فاطمه دانشور یکیاز کارآفرینان موفقی است که از جوانی وارد بازار کار شد و در این مسیر پر فراز و نشیب، شکستها و مشاغل مختلفی را تجربه کرد. او فعالیت خود را از شرکت ایران خودرو شروع کرد و پس از آن به صادرات و واردات، تجارت و کارآفرینی روی آورد.
حتی به فعالیت در عرصه سیاست پرداخت و در دورهی چهارم شورای اسلامی شهر تهران کاندید و انتخاب شد. زندگی این بانوی موفق میتواند بهعنوان الگویی برای تمام افرادی که به دنبال موفقیت و کارآفرینی هستند، قرار بگیرد. ما در این مقاله از دانشگاه کسب و کار به بررسی زندگی این کارآفرین نمونه به همراه شرح تلاشها و فعالیتهای او میپردازیم.
فاطمه دانشور را بهتر بشناسیم
فاطمه دانشور از آن دسته بانوان موفقی است که با وجود تمام محدودیتها و موانعی که برای زنان در ایران وجود دارد، توانست پلههای موفقیت را طی کند و در هر زمینهای سرآمد باشد. شرح شکستها و تلاشهای این بانوی ایرانی، میتواند انگیزه کشف استعداد و تلاش در راه موفقیت را در هر انسانی افزایش دهد.
فاطمه دانشور در سال 1353 در تهران متولد شده است و اکنون 48 سال دارد. اصلیت او از سمت پدربزرگ و مادربزرگش به استان مرکزی برمیگردد. خانم دانشور الگوی زندگی خود را مادربزرگش میداند؛ زن مقتدر و قدرتمندی که همیشه از حق مظلومان دفاع میکرد و از هیچ انسان قدرتمند یا صاحبمقامی نمیترسید. او همین ویژگی مادربزرگش را عاملی میدانست که موجب تشکیل موسسه خیریه حمایت از کودکان، زنان و افراد آسیبدیده شد.
آغاز کار خانم دانشور
فاطمه دانشور در مصاحبهای بیان کرده که از کودکی به کار کردن و کسب درآمد علاقهمند بود. او میگوید:
اولین فعالیت من در کودکی، رنگکردن سرامیک و تزیین آن برای کارخانه سرامیک سازی یکی از اقواممان بود. من نیازی به پول نداشتم اما کار میکردم و همیشه 80 درصد آن را پس انداز میکردم. البته همیشه بخش زیادی از پساندازم را به نیازمندان میبخشیدم و حتی تا پیش از ازدواج، سه بار جهیزیه خود را به دیگران بخشیدم.
فعالیت در ایرانخودرو
فاطمه دانشور لیسانس خود را در رشته مدیریت خدمات بهداشتی به پایان رساند و پس از آن در شرکت ايرانخودرو استخدام شد. او در این دوران حقوق نسبتا بالایی داشت؛ اما به گفته خودش، پس از مدتی دچار روزمرگی شد و از کار خود استعفا داد. ایشان علاقه زیادی به کارآفرینی و راهاندازی کسب و کار شخصی داشت، به همین علت نمیتوانست مشاغل کارمندی و ثابت را تحمل کند. او پس از استعفا، با یکی از دوستانش به صادرات و واردات اسباببازی رویآورد؛ اما شکستخورد. بهطوری که 12 طلبکار هر روز با او تماسگرفته و تقاضای پول میکردند.
سفر حج؛ آغازگر مسیر خیرخواهی
در همین بین یکی از دوستان فاطمه دانشور که با همسرش آماده سفر به مکه بودند تماسگرفت و از او خواست به جای همسرش که نمیتواند بیاید، با او به حج برود. این سفر تحول عظیمی در خانم دانشور ایجاد کرد و باعث شد کمک و توجه خداوند را بیش از گذشته احساس کند. او در همانجا با خداوند عهد میبندد که اگر مشکلاتش حل شود و در مسیر کسب درآمد موفق شود، یک چهارم از درآمد خود را به خیریه اهدا کند. این امر، هستهی اولیه تشکیل موسسه خیریه مهرآفرین را در ذهن فاطمه دانشور ایجاد کرد.
تاسیس شرکت سپهر آسیا
او پس از بازگشت از حج و در گیرودار تلاش برای گرفتن وام و پرداخت بدهیهای خود، با همسرش مهرداد اکبریان آشنا میشود و با هم ازدواج میکنند. آنها پس از مدتی در سال 1382، شرکت مشترکی به نام سپهر آسیا تاسیس کرده و فعالیتهای تجاری خود را آغاز میکنند.
به گفته خانم دانشور، هردوی آنها در این مدت از ساعت 8 صبح تا 11 شب کار میکردند و جنبههای تجارتِ مواد معدنی، پوشاک و ابزار و یراق را بررسی میکردند. پس از مطالعات و مذاکرات فراوان، به تجارت مواد معدنی روی آوردند و شرکت سپهر آسیا یک شرکت معدنی – تجاری شد که تولید و صادرات مواد معدنی را برعهده داشت. این شرکت هماکنون سه معدن فعال در کرمان، زنجان و سمنان دارد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات فرانسوا ولتر، کارلوس اسلیم، مایکل کین و آرش فردوسی را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
فعالیتهای خیرخواهانه فاطمه دانشور
خانم دانشور که از ابتدا، کمک به نیازمندان و دفاع از مظلوم را هدف اصلی خود قرار داده بود، در سال 1384 موسسهی خیریه مهرآفرین را تاسیس کرد. او و همسرش تا یک سال، بخشی از درآمد شرکت را بدون هیچ حمایت و پشتوانهای خرج خیریه میکردند. از آنجا که فاطمه دانشور در رشتهی مدیریت تحصیل کرده بود، به شیوهای نوین و سازماندهی شده به مسئله نیکوکاری پرداخت. او تمرکز موسسه را بر خانوادههای بد سرپرست، کودکان کار و دانشآموزان محروم از تحصیل قرار داد.
استفاده از خانه پدری برای اسکان کودکان بی سرپرست
فاطمه دانشور پس از مدتی، منزل پدریاش را به کودکان بیسرپرست اختصاص داد. آنها هماکنون در این منزل زندگی میکنند و امکانات رفاهی زیادی اعم از تحصیل، یادگیری هنر، موسیقی، خواندن کتاب و تفریحات مشخص دارند. خانم دانشور با فعالیتهای خیرخواهانهی خود کودکان بسیاری را تحت پوشش خود قرار داده و گاه با کمکهای مردمی و گاه با درآمد خود، نیاز آنها را تامین میکند.
ایشان علاوه بر کمکهای مستقیم، به ساخت مدرسه در مناطق محروم میپردازد و شعبههای موسسه مهرآفرین را در شهرهای دیگری مانند زاهدان، تبریز، کرمان و سیستان و بلوچستان نیز تاسیس کرده است.
جمعآوری کمکهای مردمی در مهرآفرین
اگر به صفحه اینستاگرام فاطمه دانشور که با همین نام وجود دارد نگاهی بیندازید، پست و استوریهای متعددی از سفرهای استانی و کمک به کودکان، خانوادههای نیازمند و ساخت مدرسه و بیمارستان میبینید. ایشان علاوه بر تمام این فعالیتها، در مواقع خاصی مانند زلزله، سیل یا ریزش ساختمان به آن مناطق سفر کرده و با هزینه شخصی و کمکهای مردمی به خانوادههای درگیر کمک میکند و اقلام ضروری و موادغذایی آنها را تامین میکند.
اگر شما هم به فعالیتهای خیرخواهانه علاقه دارید، با مراجعه به صفحه ایشان میتوانید از این امور آگاهی یابید و در صورت تمایل مبالغی را به کارتهای موسسه واریز کنید.
فعالیتهای سیاسی فاطمه دانشور
خانم دانشور مدتی در سمت رئیس کمیسیون اخلاق کسب و کار فعالیت کرد. همچنین در یک دوره مسئولیت اجتماعی اتاق بازرگانی و عضویت در هیئت رئیسه شورای بانوان بازرگان را برعهده داشت. او در آخرین دورهی انتخابات اتاقهای بازرگانی شرکت نکرد، چون بنابر گفتهی خودش ساختار آن آفات و مشکلاتی داشت که قابل درمان نبود و از آنجا که نتوانسته بود به اهداف و برنامههای مدنظر خود برسد، از شرکت مجدد در آن خودداری کرده بود.
ایشان در چهارمین دوره انتخابات شورای شهر تهران که در سال 1392 برگزار شد، در فهرست اصلاحطلبان نامزد شد و توانست به شورای شهر راه پیدا کند. در این مدت جنجالهایی پیرامون ثروت و وضع درآمد ایشان ایجاد شد و براساس نظر عدهای، ثروتمندترین عضو شورای شهر شناخته شد.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات آلینوش طریان، سرگی برین، سام والتون و آلن تورینگ را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
عوامل موفقیت فاطمه دانشور از دیدگاه خودش
خانم دانشور عقیده دارد که در مسیر موفقیتش، پول نقش چندانی نداشت. به عقیدهی او، سرمایه اصلی انسان درون خودش است و ستون اصلی آن تلاش و اندیشه است. علاوه بر این، توکل بر خدا، پشتکار، هدفمند بودن، امیدواری، ریسک پذیری و تجربه داشتن در مسیر کار به انسان کمک میکند و مانع شکستش میشود. او فعالیت در رشته تحصیلی و علاقهمند بودن به آن را عامل موفقیت خود در تجارت و مدیریت میداند. خانم فاطمه دانشور علاوه بر لیسانس مدیریت بهداشتی، کارشناسی ارشد خود را در رشته مدیریتِ بازرگانی از دانشگاه تهران کسب نموده است.
توصیههایی از فاطمه دانشور خطاب به زنان و کارآفرینان
اکثر مردم، موفقیت را به شانس نسبت میدهند، در حالی که اینطور نیست. در مسیر موفقیت، خواستن مهمترین چیز است. خیلیها میخواهند معمولی زندگی کنند و با ماهی چند میلیون حقوق کارمندی و ثابت، روزگار خود را بگذرانند. این آدم همینقدر میخواهد و آن را به دست میآورد. ولی بعضیها میخواهند کارآفرین باشند و چند هزار کارگر داشته باشند. وقتی که انسان میخواهد، باید حرکت کند و شما وقتی حرکت میکنید، با افرادی روبهرو میشوید که مسیر زندگیتان را تغییر میدهند. این موضوع، برای فردی که ایستاده است به وجود نمیآید، چون نخواسته تغییری در زندگیاش ایجاد کند.
دخترها از تجارت نترسید. وقتی مقروض میشوی، چکهایت برگشت میخورد و در بحران قرار میگیری، ناامید نباش و به کارت ادامه بده. این توصیهای است که خطاب به دختران جوانی میگویم که قصد ورود به تجارت را دارند؛ خودم بارها طعم ورشکستگی را چشیدهام؛ اما به زنان توصیه میکنم که از انجام کارهای بزرگ اقتصادی نترسند. من ترس زنان را مانعی برای ورود آنان به کار و تجارت میدانم.
مروری بر مصاحبهی فاطمه دانشور
در قسمتهای بعدی میخواهیم بخشی از مصاحبهای که خانم فاطمه دانشور این کارآفرین موفق عرصه معدن انجام داده است را در کنار هم بخوانیم. تا انتهای این مقاله ما را همراهی کنید.
جرقه کارآفرین شدن چگونه در ذهن شما روشن شد؟
من تنها در چند سال اخیر متوجه این موضوع شدم که من یک کارآفرین هستم. در تمام طول زندگیام هرگز به این موضوع فکر نکردم که یک کارآفرین باشم. من برای رسیدن به اهدافی که برای خودم تعیین کرده بودم به پول نیاز داشتم. زمانی که تصمیم گرفتم کار کردن را به صورت جدی آغاز کنم، هیچ پولی در دستانم نداشتم.
از طریق ارتباطهای سالم مختلفی که از قبل شکل داده بودم در زمانی که تنها سرمایه من فقط 600 هزار تومان بود، با استفاده کردن از روش ارتباط مؤثر این امکان را برای خودم به وجود آوردم که وارد پروژهای شوم که ارزش آن حدود 7 میلیارد بود.
چگونه با سرمایهای اندک گامی به این بزرگی برداشتید؟
مدیریت خدمات بهداشتی رشتهای بود که من در کارشناسی تحصیل میکردم. پس از تمام کردن دوره کارشناسی تصمیم گرفتم بلافاصله وارد دوره ارشد شوم. مدیریت بازرگانی رشتهای بود که برای ادامه تحصیل برگزیدم. پس از مدتی تحصیل متوجه این موضوع شدم که تفاوت آن چنانی میان دو دوره تحصیلی نیست و چیز بیشتری به من افزوده نشد.
همان لحظه تصمیم گرفتم که به جای تحصیل وارد بازار کار شوم. برخلاف رشتهای که در آن تحصیل کرده بودم یکی از دوستانم توانست من را در شرکت ایران خودرو مشغول به کار کند. چند سال پیاپی را مشغول کار کردن در این شرکت بودم. قوانین و ضوابط مخصوصی در این شرکت حاکم بود. در این چند سالی که من در آن جا بودم این قوانین من را به یک فولاد آبدیده تبدیل کرد. پس از مدتی متوجه شدم که دیگر کار کردن در این شرکت من را راضی نمیکند.
وقتی این موضوع را با دوستانم در میان گذاشتم اکثر آنها بر این باور بودند که به نفع من نیست از آن شرکت بیرون بیایم. اما من استعفا دادم و با این کار متوجه شدم که من جسارت انجام دادن هر کاری را دار؛ چرا که من قدم گذاشتن در راهی را انتخاب کردم که از عاقبت آن هیچ اطلاعی نداشتم.
بعد از استعفا از شرکت ایران خودرو مشغول چه کاری شدید؟
همه سرمایه من در آن زمان چیزی حدود 3 میلیون تومان بود، که از طریق آن چند سال کار در شرکت ایران خودرو جمع کرده بودم. به کمک یکی از دوستانم که خودش در حوزه واردات کار میکرد من هم در حوزه واردات اسباب بازی مشغول به کار شدم. با این تصمیم اشتباه تمام داراییای که در آن چند سال جمع کرده بودم را از دست دادم. تمام اشتباهاتم را مشخص کردم آنها را اصلاح کردم و کارم را مجدد شروع کردم؛ اما بار دوم هم با شکست مواجه شدم. شرایط مالیام به قدری بد بود که روزانه حدود 12 طلبکار با من تماس میگرفتند! خانوادهام اصلاً از این جریانها با خبر نبود.
در آن روزها یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت که همسرم به دلیل یک سری مشکلات نمیتواند همراه من در سفر حج باشد. آیا تو امکان این را داری که در این سفر من را همراهی کنی؟ من پیشنهاد او را قبول کردم و همراه خودم نزدیک به 100 دلار را بردم که برای خانوادهام سوغاتی بخرم. این سفر ناخواسته باعث شد که بیش از پیش حضور خدا در زندگیام را احساس کنم.
روز آخری که قصد داشتیم به سمت تهران حرکت کنیم در دفترچهای آرزوها و خواستههایم را فهرست کردم. در روز آخر همه 40 آرزویی را که در دفترچه نوشته بودم از خدا خواستم. از خداوند طلب کردم که اگر مشکلاتم برطرف شود هر ماه یک چهارم از تمام درآمدم را در امور خیریه صرف میکنم. شاید بتوان آن روز را شروعی برای مؤسسه مهرآفرین نامید و این گونه من تبدیل شدم به فاطمه دانشور مهرآفرین!
وقتی به تهران رسیدید مشکلاتتان با طلبکاران را چگونه برطرف کردید؟
پس از دو هفته وارد شهر تهران شدم. تصمیم گرفتم از نزدیک با یکی از طلبکارانم که فکر میکردم مرد بسیار خشنی باشد از نزدیک ملاقات کنم. خیلی ناگهانی ایشان دیگر از من پولی طلب نکردند و تصمیم گرفتند تمام چکهایی که دست ایشان داشتم را به من ببخشند. ایشان علاوه بر بخششی که من داشتند یک شرکت مبله را نیز به من دادند و به من گفتند که مشغول به کار شو و در هر زمانی که توانستی قرضت به من را پس بده.
چون در آن زمان هیچ سرمایهای برای شروع کارم نداشتم، نزد یکی از دوستانم رفتم که میدانستم صندوق قرضالحسنهای را اداره میکند. از اهدافم برای او گفتم و از او درخواست کمک کردم. در همان جا بود که با همسرم آشنا شدم.
همسر من نیز در آن زمان در کارش شکست خورده بود. ما در همان سال با یکدیگر ازدواج کردیم. شرکت بازرگانی سپهر آسیا شرکتی است که من و همسرم تصمیم به تأسیس آن گرفتیم. ما در این شرکت هر کالایی که در حوزه واردات و صادرات بود را تحت پوشش خود قرار میدادیم. سفارشهای مختلف و زیادی را دریافت میکردیم. در بین سفارشها سنگ آهن نیز وجود داشت که ما هر بار آن را در نظر نمیگرفتیم!
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات پائولو کوئلیو، زکریا رازی، ماری کوری و توماس ادیسون را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
خانم فاطمه دانشور، چرا سفارشهای سنگ آهن را نادیده میگرفتید؟
آن زمان فکر میکردم که کار کردن با سنگ آهن هیچ سودی را برای من به وجود نخواهد آورد. در سالی که تلاش میکردم کارت بازرگانی خودم را بگیرم با فردی آشنا شدم که تلاش میکرد سنگ آهنهای خودش را صادر کند و نمیتوانست این کار را انجام دهد. این شخص یکی از معتمدترین افراد در بازار حوزه خودش بود. من و همسرم فن بیان و مذاکره بسیار خوبی داریم.
توانستیم بالاخره آن شخص را قانع کنیم تا به صورت قرضی باری که حدود 4 میلیارد ارزش آن بود را به دست ما بسپارد. ایشان با سپردن این بار به ما هیچ هزینهای از ما درخواست نکردند. علاوه بر ارزش این بار هزینه حمل و نقل آن را نیز به صورت قرضی انجام دادیم. هزینه حمل و نقل تا بندرعباس در آن سال چیزی حدود یک میلیارد تومان شد. کاری که میخواستیم انجام دهیم نیاز به 7 میلیارد تومان هزینه احتیاج داشت.
برای انجام دادن این کار حداقل لازم داشتیم که نصف این هزینه را به عنوان سرمایه اولیه در اختیار داشته باشیم.
اما جالب است بدانید که ما همه این کار را تنها با ششصد هزار تومان به پایان رساندیم! پولی که تنها صرف هزینه رفت و آمد من شد. بالاخره توانستیم بار را با موفقیت به مقصدی که تعیین کرده بودیم برسانیم و به خاطر خوش وقتی پاداش هم به ما داده شد. با به پایان رساندن این کار از سود فراوانی که من و همسرم به دست آورده بودیم هزینههایی را که به صورت قرضی خرج کرده بودیم برگرداندیم.
سرمایهای که به دست آوردید را صرف چه کاری کردید؟
تصمیم گرفتم که با این سرمایه قولی که به خداوند داده بودم را عملی کنم. مؤسسه مهرآفرین نام دفتری بود که برای عملی کردن عهدم با خدا تأسیس کردم. تصمیم گرفتم در این مؤسسه کودکانی که سرپرست مناسبی ندارند و یا کودکان کار را تحت پوشش قرار دهم.
تلاش من در این مؤسسه این بود که به این کودکان مهارتهای مختلفی یاد دهم و آنها را به صورت حرفهای وارد بازار کار کنم. زمان زیادی از شروع این مؤسسه نگذشته بود که پدرم از دنیا رفت. خانه پدریام را از وارثان خریدم، سهم آنها را پرداخت کردم و تمام خانه را به مؤسسه مهرآفرین اختصاص دادم. همسرم در این راه بهترین همراه و مشوق بود.
با کمکهای او توانستم در مناطق محروم مختلفی شعبههای مهرآفرین را تأسیس کنم. مشهد، سیرجان، بندرعباس، کرمان، تبریز و خرم آباد شهرهایی هستند که شعبههای مهرآفرین را در آنها تأسیس کردیم. مأموریتی که برای خودم در این مؤسسه تعریف کرده بودم این بود که کودکان کار و بدسرپرست را توانمند کنم و همچنین به مادران آنها مهارتهایی بیاموزم که بتوانند کسب درآمد کنند.
نقش شما در شرکت سپهر آسیا چیست؟
علاوه بر رهبری شرکت سپهر آسیا به عنوان مدیرعامل، نقشی کلیدی در پیشبرد اهداف این مجموعه ایفا میکنم. تخصص من در اکتشاف و بهرهبرداری از معادن، ما را قادر ساخته تا با معدنکاران کوچک و محلی که به دنبال راهنمایی و پشتیبانی هستند، همکاری موثری داشته باشیم.
ما در سپهر آسیا، با در اختیار گذاشتن امکانات استخراج، فرآوری و تجهیز معادن، به این معدنکاران کمک میکنیم تا پتانسیل بالقوه معادن خود را به واقعیت تبدیل کنند. این امر نه تنها به نفع معدنکاران، بلکه به نفع کل زنجیره تامین مواد معدنی و در نهایت، اقتصاد کشور خواهد بود.
آیا خود را به عنوان یک کارآفرین موفق میشناسید؟
کارآفرینی برای من، سفری بیانتها به سوی قلههای موفقیت است. هرگز به دستاوردهای خود اکتفا نمیکنم و همواره در پی فتح قلههای بلندتر و دستیابی به اهدافی فراتر از آنچه تاکنون به دست آوردهام هستم. معتقدم زنان در دنیای کارآفرینی، با وجود موانع و تبعیضهای گاه غیرقابل باور، به موفقیتهای چشمگیری دست مییابند. در حالی که مردان اغلب از مزایای “شانس” و “حمایتهای بیدریغ” بهره میبرند.
زندگینامه دیگر افراد موفق: اگر به مطالعه زندگینامه افراد موفق علاقه دارید توصیه میکنیم مقالات گرنت کاردون، اپرا وینفری، لری الیسون و جک دورسی را در رسانۀ دانشگاه کسب و کار بخوانید.
مصاحبه ویدئویی با خانم فاطمه دانشور
موفقیت این است که پس از هر شکست، دوباره تلاش کنیم
چنانچه در زندگی و عقاید فاطمه دانشور، بانوی موفق و کارآفرین دیدیم، ایشان هم دچار شکستهای متعددی شده بود. او در مصاحبهای گفته:
بارها بهخاطر زن بودن، چه در عرصه سیاست و چه در تجارت و بازرگانی مورد بیتوجهی قرار گرفتم. در اتاق بازرگانی تنها زنی بودم که ریاست بخش خاصی را برعهده داشت و همین موجب شده بود هر بار قصد سخن گفتن یا پیشنهاد دادن را داشتم، عدهای مانع شوند و به من بیتوجهی کنند. آنها میخواستند من را خسته و دلسرد کنند تا استعفا دهم!
با این حال شکستها و طردشدن او از سمت اجتماع، مانع تلاش و ادامه مسیرش نشد. او هم اکنون از موفقترین زنان ایران است که هم تجارت میکند و هم در فعالیتهای نیکوکاری، کارنامهای درخشان دارد. نظر شما درباره این بانوی موفق چیست؟ آیا تا پیش از این مقاله، شناختی از ایشان داشتید؟
منبع: Wikipedia
مقاله کاملی بود لذت بردم
واقعا خانم دانشور الگویی هستن برای هر زن ایرانی
از قسمت توصیههایی که خانم دانشور داشتن خیلی لذت بردم
بسیار عالی و آفرین بر این پشتکار ایشان قطعا الگوی بسیاری از زنان و حتی مردانی هستند از شکست در کار و تلاششون می ترسند..