامی آثارش سعی کرده است که هدفی بزرگ و والا را نشانه بگیرد و از آن برای خوانندگان خود بگوید.
از جمله این اهداف والا که در آثار هوگو وجود دارند، میتوان از عدالت اجتماعی که باید در جامعه حاکم شود تا ساختمانهای قدیمی و تاریخی که ارزش خاصی دارند و باید برای حفاظت آنها تلاش کرد؛ زیرا در معرض تهدید خرابی قرار دارند نام برد. تا انتهای این مقاله همراه تیم دانشگاه کسب و کار باقی بمانید زیرا میخواهیم به شما نشان دهیم که تمامی آثار هوگو جز درخشانترین آثار ادبی هستند.
کلیسای نتردام و جان بخشی به آن توسط ویکتور هوگو
رمان گوژپشت نتردام نیز یکی از آن نوشتههای درخشان هوگو به حساب میآید. در سال 1996 والت دیزنی توانست از این رمان اقتباسی بسیار موفق داشته باشد. پیشنهاد میکنم که حتماً انیمیشن گوژپشت نتردام را ببینید و از آن لذت ببرید. طرح داستانی که پشت نوشته گوژپشت نتردام است؛ طرحی بسیار تراژیک و اما میتوان گفت در همان حال هیجانانگیز است. هنگامی که از ویکتور هوگو درباره این رمان پرسیدند، او گفت که الهام این نوشته را از کلمهای یونانی گرفته است که بر روی دیوار کلیسای نتردام نوشته شده بود. آن کلمه یونانی Anatkh بود که در زبان یونانی به معنای سرنوشت است. رمان گوژپشت نتردام داستانی غمانگیز درباره سرنوشتی شوم را روایت میکند که حتی اگر بدانی به پایان خوبی منتهی میشود، باز هم با این وجود نمیتوان از غم آن سرنوشت شوم فرار کرد. در مقدمه کتاب گوژپشت نتردام هوگو این گونه مینویسد:
“چندین قرن از زمانی که فردی این کلمه یونانی Anatkh را بر روی دیوار کلیسای نتردام نوشته است میگذرد. آن فرد سالهای سال است که از جهان رفته است. نوشتهای که او بر روی دیوار گذاشته است نیز همراه او ناپدید شده است. شاید بتوان گفت که زمان مرگ کلیسای نتردام هم نزدیک است و فرصت زیادی برای آن باقی نیست. کتابی که پیش روی شماست داستان آن سنگواره را روایت میکند.”
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات جی کی رولینگ، احمد شاملو، استیو جابز و پیر امیدیار را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
در باب شخصیتهای رمان گوژپشت نتردام
شخصیتهای مختلفی که در رمان گوژپشت نتردام قرار دارند، بسیار دوست داشتنی هستند. شما هنگام خواندن کتاب میتوانید احساسات آنها را درک کنید و آنها کاملاً برای شما ملموس هستند، آن قدر که دوست دارید به داخل داستان بروید و در موقعیتهای مختلف از آنها حمایت کنید و آنها را زیر بال و پر خودتان بگیرید. از معروفترین و محبوبترین شخصیتهای این کتاب میتوان از زنی زیبا به نام اسمرلدا و همچنین گوژپشتی آرام و خوش اخلاق به نام کازیمودو نام برد. این شخصیتها هر دو در تاریخ ادبیات در جهان معروف و محبوب شدند.
هدف ویکتور هوگو از خلق چنین شخصیتهای محبوبی و همچنین نوشتن رمان گوژپشت نتردام صرفاً روایت داستانی که برای آنها در حال وقوع است نیست! در آن سالها مقامات شهری پاریس تصمیم گرفته بودند که ساختمانهای قدیمی مختلف را تخریب کنند و آنها را از نو بسازند و هوگو شاهد این اتفاق بود. ویکتور هوگو با نوشتن این رمان بر روی این ارزش نوع معماری و حفظ آن به شیوه خودش تأکید میکرد. از همین رو کلیسای نتردام تبدیل شد به یکی از مهمترین شخصیتهای داستان او. هوگو میخواست با این کار نشان دهد که برای حفظ این بنای قدیمی و ارزشمند باید تلاش کنیم. شاید بتوان این گونه گفت که قهرمان اصلی داستان گوژپشت نتردام همان کلیسای نتردام در شهر پاریس است. شما این طور فکر نمیکنید؟
ریشههایی از رمان بینوایان در میان رمانهای دیگر
اگر جز علاقهمندان به رمان بینوایان هستید و به دنبال ریشههای دیگر این رمان میگردید، حتماً باید رمانهای دیگر ویکتور هوگو را بخوانید. بگذارید برایتان مثالی بیاورم. کلود ولگرد شخصیتی است که هوگو حتی قبل از ژان والژان آن را خلق کرد و شباهت زیادی به ژان والژان دارد. کلود ولگرد هم شخصیتی بود که برای سیر کردن شکم خانوادهاش از روی فقر مجبور شد که غذا بدزدد و بعد از آن که او را دستگیر کردند به خاطر جرم دزدی زندانی شد.
هوگو علاقه زیادی داشت که داستان ولگردهایی را روایت کند که در داستانهای دیگر هرگز به آنها پرداخته نشده است و حتی جامعه نیز آنها را فراموش کرده است. آنها حتی توان این را ندارند که از خود و حقوق خود دفاع کنند و به راحتی و برای جرمهای کوچک سالهای زیادی را به زندان میافتند. هوگو همیشه در طول زندگیاش چنین بیعدالتیها را زیاد دیده بود و تلاش میکرد با استعدادی که در نوشتن دارد و قدرت قلمش تلاش کند که این بیعدالتیها اصلاح بشوند.
تلاشهای ویکتور هوگو برای ایجاد تغییر در اجتماع
یکی از اولین نوشتههایی که ویکتور هوگو منتشر کرد آخرین روز یک محکوم بود. او این رمان را در سال 1829 منتشر کرد. از این رمان میتوان به عنوان نمونهای از کارها و فعالیتهای سیاسی هوگو نام برد؛ چرا که با این رمان سعی داشت اصلاحاتی را در سطح جامعه فرانسه به وجود بیاورد. هنگامی که از ایده نوشتن این کتاب از ویکتور هوگو پرسیدند این گونه گفت که: جرقه نوشتن این کتاب زمانی در ذهنش زده شد که شاهد این بود که جلادی در حال تیز کردن گیوتین بوده است و مردم منتظر تماشای یک اعدام. هوگو سعی کرد در این کتاب نقدی بر حکم اعدام داشته باشد و درستی آن را زیر سؤال ببرد. در آن سالها همچنین ایده و تفکری بسیار نادر و حتی دور از ذهن بود.
مردی که میخندد تلاشی همهجانبه از طرف ویکتور هوگو
اگر شخصیت مورد علاقه شما در فیلم بتمن جوکر بوده است و جز علاقهمندان این شخصیت به حساب میآیید، بگذارید پیشنهاد هیجانانگیزی به شما کنم! رمان مردی که میخندد قطعاً برای شما نوشته شده است و مخصوص شماست. در بخشی از این کتاب این گونه آمده است که:
“ای احمقانی که قدرت بسیاری در دستان شماست، چشمان خود را باز کنید تا بهتر ببینید. من کسی هستم که همه چیز را برای شما مجسم میکند … ای شاهزادگان، اشراف زادگان و یا کشیشان! به هوش و آگاه باشید! مردم در ظاهر به شما لبخند میزنند و میخندند، اما آنها از درون و در باطن خود در حال رنج کشیدن هستند. من نمادی از مردم برای شما هستم. اما … آمدهام به شما هشدار دهم که مردم به زودی به خودشان میآیند و متوجه میشوند … پایان این داستانی که ساختهاید شروع میشود. شفقی به رنگ خون در نزدیکی صبح میدمد. خندهای که بر لبان من است همچنین معنیای میدهد. الان وقت آن است که خندهی من را ببینید و به خاطر آن بخندید.”
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات لوییز هی، دبی فورد، آبراهام مازلو و لویی پاستور را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
ناپلئونی کوچک اثری دیگر از ویکتور هوگو
هدف ویکتور هوگو از نوشتن رمان ناپلئونی کوچک نمایش رنجها و دردهایی بود که از سمت ناپلئون سوم متحمل شد. هوگو این موضوع را حتی بر روی جلد این رمان نیز نوشته است. در قرن نوزدهم در کشور فرانسه نویسندگان بزرگ و مشهوری زندگی میکردند؛ اما در بین آنها هوگو قطعاً یکی از پرکارترینها بود. در هنگام نوشتن کتاب نود و سه باز هم تمام تمرکز و حواس هوگو سمت تاریخ و نمایش آن به مردم بود.
هوگو تنها شاعر و نویسندة داستانها نبود! در ادبیات نمایشی هم همیشه نام ویکتور هوگو درخشان است و نمایشنامههای قابل توجهی را در این زمینه دارد. یکی از نمایشنامههای درخشان او که حتماً نامش به گوشتان خورده است نمایشنامه تریبوله دلقک شاه است. تریبوله دلقک شاه نمایشنامهای است که داستان دلقکی در دربار شاه را روایت میکند که در دوره رنسانس زندگی میکند. از دیگر شاهکارهای هوگو در عرصه نمایشنامه نویسی میتوان از نمایشنامههای لوکرس بورژیا و ری بلاس نیز نام برد.
ویکتور هوگو و ناگفتههایی از زندگی او
در قسمتهای قبلی نیز اشاره کردیم که هر وقت صحبت از عدالت اجتماعی و فعالیتهای بشر دوستانه میشد، ویکتور هوگو هر فعالیتی که میتوانست را انجام میداد و هرگز پا بر روی عهدش نسبت به قشر ضعیف جامعه نمیگذاشت. از جمله این تلاشهایی که هوگو برای طبقه ضعیف جامعه انجام داد میتوان به خلق شخصیت ژان والژان اشاره کرد.
ژان والژانی که هدف از خلقت او آزادی از زندانها بود. در پس خلق شخصیت ژان والژان ویکتور هوگو نگاهی عمیق نیز به مسائل مختلفی چون فقر، عدالت، سیاست و فلسفه اخلاق میکند و آن را با موضوع به زندان انداختن افراد ضعیف جامعه گره میزند. ویکتور هوگو را میتوان با قطعیت یک فعال در حوزه حقوق بشر معرفی کرد. او یک مدافع حقوق بشر تمام عیار بود. کارگردانها و نویسندگان مختلفی از جزئیات زندگی هوگو الهام گرفتند و با استفاده از آن فیلمها و نمایشنامههای مختلفی را به روی صحنه و پرده آوردند.
راهکار جالب و عجیب هوگو برای شروع نوشتن
در حوزه نویسندگی اصطلاحی داریم به نام writer’s Block. این اصطلاح که به معنای قفل نویسندگی است، زمانی رخ میدهد که نویسنده دیگر قادر به نوشتن حتی یک کلمه هم نیست. در واقع این اصطلاح تبدیل شده است به یکی از شایعترین و معروفترین مشکلاتی که هر نویسندهای در هنگام نوشتن با آن روبه رو میشود.
ویکتور هوگو زمانی که به این مشکل میخورد برای حل آن همیشه راهکاری عجیب در آستین داشت. به گفته کسانی که او را میشناسند او در این زمان تمام لباسهایش را در میآورد و در آن حال تنها خودش را درون یک اتاق خالی زندانی میکرد. در آن اتاق هیچ وسیلة دیگری قرار نداشت به جز تنها یک کاغذ و یک قلم برای نوشتن. هوگو شروع به نوشتن میکرد و از قبل به خدمتکارهایش دستور میداد که تا وقتی موفق نشده است داستانی را که شروع کرده پیش ببرد، لباسهایش را به او برنگردانند.
ویکتور هوگو یک نماد مقدس
یک مذهب خاص در کشور ویتنام وجود دارد که ویکتور هوگو را به عنوان یک قدیس میشناسد. نام این مذهب خاص کائو دای است. در این فرقه آموزههای مختلفی از تائو، بودا، مسیح و کنفوسیوس ترکیب شدهاند و به شکل یک فرقه جدید درآمدهاند. از عجیبترین موضوعات این فرقه این است که میتوانید نام ویکتور هوگو را در میان نام قدیسین این مذهب ببینید.
هوگو و زندگی عاشقانه پیچیدهاش
در سال 1822 خالق شاهکار بینوایان ویکتور هوگو به دام عشق افتاد و با آدل فوشه پیمان ازدواج بست. هوگو و آدل فوشه قریب به 46 سال در کنار یکدیگر زندگی کردند؛ اما هوگو زندگی عاشقانهای پر پیچ و خم و همراه با پستی و بلندیهای بسیاری داشت. او هرگز در این 46 سال به آدل فوشه متعهد نبود و در طول این سالها معشوقههای مختلف و زیادی را درون زندگیاش راه میداد. تنها تعهدی که هوگو در زندگیاش با خودش داشت، عهدی بود که نسبت به هنر و فعالیتهای سیاسی بسته بود.
ویکتور هوگو معشوقهای معروف به نام ژولیت دوئه داشت. ژولیت دوئه به قدری به هوگو علاقهمند بود که حتی تصمیم گرفت که زمانی که هوگو را تبعید کردند همراه او به جزیره مانش برود. از دیگر نکتههای عجیب علاقه ژولیت به هوگو این بود که او در طول زندگیاش بالغ بر 20 هزار نامه برای ویکتور هوگو نوشت. او در نامههایی که برای هوگو مینوشت از عشق آتشین و فراوانی که به او داشت میگفت و همچنین از حسادتی که نسبت به دیگر معشوقههای او داشت گله میکرد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات آگاتا کریستی، پائولو کوئلیو، فخر رازی و کوین ترودو را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
ویکتور هوگو و سه اصل اساسی که او طرفدارش بود
طبق صحبتهای خود ویکتور هوگو، او در زندگیاش سه اصل اساسی داشت که همیشه سعی میکرد به آنها پایبند باشد. آن سه اصل اساسی از دیدگاه هوگو عبارت بود از: تصمیم گرفتن در زندگی، دقت داشتن هنگام تفکر و قاعدهمند بودن در سبک. هوگو همیشه سعی میکرد در نوشتههای مختلفش قسمتی از وجود خود را به نمایش در بیاورد. داستان نویسی در واقع برای هوگو به سان راه حلی بود که از آن استفاده میکرد تا عقیدههای مختلفش در زمینههای متفاوت را به زیباترین و ظریفترین شکل ممکن برای خوانندگان خود مطرح کند. بگذارید در این مورد مثالی برایتان بزنم.
درخشش افکار هوگو در نوشتههایش
هوگو همیشه در طول زندگیاش از نحوه برخورد حکومت با افراد فقیر و ضعیف جامعه احساس تنفر و انزجار میکرد. او همیشه از شرایطی که زندانها داشت و همچنین فساد وحشتناکی که در نظام قضایی کشور فرانسه وجود داشت گلایه و انتقاد میکرد. تمام این موضوعات که هوگو نسبت به آنها منتقدی سرسخت بود را میتوانید در نوشته بینوایان او به وضوح ببینید. او همواره به سه اصل اساسی که برای خود تنظیم کرده بود وفادار ماند تا به شیوه خود از حق قشر ضعیف حمایت کند.
هوگو در نوشتههایش سبکی را ابداع کرد که بسیار قاعدهمند باشد، افکاری که در طول روز به ذهنش میرسید را با دقت تمام دسته بندی میکرد و همچنین تصمیم گرفت که تا آخر عمر خود همراه و همدل توده مردم باشد و از حقوق آنها بگوید. او با خلق کردن شخصیتهای شاهکار و فوقالعادهای از جنس همان مردم مانند ژان والژان و کوزت راه خود را به سوی قلب آنها باز کرد و از محبت و حمایت آنها برخوردار شد.
هوگو در تمام نوشتههایش سعی دارد که مخاطبینش را برای تغییر کردن تشویق کند و سعی میکند خوانندگان را با موضوعات مختلفی که مطرح میکند به چالش بکشد. هنگامی که بنیان گذار ادبیات رمانتیک از حقوق درماندگان میگوید از جمله معروفی استفاده میکند، به گفته هوگو شنیده نشدن نمیتواند دلیلی برای ساکت ماندن باشد!
آثار مختلفی که از ویکتور هوگو بهجامانده است
همان طور که در بخشهای قبلی هم به آن اشاره کردیم هوگو فقط نویسنده داستانها نبوده است. بلکه اشعار بسیار زیادی و همچنین فیلمنامههای مختلفی نیز از او باقی مانده است. بهعنوانمثال در سال 1829 ویکتور هوگو هنگامی که تنها 27 سال داشت شعر معروف دفترها، شرقیها را میسراید.
او سرودن این شعر به تمام خوانندگانش نشان داد که علاوه بر داستان نویسی استعداد خاصی نیز در شعر سرایی دارد. در سال 1877 او دفتر شعر دیگری را منتشر میکند که هنر پدربزرگ بودن نام دارد. ویکتور هوگو در این دفتر شعر به عشق و محبت و علاقهای که از دو نوه پسری خودش ژان و ژرژ دریافت میکرد میپردازد و مهر آنها را توصیف میکند. صد سال بعد از این که هنر پدربزرگ بودن منتشر شد به خاطر شهرتی که در فرانسه به دست آورده بود به زبان انگلیسی نیز ترجمه شد تا دیگر کشورها هم بتوانند آن را بخوانند و لذت ببرند.
ویکتور هوگو شاعر و نویسندهای بود که به خوبی میتوانست از زبان فرانسوی استفاده کند. او از این تواناییاش استفاده میکرد که بیعدالتیهای موجود در جامعه را نقد و نکوهش کند، از فساد زیادی که در آن زمانها در دولت فرانسه حاکم بود صحبت کند و همچنین تمام تلاشش را به کار گیرد تا ذرهای اوضاع را برای طبقه ضعیف جامعه اصلاح کند.
در قسمتهای بعدی لیستی از تمام آثاری که از بنیان گذار ادبیات رمانتیک بهجامانده است برایتان آوردهایم، تا انتهای این مقاله همراه ما بمانید.
رمانها:
- بی نوایان
- گوژپشت نتردام
- آخرین روزهای یک محکوم به اعدام
- رنجبران دریا
- کلود ولگرد
- مردی که میخندد
- نود و سه
- ریبلاس
- برگهای خزان
- روح انسان
- نغمات شفق
کتاب شعرها:
- شرقیها
- هنر پدر بزرگ بودن
آثار آغاز نوجوانی:
- اینه دوکاسترو درامی به نثر در سه پرده که هوگو در پانزده سالگی آن را نوشته است.
- هخامنشی
- پیرمرد گالز
- غار سیکلوپ ها
- کاکوس
- درلیدی
- سزار از روبیکون میگذرد
اشعار:
- اغانی جدید
- اغانی و قصاید odes et Ballades
- شرقیها
- برگهای خزان Les Feuilles d’ automne
- نغمات شفق chants du crepuscule
- صداهای درونی Les voix interieurcs
- پرتوها و سایهها
- کیفرها
- سیر و سیاحت
- افسانه قرون
- غزلیات کوچهها و بیشهها
- سال مخوف
- فن پدربزرگی
- پاپ
- شفقت عالی
- ادیان و دین
- خر
- ریاح چهارگانه روح
- عاقبت شیطان
- مکنونات چنگ
- خدا
- سالهای شوم
- دسته گل آخرین
نمایشنامهها:
- کرامول
- آمی روبسار
- ارنانی
- ماریون دلورم
- شاه تفریح میکند
- لوکرس بورژیا
- ماری تودور
- آنژلو
- اسمرالدا
- ریبلاس
- توامان
- بورگراوها
- تورکه مادا
- تئاتر در هوای آزاد
اگر از افرادی هستید که به ادبیات علاقه بسیاری دارند می توانید معرفی کتابهای مشهوری چون هفت عادت مردمان مؤثر، کتاب خودت باش دختر، بیندیشید و ثروتمند شوید و … را در سایت ما بخوانید.
کلام آخر
ویکتور هوگو همیشه در زندگیاش پایبند فعالیتهای سیاسیای بود که برای قشر ضعیف انجام میداد. از سر همین فعالیتها و نوشتهها هوگو همواره در زندگیاش مورد خشم بزرگان و سران حکومت فرانسه قرار گرفت. در نهایت در سال 1851 سران جامعه تصمیم به تبعید هوگو گرفتن و ابتدا او را به جزیره گرزی و سپس به جزیره گریزین فرستادند. هوگو در سالهای تبعید هم از تلاشش دست نکشید و همچنان از مردم و برای مردم مینوشت تا این که به طور کلی انتشار همه آثار او را در کشور فرانسه ممنوع اعلام کردند.
سال 1859 ناپلئون سوم تصمیم گرفت که تمام کسانی را که تبعید کرده بود ببخشد و به آنها اجازه ورود به کشور را بدهد. اما با این حال ویکتور هوگو تصمیم گرفت که هرگز به کشورش برنگردد؛ زیرا میدانست برگشت به کشور فرانسه یعنی اتمام همه فعالیتهایی که در نقد حکومت فرانسه انجام میداد. سال 1870 پس از مرگ و سرنگونی ناپلئون سوم، هوگو شرایط را برای بازگشت به میهنش مناسب دید. پس از بازگشت به فرانسه آثاری که نوشته بود او را تبدیل به یک قهرمان ملی برای مردم کرد. در نهایت در بیست و دوم ماه می در سال 1885 هوگو برای همیشه چشمانش را بر جهان بست و مرگ او تبدیل به یک سوگواری بزرگ ملی در فرانسه شد. آرامگاهی که پیکر او را دفن کردهاند در شهر پانتئون کشور فرانسه قرار دارد.
خیلی خوشحالیم که تا انتهای این مقاله همراه تیم دانشگاه کسب و کار بودید، در این مقاله مروری داشتیم بر پدر ادبیات رمانتیک در کشور فرانسه و خالق شاهکار بینوایان و در ادامه نگاهی به فهرست آثاری که از خودش به جا گذاشته بود انداختیم. شما کدام یک از آثار این نویسنده بزرگ را مطالعه کردهاید؟ کدام بخش از زندگی این نویسنده بزرگ برای شما الهام بخش است؟
منبع: Wikipedia